چکیده
رسول اکرم صلى الله علیه و آله پیش از حرکت به سوى مکه ، همگان را به هجرت به سرزمین وحى فراخواندند تا علاوه بر تعلیم مناسب حج ، پیام ولایت و جانشینى امیرمؤمنان على علیهالسلام را به آنان ابلاغ کنند و بر این امر مهم از آنان پیمان بگیرند .
حضور بانوان و در رأس آنان بزرگوارانى همچون امسلمه ، امهانى ، اسماء بنت عمیس و دیگر بستگان پیامبر صلى الله علیه و آله گرچه بسیار بااهمیت است ، اما حادثهى جدیدى نیست ؛ زیرا پیش از آن نیز زنان در هجرتهاى متعدد – مانند هجرت از مکه به حبشه که براى درامان ماندن از آزار مشرکان و به دستور پیامبر صلى الله علیه و آله صورت گرفت ، هجرت از مکه به مدینه همراه پیامبر صلى الله علیه و آله که به منظور تشکیل حکومت اسلامى انجام شد ، و بیعت عقبهى دوم و فتح – شرکت کرده بودند و این بار نیز در سفر از مدینه به مکه مکرمه که قریب ده روز به طول انجامید رسول خدا صلى الله علیه و آله را همراهى مىکردند . آنان پس از حضور در مراسم حج ، که آخرین حج رسول خدا صلى الله علیه و آله و به نام » حجه الوداع « معروف گردید ، و حضور در جحفه و استماع سخنان پیامبر صلى الله علیه و آله که به » خطبهى غدیر « مشهور است ، پیام حقانیت ولایت امیرمؤمنان على علیهالسلام را براى دیگران روایت نمودند ؛ زیرا رسول خدا صلى الله علیه و آله به حاضران دستور داده بودند تا آن را به غایبان برسانند .
کلید واژهها : بیعت ، بیعه النساء ، غدیر ، هجرت ، راویان غدیر .
مقدمه
در نظام حقوقى و متکامل اسلام ، بانوان همانند مردان براى فعالیت در عرصههاى مختلف فرهنگى ، اقتصادى ، اجتماعى و سیاسى صاحب حقاند ؛ زیرا ملاک اصلى در عهدهدارى مسئولیت در هر یک از زمینههاى یاد شده ، صلاحیت ، توانایى و شایستگى افراد است نه جنسیت آنان . به عبارت دیگر ، نظام حقوقى اسلام بر مبناى انسانیت بنا گردیده است . حضور بانوان در حادثهى بسیار خطیر و سرنوشتساز » غدیر « جلوهاى از فعالیت گستردهى آنان در عرصهى سیاست محسوب مىشود . شرکت زنان نامدار و معروف در هجرت از مدینه به مکه ، شرکت در مراسم حج و پس از آن شرکت در اجتماع بزرگ غدیر ، براى استماع سخنان پیامبر صلى الله علیه و آله و پیمان با رسول خدا صلى الله علیه و آله و على علیهالسلام بر ولایت امیرمؤمنان على علیهالسلام ، تأییدى بر جواز فعالیت سیاسى آنان است. مقالهى حاضر علاوه بر شناسایى بانوانى که این حادثه را روایت کردهاند سابقهى بیعت آنان در زمان پیامبر صلى الله علیه و آله و سایر فعالیتهاى آنان را مورد بررسى قرار داده است .
حوزههاى فعالیت بانوان
مطالعهى سیرهى نبوى صلى الله علیه و آله در دوران بعثت و حاکمیت ، حاکى از حضور فعال بانوان در عرصههاى علم و فرهنگ، اقتصاد ، سیاست و اجتماع است ؛ هر چند شیوههاى حضور آنان با توجه به شرایط و احوال اجتماعى و فرهنگى متفاوت بوده است .
فعالیت گستردهى بانوان در امر آموزش و فراگیرى علم ، نه تنها ممنوع نبوده ، بلکه همواره مورد تأیید و تشویق معصومان علیهمالسلام واقع شده است . فاطمه زهرا علیهاالسلام شاگردانى مانند اسماء ، فضه ، امایمن و رقیه داشت . امسلمه و دیگر زنان پیامبر صلى الله علیه و آله نیز از استادان و معلمان مدارس زنان بودهاند . شفا دختر عبدالله بن عبد شمس ) از مهاجران اولیه ( بنا به دستور رسول خدا صلى الله علیه و آله آموزش حفصه همسر حضرت را به عهده گرفت . این عمل باعث شد دیگر زنان نیز به امر آموختن روى آورند . دیرى نپایید که در مدینه تعداد زنان باسواد رو به فزونى نهاد . از این رو ، آنان از رسول خدا صلى الله علیه و آله تقاضا کردند روز خاصى را براى یادگیرى تعلمیات دینى به بانوان اختصاص دهد ؛ چون مردها بر این امر بر آنان پیشى گرفته بودند . پیامبر صلى الله علیه و آله هم این خواستهى آنان را پذیرفت و از آن پس به طور مرتب با آنها دیدار مىکرد . در همان ایام و بعد از رحلت آن حضرت ، فاطمه زهرا علیهاالسلام و همسران پیامبر خدا صلى الله علیه و آله در مسائل دینى و فقهى مرجع مردم شدند و خانهى هر یک از آنان به صورت مدرسهاى درآمد ، به گونهاى که بزرگان صحابه بسیارى از مسائل فقهى و دینى را از ایشان مىپرسیدند و آنان به عنوان مصادر تحقیقاتى بزرگان درآمده بودند . ) فاضلى ، 1381 ، ص 143 و 145 )
حضور زنان در مساجد براى برپایى نماز جماعت ، از مسلمات تاریخى محسوب شده و بیانگر حضور فعال آنان در مجامع دینى است .
امام صادق علیهالسلام از پدر گرامىاش نقل مىکند : رسول خدا صلى الله علیه و آله هنگام نماز جماعت صداى گریهى طفلى را شنید که مادرش او را به مسجد آورده بود ، حضرت نمازش را کوتاه کرد تا مادر سراغ فرزندش برود . امسنان نیز مىگوید : ما همراه رسول خدا صلى الله علیه و آله در نمازهاى جمعه و جماعت و عیدفطر و قربان شرکت مىکردیم . ) همان ، ص 233 – 231 )
فعالیت در حوزهى اقتصاد نیز به نص آیهى شریفهى ) للرجال نصیب مما اکتسبوا و للنساء نصیب مما اکتسبن ( ) نساء : 32 ) ) هر کس از زن و مرد از آنچه اکتساب کنند بهرهمند
شوند ( و سیرهى نبوى صلى الله علیه و آله ، امرى مجاز است . البته به مقتضاى ضرورتهاى اجتماعى شیوههاى کسب درآمد متفاوت خواهد بود . دختران شعیب براى گوسفندچرانى در بیرون از منزل کار مىکردند و همچنین حضرت خدیجه علیهاالسلام به امر تجارت مشغول بودند ، چنان که زینب عطار نیز عطرهاى خود را به صورت دورهگردى و مراجعه به منازل مىفروخته است . روایت شده که روزى رسول خدا صلى الله علیه و آله وارد خانه شد و زینب عطرفروش را دید . او فروشندهى لوازم آرایشى به زنان بود ، در ضمن وسایل آرایش زنان پیامبر صلى الله علیه و آله را نیز فراهم مىکرد . پیامبر صلى الله علیه و آله به او فرمود : آفرین بر تو که خانههاى ما را معطر مىکنى .
زینب گفت : اى رسول خدا صلى الله علیه و آله ! امروز براى فروش نیامدهام ، بلکه آمدهام تا از شما در مورد چگونگى آفرینش جهان سؤال کنم . پیامبر صلى الله علیه و آله نیز چگونگى آفرینش جهان را با تفصیل بیان کرد . ) همان ، ص 27 )
برخى نیز در داخل منزل به مشاغلى مانند ریسندگى ، دباغى و مانند آن مىپرداختند .
علامهى طباطبائى رحمه الله مىفرماید : » در اسلام ، زن در تمامى احکام عبادى و حقوق اجتماعى شریک مرد است و او نیز مانند مردان مىتواند مستقل باشد و هیچ فرقى با مردان ندارد ) نه در ارث ، نه در کسب و انجام معاملات ، نه در تعلیم و تعلم و نه در به دست آوردن حقى که از او سلب شده ، نه در دفاع از حق خود و نه احکامى دیگر ( ، مگر تنها در مواردى که طبیعت خود زن اقتضا دارد که با مرد فرق داشته باشد . « ) طباطبائى ، 1374 ، ج 2 ، ص 410 و 411 )
حضور در عرصههاى سیاسى و حکومتى نیز سابقهاى دیرینه دارد . حاکمیت بلقیس ، پادشاه سرزمین سبا و قرار گرفتن در بالاترین مقام مملکتى ، نامهنگارى حضرت سلیمان با او ، صلاحدید و مشورت بلقیس با مشاورانش دربارهى متن نامه ، و سرانجام پاسخ مثبت این بانوى فهیم و با درایت به دعوت سلیمان علیهالسلام و ایمان آوردن او ، حکایت از تدبیر ، کفایت و شایستگى او در ادارهى آن سرزمین دارد . طرح این قضیه در قرآن کریم بیانگر آن است که عنصر اساسى و مهم در واگذارى و قبول مسئولیتهاى بزرگ ، صلاحیت و توانایى افراد است نه جنسیت آنها ؛ چنان که امروزه نیز در جوامع متعدد بشرى واگذارى پستهاى مهم مملکتى به بانوان ، امرى متداول و مرسوم است .
یکى دیگر از جلوههاى حضور سیاسى بانوان در منابع تاریخى و روایى ، هجرت ، و بیعت آنان با رسول خدا صلى الله علیه و آله و على بن ابىطالب علیهالسلام است .
مفهوم بیعت و آثار آن
» بیعت عبارت است از پیمان بستن به فرمانبرى و طاعت . بیعت کننده با امیر خویش پیمان مىبست که در امور مربوط به خود و مسلمانان تسلیم نظر وى باشد ، و در هیچ چیز از امور مربوط با او به ستیز برنخیزد و تکالیفى را که برعهدهى وى مىگذارد و وى را به انجام دادن آنها مکلف مىسازد اطاعت کند ، خواه آن تکلیف به دلخواه او باشد و خواه مخالف ملیش . و چنین مرسوم بود که هرگاه با امیر بیعت مىکردند و بر آن پیمان مىبستند ، دست او را به منظور استوارى و تأکید پیمان در دست امیر مىگذاشتند . « ) ابنخلدون ، 1379 ش ، ج 1 ، ص 400 ) قراین نشان مىدهد بیعت از ابداعات مسلمانان نبوده ، بلکه سنتى رایج در میان عرب بوده است و به همین دلیل ، در آغاز اسلام که طایفه اوس و خزرج در موقع حج ، از مدینه به مکه آمدند و با پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله در عقبه بیعت کردند ، برخورد آنان با مسئلهى بیعت برخورد با یک امر آشنا بوده است . ) مکارم شیرازى ، 1369 ، ج 22 ، ص 70 )
یکى از مباحث مهم دربارهى اثر بیعت این است که آیا بیعت موجب مشروعیت بخشیدن به قدرت حاکمه مىشود و یا مانند رأى فقط موجب مقبولیت حکومت است ؟ براساس مبانى کلامى ، دیدگاههاى متفاوتى پیرامون این مسئله وجود دارد :
نظریهى اول
ماهیت بیعت با رأى متفاوت است . برخى چنین استدلال کردهاند که رأى بر مدار هواى نفسانى دور مىزند ، در حالى که بیعت براساس تعلق دینى یک امت نسبت به ولى عادل صورت مىگیرد . برخى دیگر ، تفاوت میان آن دو را این گونه تشریح کردهاند که بیعت کننده متعهد مىشود طبق رأى و نظر بیعت شونده عمل کند و حال آنکه ماهیت انتخابات عکس بیعت است و شخص منتخب باید براساس توکیل و ارادهى موکل اقدام کند و افزون بر آن ، بیعت قابل فسخ و عزل نیست ، ولى در انتخابات و توکیل این امر متصور است . به عبارت دیگر ، بیعت در عصر پیامبر صلى الله علیه و آله تنها یک وظیفهى دینى و سیاسى براى ایجاد زمینه و تحقق زعامت ایشان بوده است و چنان نبود که پیامبر با بیعت به زعامت جامعه برگزیده شود .
نظریهى دوم
بیعت ، با رأى دادن در زمان ما کمى تفاوت دارد و پررنگتر است . رأى ، صرف انتخاب است نه تسلیم اطاعت شدن ؛ اما بیعت آن است که خود را تسلیم امر او کند .
نظریهى سوم
مسلم است که چنین امرى دربارهى رسول خدا صلى الله علیه و آله یا هر شخص دیگرى که قدرتش از ناحیهى خداوند تأمین شده است مصداق نمىیابد . اگر کسى بیعت را به معناى رأى دادن و حق طبیعى فرد معنا کند ، قطعا دربارهى رسول خدا صلى الله علیه و آله و بیعتى که در قرآن از آن یاد شده است دچار مشکل خواهد شد .
نظریهى چهارم
بین رأى و بیعت تفاوت ماهوى وجود ندارد ، و رأى مرحلهى تکامل یافتهى بیعت است . طبق این نظریه ، اشکال نظریات پیشین این است که آنان رأى را مثبت حکومت و منشأ مشروعیت دانستهاند . برخى از صاحبنظران به شدت از اینکه بیعت منشأ مشروعیت باشد مخالفت کرده و معتقدند بیعت ، فقط موجب تحکیم و تثبیت پایههاى حکومت است و در اثبات ولایت هیچ نقشى ندارد .
اشکال این استدلال در این است که میان مفهوم بیعت و مبانى فلسفى آن خلط کرده است ؛ زیرا اختلاف در اینکه بیعت منشأ مشروعیت حکومت است یا مقبولیت آن ، در رأى نیز وجود دارد . بنابراین ، مشروعیت یا مقبولیت بیعت و رأى از مبادى و مقدمات مبنایى آن دو شمرده مىشود و هر دو از شرایط همسانى برخوردارند ، و همان گونه که رأى باید براساس اراده و شناخت صورت گیرد و ملاک مقبولیت آن اکثریت آراست و باید پیش از تصدى ، رأىگیرى صورت پذیرد ، بیعت نیز چنین است . ) موسویان ، 1381 ش ، ص 40 – 31 )
غدیر : هجرت ، بیعت ، و روایت بانوان ××زیرنویس تاریخ وصول 1386 / 11 / 8 ؛ تاریخ تصویب نهایى 1386 / 12 / 14 . @.