مقدمه: روشن فکران پیشاهنگ روان شناسی در واقع فیلسوفان باستان هستند، اما سنت و شکل روان شناسی نوین اندکی بیش از صد سال سابقه دارد. صدمین سالگرد روان شناسی نوین در سال 1979 جشن گرفته شد. هرمن ابینگهاوس (herman ebinghaus) روان شناس قرن 19 می گوید: «روان شناسی پیشینه ای دراز اما تاریخچه ای کوتاه دارد.» آنچه که فلسفه قدیم را از روان شناسی جدید متمایز می سازد و پیدایش یک نظام مستقل را نشان می دهد،رویکردها و فنون مورد استفاده است.»[1] و اما «اصطلاح روان شناسی اسلامی تحت عنوان علم النفس الاسلامی برای اولین بار در مقدمه کتاب «الدراسات النفسیه عند المسلمین و الغزالی بوجه خاصه» که تقریر دکتر احمد فؤاد الاهوانی است و استاد عبدالکریم العثمان تحریر کرده است در سال 1962 آمده است.»[2]
تعریف
ماحصل تعریف روان شناسی اسلامی در سال 1962 که از طرف دکتر احمد فؤاد الاهوانی مطرح گردید این است که: «روان شناسی اسلامی شاخه ای از روان شناسی است که به مباحث دینی نزد مسلمانان می پردازد.»[3] با توجه به نظریه های مختلف که در روان شناسی اسلامی مطرح است تعریف جامعی که می توان ارایه کرد: «روان شناسی اسلامی، مطالعه علمی رفتار است که با فرهنگ و جهان بینی اسلامی متناسب باشد.»[4]
موضوع روان شناسی اسلامی
موضوع روان شناسی اسلامی فراتر از بعد ظاهری و فیزیولوژیکی، بعد باطنی و پنهانی رفتار انسان است. یعنی رفتار انسان با عنایت به اسباب ظاهری و باطنی آن.[5]
اصول موضوعه روان شناسی اسلامی
برخی از اصول موضوعه روان شناسی اسلامی که در کتاب های علم النفس الاسلامی و روان شناسی اسلامی بیان شده است «بحث از طبیعت انسان، هدفمندی و انگیزه و علاقه و بحث از نفس و ماهیت آن، احوال نفس و حالات و عوامل فساد و صلاح نفس، علاقه نفس به جسم، روح و قلب، بحث از افکار و وسوسه، و درباره امید به زندگی و مسایل زندگی دنیا و سپس آخرت»[6] و موضوع «شهوت، فطرت، تضادهای موجود بین آنها، عوامل تقویت کننده و تضعیف کننده هر کدام، مکانیسم بروز اختلال های روانی واکنشی و غیر واکنشی، معیارهای بیماری و سلامت روانی، ارایه سبک و روش زندگی»[7] از اصول موضوعه روان شناسی اسلامی می باشد.
فایده و کاربرد
مکتب روان شناسی اسلامی هم مانند هر یک از مکاتب روان شناسی، پشتوانه فلسفی دارد،زیر بنای تفکر روان شناسی اسلامی از مفاهیم دینی گرفته شده است که آن را در چارچوب علمی بیان می کند. «ما بر اساس مفاهیم روان شناختی که در کتاب و سنت آمده است، می توانیم هم یک دیدگاه روان شناختی داشته باشیم و هم قانون مندی های خاص روان شناختی را از آن استخراج کنیم مثلاً در آیه 19 انفال (اِن تتقو الله یجعل لکم فرقاناً) هواپرستی و هواخواهی ها موجب می شود که انسان حقایق را به گونه ای دیگر ببیند و واقعیت ها را با همان تحلیل ها بسنجد. ما ادعا نمی کنیم که قرآن و سنت در همه زمینه های روان شناسی مطلب دارد، باید در این رابطه تلاش کنیم و این مفاهیم را به دست آوریم. مفاهیمی که بدست می آوریم یا هماهنگ با یافته های علمی است، در این صورت اطمینان بیشتری نسبت به یافته های علمی پیدا می کنیم و حتی ممکن است آنها در نزد ما اعتبار و ارزش بیشتری پیدا کند و یا به یک سری مفاهیم و موضوعات روان شناسی برخورد می کنیم که روان شناسی موجود به آن نپرداخته است، این نیز برای یک روان شناس مفید خواهد بود؛ چرا که افق جدیدی را فراروی او می گشاید. فایده دیگر این کار این است که چه بسا ممکن است مطالبی را بدست بیاوریم که با تحقیقات موجود در روان شناختی هماهنگ نباشد،این نیز زمینه ساز تحقیقات عمیق و گسترده تر در هر دو منبع و روش خواهد شد.»[8]
تاریخچه
«اساسی ترین عامل اهتمام و توجه و تکاپوی جدی متفکران اسلامی درباره انسان شناسی و بالخصوص پیرامون روان شناسی، تأکید شدید قرآن مجید و احادیث کاملاً معتبر از بانی بزرگ اسلام پیامبر گرامی ـ صلّی الله علیه و آله ـ و ائمه معصومین ـ علیهم السّلام ـ است که با اشکال و عبارات گوناگون شناخت و اصلاح نفس را مطرح فرموده اند تا آنجا که برای وصول به خداشناسی، خودشناسی را مقدمه لازم معرفی فرمودند: «من عرف نفسه فقد عرف ربه» از طرف دیگر پس از دوران رنسانس، روان شناسی مانند دیگر علوم تدریجاً از مادر اصلی خود که فلسفه بود جدا شده و به جریان افتاد. در نتیجه روان شناسی معاصر در دو قرن 19 و 20 با برچسب دانشگاهی رسمی در غرب و شرق به راه افتاد به طوری که تدریجاً از دیدگاه اکثریت متفکران علوم انسانی، طریق منحصر برای روان آدمی تلقی گشته در نتیجه، علمی به عنوان علم النفس اسلامی از دیدگاه دانشگاهی ناپدید شد.»[9] «در ابتدای قرن 20 دوباره به فعالیت دانشگاهی پرداخت و پیرامون موضوعات روان شناسی اسلامی بحث هایی صورت گرفت که رساله دکترای دکتر محمد عثمان النجاتی تحت عنوان «الادراک الحسی عند ابن سینا» در سال 1942 میلادی به رشته تحریر درآمد و اولین کتاب با عنوان روان شناسی اسلامی تحت عنوان «الدراسات النفسیه عندالمسلمین والغزالی» منتشر گردید. سپس دامنه بحث گسترده شد و مجلاتی در این زمینه منتشر شد که مجله «المسلم» در نوامبر 1974 به چاپ رسید.»[10] سپس در گوشه و کنار ملت های مسلمان همایش ها و کنگره هایی برگزار گردید. در کشور جمهوری اسلامی ایران نیز قبل از انقلاب ممکن است به صورت متفرقه از سوی کسانی نظیر شهید مطهری (ره) کارهایی صورت می گرفته، ولی گرایش به روان شناسی اسلامی با ابتکار بزرگانی چون علامه مصباح یزدی (دام ظله) و استاد غروی (مد ظله) قبل از انقلاب در مؤسسه در راه حق آغاز و هم اکنون در مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) و پژوهشکده حوزه و دانشگاه ادامه دارد و حاصل آن کتابهایی نظیر روان شناسی رشد با نگرش به منابع اسلامی و مکتب های روان شناسی و نقد آن و چندین رساله و پایان نامه نیز با این گرایش به رشته تحریر درآمده است که هر سال رشد و تعالی این گرایش فزونی دارد.
جایگاه روان شناسی در قرآن و سنت
قرآن و روایات با عبارات مختلف به موضوعاتی نظیر شناخت و اصلاح نفس و خودشناسی می پردازند و بر نقش روان بر رفتار تأکید می کنند. از سویی برای هر یک از اصول موضوعه روان شناسی اسلامی دستوراتی دارد که به اهمیت این مسئله اشاره دارد. تا جایی که قرآن (29 حجر) خلقت انسان را از روح خود می داند. در کلام وحی و روایات به واژگانی مانند سکون، روح، سلام و… پرداخته است که تشریح آن نیازمند تفصیل است. نکته اساسی، توجهی است که از ابتدای خلقت انسان تا بی نهایت از طرف خدا به انسان شده است که تمام آن برای به سعادت و آرامش رسیدن انسان است و لاجرم رفتار انسان قطره ای از نظرگاه اقیانوس بی کران آفریننده است.
مقایسه با علوم غیر اسلامی
تفاوتی که از طرف برخی از مخالفین روان شناسی اسلامی مطرح می شود این است که آیا روان شناسی اسلامی علم است یا خیر و ثانیاً آیا اصول روان شناسی اسلامی علمی است؟
برای پاسخ به این دو سؤال ابتدا باید علم، روش علمی، وظیفه علم و نظریه علمی را تعریف کنیم. «علم عبارت است از کاربرد روش علمی در پیدا کردن جواب برای مسایل حل شدنی»[11] و روش علمی «تلاشی است نظامدار برای پاسخ دادن به پرسش های خاصی (که حل شدنی باشد اما نتوان فوری و با سرعت بدانها جواب داد). با آن که شاخه های علوم متفاوت با یکدیگرند و فنون پژوهش علمی نیز ممکن است از یک علم به علم دیگر، به گونه قابل ملاحظه ای متفاوت باشد، ساختار همه آنها متکی بر یک نظام منطقی است و در همه آنها یک فلسفه مشترک به نام «روش علمی» وجود دارد. ویژگی و جنبه کلی (و جهانی) همین «روش علمی» است که جست و جو و کاوش برای قوانین کلی حاکم بر رفتار را در بر می گیرد.»[12] و «مهم ترین وظیفه هر علم تدوین و توسعه تئوری است. (کرلینگر، 1973؛ اشمیت، 1992)»[13] و نظریه علمی «نظریه مجموعه ای از مفهوم، تعریف و فرضیه مرتبط به هم که با مشخص کردن روابط میان متغیرها، دید و یا نظری منظم و منسجم از پدیده های مورد بحث به دست می دهد و هدفش تبیین و پیش بینی پدیده هاست.»[14]
با توجه به تعاریف فوق روان شناسی اسلامی به دلیل این که نظامدار بوده و ساختار آن متکی بر یک نظام منطقی است، یک علم است. و «بنابر اصول خود به تعریف مفهوم و فرضیه مرتبط با هم در مورد عامل حیات، شهوت، فطرت، تضادهای موجود بین آنها، عوامل تقویت کننده و تضعیف کننده هر کدام، مکانیسم بروز اختلال های روانی واکنشی و غیر واکنشی، معیارهای بیماری و سلامت روانی، ارایه سبک و روش زندگی در مقیاس وسیع پرداخته و به طور کلی، در هر یک از شاخه های مربوط به روان شناسی فردی و اجتماعی و هر جنبه ای که به انسان مربوط می گردد، دیدگاه اختصاصی خویش را دارد. از سوی دیگر مهم ترین خصوصیت و فایده ای که نظریه برای استفاده کننده آن در بردارد عبارتند از منظم کردن یافته ها، ایجاد فرضیه، توان پیش بینی و توان تبیین؛ مکتب روان شناسی اسلامی تمام فعل و انفعال های فردی و اجتماعی انسان را در وجود دو جریان ذاتی و غیر اکتسابی به نام فطرت و شهوت خلاصه می نماید و به تضاد بین این دو جریان معتقد است و عوامل تقویت کننده و ضعف هر کدام را بیان می کند.[1] . سیدنی، الن، شولتز و دوان. پی . شولتز؛ ترجمه علی اکبر سیف و دیگران، تاریخ روان شناسی نوین، ج 1، ص 19و 20.
[2] . ترجمه و تلخیص از نویسنده: دکتر صالح بن ابراهیم الصنیع، دراسات فی التاصیل الاسلامی لعلم النفس، ص 10 و 11.
[3] . همان، ص 11.
[4] . مجله معرفت، ش 50، ص 10، استاد حجت الاسلام غروی، مدیر گروه روان شناسی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) و پژوهشکده حوزه و دانشگاه.
[5] . همان، با تغییر و تلخیص.
[6] . ترجمه و تلخیص از نویسنده: دکتر صالح بن ابراهیم الصنیع، دراسات فی التاصیل الاسلامی لعلم النفس، ص 14.
