عزائم از ماده عزم به معنای قصد، آهنگ، اراده به کار واجب و فریضه است. در قرآن چهار آیه است که با خواندن و شنیدن آنها واجب است سجده کرد، آن آیات، آیات عزائم و به سورههایی که آیات را در بردارند سوره عزائم میگویند، آن چهار سوره عبارتند از: 1. والنجم، 2. اقراء، 3. الم تنزیل، 4. حم سجده،
چرا در موقع خواندن یا شنیدن این آیات سجده واجب است؟
1. تعبد: دربعضی از روایات ائمه ـ علیهم السلام ـ آمده است که با خوندن یا شنیدن این آیات که در این سور قرار دارد باید سجده کرد،[1] اگر ما در موقع خواندن یا شنیدن این آیات سجده میکنیم از باب تعبد به این فرامین است که در حقیقت فرمان خداوند است.
2. دستور سجده در این آیات: چون در خود این آیات دستور به سجده دادهاند از باب انجام دادن این فرمان که در خود آیات است باید موقع خواندن یا شنیدن این آیات سجده کرد. چون خود خداوند در این آیات دستور به سجده کردن داده است.
3.سجده درمقابل عظمت خداوند: در این سورهها به خلقت انسان و آسمانها و زمین اشاره شده است. با دقت در این آیات، در این سورهها انسان به عظمت خداوند پی میبرد همچنین خود را در مقابل این همه عظمت پست و بیمقدار احساس میکند و با سجده کردن در مقابل او اعتراف به فقر و ناچیزی خود میکند.
4. مبارزه با تفکر شرکآلود: همانطور که میدانیم این سورهها در مکه نازل شدهاند، جایی که مشرکان آن در مقابل بتها سجده میکردند و بتها را مدبر امور میدانستند و آنها را شفیعان خود در نزد خداوند میدانستند، خداوند برای مبارزه با این تفکر و باطل اعلام کردن این فکر، دستور داد که در برابر خداوند سجده کنند و برای غیر خدا سجده کردن جایز نیست.
وقتی که پیامبر ـ صلی الله علیه و اله و سلم ـ آیات سوره نجم را تلاوت میکردند به گونهای که این آیات در دل شنوندگان تأثیر گذاشته بود که وقتی آن حضرت آیه سجده را خواندند همه حاضرین اعم از مؤمنین و مشرکین به سجده افتادند به جز ولید بن مغیره که به خاطر ناراحتی نمیتوانست خم شود و مشتی خاک برداشت و پیشانی بر آن خاک گذاشت.[2]
5. زدودن تکبر: کسی که در پیشگاه خداوند سجدهای کند و شریفترین موضع بدن خود (پیشانی) را به خاک میساید نهایت تواضع و اخلاص را از خود نشان میدهد در این صورت است که هر دستوری خداوند بدهد بدون چون و چرا انجام میدهد.
[1] . شیخ صدوق، خصال، آیت الله کمرهای (تهران، انتشارات کتابچی، چ 4، 1376 هجری) ج 1، ص 231.
[2] . تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی، (تهران، انتشارات دارالکتب الاسلامیه، چ 9، 1371)، ج22، ص 576.