6- ادامه مبحث گذشته در مورد شستشوی مواد مسموم بدن بوسیله روزه
مسلمانی را در نظر آورید که یازده ماه تمام بدون وقفه نوها ببدنش وارد شده اند، ورود تازه ها از روی قاعده علمی و نظم بهداشتی نیست و برعکس خروج کهنه ها و فاسدها که بوسیله ریه، کلیه، کبد و پوست و… انجام می گیرد بحساب و نظم است.
ریه ها سموم را بنظم خارج می سازند و کلیه ها زهرها را بحساب دفع می کنند و کبد به ترتیب مخصوص آنها را دور می نماید، لاجرم انبارهای ذخیره ای، درست و مرتب پر نشده اند و متابولیسم شاید بصورت سوخته و نیم سوخته درآید و ایجاد بیماریهای تغذیه ای از این نیم سوخته ها باشد که اگر بوسیله روزه گرفتن نظم و حسابی در کار ذخائر بدنی بوجود نیاید سبب پیدایش پیش آمدهای ناگواری گردد و حتی در پایه های منابع ذخیره ای شکافی بوجود آید( این خود دلیلی نیز بر اثبات وجوب روزه داری است. )
برای صادرات بدن فرض کنید چرخ دندانه داری است و برای وارداتش نیز بهمین نحو چرخ دندانه دار دیگری.
زمانی بدن به اعتدال و خوشی است که این دو چرخ دندانه هائی داشته باشند که خوب در یکدیگر جای گیرند و بچرخند اما دندانه های واردات چون حسابی و نظمی نداشته و خوردن و آشامیدنها منظم نیست ولی دندانه های چرخ صادراتی بحساب است و از روی غرائز تعبیه گردیده لذا باید دندانه های چرخ وارداتی را با روزه داری تعمیر و منظم و پاک و روغن کاری نمود و این همه اعمال با یکی دو روز روزه متوالی انجام نخواهد پذیرفت.
این که می گوئیم صادرات بدن مرتب و وارداتش نامیزان است راست می گوئیم!
کلیه و کبد و ریه و پوست و… که ارگانهای صادراتی اند همه بنظم اند، کلیه حتی فراموش نمی کند که آدمی در شب احتیاج به خواب دارد نباید برای ادرار کردن بیدار شود لذا به تناسب تاریکی و سنگینی خواب از ترشحات خود کاسته و کمتر ادرار بوجود می آید، پوست همینطور و ریه ها و کبد و…
اما واردات آنچنان نامنظم است که گاه آدمی بجای طیبات و غذاهای پاکیزه و حلال بدست خود غبارها، دودها، الکلها، و ناشایست های دیگر را به حساب واردات کشور بدن بسویش سرازیر می نماید و در نتیجه حوض متابولیکی که طاق تحمل فشارها و صدمه ها را ندارد شکاف برداشته آدمی را بروز سیاه و روزگار سیاه می نشاند.
به عنوان مثال:
می دانیم در شهرها، بخصوص شهرهای صنعتی که هوای آلوده دارند و دارای مقداری گازهای فلزات سنگین مانند سرب و جیوه و آهن می باشد . این کارها از راه ریه ها همراه هوای تنفسی وارد بدن می شود و مثلاً سرب روی گلبولهای قرمز خون انساج عصبی و استخوانی ثابت شده ایجاد کم خونی وعصبانیت و لاغری و دردهای استخوانی می کند و در صورتیکه با گرسنگی ملایم( روزه)، اسیدوز ترشی خون بالا رود این مواد سمی گفته شده از محل های خود خارج شده وارد جریان خون گردیده از کلیه ها دفع می شوند یعنی در حقیقت پیوسته حوض متابولیکی گفته شده بدفع سموم اشتغال دارد.
بدن مانند منبع ذخیره شده ای است از آنچه بنام خوردنیها و آشامیدنیها بآن وارد می شود و چون بسیاری از اعضاء برای دفع سموم در تلاش مداوم هستند لازم است به بدن فرصتی بمنظور خوب عملی ساختن دفع سموم داده شود که جز با روزه داری و منظم ساختن کیفیت و کمیت مواد وارداتی ببدن صورت تحقق نخواهد پذیرفت!
