مبنای حجّ بر دو عنصر حیاتی توحید و ولایت استوار است. در جای جای جغرافیایی سرزمین وحی، نمادها و نمونه های خداپرستی و خداپرستان وجود دارد و در حرف حرف مناسک عظیم حجّ، توحید و ولایت صحیح تعریف نمی شود و کعبه بدون حضور و رهنمایی «داعیان إلی الله» و مأموران الهی همچون ابراهیم (ع)، محمد (ص) و علی (ع) نه تنها دیگر مسجد نیست، بلکه تبدیل به بتخانه می شود.
توحید و ولایت و اطاعت از خدا و رسول خدا دو ریسمان هدایت و دو بال پرواز به آسمان کمال برای بشریتند، خداوند در قرآن می فرماید: (مَن یُطِعِ الرَّسول فَقَد أطاعَ اللهَ.) (1)
«هر کس از رسول اطاعت کند، خدا را اطاعت کرده است.»
در کنار کعبه و شکوه آن به عنوان خانه ی معبود، خانه ی اسماعیل و ابراهیم و هاجر به عنوان خانه محبوب به چشم می خورد و حاجیان باید خانه ی خدا و خانه ی سفیران خدا را با هم در طواف خویش قرار دهند. هم به دور خانه یار بگردند و هم به دور خانه ی یاران یار.
اگر حجرالأسود به عنوان دست خدا بر زمین در آغوش کعبه و کنار درب آن جای گرفته، مقام ابراهیم به عنوان جای پای ابراهیم و مقابل درب کعبه قامت بر افراشته است.
دیوار مستجار که محل التجاء و پناه جوئی به خداست، یادگاری از میلاد مولود کعبه با خود دارد، سعی صفا و مروه یادآور هروله ی ابراهیم و رفت و آمد هاجر است و چشمه ی شفابخش رحمت الهی یعنی زمزم یادگاری از جای پای اسمعیل است و پاکی کعبه از بت و بت پرستی، یادگار تلاش ابراهیم و بت شکنی حضرت محمد (ص) و علی (ع) است.
در بررسی آیات شریفه ی قرآن در موضوع حجّ و مناسک آن، به آمیختگی زیبایی بین توحید و ولایت برمی خوریم، زیرا درس توحید حجّ، بدون معلم این دانشسرا آموختنی نیست، آنجا که خداوند به ابراهیم فرمان می دهد تا در میان اولین و آخرین، ندای دعوت به حجّ سر دهد تا خلایق پیش ابراهیم آیند: (و أذِّن فی النّاس بِالحَجِّ یأتوک…)(2)
«مردم را دعوت عمومی به سوی حجّ کن، تا به سوی تو بیایند…»
در این آیه به راحتی می توان تألیف و ترکیب توحید و ولایت را مشاهده نمود، چرا که خدا مردمان را به حجّ فرا می خواند تا به سوی ابراهیم بیایند.
آری حجّاج باید برای کسب معرفت و خداشناسی و رسیدن به عبادتی واقعی، به سوی ابراهیم و ابراهیمیان و ابراهیم زمان خود بروند.
در فرهنگ تشیّع، به برکت آموزه های آل الله، این مسأله وجهه نظری و عملی کاملاً حل شده ای دارد. امام باقر (ع) فرمودند: (تَمامُ الحَجِّ لِقاءُ الامامِ.)(3)
«تمامیت حجّ به ملاقات کردن با امام است.»
(إنَّما اُمِرَ النّاس أن یَأتوا هذه الأحجار فَیَتَطوَّفُوا بها، ثُمَّ یَأتُونَنا فَیُخبِرونا بوَلایتِهِم وَ یَعرِضُوا عَلَینا نُصرَتَهم.)(4)
«مردمان فرق دارند که بیایند و بر گِرد این سنگ ها بگردند و پس از آن نزد ما بیایند و به ما اظهار دوستی نمایند و یاریشان را به ما اعلام کنند.»
امام صادق (ع) می فرمایند: (إذا حَجَّ اَحَدُکُم فَلیَختِم حجَّهُ بِزیارَتِنا، لاِنَّ ذلکَ مِن تمامِ الحَجِّ.)(5) «هرگاه یکی از شما به جای آورد، باید حجّش را به دیدار از ما پایان دهد، زیرا زیارت ما شرط تمامیت حجّ است.»