[7] . دکتر سید ابوالقاسم حسینی (استاد روان پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد)، روان شناسی اسلامی برای دانشجویان، 1377 هـ.ش ، ص 106.
[8] . معرفت، ش50.
[9] . مقدمه استاد محمد تقی جعفری (ره) بر کتاب دکتر سید ابوالقاسم حسینی، روان شناسی اسلامی برای دانشجویان، 1377 هـ ش، ص 3.
[10] . ترجمه و تلخیص از نویسنده: دکتر صالح بن ابراهیم الصنیع، دراسات فی التاصیل الاسلامی لعلم النفس، ص 8.
[11] . دکتر حیدر علی هومن، شناخت روش علمی در علوم رفتاری، (پایه های پژوهش) چاپ 3، 1376، ص 5.
[12] . همان، ص 23.
[13] . همان، ص 35.
[14] . دکتر سید ابوالقاسم حسینی، روان شناسی اسلامی برای دانشجویان، 1377 هـ ش، ص 3.
@#@ علل را واقع بینانه توجیه می نماید و برای پیش گیری و کنترل این کشمکش ها، قوانین و اصول کاملاً مشخص و ضمانت های اجرایی قوی دارد.»[1]
اصول روان شناسی اسلامی علمی است
در مقایسه با روان شناسی نوین که «در سال 1908 یک روان شناس انگلیسی به نام ویلیام مکدوگال (William mcdugall) روان شناسی را به عنوان علم رفتار تعریف کرد.»[2] رفتاری که قابل مشاهده علمی و تجربی باشد و «یکی از اشکال هایی که به روان شناسی اسلامی گرفته می شود این است که چون وجود روان، فطرت، شهوت و فعل و انفعال های روانی میان آنها قابل لمس نیستند، جنبه علمی ندارند و تنها جنبه هایی که امکان آزمایش داشته باشند و قابل مشاهده و لمس علمی باشند، علمی هستند. این اشکال به وسیله مکتب های مادی طرح ریزی شد و توسط بعضی از افراد مسلمان کم اطلاع ممکن است تکرار شود، باید به صورت جدی و دقیق مورد ارزیابی قرار گیرد. در این جا به طور اجمال به این اشکال جواب داده می شود؛ مشخصه های عامل حیات در انسان حسی ـ عقلانی هستند.
ما حضور عالم حیات را در تمام ارتباط های خود حس می کنیم، مثلاً وقتی با هم دست می دهیم، مولکول های هر یک را همراه عامل حیات حس می کنیم، در حقیقت اگر بدن ما تنها از مولکول ساخته شده بود امکان حس عمق و سایر انواع حواس اصولاً وجود نداشت و لذا می توانیم بگوییم که ما عامل حیات را در خود و دیگران لمس می کنیم، منتها این لمس به صورتی نیست که ما عامل حیات را جدا کنیم و به مدعیان نظریه مکانیستی حیات را نشان دهیم و در این قسمت بعد عقلانی ما باید وارد عمل شود. نکته بسیار اساسی این است که تمام آموزش های الهی را فقط فطرت های سالم می پذیرند. (پاسخ دیگر) البته باید توجه داشت که غیر قابل لمس بودن بعضی جنبه های مربوط به روان شناسی، منحصر به نظرات روان شناسی اسلامی نیست، بلکه در مورد اغلب و شاید تمامی مکاتب روان شناسی چنین روندی وجود دارد.»[3]
حرف آخر
همانطور که روان شناسی نوین علم به معنای اخص (تجربه و آزمایش) است، روان شناسی اسلامی هم علم به معنای اعم (هم با تجربه و آزمایش و هم امور غیر تجربی) است و اصول موضوعه آن نیز مانند سایر مکاتب علمی و وابسته به روش های علمی است. بنابراین با تلاش و کوشش روان شناسان مسلمان می توان فراتر از روان شناسی نوین به علم روان شناسی پرداخت.
[1] . برای توضیح بیشتر ر. ک: همان، ص 106.
[2] . مولر، ترجمه علی محمد کاردان، تاریخ روان شناسی، ص 22.
[3] . دکتر سید ابوالقاسم حسینی، روان شناسی اسلامی برای دانشجویان، 1377 هـ ش، ص 121.
سید تقی قاضوی