سئوال: عوض شدن مایع و مواد بین بافتی و پاک شدن بدن از سموم در ماه رمضان این معنی را می دهد که خالق ما با این دستور مخلوق خود را سالیانه بطور مستمری یک ماه میهمانی کرده بقیه سال آنها را بخودشان وا می گذارد!
جواب: اعمال بدن بوسیله دو دستگاه تنظیم کننده بسیار مهم اداره می شوند. 1) دستگاه عصبی2) دستگاه هورمونی یا غدد مترشحه داخلی .
دستگاه عصبی آن دسته از فعالیت های بدنی را که بسرعت تغییر می یابند اداره می کنند مانند حرکات ارادی- انقباض عضلانی و بسیاری از اعمال مترشحی غدد- دستگاه هورمونی با اعمال گوناگون سوخت وساز بدن پیوستگی داشته اعمال نظم دهنده سرعت واکنشهای شیمیائی سلولها- ترتیب عبور مواد از جدار یاخته ها و سایر پدیده های متابولیکی سلولی مانند رشد و ترشح و.. را بعهده دارند، آنچه اهمیت دارد اثرات هورمونی است که بعضی در زمان کوتاهی حدود ثانیه اتفاق می افتد ولی بیشتر آنها پس ازچند روز آغاز شده هفته ها، ماهها و حتی سالها دوام می یابند. لذا چگونگی عمل دو دستگاه کنترل کننده عصبی و هورمونی اختلاف زیادی با هم دارند( غده فوق کلیوی- قسمت مغزی آن- و هیپوفیز خلفی با تحریکات عصبی ترشح خود را آغاز می کنند و بطور کلی اصلاح هر کدام برای اصلاح دیگری نافع است).
با توجه به اثرهای ماهیانه و سالیانه هورمونها که حتی دوام اثرشان سالهای متمادی نیز در بسیاری موارد باقیست این نکته را روشن می سازد که:
با شرکت سالیانه- یک ماه- در ضیافتی که بنام پروردگار برقرار است می توان بقیه سال را ببرکت میزبان معظمش در نعمت تعادل ترشحی و در نتیجه در نعمت سلامتی بسر برد. بدین ترتیب که هرمونی از هیپوفیزمقدار ترشح ادرار را متعادل می سازد.
(ه) باثبات رسیده که بین لوزالمعده و فوق کلیوی ارتباط بسیار نزدیکی برقرار است.
(و) محقق داشته اند بتدریج با بالارفتن سن ترشحات هورمونی لوزالمعده کاهش می یابد ولی غدد فوق کلیوی هورمونی تولید می کند که مرور زمان در آن بی تاثیر است.
(ز) اخیراً ولادیمیرنیکی تین استاد بیوشیمی با سالها آزمایش و تجربه و تحقیق بر روی موشهای صحرائی باثبات رساند بوسیله گرسنه- نگهداشتن موشها با متد مخصوص میتوان عمر متوسط 5/2 ساله آنها را به چهار سال و نیم رساند، پرفسور نامبرده معتقد است که اگر غدد فوق کلیوی مدتی گرسنگی بکشند ناچار می شوند هورمونهای اضافی را که موجب عدم تعادل شده اند بخورند از این رو:
اگر در طول سال پیش آمدهای ناگواری اعم از سوء تغذیه یا غیر از آن تعادل ترشحات غددی را بهم زده باشند روزه می تواند تعادل مجددی بین آنها برای مدتها برقرار سازد.
و لذا آوردن این جمله معروف- یک روزه میهمان و صد ساله دعاگو- بجاست که: روزه دار یک ماه میهمان است و یازده ماه دعاگو.
منبع:شهید دکتر سید رضا پاک نژاد ، کتاب « اولین دانشگاه و آخرین پیامبر