همچنین امام صادق (ع) در تفسیر آیه ی شریفه: (ثمَّ لیَقضُوا تَفَثَهُم… (6) می فرمایند «مراد از «لِیقضُوا تَفَثَهُم» آن است که امام را ملاقات نمایند.» (7)
بر این اساس یکی از اصول مدیریت حجّ، توجه به مقام انسان کامل و جستجو برای یافتن او و تلاش برای نیل به ملاقاتش می باشد و در صورت عدم موفقیت حاجی در خصوص شناخت امام زمان (ع) و ارتباط با ایشان، حجّ او ناقص و کم فائده خواهد بود.
دلباختگی به ابراهیمیان
یکی از مهم ترین و اساسی ترین اهداف حجّ، کسب توحید ناب و خالص و تمرین خداشناسی و خداگرایی بیش از پیش برای حجاج می باشد، اما توحید به عنوان پایه و اساس تفکرات یک مسلمان، در صورت وجود شرایط آن نافع و سودمند خواهد بود، مثلاً توحید بدون عمل یا توحید بدون اطاعت از رسول خدا (ص)، در واقع توحید نیست. یکی از شرایط توحید عشق و محبت به موحدین و بویژه پیامبر اکرم (ص) و اهل بیت ایشان است. از جابربن عبدالله انصاری منقول است که می گوید:
« یک نفر اعرابی نزد پیامبر (ص) آمد و گفت: ای رسول خدا! آیا برای بهشت بهایی وجود دارد؟ پیامبر فرمودند: آری، پرسید بهای بهشت چیست؟ فرمود کلمه «لا اله الاّ الله» که بنده صالح با «اخلاص» بگوید. پرسید اخلاصش چیست؟ فرمود عمل کردن به آنچه برای آن فرستاده شده ام و دوست داشتن اهل بیت من. عرض کرد: آیا دوست داشتن اهل بیت شما از حقوق این کلمه است؟ فرمود آری، دوست داشتن آنها، بزرگترین حقّ آن است.» (8)
از امام رضا (ع) حدیثی قدسی وارد شده که حضرتش از قول پیامبر (ص) فرمودند:
(سمعتُ جبرئیل یقولُ: سَمِعتَ الله جَلَّ جَلالُهُ یقولُ: لا اله الاّ الله حِصنی، فَمَن دَخَلَ حِصنی أمِنَ مِن عَذابی. قال: فَلمّا مَرَّتَ الرّاحله نادانا: بشُروطِها و أنا من شُرُوطِها.)(9)
[(پیامبر (ص) فرمودند:) از جبرئیل شنیدم که می گفت: شنیدم خداوند متعال می فرماید: (کلمه ی ) لا اله الاّ الله قلعه ی مستحکم من است و هر کس وارد قلعه ی من شود از عذابم در امان است.» چون شتر به راه افتاد حضرت (رضا (ع)) با صدای بلند به ما فرمود: «امّا این (ورود به قلعه ی أمن الهی) شرطهایی دارد و من از شرطهای آن هستم.»]
نیز پیامبر اکرم (ص) می فرمایند: (فَوَ الّذی نَفسی بِیَدِه لَو أنَّ رَجُلاً صَفَنَ بَینَ الرُّکنِ و المَقامِ صائماً و راکِعاً و ساجِداً ثُمَّ لَقِیَ اللهُ عزَّوَجلَّ غَیرَ مُحِبٍ لأهلِ بَیتی لَم یَنفَعُه ذلک…)(10)
«قسم به آنکه جانم در دست اوست اگر مردی بین رکن (حجر) و مقام (ابراهیم) با حالت روزه و در رکوع و سجود اقامت کند، سپس خداوند او را در حالی ملاقات کند که دوستدار اهل بیت من نباشد آن اعمال او را سودی نمی بخشد.»
