اخلاق در نهج البلاغه(4)

اخلاق در نهج البلاغه(4)

علامت متقیان

حضرت علی(علیه السلام) در علامات پرهیزگاری می فرماید:
یعفو عمن ظلمه، و یعطی من حرمه، و یصل من قطعه؛
پرهیزگار از کسی که به او ستم کرده می گذرد و به آنکه محرومش ساخته عطا می کند و با کسی که پیوندش را قطع کرده می پیوندد (همان، خطبه 193).
یمسی و همه الشکر، و یصبح و همه الذکر، یبیت حذرا، و یصبح فرحا؛
همّ و غمّ او در شبانه روز ذکر خداوند است شب در پرهیز می خوابد و صبح شادان بر می خیزد(همان).
فهم لانفسهم متهمون، و من اعمالهم مشفقون؛
پرهیزگاران خود را متهم می سازند و از کرده های خویش هراسان اند (همان).
و حاجاتهم خفیفه، و انفسهم عفیفه؛
نیازهای پرهیزگاران سبک است و جان هایشان عفیف و با مناعت (همان)
انک تری له قوه فی دین و حزما فی لین، و ایمانا فی یقین، و حرصا فی علم، و علما فی حلم؛
از علائم و صفات متقین این است که می بینی در آنها قوت و قدرت نیروی دین را و جدیت در عین نرمی و ایمان توأم با یقین و حریص بودن در کسب علم و حلیم بودن در عین عالم بودن (همان).
ارادتهم الدنیا فلم یریدوها؛
دنیا پرهیزگاران را خواست اما آنان دنیارا نخواستند (همان).
غضوا ابصارهم عما حرم الله علیهم، و وقفوا اسماعهم علی العلم النافع لهم؛
پرهیزگاران چشمان خود را از آنچه که به آنان تحریم فرموده است پوشیدند و گوش های خود را به آن علم که برای آنان سودمند است فرا دادند (همان).
فی الزلازل و قور. و فی المکاره صبور، و فی الرخاء شکور؛
پرهیزگار در مقابل حوادث اضطراب انگیز و لرزاننده با وقار و پابرجاست و در ناگواری ها شکیبا و در موقع آسایش سپاسگزار(همان).
المتقون فیها [فی الدنیا] هم اهل الفضائل: منطقهم الصواب، و ملبسهم الاقتصاد، ومشیهم التواضع؛
پرهیزگاران در دنیا اهل فصائل اند، گفتارشان راست و لباسشان متوسط و راه رفتنشان با تواضع و فروتنی است (همان).
اذا زکی احد منهم خاف مما یقال له فیقول ک انا اعلم بنفسی من غیری، و ربی اعلم منی بنفسی ؛ اللهم لا تواخدنی بما یقولون، و اجعلنی افضل مما یظنون، و اغفرلی ما لا یعلمون؛
اگر یکی از پرهیزگاران را بستایند، از آنچه درباره ی او گویند بترسد، و گوید:«من خود را از دیگران بهتر می شناسم و خدای من مرا از خودم بهتر می شناسد. بار خدایا! مرا مؤاخذه مکن بدانچه بردباری می کردند(همان).
و صحبوا الدنیا بابدان ارواحها معلقه بالمحل الا علی
متقین با بدنهایی در این جهان زندگی می کنند اما روح آنها به جایگاهی بس اعلی وابسته است(همان، نامه 47).

کیفیت تقوی

حضرت علی(علیه السلام) می فرماید:
اتقوا الله عبادالله تقیه ذی لب شغل التفکر قلبه، و انصب الخوف بدنه، و اسهر التهجد غرار نومه، و اظما الرجاء هواجر یومه، و ظلف الزهد شهواته؛
ای بندگان خدا! به خدا تقوی بورزید تقوای خردمندی که تفکر قلبش را به خود مشغول داشته و زهد و پارسایی از شهوات او جلوگیری کرده است (همان، خطبه 83).

توصیه به تقوی

فی وصیه للحسن و الحسین -(علیه السلام) – لماضربه ابن ملجم لعنه الله اوصیکما و جمیع ولدی و اهلی ومن بلغه کتابی بتقوی الله، و نظم امرکم؛
به حسن و حسین(علیه السلام) پس از آن که ابن ملجم خدا او را لعنت کند او را ضربت زد فرمود: شما و همه فرزندان و دودمانم و هرکسی را که نامه من به او برسد توصیه می کنم به تقوای الهی و نظم امورتان (همان، نامه 47).
اوصیکم بتقوی الله… و اشعروها قلوبکم، و ارحضوا بها ذنوبکم،… الا فصونوها و تصونووا بها؛
شما را به تقوای خداوندی توصیه می کنم، و آن را به دلهایتان قابل پذیرش و اشعار بدارید و گناهانتان را به وسیله ی تقوا بشویید. تقوا را از آلودگی ها حفظ کنید و تا به وسیله آن محفوظ و مصون از انحرافات شوید (همان، خطبه 191).

هوشمندی متقین

فی صفه المتقین: صبروا ایاما قصیره اعقبتهم راحه طویه؛
در وصف پرهیرگاران می فرماید: چند صباحی صبر کردند و در پی آن به آسایشی طولانی دست یافتند (همان، خطبه 193).

عزت نفس

گاهی عزت در مواردی استعمال می شود که موجب مدح است، و گاهی در مواردی به کار می رود که موجب ذمّ و نکوهش است. عزتی که در مورد مدح استعمال می شود از قبیل؛ خداوند، خود و رسول خود و مؤمنین به خود را دارای عزت معرفی کرده است و فرمود:
والله العزه و لرسوله و للمؤمنین؛ (منافقون/8).
و این عزت خدا و رسول و مؤمنان عزت حقیقی است، چون دائمی است و به بقاء الهی باقی است.
و اما عزتی که در مورد ذمّ و نکوهش به کار می رود مانند عزتی است که برای کافران به کار رفته است که در واقع تعزّز [خود را عزیز وانمود کردن] است. در حقیقت ذلّ و خواری است و این عزت غیر حقیقی است. خداوند عزت به معنای غیر حقیقی را در مورد کافران به کار برده فرمود:
ص و القرءان ذی الذکر بل الذین کفروا فی عزه و شقاق
ص قسم به قرآن صاحب مقام ذکر پندآموز عالیمان(1)، لیکن کافران در مقام غرور [عزت دروغین] و عداوت با حق هستند.(2)
(ص/2-1).
رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرمود:
کل عز لیس بالله فهو ذل. (مفردات غریب القرآن، مادّه «عزّ»)
هر عزتی که وابسته به خدا نباشد خواری است.
عزت نفس و مناعت طبع و استغناء از مردم در کلام امیرمؤمنان فراوان به کار رفته است، چنان که فرمود:
المنیه و لا الدنیه! و التقلل و لا التوسل؛
خوشا مرگ و بدا زبونی و خواری، خوشا به اندک راضی شدن و از روی نیاز به این و آن نپرداختن (نهج البلاغه، حکمت 396).
فوت الحاجه اهون من طلبها الی غیر اهلها؛
برنیامدن نیاز آسان است از خواهش کردن از نااهل (همان، حکمت 66).
لاعز کالحلم؛
عزّتی چون بردباری نیست (همان، حکمت 113).
لاعز اعز من التقوی؛
هیچ عزّتی بالاتر از تقوا نیست (همان، حکمت 371).
الاستغناء عن العذر اعز من الصدق به؛
بی نیاز از عذر بودن ارجمندتر [است] تا از روی راستی عذر آوردن (همان، حکمت 329).
ما احسن تواضع الاغنیاء للفقراء طلبا لما عند الله! و احسن منه تیه الفقراء علی الاغنیاء اتکالا علی الله؛
چه زیباست فروتنی توانگران برابر تهیدستان برای آنچه نزد خداست، و چه زیباتر است بزرگ منشی تهیدستان در برابر توانگری به سبب اعتماد و توکل برخدا (همان، حکمت 406).

نتیجه گیری

از مجموع مباحث مطرح شده، موارد زیر را می توان نتیجه گیری کرد:
1. علم اخلاق متکفل بیان فضائل و رذایل اخلاق و معالجات آنها است.
2. علم اخلاق و تشخیص خلق های نیکو از اخلاق زشت، و عمل به اخلاق نیکو و زدودن اخلاق ناپسند در بین دانش ها در اولویت قرار دارد.
3. در الگوگیری از مکارم اخلاق رسول اکرم(صلی الله علیه و آله)که مدینه ی علم است، لازم است به باب مدینه علم امیرمؤمنان اقتدا کرد.
4. در نهج البلاغه فضائل و رذایل اخلاقی به نحو احسن تبیین و معرفی شده است.
5. از جمله فضائل اخلاقی بیان شده در نهج البلاغه، که در این مقاله مورد بحث قرار گرفته، صله رحم، عیب پوشی، صبر وبردباری، امانت داری، رازپوشی و کتمان سرّ، قناعت، زهد، تقوی و عزت نفس است و نتایجی که از بیان این فضائل به دست می آید به شرح زیر است:
الف) شرکت دادن خویشاوندان در خیرات دنیوی مورد تأکید است.
ب) عیب پوشی از اشراف کارهای شخص کریم است.
ج) صبر برای ایمان مانند سر است برای جسد.
د) امانت داری و ادای امانت مورد تأکید است.
هـ) رازپوشی موجب پیروزی انسان در کارهاست.
و) قناعت ملکه ای است که موجب می شود انسان به قدر حاجت و ضرورت از مال اکتفا کند.
ز) زهد در دنیا موجب می شود خداوند انسان را برعیوب دنیا بینا و بصیر گرداند.
ح) تقوی دوری از عقوبت خداوند به واسطه طاعت اوست، تقوی بازدارنده از محارم و دوای قلب ها و موجب طهارت نفوس و پناهگاه محکم و باعث نزول برکات است. از علائم پرهیزکاران، عفو از ظالم، شکر از خدا و ترس از اعمال خود، خفیف بودن حاجات، طلب علم نافع، وقور بودن در حوادث، میانه روی در لباس و تواضع در مشی و صدق در گفتار است.
منابع:
قرآن کریم
نهج البلاغه
آمدی، عبدالواحد بن محمد تمیمی، غررالحکم ودررالکلم، با شرح خوانساری، با مقدمه و تصحیح جلال الدین محدث، چاپ سوم، تهران: 1360هـ.ش.
آملی، علامه شمس الدین محمد بن محمود، از علمای قرن هشتم هجری، نفایس الفنون، ج 1و 2، کتاب فروشی اسلامیه، تهران، 1379، هـ.ش.
اصفهانی، راغب، از علمای قرن پنجم، مفردات غریب القرآن، تهران، 1373هـ .ق. برازش، علیرضا، مجموعه موضوعی نهج البلاغه و غررالحکم.
برکوی، شیخ محمد بن پیر، الطریقه المحمدیه و السیره الاحمدیه، طبع ترکیه، 1316 هـ .ق.
تهانوی، کشّاف اصطلاحات الفنون، ج1.
جرجانی، میر سیّد شریف، التعریفات، طبع مصر، 1938م.
خاتمی، احمد، فرهنگنامه موضوعی نهج البلاغه چاپ دوم، انتشارات سروش، 1382.
سجادی سید جعفر، فرهنگ اصطلاحات و تعبیرات عرفانی، انتشارات طهوری، چاپ پنجم، تهران 1379 هـ .ش.
شاد، محمد پادشاه، فرهنگ آنندراج.
شیرازی محمد بن ابراهیم، شرح اصول الکافی، (2 جلد)، به تصحیح محمد خواجوی، موسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، تهران 1366هـ .ش.
شهیدی، سید جعفر، ترجمه نهج البلاغه، چاپ چهاردهم، انتشارات علمی فرهنگی، تهران، 1378هـ .ش
طباطبائی، علامه سید محمد حسین، سنن النبی، مع ملحقات محمد هادی الفقهی، موسسه النشر الاسلامی التابعه لجماعه المدرسین بقم المشرقه، 1427هـ .ق.
طوسی، خواجه نصیرالدین، متوفای 672هـ. .ق. اخلاق ناصری، با تصحیح مجتبی مینوی، علیرضا حیدری، شرکت سهامی انتشارات خوارزمی، 1360، هـ .ش.
طوسی، خواجه نصیرالدین، اوصاف الاشراف، به اهتمام سید مهدی شمس الدین، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ اول، 1369هـ .ش.
عزیزی، عباس، نهج البلاغه موضوعی، چاپ هفتم، انتشارات صلاه، تهران، 1385هـ .ش.
کاشانی، مولی فتح الله، ترجمه و شرح نهج البلاغه، با تصحیح منصور پهلوان، انتشارات میقات، 661364هـ .ش.
کوچنانی، قاسمعلی، فرهنگ اخلاق، انتشارات الحوراء، تهران 1376هـ .ش.
مجتبوی، سید جلال الدین، علم اخلاق اسلامی، ترجمه جامع السعادات نراقی، انتشارات حکمت ج 1 و 2، چاپ سوم، 1366 هـ . ش.
محمدی ری شهری، میزان الحکمه، المجلد الاول، طبع سوم، مکتب الاعلام الاسلامی، 1371.
معین، دکتر محمد، فرهنگ معین، انتشارات امیرکبیر.
نراقی، محمدمهدی، متوفای 1209هـ .ق. جامع السعادات، سه جلدی با مقدمه شیخ محمد رضا المظفر، طبع چهارم، از منشورات موسسه الاعلمی، بیروت، بی تا.

پی نوشت ها :

1. دانشیار دانشگاه تهران.

منبع: فصلنامه پژوهش های نهج البلاغه(النهج) 30

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید