امام صادق علیه السلام در تفسیر آیه «… هُدی لِلمُتَّقین» فرمود:
«اَلمُتَّقونَ شیعَتُنا الَّذینَ یؤمِنُونَ بِالغَیبِ و یقیمُونَ الصَّلاهَ و مِمّا رَزَقناهُم ینفِقُونَ»؛
«متقین شیعیان ما هستند که به غیب ایمان داشته، نماز را برپا میدارند و از آنچه خدا روزی آنان کرده، انفاق مینمایند». [1]
آن حضرت در روایتی دیگر فرمود:
«إنَّما الشِّیعَهُ مَن … إن أَتاهُم ذُو حاجَهٍ رَحِمُوهُ»؛ «همانا شیعه کسی است که اگر نیازمندی نزد او بیاید، به او رحم کند». [2]
و نیز فرمود:
«اِختَبِرُوا شیعَتَنا فِی خَصلَتَینِ … المُحافَظَهِ عَلَی الصَّلاهِ والمُواساهِ لِلأِخوانِ و إن کانَ شَیئا قَلیلاً»؛
«شیعیان ما را با دو خصلت امتحان کنید: یکی در مراقبت از اوقات نماز و دیگری کمک به برادران دینی؛ هرچند اندک باشد». [3]
گستره انفاق
انفاق به معنای اعطا و بخشش چیزی در راه خداست؛ به تعبیر دیگر، انفاق عبارت از بذل رایگان تمام یا بخشی از سرمایههای انسان در راه خدا و برای کسب رضایت اوست، که این امر گاهی در اموال و سرمایههای مادی انسان است؛ مانند کمک مالی به فقیر، ساختن مدرسه، بیمارستان و… گاهی نیز در سرمایههای معنوی است؛ مانند صرف کردن وقت، علم و دانش و امثال این امور در راه کمک به افراد نیازمند و امور خیر. انفاق در راه خدا، همه این امور را شامل میشود.
قرآن کریم در اوصاف متقین میفرماید:
«اَلَّذینَ یؤمِنونَ بِالغَیبِ ویقیمونَ الصَّلوهَ ومِمّا رَزَقنـهُم ینفِقون»؛
«متقین کسانی هستند که به غیب ایمان میآورند و نماز را برپا میدارند و از آنچه روزی آنان کردهایم انفاق مینمایند». [4]
در این آیه، خداوند نگفته است: «و من أموالهم ینفقون»؛ «آنان از اموالشان انفاق میکنند» بلکه میفرماید: «و مِمّا رَزَقنـهُم ینفِقون»؛ «از آنچه روزی آنان کردهایم انفاق مینمایند».
چنین تعبیری شامل تمام مواهب و روزیهای مادی و معنوی، که خداوند نصیب انسان کرده است، میشود.
در روایات نیز دامنه انفاق فراتر از انفاق مادی بیان شده است.
پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) فرموده:
«کلُّ مَعروفٍ صَدَقَهٌ اِلی غَنِی اَو فَقیرٍ فَتَصَدَّقُوا و لَو بِشِقِّ تَمرَهٍ»؛ «هر کار نیکی صدقه است؛ چه صدقهگیرنده فقیر باشد یا ثروتمند. پس صدقه بدهید؛ هرچند نیمی از خرما باشد». [5]
با توجه به آیه و روایت مذکور، انفاق گستره وسیعی دارد که شامل اعطای همه سرمایههای مادی و معنوی انسان به تمام افراد نیازمند میشود. از این رو مؤمنان نه تنها وظیفه دارند از اموال خود در راه خدا انفاق نمایند، بلکه از عقل، دانش، نیروی جسمی، وقت، هنر و هر سرمایه دیگری که خدا در اختیار آنان قرار داده، به نیازمندان ـ اعم از اینکه از جهت مالی فقیر باشند و یا ثروتمند ـ یا راههای خیر دیگر کمک نمایند. ازاینرو آنان که از سرمایههای مادی بهرهای ندارند نباید احساس نمایند که از انجام این کار خیر و عظیم محروماند. بلکه باید بدانند راه انفاق همیشه برای آنان باز است و آنان میتوانند از دیگر سرمایههای خود به دیگران کمک کرده، از برکات و اجر فراوان این عمل بهره مند شوند؛
تا توانی به جهان خدمت محتاجان کن بدمی یا درمی یا قلمی یا قدمی
انفاق در راه خدا از جهت حکم تکلیفی نیز بر دو قسم است:
1. انفاق واجب:
اسلام در مواردی، هزینه کردن بخشی از اموال را بر مسلمانان واجب نموده است؛ همچون پرداخت خمس، زکات، کفّارات و نذر که هر مکلّفی وظیفه دارد در صورت واجد شرایط بودن، مقدار معینی از اموال خود را در راههای مذکور و به شکلی که اسلام فرمان داده پرداخت نماید. افزون بر موارد مذکور، گاه انفاق و هزینه کردن اموال در مواردی خاص نیز بر فرد مسلمان واجب میشود؛ همچون موردی که مسلمان یا انسان محترمی محتاج و مضطر گردد و توان رفع احتیاج خود را نداشته باشد و یا جامعه اسلامی نیازمند هزینه کردن اموالی گردد که از توان حکومت اسلامی خارج باشد؛ همچون تأمین هزینه جنگ و جهاد، ساختن مدرسه، بیمارستان و دیگر نیازهای ضروری جامعه که در چنین مواردی نیز ثروتمندان موظفاند بخشی از اموال خود را در راههای مذکور هزینه نمایند تا جان، آبرو و امنیت برادر مسلمان و یا جامعه اسلامی در معرض تهدید و خطر قرار نگیرد.
2. انفاق مستحب:
عبارت است از بخشش قسمتی از سرمایه ـ به غیر از حقوق واجب ـ در راه خدا و کارهای خیر که در شرع حدّ و اندازه مشخصی برای آن تعیین نگردیده است و مقدار آن به اختیار انفاقکنندگان گذاشته شده است.
از دو قسم انفاق، آنچه در این بحث بیشتر درصدد بیان آن هستیم و اهلبیت (علیهم السلام) آن را از اوصاف شیعیان خود برشمردهاند همین قسم از انفاق است؛ زیرا انفاقهای واجب وظیفه و تکلیف همه مسلمانان است که باید آن را از سرمایههای خود خارج کرده، به نیازمندان کمک نمایند؛ اما آنچه وظیفه واجب مسلمانان نیست و به واسطه عمل به آن شخص از دیگر انسانها متمایز میگردد همین انفاقهای مستحبی است؛ هرچند برخی آیات و روایاتی که در این بحث، به آنها اشاره میگردد شامل انفاقهای واجب نیز میشود.
اهمیت انفاق در نظر اسلام
انفاق در راه خدا و کمک به نیازمندان، یکی از صفات حمیده و پسندیده و نمایانگر حس همدردی انسان با فقیران و محرومان جامعه و حاکی از احساس مسئولیتی است که شخص در مقابل مستمندان و جامعه اسلامی و حتی در مقابل خداوند دارد. این عمل پسندیده و نیک آثار فراوانی برای جامعه به دنبال دارد؛
فاصله طبقاتی میان فقیر و غنی را کاهش میدهد و جامعه از بسیاری از آلودگیها و فسادها و ناهنجاریها پاک میشود و گاه از هلاکت و نابودی نجات پیدا میکند؛ زیرا اگر به واقعیت امور توجه شود این حقیقت آشکار خواهد شد که ریشه بسیاری از مفاسد اخلاقی، فرهنگی، اجتماعی در جامعه فقر و نداری و نیاز افراد به کمک دیگران است که اگر این نیازها از سوی دیگر افراد جامعه برطرف شود، شخص نیازمند برای تأمین نیاز خود مرتکب گناه و کار خلاف نخواهد شد.
از طرف دیگر، انفاق بسیاری از رذایل اخلاقی، همچون بخل، مالاندوزی و دنیاطلبی را از وجود انفاق کننده محو کرده و باعث رشد و نمو صفات اخلاقی و پسندیده در وجود وی میگردد. از این رو اسلام برای انفاق و کمک به دیگران اهمیت فوقالعادهای قائل شده و جایگاه بسیار رفیعی را برای این صفت حمیده در نظر گرفته است.
دلایل اهمیت و ارزش این عمل به شرح ذیل است:
الف. فرمانها و سفارشهای مؤکد
انفاق، به اندازهای از نظر اسلام ارزش دارد که خداوند متعال و اولیای الهی با دستورهای مؤکد و سفارشهای فراوان، مؤمنان را به انفاق در راه خدا ترغیب و تشویق نموده، به آنان توصیه کردهاند که قبل از آنکه زمان بگذرد و عمر و سرمایههای آنان از بین برود از انفاق به نیازمندان غفلت نورزند.
خداوند در قرآن کریم خطاب به مؤمنان میفرماید:
«یـاَیهَا الَّذینَ ءامَنوا اَنفِقوا مِمّا رَزَقنـکم مِن قبلان یأتِی یومٌ لا بَیعٌ فیهِ ولا خُلَّهٌ ولا شَفـعَهٌ»؛
«ای کسانی که ایمان آوردهاید! از آنچه به شما روزی دادهایم انفاق کنید؛ پیش از آنکه روزی فرا رسد که نه خرید و فروشی است و نه دوست و شفاعتی». [6]
در جای دیگر میفرماید:
«واَنفِقوا مِن ما رَزَقنـکم مِن قبلان یأتِی اَحَدَکمُ المَوتُ فَیقولَ رَبِّ لَولا اَخَّرتَنی اِلی اَجَلٍ قَریبٍ فَاَصَّدَّقَ واَکن مِنَ الصّــلِحین»؛
«از آنچه به شما روزی دادهایم انفاق کنید؛ پیش از آنکه مرگ یکی از شما فرا رسد و بگوید: پروردگارا، چرا مرگ مرا برای مدت کمی به تأخیر نینداختی تا در راه خدا صدقه دهم و از صالحان باشم». [7]
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) نیز میفرماید:
«تَصَدَّقوا و لَو بِصاعٍ مِنَ التَّمرِ، و لَو بِبَعضِ صاعٍ و لو بِقَبضَهٍ و لو بِبَعضٍ قَبضَهٍ و لَو بِتَمرَهٍ و لَو بِشِقِّ تَمرَهٍ! فَاِنَّ اَحَدَکم لاقی اللّهَ، فَقالَ لَه: اَلَم اَفعَل بِک؟ اَلَم اَجعَلک سَمیعا بَصیرا؟ اَلَم اَجعَل لَک مالاً و وَلَدا؟ فَیقُولُ: بَلی، فَیقُولُ اللّهُ تَبارَک و تَعالی: و أُنظُر ما قَدَّمتَ لِنَفسِک قال: فَینظُرُ قُدّامَهُ و خَلفَهُ و عَن یمینِهِ و عَن شِمالِهِ، فَلا یجِدُ شَیئا یقِی بِهِ وَجهَهُ مِنَ النّارِ»؛
«صدقه بدهید، هرچند به یک صاع از خرما، حتی نصف صاع، حتی یک مشت خرما، حتی نصف مشت، حتی یک خرما، حتی نصف خرما! همانا برخی از شما خدا را ملاقات میکند. پس به او گفته میشود: آیا تو را قدرت و توان ندادم؟ آیا تو را شنوا و بینا نکردم؟ آیا به تو مال و فرزند ندادم؟ میگوید: چرا. پس خداوند میگوید: پس ببین چه چیز برای خودت فرستادهای. وی به جلو و عقب و سمت راست و چپ خود نگاه میکند و چیزی نمییابد که خود را با آن از آتش جهنم حفظ نماید». [8]
در قیامت انسان آنقدر محتاج و نیازمند است که گاهی ذرهای کار خیر یا انفاق در راه خدا میتواند برای انسان مفید باشد و او را از آتش جهنم نجات دهد. در این روایت پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) میفرماید: حتی اگر نیم دانه خرما میتوانید انفاق کنید، از آن دریغ نکنید؛ زیرا همین نیم دانه ممکن است باعث نجات شما گردد. قریب همین مضمون در روایات دیگری نیز از آن حضرت نقل شده است؛
«اِتَّقُوا النّارَ و لَو بِشِقِّ تَمرَهٍ، اِتَّقُوا النّارَ و لَو بِشَربَهٍ مِن ماءٍ»؛
«از آتش جهنم پرهیز کنید، هرچند با نصف خرما باشد. از آتش جهنم پرهیز کنید، هرچند با شربتی از آب باشد». [9]
ای که دستت میرسد کاری بکن
پیش از آن کز تو نیاید هیچ کار
تیره روزان جهان را به چراغی دریاب
تا پس از مرگ، تو را شمع مزاری باشد
ب. انفاق، معامله با خداوند
قرآن کریم انفاق و کمک به نیازمندان را معامله با خدا دانسته است که خداوند در این معامله، خود کمک مالی یا غیر مالی را از انفاقگران دریافت کرده و در مقابل سودی عظیم و ارزشمند که قابل مقایسه با آنچه انفاق شده نیست، به انفاقگران عطا مینماید.
قرآن کریم در این باره میفرماید:
«یـاَیهَا الَّذینَ ءامَنوا هَل اَدُلُّکم عَلی تِجـرَهٍ تُنجیکم مِن عَذابٍ اَلیم * تُؤمِنونَ بِاللّهِ ورَسولِهِ وتُجـهِدونَ فی سَبیلِ اللّهِ بِاَمولِکم…* یغفِر لَکم ذُنوبَکم ویدخِلکم جَنّـتٍ تَجری مِن تحتها الاَنهـرُ ومَسـکنَ طَیبَهً فی جَنّـتِ عَدنٍ ذلِک الفَوزُ العَظیم»؛
«ای کسانی که ایمان آوردهاید! آیا نمیخواهید شما را به تجارتی راهنمایی کنم که شما را از عذاب دردناک رهایی میبخشد؟ [آن تجارت این است که] به خدا و رسولش ایمان بیاورید و با اموالتان در راه خدا جهاد نمایید در مقابل خداوند گناهانتان را میبخشد و شما را در باغی از باغهای بهشت که نهرها از زیر درختانش جاری است، داخل میکند و در منازل پاکیزه در بهشت جاویدان جای میدهد و این پیروزی عظیمی است». [10]
در آیهای دیگر قرآن میفرماید:
«اَلَم یعلَموا اَنَّ اللّهَ هُوَ … یأخُذُ الصَّدَقـتِ»؛ «آیا نمیدانستند که فقط خدا … صدقات را میگیرد». [11]
امام صادق علیه السلام نیز میفرماید:
«ما مِن شَیءٍ إلاّ وُکلَ لَهُ مَلَک إلاّ الصَّدَقَهَ فَاِنَّها تَقَعُ فِی یدِ اللّهِ»؛
«هیچ چیزی نیست مگر اینکه خداوند بر آن فرشتهای موکل نموده است؛ جز صدقه، همانا صدقه در دست خداوند قرار میگیرد». [12]
به همین جهت است که در روایات نقل شده که امام سجاد علیه السلام گاهی که صدقهای به فقیر میدادند دست سائل را میبوسیدند. وقتی علت این امر را از آن حضرت سؤال میکردند، آن حضرت میفرمود: «صدقه قبل از اینکه به دست فقیر برسد به دست خدا میرسد؛ به این علت من دست فقیر را میبوسم!»[13]
امام صادق علیه السلام نیز در مورد حالات پدرشان امام باقر علیه السلام میفرماید: «پدرم وقتی چیزی به سائل میداد، آن را برمیگردانید و میبوسید و میبویید. سپس آن را به سائل میداد». [14]
ج. انفاق؛ نعمت بزرگ الهی به بنده
بسیارند افرادی که کمک کردن به دیگران را نوعی غرامت و ضرر برای خود میشمارند و از مراجعه افراد نیازمند به در خانه خود ناراحت میشوند و اگر نیازمندی حاجت خود را از آنان طلب نماید از برآوردن آن امتناع میورزند و گاه او را به دیگری حواله میدهند؛ در حالی که این افراد از حقیقت امر غافلاند و نمیدانند که با آمدن آن حاجتمند به در خانه آنان، خداوند نعمتی را به سوی آنها گسیل داشته است که آنان باید قدر این نعمت الهی را بدانند.
امام حسین علیه السلام در این باره میفرماید:
«اِعلَمُوا! أَنَّ حَوائجَ النّاسِ اِلَیکم مِن نِعَمِ اللّهِ عَلَیکم فَلا تَمَلُّوا النِّعَمَ فَتَتَحَوَّلُ اِلی غَیرِکم»؛
«بدانید که حاجتهای مردم به شما از نعمتهای الهی برای شماست؛ از این نعمتهای الهی ملول و دلگیر نشوید که خداوند آن را به دیگری محول خواهد کرد». [15]
بنابراین وقتی حاجتمند و برادر مسلمان یا مؤمنی برای رفع نیازش به انسان مراجعه میکند باید مؤمنان بسیار شادمان شوند و حاجت برادر نیازمند را به گونهای نیکو و حتی بیشتر از آنچه طلب مینماید برآورده سازند و بدانند که او وسیلهای است که خداوند به درب خانه انسان فرستاده تا توشه سفر آخرت انسان را بر دوش خود حمل کند و به مقصد برساند لذا مؤمنان باید زیرکی و فراست به خرج داده، سعی کنند بار بیشتری را به وسیله او به خانه آخرت خود بفرستند تا در دنیای دیگر از این توشه ذخیره شده استفاده کنند. امیرالمؤمنین علی علیه السلامدر وصیتی خطاب به فرزندش امام حسن علیه السلاممیفرماید:
«اِذا وَجَدتَ مِن اَهلِ الفاقَهِ مَن یحمِلُ لَک زادَک اِلی یومِ القِیامَهِ فَیوافِیک بِهِ غَدا حَیثُ تَحتاجُ اِلَیهِ، فَاغتَنِمهُ و حَمِّلهُ اِیاهُ و اَکبِر مِن تَزوِیدِهِ و اَنتَ قادِرٌ عَلَیهِ، فَلَعَلَّک تَطلُبُهُ فَلا تَجِدُهُ»؛
«هرگاه از نیازمندان کسانی را دیدی که توشهات را به سوی آخرت حمل میکند و در آن روز که به آن محتاج هستی به تو پس دهد وجود وی را غنیمت بشمار و توشهات را بر دوش او حمل کن و اگر توان داری بار بیشتری بر او حمل نما؛ زیرا ممکن است روزی در جستجوی او برآیی، ولی او را نیابی». [16]
توشه برداری است بهر منزل فردای تو مغتنم دان چون به درگاه تو آید سائلی
اما اگر شخص به حاجتمند پاسخ منفی دهد و او را از درب خانه خود براند نه تنها خود را از این نعمت الهی محروم کرده است بلکه خداوند گاه اصل مال و ثروت بنده را نیز از او گرفته و به دیگری میسپارد.
علی علیه السلام میفرماید:
«إِنَّ لِلّهِ عِبادا یخصُّهُم اللّهُ بِالنِّعَمِ لِمَنافِعِ العِباد، فَیقِرُّها فِی أَیدِیهِم ما بَذَلُوا، فَاِذا مَنَعُوها نَزَعَها مِنهُم ثُمَّ حَوَّلَها اِلی غَیرِهِم»؛
«خداوند بندگانی دارد که برای تأمین منفعت دیگر بندگانش به آنان نعمتی میدهد و تا زمانی که آنان از این نعمت به دیگران انفاق نمایند آن را در دست اینان نگه میدارد؛ اما هرگاه اینان از بذل به دیگران امتناع ورزند، خداوند آن نعمت را از آنان گرفته و به دیگری میسپارد». [17]
د. انفاق؛ سرآغاز برکات و پاداش فراوان
انفاق و کمک به دیگران آثار و برکات فراوانی برای انسان، در دنیا و آخرت، دارد و باعث میشود که هم زندگی دنیایی انسان متحول شود و هم در آخرت از پاداشها و برکات آن بهرهمند گردد. اوّلین اثری که انفاق در راه خدا دارد، این است که خدا کمبود ظاهری را که به واسطه برخی انفاقها در مال و سرمایه انسان ایجاد میگردد از راههایی دیگر جبران مینماید.
قرآن در اینباره میفرماید:
«و ما اَنفَقتُم مِن شَیءٍ فَهُوَ یخلِفُهُ وهُوَ خَیرُ الرّازِقین»؛ «و هر چیزی را در راه خدا انفاق کنید، خدا جایگزین میکند و او بهترین روزیدهندگان است». [18]
امام صادق علیه السلام نیز در روایتی میفرماید:
«ثَلاثَهٌ اُقسِمُ بِاللّهِ أَنَّها الحَقُّ، ما نَقَصَ مالٌ مِن صَدَقَهٍ و لا زَکاهٍ»؛
«سه چیز است که سوگند میخورم حقیقت دارد و یکی از آن سه این است که هیچ مالی با انفاق و پرداخت زکات کم نمیشود». [19]
یکی از عمدهترین عواملی که باعث میشود برخی از انفاق در راه خدا امتناع ورزند این است که گمان مینمایند اگر کمکی به فقیران کنند و یا اموالی در راههای خیر دیگر مصرف کنند از سرمایه آنها کاسته خواهد شد؛ در حالی که این اندیشهای باطل است؛ زیرا روزی دهنده همه بندگان، خداوند است، اوست که اگر بخواهد به فردی روزی میدهد و روزی برخی را قطع میکند، روزی بعضی را افزایش داده و روزی برخی را کاهش میدهد و چنین خدایی که روزی همگان در دست اوست، خود ضمانت کرده که این کاهش ظاهری را، جبران نماید. علاوه بر این گاه خداوند چندین برابر آن چه را انسان انفاق کرده از راههایی دیگر به او عطا میکند.
قرآن کریم میفرماید:
«مَن ذَا الَّذی یقرِضُ اللّهَ قَرضـاً حَسَنـاً فَیضـعِفَهُ لَهُ اَضعافـاً کثیرَهً واللّهُ یقبِضُ ویبصُـطُ واِلَیهِ تُرجَعون»؛
«کیست که به خدا قرض حسنهای دهد (و از اموالی که خدا به او بخشیده انفاق نماید) تا خداوند آن را برای او چند برابر کند؟ و خداوند است که روزی بندگان را محدود یا گسترده میسازد و به سوی او باز میگردید». [20]
از دیگر برکات دنیایی انفاق؛ شفای امراض، افزایش عمر و دفع مرگهای ناگهانی است. پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) میفرماید:
«داوُوا مَرضاکم بِالصَّدَقَهِ»؛ «بیماران خود را با صدقه مداوا کنید». [21]
امام باقر علیه السلام نیز میفرماید:
«البِرُّ والصَّدَقَهُ… یزیدانِ فِی العُمرِ و یدفَعانِ عَن سَبعینَ مَیتَهَ سُوءٍ»؛
«نیکی و صدقه، عمر انسان را افزایش داده، هفتاد نوع مرگ بد را از انسان دفع مینماید». [22]
بزرگترین برکت و پیامد انفاق، محو گناهان و پاداش عظیم آخرتی است که خداوند به دلیل کمک به نیازمندان به بندهاش عطا مینماید.
قرآن کریم میفرماید:
«تُجـهِدونَ فی سَبیلِ اللّهِ بِاَمولِکم… * یغفِر لَکم ذُنوبَکم ویدخِلکم جَنّـتٍ تَجری مِن تحتها الاَنهـرُ ومَسـکنَ طَیبَهً فی جَنّـتِ عَدنٍ ذلِک الفَوزُ العَظیم»؛
«در راه خدا با اموال خود جهاد نمایید. خداوند گناهانتان را میبخشاید و شما را در باغهایی از بهشت داخل میکند که نهرهایی از زیر درختانش جاری است و در خانههای پاکیزه در بهشت جاویدان جای میدهد و این پیروزی عظیم است». [23]
همچنین قرآن در آیات دیگر پاداش هفتصد برابر، [24] اجر بزرگ، [25] اجر و رزق کریم [26] همسران بهشتی [27] و پاداشهای فراوان دیگری را به انفاق کنندگان وعده داده و در آیهای دیگر میفرماید:
«فَلا تَعلَمُ نَفسٌ ما اُخفِی لَهُم مِن قُرَّهِ اَعینٍ جَزاءً بِما کانوا یعمَلون»؛
«هیچ کس نمیداند چه پاداشهای عظیمی که مایه روشنی چشمهاست برای آنان (انقاقگران) نهفته است. این پاداش کارهایی است که انجام میدادند». [28]
پاداش انفاق در راه خدا به قدری عظیم است که خداوند متعال در این آیه میفرماید: هیچ کسی حتی فرشتگان الهی از این پاداش آگاه نیستند و از این تعبیر معلوم میشود که این پاداش، غیر از پاداشهایی است که در آیات دیگر برای انفاق ذکر شده و از همه آنها بالاتر است و تنها در سرای دیگر است که خداوند آن را برای کسانی که انفاق میکنند، آشکار خواهد کرد؛ بهگونهای که با دیدن این پاداش عظیم، چشم آنان روشن خواهد شد.
امام زینالعابدین علیه السلام و انفاق در راه خدا
شیخ صدوق (ره) در کتاب «عللالشرایع» مینویسد:
زُهرَی در یکی از شبهای خیلی سرد با حضرت زین العابدین علیه السلام مصادف شد و دید آن حضرت مقداری آرد و هیزم بر پشت خود حمل کرده، آن را به جایی میبرد. سؤال کرد: یابن رسول اللّه، اینها چیست که بر دوش خود حمل مینمایید؟ امام فرمود: من عزم سفری دارم و اینها زاد و توشهای است که برای این سفر مهیا کرده و میروم تا آن را در مکان محفوظی ذخیره نمایم. زهری گوید: به آن حضرت عرض کردم: اجازه بدهید تا غلام من این بار را حمل کند. حضرت فرمود: نه. گفتم: پس اجازه بدهید خودم آنها را بردارم. امام فرمود: نه. من خود سزاوارترم به اینکه مالی که باعث نجات من است و به نیکویی مرا به مقصد میرساند، حمل نمایم. تو را سوگند میدهم که به دنبال کار خود برو و مرا تنها بگذار! زهری میگوید: با شنیدن این سخن باز گشتم. ولی پس از چند روز آن حضرت را ملاقات کردم و گفتم: یابن رسولالله! من اثری از آن سفری که گفتید ندیدم؟ حضرت فرمود: آن سفری که عرض کردم، مرگ و سفر آخرت است که خودم را برای آن آماده مینمایم». [29]
نامه امام رضا علیه السلام به امام جواد علیه السلام
در کتاب عیون اخبار الرضا از احمدبن محمد بزنطی روایت شده است که وی میگوید:
«من آن نامهای را که حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام به فرزند بزرگوارش امام محمدتقی علیه السلامنوشته بود خواندم. در آن نامه امام رضا علیه السلام به فرزندش نوشته بود: ای اباجعفر! به من خبر رسیده است موقعی که میخواهی از منزل خارج شوی غلامانت به جهت آن بخلی که دارند تو را از درب کوچک بیرون میبرند که خیر تو به کسی نرسد. تو را به آن حقی که بر گردنت دارم سوگند میدهم که از درب بزرگ رفت و آمد نمایی و هر وقت از خانه خارج شده و سوار مرکب میشوی با خود درهم و دینار بردار که هرکس چیزی از تو بخواهد عطا کنی. اگر عموهایت چیزی از تو بخواهند کمتر از پنجاه دینار به آنها ندهی و اگر عمههایت چیزی از تو خواستند کمتر از بیست و پنج دینار به آنان نبخشی و چنانچه بخواهی بیشتر از این مبلغ عطا نمایی مختاری. اگر در راه خدا انفاق کنی خداوند بزرگ تو را برگزیده و مقام تو را بالا خواهد برد، پس در راه خدا انفاق نما و از فقر و تهیدستی باکی نداشته باش». [30]
منابع
[1]. بحارالانوار، ج 2، ص 21؛ تفسیر العیاشی، ج 1، ص 26.
[2]. بحارالانوار، ج 65، ص 179؛ مشکاه الانوار، ص 126.
[3]. مستدرک الوسائل، ج 7، ص 209.
[4]. بقره 2 2.
[5]. الامالی، طوسی، ص 458؛ وسائل الشیعه، ج 9، ص 381.
[6]. بقره 2 254.
[7]. منافقون 63 10.
[8]. وسائل الشیعه، ج 9، ص 379.
[9]. همان، ج 10، ص 314.
[10]. صف 61 10 – 12.
[11]. توبه 9 104.
[12]. وسائل الشیعه، ج 9، ص 435.
[13]. وسائل الشیعه، ج 10، ص 314.
[14]. الکافی، ج 4، ص 9؛ ثواب الاعمال، ص 144.
[15]. مستدرک الوسائل، ج 12، ص 369.
[16]. نهج البلاغه، نامه 31.
[17]. همان، حکمت 425؛ وسائل الشیعه، ج 16، ص 325.
[18]. سبأ 34 39.
[19]. بحارالانوار، ج 75، ص 209؛ میزان الحکمه، ج 3، ص 1960.
[20]. بقره 2 245.
[21]. من لایحضره الفقیه، ج 2، ص 66؛ الخصال، ص 48؛ وسائل الشیعه، ج 2، ص 433.
[22]. بحارالانوار، ج 93، ص 130.
[23]. صف 61 11 – 12.
[24]. بقره 2 261.
[25]. حدید 57 7.
[26]. همان 11؛ انفال 8 3 – 4.
[27]. آلعمران 3 15 و 17.
[28]. سجده / 15 – 17.
[29]. علل الشرایع، ج 1، ص 231.
[30]. عیون اخبار الرضا علیه السلام، ج 1، ص 11.