احسان و نیکی به والدین آثار و پاداشهای فراوانی دارد که خداوند در دنیا و آخرت این پاداشها را نصیب فرد احسان کننده مینماید. از آثار مهم دنیوی آن طولانی شدن عمر و زیاد شدن روزی است.
پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) فرمود:
«مَن یضمَن لِی بِرَّ الوالِدَینِ و صِلَهَ الرَّحِمِ أَضمَن لَهُ کثرَهَ المالِ و زِیادَهَ العُمرِ والمَحَبَّهَ فِی العَشیرَهِ»؛
«هرکس ضمانت دهد مرا به نیکی کردن به والدین و صله رحم، من برای او سه چیز را ضمانت میکنم: زیادی اموال، زیادی عمر و محبوبیت در میان خویشاوندان». [1]
داستان گاو بنیاسرائیل
«شخصی را در بنی اسرائیل کشتند و جنازهاش را بر سر راه انداختند و کسی نمیدانست چه کسی او را کشته و انگیزه قتل چه بوده است؟ این جریان سبب شد هر گروه از بنیاسرائیل گروه دیگر را متهم به قتل آن شخص نماید و در نتیجه اختلاف شدیدی در میان آنان پدید آمد. نزدیکان مقتول برای حل مشکل به نزد حضرت موسی علیه السلام آمدند. آن حضرت نیز با استمداد از وحی الهی به آنان دستور داد گاوی را بکشند و عضوی از آن را به بدن مقتول بزنند تا مقتول زنده شود و قاتل خود را معرفی نماید. بنیاسرائیل روی عادت دیرینه خود، بنای لجاجت را گذارده و ضمن به تمسخر گرفتن این دستور، توضیح بیشتری از موسی علیه السلام در مورد آن گاو خواستند.
موسی علیه السلام به دستور خداوند خصوصیاتی را برای آن گاو ذکر فرمود و آنان بالاخره قانع شدند و به جستجوی گاو پرداختند و پس از جستجوی زیاد آن را نزد جوانی از بنیاسرائیل یافتند و با قیمت بسیار بالایی آن گاو را خریده و ذبح نمودند و پس از کشتن گاو، عضوی از آن را به مقتول زدند و او به اذن الهی زنده شد و قاتل خود را معرفی کرد.
در مورد اینکه چرا بنیاسرائیل مأمور به خرید این گاو شدند و آن را با چند برابر قیمت گاوهای معمولی خریدند، امام رضا علیه السلاممیفرماید: هنگامی که بنیاسرائیل آن گاو را پیدا کرده، ذبح نمودند بعضی از آنها به موسی علیه السلام گفتند: این گاو داستانی دارد. موسی علیه السلام فرمود: داستانش چه بود؟ آنان گفتند: جوانی که صاحب گاو بود نسبت به پدر و مادر خود مهربان و نیکوکار بود؛ از جمله در یکی از روزها این جوان معامله پرسودی انجام داد و کالایی را فروخت، سپس برای تحویل دادن آن کالا به خانه آمد تا کلید انبار را بردارد و جنس را تحویل خریدار دهد، ولی متوجه شد که کلیدها زیر سر پدرش میباشد و او هم به خواب رفته است. جوان حاضر نشد پدر را از خواب بیدار نماید و از معامله صرف نظر کرد. هنگامی که پدرش بیدار شد و از ماجرا خبردار گردید، آن گاو را در عوض سودی که از دست پسرش رفته بود به وی بخشید. موسی علیه السلام وقتی این قضیه را شنید فرمود: «اُنظُرُوا اِلَی البِرِّ ما بَلَغَ بِاَهلِهِ»؛ «بنگرید که نیکی و احسان با نیکوکار چه میکند؟». [2]
نیکی به پدر و مادر و آسان کردن مرگ
امام صادق علیه السلام در این باره فرمود:
«مَن اَحَبَّ أَن یخَفِّفَ اللّهُ عَزَّوجَلَّ عَنهُ سَکراتِ المَوتِ فَلیکن… بِوالِدَیهِ بارّا فَاِذا کانَ کذلِک هَوَّنَاللّهُ عَلَیهِ سَکراتِ المَوتِ و لَم یصِبهُ فَقرا ابداً»؛
«کسی که دوست دارد خداوند سختیهای مرگ را بر او آسان نماید، باید به پدر و مادرش نیکی کند و هرگاه چنین رفتاری داشته باشد خداوند سختیهای مرگ را بر او آسان میگرداند و هیچگاه مبتلا به فقر نخواهد شد». [3]
پیامد دیگر احسان به والدین آمرزش گناهان و ورود به بهشت است.
شخصی نزد پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) آمد و عرض کرد:
«یا رَسولَ اللّهِ، ما مِن عَمَلٍ قَبِیحٍ اِلاّ قَد عَمِلتُهُ فَهَل لِی مِن تَوبَهٍ؟ فقالَ رَسولُ اللّهِ (صلی الله علیه و آله وسلم): فَهَل مِن والِدَیک اَحَدٌ حَی؟ قال: اَبِی. قالَ: فَاذهَب فَبِرَّهُ، قال: فَلمّا وَلّی، قالَ رَسولُ اللّهِ: لَو کانَت اُمُّهُ»؛
«یا رسول الله! عمل زشتی نیست که من آن را انجام نداده باشم، آیا راه بازگشتی هست؟ حضرت فرمود: آیا از والدینت کسی زنده هست؟ مرد گفت: بلی، پدرم زنده است، حضرت فرمود: برو و به او نیکی کن. راوی گوید: وقتی آن مرد رفت پیامبر فرمود: ای کاش مادرش زنده بود». [4]
یعنی اگر مادرش زنده بود و او به مادرش احسان میکرد خداوند زودتر گناهانش را مورد عفو قرار میداد. از آن حضرت نقل شده است که فرمود:
«مَن اَصبَحَ مَرضِیا ِلاَبَوَیهِ، اَصبَحَ لَهُ بابانِ مَفتوُحانِ اِلَی الجَنَّهِ»؛
«هرکس پدر و مادرش از او راضی باشند خداوند دو در از درهای بهشت را به روی او میگشاید». [5]
پیامد بیاحترامی به والدین
بیاحترامی یا احترام نگذاشتن به والدین، هرچند بسیار اندک باشد، پیامدهای ناگواری در دنیا و آخرت دارد.
یکی از آثار دنیوی احسان یا ظلم به والدین این است که انسان در دنیا همان رفتاری را که با والدینش نموده از سوی فرزندان خود خواهد دید. اگر به پدر و مادرش احسان و نیکی کند فرزندان او نیز به او نیکی خواهند کرد و اگر به پدر و مادرش ظلم و بدی کند فرزندان او نیز به او ظلم خواهند نمود.
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) فرمود:
«بِرّوُ آباءَکم یبِرَّکم ابناءُکم»؛ «به پدرانتان نیکی کنید تا فرزندانتان به شما نیکی نمایند». [6]
البته اینکه در برخی موارد فرزند برخلاف راه و رفتار والدین عمل میکند از موارد استثنایی این قانون کلی است که آن هم علل و عوامل خاص خود را دارد که از نگاه ما مخفی است؛ ولی این یک قاعده کلی است که به طور عموم فرزندان همان راه و روش پدر و مادر را دارند.
این جهان کوه است و فعل ما ندا سوی ما آرد نداها را صدا
همچنین بیاحترامی به والدین پیامدهای ناگواری نیز در آخرت دارد؛ در حدیث قدسی خداوند متعال میفرماید:
«بِعِزَّتِی و جَلالِی و اِرتِفاعِ مَکانِی، لَو أَنَّ العاقَّ لِوالِدَیهِ یعمَلُ بِاَعمالِ الاَنبیاءِ جمیعاً لَم أَقبَلها مِنهُ»؛
«قسم به عزت و جلال و جایگاه وحدانیتم که اعمال عاق والدین را قبول نخواهم کرد؛ هر چند به اندازه اعمال همه انبیای الهی عمل نیک داشته باشد». [7]
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) نیز در روایتی میفرماید:
«إِنَّ موسَی بنَ عِمرانَ قال: یا رَبِّ أَینَ صَدیقِی فُلانٌ الشّهیدُ؟ قال تَعالی: فِیالنّارِ، قالَ: ألَیسَ قَد وَعَدتَ الشُّهداءَ الجَنَّهَ؟ قال: بَلَی و لکن کانَ مُصِرا عَلی عُقوُقِ الوالِدَینِ و أَنا لا أَقبَلُ مَعَ العُقوقِ عَمَلاً»؛
«موسی بن عمران خطاب به خداوند عرض کرد: پروردگارا! فلان دوست من که شهید شد کجاست؟ خداوند فرمود: در آتش است. حضرت موسی عرض کرد: آیا وعده ندادهای که شهدا در بهشت قرار دارند؟ خداوند فرمود: آری! چنین است و لیکن آن شخص گرفتار عقوق والدین بود و من هیچ عملی را از عاق والدین نمیپذیرم». [8]
از امام صادق علیه السلام نیز نقل شده است:
«اِذا کانَ یومُ القِیامَهِ کشِفَ غِطاءٌ مِن اَغطِیهِ الجَنَّهِ فَوَجَدَ ریحَها مَن کانَت لَهُ رُوحٌ مِن مَسیرَهِ خَمسِمِائَهِ عامٍ اِلاّ صِنفٌ واحِدٌ، قُلتُ: مَن هُم؟ قالَ: اَلعاقُّ لِوالِدَیه»؛
«در روز قیامت خداوند پردهای از پردههای بهشت را کنار میزند که همه افرادی که در محشر هستند عطر بهشتی را از فاصله پانصد سال راه استشمام مینمایند مگر یک طایفه. راوی گوید: سؤال کردم که این طایفه چه کسانیاند؟ حضرت فرمود: عاق والدین». [9]
منابع
[1]. مستدرک الوسائل، ج 15، ص 176.[2]. عیون اخبار الرضا علیهالسلام، ج 1، ص 17؛ مستدرک الوسائل، ج 15، ص 213.
[3]. بحارالانوار، ج 71، ص 66.
[4]. همان، ج 71، ص 82.
[5]. محجّه البیضاء، ج 3، ص 434.
[6]. مستدرک الوسائل، ج 15، ص 175.
[7]. جامع السعادات، ج 2، ص 271.
[8]. مستدرک الوسائل، ج 15، ص 193.
[9]. الکافی، ج 2، ص 348؛ وسائل الشیعه، ج 21، ص 501.
برگرفته از کتاب”سیمای شیعه از نگاه اهل بیت” نوشته ی سید جعفر صادقی فدکی