آری، اساساً دلی که خالی از محبت خوبان و اولیای الهی باشد، دلی بی ارزش و ناقابل برای کسب فیوضات آسمانی است، اما آن دل که سرشار از محبت رسول خدا (ص) و خاندان مطهر ایشان باشد، دلی است شیدایی و واله که به غنای کامل رسیده و توحید و عبادت در اعمال آن نفوذ کرده و تأثیر گذاشته و چنین دلی از نور توحید مستغرق گردیده است.
قرآن کریم به مناسبتهای مختلف به شرح حال معمار کعبه، ابراهیم بت شکن می پردازد. حضرت ابراهیم پس از سکنی دادن هاجر و اسماعیل (ع) در سرزمین خشک و سوزان مکه، برای آنان دست به دعا برداشت و از جمله دعاهای او، درخواست عشق و علاقه مردم به اسماعیل و نسل او (محمد و آل محمد (ص)) بود:
«رَبَّنا إنّی اسکَنتُ مِن ذُرِّیتی بِوادٍ غَیر ذی زَرعٍ عِندَ بَیتِکَ المُحَرَّم رَبَّنا لِیُقیموا الصَّلاهَ فَاجعَل أفئدَهً مِنَ النّاس تَهوی إلَیهم…» (11)
«پروردگارا! من برخی از فرزندانم را در این سرزمین بی آب و علف، در کنار خانه ی محترم تو ساکن کردم تا نماز را برپا دارند، تو دلهای گروهی از مردم (لایق) را متوجه (و دوستدار) آنان قرار ده…»
در ذیل این آیه ی شریفه در روایات بیان شده که منظور ابراهیم جلب محبّت مردمان به محمّد و آل محمد (ص) بوده است.
قال الباقر (ع): (مَن خَرَجَ مِن بَیتِهِ بزادٍ و راحلهٍ و کراءٍ حلالٍ یروم هذا البَیتَ عارفاً بِحقِّنا یهوانا قَلبُهُ کما قال الله عزّوجلّ: «واجعَل أفئدَهً من الناس تَهوی إلَیهم» وَ لَم یَعنِ البَیت فیقولَ إلیه، فَنَحنُ و الله دَعوَهُ ابراهیم (ع) الّتی من هوانا قَلبُهُ قُبِلَت حَجَّتُهُ وَ الاّ فَلا…)(12)
«کسی که همراه با توشه و وسیله ی سواری حلال قصد خانه خدا کند و عارف به حق ما اهل بیت بوده و ما را دوست بدارد چنانچه قرآن فرموده: «قرار ده قلوب مردم را متمایل و محب آنان» و نفرمود قلوب مردم را دوستدار این خانه قرار ده، پس قسم به خدا، آن کسان مورد دعای ابراهیم ما هستیم که اگر کسی ما را دوست داشته باشد حجّ او قبول خواهد شد و الاّ نه.»
قال علی (ع) فی خطبه-: (… و الأفئده النّاس تَهوی إلَینا و ذلک دَعوَهُ ابراهیم (ع) حیث قال: «واجعَل افئده من النّاس…)(13)
[و دلهای مردمان مشتاق ماست و آن به خاطر دعای ابراهیم است که گفت: (خدایا) دلهای مردمان را به سوی آنان متوجه کن.»]
عن فضیل بن یسار أن أبی جعفر (ع) نظَرَ إلی النّاس یَطوفُونَ حَولَ الکعبَهِ فقال: «هکذا کانوا یَطوفُونَ فی الجاهلیهِ إنما اُمِرُوا أن یَطُوفُوا ثُمَّ یَنفِرُوا إلینا فَیُعلِمونا وِلایَتَهُم و یَعرِضُون عَلَینا نُصرَتَهم» ثُمَّ قَرَأ هذه الآیَهَ: «فاجعَل أفئدَهً مِنَ النّاس تهوی إلَیهم» فقال: آلَ محمدٍ، آلُ محمّدٍ ثُمَّ قال: «إلَینا إلَینا.»
