شناخت سفیران و افرادی که نیابت امام عصر بر عهده آنها نهاده شده است، اهمیت زیادی دارد؛ چراکه به واسطه ایشان، ارتباط وثیق و مطمئن با امام زمان ساماندهی میشود و در پارهای از موارد، وکیل، نایب و سفیر امام به مثابه امام معصوم تلقی میگردد و التزام به دستورات او، التزام به منویات امام عصر بهشمار میآید؛ ازاینرو برای احراز نیابت و اطمینان از رابطه ایشان با امامت و ولایت، لازم است تاریخ سیاسی عصر غیبت و کارکرد سازمان وکالت مورد توجه قرار گیرد و تصویر صحیحی از نیابت و سفارت ترسیم شود.
بررسی روایات نشان میدهد افرادی که نیابت و سفارت امام عصر بر عهده آنها نهاده شده است، همواره هماهنگ با آموزه امامت، بهویژه مهدویت رفتار کرده، در حفظ حریم امامت و دفاع از مهدویت مقابل شبهات و سؤالات کوشیده و به کسب زهد، تقوا و فضیلت در محضر امام زمان پرداختهاند. این افراد به دلیل حرکت در سایه امامت، به کراماتی همانند اخبار از غیب نائل آمده، از احوال و اخبار شیعیان خبر دادهاند. در کمالالدین شیخ صدوق آمده است:
محمدبنحسن صیرفی که در سرزمین بلخ اقامت داشته، میگوید:
سالی قصد رفتن به حج نمودم مقداری طلا و نقره به من سپرده شد، تا آنها را به حسینبنروح، وکیل امام تحویل دهم. آنها را به سکه طلا و نقره تبدیل کردم. در بین راه به سرخس رسیدم. در زمین شنزار خیمه زده، مشغول جدا نمودن آن سکهها از یکدیگر شدم که یکی از آنها در شنزار ناپدید شد و من متوجه نشدم تا وارد همْدان شدم. بار دیگر به سبب اهمیت ادای مال امام مشغول جداسازی سکهها از یکدیگر بودم که متوجه شدم یکی از آنها مفقود گردیده است. از مال خودم یک سکه بهجای آن قرار دادم و وارد بغداد شده، خدمت حسینبنروح نوبختی رسیدم. سلام کردم و طلا و نقرههایی را که به من سپرده بودند تحویل دادم. در این هنگام دست میان سکهها برد و سکهای را که از مال خودم به عنوان جایگزین سکه مفقود قرار داده بودم، خارج کرد و به من گفت: «این سکه که تو از مال خود جایگزین نمودهای، از آن ما نیست و تو آن سکهای که از مال امام بود را در سرخس هنگام برپایی خیمهات در شنزار گم کردی. به آنجا برگرد و مکان اقامتت را جستوجو کن، آن را از زیر شنها مییابی و بر میگردانی، در حالی که مرا نمیبینی».
محمدبنحسن صیرفی میگوید طبق گفته حسینبنروح عمل کرده، سکه را یافتم و در سال بعد که عازم حج بودم آن را با خود داشتم تا وارد بغداد شدم، درحالیکه حسینبنروح نوبختی از دنیا رفته بود و علیبنمحمد سمری عهدهدار وکالت حضرت صاحبالزمان علیهالسلام شده بود. آن سکه را به او تحویل دادم.
روایات نمایانگر این است که وکیل امام، قادر به آگاهی از اخبار غیبی، وفادار به بیت امام و مقید به مراعات حلال و حرام است و از هرگونه خطا و لغزش دوری مینماید.
در نتیجه شایسته است برای شناخت سفیران واقعی از مدعی، به مطالعه احوال آنها پرداخته شود و ایشان را مورد امتحان و آزمایش قرار دهند.
در روایتی از ابوعلی بغدادی آمده است:
زنی در بغداد درباره وکیل امام دوازدهم از من سؤال کرد و پرسید: چه کسی وکالت آن حضرت را عهدهدار شده است؟ بعضی از اهل قم، حسینبنروح را معرفی کردند و آن زن به محضر او شرفیاب شد. من نیز نزد او حاضر بودم.
آن زن خطاب کرد: ای بزرگواری که نیابت امام را به عهده داری! چه چیزی همراه دارم؟
حسینبنروح به او گفت: «آنچه همراه داری، درون دجله بیانداز تا از آن به تو خبر دهم».
ابوعلی بغدادی میگوید: آنچه آن زن به همراه خود آورده بود، به دجله انداخت و برگشت و حسینبنروح امر کرد خادم او اهدایی آن زن به بیت امام را آورد و به او فرمود: اهدایی تو گردنبندی از طلاست و دو جواهر و انگشتر همراه آن است که یکی از فیروزه و دیگری از نقره است.
بنابراین امتحان مدعی سفارت و نیابت، راه مناسبی برای بررسی صدق و کذب گفتار او خواهد بود. اگرچه باید توجه داشت که دوران نیابت خاصه با پایان یافتن غیبت صغرا به پایان رسیده و هرکه ادعای نیابت امام را داشته باشد دروغگو است.
امام عصر در نامه خود به آخرین نایب خاص، پس از آنکه خبر فوت او را به او میدهد، خبر از غیبت کبرا داده و میفرماید:
الا فمن ادعی المشاهده قبل خروج السفیانی و الصیحه فهو کذاب مفتر.[۱]
آگاه باش! پس هرکس قبل از خروج سفیانی و صیحه، ادعای مشاهده کند پس او به شدت دروغگو و تهمتزننده است.
پینوشتها
۱. الغیبه، نعمانی، ص۳۹۵.