نسخه نویسی و صدور اجازه
در عصر تدوین نهج البلاغه ذکر دو نکته حائز اهمیت بیشتری است که بدان اشاره می شود:
1- نسخه نویسی
زمانی که شریف رضی از تالیف و گردآوری کتاب ارزشمند نهج البلاغه در سال 400 هجری فراغت یافت و با خط خود آنرا نوشت، تعلیقاتی بر آن افزود و بعضی از الفاظ و کلمات کمیاب و مشکل را تفسیر و آنرا بر شاگردانش قرائت می کرد.
نسخه ای که به خط علّامه شریف رضی نگاشته شد در کتابخانه های بغداد موجود بود و آن نسخه ارزشمند را عده ای از علما و شارحان نهج البلاغه چون ضیاء الدّین فضل الله راوندی، قطب الدین راوندی، ابن ابی الحدید و ابن میثم بحرانی (1) دیده و از آن استفاده کرده اند.
البته در سال های اخیر اطلاع دقیقی از آن در دست نیست و چنانچه در این مورد تفحصی گردد و کتابخانه های عمومی و خصوصی دنیا کاوش و جستجو شود ممکن است بدان دست یافت ولی خوشبختانه از همان آغاز علماء، اهلِ ادب، بلاغت و خطابه و نیز شخصیت های سیاسی عنایت ویژه ای به نهج البلاغه داشته و آنرا برای خود و بهره برداری از آن می نوشتند و لذا نسخه های نهج البلاغه در سرتا سر کشورهای اسلامی منتشر گردید و کتابخانه های خصوصی و عمومی در شهرهای مختلف بدان آراسته شد.
بنابراین، می توان گفت قبل از پیدایش صنعت چاپ، دستنویس های نهج البلاغه یکی از پرتیراژترین کتاب ها بوده است و خوشبختانه تعداد زیادی از نسخه های خطی عتیق ارزشمند نهج البلاغه تا زمان ما باقیمانده و زینت بخش کتابخانه ها و مورد استفاده قرار می گرفته است.
این نسخه ها مدارک معتبری بر اصالت نهج البلاغه و هویت ارزشمند آنست که در این مقاله به بعضی از آنها اشاره می شود.
1- نسخه ای که به خط علامه شریف رضی نوشته شده و تا زمان ابن ابی الحدید م 655 ه و ابن میثم بحرانی (م 679 ه) موجود بوده و مورد استفاده و نقل هر دو شارح قرار گرفته است. (2)
2- علامه امینی نسخه ای از نهج البلاغه را نزد یکی از بزرگان نجف اشرف دیده که بر آن اجازه ی سیّد مرتضی برای بعضی از شاگردانش نوشته شده بود. (3)
3- نسخه ای که به سال 469ه به دست حسین به حسن مؤدب فقیه کتابت شده این نسخه از نظر تاریخ کتابت و نیز کاتب آن که از دانشمندان بوده و بسیار نفیس است. (4)
4- نسخه ای که در سال 485ه کتابت شده و اکنون در کتابخانه ی آقای روضاتی نگهداری می شود. (5)
5- نسخه ای که به سال 494ه توسط فضل الله بن طاهر بن مطهر حسینی نوشته شده و در کتابخانه ی دکتر نصیری بوده است. (6)
6- نسخه ای که در سده ی پنجم تحریر شده است و جزء کتابخانه ی دکتر محفوظ بوده است. (7)
7- نسخه ای نیز در سده ی پنجم تحریر شده که قبلاً در کتابخانه ی سید هبه الدین شهرستانی بوده ولی اکنون در کتابخانه ای شخصی در لندن نگهداری می شود.
8- نسخه ای دیگر از سده ی پنجم که دارای حاشیه ها و شرح بعضی از جمله ها در برگه های جدا، نسخه ی کهن و نفیسی است منقول از نسخه ی مؤلف. (8)
9- نسخه ای از قرن پنجم که با خط حسن بن یعقوب بن احمد نیشابوری در سال 483 ه مقابله و تصحیح شده و وی این مقابله را تایید کرده است. (9)
10- نسخه ای از قرن ششم هجری که در سال 529 ه ابوالمظفر محمد بن زین العابدین آن را نزد مصدق بن حسن بن حسین قرائت کرده و مصدق به خط خود اجازه ای برای آن نوشته است. (10)
11- نسخه ای که به سال 538 هجری تحریر شده و در همان سال با نسخه ی افضل الدین حسن بن وفادار قمّی مقابله و تصحیح شده است و هم اکنون در کتابخانه ی ابوالکلام آزاد در هند نگهداری می شود. (11)
12- نسخه ای که به سال 544 هجری کتابت شده و در همان تاریخ تصحیح و مقابله شده و آثار بلاغ در حواشی آن دیده می شود و هم اکنون در کتابخانه ی آستان قدس رضوی است. (12)
13- نسخه ای که به سال 575 هجری توسط محمدبن علی حمدانی در 389 صفحه تحریر شده و از نفاست خاصّی برخوردار است و اکنون در کتابخانه ی آقای مدرسی است.
سنت اجازه ی حدیث و اجازات نهج البلاغه
علم حدیث از مهمترین علوم اسلامی است که از دیرباز در حوزه های اسلامی مورد توجّه بوده است و در پرتو این علم، احادیث و علوم اسلامی با سبک و شیوه ی خاص و دقیق به ما و زمان ما منتقل شده است و میراث گرانبهای پیامبر اکرم (ص) و ائمه ی اطهار (ع) بدست ما رسیده و امروز مورد استفاده و بهره برداری قرار گرفته است، اگر این دانش نبود و علما و محدثان پیشین آنرا نهادینه نمی کردند و به جمع آوری فنی و علمی و تدوین و تالیف آن نمی پرداختند و اهتمام لازم را بخرج نمی دادند امروزه ما با بحران و فاجعه ی علمی و فرهنگی مواجه بودیم و دستمان از منابع لازم خالی بود و قهراً نظام دینی ما از استحکام لازم برخوردار نبود و قوانین و احکام اسلام بی پشتوانه، و از منابع اصیل و دست اوّل بی بهره بود.
یکی از رموز و نکته های مهم در علم حدیث سنّت اجازه نویسی است و آنان که حدیثی را دریافت می کرده و یا نقل می نمودند در یک نظام شناخته شده و مستند آنرا تدوین و القا می کردند، زیرا هر کتاب و هر حدیثی که از هر کس نقل شود مورد استناد نخواهد بود، یک راوی ناشناخته و یک کتاب بی نام و نشان و یک مؤلف گمنام و غیرموثق هرگز نمی تواند منبع گمنام و مدرک احکام شرعی و عملکرد مسلمانان باشد. امروزه بحمدالله به برکت این علم و زحمت محدّثان و مؤلّفان مربوطه مجموعه ی عظیم حدیثی ما در مستوای عالی و بی نظیر در دسترس و مورد استفاده می باشد. سنّت اجازه نویسی، کتاب های حدیث را از تحریف و مشتبه شدن نگه داشته است.
درباره ی نهج البلاغه خوشبختانه نسخه های خطّی زیادی به جای مانده است و در هر قرنی نسخه های متعدّدی از آن نوشته شده است و هم اکنون در کتابخانه های معتبر دنیا حداقل نسخه های از آن وجود دارد.
اجازاتی که بر نسخه های خطّی نهج البلاغه نوشته شده است در واقع این کتاب را بطور مستند به مؤلف اصلی آن می رساند و آنرا بعنوان یک سند قطعی نشان می دهد مرحوم سیدعبدالزهراء خطیب در کتاب مصادر نهج البلاغه نوزده اجازه را بر نهج البلاغه نقل می کند که به پنج اجازه در این مقاله اشاره می شود.
1- اجازه ی علّامه حلّی به ابن زهره در سال 723 هجری.
2- اجازه ی شهید ثانی به شیخ حسن بن عبدالصمد عاملی در سال 941 ه.
3- اجازه ی علّامه ی مجلسی اوّل به شاگردش آقا حسین خوانساری در سال 1062 ه.
4- اجازه ی علّامه ی مجلسی اوّل به فرزندش علّامه محمدباقر مجلسی در سال 1068 ه.
5- اجازه ی علّامه ی مجلسی به سید نعمت الله جزائری در سال 1096 ه.
