نویسنده: حمید رضا صراف*
نامه ی امام علی(ع) به شیعیانشان و گونه ی تقطیع شده آن در نهج البلاغه
چکیده
نهج البلاغه یکی از کتب مهم حوزه ی معارف اسلامی است که سید رضی، نویسنده آن، برخی از کلمات حضرت علی (ع) را در آن جمع آوری کرده است. این کتاب – که از زمان نگارش آن تا کنون مورد توجه قرار داشته – با کاستی هایی نیز روبه روست که آورده شدن برخی از کلام ها به صورت تقطیع شده دراین کتاب ، یکی از آنهاست.دراین مقاله به معرفی نامه ای ازحضرت علی (ع) – که قسمت هایی از آن به صورت قطعه قطعه درنهج البلاغه آمده است- پرداخته شده وپس از شناسایی قطعه های آورده شده درنهج البلاغه ، به برخی از پیامدهای این تقطیع اشاره شده است.
درآمد
کلام حضرت علی (ع)، اعمّ از خطبه ها، نامه ها وغیره، درزمان خود حضرت وپس از ایشان مورد توجه بوده است وکتاب هایی نیز دراین باره نگاشته شده است. (1) یکی از این کتاب ها توسط سید رضی با عنوان نهج البلاغه به نگارش درآمده که بنابر گفته ی خود سید رضی، همه ی کلمات حضرت(ع) در آن جمع آوری نشده است.(2) هر چند این کتاب، نوشته ای مهم دراین حوزه است، لیکن با کاستی هایی نیز روبه روست که عدم ذکر سند برای بسیاری از کلمات دراین کتاب یکی از آنهاست که قرن ها بعد، کتاب هایی نیز برای جبران این مسأله به نگارش درآمده است.(3) آوردن برخی از کلمات علی(ع) دراین کتاب، به صورت تقطیع (4)شده، از کاستی های دیگر این کتاب است که برای جبران این مورد نیز فعالیت هایی از جانب برخی محققان صورت پذیرفته است.(5) دراین مقاله نامه ای از حضرت علی(ع) معرفی می شود که قطعه هایی از آن، به طور پراکنده، درنهج البلاغه آورده شده است. این نامه – که درنزد بسیاری از علاقه مندان تاریخ و سیره ی علی (ع) شناخته شده نیست -ازجهات زیادی قابل توجه است؛ از جمله این که از بخش هایی از آن، تاریخ تحلیلی مختصری برای دوره خلفای ی سه گانه ونیز حکومت علی (ع) تا زمان نوشته شدن نامه است.نیز این نامه، هم درمستند کردن برخی از کلمات نهج البلاغه و هم درجبران برخی از قسمت های آن – که به صورت تقطیع شده آمده – مؤثر است.در این نوشتار، صرف نظر از این که تقطیع این نامه توسط خود سید رضی انجام شده ویا این که وی این نامه را به صورت تقطیع شده یافته وآن را نوشته است، جایگاه قطعه هایی از این نامه در نهج البلاغه تبیین شده و به برخی از پیامدهای این تقطیع اشاره شده است. شایان ذکر است که موضوع این نوشتار، بررسی همه جانبه مسأله ی تقطیع درنهج البلاغه نیست، بلکه بررسی موردی است وراه تحقیق بیشتر درباره ی این موضوع ونیز نقد این نوشتار مفتوح است.
نامه ای از حضرت علی(ع) به شیعیانشان
دربرخی از منابع، به نامه ای از حضرت علی(ع) خطاب به شیعیانشان پس از فتح مصر وقتل محمد بن ابی بکر اشاره شده است که در پی سؤال برخی از افراد از نظر ایشان درباره ی خلفای سه گانه نوشته شده است. این نامه به صورت کامل ویا بخشی از آن درچندین منبع ذکر شده است.از منابعی که این نامه را به صورت کامل ذکر کرده اند، می توان به الغارات (6) ابراهیم بن محمد ثقفی (م283ق)، الامامه والسیاسه ابن قتیبه (م276ق)، کشف المحجه سید بن طاووس (م664ق) ومعادن الحکمه محمد بن محسن کاشانی (م 1115ق) اشاره کرد.(7) که دوکتاب آخر، نامه را به نقل از الرسائل شیخ کلینی(8) (م 329ق) آورده اند. واز منابعی که بخش هایی از این نامه را، نه به شکل کامل، ذکر کرده اند، می توان به المسترشد ابن جریر طبری (متوفای اوایل قرن چهارم هجری) اشاره کرد.(9) یکی از نکات جالب درباره ی این نامه این است که بر اساس برخی از گزارش ها، حضرت علی(ع) امر کردند که این نامه با حضور تعدادی از اصحابشان – که مشخص فرموده بودند- هر روز جمعه خوانده شود. درکتاب الرسائل شیخ کلینی آمده است:
عن علی بن ابراهیم باسناده قال: کتب امیرالمؤمنین (ع) کتاباً بعد منصرفه من النهروان وأمر أن یقرأ علی الناس، و ذلک أن الناس سألوه عن أبی بکر وعمر وعثمان، فغضب(ع) وقال: «قد تفرغتم للسؤال عمّا لا یعنیکم وهذه مصر قد انفتحت وقتل معاویه ابن خدیج ومحمد بن ابی بکر، فیالها من مصیبه ما أعظمها بمصیبتی بمحمّد، فوالله ما کان إلا کبعض بنی سبحان الله بینا نحن نرجو أن نغلب القوم علی ما فی أیدیهم إذا غلبونا علی ما فی أیدینا وأیدینا وأنا کاتبٌ لکم کتاباً فیه تصریح ما سألتم – إن شاء الله تعالی -». فدعا کاتبه عبیدالله بن أبی رافع، فقال له: «أدخل علیّ عشره من ثقاتی»، فقال: سمهم لی یا امیرالمؤمنین! فقال: «ادخل أصبغ بن نباته، و ابا الطفیل عامر بن وائله الکنانی، ورزین بن حبیش الأسدی، وجویریه بن مسهر العبدی، وخندف بن زهیر الأسدی وحارثه بن مضرب الهمدانی، والحارث بن عبدالله الأعور الهمدانی، ومصباح النخعی، وعلقمه بن قیس، وکمیل بن زیاد، وعمیر بن زراره »، فدخلوا علیه، فقال لهم: «خذوا هذا الکتاب، و لیقرأه عبیدالله بن أبی رافع وأنتم شهود کل یوم جمعه، فإن شغب شاغب علیکم فانصفوه بکتاب الله بینک وبینه: بسم الله الرحمن الرحیم من عبدالله علی أمیرالمؤمنین إلی شیعه من المؤمنین والمسلمین…».(10)
درباره ی این که پرسش کنندگان که بوده اند، ابن قتیبه آنان را حجر بن عدّی، عمر وبن الحمق و عبدالله بن وهب را سبی معرفی می کند. (11) ثقفی آنان را بیش از سه تن معرفی کرده،(12) لیکن براساس هر دونقل، حجر بن عدّی وعمروبن الحمق درزمره ی پرسش کنندگان بوده اند.
قطعاتی از نامه ی علی (ع) به شیعیانشان در نهج البلاغه
درنهج البلاغه قطعاتی از نامه ی مذکور، به صورت پراکنده، آمده است که دراین قسمت به مواضع آنها، براساس احصای راقم این سطور، اشاره می شود:
– خطبه ی 26 (13) : «إن الله بعثَ محمداً(ص) نذیراً للعالمین… واستشعروا لاصبر فإنّه أدعی إلی النّصر».
– بخشی از خطبه ی 172: «وقال قائلٌ إنّک علی هذا الأمر یا ابن ابی طالب لحریصٌ..دَع ما أنّهم قد قتلوا مِن المسلمینَ مِثل العدّه التی دَخلوا بها علیهم».
– خطبه ی 217: «اللهمَ إنی استعدیک علی قریشٍ… وصبرتُ من کظم الغیظ علی أمر ّمن العلقم واَلَمَ للقلب من وَ خزِ الشّفار».
– خطبه ی 218: «فقدموا علی عمّالی وخزاّن بیت مالِ المسلمین… وطائفهٌ عضُّوا علی أسیافهم فَضا ربوا بها حتّی لَقوا اللهَ صادقین».
– نامه ی62:«امّا بعد، فإنّ الله سبحانه بعثَ محمّداً (ص) نذیراً للعالمین…. وانّ اَخا الحرب الأرق ومَن نام لم یُنم عنه والسّلام».
تمام موارد فوق درمنابعی که نامه ی علی (ع) به شیعیانشان به صورت نامه ای کامل آمده است، هر چند با تفاوت ، جزء محتویات آن نامه است ودر مصادر کلمات علی(ع)، تا جایی که بررسی شد، به موضوعی غیر از موضوع مذکور مستند نشده است.(14) درنهج البلاغه، جدای از موارد یاد شده، مواردی نیز وجود دارد که محتمل است در اصل از این نامه أخذ شده باشد که به برخی از آنها اشاره می شود:
– خطبه ی 30 : «لَو أمرتُ به لکنتُ قاتلاً… ولِله حکمٌ واقعٌ فی المستأثر والجازعِ».(15)
– خطبه ی 229: «وبَسطتم یدی فکففتها ومدَدَ تموها فقبضتُها ثمّ تَداککتم علی تداک الإبل الهیمِ… وتحاملَ نحوها العلیلُ وحَسَرت إِلیها الکعاب».(16)
– حکمت 166: «لایعابُ المرءُ بتأخیر حقّه انّما یعابُ من أخذ ما لیسَ له».(17)
– حکمت 169: «قد أضاء الصّبحُ لذی عَینین».(18)
– حکمت 202: «لا ولکنّکما شریکان فی القّوه والا ستِعانه وعونانعلی العجزِ والأودِ».(19)
تک تک موارد فوق، هر چند دربرخی از منابعی که نامه ی علی(ع) به شیعیانشان ذکر شده ،وجودندارد، لیکن دربرخی از منابعی که نامه مذکور آمده است، جزء محتوای نامه آمده است (هرچند با تفاوت) و قطعات مذکور در نهج البلاغه ممکن است از یکی از نقل های این نامه گرفته شده باشد. این نکته قابل توجه است که برخی از قسمت های نامه مذکور درموقعیت های دیگری نیز از جانب علی(ع) نقل شده است (20) وموارد فوق نیز ممکن است از کلام ایشان درمواضعی دیگر أخذ شده باشد.
اشتباه برخی از محققان در منبع یابی
برخی از محققان نهج البلاغه، خطبه ی 238 را از جمله مواردی معرفی کرده اند که از نامه ی علی (ع) به شیعیانشان تقطیع شده است.(21) این، درحالی است که حداقل، اکثر این خطبه قسمت هایی از خطبه ای است که حضرت علی(ع) پس از شنیدن حیله ی عمرو بن العاص با ابوموسی اشعری بیان کردند.(22) هرچند قسمت ابتدایی خطبه (جفاهٌ طغامٌ وعبیدٌ أقزام… ولا من الذینَ تبوَّؤوالدارَ) ونیز جمله ی انتهایی خطبه، (ألا ترون إلی بلادکم تُغزی وإلی صفاتکم تُرمی)، با قسمت هایی از نامه ی علی (ع) به شیعیانشان تشابه دارد؛ لیکن درهمین بخش ها نیز قطعاتی ، مانند: (عبیدٌ أقزام) و( لامن الذینَ تبوّؤوا الدارَ)، درهیچ یک از منابع قابل دسترسی- که نامه به صورت کامل ذکر شده است -وجود ندارد و نیز قسمت های زیادی از این خطبه، (ألا وإنَّ القَوم اختاروا لأنفسهم أقربَ القوم ممّا تحبّونَ… فَادفعوا فی صَدر عَمرو بن العاص بِعبدالله بن العبّاس وخذوا مَهَل الأیّاَم وحُوطوا قَواصیَ الاسلامِ)، درنامه ی علی (ع) به شیعیانشان وجود ندارد.
