خلقت جهان در قرآن

خلقت جهان در قرآن

در این نوشتار به دو بحث درباره خلقت جهان پرداخته می شود: الف) منشا پیدایش جهان هستی، ب) آفرینش آسمان و زمین در شش روز.
الف) منشا پیدایش جهان هستی:
گرچه قرآن کریم به صراحت بحث خلقت و جهان هستی و کیفیت و جزئیات آن را مطرح نکرده؛ ولی خداوند متعال درباره منشأ آفرینش و مخلوقات عالم هستی می‌فرماید: «او کسی است که آسمان‌ها و زمین را در شش روز (شش دوران) آفرید و عرش (قدرت) او بر آب قرار داشت (به خاطر این آفرید) تا شما را آزمایش کند تا کدام یک عملتان بهتر است و اگر بگویی شما بعد از مرگ برانگیخته می‌شوید، مسلماً کافران می‌گویند این سحر آشکاری است.»[1] کلمه «عرش» به معنای سقف یا شیء سقف‌دار است و به تخت‌های بلند مانند تخت‌های سلاطین نیز گفته می‌شود؛ ولی این کلمه در آیه مذکور به معنای قدرت به کار رفته است؛ چنانکه واژه تخت نیز در فارسی به معنای قدرت به کار می‌رود. کلمه «عرش» گاهی نیز به معنای مجموعه جهان هستی است، زیرا تخت قدرت خداوند تمام جهان را فرا می‌گیرد. راغب اصفهانی می‌گوید: کلمه «استوی» وقتی با «الی» متعددی شود به معنای استیلاء و تسلط است.[2] کلمه «ماء» به معنای آب است و گاهی نیز به هر شیء مایع «ماء» گفته می‌شود.
بنابراین، از معانی واژه «عرش» و «ماء» چنین بر می‌آید که در آغاز آفرینش ، جهان هستی به صورت مواد مذابی بوده (یا گازهای فوق‌العاده فشرده که شکل مواد مذاب و مایع را داشت) سپس در این توده آب گونه حرکات شدید و انفجارهای عظیمی رخ داد و قسمت‌هایی از سطح آن پی در پی بخارج پرتاب شد، این اتصال و به هم پیوستگی به انفصال و جدایی گرایید و سیارات و ستارگان یکی بعد از دیگری شکل یافتند در برخی آیات، قرآن کریم اشاره دارد که آسمان و زمین و به طور کلی تمام هستی و خلقت بدون نیاز به وجود ماده قبلی، توسط خداوند متعال و به وسیله قدرت نامتناهی و بی‌پایان او خلق شده‌اند، چنان که خداوند متعال می‌فرماید: «بدیع السموات والارض و اذا قضی امراً فانما یقول له کن فیکون؛[3] هستی بخش آسمان‌ها و زمین او است، و هنگامی که فرمان وجود چیزی را صادر می‌کند، می‌گوید: موجود باش و آن فوراً موجود می‌شود.[4] خداوند متعال همچنین می‌فرماید: «اولم یرالذین کفروا آن السماوات والارض کانتا رتقاً ففتقناهما و جعلنا من الماء کل شیء حی…»[5] آیا کافران ندیدند که آسمان‎ها و زمین به هم پیوسته بودند و ما آنها را از یکدیگر بازکردیم؟ و هر چیز زنده‎ای را از آب قرار دادیم…»
از آیه مذکور برمی‎آید که به هم پیوستگی آسمان و زمین اشاره به ‎آغاز خلقت است که بر اساس نظرهای دانشمندان، مجموعه این جهان به صورت توده واحد عظیمی از بخار سوزان بود که بر اثر انفجارهای درونی و حرکت، به تدریج تجزیه شد و کواکب و ستارگان از جمله منظومه شمسی و کره زمین به وجود آمد و باز هم جهان در حال گسترش است. شخصی از آیه مذکور از محضر امام صادق ـ علیه السّلام ـ سؤال کرد که منظور از رتق و فتق آسمان و زمین چیست؟ امام ـ علیه السّلام ـ در پاسخ فرمود: «…عرش خداوند متعال بر آب بود و آب بر هوا قرار داشت و هوا نیز حدی ندارد و در آن هنگام خلقتی به غیر از این دو (آب و هوا) نبود و آب نیز در آن موقع چشمه گوارای فرات بود، پس وقتی خداوند اراده کرد که زمین را خلق کند بر باد دستور داد تا آب را به هم کوبید و به صورت موجی فشرده درآمد و در محل خانه کعبه جمع گردید سپس آن را همانند کوهی فشرده قرار داد سپس زمین از زیر آن به وجود آمد… وقتی خداوند اراده کرد که آسمان را خلق کند بادها را امر کرد که دریاها را به هم فشردند تا از آن موجی همراه با فشردگی به وجود آمد و از وسط آن بخار سوزانی پدید آمد سپس از این بخار سوزان آسمان را خلق کرد و در آن کواکب و ستارگان و منظومه شمسی و ماه و… قرار داد… و به تدریج از آسمان باران بارید و گیاهان و موجودات را خلق نمود…»[6] ب) آفرینش آسمان و زمین در شش روز:
بحث از آفرینش آسمان و زمین در شش روز، در هفت مورد از آیات قرآن مجید آمده است،[7] ولی در سه مورد علاوه بر آسمانها و زمین (ما بینهما) و آنچه میان زمین و آسمان قرار دارد، نیز به آن اضافه شده است که در حقیقت توضیحی است برای جمله قبل، زیرا همه اینها در معنی آسمانها و زمین جمع است.
لفظ یوم که مرادف آن در زبان فارسی کلمه روز است؛ در هر مقام و مناسبتی، معنای مخصوصی به خود میگیرد. معمولاً این لفظ در همان معنای روز که ضد شب است به کار میرود و در قرآن نیز این معنی زیاد به کار رفته است. ولی گاهی همین لفظ به معنای، یک دوران[8] و اوقات[9] استعمال میشود؛ به طوری که اگر چیزی دورانهای مختلفی داشته باشد، به هر دورانی یوم اطلاق میگردد. مثلاً پیرمردی میگوید: روزی کودک بودم، روزی هم جوان بودم، امروز دیگر پیر شده ام؛ چون این دورانها مانند حلقههای زنجیر یکی به دیگری مانند سه روز معمولی وصل است. از این نظر این سه دوران مختلف زندگی را به لفظ روز تعبیر میکنند.
در قرآن از عالم رستاخیز به یوم القیامه تعبیر شده است و این نشان میدهد که مجموعه رستاخیز که دورانی است بسیار طولانی، به عنوان روز قیامت شمرده شده است. راغب در مفردات میگوید: یوم گاهی به مقدار زمان میان طلوع و غروب آفتاب گفته میشود و گاهی به مدتی از زمان، هر مقدار که باشد.[10] در کتب تفسیر نیز منظور از ایام را اوقات معنی کردهاند.[11] در روایات و سخنان پیشوایان دینی نیز کلمه یوم به معنی دوران بسیار آمده است. چنانکه حضرت علی (ع) میفرمایند: الدهر یومان یوم لک و یوم علیک[12] روزگاری دو روز بیش نیست، روزی که به نفع تو میگردد و روزی هم به زیان توست. یعنی انسان در طول زندگی خود دو دوران مختلف دارد، روزی در اوج قدرت است و روزی گرفتار مشکلات.
و یا به قول کلیم کاشانی:[13] بدنامی حیات دو روزی نبود بیش
آن هم کلیم با تو بگویم چسان گذشت
یک روز صرف بستن دل شد به این و آن
روز دگر به کندن دل زین و آن گذشت
در اینجا مسلماً منظور کلیم از روز، دوران است.
روی این بیان، مقصود از شش روز که زمین و آسمان در آن آفریده شده است؛ شش دوران است که بر زمین و آسمانها گذشته تا به صورت فعلی درآمده است. یعنی این وضع فعلی در زمین و اجرام آسمانی، نتیجه یک سلسله تحولات پیدرپی است که در آنها پدید آمده و در نتیجه، پس از طی این مراحل، به صورت فعلی درآمده اند. حال ممکن است، مدت یک دوران، ده میلیون سال یا ده میلیارد سال بوده باشد.
