نویسنده: کاوه احمدی علی آبادی
ماه رمضان، روزه داری یا پُرخوری!؟
باز هم ماه رمضان و روزه داری آمد و هر سال با خاطراتی شیرین تر از سال های گذشته. هنگامی که روزنامه ها را ورق می زدم، چشمم متوجه معرفی خاصی از ماه رمضان شد که در تعدادی از عکس های مقالات انعکاس یافته بود؛ تصاویری از سفره های رنگین با غذاهای جور واجور! آیا آن ها معرّف روزه داری اند! نگارنده نیز چون بسیاری، با گذشت هر سال، سفره ماه رمضان و دور هم نشستن اقوام و دوستان کنار سفره را به یاد می آورد که انگار که هر سالی که می گذرد، خاطره شان دل نشین تر می شود.
منظورم، نادیده گرفتن آن حلاوت ها نیست، بلکه می خواهم روی چیزی انگشت بگذارم که انگار آنقدر جلوی دیدگان ما بوده که رفته رفته دیگر آن را نمی بینیم و آن تصاویر، تلنگری بود از هویت روزه داری بر اندیشه ام. آیا ماه رمضان که مصادف با روزه داری است، به عکس خود، یعنی رنگ و وارنگ خوری مبدل شده است!؟ افطاری بی شک بخشی از ماه رمضان است، اما نباید آنقدر بر خوردن متمرکز شود که بر روی هدف اصلی آن که روزه داری یا به عبارتی، نخوردن غذا طی روز است، سایه بیفکند. روزه در ادیان مختلف به خصوص دین اسلام دارای اهداف و دستاوردهای است که دلیل اصلی توصیه های دینی قرار گرفته است.
آن دارای ابعاد فردی و اجتماعی متعددی است. نخست در سطح فردی، هر مومنی به خود تمرین و یاد می دهد که بر خواسته های نفس لجام زند و آن را در کنترل خود گیرد. او یاد می گیرد تا از آن طریق خود را به جای کسانی بگذارد که گرسنه اند و چه بسا در تمام سال باید چون روزه داران زندگی کنند، چون دخل و خرج و گستره سفره آنان این اجازه را به ایشان نمی دهد. به همین سبب است که فطریه در آخر ماه رمضان پرداخت می شود تا مومنی که یک ماه، خود را به جای فقرا گذاشته است و درک کرده که چه معنایی می دهد، وقتی دل چیزی را طلب کند، اما دست استطاعت دراز کردن نداشته باشد؛ آن گاه ضرورت کمک به مستمندان را از درون حس می کند.
ماه رمضان ماه جلوگیری از اسراف نیز هست و در سطح اجتماعی باید مصرف خانوارها کمتر از اوقات دیگر سال باشد و چه بسا مازاد آن را به بینوایان و نیازمندان ببخشند. اما، به نظر می رسد که اینک متأسفانه عمدتاً چنین نیست و مصرف این ماه بیش از ماه های دیگر سال است، چون سفره ها رنگین تر از اوقات دیگر سال پهن می شوند و بیشتر زمان وعده ها تغییر می کند و وعده های غذایی صبح، ظهر و شب، به غروب (افطاری) و شب (شام) و دمدمه های صبح (سحری) تغییر می کند. اگر تعداد وعده ها کاهش نمی یابد، لااقل باید به اندازه یک وعده، مقدار خوراکی های وعده های غذایی کاهش یابد و به نفس روزه داری لطمه نزند.
اگر از گذشته انواعی از غذها با سنت ماه رمضان در ایران گره خورده، اشکالی ندارد، فقط لازم نیست تا همه آن ها در یک وعده از افطاری یا سحری با هم سر سفره باشند و می توان هر یک را به روزی اختصاص داد و از آن تناول کرد. طبیعی است که برای نوجوانان و جوانان خوردن این غذها ایجاد انگیزه کند، اما آیا بزرگسالان نیز برای روزه داری به این انگیزش ها نیاز دارند؟! نیاز نیست سنگ به شکم شان ببندند، کافی است تنها آنقدر پرخوری نکنند که به شکم درد و بیماری مبتلا شوند. نگارنده که در ماه رمضان سر سفره اقوام و ملل و مذاهب مختلف اسلامی نشسته است، تاکنون ندیده که در میان عامه مردم، سفره ای به رنگینی سفره ایرانی پهن شود؛ حتی اعرابی که متمول تر از ایرانیان اند.
مراکز دینی و روحانیون باید مدام توجه کنند تا هیچ یک از دستورات دینی از نفس خود آنقدر فاصله نگرفته باشد که به چیزی دیگر و چه بسا به عکس خود مبدل گردد. نفس ماه رمضان، روزه داری داوطلبانهء مومنان است. نه پُرخوری و نه حتی روزداری اجباری. اهمیت روزه داری در همان نیت و خواست داوطلبانهء شخصی است که تصمیم به روزه داری می گیرد. اگر به اجبار یا از روی ترس نیز بر تعداد روزه داران افزوده شود، نه تنها ثواب ندارد، بلکه بدین معناست که ما مردم را از عمل به توصیه دینی، یعنی روزه داری، به سوی عملی ضد دینی، یعنی دورویی و تظاهر به چیزی که خواست داوطلبانه شان نیست، سوق داده ایم.
چون روزه داری به پیمان قلبی هر فرد با خدای خود مربوط می شود، نه به واکنش شخصی که از روی ترس، تظاهر به روزه داری کند. خطرناک تر از تظاهر به روزه خوری، تظاهر به روزه داری است. بسیاری نیز بنا به دلایل شرعی (همچون اقلیت های مذهبی) و بیماری نمی توانند روزه بگیرند و باید همواره غذا فروشی هایی باشد تا به این عده سرویس دهند، مبادا که به سبب عدم وجود چنین مراکزی، افراد مذکور دچار بیماری یا خدای ناکرده بیهوشی و حتی مرگ شوند. آن ها بدون این که تظاهر به روزه خوری کنند، می توانند در گوشه ای از یک اغذیه فروشی، احتیاج خویش را برآورده سازند. در سال های پیشتر چنین مراکزی وجود داشته اند، ولی متأسفانه در دو سه سال اخیر برچیده شده اند و تمامی غذاخوری ها باید در طول روز کرکره خود را پایین بکشند. یادمان نرود که به زور نمی توان کسی را به بهشت فرستاد! طاعات و عبادات تان قبول.
* کاوه احمدی علی آبادی: دکترای فلسفه و مطالعات ادیان از تگزاس آمریکا