اشتباه در معرفی موضع صدور نامه
سید رضی(رح) درمورد نامه ی 62، آن را قسمتی از نامه ی علی(ع) به مصریان – که با مالک اشتر فرستاد – معرفی می کند؛ درحالی که نامه ی 62 قسمت هایی از نامه علی(ع) به شیعیانشان پس از سقوط مصر وکشته شدن محمد بن ابی بکر (23) است وبراساس قراینی، قتل مالک اشتر قبل از سقوط مصر وکشته شدن محمد بن ابی بکر رخ داده است.(24) دربرخی از منابع به نامه ی علی (ع) به مسلمانان مصر- که همراه مالک اشتر فرستاده شد(25)- اشاره شده است که از نظر متن با نامه ی علی (ع) به شیعیانشان بسیار متفاوت است. دراین قسمت، یکی از روایات این نامه آورده می شود:
عن فضیل بن خدیجٍ، عن مولی الأشتر، قال: لمّا هلک الأشتر وجدنا فی ثقله رساله علّیٍ إلی أهل مصر: «بسم الله الرحمن الرحیم من عبدالله امیرالمؤمنین إلی النّفر من المسلمین الذین غضبوا لِله إذ عصی فی الارضِ وضرب الجور برواقه علی البرِّ والفاجرِ فلاحقّ یستراح إلیه ولا منکر یتناهی عنه سالمٌ علیکم، فإنّی أحمد الیکم الله الذی لا اله الّا هو، أمّا بعد، فَقد وجّهت إلیکم عبداً من عِبادالله لایَنام أیّام الخوفِ ولا ینکل عَن الأعداء حذار الدّوائر أشّدعلی الکفّار من حریقِ النّار، وهُو مالک بنُ الحارثِ الأشتر أخو مذحج فَاسمعوا له وأطیعوا ، فانّه سیفٌ مِن سیوفِ الله لا نابی الضریبه ولا کلیل الحدّ، فإن أمرکم أن تقیموا فأقیموا ، وإن أمر کم أن تنفروا فَانفروا، وَإن أمَرکم أن تحجموا فأحجموا، فانّه لا یقدم ولا یحجم إلّا بأمری، وَقَد آثرتکم به عَلی نفسی لنَصیحته وشدَّه شکیمته عَلی عَدوّه، عَصمکم الله بالحقِّ وثَبّتکم بالیقین والسّلامُ علیکم ورحمه الله و برکاته».(26)
جالب است که خود سید رضی درنامه ی 38 نهج البلاغه نامه ی علی(ع) به مصریان را ذکر کرده است ودرعنوان نامه نیز بیان کرده است که : «إلی أهل مصر لمّا ولّی عَلیهم الأشتر (رح)».
منابع سید رضی(رح)
صرف نظر از این که آیا سید رضی کل این نامه را در اختیار داشته ویا این که اونیز این نامه را به شکل تقطیع شده دیده است، مسلّم است که سید رضی بخش هایی از این نامه را با بیش از یک روایت در اختیار داشته است و خود او به این موضوع اشاره کرده است.وی پس از خطبه ی 217 چنین می گوید:«این گفتار دراثنای خطبه ای پیشین گذشت، الا این که من آن را در این جا به دلیل اختلاف دو روایت تکرار کردم»:
خطبه ی 217: «اللّهمُّ إنّی استعدیک علی قریشٍ، فإنَّهم قد قطعوا رحمی وأکفأوا إنائی وأجمعوا علی منازعتی حقّاً کنتُ أولی به من غَیری، وقالوا ألا إنَّ فی الحقّ أن تأخذه وفی الحقّ أن تُمنعه، فاصبر مغموماً أو مُت متأسّفاً (فنظرتُ فاذا لیسَ لی رافدٌ ولا ذابُّ ولا مساعدٌ إلا اهلَ بیتی، فضننتُ بهم عَن المنیهِ فأغضیتُ علی القذی وجَرعتُ ریقی علی الشّجی وصَبرتُ من کظم الغیظِ علی أمَرَّ مِن العَلقَم و اَلَمَ للقلبِ من وَخزِ الشِّفار) [وَقَد مضی هذا الکلامُ فی اثناءِ خطبهٍ متقدمهٍ، إلا أنّی کرّرته ههنا لا ختلافِ الرّوایتَین].
جدای از این که آیا مقصود سید رضی قسمت اوّل یا دوم یا هر دوقسمت خطبه ی 217است، لیکن هر دو قسمت این خطبه، با تفاوت هایی درخطبه ی 172و 26 آمده است:
خطبه ی 172: «…اللهمّ انّی أستعدیک علی قریشٍ ومَن أعانهم ، فإنّهم قَطعوا رحمی وصغِّروا عَظیم منزلتی وأجمعوا علی منازعتی أمراً هولی، ثمَّ قالوا ألا إنَّ فی الحقِّ أن تأخُذه وفی الحقّ أن تَترکه…».
