نویسنده: ایزیدور اپستاین (1)
مترجم: بهزاد سالکی
نقش تلمود در قلمرو رفتار اخلاقی قرینه ی خود را در زمینه ی شعایر دینی می یابد. آموزگاران تلمود با اعمال روش های تفسیر، اخذ و اقتباس و شرح و بسط خود بر رهنمودهای مذهبی کتاب مقدس، توانستند نظام شعایر یهودی را بنا کنند، که با وجود منع آیین قربانی، آن اندازه غنی و متنوع بود که می توانست به طور کامل به نیازهای دینی یهودیان پاسخ گوید. درست است که نسل های بعدی سهم خود را با عرضه ی آداب و شعایر گوناگون ایفا کرده اند، اما همه ی این افزوده ها به منظور تقویت تأثیر و کارآیی این نظام به عنوان هنجار شعایر یهودی و حفظ تفوق آن به مثابه ی راهنمای همه ی جنبه های حیات و عمل دینی یهودی بود.
بنابراین، قبل از بیان شرحی کوتاه از شعایر دینی یهودیت تلمودی، بی مناسبت نخواهد بود که، برای هدف خود، اشاره ای نیز به اعمال و شعایر مکملی که از خاتمه ی دوره ی تلمود معمول شدند و هنوز هم تا زمان حاضر به قوت خود باقی هستند بکنیم.
تکالیف عملی ای که تلمود به توصیه ی آنها می پردازد با همان نخستین لحظات ساعت های بیداری فرد یهودی آغاز می شوند. به محض این که او صبح چشمان خود را باز می کند، باید از قادر متعال به خاطر این که روحش را به او بازگردانده، تجدید قوا یافته و دوباره جان تازه پیدا کرده است عمیقاً شکرگزاری کند.
« پاکیزگی و نظافت بعد از تقوا و پرهیزگاری اهمیت فوق العاده ای دارد » – تلمود به فرد یهودی دستور می دهد که با عمل به اندیشه ی نهفته در این ضرب المثل، که منشأ آن ناشناخته است، از طریق شماری از آداب و شعایر طهارت که او باید در مناسبت های مختلف مراعات کند وفاداری خود را به یهودیت نشان دهد. شستن دست ها بلافاصله پس از برخاستن از خواب به نشانه ی بهداشت و پاکیزگی ابتدایی و به عنوان عملی تقدس آمیز مورد تأکید قرار می گیرد. همین انگیزه ی دوگانه در آداب شستن دست ها قبل از خوردن غذا نقش مهمی دارد.
در واقع، شعایر مقدسی که با وعده های غذای یهودی مؤمن همراه هستند فراوان اند. قبل و بعد از خوردن غذا یا هر نوع نوشیدنی، او دعای شکر به جا می آورد. برنامه ی غذای روزانه او بر اساس قانون شریعت تنظیم می شود. او گوشت هیچ حیوان یا پرنده ای را نمی خورد مگر گوشت حیوانات یا پرندگانی که در کتاب مقدس «پاک » یا در کاربرد عمومی « کاشر » (2) ( سالم ) نامیده می شوند و به دست شوحط (3) متخصصی، تحت ضوابط دقیقاً توصیه شده که حداقل درد و رنج را به دنبال داشته باشد ذبح شده باشند و خون آنها، که کتاب مقدس اکیداً آن را منع کرده، پاک شده باشد. افزون بر این، گوشت باید بدون هر نوع ضایعات یا بیماریهای عضوی باشد، و باید بر آن نمک پاشیده شود و گوشت کاملاً در آب شسته شود تا خون باقی مانده پاک گردد. فرق بین انواع « پاک » و « ناپاک » در مورد گوشت ماهی نیز مراعات می شود. همه ی این قوانین برای انتقال نوعی عنصر معنویت به فرایند حیوانی خوردن منظور شده است.
در این زمینه همچنین باید از رسم و آیینی که مأخوذ از قانونی در کتاب مقدس است نام برد که می گوید « بزغاله را در شیر مادرش نپزید » ( « سفر خروج »، باب 23، آیه ی 19؛ باب 34، آیه ی 26؛ « سفر تثنیه »، باب 14، آیه ی 21 ) و به جدا ساختن کامل گوشت و شیر در غذای روزانه و در آشپزخانه دستور می دهد.
پاکی و تقدس همچنین موضوع اصلی بسیاری از شعایری است که حیات فردی یهودی را دربرگرفته اند. نشانه ها و نمادهای ظاهری از جمله ی این شعایر هستند: جامه ی حاشیه دار ( صیصیت ) (4)، « دست بندها » یا « پیشانی بندها » ( تفیلین ) (5)، و نشانه ی روی آستانه در ( مزوزا ) (6). جامه ی حاشیه دار، که همواره پوشیده می شد- این جامه قبلاً بر تن ظاهر بود، اما از قرن سیزدهم به عنوان زیرجامه با نام اربع کنفوت (7) ( دارای چهارگوشه ) پوشیده می شود- همواره مقدس ساختن کل هستی فرد یهودی را در خدمت به خداوند به او یادآوری می کند. « دست بندها » یا « پیشانی بندها » که طی نماز و ادعیه ی صبح بر روی سر و بر روی بازو نزدیک قلب قرار می گیرند، شامل متون کتاب مقدس ( نوشته بر روی کاغذ روغنی ) هستند که دوست داشتن خداوند با تمامی روح، جان و قدرت خود و قرار دادن همه ی قدرت های حیات مشترک – اندیشه ها، احساسات و اعمال – در خدمت به خداوند را به فرد یهودی سفارش می کنند، در حالی که بخشی از همین متون مقدس، که در جعبه ای به آستانه ی در ورودی اصلی و نیز درهای اتاق نشیمن خانه نصب می شوند و مزوزا را تشکیل می دهند، شخصی یهودی را به مقدس ساختن خانه اش و تبدیل آن به مکانی شایسته ی تبرک یافتن با حضور خداوند، فرا می خوانند.
اوقات معین نماز و ادعیه سه بار در روز است: صبح، بعدازظهر و شب. نماز صبح را می توان از سپیده دم تا حدود یک سوم طول روز خواند، نماز بعدازظهر را از نیمروز تا حدود غروب آفتاب، و نماز شب را از مدتی قبل از غروب تا دمیدن سپیده. این ساعات با اوقات قربانی های روزانه که به معبد تقدیم می شدند و امروزه نماز و ادعیه جانشین آنها شده اند انطباق دارد.
مهم ترین این نمازهای سه گانه نماز صبح است، که قبل از آن خوردن غذا یا انجام دادن هیچ کاری مجاز نیست. نماز صبح به واسطه ی اهمیتش با روسری نماز، که چهارگوشه ی آن دارای حاشیه است و طلیت (8) نام دارد، و در روزهای غیرتعطیل، با تفیلین خوانده می شود. اما تفیلین در روز سبت یا ایام عید پوشیده نمی شود، زیرا این روزها خود گواه تقدس اندیشه هایی هستند که تفیلین حافظ آنهاست.
ویژگی اصلی هر یک از نمازهای سه گانه تفیلا (9) ( لفظاً به معنای « دعا و نیایش »- دعا و نیایش به کامل ترین معنای آن ) است که به واسطه ی قدمت و مضامین تضرع آمیزش، در تلمود به این نام خوانده شده است، اما اکنون در تداول عام به واسطه ی وضعیت ایستاده ای که نماز و دعا در آن خوانده می شود بیشتر به عمیدا (10) ( به معنای « ایستادن » ) معروف است. عمیدا شامل نوزده ( در آغاز هیجده ) (11) دعاست که سه دعای نخست آن در ستایش جبروت (12)، علم مطلق و تقدس خداوند است، و سه دعای آخر شامل قدردانی از خداوند به خاطر برکات و نعمات مستمر اوست که با دعا برای صلح و آشتی خاتمه می یابد، در حالی که سیزده دعای میانی در حالت تضرع برای [ تأمین ] طیف گسترده ای از نیازهای بشری- نیازهای مادی، معنوی و طبیعی- خوانده می شود و شامل دعاهایی برای تجدید حیات قومی اسرائیل است.
در روزهای سبت و اعیاد، که غم و اندوه ناشی از تضرعات با روحیه ی شادی بخش آنها تناسب ندارد، یک دعای واحد جانشین سیزده ادعیه میانی می شود، که موضوع آن بزرگداشت آن روز خاص و جشن گرفتنِ مناسب آن است.
در صبح و شب، شِمَع (13) که شهادت ایمانی آغازین بنی اسرائیل است، قبل از عمیدا خوانده می شود. شمع خود با دو نیایش آغاز می شود: (1) ستایش خداوند به خاطر آفرینش نور و روشنایی (در نماز صبح ) و نظم بخشیدن به شب و روز ( در نماز شب ) و (2) تمجید عشق و محبت او نسبت به بنی اسرائیل آن گونه که در تورات نشان داده می شود. بعد از شمع تکریم خداوند به عنوان نجات دهنده آغاز می شود که نماز اضافی شب به خاطر شبی توأم با آرامش به آن افزوده می گردد. هر یک از عبادات روزانه با دعای عالنو (14) ( این وظیفه برعهده ماست ) خاتمه می یابد، که بیان رسای امید مسیحایی به حاکمیت جهانشمول خداوند است، هنگامی که جهان در قلمرو سلطنت خدای قادر مطلق کامل خواهد گردید و همه ی بدکاران زمین با اذعان به فرمانروایی مطلق خداوند به جانب او بازخواهند گشت.
در نمازهای روزانه شایسته است که یهودی مؤمن در جماعت نمازگزاران با حد نصاب ( مینیان ) (15) حداقل دو نفر ذکور که بیش از سیزده سال دارند حضور یابد، و این تأکید بر حد نصاب برای نماز ویژگی جمعی و اجتماعی وفاداری دینی یهودی را تضمین می کند. با وجود این، می توان نماز و ادعیه را به صورت فردی و خصوصی به جا آورد، مگر برخی ویژگی ها را که برای عبادت جمعی نگه داشته می شوند. از جمله ی این ویژگی ها که منحصر به عبادت جمعی است « تقدیس های ذات الهی »، یعنی قدوشا (16) و قدیش (17) هستند، زیرا تنها در میان جماعت، همراه با همنوعان، است که یهودی مؤمن می تواند به تقدیس نام خداوند بپردازد و به پاکی و قداست او شهادت دهد. قدوشا، که در نمازهای صبح و عصر به دعای سوم عمیدا افزوده می شود، در سه بار « مقدس باد » گفتن فرشتگان مقرب ( « کتاب اشعیای نبی »، باب 6، آیه ی 3 ) قداست خداوند را اعلام می کند، اما قدیش، که در پایان بخش های این مراسم مذهبی خوانده می شود، دعای تقدیس نام خداوند و فرارسیدن سلطنت و فرمانروایی اوست. بی دلیل نیست که قدیش به زبان آرامی، زبان میانجی دوره ی تألیف آن، نوشته شده است، و این تأکیدی است بر ویژگی عام و جهانشمول این نیایش.
ویژگی دیگر عبادت که قانون تلمودی برای آن حد نصاب تعیین می کند قرائت عمومی تورات است ( « اسفار خمسه » و کتب انبیا ). این تعیینِ حد نصاب برای تأکید بر ضرورت مناسبات اجتماعی جهت مطالعه ی درست و رعایت دستورهای تورات است. اسفار خمسه از روی طومار، کتاب تورات، که با دست بر روی کاغذ پوستی نوشته شده خوانده می شود، و قوانین دقیقی درباره ی موادی که باید از آنها استفاده کرد و شیوه ی نگارش آن وجود دارد. از کهن ترین ایام علمای یهود صلاح دیدند که هیچ سه روزی بدون این که فرد یهودی تحت تأثیر کلام خداوند قرار گیرد سپری نشود. از این رو، آنان قرائت عمومی بخش هایی از « اسفار خمسه » را در صبح های دوشنبه و پنج شنبه، و در صبح و بعدازظهر روز سبت باب کردند. به این منظور « اسفار خمسه » به 54 سداریم (18) ( مفرد آن سیدرا (19): باب ) تقسیم شد و به گونه ای ترتیب یافت که خواندن آن در طی یک سال کامل گردد. در فلسطین در ایام کهن خواندن کتاب مقدس در سه سال کامل می گردید. این دوره ی فلسطینی، که دوره ی سه ساله نامیده می شود، سرانجام جای خود را به دوره ی یک ساله بابلی داد که به سنت معمول تبدیل گشت. در صبح های روز سبت یک سیدرا خوانده می شود و با خواندن بخش هایی از کتب انبیا دنبال می گردد که به نحوی با مطالب آن سیدرای خاص ارتباط دارد. در دوشنبه ها و پنج شنبه ها بخش نخست سیدرای سبت آینده خوانده می شود. این عمل همچنین در مراسم عبادی بعدازظهر تکرار می گردد. در اعیاد و روزهای جشن و سرور و ایام روزه گزیده های خاصی از اسفار خمسه و کتب انبیا خوانده می شود. شماری از اشخاص به جلسات قرائت کتاب مقدس « دعوت می شوند »، و هر کدام از آنها قبل و بعد از قرائت بخش او- کاری که روحانی مسئول اجرای مراسم انجام می دهد – با صدای بلند دعا می خواند. درسی را که باید از خواندن کتب انبیا گرفت معمولاً شخص « مدعو » قرائت می کند.
در دوره ی تلمودی در سرزمین های آرامی زبان ( فلسطین و بابل ) قرائت متون کتاب مقدس با ترجمه ( ترگوم ) (20) به زبان محلی همراه بود. سابقه ی این رسم به عزرا بازمی گردد که در زمان او زبان آرامی جانشین چندین زبان بومی شد و بعداً به زبان عمومی حکومت، تجارت و فرهنگ در سرتاسر آسیای غربی تبدیل گردید. ترجمه، که برعهده ی مترجمی خاص ( متورگمن ) (21) بود، به طور شفاهی انجام می شد تا با متن کتاب مقدس خلط نشود، و اگرچه تفسیر مورد پذیرش در یهودیت نقش قاطع خود را حفظ کرد، مترجم از حیث صورتی که این تفسیر باید در قالب آن بیان می گردید تا اندازه ای آزادی عمل داشت، و این امر موجب پیدایش ترجمه های مختلف آرامی گردید که از محلی به محلی دیگر تفاوت داشت.
قدیمی ترین ترگوم ها در باب « اسفار خمسه » که رسماً پذیرفته شد ترگوم اُنقلوس (22) است که احتمالاً زمان نگاشتن آن به قرن دوم بازمی گردد و در اکثر موارد دقیقاً از متن پیروی می کند از جهات متعدد با مکتب عقیوا (23) خویشاوندی دارد، اگرچه این ترگوم قبل از قرن پنجم صورت قطعی حاضر خود را نیافت. ترگوم اُنقلوس فوق العاده محل احترام است، و اگرچه دیگر به این زبان صحبت نمی شود، هنوز یهودی مؤمن که سیدرای هفتگی را می خواند، عادت دارد که با آن ترجمه اُنقلوس را همراه داشته باشد. در مورد کتب انبیا ترگوم منسوب به یوناتان بن عزّیئیل (24)، از شاگردان هیلل، ترگوم رسمی بود، اما این ترگوم به صورت حاضر خود متعلق به همان زمان نگارش ترگوم اُنقلوس است.
در روز سبت، اعیاد و ماه های نو پس از قرائت کتب مقدس، بخشی از عمیدا ( موساف ) (25) بر نهج قربانی های اضافی که در این مناسبت ها به معبد تقدیم می گردید خوانده می شود. ساختار موساف عمیدا مشابه همه ی عمیداهای روز شنبه و اعیاد و عمیداهای صبح و بعدازظهر و شب است، به استثنای بخش درخواست و استغاثه که شامل دعا برای بازگشت اسرائیل و بنای معبد آن و نیز خواندن قطعاتی از کتاب مقدس است که به تفصیل جزئیات قربانی های اضافی آن روز را شرح می دهند. (26)
علاوه بر نمازها و ادعیه روزانه، تلمود دعاهایی را برای مناسبت های گوناگون در سپاس از وابستگی انسان به خداوند و قدردانی از او به خاطر چیزهای نیکو و شگفت انگیزی که جهان را از آنها آکنده ساخته است توصیه می کند.
جدا از دعایی که باید قبل و بعد از هر وعده ی غذا خوانده شود، دعاهای خاصی وجود دارند که باید در قبال ارضای حواس از طریق گیاهان عطرآگین یا ادویه ی خوشبو، برای شهادت دادن به برخی پدیده های طبیعی مانند رعد و برق یا قوس و قزح، در موقع مشاهده ی پادشاه یا حکیمی بزرگ ( یهودی یا غیریهودی )، هنگام شنیدن اخبار خوش یا ناخوش، و هنگام خریدن خانه ای جدید یا ابتیاع جامه های تازه خوانده شوند.
همه ی نمازها و ادعیه ی واجب، جدا از دعاهای خصوصی، باید به عبری خوانده شوند، زیرا این زبان تنها زبانی است که علمای تلمود آن را برای بیان عمیق ترین احساسات، آمال و آرزوهای قوم یهود شایسته و مناسب می دانند. همچنین، بر طبق نظر علمای یهود، خواندن ادعیه و نمازها بدون پوشش سر مجاز نیست، و آن را عملی حاکی از بی حرمتی به احکام دینی می دانند.
همان طور که اندیشه های یهودی مؤمن در ساعات بیداری روز متوجه خداوند هستند، اندیشه های او در شب نیز سرشار از آگاهی نسبت به حضور الهی اند. او با دعای خوابی آرام و بدون نگرانی، تلاوت شِمَع و اظهار توکل و اعتماد به خداوند به بستر خواب می رود.
خانه مهم ترین نهاد در یهودیت است و جایی است که آرمان های تقدس حیات باید در آن آموخته شود، پرورش یابد و تشویق گردد. اساس خانواده بر پایه ی قداست پیوند زناشویی استوار است. ویژگی تقدس آمیز پیوند ازدواج در اصطلاح قیدوشین (27) ( تقدیس ) که به آیین ازدواج یهودی نسبت داده می شود، و نیز با روزه ی عروس و داماد در روز عروسی تا مراسم عقد، در آماده شدن برای مبارک گرداندن پیوند زناشویی آنها، نمایانده شده است.
مراسم ازدواج در زیر حوپا (28) ( سایبان ) انجام می گیرد که بنابر تعلیم تلمود بر ورود داوطلبانه ی عروس به منزلت والای حیات زناشویی دلالت می کند. در زیر سایبان، عروس همراه با والدینش یا افراد دیگری به جای آنها برای رسمیت بخشیدن به پیمان ازدواج با داماد ملاقات می کند. در دوره ی تلمودی، آیین ازدواج، که نماد جشن ورود عروس به خانه ی شوهرش بود، اندک زمانی پس از مراسم نامزدی انجام می گرفت که در آن حلقه ی ازدواج رد و بدل می شد. تنها پس از گذشت مدت زمانی بود که به تدریج مراسم نامزدی و ازدواج به مراسمی واحد تبدیل شدند که هنوز نشانه هایی از تفاوت کهن را حفظ می کند و به دو بخش تقسیم می شود.
بخش نخست آیین ازدواج شامل « دعای نامزدی » است که در کنار جام شراب در ستایش خداوند به خاطر بنیاد نهادن ازدواج خوانده می شود. این آیین با مراسم قیدوشین دنبال می شود که طی آن تازه داماد، در حضور دو شخص که به خصوص برای ایفای نقش شاهد انتخاب شده اند، حلقه ی ازدواج را در انگشت سبابه ی عروس قرار می دهد و می گوید: « تو با این حلقه بر طبق شریعت موسی و اسرائیل به همسری من درآمدی ».
به منظور آسان ساختن ورود عروس به پیمان زناشویی و رعایت حقوق او، قانون یهود تصریح می کند که هیچ ازدواجی نباید انجام گیرد مگر این که نخست داماد سندی را امضا کند و در آن رعایت حقوق عروس در دوره ی زناشویی را تضمین کند. این سند که به کتوبا (29)، یعنی « پیمان ازدواج » معروف است، بلافاصله پس از دادن حلقه با صدای بلند خوانده می شود. این سند شامل چندین بند است و در یکی از بندهای آن داماد با ادای این کلمات به عروس قول می دهد « آن چنان که شایسته ی شوهری یهودی است، وسایل معاش تو را تأمین می کنم، احترامت را نگاه می دارم، حمایتت می کنم و از تو دفاع می کنم. »
بخش دوم آیین ازدواج شامل خواندن هفت « دعای عروس » در کنار جام شراب است که مشتمل است بر حمد و ستایش خداوند به خاطر آفرینش زن و مرد و یاری و غمخواری آنها نسبت به یکدیگر و به خاطر مواهب شادی ها و لذاتِ سعادت زندگی زناشویی که خداوند به نوع بشر اهدا کرده است، دعایی برای خوشبختی عروس و داماد، و شکرگزاری به خاطر پیوند دادن آرزوهای قلبی عروس و داماد با آمال مسیحایی قوم یهود.
زوجین جامهای شرابی را که در کنار آنها این « دعاها » خوانده شده اند به نشانه ی عزم خود برای سهیم شدن در هر آنچه تقدیر الهی ممکن است طی سال های آینده برای آنها رقم زند می نوشند. در پایان مراسم، به یاد تخریب معبد، به رسم یادآوریِ سوگند قوم یهود که سراینده ی مزامیر ( « کتاب مزامیر »، مزمور 137، آیه ی 6 ) آن را بیان کرده و تأکید می کند که حتی در میان شادی های مهم زندگی نباید اورشلیم را فراموش کرد، داماد لیوانی را می شکند.
هدف ازدواج در تعالیم تلمودی تنها تولید مثل در اجرای دستور الهی نیست که فرمود « بارور و زیاد شوید، زمین را پر سازید، بر آن تسلط یابید و بر ماهیان دریا، پرندگان آسمان و همه ی حیوانات فرمانروایی کنید. » ( « سفر پیدایش »، باب 1، آیه ی 28). بلکه همچنین هدف آن ترویج عفت و پاکی حیات نیز هست که به سختی در حالت تجرد قابل حصول است. بنابراین، اساس پیوند ازدواج نه فقط وفاداری، بلکه باید وحدت بین زن و شوهر نیز باشد. اما آن جا که طبایع ناسازگار و خلقیات نابرابر چنین پیوندهای ضروری را ناممکن ساخته باشند، تلمود ( بر طبق مفاد « سفر تثنیه »، باب 24، آیه ی 1-4 ) متارکه ( گت ) (30) را جایز می داند که به همسر آزادی می دهد که دوباره ازدواج کند. چندهمسری (31) اگرچه بر اساس قوانین کتاب مقدس یا تلمود ممنوع نیست، اما از قرن یازدهم، مگر در میان شمار اندکی از جوامع یهودی در کشورهای مسلمان، از راه حکم تکفیر ( حرم )(32) که در پاسخ به حس اخلاقی درونی یهودی وضع گردیده که پیش تر در دوره تلمودی آشکارا از ازدواج های چندهمسری احساس انزجار می کرد، غیرقانونی اعلام شده است. (33)
محور اهمیت در پیوندهای ازدواج یهودی کودکان هستند. اهمیت آنها نه تنها از این واقعیت ناشی می شود که آنان تداوم حیات خانواده را تضمین می کنند، بلکه همچنین از این واقعیت نشئت می گیرد که آنها تضمین کنندگان تحقق نقشی هستند که خداوند به عهده ی اسرائیل گذاشته است. به این دلیل، وظیفه ی دینی و اخلاقی والدین این است که به فرزندان خود از نخستین سال های کودکی آنان شناخت یهودیت و عمل به احکام و ارزش های آن را تعلیم دهند. نخستین آشناسازی رسمی پسر یهودی با زندگی در جامعه ی یهود معمولاً در هشتمین روز تولد او رخ می دهد، هنگامی که او بر اساس سنت ختنه به عهد و پیمان ابراهیم ( مله ) (34) تشرف می یابد. این آیین، که در کتاب مقدس به عنوان « نشانه عهد » میان خداوند و قوم اسرائیل توصیف شده است، منتقل کننده ی مفهوم پاکی و تقدس قومی است. با وجود این، به هیچ وجه نباید آن را آیین مقدسی تصور کرد که به فرد یهودی به عنوان یهودی ماهیت دینی و حقوقی می بخشد. شرط لازم برای پذیرفتن فرد غیریهودی به عضویت خاندان اسرائیل، این است که از مادر یهودی زاده شده باشد، خواه ختنه شده باشد خواه نشده باشد. در این صورت است که او یهودی کامل شناخته می شود. به علاوه، همین که کسی شأن و منزلت یهودی یافت، خواه از راه ولادت خواه از راه فرزند خواندگی یا به اختیار خود، نمی توان او را از این حق محروم ساخت و این حق به دلیل ارتداد (35) یا گرویدن به دینی دیگر قابل چشم پوشی نیست.
وظیفه ی عمل به احکام و دستورهای ایجابی، به معنای دقیق کلمه، با کامل شدن سیزده سالگی، هنگامی که پسر یهودی به سن قانونی خود با برمیصوا (36) ( فرزند مطیع ) می رسد، آغاز می شود. با رسیدن به این سن، او تفیلین می گذارد و به خواندن تورات در میان جمع « دعوت می شود » و از این رهگذر در وظایف و مسئولیت هایش تأیید می گردد. لیکن تربیت کودک یهودی برای انجام دادن تکالیفش به عنوان فرزند اسرائیل زودتر از این سن آغاز می شود. تلمود می گوید « همین که کودک بتواند سخن گوید، پدرش به تعلیم تورات به او می پردازد . » (37) از نخستین متونی که کودک باید از حفظ بیاموزد این آیه ی است: « قوانینی که من برای قوم اسرائیل آوردم میراث ایشان است » ( «سفر تثنیه »، باب 33، آیه ی 4)، و شمع به او پند می دهد که روح خود را از عشق به خداوند و فرمان های او آکنده سازد و ایمان به قداست حیات را به او تلقین می کند. همچنان که پسر بزرگ تر می شود، بنا بر سنت، او باید جامه های حاشیه دار بپوشد. بدین ترتیب پسر یهودی به تدریج برای عمل به آداب و شعایر دین خود تربیت می شود.
زنان از بسیاری دستورها و احکام ایجابی که باید در اوقات معینی انجام گیرند مستثنا هستند. این استثنا نشانه ی زیردست بودن زنان نیست، بلکه مطابق با این اصل تلمودی است که می گوید: « کسی که به انجام دادن یک عمل دینی مشغول است از انجام دادن تکلیف دینی دیگر معاف می شود. » (38) انجام وظایف زنانه آن اندازه دارای خصلت مقدس هست که تمام توجه زن را به خود معطوف کند و او را از انجام دادن هر وظیفه ی دینی دیگر که باید در وقتی معین انجام گیرد و در نتیجه ممکن است مانع وظایف خاص او گردد مستثنا می دارد. با وجود این، زنان ناگزیرند وظایفی را که مقید به زمان نیستند انجام دهند، و مانند مردان به یکسان تابع همه ی اوامر و نواهی دینی هستند. از لحاظ دینی، سن تکلیف دختران یک روز بعد از دوازده سالگی شروع می شود، و هیچ جشن خاصی به این مناسبت وجود ندارد، زیرا در فقدان دستورها و احکام ایجابی در مورد آنان، مراسم پذیرش در دین به معنای یهودی کلمه موضوعیت چندانی ندارد. با این حال، برخی جوامع جدید، نوعی پذیرش عمومی یا مراسم تقدیس را برای دخترانی که به سن بلوغ رسیده اند اختیار کرده اند، که در بیشتر موارد در جشن نزول تورات ( عید پنجاهه ) برگزار می شود.
بعد از خانواده، مهم ترین نهاد در طرحی که یهودیت برای آموزش در زمینه ی مقدس ساختن حیات ارائه می کند کنیسه است. رابطه ی خانواده با فرد مانند رابطه ی کنیسه با جامعه است. کنیسه به یکسان محل عبادت، مطالعه و مراسم اجتماعی است و برای آگاه ساختن فرد یهودی از وظیفه اش هم به عنوان عضو خاندان اسرائیل و هم به عنوان عضوی از نژاد بشری در نظر گرفته شده است. مانند خانه، کنیسه نمادهای خاص خود را دارد. مهم ترین آنها تابوت عهد است، که در آن طومارهای تورات قرار می گیرد، و عبادت کنندگان هنگام نماز روی خود را به جانب آن می گردانند. همچنین، چراغی دائمی وجود دارد که مشابه شمعدان هفت شاخه ای است که همواره در معبد روشن نگاه داشته می شد. به علاوه میز مطالعه (39) وجود دارد که یادآور محراب معبد است و مانند ان در اکثر اجتماعات مذهبی در وسط ساختمان عبادتگاه گذاشته می شود. کلاس هایی وابسته به کنیسه وجود دارد که در تلمود به بیت ها – سفر (40) ( مخزن کتاب )، معروف اند، و در آن جا به کودکان تعالیم یهودیت آموزش داده می شود، و نیز در بسیاری مکان ها مکتب خانه ای ( بیت ها – میدراش ) (41) وجود دارد که در آن نوجوانان و بزرگسالان برای تعلیم و مطالعه گرد می آیند. برخی جوامع مدارس عالی تر آموزش ( یشیوت )(42) برای جوانان دارند که خود را وقف پرورش آگاهی از اسرائیل می کنند- آگاهی از تاریخ کهن و جدید اسرائیل و نیز نهادهای خاص برای تربیت رهبران روحانی و مذهبی یهودی.
بخش اعظم کمک های خیریه و خدمات اجتماعی امت یهود حول محور کنیسه جریان می یابد. از درون کنیسه درخواست های گوناگون در حمایت از نهادهای محلی و انجمن های خیریه برای کمک به مستمندان، بیماران، محرومان، ستمدیدگان، در داخل یا بیرون جامعه یهودی، به جریان انداخته می شود. هنگامی که رسم بر این است که شخصی را برای پرداختن اعانه « دعوت کنند »، فرصت پاسخگویی به مطالبات خیریه، از طریق مطالعه ی تورات فراهم می گردد.
جنبه ی اجتماعی کنیسه حتی در مراسم دینی بازتاب می یابد. عبادت کنندگان حاضر در کنیسه هنگام دعا و نیایش مانند یک خانواده ی بزرگ، در غم ها و شادی های یکدیگر شریک می شوند. ویژگی های آیینی خاص برای تبریک گفتن به زوج جدید، یا به والدین به مناسبت تولد فرزندشان و نیز برای تسلی دادن به سوگواران در مراسم مذهبی گنجانده می شود.
یک عامل جانبی مؤثر در قداست حیات « موعدها » هستند، یعنی جشن ها و ایام روزه که یکی از ویژگی های فوق العاده بارز حیات یهودی را تشکیل می دهند. از جمله مهم ترین آنها سبت، روز استراحت هفته، است. در این روز یهودی مؤمن از هر نوع کار یا فعالیت، از مسافرت یا کار با هر نوع وسیله ای، خصوصاً در مواردی که برای حیات خطر دارد، خودداری می کند. انگیزه هایی که در مراعات احکام روز سبت دخیل اند دوگانه هستند. مراسم سبت یادبود روز آفرینش است و القاکننده ی وابستگی هر آنچه انسان دارد از جمله کار دستان او به خداوند است؛ همچنین، به عنوان یادآوری کننده ی رهایی بزرگ از اسارت مصریان جشن گرفته می شود و به این معنی رمز و نماد برابری و آزادی انسان است. اما صرف دست کشیدن از کار در روز سبت کافی نیست. سبت « روز مقدس » توصیف می شود. از این لحاظ، سبت روز معنویت دینی و حیات اخلاقی است، روزی که انسان از همه ی فعالیت های روزانه آزاد می شود و به الزامات رابطه ی خود با خداوند و همنوعانش رسیدگی می کند. مطابق با این روحیه، یهودی مؤمن سبت را برای عبادت دینی و آموزش مذهبی و نیز دیدارهای اجتماعی، خصوصاً دیدار از ضعفا، داغدیدگان و بیماران کنار می گذارد. همچنین، تقدس روز سبت گریز از شادی های زندگی را بر یهودیان تحمیل نمی کند. برعکس، سبت با تبدیل به روز شادی، جشن و سرور، خوشحالی و شادمانی، مقدس گردانیده می شود. ورود آن با برافروختن حداقل دو شمع، و با قیدوش (مقدس ساختن )، یعنی دعایی که ترجیحاً با نوشیدن از جام شراب، در ستایش از خداوند به خاطر موهبت روز سبت خوانده می شود، خوشامد گفته می شود. غذاهای روز سبت، که حداقل سه نوع است، با سرودهای عبری در کنار سفره یا میز غذا همراه است. در هر وعده ی غذا از دو قرص نان استفاده می شود که یادآور دو برابر تکه مَنّی (43) است که در شب شنبه در بیابان بر زمین افتاد. قرص های نان به نشانه ی تاج گل عروس، شکل موی بافته را دارند، زیرا سبت از کهن ترین ایام به شکل عروس نمایش داده می شود. پایان سبت، مانند آغاز آن، با دعایی خاص در ستایش خداوند به خاطر تفاوت نهادن بین سبت و شش روز کاری هفته همراه است که در کنار جام شراب یا هر نوشیدنی رایج دیگری، و بر سر روشنایی، که معمولاً روشنایی شمعی است که شکل موی بافته را دارد، خوانده می شود. ادویه و چاشنی ها نیز مصرف می شوند، مراسمی که به عنوان عنصر آرامش بخش روح یهودی که با خاتمه ی روز شنبه احساس اندوه می کند، قابل توضیح است.
علاوه بر مراسم هفتگی سبت، یهودیان سالانه سه تعطیلی بزرگ را جشن می گیرند که آنها نیز روزهای استراحت هستند، گرچه برخلاف سبت، آن نوع کاری که برای آماده ساختن غذا انجام می گیرد در آنها جایز شمرده می شود. این جشن ها که با برداشت محصول در ارض مقدس پیوند دارند همچنین به یاد رویدادهای تاریخی در حیات اسرائیل برگزار می شوند.
در رأس این جشن ها عید پسح قرار دارد که در نوزدهم ماه نیسان ( مارس – آوریل ) واقع می شود، هفت روز ادامه دارد ( در خارج از فلسطین هشت روز ) و با خوردن نان فطیر و پرهیز کامل از هر نوع خمیر مایه داری که در واقع باید حتی قبل از شروع جشن بیرون از خانه گذاشته شود همراه است. عید پسح به عنوان جشن بهار (44)، موسم باز زایش طبیعت، تولد اسرائیل را به عنوان یک قوم و ملت در هنگام خروج از مصر گرامی می دارد. این جشن با مراسمی پراحساس و زیبا معروف به سدر (45) ( نظم ) در خانه آغاز می گردد که گرانبهاترین خاطره ها و والاترین آرزوهای قوم یهود را زنده نگاه می دارد. ویژگی های اصلی سدر عبارت اند از خوردن نان فطیر، گیاهان تلخ و شراب که یادآور رنج ها و شادی های بنی اسرائیل است، ملتی که بر اساس خواست و مشیت الهی از اسارت مصریان رهایی یافتند. دعوت از همه ی گرسنگان برای خوردن غذا، مقدمه و سرآغاز سدر را تشکیل می دهد. جوان ترین فرزند چهار سؤال را مطرح می کند که با یک سؤال کلی آغاز می شود: « چرا این شب با همه ی شب های دیگر متفاوت است؟ » و در پاسخ او داستان عبرت آموز رهایی از اسارت، که متضمن وعده ی رهایی تردیدناپذیری است که حتی بزرگ تر از آن است، یعنی رستگاری جهانی، نقل می شود. مراسم موقتاً برای صرف غذا متوقف می شود، و با خواندن مزامیر، سرودها، و آوازهای محلی مردم پسند در انتظار امیدبخش ظهور سلطنت خداوند، خاتمه می یابد.
در روزگار آبادانی معبد، این جشن رسماً با ذبح و خوردن گوشت بره ی قربانی آغاز می شد؛ و جنبه ی کشاورزی آن با اهدای دسته ای جو به محراب در سپاس از خداوند به عنوان بخشنده ی محصولات بزرگ داشته می شد.
هفت هفته بعد از عید پسح یهودیان شابو عوت (46) ( عید هفته ها (47) ) یا جشن برداشت گندم را بزرگ می دارند. این جشن، که تنها به مدت یک روز ( در خارج از فلسطین دو روز ) دوام دارد، اکنون عمدتاً با پرورش معنوی بنی اسرائیل، وحی در کوه سینا و ابلاغ ده فرمان پیوند دارد که هدف و غایت خروج شناخته می شود. جهت یادآوری آمادگی هایی که بنی اسرائیل ناگزیر بودند برای دریافت ده فرمان کسب کنند، از قرن شانزدهم رسم بر این بوده است که آنان تمام شب را بیدار بمانند و به مطالعه ی تورات بپردازند.
در اسرائیل جدید، پیوند این جشن با طبیعت از رهگذر رواج دوباره ی رسم کهن اهدای میوه های نوبر ( بیکوریم (48) ) که با ویرانی معبد متوقف شده بود، تجدید حیات یافته است. در روزهای بعد از جشن و شادمانی، میوه های نوبر را به عنوان پیشکش به سود صندوق ملی یهود (49) می آورند که هدف آن نوسازی سرزمین اجدادی است. در خارج از اسرائیل خاطره ی جنبه ی فرهنگی این جشن در رسم تزیین کنیسه ها با گل ها و گیاهان، که رسمی نسبتاً جدید است، محفوظ مانده است.
سومین جشن برداشت محصول جشن سوکوت ( غرفه ها ) است. این جشن، که در پانزدهم تشری (50) ( سپتامبر- اکتبر ) واقع است، هفت روز ادامه می یابد و در پایان فصل انگورچینی در سپاسگزاری از خداوند به خاطر نعمات بی کران او برگزار می شود. در برگزاری این جشن چهار درخت میوه نقش برجسته ای دارند: ترنج ( اتروگ (51) )، نخل، مورد و بید، که به گونه ی هماهنگ در همه ی جهات محوطه، در بالا و پایین، همراه با خواندن مزامیر و سرودها به حرکت درمی آیند و در شکرگذاری از خداوند – بخشنده ی همه ی برکت ها- به طور دسته جمعی به طرف کنیسه حمل می شوند. این چهار درخت در سنت یهودی نمایشگر انواع متفاوت انسان ها هستند که همگی در همکاری و تشریک مساعی با یکدیگر متحد گشته اند. غرفه های برپا شده از کاه یا شاخه ها ( سوکا (52) ) که مخصوصاً به این مناسبت شکل می گیرد، و در آن در طی این جشن غذا صرف می شود، ویژگی دیگری از این مراسم است. این غرفه ها به بنی اسرائیل کمک می کند که مراقبت مهرآمیز خداوند را به یاد داشته باشند که آنان طی آوارگی های خود در بیابان از آن بهره مند گردیدند و با فصلی که محصول فراوان این قابلیت را دارد که افراد را آکنده از حس خودبسندگی کند مناسبت دارد.
در عین حال، غرفه ی جشن و شادمانی همواره نشانه ی غرفه ی الهی دانسته شده است که یک روز همه ی فرزندان انسان را همچون اعضای یک خانواده تحت هدایت یک پدر آسمانی در برخواهد گرفت. همین پیوند جشن با آرمان های مربوط به مسیح موعود است که به تصور زکریای نبی در باب اجتماع همه ی امت ها در اورشلیم برای بزرگداشت عید سوکوت (53) ( خیمه ها ) الهام بخشید. « در آن روز خداوند پادشاه سراسر جهان خواهد بود و مردم تنها او را خواهند پرستید و او را خداوند خواهند دانست. » ( « کتاب زکریای نبی »، باب 14، آیه ی 9 ).
عنصر غالب این جشن، که در فصل انگورچینی برگزار می شود، شادی و سرور است، شادی و سروری که بیگانه و فقیر باید برای شرکت در آن دعوت شوند. اما این شادی و سرور با احساسات عمیق دینی آمیخته است و با مطالعه ی تورات پیوندی تنگاتنگ دارد. این روحیه تا پایان جشن در روز هشتم، موسوم به شمنی عصرت (54)، که از قرن نهم با « شادمانی تورات » ( سیمحا تورات (55) ) در روز نهم پیوند یافته است ادامه می یابد. در این روز مطالعه ی عمومی « اسفار خمسه » کامل می شود. و بی درنگ خواندن آن از ابتدا از سر گرفته می شود. مراسم این جشن با حرکت دسته جمعی با طومارهای تورات دور میز مطالعه در پناه سایبانی که از روسری های نماز ساخته شده و دعوت از همه ی پسران زیر سیزده سال برای خواندن تورات همراه است. در فلسطین، که در آن جا جشن روز نهم معمول نیست، « شادمانی تورات » در روز هشتم انجام می گیرد.
در حالی که این سه جشن اساساً دارای ماهیتی تاریخی و قومی هستند، و تکریم معاملات خاص خداوند با بنی اسرائیل را به جای می اورند، سال نو یهودی، روش هشانا (56)، که در اول تشری (سپتامبر- اکتبر ) واقع است و در فلسطین نیز به مدت دو روز جشن گرفته می شود، از همه ی این تداعی ها و چهارچوب های تنگ و محدود فراتر می رود و معنا و مفهومی عام و جهانشمول دارد. به عنوان جشن سالگرد آفرینش، روش هشانا دوره ای از داوری الهی را آغاز می کند، هنگامی که افراد و ملت ها فراخوانده می شوند تا گزارش اعمال خود را در قبال آفرینش او، که خداوند آن را به دست آنان سپرده است، عرضه دارند. در این روز، به زبان تصویری حکمای یهود، کتاب هایی در آسمان گشوده می شوند که در آنها اعمال همه ی افراد ثبت شده، و بر طبق استحقاق و شایستگی افراد و ملت ها درباره ی آنها داوری می شود. از این رو، یهودیان در هر کجا که هستند با این دعا به یکدیگر خوشامد می گویند: « امید است که سالی خوش و توأم با سعادت در انتظار شما باشد »، و بسیاری از نمادهای گویا، نظیر خوردن سیب با عسل بر سر میز غذا در شب این جشن، همچون نشانه هایی خوش یمن از سالی جدید معمول هستند.
اما در اجرای داوری الهی هدف عمده کیفر و مجازات نیست، بلکه بازگرداندن گنهکاران به رفتار و حیاتی پرهیزگارانه است. همین امر روش هشانا را سرآغاز « ده یوم کیپور » می گرداند. این روزها در واقع روزهایی بسیار مهم در تقویم یهودی هستند، روزهایی که با دعاهای توبه و ندامت برای طلب آمرزش الهی همراه اند، و تصمیم برای ترمیم هماهنگی های از هم گسیخته با خداوند و همنوعان. اما این همه ی مطلب نیست. در حالی که این جشن به عنوان عید آفرینش، فعل الهی در زمان گذشته را به ما یادآوری می کند، و فراخوان به پیشگاه الهی برای داوری درباره ی اعمال توبه، دعوت به انجام دادن وظایف زمان حال است، سال نو خبر از رویداد الهی جهانشمول در آینده می دهد که کل آفرینش به سوی آن در حرکت است، و این تنها از طریق توبه ی انسان ممکن است تحقق پیدا کند. در این روز، شوفار (57) ( شاخ قوچ ) در همه ی مکان هایی که یهودیان برای عبادت گرد می آیند به صدا درمی آید و همه ی نیروی اندیشه ها و عواطف که اجرای این آیین مهم می تواند آنها را برانگیزد، در خدمت این جشن قرار می گیرد. نواهای شوفار به گونه ای نمادین به مثابه ی مقدمه ی نجات مسیحایی اسرائیل و نوع انسان، خداوند را به عنوان پادشاه جهان اعلام می کنند، انسان ها را به توبه فرا می خوانند و نام خدا را در یادها زنده نگاه می دارند.
باور به ظهور مسیح موعود یا مسیح باوری (58) با اندیشه های جهانشمول وابسته به آن مانند رستگاری و نجات عالم، نقطه ی اوج مراسم دینی این روز را تشکیل می دهد، که در آن ادعیه و نیایش هایی در تعظیم و بزرگداشت حاکمیت مطلق خداوند بر انسان و طبیعت و ظهور عصری طلایی که در آن نوع بشر سلطنت خداوند را به رسمیت خواهد شناخت و برای اجرای اراده ی الهی با خلوص کامل گروهی واحد را تشکیل می دهد، خوانده می شود.
روز آمرزش گناهان ( یوم کیپور )، در دهم تشری، که نقطه ی اوج دوره ی توبه است، روز « تزهد » ( خودداری کامل از خوردن غذا و نوشیدنی ) و ندامت و پشیمانی و اقرار به گناهان است. یهودی مؤمن قبل از شروع این روز، که در آن در قبال ارتکاب گناهان از خداوند طلب عفو می کند، باید نخست بخشایش آن دسته از همنوعان خود را که نسبت به آنها مرتکب خطا شده است به دست آورد. روزه با غروب آفتاب در شب قبل آغاز و با ظاهر شدن سه ستاره ی نخست در پایان روز خاتمه می یابد. مراسم شب با اعلام کل نیدره (59)، که با نغمه ی روح انگیز و محزونی خوانده می شود و همراه است با تخفیف همه ی سوگندهایی که بر مناسبات انسان با آفریننده اش تأثیر می گذارد، آغاز می گردد. هدف این اعلام، همراه با تداعی های تاریخی آن، که سابقه ی آن به اسپانیای دوره ی ویزوگوت ها بازمی گردد، این است که به مثابه ی منبع الهام و دعوت برای همه ی کسانی عمل کند که به علل مختلف، طی سال از راه مستقیم اسرائیل انحراف یافته اند، در این مقدس ترین روز در تقویم یهودی به دین نیاکان خود بازگردند.
یهودیان سراسر روز را در کنیسه در حال عبادت و اعتراف به گناه سپری می کنند. یکی از ویژگی های خاص این مراسم اعتراف دسته جمعی است، خصوصاً اعتراف به گناهان اخلاقی و اجتماعی- اعترافی که چندین بار طی روز به صدای بلند ادا می شود و با بیان عزم و تصمیم به جلوگیری از تکرار گناهان همراه است. مهم ترین بخش مراسم این روز قسمتی از مراسم عبادی است که روند مراسم معبد ( عبودا (60)) را که روحانی بزرگ در یوم کیپور اجرا می کند در مقابل چشم شرکت کنندگان در مراسم زنده می سازد ( بنگرید به « سفر لاویان »، باب 16، آیه ی های 1-34 ؛ « سفر اعداد »، باب 24، آیه ی های 7-11 ) و یکی از نقطه های اوج آن هنگامی است که با ذکر نام خداوند از سوی قاری، عبادت کنندگان زانو می زنند، و این زانو زدن نه برای اعتراف به گناه و طلب عفو و بخشایش است، بلکه ادای احترام به حضور خداوند است که یهودی مؤمن در هنگام عبادت، او را در آن روز بیش از هر روز دیگری طی سال نزدیک احساس می کند. (61)
مراسم نعیلا (62) ( پایانی ) که هنگام غروب آفتاب برگزار می شود نقطه ی اوج عبادات این روز را تشکیل می دهد. دعای « ای خداوند، امید است به درگاه تو وارد شویم »، که اشتیاق سوزان عبادت کننده را برای نیل به وصال خداوند بیان می کند، موضوع اصلی مراسم نعیلا را فراهم می سازد. این مراسم با هفت بار اعلام یگانگی خداوند در نیایش « خداوند، خداست؛ خداوند، خداست » ( بنگرید به « کتاب اول پادشاهان »، باب 18، آیه ی 38 ) که گویای یگانگی اوست و بنی اسرائیل از قدیم بر فراز کوه کرمل (63) بر زبان جاری می ساختند خاتمه می یابد، و به دنبال آن طنین شوفار پایان روزه را اعلام می کند. با این نیایش، یهودیان، که اخلاقاً و از لحاظ روحی نیرو و نشاط یافته اند، برای انجام دادن وظایفی که در سال آینده آنها را انتظار می کشد آمادگی می یابند.
علاوه بر « موعدها »، که کتاب مقدس به رعایت آنها سفارش کرده است، چندین جشن و مراسم روزه که اهمیت کم تری دارند به یادبود رویدادهای مسرت بخش و تأسف آور در تاریخ قوم یهود وجود دارد. مسرت بخش ترین این جشن ها پوریم (64) است که به یادبود رهایی یهودیان از فرمان شوم هامان (65) مبنی بر نابودی آنان برگزار می شود. این جشن همراه با خواندن « کتاب استر » (66) از روی طومارهای خاصی که بر روی پوست نوشته شده است، و با شور و شادمانی و خنده و سرزندگی شادی آمیز، توزیع هدایا در میان مستمندان و نیز اهدای هدایای ویژه به دوستان برگزار می شود. در اسرائیل جدید قرائت طومار « کتاب استر » از طریق رادیو و تلویزیون پخش می شود. خیابان ها با پرچم های رنگارنگ آذین بندی می شود، و جالب ترین قسمت این جشن کارناوال بزرگی است که به دنبال آن مراسم بالماسکه و مراسم سرور آفرین دیگر برگزار می شود که تا آخرین ساعات شب ادامه می یابد. این جشن در روز چهاردهم آذار ( فوریه- مارس ) برگزار می شود. یهودیانی که در شهرهای محصور ساکن هستند مراسم این جشن را در روز پنجم با نام شوشان – پوریم (67) برگزار می کنند.
خاستگاه جشن حنوکا (68) ( ایثار و از خود گذشتگی )، که به یاد پیروزی های یهودیان در سال 165 بعد از میلاد تحت رهبری یهودا مکابیوس (69) در مقابل سوری ها و نام گذاری دوباره ی معبد برگزار می شود و به مدت هشت روز ادامه می یابد، به دوره ی بعد از تألیف کتاب مقدس بازمی گردد. مراسم این جشن با افروختن شمعدان هشت شاخه، که در شب روز نخست با افروختن یک شمع و در شب های بعدی با روشن کردن یک شمع دیگر آغاز می گردد، برگزار می شود.
پس از تأسیس دولت اسرائیل، اکنون جشن تازه ای موسوم به یوم هاعصیمات (70) ( روز استقلال ) در حال شکل گیری است. این مراسم، نیم جشنی است که در پنجم اَیار ( آوریل – مه ) سالگرد عبری تشکیل دولت یهود در اسرائیل، برگزار می شود، و رفته رفته به نزد یهودیان جهان پذیرفته می گردد. این جشن هنوز شکل روشن و مشخصی پیدا نکرده است، اما در حال حاضر ویژگی های اصلی اش که تحت تأثیر سنن تلمودی است عبارت است از مراسم خاص شکرگزاری که شامل پیشگویی های مسیحایی در « کتاب اشعیای نبی »، ( باب 10، آیه ی 32 تا باب 12، آیه ی 6) خواندن مزامیر 113 تا 118، مشهور به « هلل (71) مصری »، و سرود مسرت بخش « خدای نجات بخش اسرائیل » است که در همه ی جشن ها خوانده می شد؛ این جشن همچنین شامل تلاوت دعاهای یادبود برای آن اعضای نیروهای مسلح اسرائیل که در جنگ در راه آرمان خود کشته شده اند و نیز شهدای قتل عام نازی ها، و فراخوان ملی به توبه و ندامت می گردد. مراسم با به صدا درآوردن شوفار و به دنبال آن با اعلام این مطلب خاتمه می یابد: « باشد که اراده ی پروردگار ما خداوند همچنان که به ما افتخار بخشیده است دمیدن طلوع آزادی را مشاهده کنیم، به ما این سعادت را نیز ارزانی دارد که طنین صدای مسیح را بشنویم. »
در میان روزه های کوچک تر، که تعداد آنها چهارتاست، مهم تر از همه روزه ی نهم آب (72) است، که یاد تخریب معبد اول در سال 586 ق. م. و معبد دوم در سال 70 میلادی را زنده نگاه می دارد. این روزه تابع همان محدودیت های شدید و سختگیرانه ی یوم کیپور است، و نه روز قبل از آن، روزهای نیمه سوگواری شناخته می شود که در آنها بسیاری از یهودیان از خوردن گوشت و شراب خودداری می کنند، همچنان که سه هفته قبل از روزه هیچ نوع مراسم ازدواجی برگزار نمی شود.
دوره ی نیمه سوگواری دیگری که طی آن مراسم ازدواج برگزار نمی شود، چهل و نه روز بین پسح و عید هفته ها (73) ست. دلیل این امر پوشیده و در ابهام است، اما در سنت یهودی این امر با جنگ های آزادی بخش یهودیان تحت رهبری برکوخبا (74) ( 132-5) با رومیان پیوند دارد، که نتایج بسیار فاجعه آمیزی برای قوم یهود به بار آورد. وقفه ای در سوگواری در سی و سومین روز ( لگ بعومر ) (75) رخ می دهد که تعطیلی علما (76) نام گذاری شده است. قهرمان محوری جشن این روز از قرن شانزدهم ربی شمعون بن یوحای (77) است. او میهن پرست برجسته ای زاده ی قرن دوم بود که قدرت و بیدادگری رومیان مرعوبش نساخت، و نویسنده ی مشهور اثر کلاسیک عظیم عرفان یهودی زوهر (78)است که نام او مورد احترام و تکریم همگان است. این روز معروف به عنوان سالگرد وفات او، که در آن، به زبان عرفای یهودی، روح او در پیوندی مبارک با شخینا (79) ( حضور الهی ) وصلت کرد، با نام هیلولا(80) ی ( ازدواج ) ربی شمعون بن یوحای جشن گرفته می شود. مردم از سرتاسر اسرائیل بر سر مزار او در مرون (81)، روستایی در جلیل، فوج فوج جمع می شوند، و در آن جا در میان شادمانی و رقص و پایکوبی مدورا (82) یی ( آتش ) بزرگ در بزرگداشت یاد او و به افتخار او افروخته می شود.
برخلاف هیلولای ربی شمعون بن یوحای، سالگرد وفات یکی از والدین، که معمولاً همه ی یهودیان برای آن مراسمی برگزار می کنند، آکنده از نشانه های غم و اندوه است. ویژگی اصلی این آیین خواندن قدیش (83) در مراسمی دسته جمعی است که چنان که پیش تر یادآوری کردیم، شامل دعا برای فرارسیدن سلطنت خداوند است. در واقع، آرمان فرا رسیدن سلطنت خداوند بر همه ی آخرین وظایف یهودی بر روی زمین حاکم است. پذیرفتن سلطنت خداوند برای خود با آخرین نفس و بستن چشمان خود با اعلام یگانگی خداوند با کلمات « بشنو، ای اسرائیل، یهوه پروردگار ماست، یهوه یگانه است »، آرزوی هر یهودی در آستانه ی مرگ است. کسانی که در زمان مرگ نزدیک ترین خویشاوندان حاضر هستند در تسلیم به حکم و داوری الهی با اعلام « متبرک باد نام داور حقیقت » سر تعظیم فرود می آورند، و همچنین به نشانه ی سوگواری بخش فوقانی جامه ی روپوش خود را پاره می کنند. برای آخرین مراسم، حضور روحانی ضروری نیست. ویژگی مراسم تشییع و تدفین یهودیان سادگی و بی آلایشی آن است. پیکر در کفن پوشیده و در تابوت گذاشته می شود و در جامه ی حاشیه داری که وقتی در قید حیات بود از آن استفاده می کرد پوشانده می گردد، و سر او را بر روی خاکی که مخصوصاً به این منظور از ارض مقدس آورده می شود برای آرامش ابدی قرار می دهند. سوزاندن جسد مرده که در تعالیم یهودی روشی ناشایست برای خلاصی از جسد مرده است، در میان یهودیان مؤمن مقبول نیست.
مدت هفت روز پس از تدفین، خویشاوندان نزدیک به حالت سوگواری در خانه می مانند. طی یازده ماه پسران، یا در فقدان پسران ( در برخی جوامع ) بزرگ ترین دختر، برای خواندن قدیش هر روز در مراسم عبادت عمومی حاضر می شوند، و هر از گاهی به این امید محال که روح عزیز سفر کرده « در حیاتی تازه در پیشگاه ذات ازلی حضور یابد » و به امید این که در حیات ابدی با خداوند آرامش یابد دعا می خوانند.
پینوشتها:
1. نویسنده از علمای یهود بوده و مطالب فوق را براساس نوع نگاه خود به دین یهود نوشته است؛ لذا سایت راسخون، در خصوص صدق و کذبِ این نوشته مسئولیتی ندارد.
2. Kasher
3. Shochet
4. Tzitzith
5. Tefillin
6. Mezuzah
7. Arba Kanfoth
8. Tallith
9. Tefillah
10. Amidah
11. دعای دیگری که افزوده می شود برای عقیم گذاشتن طرح ها و توطئه های بدخواهان قوم یهود است، و بر اساس منابع تلمودی ( T. Berachoth,28 a ) در حدود سال 100 میلادی سموئیل جوان تر به درخواست ناسی ربان گملئیل اهل یبنه آن را سرود.
12. sovereignty
13. Shema
14. Alenu
15. Minyan
16. Kedushah
17. Kaddish
18. Sedarim
19. Sidra
20. Targum
21. Meturgeman
22. اُنقلوس ( Onkelos ) تلفظ آرامی اَکیلاس ( Aquilas ) یا اَکیلا است. این که آیا این دو مترجم یکی هستند یا نه، هنوز محل بحث است.
23. Akiba
24. Jonathan ben Uzziel
25. Musaf
26. تنها استثنا موساف سال نو است که دعای میانی دارد و سه جنبه از این عید را بیان می کند ( بنگرید به فصل 12).
27. Kiddushin
28. Chuppah
29. Kethuban
30. Get
31. polygamy
32. Cherem
33. بنگرید به فصل 20.
34. Milah
35. apostasy
36. Bar Mitzvah
37. T. Sukkah,42 a
38. T. Sukkah,26 a
39. Almanar
40. Beth ha-Sefer
41. Beth ha-Midrash
42. Yeshivot
43. Manna
44. دستور کتاب مقدس مبنی بر برگزاری عید پسح در دوره ی روییدن غلات ( «سفر تثنیه »، باب 16، آیه ی 1 ) تطبیق و هماهنگ ساختن ماه های شمسی و قمری را ضروری گرداند، که تفاوت سالانه ی آنها تقریباً یازده روز است. این تطبیق با افزودن یک ماه اضافی در فواصل گوناگون حاصل می شود و به جای دوازده ماه، سال را شامل سیزده ماه می سازد. این ماه اضافی بین آذار و نیسان قرار دارد و به نام آذار شنی( Adar Sheni ) ( آذار دوم ) خوانده می شود.
45. Seder
46. Shavuoth
47. Feast of Weeks
48. Bikkurim
49. Jewish National Fund
50. Tishri
51. Ethrog
52. Sukkah
53. Sukkoth
54. Shemini Atzereth
55. Simchat Torah
56. Rosh Hashanah
57. Shofar
58. messianism
59. Kol Nidre
60. Abodah
61. جدا از سال نو، این تنها موردی است که یهودیان در هنگام خواندن عالنو ( Alenu ) در موساف زانو می زنند، زیرا همه ی اعمال زانو زدن در سایر موارد منحصراً به عبادت در معبد اختصاص دارد.
62. Neilah
63. Mount Carmel
64. Purim
65. Haman
66. the Book of Esther
67. Shunshan-Purim
68. Chanukah
69. Judas Maccabeus
70. Yom Haatzmaut
71. Hallel
72. ninth of Ab
73. Feast of Weeks
74. Barkocheba
75. Lag Ba’omer
76. Scholars Holiday
77. Rabbi Simeon Ben Yochai
78. Zohar بنگرید به فصل 19.
79. Shechinah
80. Hillulah
81. Meron
82. Medurah
83. بنگرید به فصل 16.
منبع مقاله :
اپستاین، ایزیدور، (1388)، یهودیت: بررسی تاریخی، ترجمه: بهزاد سالکی، تهران، مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، چاپ دوم.