1ـ روزی که همه جهان به صورت توده گازی شکلی بوده که با گردش به دور خود از هم جدا گردیده و کرات را تشکیل داده است.
2ـ این کرات تدریجاً به صورت توده مذاب و نورانی و یا سرد و قابل سکونت درآمدند.
3ـ روز دیگر منظومه شمسی تشکیل یافت و زمین از خورشید جدا شد.
4ـ روز دیگر زمین سرد و آماده ی حیات گردید.
5ـ سپس گیاهان و درختان، در زمین آشکار شدند.
6ـ سرانجام حیوانات و انسان، در روی زمین ظاهر گشتند.[14] اما اینجا، سؤالی مطرح میشود و آن این که چرا ذات باری تعالی تمام آنها را در یک لحظه خلق نکرده است؛ بلکه بطور تدریجی و در دورانهای مختلف آن را ایجاد کرده است؟
پاسخ این است که: جهانی که ما در آن زندگی میکنیم، جهان ماده است و تکامل تدریجی، از آثار لاینفک موجود مادی به شمار میرود و امور مادی بالطبع در طی زمان از صورتی به صورتی درآمده و مراحلی را طی میکند، و در نتیجه یک پدیده کامل میشود. زمین و آسمانها نیز از این قانون مستثنی نیستند. شما هر کدام از پدیدههای مادی را که در نظر بگیرید، ملاحظه خواهید کرد که تمام آنها تدریجاً از نردبان تکامل بالا میروند: گیاهان و درختان، پس از گذشت زمان، مثلاً به صورت یک بوته گل یا یک درخت برومند، در میآیند. معادن و منابع زیر زمینی، با مرور زمان پس ازفعل و انفعالات زیاد، متحول به یک ماده معدنی میشوند. حیوان و انسان تا دوران جنینی را در مدت مخصوصی به پایان نرساند، نمیتوانند در جهان وسیعتری زندگی کنند و این قانون در همه جا و همه چیز جهان ماده حکومت میکند. به قول مولوی:[15] با تانی گشت موجود از خدا
تا به شش روز این زمین و چرخها
ورنه قادر بود کز کن فیکون
صد زمین و چرخ آوردی برون
این تانی از پی تعلیم تو است
صبر کن در کار دیر آی و درست


[1] . سوره هود، آیه 7.
[2] . اصفهانی، راغب، المفردات لالفاظ القرآن الکریم، قاهره، دارالکاتب العربی، چ 1392 هـ ق، ص 341.
[3] . سوره بقره، آیه 117.
[4] . مکارم شیرازی، ناصر، نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چ بیست و سوّم 1367ج 1، ص 297.
[5] . سوره انبیاء، آیه 30.
[6] . ر. ک: الفروسی الحویزی، الشیخ عبد علی بن جمعه، نورالثقلین، (بیروت، مؤسسه التاریخ العربی) الطبعه الاولی، 1422 هـ ق، ج 4، ص 456، 466.
[7] . (اعراف/54)، (یونس/3)، (هود/7)، (فرقان/59)، (سجده/4)، (ق/38) و (حدید/4).
[8] . احمد بن فارس بن زکریا، معجم مقاییس اللغه، ج6، ص159، ناشر مکتب الاعلام الاسلامی، 1404.
[9] . فیومی، المصباح المنیر، ج1و2، ص683، مؤسسه دار الهجره، چاپ دوم، 1414.
[10] . راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ص553، ناشر کتاب فروشی مرتضوی، چاپ دوم، 1362.
[11] . مشهدی قمی، میرزا محمد، کنز الدقائق، ج3، ص506، مؤسسه نشر اسلامی، چاپ اول، 1411.
[12] . سید رضی، نهج البلاغه، نامه 73، نهج البلاغه نسخه المعجم المفهرس.
[13] . مکارم شیرازی و سایر همکاران، تفسیر نمونه، ج6، ص202، ناشر دارالکتب الاسلامیه، چاپ نهم، 1317.
[14] . همان.
[15] . مثنوی معنوی به نقل از تفسیر مواهب علیه (کمال الدین حسین واعظ کاشفی) ج1، ص449، نشر کتابفروشی اقبال، چاپ اول، 1317.
مرکز مطالعات و پژوهش های حوزه علمیه

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید