قبل از ظهور حضرت مهدیعجل الله تعالی فرجه الشریفجهان و به خصوص، منطقه خاورمیانه، دارای اوضاع و شرایط خاصی چون فتنه و آشوب، کشتار و ناامنی، ستم و بیداد گری،یأس و ناامیدی از گشایش میشود که در احادیث اهلبیت علیه السلام به آنها اشاره شده است. در این قسمت، برخی از این موارد بررسی میشود.
اول .ظهور فتنه
«فتنه» به معنای ابتلا و آزمایش، استعمال شده و در اصل، به معنای قرار دادن طلا در آتش برای جدایی ناخالصی از آن است. راغب در این زمینه مینویسد: «اصل الفتن ادخال الذهب النار لتظهر جودته من ردائته».[1] ایشان اضافه میکند که این کلمه برای دخول انسان در آتش، وسیله عذاب و همچنین آزمایش و ابتلا به کار رفته، و در حقیقت با کلمه فتنه، معامله کلمه «بلا» شده است که هر دو، در سختی و آسانی به انسان میرسد؛ ولی کاربردشان در سختی بیشتر است. چنانچه در قرآن کریم آمده است: «و نَبْلُونکُمْ بِالشَّرِّ وَ الْخَیْرِ فِتْنَه؛[2] شما را به امتحان بدی(سختی و مصیبت و بلا) و نیکی (آسانی و نعمت و دولت) میآزماییم».
پروردگار بلند مرتبه، انسانها را در این دنیا با وسایل مختلف میآزماید تا انسانهای خوب و نیک سرشت از بدان و زشت کرداران، جدا و هر کدام مطابق رفتارشان جزا داده شوند. یکی از این فتنهها و آزمایشها در احادیث اهلبیت، غیبت امام زمانعجل الله تعالی فرجه الشریفمعرفی شده است.
برای نمونه حسن بن محبوب روایت کرده است که امام رضا علیه السلام به من فرمود:
«به ناچار فتنهای سخت و هولناک اتفاق خواهد افتاد که در آن هر صمیمیت و دوستی ساقط میشود و آن هنگامی است که شیعه، سومین نفر از نوادگان مرا از دست بدهد و اهل آسمان و زمین و هر دلسوخته و اندوهناکی بر او بگرید».[3]
امام هشتم از فتنهای خبر میدهد که بعد از ایشان اتفاق میافتد. مقصود ایشان از سومین نفر از نوادگانشان، امام حسن عسکری علیه السلام است. با شهادت ایشان، شیعه با امامی مواجه شد که از دیدگان آنان پنهان بود. این موضوع، فتنه و آزمایشی سخت برای شیعیان محسوب میشد. گرچه پیشوایان معصوم با روشهای گوناگون، پیروان خود را برای برخورد با چنین روزی آماده کرده بودند؛ از جمله پیشگویی غیبت امام دوازدهم و کم کردن ارتباط مستقیم با مردم که توسط امام دهم و یازدهم صورت گرفت تا شیعیان به ندیدن امامشان عادت کنند. اضافه بر این، امام حسن عسکری علیه السلام فرزندش را به بزرگان شیعه معرفی کرده بود؛ ولی با این حال، پذیرفتن امامی که بسیاری از شیعیان، او را ندیده بودند دشوار بود؛ زیرا شیعه، برای اوّلین مرتبه با این مشکل مواجه میشد.
اکثر شیعیان در آن زمان با هدایت امام مهدیعجل الله تعالی فرجه الشریفو به وسیله نایبان خاص و بزرگان شیعه، شرایط حساس و فتنه انگیز را پشت سر گذاشتند؛ ولی تا وقت ظهور، فتنه و آزمایش برای انسانها به وسیله امامی که از دیدگان آنان پنهان است همچنان ادامه دارد. در حدیثی که از رسول اکرم 9 نقل شده، به بودن این فتنه در زمان غیبت اشاره شده است. رسول گرامی اسلام فرمودهاند:
قسم به کسی که مرا بشیر مبعوث کرد، به تحقیق، قائم از فرزندان من است و طبق پیمانی که از جانب من بر عهده اوست، غایب میشود تا جایی که اکثر مردم گویند خدا را به خاندان محمّد علیه السلام نیازی نیست و دیگران در اصل ولادت او شک کنند. پس هر کس در زمان او واقع شود، باید به دین او متمسک شود و به واسطه شک خود، راه شیطان را باز نسازد تا شیطان او را از آیین من زایل ساخته و از دین من بیرون ببرد که او پیش تر، پدر و مادر شما را از بهشت بیرون کرد و خدای تعالی شیطانها را سرپرست انسانهای بیایمان قرار داده است»[4]. این روایت از جهت سند، معتبر است.
دوم . گسترش ظلم و ستم
بیشتر احادیثی که عدالت گستری امام عصرعجل الله تعالی فرجه الشریفرا بیان داشتهاند، در کنار آن، گسترش بیداد و ستمگری در زمان قبل از ظهور را آوردهاند. در آن زمان، حقوق انسانها رعایت نمیشود و بیدلیل، خونشان ریخته، مالشان غارت و به ناموس آنان تجاوز میشود و این مسأله فراگیر است و در همه جا مشاهده میشود. مصداقهای فراگیری ظلم و ستم در موارد بعد بیان میشود. در این قسمت، تنها به یک روایت اشاره میکنیم.
اصبغ بن نباته میگوید: «نزد امیرمؤمنان علی علیه السلام رفتم و دیدم در حال تفکر، بر زمین میزند. گفتم: ای امیرمؤمنان؛ چرا با حال تفکر، بر زمین نشانه میگذاری؟ آیا به آن میل داری؟! فرمود: به خدا سوگند، هرگز؛ حتّی یک روز هم به زمین و دنیا رغبت نداشتهام؛ ولی اندیشه من درباره فرزندی است که از پشت من است. او مهدیعجل الله تعالی فرجه الشریفیازدهمین نفر از نوادگان من است. او کسی است که زمین را پر از عدل و داد میکند، همچنانکه پر از ستم شده باشد[5] ».
سوم . ناامنی و کشتار
یکی از حوادث قبل از ظهور، افزایش و تداوم قتل و غارت در میان مردم، به خصوص در منطقه خاور میانه است. این مسئله، باعث ترس همگانی، سلب آسایش و سختی برای همه میشود.
عبدالله بن سنان روایت کرده است که امام جعفر صادق علیه السلام فرمود:
«یشمل الناس موت و قتل حتى یلجأ الناس عند ذلک إلى الحرم فینادی مناد صادق من شده القتال فیم القتل و القتال صاحبکم فلان؛ [6] مرگ و کشتار، مردم را فرا میگیرد تا اینکه مردم درآن وقت به حرم الهی پناه میبرند. در آن هنگام خبر دهنده راستگویی به دلیل شدت کشتار، ندا میدهد: برای چه قتل و کشتار؟! امامتان فلانی است». روایت از جهت سند، معتبر است.
در حدیثی دیگر، احمد بن محمد بن ابی نصر بزنطی میگوید: امام رضا علیه السلام فرمود: «قدّام هذا الامر قتل بیوح؛ پیش از این امر، کشتار بیوح است». پرسیدم: بیوح چیست؟ فرمود: «دائم لا یفتر[7] دائمی است و قطع نمیشود». یعنی قبل از ظهور، کشتار و غارتی دامنگیر مردم میشود که تمامی ندارد. این روایت نیز از جهت سند، معتبر است.
چهارم .فساد و بی بند و باری
فساد و بیبندوباری و انحرافهای اخلاقی در جامعه، باعث سقوط آن میشود. در دوره قبل از ظهور، فسادهای اخلاقی افزایش مییابد؛ به صورتیکه حتی نگاهها وارونه میشود و مردم، خوب را بد و زشتی را زیبا میبینند. این مطلب به دلیل فاصله گرفتن جوامع از اخلاق و معنویت، کنار گذاشتن انسانهای باایمان از قدرت و ترک امر به معروف و نهی از منکر است.
مسعده بن صدقه در این باره گوید: امام جعفر صادق علیه السلام به نقل از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:
چگونه خواهید بود وقتی زنان شما فاسد و جوانان شما اهل گناه شوند و امر به معروف و نهی از منکر را ترک کنید؟ به ایشان گفته شد: ای رسول خدا؛ آیا چنین خواهد شد؟ فرمود: بله و بدتر از آن خواهد شد و آن اینکه چگونه خواهید بود وقتی امر به منکر کنید و نهی از معروف کنید؟ به ایشان گفته شد: ای رسول خدا؛ آیا چنین خواهد شد؟ فرمود: بله و بدتر از آن خواهد شد و آن اینکه چگونه خواهید بود وقتی معروف را منکر و منکر را معروف ببینید[8] ؟» روایت از جهت سند، معتبر است.
پنجم . افزایش بلاهای طبیعی
پیش از ظهور، به دلیل استفاده کردن نادرست از طبیعت، دخالت در نظم آن و افزایش ظلم و فساد، بلایای طبیعی مانند زلزله افزایش مییابد. ابوسعید خدری از پیامبر گرامی اسلام نقل میکند:
«أبشرکم بالمهدی یبعث فی أمتی على اختلاف من الناس و زلزال …؛[9] شما را به مهدیعجل الله تعالی فرجه الشریفمژده میدهم؛ او در امّت من هنگام اختلاف مردم و وقوع زلزلهها میآید.»
در روایت دیگری ابوبصیر از امام محمد باقر علیه السلام نقل کرده است:
«… لایقوم القائم علیه السلام إلا على خوف شدید من الناس و زلازل و فتنه و بلاء یصیب الناس…؛ [10] حضرت مهدیعجل الله تعالی فرجه الشریفقیام نمیکند مگر وقتیکه ترس شدید، زلزلهها، فتنه و بلا مردم را فرا گرفته باشد.»
ششم . افزایش بیماری ها
یکی از حواث قبل از ظهور، گسترش بیماریهای سخت و ناعلاج است. شیوع این بیماریها میتواند به خاطر آلودگی طبیعت باشد؛ یعنی به دلیل آلودگی طبیعت، بدی آب و هوا وغذای ناسالم، بیماریها دامنگیر انسانها شود. هم چنین امکان دارد بیماریهای خطرناک توسط برخی انسانهای فاسد در دوره آخرالزمان میان مردم پخش شود. در چندین روایت به شیوع طاعون در دوران قبل از ظهور اشاره شده است.[11]
از امیرمؤمنان علی علیه السلام نقل شده است که دراینباره فرمود:
پیش از آمدن قائمعجل الله تعالی فرجه الشریفمرگ سرخ و مرگ سفید، ملخ فصل و ملخ غیر فصل که مانند خون، سرخ رنگ است، خواهد بود. مرگ سرخ با شمشیر و مرگ سفید به وسیله طاعون میباشد[12] .»
هفتم . یاس و ناامیدی
در دوره پیش از ظهور حضرت مهدیعجل الله تعالی فرجه الشریف، یأس و ناامیدی بر جهانیان، سایه میافکند. آنان علاوه بر خسته شدن از وضع موجود، امید خود را از دستیابی به وضع مطلوب از دست میدهند و این ناامیدی به سبب قتل و غارتها، ناامنی، گرفتاریها، بیماری و فسادی است که بر همه جا حاکم است و همگان را از گشایش در امورشان مأیوس میکند. ناامیدی آنان از آن وضع، باعث میشود که پس از قیام حضرت مهدیعجل الله تعالی فرجه الشریفو مشاهده دادگری ایشان، برای رهایی از وضع ناهنجار، با سرعت به او بپیوندند.
در روایت معتبری، امام رضا علیه السلام بعد از دعوت به صبر میفرماید: «انما یجیء الفرج علی الیأس؛[13] همانا گشایش، هنگام یأس و ناامیدی میآید.»
در حدیثی دیگر، حسن بن محبوب نقل کرده است که امام رضا علیه السلام به من فرمود: «… هنگام از دست دادن ماء معین (آب گوارا که کنایه از غیبت امام است) بسیاری از زنان و مردان مؤمن، دلسوخته و اندوهناک خواهند بود. گویا آنان را در ناامیدترین حالتشان میبینم که ]ناگهان[ ندایی داده میشود که از دور، مانند نزدیک، شنیده میشود؛ آن ندا رحمتی برای مؤمنان و عذابی برای کافران است».[14] [1]. مفردات فی غریب القرآن، ص371.
[2][2]. انبیاء(25)، آیه35. [3]. عیون اخبار الرضا، ج2، ص6، ح14. [4]. کمال الدین و تمام النعمه، ج1، ص80. [5]. کافی، ج1، ص338،ح7. [6]. غیبت، نعمانی، ص267، باب14، ح35. [7]. قرب الاسناد، ص170. [8]. کافی، ج5، ص59، ح14. [9]. غیبت،طوسی، ص178، ح136. [10]. غیبت نعمانی، ص254، باب14، ح13. [11]. غیبت نعمانی، ص289، باب16، ح6. [12]. ارشاد، ج2، ص372. [13]. قرب الاسناد، ص168. [14]. کمال الدین و تمام النعمه، ج2، ص402، باب3، ح3.