جالب این که تمام نسخه های نهج البلاغه که در طول قرن ها نوشته شده یکسان است و جز در موارد جزیی – که برای هر نسخه نویسی طبیعی است- اختلافی مشاهده نشده است و نیز کسانیکه بر نهج البلاغه اجازه نوشته اند همه متفق القولند که یک نهج البلاغه مورد اجازه ی آنها بوده است و از نظر متن و محتوی تلّقی به قبول شده است با اینکه هر کدامشان از یک شهر و یک سرزمین دوردست بوده و ارتباطات امروزی هم وجود نداشته است.
و اینک در پایان این بخش سیر خاص تدوین کتاب حدیث و نوشتن اجازه بیان می شود.
راویان حدیث در مدرسه ی علوم اسلامی برای تدوین کتاب حدیث چنین عمل می کردند. که پس از سماع و شنیدن حدیث از شیخ و استاد آن را می نوشتند و املاء می کردند و یا شاگرد حدیث را نزد استاد و شیخ قرائت می کرد و او را می شنید و یا تصدیق می کرد و تصحیح و تفسیر می نمود، و یا از روی نسخه ای آنرا رونویسی می کرد که خود این مرحله شرائطی دارد که در کتب علوم حدیث آمده است.
و اما مرحله ی بعد:
مرحله ی اول، اجازه ی اسناد
کتاب یا جزوه و رساله پس از نسخه نویسی باید از صاحب آن و یا استاد و محدثی که مشهور و مورد توجه و قبول بوده اجازه دریافت کند یعنی در صفحه ی اول یا آخر آن باید نوشتاری بخط استاد نوشته شود که آنرا دیده و تایید کرده است، تا از هرج و مرج در نقل حدیث جلوگیری شود و هرکس از هر جا حدیثی را نقل کرد و یا از هرکتاب و نوشته ای رونویسی نمود بدان استناد نکنند، و نیز معرفی شیخ و اجازه ی او موجب اطمینان و نیز معرفی شیخ و اجازه ی او موجب اطمینان شنونده و خواننده به ناقل حدیث گردد و نیز سلسله ی حدیث که از اختصاصت مسلمین است ادامه یابد و حفظ شود.
مرحله ی دوم، مقابله با اصل
کتابی که از روی نسخه ای نوشته شده است باید مجدّداً با اصل نسخه ی مقابله و بازخوانی شود و تنها به رونویسی بسنده نشود، و همان طور که نمی توان سخنی را بدون شنیدن، به پیامبر و امام نسبت داد منقولات روایی را هم که ممکن است به اشتباه نقل شده باشد نمی توان به معصوم نسبت داد، بنابراین کتب حدیثی که با نسخه ی اصیل مقابله نشده باشد از ضمانت لازم برخوردار نخواهد بود.
خوشبختانه بسیاری از کتب حدیث از جمله نهج البلاغه که نزد مشایخ قرائ یا سماع شده و دستخط «بلاغ» و «مقابله» شیخ و استاد در آن ثبت است از دستبرد حوادث مصون مانده است. (13)
برای نمونه، جریان فوق را در نسخه نهج البلاغه که در کتابخانه مرحوم آیت الله حکیم در نجف اشرف است ملاحظه نمایید:
نسخه را فردی به نام سیدنجم الدین حسینی کتابت کرده و در تاریخ روز شنبه آخر ماه صفر سال 667 از آن فراغت یافته است، بر این نسخه خط شیخ نجیب الدین که استاد او بوده وجود دارد که سیدنجم الدین روایات نهج البلاغه را از استاد خویش شیخ نجیب الدین روایت کرده است و خط استاد این چنین بر روی کتاب می باشد:
«انهاه احسن الله توفیقه قراءه و شرحاً لمشکله و غریبه نفعه الله و ایّانا به بمحمّد و آله»
که اعلام کرده است این کتاب را نزد استاد خوانده و استاد مشکلات و غریب آنرا برای او شرح کرده است.
نیز بر روی نسخه ی فوق از قول شیخ نجیب الدین آمده است:
قرا علیّ السید الاجلّ المرتضی نجم الدین… کلّ هذالکتاب.. و شرحت له مشکله… و اذنت له فی روایته عنی عن السیّد الفقیه … عن السید الرضی…
نیز بر روی این نسخه صورت مقابله آن با نسخه ی صحیحه کتابخانه نجف در ماه مبارک رمضان سال 726 نوشته شده است.
این چنین بوده است که علماء، نهج البلاغه را روایت کرده و آیندگاه از پیشینیان آنرا دریافت می داشتند و این نسخه در کتابخانه آیت الله حکیم موجود است و شخصاً آنرا دیده ام و هر کس می تواند آنرا ببیند. (14)
مرحله ی سوّم، تدریس و تحفیظ
از همان آغاز انتشار نهج البلاغه در زمان
مؤلف، این کتاب در بین مردم شناخته شد و مورد تدریس قرار گرفت زیرا هم از لفظ و ادبیات ممتازی برخوردار بود و هم از نظر مفهوم و محتوی و علوم و حکمت، بی نظیر بود و در شکل و شیوه در اوج از نثر عربی زیبا و ارزشمند قرار گرفت. (15)
در قرن صدور نهج البلاغه بخش مهم از تدریس، مربوط به علوم حدیث و روایت و تدوین آن بود که در حوزه های علمی مورد توجه خاص اساتید و شاگردان قرار می گرفت (بطوریکه یک رکن مهم حوزه ها تدریس علوم حدیث و روایت و تدوین آن به حساب می آمد).
عده ای از علماء و مدرسین، نهج البلاغه را از علّامه شریف رضی روایت کرده اند و بدین ترتیب خود شریف رضی کتاب نهج البلاغه را برای شاگردانش تدریس می کرده و درباره ی انتخاب احادیث و کیفیت تدوین و حذف قسمت ها و سایر مطالب برای آنان توضیح داده است.
1- یکی از شاگردان ممتاز علّامه شریف رضی برادرزاده او «سیّد نقیبه» دختر سیدمرتضی است که در دروس نهج البلاغه عموی خود شرکت می کرده است، عبدالرحیم بغدادی معروف به ابن اخوه می گوید: دختر سید شریف مرتضی نقل کرد که عمویم نهج البلاغه را به من درس داد و قرائت کرد.
2- ابومنصور عکبری نیز نهج البلاغه را نزد علّامه شریف رضی خوانده و از او روایت کرده است. راوندی شارح نهج البلاغه می گوید ابو نصر غاری از ابومنصور عکبری از علّامه شریف رضی، نهج البلاغه را روایت کرده است.
3- عبدالکریم بن محمد دیباجی معروف به سبط بشرحافی یکی از راویان نهج البلاغه است که چنین می گوید: علّامه شریف رضی نهج البلاغه را به من درس داد و من از او شنیدم، راوندی گوید ابن اخوه به ما خبر داد از ابوالفضل تافلی و از او سیدرضی.
4- محمد بن علی حلوانی نیز کتاب نهج البلاغه را از علّامه سیدرضی نقل کرده است راوندی گوید سید ابوالصّمصام ذوالفقار بن محمد بن معبد الحسینی از حلوانی از شریف رضی روایت کرده است.
5- شیخ الطائفه ابو جعفر محمّد بن الحسن الطوسی کتاب نهج البلاغه را از علّامه شریف رضی نقل کرده است راوندی گوید: ابوجعفر محمّد بن علی بن محسن حلبی از شیخ طوسی و او از علّامه سیدرضی نقل کرده است.
پی نوشت ها :
1- شرح نهج البلاغه، ابن میثم: ج4، ص 47.
2- شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، 59/3؛ شرح نهج البلاغه، ابن میثم، 147/4، مصادر نهج البلاغه، 187/1.
3- مصادر نهج البلاغه، ج1، ص 187.
4- فهرست نسخه های خطی کتابخانه ی آیت الله مرعشی، 206/10.
5 و 6 و 7- تراثنا، ش 5، صص 63 و 64 و 65.
8- فهرست نسخه های خطی سپه سالار (مطهری)، 155/2.
9- فهرست نسخه های خطی مرکز احیاء میراث اسلامی، 127/2.
10- فهرست نسخه های خطی کتابخانه ی آیت الله مرعشی نجفی، ج6، ص 292.
11- صحیفه ی مکتبه امیرالمؤمنین (ع)، ش 2، ص 46.
12- تراثنا، ش 5، ص 69.
13- داریه الحدیث: کاظم مدیر شانه چی: /134 .
14- مصادر نهج البلاغه: 193/1.
15- مقدمه ابوالفضل ابراهیم بر شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید.