زنان صالح در قرآن کریم (3)

زنان صالح در قرآن کریم (3)

مریم (مادر عیسی و فرزند عمران)
همان گونه که پیشتر بیان شد، بیشترین آیات زنان صالح مربوط به حضرت مریم است. این آیات شامل آیات 35 و 36 «آل عمران» می شود که شرح آنها در ذکر مادر مریم (همسر عمران) آمد. به علاوه، آیات 37، 42 تا 45 و آیه 47 همین سوره درباره مریم است. در سوره «نساء» دو آیه (159 و 171)؛ سوره «مائده» یک آیه (50)؛ سوره «تحریم» هم یک آیه (12) راجع به حضرت مریم آمده است. بیشترین آیات راجع به مریم، در سوره «مریم» است که شامل 19 آیه پیوسته می باشد و آیات 16 تا 34 سوره یاد شده را در بر می گیرد.
از مجموعه ی 36 آیه یاد شده نسبت به حضرت مریم، این ویژگی ها مستفاد می شود:
1.مقبول خداوند: «فتقبلها ربها بقبول حسن» (آل عمران:37) این ویژگی در برابر اظهار تحسر مادر او بیان شده است که آرزوی فرزند پسر داشت تا کار مردانه خدمت معبد را انجام دهد و «محرَّر» باشد. اما خداوند مریم را به عنوان یک عنصر غیر مرد برای انجام چنین امری می پذیرد و تصمیم مادرش، یعنی خواندن مریم به عنوان «عابده»، مورد پذیرش خداوند قرار می گیرد.
2.پرورش یافته ی خداوند: «انبتها نباتا حسنا.» (آل عمران:37) مادر مریم از خداوند خواست تا مریم را از شر شیطان محفوظ دارد و در پناه خود گیرد: «انی اعیذها بک و ذریتها من الشیطان الرجیم» (آل عمران:36) و خداوند با بیان آیه صدرالذکر، خود را پرورش دهنده نیکوی مریم معرفی می کند.
3.نعمت یابنده و روزی خور خاص خداوند: قرآن در یک بیان کلی در آیه 110 سوره «مائده» (اذکر نعمتی علیک و علی والدتک) مریم را نعمت یافته از سوی خداوند معرفی می کند و بطور ویژه او را در ایام رشد و نمو روزی خور خدا یاد کرده است: «وجد عندها رزقا» (آل عمران:37)
4.برگزیده: «اصطفیک» (آل عمران:42) مریم نه فقط شخص قابل قبول، بلکه فراتر از آن، فردی انتخاب شده و برگزیده است.
5.برگزیده ی زنان: او نه فقط مقبول و برگزیده، بلکه فراتر از آن، برگزیده زنان عالم است: «اصطفیک علی نساء العالمین» (آل عمران:42) در تفسیر شیعی از این آیه، مراد از برگزیدگی او بر زنان عالم به عصر حضرت مریم محدود شده است. در واقع، برگزیدگی او بر زنان عالم توضیحی بر «لیس الذکر کالانثی» است؛ یعنی برشمردن برتری های این زن بر جنس مرد و نتایجی که مرتبت به وجود او بوده است.
6.زنی پاکدامن و طاهر: «طهرک» (آل عمران:42) در حقیقت، این پاکی نتیجه ی آن رشو و پرورش الهی (انبتها نباتا حسنا) است و حاصل این تربیت پاک شدن از هرگونه پلیدی و معصیت است: «لم اک بغیا» (مریم: 20)؛ «و لقد جئت شیئا فریا» (مریم: 27)؛ «ما کانت امک بغیا» (مریم:28) و به طور مشخص، در برابر اتهام و بهتان زناکاری است که قرآن مریم را پاکدامن و نگهدارنده ناموس یاد کرده است: «التی احصنت فرجها» (انبیاء91 / تحریم:12) و پاسخ این اعطای طهارت، امر به مریم در سجده بر خداوند کریم است: «و اسجدی.» در واقع، در برابر سه ویژگی «اصطفا»، «طهارت» و «اصطفای بر زنان عالم»، خداوند از مریم می خواهد که در سپاس از این نعمات، سه وظیفه ی قنوت، سجده و رکوع همراه با دیگر رکوع کنندگان را انجام دهد: «اقنتی لربک و اسجدی و ارکعی مع الراکعین» (آل عمران:43)
7.راستگو و درست کردار: «و امه صدیقه» (مائده:75)
8.تصدیق کننده ی کلام الهی و کتاب های خداوندی: «و صدقت بکلمات ربها و کتبه» (تحریم:12)
9.انسانی فروتن و مطیع امر الهی: «کانت من القانتین» (تحریم:12)
10.آیه و نشانه ی الهی: «جعلناها و ابنها آیه للعالمین» (انباء:91) و «جعلنا ابن مریم و امه آیه» (مومنون:50)

همسر زکریا (مادر یحیی)
چهار آیه به شرح ذیل در توصیف مادر یحیی (همسر زکریا) آمده است:
1.«قال رب انی یکون لی غلام و قدبلغنی الکبر و امراتی عاقر قال کذلک الله یفعل ما یشاء» (آل عمران:40)؛ گفت: پروردگارا! چگونه مرا پسری باشد، حال آنکه پیری ام بالا گرفته است و همسرم نازاست. گفت: بدین سان خداوند هر چه را خواهد به انجام رساند.
2.«و انی خفت الموالی من وراءی و کانت امراتی عاقرا فهب لی من لدنک ولیا» (مریم:5)؛ من پس از خویش از وارثان بیمناکم و همسرم نازاست، پس از پیشگاه خود به من وارثی عطا فرما.
3.«قال رب انی یکون لی غلام و کانت امراتی عاقرا و قد بلغت من الکبر عتیا» (مریم:8)؛ گفت: پروردگارا، چگونه مرا پسری باشد حال آنکه همسرم نازاست و خود نیز از پیری به فرتوتی و فرسودگی رسیده ام.
4.«فاستجبنا له و وهبنا له یحیی و اصلحنا له زوجه انهم کانو یسارعون فی الخیرات و یدعوننا رغبا و رهبا و کانوا لنا خاشعین» (انبیاء:90)؛ آنگاه دعای او را اجابت کردیم و به او یحیی را بخشیدیم و همسرش را برای او شایسته گردانیدیم. اینان به نیکوکاری می شتافتند و ما را از روی بیم و امید می خواندند و در برابر ما فروتن بودند.
همانگونه که از صراحت آیات پیداست، خداوند دعای زکریا را که خواهان وارثی بود، در کبر سن او – در حالی که همسرش عقیم و نازا بود – برآورده کرد و یحیی را به او ارزانی داشت و تاکید می نماید که زن زکریا صالح بود و در کار خیر پیشی گیرنده بود و از برای پروردگار خاشع و فروتن بود و ذات اقدس اله را از روی امید و بیم فرامی خواند.

نتیجه
از مطالعه ی 63 آیه مربوط به زنان صالح در قرآن، بر می آید که محیط خانوادگی زنان در تربیت و هویت یابی شخصیتی آنان بسیار موثر بوده است. از نُه زن معرفی شده در قرآن به عنوان «زنان صالح»، فقط یک مورد یعنی زن فرعون است که در محیطی نامناسب از نظر ارزش های اخلاقی به سر می برد. اگر چه مدارک موجود تاریخی از پیشینه زندگی همسر فرعون پیش از همزیستی با وی اطلاعی به دست نمی دهند، ولی در این تردیدی نیست که همسر فرعون از سلامت نفس و پاکی ضمیر برخوردار بوده است، چرا که به فرمایش پیامبر اکرم(ص)، افرادی که از صافی ضمیر برخوردار نیستند، در برابر زیادی مال، به طغیان و خود گم گشتگی دچار می شوند. (حکیمی، 1384، ج3، ص217) دنیا که به گمراهی کشنده ی انسان ها (آمدی، [بی تا]، ج1، ص43) و مال آن رئیس و پیشرو گناهکاران (همان، ص 624) و زیادی مالش موجب فراموشی گناهان و افزایش آن می گردد (حکیمی، 1384، ج59، ص4) بعید است که جز انسان های مهذب قدرت مقابله با آن را داشته باشند. دیگر زنان صالح یاد شده شامل همسر، مادر، خواهر و یا دختر پیامبران هستند. از آیات مذکور همچنین می توان ویژگی های زیر را برای زنان صالح استخراج نمود: باور به خدا، فروتنی و خشوع نسبت به خداوند، تقرب جویی به خدا، متوکل بر خدا، شکیبا و تحمل کننده سختی ها، علو روحی و پرهیز از همگرایی و سازگاری با طواغیت و ظالمان، دارای عفاف و پاکدامنی و حریم گیری از نامحرمان، اهل تدبیر و عاطفه (عاطفی خردمند)، راغب به رحمت الهی، متصف به خوف و رجای الهی، خوشنام و دارای حسن شهرت، فعال در مسائل اجتماعی و کوشا در امر تامین معاش، پیگیر و شتاب کننده در انجام کار خیر، قدرشناس از کارهای خیر دیگران، مشاور امین و خیرخواه، ساعی در شناخت محیط اجتماعی و تیزبین در تشخیص هویت افرادی که ناگزیر از ارتباط با آنها هستند، شاکر عملی در ازای نعمت های الهی، راست گویی و درست کرداری، رعایت حیا در بیان خواسته ها، تصدیق کننده ی کلام الهی و کتاب های خداوندی، دارای اهلیت، مورد توجه ویژه قرار گرفتن و آیتی از آیات الهی برای جهانیان بودن و همسرانی شایسته.
ویژگی های متعالی یاد شده از یک سو، بر بنیاد نظری باورمندانه زنان صالح استوار است و از سوی دیگر، کارآمدی و تاثیرگذاری آنان را در عرصه عمل اجتماعی بازتاب می دهد. بنابراین، زنان صالح نه انسانهایی منفعل، بلکه کنش گرانی فعالند که با آمیزش هدفمند عاطفه و تدبیر در انجام عمل خیر شتاب می ورزند و از هزینه های عمل اجتماعی می کاهند. آنان با حسن آمیزی هویش، شعاع تأثیر و ژرفای نفوذ عمل اجتماعی خود را بیشتر می نمایند و با بهره گیری از زبان عاطفی به عنوان پشتوانه استدلال منطقی، هم برانگیزنده لطافت روحی و هم موجب مجاب عقلانی مخاطب می گردند. با رعایت همین ظرایف رفتاری است که فرمان مطاع فرعون در کشتن فرزندان ذکور، در مورد موسی توسط خود فرعون شکسته می شود و ضرورت قدرشناسی از کار دیگران، موسی را در وادی مدین از سرگشتگی نجات می دهد و به سامان زندگی می رساند. بنابر این، می توان چنین نتیجه گیری کرد که زنان صالح متکی بر بنیاد عقیدتی که استحکام شخصیتی و روحی آنها را موجب می شود به تدبیرگری در دغدغه های اجتماعی می پردازند و با توجه به لطایف روحی آدمیان، در امور مبتلابه چاره اندیشی می کنند.
منابع:
* قرآن کریم؛ ترجمه بهاءالدین خرمشاهی، چ3، تهران: نیلوفر و جامی، 1376.
1.آمدی، عبدالواحد؛ غررالحکم و دررالکلم؛ ترجمه محمد علی انصاری؛ قم: دارالکتاب، [بی تا].
2.اسعدی، مرتضی؛ جهان اسلام؛ تهران: مرکز نشر دانشگاهی، 1366.
3.بلاغی، صدرالدین؛ قصص قرآن؛ جلد 18، تهران: امیر کبیر، 1381.
4.جر، خلیل؛ فرهنگ لاروس؛ ج1، ترجمه سید حمید طبیبیان، تهران: امیرکبیر:1363.
5.ـــــــــــــــ؛ فرهنگ لاروس؛ ج2، ترجمه سید حمید طبیبیان، تهران: امیرکبیر:1365.
6.جوادی آملی، عبدالله؛ زن در آیینه جلال و جمال؛ چ6؛ قم: اسراء، 1381.
7.حکیمی، محمد رضا، محمد حکیمی و علی حکیمی؛ الحیاه؛ ج3و4، چ5، ترجمه احمد آرام، قم: دلیل ما، 1384.
8.خلیلیان، سید خلیل؛ سیمای زن در قرآن؛ چ2؛ تهران: شرکت سهامی انتشار، 1352.
9.رازی ابوالفتوح؛ روش الجنان و روح الجنان فی التفسیر القرآن؛ ج4، به کوشش و تصحیح محمد جعفر یاحقی و دکتر محمدمهدی ناصح، مشهد: بنیاد پژوهش های اسلامی، 1372.
10.ــــــــــــــــ؛ روش الجنان و روح الجنان فی التفسیر القرآن؛ ج10، به کوشش و تصحیح محمد جعفر یاحقی و دکتر محمدمهدی ناصح، مشهد: بنیاد پژوهش های اسلامی، 1368.
11.رسولی محلاتی، سید هاشم؛ قصص قرآن یا تاریخ انباء؛ ج2؛ چ3؛ تهراهن: علمیه اسلامیه، 1361.
12.سیاح، احمد؛ فرهنگ جامع عربی – فارسی؛ جلد 1، 2، 3، 4، چ14، [بی جا]، کتابفروشی اسلامی، [بی تا].
13.سیوطی، جلال الدین؛ الاتقان؛ ج1؛ ترجمه محمد جعفر اسلامی؛ [بی جا]، بنیاد علوم اسلامی، 1362.
14.شعرانی، میرزا ابوالحسن؛ نثر طوبی؛ چ2، تهران: کتابفروشی اسلامیه، 1398 ق.
15.طالقانی، محمود؛ پرتوی از قرآن؛ قسمت پنجم، تهران: شرکت سهامی انتشار، 1358.
16.طباطبائی، محمد حسین؛ المیزان؛ ج 5 و 6، ترجمه عبدالکریم نیری بروجردی؛ قم: موسسه مطبوعات دارالعلوم، 1346.
17.ــــــــــــــــــ؛ المیزان؛ ج20، ترجمه محمد جواد حجتی کرمانی؛ تهران: محمدی، 1349.
18.ــــــــــــــــــ؛ المیزان؛ ج 27، ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی؛ تهران: محمدی، 1355.
19.ــــــــــــــــــ؛ المیزان؛ ج 29، ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی؛ تهران: محمدی، 1356.
20.ــــــــــــــــــ؛ المیزان؛ ج 31، ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی؛ تهران: محمدی، 1357.
21.ــــــــــــــــــ؛ المیزان؛ ج 38، ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی؛ تهران: محمدی، 1360.
22.طبرسی، ابوعلی الفضل بن الحسن؛ مجمع البیان؛ ج4؛ ترجمه سید ابراهیم میرباقری؛ تهران: فراهانی، 1350.
23.ــــــــــــــــــ؛ مجمع البیان؛ ج5 و 12؛ ترجمه سید هاشم رسولی محلاتی؛ تهران: فراهانی، 1351.
24.ــــــــــــــــــ؛ مجمع البیان؛ ج15 و 16؛ ترجمه احمد بهشتی؛ تهران: فراهانی، 1352.
25.ــــــــــــــــــ؛ مجمع البیان؛ ج18؛ ترجمه احمد بهشتی؛ تهران: فراهانی، 1354.
26.ــــــــــــــــــ؛ مجمع البیان؛ ج23؛ ترجمه علی کاظمی؛ تهران: فراهانی، 1363.
27.ــــــــــــــــــ؛ مجمع البیان؛ ج25؛ ترجمه محمد رازی؛ تهران: فراهانی، 1358.
28.طریحی، شیخ فخرالدین؛ مجمع البحرین؛ ج2، چ2، تهران: کتابفروشی مرتضوی، 1362.
29.عبدالباقی، محمد فؤاد؛ المعجم المفهرس لالفاظ القرآن الکریم، بیروت؛ دارالحیاء التراث العربی، 1364ق.
30.عهد عتیق (ترجمه تورات)؛ [بی جا]، [بی نا]، [بی تا].
31.قرائتی، محسن؛ تفسیر نور؛ ج3، قم: موسسه در راه حق: 1375.
32.ــــــــــــــــــ؛ تفسیر نور؛ ج5، [بی جا]، مرکز فرهنگی درس هایی از قرآن، 1377.
33.ــــــــــــــــــ؛ تفسیر نور؛ ج7، [بی جا]، مرکز فرهنگی درس هایی از قرآن، 1380.
34.ــــــــــــــــــ؛ تفسیر نور؛ ج9، [بی جا]، مرکز فرهنگی درس هایی از قرآن، 1382.
35.قرشی، سیر علی اکبر؛ قاموی قرآن؛ ج 1 تا 4، (چ3)، ج 5 تا 7(چ8)، تهران: دارالکتب الاسلامیه، 1361.
36.کاشانی، موسی فتح الله؛ منهج الصادقین فی الزام المخالفین؛ جلدهای 2 تا 7 و جلد 9، با مقدمه و پاورقی سید ابوالحسن مرتضوی و تصحیح علی اکبر غفاری؛ تهران: کتابفروشی علمیه اسلامیه، [بی تا].
37.لاپیدوس، ایرام؛ تاریخ جوامع اسلامی قرون نوزدهم و بیستم؛ ج2، ترجمه محسن مدیرشانه چی؛ مشهد: بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی، 1376.
38.لمبتون، آن. ک . س؛ تاریخ اسلام؛ چ2، ترجمه احمد آرام، تهران، امیر کبیر، [بی تا].
39.معلوف، لویس؛ المنجد فی اللغه؛ چ2، [بی جا]، اسماعیلیان، 1365.
40.مکارم شیرازی، ناصر؛ تفسیر نمونه، جلدهای 2، 9، 13، 14، 16، 22، 24، تهران: دارالکتب الاسلامیه، [بی تا].
41.نجار، عبدالوهاب: قصص الانبیاء؛ قاهره: موسسه الحلبی و شرکاه، 1966م.
منبع: فصلنامه علمی-ترویجی بانوان شیعه – شماره 23

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید