تحریم نماز در حال مستی

تحریم نماز در حال مستی

یا ایّها الّذین آمنوا لا تقربوا الصّلوه و انتم سکاری حتّی تعلموا ما تقولون.
ای کسانی که ایمان آورده‌اید در حالی که مست هستید به نماز نزدیک نشوید تا بدانید چه می‌گوئید. «نساء ، 43»
تحریم نماز در حال مستی: یعنی افراد مست نمی‌توانند مشغول اداء فریضه نماز شوند و نماز آنها در این حال باطل است فلسفه آن هم روشن است زیرا نماز گفتگوی بنده و راز و نیاز او با خدا است و باید در نهایت هوشیاری انجام گردد و افراد مست از این مرحله دور و بیگانه‌اند.
اصولاً برای ریشه‌کن ساختن یک مفسده اجتماعی و اخلاقی که محیط به طور عمیق به آن آلوده شده است راهی بهتر از این روش نیست که افراد را تدریجاً آماده کنند و سپس حکم نهایی اعلام گردد، ضمناً باید توجه داشت آیه فوق به هیچ وجه دلالت بر اجازه نوشیدن خمر ندارد بلکه تنها درباره مستی در حال نماز سخن گفته، و در مورد غیر نماز سکوت اختیار کرده تا مرحله نهایی حکم فرا رسد.
البته با توجه به این که اوقات پنجگانه نماز مخصوصاً در آن زمان که معمولاً در پنج وقت انجام می‌شد فاصله چندانی با هم ندارند، خواندن نماز در حال هوشیاری، لازمه‌اش این است که در فاصله این اوقات از نوشیدن مایعات مست کننده به کلی صرف نظر شود زیرا غالباً مستی آن تا موقع نماز ادامه می‌یابد و حالت هوشیاری پیدا نمی‌شود بنابراین حکم آیه فوق شبیه یک تحریم همیشگی و مستمر است.
این موضوع نیز لازم به یادآوری است که در روایات متعددی که در کتب شیعه و اهل تسنن وارد شده آیه فوق به (مستی خواب) تفسیر شده یعنی در حالی که هنوز کاملاً بیدار نشده‌اید شروع به نماز نکنید تا بدانید چه می‌گویید.
ولی چنین به نظر می‌رسد که این تفسیر از مفهوم (حتی تعلموا ما تقولون) استفاده شده است اگر چه در معنی سکاری داخل نباشد.
به عبارت دیگر از جمله (تا بدانید چه می‌گویید) استفاده می‌شود نماز خواندن در هر حالی که انسان از هوشیاری کامل برخوردار نباشد ممنوع است، خواه حالت مستی باشد یا باقیمانده حالت خواب.
ضمناً از این جمله نیز می‌توان استفاده کرد که بهتر است در حال کسالت و کمی توجه نیز انسان نماز نخواند زیرا حالت فوق به صورت ضعیف در او وجود دارد و شاید به همین جهت است که در روایتی از امام باقر ـ علیه السّلام ـ نقل شده که فرمود: (در حالتی که کسل هستید یا چرت آلود یا سنگین، مشغول نماز نشوید زیرا خداوند مؤمنان را از نماز خواندن در حال مستی نهی کرده است). «تفسیر نمونه ج 3 ص 395»

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید