عزاداری آری، خرافات هرگز!

عزاداری آری، خرافات هرگز!

برپایی مراسم عزاداری سالار شهیدان، حضرت حسین بن علی ـ علیه السّلام ـ از دیرباز تاکنون ادامه دارد. این مراسم ریشه در اعتقادات اصیل ملت ایران دارد. اما با این همه برخی درصددند تا اصل این واقعیت را انکار نموده و ریشه این مراسم را به مسائل موهوم و بی‌مستند متصل سازند. از جمله در یکی از سایت‌ها در این مورد آمده است: «در زمان صفویه، وزیر امور روضه خوانی و تعزیه داری به اروپای شرقی رفته و درباره مراسم دینی و تشریفات مذهبی آنجا تحقیقاتی نمود. ایشان بسیاری از سنتهای آنجا را به ایران آورد و توسط روحانیون وابسته به دستگاه حکومتی، آن را با رسوم و قوانین تشیع تطبیق داد… تعزیه گردانی، شبیه سازی، علم و کتل و شمایل کشی، معرکه گیری، قفل بندی، زنجیر زنی و تیغ زنی، سنج زنی و نوحه سرایی، نمونه هایی از آن مراسم های وارداتی بودند..»!
مشاهده می‌‌‌‌‌شود که نویسنده در صدد است برپایی مراسم ویژه عزاداری را ساخته و پرداخته حاکمان صفوی، و یک امر تزریقاتی و وارداتی آن هم از اروپای شرقی!! قلمداد کند بدون آن که سند متقنی بر مدعای خود ارائه دهد. در این مقال خواهم کوشید تا بطلان ادعای مطرح شده را اثبات کنم:
1. اصل عزاداری برای اهل‌بیت، نه ساخته و پرداخته ذهن کسی است و نه آن که یک امر وارداتی به شمار می‌آید. بلکه این مسئله ریشه در سنت اهل‌بیت و کلام آن بزرگواران دارد و ملت ما با تأسی از فرمایشات خاندان عترت، این مهم را گرامی می‌دارند و آن را با شکوه برگزار می‌کنند، در فرهنگ دینی ما، یکی از برنامه‌هایی که نشان دهنده پیوند و دوستی شیعه با اولیای دین و امامان معصوم است، عزاداری است. عزاداری از آغاز، با دستور و تأکید و توصیه خود پیامبر خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ و امامان شکل گرفته و رفته رفته میان امت وفادار به خاندان پیامبر و علاقه مندان به عترت به صورت یک «سنت دینی» درآمده است. سابقه عزاداری و سوگواری بر مظلومیت خاندان پیامبر، بسیار دیرینه است. خود پیامبر و حضرت علی و فاطمه زهرا و فرشتگان و کروبیان و جن و انس بر مظلومیت «آل الله» گریسته و مجلس عزا برپا کرده‌اند، انبیای گذشته هم که پیش از به وقوع پیوستن حادثه عاشورا و مصائب خاندان پیامبر می‌زیستند. چون از این ماجراها آگاه شدند، اشک ریختند. اما بعدها این مراسم عزاداری به شکل و شمایل خاص صورت پذیرفت که هر چند برخی از آنها از دید اسلام مطرود و نادرست است اما برخی دیگر از آنها نیز مورد تأیید اسلام بوده است در این مورد به ذکر برخی از این موارد اشاره می‌‌‌‌‌شود:
1 ـ 1. دسته روی: پیش از قرن چهارم، برگزاری مراسم عزاداری برای امام حسین ـ علیه السّلام ـ آشکار نبود و پنهانی انجام می‌گرفت. اما از اوائل قرن چهارم به بعد، عزاداری‌ها از گوشه خانه‌ها و کنج خفا بیرون آمده و عیان گشت و پدیداری آن به صورت دسته جمعی و با حرکت هیأت‌های عزاداری در خیابان‌ها نمایان شد و شیعیان در این ایام به صورت آشکار به عزاداری پرداختند. مرحوم کاشف الغطاء در این مورد می‌نویسد: «… آغاز بیرون آمدن دسته‌های عزاداری برای سیدالشهدا بیش از هزار سال، در زمان معزالدوله و رکن الدوله بود، که دسته‌های عزاداران، در حالی که برای حسین ـ علیه السّلام ـ ندبه می‌کردند و شب مشعل‌هایی به دست داشتند، بغداد و راه‌هایش یکباره پر از شیون می‌شد. و این به نقل «ابن اثیر» در تاریخ خودش، اواخر قرن چهارم بود…»[1] 1 ـ 2. نوحه سرائی: نوحه سرائی و نوحه خوانی نیز در زمان اهل‌بیت رواج یافت. تأکید فراوان پیامبر و امامان شیعه در مورد گریستن بر اهل‌بیت به ویژه حضرت سیدالشهداء و یاد کردن مصائب خاندان پیامبر و عزاداری برای آنان و مرثیه سرودن بر ایشان، بیانگر ریشه‌ای بودن مسئله نوحه سرایی در وصف اهل‌بیت ـ علیهم السّلام ـ است. امام باقر ـ علیه السّلام ـ به کسانی که نمی‌توانند روز عاشورا به زیارت امام حسین ـ علیه السّلام ـ در کربلا بروند، دستور می‌‌‌دهند که در خانه‌ها برای امام حسین ـ علیه السّلام ـ گریه و ندبه کنند و اهل خانه را هم به گریستن و اقامه سوگواری برای آن حضرت سفارش کنند.[2] اما این مراسم، با توجه به فشار حکومت عباسی و خفقان موجود، در خفا صورت می‌پذیرفت. تا آنکه ـ همان طوری که گفته شد ـ معزالدوله دیلمی دستور به برپایی مراسم علنی عزاداری را صادر کرد. وی مرام بغداد را به نوحه، ماتم و عزاداری بر امام حسین ـ علیه السّلام ـ تشویق می‌کرد و در زمان او این آداب سال‌ها ادامه داشت.[3] البته روش او به معنای آن نیست که عزاداری در آن زمان پدید آمد، بلکه با پیدا شدن زمینه‌های مناسب، مجالس عزاداری از حالت پنهانی خارج شده و نمود اجتماعی یافت. از سال 352 تا اواسط قرن پنجم که حکومت آل بویه از میان رفت ـ در بیشتر سال‌ها مراسم عاشورا به ترتیب مزبور کم و بیش انجام می‌گرفت.
1 ـ‌3. تعزیه خوانی: تعزیه خوانی نتیجه و شکل تجسم یافته و صورت نمایشی اعتقادات مذهبی مردم شیعه ایران بوده است. درباره خاستگاه و پیدایی تعزیه خوانی هنوز هم هیچ یک از تعزیه پژوهان به یک نتیجه و نظر قطعی نرسیده‌اند ولی قدر متیقن آن که ایرانیان شیعه، درساختن تعزیه و به نمایش در آوردن واقعه‌های کربلا و حدیث مصایب سیدالشهداء ـ علیه السّلام ـ به سنت نمایش‌های آیینی ایرانیان قدیم و شیوه اجرای مناسک و آیین‌های نیاکان خود و پاره‌ای از عناصر اسطوره‌ای و حماسی سازنده نمایش‌های آیینی نظر داشته و از آنها بهره گرفته‌اند.[4] 2. با این همه اما: شرع مقدس مخالفات شدید خود را با ورود برخی خرافات به مراسم عزاداری اعلام کرده است به ویژه هر گاه مصداق «اضرار بر نفس» باشد. مرحوم سید محمد کاظم یزدی صاحب کتاب معروف عروه الوثقی، در بخش مکروهات دفن خاطرنشان می‌کند که برای شخص مرده، گریه جایز است ولی زدن صورت، خراشیدن و کندن موی و… جایز نیست. امام خمینی (ره) نیز در کتاب تحریرالوسیله جلد اول بحث کتاب الجنائز می‌نویسد: جایز است نوحه سرایی خواه با شعر یا با نثر، اما با این شرط که همراه با دروغ و محرمات دیگر نباشد و هم‌چنین سیلی زدن به صورت، زخمی کردن، بریدن و کندن موی و… جایز نمی‌باشد.
این فتاوا بیانگر رعایت مسائل ابتدایی در مراسم است که جهت اموات برگزار می‌‌‌‌‌شود بر همین اساس فقها ورود خرافات به مراسم عزاداری را ممنوع اعلام کرده و آن را موجب وهن مذهب دانستند. برخی آداب و مراسم‌هایی وجود دارد که عوام مردم به مرور زمان و در اثر سهل انگاری‌ها در عزاداری وارد کرده‌اند که بی‌تردید از مصادیق عزا و سوگواری به شمار نمی‌آید بلکه از آفت‌ها و منکرات آن می‌باشد، مانند:
1. نواختن شیپور و نی و اجرای آهنگ‌های مبتذل، این امور مورد تأیید فقها نمی‌باشد.
2. انجام کارهای ساختگی و خرافی که آنها نیز به تأیید فقها نرسیده است؛
3. قمه زنی، که از نظر شرعی پایه و مبنای دینی ندارد؛
5. اشعار غلوآمیز و به کار بردن واژه‌هایی که خلاف اعتقادات مذهبی است.[5] با ذکر موارد فوق می‌توان نتیجه گرفت که اولاً: مراسم عزاداری و برخی از سنت‌های آن مانند نوحه‌سرایی، از آن دست مسائلی می‌باشد که مورد تأکید و تایید اهل‌بیت بوده است و امری وارداتی به حساب نمی‌آید ثانیاً:: ورود برخی از خرافات از قبیل قمه زنی و علم گردانی و… را نمی‌توانند به نام دین ثبت کرد، بلکه همان طوری که خود نویسنده نیز به آن اذعان دارد این گونه مسایل خرافی امری وارداتی بوده است و هیچ ربطی به آموزه‌های اسلامی ندارد. البته این‌که چه کسانی این مسئله را وارد کرده‌اند، در آن مناقشه جدی وجود دارد.


[1] . محمد حسین کاشف الغطاء، مواکب الحسینیه، ص 15.
[2] . کامل الزیارات، ص 175.
[3] . شمس الدین ذهبی، دول الاسلام، ص 195.
[4] . علی بلوکباشی، تعزیه خوانی (حدیث قدسی مصایب در نمایش آیینی)، نشر امیر کبیر، ص 44 ـ 41.
[5] . حسین رجبی، پاسخ به شبهات عزاداری، نشر دفتر نمایندگی ولی فقیه در امور اهل سنت استان سیستان و بلوچستان، ص 27.
علی اکبر عالمیان

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید