نویسنده: معصومه سالاری راد ، جواد صالحی
بررسی امامت در آثار صدرالمتالهین و حکمت متعالیه
3. تببین و تفسیر فلسفی صفات ائمه اطهار(علیهم السلام)
1.3. عینیت مقام امامت و صفات امام:
امام در قوس صعود موجودات عالم، برترین مقام وجودی را داراست و اوصاف و ویژگیهای امام (از جمله امامت) از این درجه برتر و عالی تر وجود نشأت می گیرند. از آنجا که اوصاف و کمالات وجودی، امری خارجی و عینی است، پس انتخاب و انتصاب مردم در تحقق آنها نقشی ندارد.
در همین راستا ذکر چند نکته مهم و کلیدی، جایگاه ویژه ای در فهم بهتر این مطلب دارد، که عبارتند از:
الف. از آن جا که امامت یک امر ثابت واقعی است که با اراده خداوند در وجود برخی از انسانها تحقق می یابد، پس هیچ ارتباطی با انتخاب مردم ندارد، بلکه برحسب دلایل عقلی و نقلی، نصب و تعیین امام، حقی الهی و عهدی الهی است. بنابراین باید از سوی خداوند متعال باشد. اصولاً در قوس صعود، مقامات بالا به دلیل احاطه بر مقامات پایین قادر به شناخت آنها هستند، اما مراتب پایین این ویژگی را ندارند. به همین دلیل امام باید از سوی خداوند معرفی و منصوب گردد.
ب. امامت، مقامی اعطایی است نه کسبی. انسان که کون جامع است، همه درجات وجودی به صورت بالقوه در وجود او نهفته است. و لذا برخی از این درجات را به صورت غیرارادی و ناخواسته کسب می کند (مثل عبور از مرحله نبات به حیوان و سپس رسیدن به مرحله انسان) اما رسیدن به برخی از مراحل وجودی در گرو تلاش و مجاهدت انسان است (به عنوان مثال حرکت انسان از جهان مادی و رسیدن وی به عالم مجردات صرفاً با خودسازی و کوشش امکان پذیر است). برخی از افراد انسانی، همانند انبیاء و اولیاء الهی که از محبوبان الهی اند سیر آنها در این مرحله نتیجه تفضل و عنایت الهی است.
از آن جایی که سیر ائمه اطهار (علیهم السلام) مرهون عنایت و جذبه الهی است، بنابر همین تفسیر،مقام امامت همانند مقام نبوت در گرو سن و سال نیست.
2.3. امام دائماً مورد امداد الهی و الهام غیبی است:
– امداد الهی و غیبی هم نتیجه مرتبه والای وجودی امام است؛ زیرا امام هم مانند نبی از درجه وجودی خاصی برخوردار است که آن درجه، غیرعادی و در حد اعجاز است. لذا آثار و صفات آن وجود هم در حد اعجاز است. یکی از آثار آن، علم خارق العاده امام است.
د. علم لدنی امام و نتیجه الهام غیبی بودن آن منجر به این می شود که امام دارای این اوصاف باشد:
– امام برترین عالم عصر خویش است؛ زیرا وجود وی، بالاترین درجه وجودی زمانش می باشد.
– علم امامان (علیهم السلام)، علمی مستمر و دائمی است که از منبع غیب الهی نشأت گرفته و رو به افزایش است.
– هرگاه امام اراده کند که چیزی را بداند، خداوند متعال وی را تعلیم می دهد.
– علم ائمه اطهار (علیهم السلام)، تنها علم مبرا از خطا و لغزش است.
– هرگاه آنها کسی را می یافتند که از لحاظ درجه وجودی هم سنخ شان بود، از همه چیز به آنها خبر می دادند.
3.3. امام ناظر بر همه حوادث جهان و رفتار انسانها است:
به استناد مسأله «وحدت وجود» و «تشکیک وجود» امام به دلیل داشتن بالاترین درجه وجود، در رأس هرم امکان قرار دارد (یعنی به استناد قاعده امکان اشرف، امام اشرف ممکنات و مخلوقات است)، که این مطلب مسائل ذیل را نتیجه می دهد:
الف. حاکمیت تکوینی امام بر جهان ممکنات ؛ زیرا امامان (علیهم
السلام) واسطه فیض الهی اند و خداوند متعال امور عالم را به آنها افاضه کرده است.
ب. نظارت و اشراف کامل امام بر روند حوادث، خصوصاً بر رفتار و منش انسانها.
4.3. امام دارای ویژگی عصمت است و در بالاترین درجه تقوی و فضیلت قرار دارد:
از جمله آثار وجودی ائمه اطهار (علیهم السلام) می توان صفت عصمت (دوری از خطا و گناه) را نام برد؛ زیرا گناه و لغزش معلول جهل و نادانی است و امام (ع) مبرا از هر نقص و عیبی است. عموماً مراتب عالی وجود اسیر مراتب پایین تر از خود نمی شود و راس هرم هستی(امام) هرگز مقید مال و زیور دنیا نخواهد شد. از دیگر معانی عام عصمت، ظالم نبودن است که معنای گناه و خطا را هم دربر دارد. خداوند متعال می فرماید :
«واذا بتلی ابراهیم ربه بکلمات وأتمهن قال انی جاعلک للناس اماماً قال ومن ذریتی قال لاینال عهدی الظالمین»
به استناد آیات قرآن کریم، شرک، سرکشی کردن به نفس خویش، به دیگران ضرر رساندن، از حدود الهی تجاوز کردن و … از مصادیق ظلم اند، که امام مبرا از آنها است. از این تحلیل به چند نکته اساسی می توان رسید:
– معصوم بودن امام از گناه و خطا.
– رهبریت مصون از انحراف در انحصار امام است و با وجود معصوم، پیروی از غیرمعصوم خلاف عقل و منطق می باشد.
– استقامت و ماندگاری در ولایت امام، واجب و ضروری است.
– پیروی از امام معصوم عقلاً و شرعاً واجب و الزامی است.
– تحقیق برای معرفت و درک رهبر معصوم لازم و حتمی است.
– با کوتاهی و اهمال در معرفت امام و تسلیم امام معصوم نشدن، اعمال انسان ارزش نداشته و غیرقابل قبول است.
5.3. امام مصدر کرامت است:
با توجه به این نکته که فاعلیت الهی (قدرت بر ایجاد ماهیات معدوم و اعدام ماهیات موجود) و تصرف در جهان هستی، در انحصار موجودات مفارق از ماده است و انسان بر اساس مساله «کون جامع» زمانی که به مقام برتر وجود (مرتبه تجرد) دست یابد، درواقع به مقام «کن» نایل شده و شایستگی فاعلیت الهی را دارد و بدان دلیل که امام در عالی ترین مرتبه وجود قرار دارد، فاعلیت الهی در شأن اوست و همان طور که علمش در حد اعجاز و خارق العاده است، پس قدرتش نیز در حد اعجاز می باشد.
نتیجه این بحث آن است که:
– امام به عنوان «انسان کامل» خلیفه خداوند بر روی زمین است و مظهر اسم جامع «الله» است، که مستجمع جمیع صفات جمالیه و جلالیه حق است.
– ظهور کرامت و اعجاز از امام امری است مطابق با عقل و منطق، چنان که در تاریخ زندگی ائمه اطهار (علیهم السلام) به کرات ذکر گردیده است. در تحلیل و تبیین مساله کرامت ائمه اطهار (علیهم السلام) سه اصل مهم نهفته است، که عباتند از:
1- پیوند علم و قدرت؛ 2- علم و قدرت شگفت انگیز ائمه اطهار (علیهم السلام)؛ 3- استثناء در علم و قدرت امامان معصوم.
نکته اول: علم و قدرت خارق العاده هر دو از یک اصل که همان تعالی وجود است، سرچشمه می گیرند. علم پایه قدرت است و بر قدرت تقدم دارد. لازمه داشتن قدرت خارق العاده بر ایجاد اعمال و کارهای عجیب و غریب، داشتن علم و آگاهی لازم در آن زمینه و اشراف کامل به کاری است که باید انجام شود.
نکته دوم: سؤال اصلی قابل طرح در این جا آن است که چرا ائمه اطهار(علیهم السلام) با داشتن علم و قدرت شگفت که حتی زمان مرگ خودشان را هم می دانند، دست به کاری می زنند که به شکست و گاهی مرگ شان می انجامد؟ در پاسخ باید گفت: علم ائمه اطهار(علیهم السلام) تا حد زیادی شبیه و نزدیک به علم حق تعالی است و علم حق تعالی پایه قضا و قدر الهی است پس علم امامان معصوم(علیهم السلام)، علم به قضا و قدر است و رفتار و اعمال آنها، حرکت در مسیر قضا و قدر است تا اراده الهی تحقق یابد.
نکته سوم :شاید در طول تاریخ و در ضمن احادیث به مواردی برخورد کنیم که امام از چیزی آگاهی نداشته و یا از عدم علم خودشان سخن گفته اند، این موارد را میتوان این گونه تفسیر کرد که: 1- هرچند علم امامان معصوم شبیه و نزدیک به علم خداوند متعال است، اما به دلیل جنبه بشریت و محدودیت وجودی شان نسبت به وجود باری تعالی احاطه بر همه چیز ندارند؛ 2- اعمال آنها در مسیر و طبق قضا و قدر الهی است؛ 3- تقیه و رعایت ظرفیت درک و تحمل مخاطبان شان.
6.3. امام، یگانه زمان خویش است:
امام که در رأس هرم هستی قرار دارد، دارای والاترین مرتبه وجود بوده و واسطه فیض الهی به تمام مخلوقات عالم، اعم از جمادات، نباتات و حیوانات است، که باید دارای اوصاف کمالیه ای باشد که در خور و شایسته این مرتبه هستی است. از جمله این صفات، ویژگی «وحدت و یگانگی» است. یعنی در هر عصر و زمانی صرفاً یک امام وجود دارد و تنها یک نفر در بالاترین مرتبه وجود قرار دارد. معمولاً هر امامی در واپسین زمان عمر خود، امام بعد از خودش را معرفی کرده و در همان لحظات به واسطه الهام الهی، امامت به وی انتقال می یابد.
با وجود امام، حجت حق بر خلق اقامه می گردد و الهام الهی که دائمی است، تنها لیاقت دریافت آن را، امام معصوم در هر عصری دارد. ائمه اطهار(علیهم السلام) شهدای حق و شاهدان روز قیامت اند. شهید واقعی در فرهنگ قرآن، صرفاً معصوم میباشد؛ زیرا شهید یعنی گواه، و منظور شهدای معرکه جنگ نیست. قرآن کریم می فرماید: «لیکون الرسول شهیداً علیکم».
پس گواهان واقعی صرفاً معصومین هستند و صراط مستقیمی که در هر نماز از خداوند متعال درخواست هدایت به سوی آن را داریم «اهدنا الصراط المستقیم»، راه ائمه اطهار(علیهم السلام) است، که معصوم اند و نعمت داده شده و هیچ گاه مغضوب و ضال نبوده اند.
7.3. هیچ گاه عالم هستی خالی از وجود امام نمی باشد:
چون وجود امام معصوم واسطه فیض الهی در عالم هستی است و لذا مادامی که جهان هستی وجود دارد، وجود امام معصوم هم ضروری و انکارناپذیر است. اگر در یک آن، جهان خالی از وجود امام معصوم باشد و لحظه ای امام نظر خویش را از عالم هستی برگرداند، جهان هستی نیست و نابود می گردد. امام رضا (ع) می فرمایند: «زمین بدون حجت خداوند ویران می شود.»
از سوی دیگر، بنا به نیاز انسانها به هدایت الهی و اینکه راز زیستن انسانها در جهان، هدایت آنها است، امام مشعل فروزان هدایت، امین وحی الهی، مرجع تفسیر و عالم به تاویل قرآن است. به همین دلیل تا زمانی که انسان وجود داشته باشد، امام هم وجود دارد. لذا در معارف و احادیث بزرگان نقل شده که اگر در دنیا فقط دو نفر موجود باشند ضرورتاً یکی از آن دو امام معصوم (ع) است.
علامه طباطبائی به عنوان یکی از شاگردان مکتب متعالیه، جایگاه وجودی امام معصوم (ع) را در بعد هدایتی این گونه معرفی می کند که امام، رابط میان مردم و پروردگار در اخذ فیوضات ظاهری و باطنی است. امام دلیلی است که نفوس را به سوی مقاماتشان راهنمایی می کند. در باطن از طریق هدایت باطنی و نوعی تاثیر در نفوس، هموار کردن راه تکامل، دادن توفیق درک حقایق (شرح صدر)، باز کردن چشم بصیرت آدمیان در شناخت راههای انحرافی و مسلک های سیاسی و اعتقادی متعدد، استواری بر صراط مستقیم (که راه خودشان است) و عدم انحراف به سوی ائمه شیطانی و در ظاهر از طریق نشر حقایق و بیان فروع فقهی، اخلاقی، خطابه و … به امر هدایت می پردازد. قرآن کریم هدایت
امام را هدایت به امر خدا، یعنی ایجاد هدایت می داند. هدایت امام صرف راهنمایی از طریق نصیحت، موعظه و آدرس دادن نیست، بلکه دست خلق را گرفتن و به صراط مستقیم الهی رساندن است.
8.3. اطاعت امام، سعادت و مخالفت با وی مایه بدبختی است :
با اوصافی که برای امام معصوم (ع) بیان شد، بدیهی است که اطاعت از وی لازم، واجب و منجر به سعادت دنیوی و اخروی انسانها می شود و برعکس مخالفت و درگیری با ایشان مایه شقاوت و گمراهی است. کسی که معرفت و شناخت کافی از امام عصر خویش داشته باشد، می داند که وجود امام، هم طراز نیازهای ضروری و اصلی وی می باشد. به همان میزان که به خوراک و پوشاک محتاج است، نیازمند امام معصوم (ع) و هدایت وی نیز می باشد.
9.3. شناخت امام و پیروی از وی، مستلزم استعداد ویژه ای است :
در روایت آمده است: «حدیث آل محمد (ص) صعب و مستصعب؛دشوار و دیریاب» است که آن را جز پیامبر مرسل یا ملک مقرب، یا مومنی که دلش به ایمان آزموده شده باشد، نمی تواند باور و تحمل کند. (همان: 1044 )
این نکته بیان گر آن است که شناخت و پیروی از مقام امامت، مستلزم کمال وجودی است و داشتن ظرف وجودی متعالی ، تعالی روح و صفای باطن است. این ظرفیت و کمال باطنی، استعداد خاصی است که برای اطاعت از امام معصوم (ع) و ماندن در صراط مستقیم وی و دریافت هدایت الهی از آن وجود الهی لازم و ضروری است.