خطبه ی 26: «…فنظرتُ فَاذا لیسَ لی معینٌ إلا أهلُ بیتی فَضننتُ بِهم عن الموتِ وأغضَیتُ علی القَذی وشربتُ علی الشّجا وصَبرتُ علی أخذِ الکظم وَعلی أمرّ من طَعمِ العلقَمِ…».
انگیزه تقطیع
تقطیع این نامه توسط هر کسی که رخ داده باشد (خود سید رضی یا غیر او)، یکی از انگیزه های این تقطیع برخی ملاحظات مذهبی بین شیعه وسنّی بوده است.بنابر نقل این نامه در الغارات ثقفی، نام خلفای سه گانه، درمجموع، نه بار به شکل صریح، مطرح شده است؛(27) درحالی که درمجموع قطعات این نامه- که درنهج البلاغه آمده است – یک بار نیز نام خلفای سه گانه طرح نشده است وحتی یک مرتبه نیز نام خلیفه حذف شده وکلمه ی «فلان»جایگزین شده است؛ درصورتی که درتمام منابع در دسترس- که نامه به صورت کامل در آنها ذکر شده است- نام خلیفه، به شکل صریح، بیان شده است(28) که درذیل، برای مقایسه، متن نهج البلاغه ومتن نامه به نقل از الغارات ثقفی آورده خواهد شد:
نامه ی 62 نهج البلاغه:«…فما راعَنی إلّا انثیالُ الناسِ عَلی فلانٍ یُبایعونه فأمسکتُ یَدی حتّی رأیتُ راجعهَ الناسِ قَد رجَعَت عَن الاسلامِ…».
متن الغارات :«..فما راعنی إلّا انثیال النّاسِ عَلی أبی بکرٍ وإجفالهم إلیه لیبایعوه فأمسکتُ یدی…حتّی رأیتُ راجعه مِن النّاسِ رَجَعَت عَن الاسلام…».(29)
تلفیق قطعه هایی از نامه ی علی(ع) با برخی کلمات دیگر ایشان
برخی از قطعات نامه ی علی (ع) به شیعیانشان درنهج البلاغه با برخی دیگر از کلمات ایشان تلفیق شده است.درابتدای خطبه ی 172 عبارت «الحمدِالله الذی لا تواری عَنه سماءٌ سماءً ولا ارضٌ أرضاً» آمده و پس از آن، قسمت های از نامه ی علی(ع) به شیعیانشان ذکر شده است؛ درحالی که عبارت مذکور درآغاز خطبه، از نامه ی مذکور نیست وبه احتمال، قسمتی از خطبه ای است که علی(ع) پس از استیلای اصحاب معاویه بربرخی از بلاد وبازگشت عبیدالله بن عباس وسعید بن نمران از یمن، درپی غلبه بُسر بن أبی أرطاه برآنجا، بیان کردند.(30)
برخی پیامدهای گونه ی تقطیع شده ی نامه
صرف نظراز این که تقطیع نامه ی علی (ع) به شیعیانشان توسط خود سید رضی (رح) انجام شده ویا این که اونیز آن نامه را به صورت تقطیع شده یافته و آورده است، لیکن گونه تقطیع شده ی نامه ی علی (ع) درنهج البلاغه دچارپیامدهایی است که به برخی از آنان اشاره می شود:
1.از دست رفتن ساختار طبیعی متن
دربرخی از قطعه های نامه ی علی(ع) ، بدون این که به طور واضح مشخص شود که قسمتی حذف شده (مثلاً با ذکر «منها» یا «منه»)، قسمت هایی آورده نشده که به دو مورد آن اشاره می شود:
اول. درخطبه ی 172 نهج البلاغه آمده است:«…فَقَتلوا طائفهً صبراً وطائفه غَدراً، فَوالله لولم یُصیبوا مِن المسلمین الّا رَجُلاً واحداً…». این درحالی است که در تمام منابعی که این نامه را به شکل کامل آورده اند، قسمت های دیگر نیز در آن وجود دارد؛(31) برای مثال، درنقل الغارات آمده است :«…فقتلوا طائفهً منهم غدراً وطائفهً صبراً وطائفه عَصَّبوا بِأسیافهم فَضاربوا بها حتّی لَقوا الله صادقینَ فَوالله لو لَم یصیبوا منهم الّا رجلاً واحداً…».(32) این نکته جالب است که درخطبه ی 218 نهج البلاغه قطعه ی مذکور با تفاوت هایی آمده است وقسمت های محذوف به شکلی دیگر آورده شده است:«….فَقتلوا طائفهً منهم غدراً وطائفهعَضّوا علی أسیافهم فضاربوا بها حتّی لَقوا الله صادقین…».
دوم. درنامه ی 62 نهج البلاغه آمده است: «..ألا تَرون إلی أطرافکم قد انتقصَت وإلی أمصارکم قَد افتتحَت وإلی مَما لککم تُزوی وإلی بِلادکم تُغزی انفروا، رَحمکم اللهُ إلی قتالِ عَدوّکم ولا تَثّاقَلوا إلی الأرضِ فَتقرّوا بالخسفِ وتَبوءوا بِالذلّ ویکونَ نَصیبکم الأخَسَّ وإنَّ أخا الحربِ الأرقُ وَمَن نامَ لَم یُنَم عنه والسّلامُ». این درحالی است که در دیگر منابع، قسمت های دیگری نیز موجود است(33) که به برخی از قسمت ها به نقل از الغارات اشاره می شود:«…أما ترون [الی](34) أطرافکم قَد انتَقَصَت وإلی أمصارکم قَد افتتحت وَإلی شیعتی بِها بعد قد قُتلت وإلی مسالحکم تعری وإلی بلادکم تعزی وأنتم ذَوو عددٍ کثیرٍ وشوکهٍ وبأسٍ شدیدٍ، فَما بالکم لِله أنتم مِن أین تؤتون… فانفروا خفافاً وثقالًا وجاهدوا بِأموالکم وأنفسکم فی سبیل الله ذلکم خیرٌ لکم إن کنتم تَعلمونَ ولا تثاقلوا إلی الارضِ فتقرّوا بِالخَسف وتَبوؤوا بِالذّلّ ویَکن نَصیبکم ألاخسر إنّ أخَا الحَرب الیقظان الارقِ وَمَن نامَ لَم ینم عَنه ومن ضعف أودی ومَن ترک الجهادَ [فی الله] کان کالمغبون المهین. اللّهمّ اجمعنا وَایّاهم عَلی الهدی وزهّدنا وایّاهم فی الدّنیا واجعل الآخره خیراً لَنا ولَهم من الاولی وَالسّلام».(35)
2. از دست رفتن ساختار طبیعی متن به دلیل تقدیم و تأخیر
دربرخی از مواضع گونه ی تقطیع ی شده ی نامه ی علی (ع) درنهج البلاغه تقدیم وتأخیر رخ داده است.درنامه ی 62 نهج البلاغه آمده است:«…إنّی، والله لَو لَقیتم واحداً وهُم طُلاع الارضِ کلّها ما بالیتُ وَلا استوحشتُ، وانّی مِن ضَلالهم الذی هم فیه و الهُدی الذی أنا علیه لعلی بصیره مِن نفسی ویقینٍ من رَبّی…فإنّ مِنهم الذّی قَد شَربَ فیکم الحرامَ وجُلد حدّاً فی الاسلامِ، وإنَّ مِنهم مَن لَم یُسلم رُضخت له علی الاسلامِ الرضائخُ، فلولا ذلک ما اکثرتُ تألیبکم وتَانیبکم وجَمعکم وتَحریضَکم ولَترکتُکم إِذ أبیتم وَ وَنیتم ألا ترون إلی أطرافکم قَد انتقصت وإلی أمصارکم قَد افتتحت وإلی مَما کلکم تُزوی وإلی بِلادکم تعزی انفروا رَحمکم الله إلی قِتالِ عَدوّکم ولا تثّاقلوا…». درحالی که درمنابعی دیگر، از نظرتقدیم وتأخیر با متن نهج البلاغه متفاوت است. درالغارات آمده :«أماتَرون [إلی] اطرافکم، قَد انتقصت وإلی أمصارکم قَد افتتحت… وانّ فیهم لمن قَد شَربَ الخَمرَ وجُلد الحدَّ فی الاسلام…إنّی، والله لَو لَقیتهم فرداً وهم مل ء الارض ما بالیتُ ولا استوحشتُ ، وإنی من ضَلالتهم الّتی هُم فیها والهُدی الذّی نَحن علیه لَعلی ثقهٍ وبیّنهٍ ویقینٍ وصبرٍ…. وایمُ الله لو لا ذلک ما اکثرتُ تأنیبکم… فانفروا خفافاً وثقالاً وجاهدوا بِاموالکم وأنفسکم…».(36)
نتیجه
دربرخی از منابع اسلامی به نامه ای از حضرت علی(ع) اشاره شده که بعد از سقوط مصر وکشته شدن محمد بن ابی بکر ودر پی نظر خواهی از ایشان درباره ی خلفای سه گانه ایراد شده است. قطعه هایی از این نامه به صورت پراکنده در نهج البلاغه آمده است؛ صرف نظر از این که این تقطیع توسط چه کسی رخ داده است، یکی از انگیزه های این تقطیع برخی ملاحظات بین شیعه وسنّی بوده است.گونه ی تقطیع شده ی نامه ی علی (ع) به شیعیانشان درنهج البلاغه با پیامدهایی روبه روست که از دست رفتن ساختار طبیعی متن به دلیل حذف وتقدیم وتأخیر از جمله ی آن پیامدهاست.
پینوشتها:
* دانشجوی دکتری قرآن وحدیث دانشگاه تهران.
1- برای اطلاع از برخی از کتاب ها دراین باره ر.ک :مصادر نهج البلاغه واسانیده ، ص 61- 104؛ المدخل إلی علوم نهج البلاغه، ص 203- 210.
2- ر.ک .نهج البلاغه، مقدمه ی مؤلف.
3- برای مثال، ر.ک :مصادر نهج البلاغه واسانیده؛ استناد نهج البلاغه.
4- درباره ی تقطیع ، ر.ک :الرعایه، ص 155- 156؛ مقیاس الهدایه، ج3، ص 254- 257.
5- برای مثال ، ر.ک :نهج السعاده فی مستدرک نهج البلاغه؛ تمام نهج البلاغه.
6- علامه مجلسی(رحمه الله) وابن ابی الحدید این نامه را به نقل از الغارات آورده اند. ر.ک :بحار الأنوار، ج33، ص 566- 573؛ شرح نهج البلاغه، ج6، ص 94- 100.
7- ر.ک :الغارات، ج1، ص 302 – 322؛ الامامه والسیاسه ، ج1، ص 154- 159؛ کشف المحجه ، ص 236- 269؛ معادن الحکمه ، ج1، ص 149 – 170.
8- کتاب الرسائل شیخ کلینی مفقود است.
9- ر.ک : المسترشد، ص 409- 426.
10- ر.ک :کشف المحجه، ص 235- 236.
11- ر.ک :الامامه والسیاسه، ج1، ص154.
12- ر.ک :الغارات ، ج1، ص 302.
13- متن وشماره ها براساس نسخه صبح صالح است.
14- غیر از یک مورد که به اشتباه، استناد داده شده ودر ادامه ی مقاله بررسی خواهد شد.
15- ر.ک : کشف المحجه، ص 250- 251 ( با تفاوت هایی).
16- ر.ک : همان، ص 251( با تفاوت هایی )؛ الغارات، ج1، ص 310( با تفاوت هایی)؛ المسترشد، ص 418 (با تفاوت هایی).
17- ر.ک : کشف المحجه، ص 248: (لیس یعاب…).
18- ر.ک : همان، ص 266: (وأضاء الصبحُ…)؛ الغارات، ج1، ص 317(قد بیّن الصبحُ…).
19- ر.ک :کشف المحجه، ص 252 ( با تفاوت هایی).
20- برای مثال، ر.ک :مصادر نهج البلاغه واسانیده، ج1، ص 410؛ الارشاد، ج1، ص 244- 245؛ أنساب الأشراف، ص 236؛ الجعل، ص 49؛ بهج الصباغه، ج9، ص 516- 517.
21- ر.ک:مصادر نهج البلاغه واسانیده، ج1، ص 410، ج3، ص 176.
22- ر.ک:تمام نهج البلاغه، ج4، ص 567 – 573.
23- ر.ک :بهیج الصباغه،، ج9، ص 423- 424.
24- ر.ک :الغارات، ج1، ص 254- 302.
25- برای مثال، ر.ک :الامالی (مفید) ، ص 81- 82؛ الغارات ، ج1، ص 260- 267.
26- ر.ک :الغارات، ج1، ص 266- 267.
27- ر.ک :همان، ج1، ص 305- 310 ونیز نام خلفا 32 مرتبه در نقل کشف المحجه مطرح شده است ر.ک :کشف المحجه، ص 241- 269.
28- برای مثال، ر.ک :الغارات، ج1، ص 305؛ کشف المحجه، ص 241؛ الامامه والسیاسه، ج1، ص 155.
29- ر.ک :الغارات ، ج1، ص 305- 306.
30-ر.ک : تمام نهج البلاغه، ج4، ص 573.
31- برای مثال، ر.ک :الغارات، ج1، ص 311؛ کشف المحجه، ص 257؛ الامامه والسیاسه، ج1، ص 156.
32-ر.ک:الغارات.
33- برای مثال،ر.ک :همان، ج1، ص 316- 322؛ کشف المحجه، ص 265- 269؛ الامامه والسیاسه، ج1، ص 157- 159.
34- متون داخل قلاب ها از محقق الغارات است.
35-ر.ک :الغارات.
36-ر.ک :ثقفیف همان، ج1، ص 316- 322.
کتابنامه
– استناد نهج البلاغه، امتیاز علی خان عرشی، ترجمه: مرتضی آیت الله زاده شیرازی، تهران: امیرکبیر، 1363ش.
– الإرشاد فی معرفه حجج الله علی العباد، محمد بن محمد مفید، بیروت: دار المفید ، دوم ، 1414ق.
– الأمالی، محمد بن محمد مفید، تحقیق: حسین استاد ولی و علی اکبر غفاری، بیروت: دار المفید، چاپ دوم، 1414ق.
– الامامه والسیاسه، عبدالله ابن قتیبه، قم: منشورات رضی وزاهدی، 1363ش.
– الرعایه لحال البدایه فی علم الدرایه والبدایه فی علم الدرایه، زین الدین بن علی العاملی شهیدثانی، قم: بوستان کتاب، اول، 1423ق.
– الغارات، ابراهیم ثقفی، تحقیق: محدث ارموی، تهران: انجمن آثار ملی، دوم ، بی تا.
– المدخل إلی علوم نهج البلاغه، محسن باقر، بیروت: دار العلوم، چاپ اول، 1423ق.
– المسترشد فی الامامه، محمد بن جریر طبری، تحقیق: احمد محمودی ، تهران: مؤسسه الثقافه الاسلامیه لکوشانبور، اول، 1415ق.
– انساب الاشراف، یحیی بن جابر بلاذری، تحقیق: محمد باقر محمودی، بیروت: دارالمعارف للمطبوعات، اول، 1397ق.
– بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار، محمد باقرمجلسی، بیروت: داراحیاء التراث العربی، سوم، 1403ق.
– بهج الصباغه فی شرح نهج البلاغه، محمد تقی شوشتری، تهران: امیر کبیر، اول ، 1376ش.
– تمام نهج البلاغه ، صادق موسوی، بیروت: مؤسسه الأعلمی للمطبوعات، اول، 1426ق.
– شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، تحقیق: محمد ابوالفضل ابراهیم، قم: داراحیاء الکتب العربیه، اول، 1378ق.
– کشف المحجه لثمره المهجه، سید بن طاووس، تحقیق: محمد حسّون، قم: مکتب الأعلام الاسلامی، اول، 1412ق.
– مصادر نهج البلاغه واسانیده، عبدالزهرا حسینی الخطیب، بیروت: دارالزهراء، چهارم، 1409ق.
– مقباس الهدایه فی علم الدرایه، عبدالله مامقانی، تحقیق: محمد رضا مامقامی، بیروت: مؤسسه آل البیت(ع) لاحیاء التراث، اول ، 1411ق.
– نهج البلاغه، سیدرضی موسوی، ترجمه: سید جعفر شهیدی، تهران: علمی وفرهنگی، سیزدهم، 1377ش.
– نهج السعاده فی مستدرک نهج البلاغه، محمد باقر محمودی، بیروت: موسسه الأعلمی للمطبوعات، 1385ق.
منبع:فصلنامه علوم حدیث شماره 53
حاج کنعانی
کلام علی کلام الله است.