«فضیل بن یسار گوید: امام باقر (ع) به مردمی که اطراف کعبه طواف می کردند نظری افکند و فرمود: «در جاهلیت هم (مردم) همینگونه (بی معرفت نسبت به حجت خدا) طواف می کردند، مردمان دستور یافته اند طواف کنند، سپس به سوی ما بیایند و ولایتشان را به ما اطلاع دهند و یاری شان را بر ما عرضه کنند.» آنگاه حضرت این آیه را خواند: «دلهای مردم را به سوی آنان متمایل کن.» پس فرمود: «(آنان یعنی) آل محمد، آل محمد» سپس فرمود: (یعنی به سوی ما، به سوی ما.»
بر این اساس، حجّ ابراهیمی حجّی است عاشقانه و توأم با محبت ابراهیم و آل ابراهیم (ع) (محمد و آل محمّد (ص)) و حجّ بدون محبت ابراهیمیان، خواستگاه خداوند و حضرت ابراهیم (ع) نمی باشد.
در روایات معصومین (ع) در خصوص جایگاه ویژه محبت اهل بیت (ع) در دین آمده است:
– قال رسول الله (ص): (أساسُ الإسلام حُبّنا أهلَ البَیت.)(14)
«اساس و ریشه اسلام، محبت ما اهل بیت است.»
– قال الباقر (ع):
(حُبُّنا أهل البَیتَ نِظامُ الدّین.) (15)
«محبت ما اهل بیت سبب نظام دین است.»
– قال الصادق (ع): (مَن عَرَف حَقَّنا و أحبَّنا فَقَد أحَبَّ الله تبارکَ و تعالی.)(16)
«هر کس حق ما را شناخت و ما را دوست داشت به تحقیق خدای متعال را دوست داشته است.»
– قال علی (ع): (أحسَنُ الحَسَنات حُبُّنا و أبغَضُ السَّیئات بُغضُنا.)(17)
«بهترین نیکی ها محبت و علاقه به ماست و بدترین بدی ها دشمن داشتن ماست.»
– قال الصادق (ع): (إنَّ فوقَ کُلِّ عبادَهٍ عبادَهٌ و حُبُّنا أهل البَیتِ أفضَلُ عبادَهٍ.)(18)
«بالادست هر عبادتی، عبادتی است و محبت به ما اهل بیت بالاترین عبادت است.»
قال الصادق (ع): (لاتَستَصغِروا مَوَدَّتنا فَإنَها مِنَ الباقیات الصّالحات.)(19)
«دوستی ما را دست کم نگیرید که از جمله ی باقیات الصالحات است.»
– قال رسول الله (ص): (لا یَتِمُّ الإیمانُ إلاّ بِمُحَبَّتِنا أهلَ البَیتِ.)(20)
«ایمان جز با محبت ما اهل بیت تمام (کامل) نمی شود.»
– قال الباقر (ع): (حُبُّنا ایمانٌ و بُغضُنا کُفرٌ.)(21)
«محبت ما ایمان و دشمنی با ما کفر است.»
– قال رسول الله (ص): (أوَّلُ ما یُسألُ عَنهُ العَبدُ حُبُّنا أهل البَیتِ.)(22)
«اولین چیزی که از بنده (در قیامت)سؤال می شود، محبت ما اهل بیت است.»
پی نوشت ها :
1. نساء/ 80.
2. حجّ/ 27.
3. میزان الحکمه، حج 3281.
4. همان، ح 3285.
5. همان، ح 3284.
6. [سپس با انجام مناسک حجّ) باید آلودگی هایشان را برطرف کنند و به نذرهای خود وفا کنند و بر گرد خانه ی گرامی (قدیمی و آزاد) کعبه طواف کنند.] حجّ/ 29.
7. میزان الحکمه، ح 3282.
8. اهل بیت در قرآن و حدیث، ج 2، ص 616.
9. اهل بیت در قرآن و حدیث، ج 2، ص 616.
10. بحار، ج 27، ص 104.
11. ابراهیم/ 37.
12. تفسیر نورالثقلین، ج 3، ص 493.
13. تفسیر نورالثقلین، ج 3، ص 493.
14. اهل بیت در قرآن و حدیث، ج 2، ص 600.
15. همان، ص 602.
16. همان.
17. همان، ص 608.
18. اهل بیت در قرآن و حدیث، ج 2، ص 608.
19. همان، ص 608.
20. همان، ص 618.
21. همان، ص 620.
22. همان، ص 622.