نویسندگان:دکتر علی معموری(1)وزهرا خوش سخن مظفر(2)
بررسی سیره نبوی در برخورد با همسر در اختلافات خانوادگی
رفتار پیامبر(ص) همواره با زنان همراه با محبت و احترام بوده است. هنگامی که فاطمه(س) کوچک بود، رسول خدا(ص) نمی خوابید تا اینکه صورت فاطمه را می بوسید و سرش را بر سینه فاطمه می گذارد و برای او دعا می کند. در روایت دیگری آمده است: گونه های فاطمه را می بوسید. (ابن شهر آشوب، 3 /382) این ابراز عشق و محبت به دختر در بین عربی که خاطرات زنده به گور کردن دختران را داشت، نوعی آموزش رفتار با زن بود. آن حضرت در مورد همسران خود نیز به عدالت رفتار می کرد و سعی در تغییر رسوم جاهلی و حفظ کرامت زن داشت؛ به عنوان نمونه در برخورد با تفکری که از عقاید یهود در مورد دوری از زنان در هنگام حیض بین برخی از عرب ها وجود داشت، با همسران خود در این مدت معاشرت داشت. از عایشه نقل است: پیامبر(ص) به من فرمود: دست دراز کن سجاده مرا از مسجد بردار و به من بده. گفتم: در حال حیض هستم، فرمود: دست تو در حال حیض نیست. (ابن سعد، 1 /363)
بررسی ضرب زنان در سنت پیامبر(ص)
در سنت نبوی «ضرب» به معنای مفارقت، ترک و دوری گزیدن به چشم می خورد. وقتی میان پیامبر(ص) و همسرانش اختلاف پیش می آمد و آن ها به نصیحت رسول خدا(ص) عمل نکردند، پیامبر(ص) خانه را ترک کرد و به مکانی به نام «مشربه ام ابراهیم» رفت. سپس زنان را بین ماندن و پیروی کردن و یا طلاق مخیر کردند. (بلاذری، 2 /426) پیامبر(ص) هیچ گونه آزار جسمانی به همسرانش نرساند، تحقیرشان نکرد و آن ها را کتک نزد. اگر زدن و آزار جسمی و روحی، خواسته خدا و راه حلی سودمند بود، پیامبر(ص) نخستین کسی بود که به دستور خدا عمل می کرد. اما ایشان کسی را نزد و به زدن اجازه یا دستور نداد. پیامبر(ص) زدن زنان را مذمت کرده و در این باره احادیثی از ایشان رسیده است: « رسول خدا(ص) فرمود: آیا جای تعجب نیست که کسی همسرش را بزند و آن گاه با او دست به گردن شود» و «آیا حیا نمی کند یکی از شما که زنش را مانند غلام بزند و در پایان روز با او هم بستر شود» (آلوسی، 3 /34)
روایت شده است که عمر گفت: « ما قریشی ها بر زن های خود مسلط بودیم، چون به مدینه وارد شدیم، دیدم زن هایشان بر مردها مسلط هستند. از گفتگوی زن ها با یکدیگر کار به جایی رسید که زن ها نافرمان شدند و بر مردها بی باک و جری شدند، من به پیغمبر شکایت کردم اجازه داد آن ها را ادب کنیم و بزنیم. زن ها به خانه همسران پیغمبر می رفتند و از شوهرهایشان شکایت می کردند. روزی پیغمبر فرمود: شب هفتاد، نفر زن به خانه ما آمدند که همه از شوهرهای خود گله داشتند و البته شوهرهای این زن ها مردان خوبی نبودند». (فخررازی، 10 /72)
«پیامبر(ص) در حجه الوداع فرمودند: ای مردم، شما و زنانتان بر یکدیگر حق دارید. حق شما بر زنان آن است که کسی را به بستر شما راه نداده و فاحشه آشکار ندهند، پس اگر انجام دادند، خدا اجازه داده که در بستر از آنان دوری کنید و آن ها را به صورت غیر دردناک بزنید. اگر ترک کردند، خوراک و لباس آن ها به طور متعارف بر شما است». (ثعالبی، 2 /203)
در این روایت انجام «فاحشه مبینه»، را مجوز زدن غیر دردناک زنان آورده است. عبارت «فاحشه مبینه» در 3 آیه (نساء، 19)، (احزاب، 30)و (الطلاق، 1) از قرآن تکرار شده است. مفسران با توجه به روایات اهل بیت منظور از «فاحشه مبینه» را «زنا و یا ناسزا و یا اذیت
اهل خانه»آورده اند. (طباطبایی، 10 /312) حال با توجه به این روایت و تفاسیری که آن ها را در ذیل آیه 34 سوره نساء آورده اند، چند احتمال به نظر می رسد:
1. اینکه طبق بیان مفسران منظور از عبارت «فاحشه مبینه» در روایت زنا نیست؛ زیرا زنا حد دارد. (قرطبی، 5 /168) در پاسخ، با توجه به کاربرد قرآنی عبارت «فاحشه مبینه» و روایت دیگر که به جای «فاحشه مبینه»، راه دادن فرد بیگانه به بستر (یوطئن فرشکم أحدا تکرهونه) را ذکر کرده است، به نظر می رسد منظور زنا و یا مقدمات آن مانند دوستی های پنهانی می باشد.
2. احتمال دیگر اینکه «این روایات مربوط به نشوز زن و مجازات آن نیست، بلکه مربوط به ارتکاب فحشاء می باشد» (احمد ابوسلیمان، 37) و مفسران به اشتباه این روایت را در ذیل آیه 34 سوره نساء آورده اند. به عبارتی این افراد نشوز را چیزی غیر از ارتکاب فحشاء می دانند.
3. و احتمال سوم آنکه، روایت در تفسیر همین آیه آمده و نشوز نیز به معنای زنا بوده و مجازات آن ضرب غیر مبرح است. البته مجازاتی که در آیه گفته شده، قبل از انجام عمل زنا می باشد و ترس از آن از روی شواهد می باشد.
دیدگاه مفسران و محققان معاصر درباره «ضرب»
سید قطب (م 1378هـ ق) می نوسد: «هرگز چنین کاری (ضرب زن) از مقررات اسلام نبوده است و جزء اسلام به شمار نمی آید؛ بلکه این کار از عرف محیط در بعضی زمان ها ناشی شده است». (سید قطب، 2 /654) ابن عاشور (م 1393ه.ق) بیان می کند: حکم ضرب در محیطی که زدن زنا عرف و عادت بوده و اهانت به زن به شمار نمی رفته، صادر شده و در محیط متمدن امروزی متفاوت است و باید محدود شود، در ادامه آورده است که جمهور مفسران این آیه را محدود کرده اند به این که اضرار و زیان در پی نداشته باشد و نیزاین آیه مقید است به جامع های که زدن اهانت و اضرار تلقی نشود. (ابن عاشور، 4 /112)
عبد الحمید احمد ابوسلیمان، از حققان معاصر، ضرب را در این آیه به معنای ترک خانه از سوی شوهر آورده تا زن سازگار به خود آمده و سازگاری پیشه کند. او در تأیید این نظر، سیره عملی رسول اللّه(ص) را یاد آوری می کند که وقتی میان پیامبر و همسرانش اختلافی پیش آمد و آنان بر نافرمانی خود اصرار کردند، پیامبر یک ماه خانه را ترک کرد و پس از آن، آن ها را میان زندگی خوش و طلاق آزاد گذاشت تا انتخاب کنند و هیچ گاه آن ها را
کتک نزد. (ابوسلیمان، 35)
آیت اللّه معرفت(ره) در مورد ضرب در این آیه معتقد به نسخ تمهیدی بودند. ایشان این نوع نسخ را به این شکل بیان کرده اند: « اسلام برای ریشه کن ساختن برخی رسوم جاهلی مثل برده داری و کتک زدن زنان چاره اندیشی های دراز مدت یا کوتاه مدت را برگزیده است، این روش را نسخ تمهیدی یا زمان بندی شده نامیده اند. مسئله قوامیت مرد بر زن در محدوده عام که شامل زدن شدید و درد آور زن شود، از جمله همین مسائل است. اگر چه در قرآن آمده، ولی از سوی آورنده شریعت به گون های تفسیر شده که تعدیل آن را در آن زمان و ریشه کن ساختن آن را در دراز مدت موجب شود. مراحل این نسخ: زدن با چوب مسواک، منع از کتک زدن و سفارش های فراوان در حفظ حرمت و کرامت زن است. (معرفت، 192) محقق دیگر ضرب در این آیه را به معنای تلطیف و نوازش می داند. دراین بیان به معانی ضرب در فرهنگ عربی از جمله: اطراق، روگردانی، راه رفتن، باز داشتن و ممانعت، خانه نشینی، تغییر و تحول، نزدیکی و هم بستر شدن و… استناد شده است. در ادامه آمده است که در قرآن کریم، واژه ضرب کاربردهای متفاوتی دارد و معنای هر یک به قرینه الفاظ دیگر روشن می شود. در آیه 34 سوره نساء، چون قرین های که بر معنای کتک زدن دلالت کند، وجود ندارد، تعیین این معنا با وجود معانی مختلف دیگر، یک ادعای فاقد دلیل است. (قائنی، 72)
نتیجه
بررسی وضعیت زنان در آستانه نزول قرآن در حجاز نشان می دهد گر چه در باورهای دینی جاهلی ملائکه به عنوان دختران خدا و به امید شفاعت نزد خدا پرستیده می شدند، اما زنان در اجتماع و خانواده از کمترین امتیازات برخوردار بودند. قدرت اقتصادی و مالی در دست مردان بود و زنان از ارث بهره ای نداشتند. عدالت اجتماعی بین زن و مرد وجود نداشت، تعدد زوجات نامحدود بود و انواع سهم ها از قبیل ایلاء و ظهار در حق زنان صورت می گرفت. در بعضی قبایل عرب دختران را زنده به گور می کردند. وفاداری زن و مرد در خانواده با وجود رسومی چون زناشویی تعویضی، زناشویی جهت باردار شدن، زناشویی دوستانه و مانند آن در موارد زیادی زیر پا گذاشته می شد. برخی عادات جاهلی مانند طواف عریان خانه خدا از سوی برخی قبایل، به تحریک شهوات و عدم وفاداری دامن می زد. در این شرایط، آیات قرآن به تصحیح نگرش های سابق پرداخت و از طرفی با وضع قوانین جدید هنجارهای
موجود در بین مردم را تغییر داد.
قرآن با آیات خود زن و مرد را در آفرینش، ایمان و عمل صالح، ثواب و عقاب اخروی، برابر دانست و به تغییر نگرش نسبت به جنس زن مبادرت کرد. همچنین با آیاتی دیگر، به وضع قوانین جدید در مواردی مانند زشت دانستن طواف عریان و نهی از آن، تحریم انواع ازدواج های جاهلی (غیر از نکاح البعوله و نکاح المتعه)، تحریم زنا و…. پرداخت. با توجه به اینکه در زمان نزول آیه قدرت اقتصادی و مالی در دست مردان بود و زنان به حمایت مردان از جهت مالی و امنیتی نیاز داشتند، قوامیت در خانواده بر عهده مرد نهاده شده است. هم چنین با توجه به اینکه در جامعه جاهلی، دادگتهی وجود نداشت تا زن و مرد در هنگام بروز اختلاف به آن مراجعه کنند و قدرت جسمی مردان باعث خشونت آن ها در اختلافات می شد، قرآن برای حل اختلاف بین زن و مرد در هنگام بیم از نشوز زن، مراحل سه گانه «وعظ و هجر و ضرب» را پیشنهاد داده است. بررسی شرایط اجتماعی و فرهنگی حجاز در آستانه نزول قرآن نشان می دهد که قرآن با توجه به فرهنگ جاهلی به دنبال ایجاد اعتدال تدریجی در نظام های اجتماعی و خانوادگی آن ها و ایجاد اعتدال در روابط زن و مرد بوده است.
مفسران از دیرباز درباره مفهوم «ضرب» در این آیه فراوان سخن گفته اند. آنچه حائز اهمیت است، تغییر برداشت های آن ها از مفاهیم ارائه شده در آیه با تغییر شرایط تاریخی می باشد. به گونه ای که مفسران معاصر «ضرب» را در این آیه یا منسوخ دانسته و یا مربوط به جامعه جاهلی دانسته اند که زدن زن اهانت به شمار نمی رفته است. تعابیری از قبیل ترک خانه یا تلطیف و نوازش از طرف مرد نیز در بیان «ضرب» آمده است.
پی نوشت ها :
1. دکترای علوم قرآن و حدیث و مدیر بخش گروه ادیان دانشنامه قرآن شناسی
نشانی الکترونیکی: Ali@ Mamouri.com
2. کارشناسی ارشد علوم قرآن و حدیث در دانشگاه پیام نور قم
نشانی الکترونیکی: Khoshsokhanzahra@ gmail.com
* تاریخ دریافت مقاله: 20 /1 /1389
* تاریخ پذیرش مقاله: 23 /2 /1389
منابع:
1. ابراهیم حسن، علی، التاریخ الاسلام العام، قاهره، مکتبه النهضه المصریه، بی تا
2. ابن اثیر، عزالدین ابوالحسن، اسد الغابه فی معرفه الصحابه، بیروت، دار الفکر، 1409ق
3. ابن الکلبی، ابو منذر هشام بن محمد، تنکیس الاصنام، قاهره، مکتبه النهضه المصریه، 1914م
4. ابن سعد، محمد، طبقات الکبری، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1410ق
5. ابن شهر آشوب، محمد بن علی، المناقب، نجف اشرف، چاپ خانه حیدریه، 1376ق
6. ابن عاشور، محمد بن طاهر، التحریر و التنویر، تونس، الشرکه التونسیه للتوزیع، 1978م
7. ابن عبدالبر، عبداللّه بن محمد، الاستیعاب، بیرون، دارالجیل، 1412ق
8. ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایه و النهایه، بیروت، دارالفکر، 1407ق
9. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، بیروت، دار صار، 1414ق
10. ابن هشام، عبد الملک، السیره النبویه، بیروت، دار المعرفه، بی تا
11. ابوالفتوح رازی، حسین بن علی، روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن، مشهد، بنیاد پژوهش های آستان قدس رضوی، 1408ق
12.ابوسلیمان، عبد الحمید احمد، ضرب المرأه وسیله لحل الخلافات الزوجیه، دمشق، دار الفکر، 1422ق
13. افغانی، سعید، الاسلام و المرأه، بیروت، دار الفکر، 1389ق
14. آلوسی، محمود، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1415ق
15. انصاری، محمد علی، زن از منظر قرآن کریم، مشهد، بیان هدایت نور، 1388ش
16. ایزوتسو، توشیهیکو، خدا و انسان در قرآن (ترجمه: احمد آرام)، تهران، دفتر فرهنگ اسلامی، 1373ش
17. الترمانینی، عبد الاسلام، الزواج عند العرب فی الجاهلیه و الاسلام، دمشق، دار طلاسریال 1996م
18. البلاذری، احمد بن یحیی بن جابر، انساب الاشراف، بیروت، دار الفکر، 1417ق
19. بلعمی، تاریخنامه طبری، تحقیق: محمد روشن، تهران، سروش، 1378ش
20. ثعالبی نیشابوری، ابو منصور، ثمار القلوب فی المضاف و المنسوب (ترجمه رضا انزابی نژاد)، مشهد، انتشارات دانشگاه فردوسی، 1376ش
21. ثعالبی، عبد الرحمن بن محمد، جواهر الحسان فی تفسیرالقرآن، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1418ق
22. ثقفی کوفی، ابو اسحاق ابراهیم بن محمد، الغارات، تهران، انجمن آثار ملی، 1353ش
23. زبیدی، محمد مرتضی، تاج العروس، بیروت، دارالفکر، 1414ق
24. زمخشری، محمود، الکشاف عن حقایق غوامض التنزیل، بیروت، دارالکتاب العربی، 1407ق
25. ستوده، هدایت اللّه، آسیب شناسی خانواده، تهران، ندای آریانا، 1385ش
26. سید بن قطب، ابراهیم شاذلی، فی ظلال القرآن، بیروت- قاهره، دارالشروق، 1412ق
27. شکری آلوسی، محمود، بلوغ الارب فی معرفه احوال العرب، بیروت، دار الکتب العلمیه، بی تا
28. طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین حوزه
علمیه قم، 1417ق
29. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تهران، انتشارات ناصر خسرو، 1372ش
30. طبری، ابو جعفر محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیر آی القرآن، بیروت، دار المعرفه، 1412ق
31. علی، جواد، المفصل فی تاریخ العرب قبل از اسلام، بغداد، نشر جامعه، 1413ق
32. فخر الدین رازی، محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1420ق
33. قرطبی، محمد بن احمد، جامع لاحکام القرآن، تهران، انتشارات ناصر خسرو، 1364ش
34. معرفت، محمد هادی، التمهید فی علوم القرآن، قم؛ موسسه النشر الاسلامی، 1425ق
35. معرفت، محمد هادی، شبهات و ردود، قم، التمهید، 1381ش
36. مقدسی، محمد بن طاهر، البدأ و التاریخ، مکتبه الثقافه الدینیه، بی تا
37. نوری، یحیی، اسلام و عقاید و آرای بشری یا جاهلیت و اسلام، تهران، کتابخانه شمس، 1342ش
38. وافی، علی عبدالواحد، الاسره و المجتمع، مصر، دار النهضه، بی تا
39. یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ یعقوبی، بیروت، دار صادر، بی تا
40. قائنی، محسن، مقاله کتک زدن زن یکی از آثار ریاست مرد، مجله زنان، سال سوم، شماره 19
41. مجتهد شبستری، محمد، مقاله زنان، کتاب و سنت، مجله زنان، شماره 57.
منبع: نشریه علوم ومعارف قرآن کریم، شماره 6.