یونس بن یعقوب می گوید: در مدینه بودم ، در یکی از کوچه های مدینه با امام صادق (ع) ملاقات نمودم ، به من فرمود: ای یونس بشتاب به طرف خانه ، که در کنار خانه مردی از ما اهل بیت منتظر است . آمدم به در خانه ، دیدم عیسی بن عبداللّه قمی ، کنار در خانه نشسته است ، گفتم : تو کیستی ؟ گفت : من از اهالی قم هستم . طولی نگذشت دیدم امام صادق (ع) آمد و وارد خانه شد و به من و عیسی فرمود: وارد خانه شوید، وارد خانه شدیم . امام به من رو کرد: و فرمود: ای یونس گوئی تصور می کنی که سخن من که عیسی از ما اهل بیت است درست نیست ؟! گفتم : آری سوگند به خدا، جانم فدایت ، زیرا عیسی ، قمی است ، بنابراین چگونه از افراد خاندان شما می باشد؟ (که در مدینه هستید). فرمود: ای یونس ! عیسی بن عبداللّه خواه زنده باشد و خواه از دنیا برود، مردی از خاندان ما است . امام با عیسی (ع) درمورد نماز و… گفتگو کرد و هنگام وداع ، بین دو چشم عیسی را بوسید. ومطابق روایت دیگر فرمود: ای عیسی ، از ما نیست کسی که در شهری زندگی کند و در آن شهر صد هزار نفر انسان یا زیادتر باشند که یکی از آنها پرهیزکارتر از او باشد. به این ترتیب راز و رمز تقرّب عیسی به امام (ع) را باید در علم و عمل عیسی جستجو کرد نه این که تنها قمی بودن باعث آنهمه ارزش باشد.
داستان دوستان / محمد محمدی اشتهاردی