یکی از مهمترین عوامل تربیت،رشد و تکامل انسانها، وجود الگو و نمونه است که اهمیت آن را امروزه علم روانشناسی نیز ثابت کرده است. پیامبران الهی به عنوان انسانهای کامل و تربیت شده الهی، این نقش را به بهترین وجه بر عهده میگیرند و علاوه بر آموزشهای مختلف به تربیت و تزکیه عملی نیز میپردازند و دیگر برکات پیامبران در میان مردم این است که در صورت فراهم بودن شرایط لازم، رهبری اجتماعی و سیاسی و… مردم را بر عهده گرفته و جامعه را در مسیر آسمانی به سوی تکامل حرکت میدهند و به وسیلهآنها، جلو بسیاری از نابسامانیهای اجتماعی گرفته میشود و جامعه از اختلاف، پراکندگی و کج روی نجات مییابد بر همین اساس پیامبران همواره از میان خود مردم برانگیخته میشدند: «و ما نفرستادیم پیش از تو، جز مردانی از اهل آبادیها که به آنها وحی کردیم.» و یا «ما پیش از تو هیچ پیامبری نفرستادیم مگر این که غذا میخوردند و در بازارها راه میرفتند … و کسانی که امیدی به قیامت ندارند،گفتند: چرا فرشتگان بر ما نازل نمیشود.»[1]
اما در سایت افشاء آورده است که این آیات هر چند میگویند پیامبران از جنس بشر بودند ولی با آیات دیگر در تناقض هستند و کتابی که دارای تناقض باشد چگونه دم از هدایتگری زده، آیاتی که در سایت افشاء به آنها استناد شده عبارتند از:
«فرستادگان ما یعنی فرشتگان برای حضرت ابراهیم بشارت دادند و…» یا «هنگامی که رسولان ما یعنی فرشتگان عذاب به سراغ حضرت لوط رفتند و….»[2] و در جای دیگر به صراحت بیان میدارد:«خداوند از فرشتگان رسولانی برمیگزیند و همچنین از مردم، خداوند شنوا و بیناست.»[3] از سوی دیگر وجود پیامبران از جن را نیز تأیید میکند که در قیامت برای جن و انسانهای دوزخی خطاب میشود «ای گروه جن و انس آیا رسولانی از شما به سوی شما نیامدند که آیات مرا برایتان بازگو کنند و از چنین روزی بیم دهند.»[4]
این آیه میگوید پیامبرانی از شما جن و انس یعنی از جن هم پیامبری بود و هم چنین آیاتی که رسولان ملائکه را بیان میدارند با آیات قرآن که پیامبران را از انسانها دانسته تناقض دارد.
با نگاهی به آیات به روشنی میتوان استفاده کرد مراد از رسول، رسُل ، مرسل و… در همه جا به معنی پیامبری که خدا او را برای هدایت بشر برانگیخته و از طریق جبرئیل به او وحی میشود، نیست،بلکه رسول هم چنان چه در لغت دارای معناهای قاصد،پیغام رسان،فرستاده، فرستاده شد و… است[5] در قرآن نیز به این معناها استعمال شده است به طوری که بیش از 35 مورد به معنی فرستادن و ارسال کردن به معنی لغوی آمده است مانند: «هو الذی یرسل الریح بشراً بین یدی رحمته:او کسی است که بادها را بشارت دهنده در پیشاپیش (باران) رحمتش میفرستد»یا «فارسل معی بنی اسرائیل:پس بنیاسرائیل را با من بفرست.» یا «فارسلنا علیهم الطوفان والجراد و…: سپس طوفان و ملخ و… بر آنها فرستادیم.» یا «انا مرسلوا الناقه فتنهً لهم…: ما ناقه (شتر) را برای آزمایش آنها میفرستیم»یا «یرسل السماءعلیکم مدراراً: تا بارانهای پربرکت آسمان را پی در پی بر شما فرستد.»[6] به یقین در این آیات و دیگر آیات،[7] ناقه صالح،باد،باران، فرستادن قوم بنی اسرائیل، آمدن بلاها و… به هیچ وجه به معنی پیامبر الهی نیست بنابراین فرشتگان نیز به معنی انبیا نیست،بلکه آنها مأمور بودند که عذابها، وحی، و… را به قومی و پیامبری برسانند و چون خداوند به اینها مأموریت داده بود و دارای پیغامی بودند به اینها رسول گفته میشود، اما آیه 130 سوره انعام که به جن و انس خطاب میکند پیامبرانی از شما فرستاده بودیم باز دلالت بر این ندارد که از جنها انبیا بودند بلی ممکن است برخی از جنها مأموریت تبلیغ دین را داشته باشند چنانچه از آیه 1 تا 18 سوره جن میفهمیم آنها قرآن را در بین خود تبلیغ میکردند. و در تفسیر سوره انعام آیه 130 نیز میخوانیم:خداوند متعال چون انس و جن را با هم آورده لذا گفته از شما پیامبرانی بودند نه این که از جنس جن هم بوده و در روایاتی آمده است: پیامبران الهی برای جنها هم نمایندگانی انتخاب میکردند تا آنها را به سوی حق دعوت کنند واین یعنی از خود جن پیامبر نبود، بلکه رسولان جن از طرف انبیا معرفی میشدند و حتی اگر روایتی بگوید خداوند برای جنها پیامبر فرستاد باز به این معنی است که از جنس بشری بوده.[8]
علامه طباطبایی نیز مینویسد: این آیه هیچ دلالتی ندارد که از جنس جن پیامبری مبعوث شده باشد.[9]
آیت الله مکارم شیرازی نیز آورده:از خود جن پیامبر نبوده، بلکه انبیای الهی برای تبلیغ رسولانی از جنها را مأمور تبلیغ میکردند و این از آیات اول سوره جن به خوبی روشن است و «منکم» نیز دلیل بر این نیست که از جن و از انس، منظور باشد زیرا هنگامی که به گروههای مختلف گفته میشود، از شما نمایندهای بوده، ممکن است این نماینده فقط از یک گروه باشد نه اینکه بگوییم این جمله یعنی از هر گروهی نمایندهای بود.[10]
[1] . ر. ک:یوسف / 109 ، انبیاء / 7، فرقان / 21 ـ20.
[2] . ر. ک: هود / 69 ، 77.
[3] . ر. ک:حج / 75،فاطر / 1.
[4] . انعام / 130.
[5] . دهخدا،علی اکبر؛ لغت نامه دهخدا، واژه رسول،رسل،رساله.
[6] . اعراف / 57 و 105 و 133،قمر / 27،نوح / 11.
[7] . ر. ک: قمر 19 و 31 و 34،رحمن / 35،ملک 17 مطففین / 33،فیل / 3، ذاریات / 33 و 41،فصلت / 16، سباء / 16، احزاب / 9،روم / 46 و 48 و 51، عنکبوت / 40، نمل / 63،شعراء / 17، فرقان / 48، اسراء / 69 ـ 68 و…
[8] . لاهیجی،محمد؛ شریف لاهیجی،تهران، نشر داد، 1373 هـ ش، ج 1،ص 825..
[9] . طباطبایی،محمد حسین؛ المیزان، ترجمه: محمد باقر موسوی، قم، اسلامی 1374 هـ ش، ج 7، ص 488.
[10] . مکارم شیرازی، ناصر؛ نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1374 هـ ش، ج 5،ص 443.
فرج الله عباسی