3 – 6. وجوب جهاد علیه باغیان
درباره وجوب جهاد علیه بغات باید این مرزبندی را قائل شد که اگر شورشیان علیه حکومت عادل شورش کنند، جهاد علیه آنان تا تسلیم و یا شکست آنان واجب است مگر این که شورش علیه حاکم جائر باشد که در این صورت مبارزه با آنان جایز نیست. این مرزبندی وجوب و عدم وجوب جهاد علیه باغیان از حدیث ذیل به دست میآید.
… عن السکونی، عن جعفر بن محمد عن ابیه(ع) قال: ذکرت الحروریّه عند علی بن ابیطالب(علیه السلام) قال: إن خرجوا من جماعه او علی إمام عادل فقاتلوهم، وان خرجوا علی إمام جائر فلا تقاتلوهم، فأنّ لهم فی ذلک مقالاً.(52)
مجلسی درباره کیفیت جهاد با بغات مینویسد:
…و أمّا مدبرهم و جریحهم واسیرهم فذو الفئه منهم یُتبَع ویجهَز علیه ویقتل بخلاف غیره.(53)
4 – 6. غنائم جنگی باغیان
از آن جا که باغیان از اهل قبله محسوب میشوند حکم اسیر و غنائم جنگی آنان متفاوت از غنائم کفار است، لذا بنابر نظریّه مشهور فقها اموال و ناموس آنان محترم بوده و اسیرشان به تصرف و تملّک درنمیآید، فقها از جمله علامه مجلسی درباره حکم غنائم جنگی باغیان به سیره علی(علیه السلام) در جنگ جمل استناد کردهاند، مجلسی در این باره مینویسد:
أعلم انّه اختلف فی احکام البغاه فی مقامین؛ الاول فی کفرهم… والثانی: فیما اغتنمه المسلمون من اموال البغاه، فذهب الأصحاب إلی انّه لا یقسم اموالهم مطلقا… وأمّا ما لم یحوها العسکر من اموالهم فنقلوا الاجماع علی عدم جواز تملّکها وکذلک ما حواه العسکر إذا رجعوا إلی طاعه الأمام، وانّما الخلاف فیما حواه العسکر مع إصرارهم.(54)
در احادیث شیعی علت اتخاذ این موضع از سوی علی(علیه السلام) در قبال باغیان مبنی بر عدم اجرای حکم کفار درباره آنان، مصونسازی موجودیت شیعیان در شرایط تقیّه و زندگی در حکومتهای جور بوده است در بیان این سیره روایات متعددی رسیده است.
… عن عبداللَّه بن سلیمان قال: قلت لأبی عبداللَّه(علیه السلام) : إنّ الناس یروون أنّ علیّاً(علیه السلام) قتل اهل البصره وترک اموالهم، فقال: إنّ دار الشرک یحلّ ما فیها ودار الاسلام لا یحلّ ما فیها.
فقال: إنّ علیّاً انّما منّ علیهم کما منّ رسول اللَّه(صلی الله علیه و آله و سلم) علی أهل مکّه وانّما ترک علی(علیه السلام) اموالهم لأنّه کان یعلم أنّه سیکون له شیعه وأنّ دوله الباطل ستظهر علیهم فأراد أن یقتدی به فی شیعته، وقد رأیتم آثار ذلک هو ذا یُسارُ فی الناس بسیره علی(علیه السلام) و لو قتل علی(علیه السلام) اهل البصره جمیعاً وأخذ اموالهم لکان ذلک له حلالاً لکنّه منّ علیهم، لیمنّ علی شیعته من بعده.(55)
7. منافقان
کسانی که در ظاهر ایمان میآورند، ولی در باطن بر کفر خود باقی هستند منافق نامیده میشوند.
یطلق المنافق علی معان: منها ان یظهر الاسلام و یبطن الکفر ، و هو المعنی المشهور.(56)
منافقان هر چند در واقع از گروههای مخالف اسلام و حکومت اسلامی محسوب میشوند لکن در احکام فقهی با مسلمانان یکسان هستند و حکم به طهارت و اسلام ظاهری آنها میشود و میت آنان حکم میت مسلمان را دارد. سیاست تألیف قلوب ، بخشی از سیاست داخلی حکومت اسلامی است که در جهت جذب منافقان و تقویت اسلام آنان تشریع شده است. مجلسی درباره مشارکت آنان با احکام ظاهری مینویسد:
… إنّ المنافقین کانوا مشارکین للمؤمنین فی الأحکام الظاهره.(57)
عن سلیم بن قیس قال امیرالمؤمنین(علیه السلام) فی مثالب عمر: هو صاحب عبداللَّه بن اُبّی بن سلول حین تقدّم رسول اللَّه(صلی الله علیه و آله و سلم) لیصلّی علیه أخذ بثوبه من ورائه، وقال: لقد نهاک اللَّه أن تصلّی علیه، ولا یحلّ لک أن تصلّی علیه، فقال له رسول اللَّه(صلی الله علیه و آله و سلم) : إنّما صلّیت علیه کرامهً لأبنه، وإنّی لأرجو أن یسلم به سبعون رجلاً من بنی امیّه وأهل بیته، وما یدریک ما قلت؟ إنّما دعوت اللَّه علیه.(58)
8. فرماندهی
فرماندهی در نظام سیاسی اسلام در سطوح مختلف مورد توجه واقع شده است.
مستفاد از آموزههای حدیثی درباره شرایط و صفات فرمانده کل قوا همان صفات ریاست عامه است که برای تصدّی امر ولایت لازم و ضروری است، ولی در ردههای پایینتر، مهمترین عناصر لازم در امر فرماندهی، شجاعت، و عدالت و آگاهی از فنون نظامی است.
مسائل مهم فرماندهی از قبیل جایگاه فرماندهی شرایط و صفات فرماندهان، کیفیت سلوک و معاشرت فرماندهان با سربازان، و مسائلی از این قبیل از جمله موضوعاتی است که در روایات اهل بیت(علیهم السلام) مطرح شده است که در این قسمت از بحث به بررسی آنها میپردازیم.
1 – 8. جایگاه فرماندهی کل قوا و لزوم حفاظت از وی
در اخبار و احادیث همان طوری که بر مباحث نظری مربوط به رهبری از قبیل شرایط و صفات حاکم اسلامی، وظایف و اختیارات گسترده او تأکید فراوان شده و محور مباحث سیاسی قرار گرفته است، این اهتمام در مقام فرماندهی نیز مشاهده میشود و در برخی احادیث بر محوریت حاکم و حفظ و نگهداری او در سمت فرماندهی کل قوا توجه و توصیه ویژهای مبذول شده است. حکایت ذیل که مشتمل بر سخنان امیرالمؤمنین(علیه السلام) در عصر خلافت خلیفه دوم است نشان دهنده جایگاه برتر فرمانده کل قوا و لزوم حفاظت از وی در شرایط تهدید و خطرهای احتمالی میباشد.
من کلامه [علی](علیه السلام) لعمر بن الخطاب وقد استشاره فی غزوه الفرس بنفسه: إنّ هذا الأمر لم یکن نصره ولا خذلانه بکثره ولا بقلّه، وهو دین اللَّه الّذی أظهره وجنده الذی أعدّه وأمدّه، حتّی بلغ [ما بلغ] وطلع حیث طلع ونحن علی موعود من اللَّه، واللَّه منجز وعده وناصر جنده، ومکان القیّم بالأمر مکان النظام من الخَزَر، فان انقطع النظام تفرّق وذهب ثم لم یجتمع بحذافیره أبداً، والعرب الیوم وإن کانوا قلیلاً فهم کثیرون بالأسلام عزیزون بالاجتماع، فکن قطباً واستدر الرحی بالعرب، وأصلهم دونک نار الحرب، فانّک إن شخصت من هذه الأرض انتقضت علیک العرب من اطرافها وأقطارها، حتّی یکون ما تدع وراءک من العورات أهمّ إلیک ممّا بین یدیک، إنّ الأعاجم ان ینظروا إلیک غداً یقولوا: هذا أصل العرب فأذا اقتطعتموه استرحتم، فیکون ذلک أشدّ لکلبهم علیک وطمعهم فیک، فأمّا ما ذکرت من مسیر القوم إلی قتال المسلمین فأنّ اللَّه سبحانه هو أکره لمسیرهم منک، وهو أقدر علی تغییر ما یکره، وأمّا ذکرت من عددهم فأنّا لم نکن نقاتل فیما مضی بالکثره، وانّما کنّا نقاتل بالنصر والمعونه.(59)
2 – 8. شرایط و صفات فرماندهان نظامی
در فرماندهان نظامی علاوه بر شرایط عمومی تقوا، علم و مدیریت که رعایت شان مطلوب است مهمترین شرطی که در روایات بر آن تأکید شده، صفت شجاعت است. با تأمل در آن چه از سخنان امیرالمؤمنین(علیه السلام) در وصف مالک اشتر رسیده میتوان به برجستهترین صفات و شرایط فرمانده نظامی پی برد.
و قال [علی](علیه السلام) وقد جائه نعی الأشتر: مالک و ما مالک، لو کان جبلاً لکان فِنداً، لا یرتقیه الحافر، ولا یرقی علیه الطائر.(60)
3 – 8. وظایف فرماندهان نظامی در قبال مردم
حضرت علی(علیه السلام) زمانی که لشکری را به جنگ اعزام میکردند به فرماندهان توصیه مینمودند که از ظلم به شهروندان و تجاوز به حقوق و اموال و حریم خصوصی مردم خودداری کنند، و بر رفتار نیروهای تحت فرمان خود نظارت و اشراف داشته باشند و دست بیخردان سپاه را از ظلم و تجاوز به مردم باز دارند.
حدیث اول:
کتب [علی](علیه السلام) إلی أمراء الأجناد: بسم اللَّه الرحمن الرحیم من عبداللَّه علی امیرالمؤمنین اما بعد:
فأنّی ابرء الیکم وإلی اهل الذمّه من معسره الجیش، إلّا من جوعه إلی شبعه، ومن فقر إلی غنی، أو عمی الی هدی، فأنّ ذلک علیهم، فاعدلوا الناس عن الظلم و العدوان، وأن خذوا علی أیدی سفهائکم، واحترسوا أن تعملوا أعمالاً لا یرضی اللَّه بها عنّا فیردُّ علینا وعلیکم دعائنا ، فأنّ اللَّه تعالی یقول: «قُلْ ما یَعْبَؤُا بِکُمْ رَبِّی لَوْ لا دُعاؤُکُمْ فَقَدْ کَذَّبْتُمْ فَسَوْفَ یَکُونُ لِزاماً»(61)؛ فأنّ اللَّه إذا مقت قوماً من السماء هلکوا فی الأرض ، فلا تدّخروا لأنفسکم خیراً للجند حسن السیره و للرعیّه معونه، و لدین اللَّه قوّه، وابلوه فی سبیله ما استوجب علیکم، فأنّ اللَّه قد اصطنع عندنا وعندکم ما نشکره بجهدنا، وإنّ مصیره ما بلغت قوّتنا، ولا قوّه إلّا باللّه.(62)
4 – 8. سیره نظامی پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) در گزینش فرماندهان نظامی
در انتخاب فرمانده لشکر و جانشین او حدیثی از پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده که بر اساس آن فرماندهان سپاه اسلام از سوی آن حضرت انتخاب میشدند و در صورت کشته شدن نخستین فرمانده ، جانشین او را نیز تعیین نموده و او را به سپاهیان معرفی میکرد ، البته چون سرنوشت جنگ و حوادث مربوط به آن از قبل قابل پیشبینی نیست و احتمال کشته شدن فرماندهان و جانشینان آنها از جمله این حوادث به شمار میآید، لذا پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) انتخاب فرماندهان دیگر را در شرایط اضطراری بر عهده خود مسلمانان قرار میداد ، حدیث ذیل در این زمینه قابل توجه است:
وکانت غزوه موته فی جمادی من سنه ثمان، بعث جیشاً عظیماً، وأمّر علی الجیش زید بن حارثه، ثم قال:
فان اُصیب زید فجعفر، فأن اُصیب جعفر فعبداللَّه بن رواحه، فأن اصیب فلیرتض المسلمون واحداً فلیجعلوه علیهم؛ وفی روایه أبان بن عثمان، عن الصادق(علیه السلام) : أنّه استعمل علیهم جعفراً فأن قتل فزید، فان قتل فابن رواحه… .(63)
9. سیره نظامی معصومین(علیهم السلام)
در این جا به تناسب بحث جهاد به سیره نظامی دو تن از معصومان «پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و امیرالمؤمنین(علیه السلام)» که توفیق تشکیل حکومت را یافتند و در مدت کوتاهِ زمامداری خود از لحاظ نظری و عملی، اصول و روشهای مطلوب حکومتداری را به مسلمانان آموختند اشاراتی خواهیم کرد.
1 – 9. سیره نظامی پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)
در مطالعه سیره نظامی پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) موارد زیر جلب توجه میکند:
1 – 1 – 9. شعارهای پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) در جنگ بدر و احد
… قال علی(علیه السلام) : کان شعار رسول اللَّه(صلی الله علیه و آله و سلم) فی یوم بدر: یا منصور أمّت، وکان شعارهم یوم أُحد للمهاجرین یا بنی عبداللَّه، وللخزرج یا بنی عبدالرحمن، و للأوس یا بنی عبیداللَّه.(64)
ادامه دارد …
پی نوشت :
52) بحارالانوار، ج 33، ص 429، ح 636؛ علل الشرایع، ج 2، ص 603.
53) بحارالانوار، ج 32، ص 330، بیان.
54) بحارالانوار، ج 32، ص 330 – 327، بیان.
55) بحارالانوار، ج 33، ص 443 – 442، ح 653؛ علل الشرایع، ج 1، ص 154.
56) بحارالانوار، ج 69، ص 109 – 108، بیان.
57) بحارالانوار، ج 27، ص 250، بیان.
58) بحارالانوار، ج 78، ص 376، ح 26.
59) بحارالانوار، ج 40، ص 194 – 193، ح 79؛ نهج البلاغه (عبده)، ج 1، ص 283؛ بحارالانوار، ج 40، ص 255 – 254؛ ارشاد مفید، ص 101 – 99.
60) بحارالانوار، ج 42، ص 173، ح 34؛ نهج البلاغه، (عبده)، ج 2، ص 249.
61) فرقان (25)، آیه 77.
62) بحارالانوار، ج 72، ص 356 – 355، ح 70.
63) بحارالانوار، ج 21، ص 55، ح 8؛ إعلام الوری بأعلام الهدی، ص 65 – 64؛ بحارالانوار، ج 21، ص 59 – 58؛ شرح ابن ابی الحدید، ج 3، ص 47 – 42.
64) بحارالانوار، ج 97، ص 35، ح 25؛ نوادر الراوندی، ص 33.