پوشش و عفاف در قرآن
مروری گذرا بر مسأله «لباس و پوشش» در قرآن
ابتدا سیری بر مسأله پوشش و فلسفه آن خواهیم داشت، سپس مسأله عفاف را که یکی از ابعاد آن پوشش است، مورد توجه قرار می دهیم.
قرآن کریم برای لباس و پوشش، اهداف ذیل را بیان می نماید:
1. پوشاننده عورات و زشتیها و فضایح: «یواری سوآتکم» (اعراف / 26)
سوآه جمع سوءه عبارت است از چیزی که ظهورش ناپسند است (قاموس قرآن به نقل از (المنار، ج 3 / ص 384) و آنچه انسان از ظهورش کراهت دارد (المیزان / 5 / ص 312)و کنایه از فروج (مفردات / 253) و زشتیها (اقرب الموارد / ج 1 / 593)
2. زینت و زیبایی و وسیله حسن حال و پیشرفت: «ریش»: (اعراف / 26) اصل ریش مجموع پر پرندگان است که پوشش و لباس بدن آنهاست (مونات / 214) پری که به انتهای تیر می بندند که به سرعت سیر آن کمک می کند، ریش نام دارد. (لسان العرب / ج 5 / 388) آقای مصطفوی معتقد است ریش وسیله ای است که به وسیله آن بلندی و پیشرفت حاصل می شود مثل پر پرواز پرندگان. این علو و ترقی می تواند مادی یا معنوی و روحانی باشد (التحقیق / ج 4 / 254)
حفظ و نگهداری از گرما و سرما: «تقیکم الحر» نحل / 81
با پوشیدن لباس بدن و پوست از گرما و به تبع آن از سرما محافظت می شود و لباس چون سپری بدن را از سوزش سرما و گرما حفظ می کند.
3. محافظ بدن از صدمه های جنگ و بلاها و سختی ها و خطرات: «تقیکم بأسکم» (نحل / 81) «و علمناه صنعه لبوس لکم لتحصنکم من بأسکم» (انبیاء / 80)
این پوشش شامل زره و لباسهای محافظ امروزی در برابر خطرات شیمیایی و هسته ای نیز می شود.
از همان ابتدای خلقت و در داستان حضرت آدم (علیه السلام) پوشش و تمایل بشر به پوشانیدن عورات خود، از سوی قرآن کریم، مورد اشاره قرار گرفته است، از آنجا که این بیان در قرآن کریم، تکرار شده است، ذهن متوجه اهمیت خاص آن می شود.
سیر طرح مسأله در قرآن کریم به این شکل است:
الف) در 4 موضع به مسأله آشکار شدن سواه، بر اثر خوردن ممنوعه اشاره شده است یعنی آدم و حوا با خوردن میوه ممنوع متوجه عیوب و عورات خود شدند: (طه / 121، اعراف / 20، اعراف / 22، اعراف / 27)
در آیه 27 اعراف ضمن اینکه بر کنده شدن و جدا شدن لباس آدم و حوا، دلیل آشکار شدن فضایح آنان خوانده شده، این عمل به شیطان نسبت داده شده است.
ب) در دو موضع به مسأله اقدام آدم و حوا برای پوشانیدن خود به وسیله برگهای بهشتی اشاره شده است: (اعراف / 22 و طه / 121)
«و طفقا یخصفان علیهما من ورق الجنه»: الصاق و اطباق یعنی بر هم نهادن و چسبانیدن، یعنی برگها را یک به یک بر بدن خود چسباندند و روی هم گذاردند تا عورتشان دیده نشود: (اقرب الموارد / ج 1/ 321)
درسی را که خداوند خود از این ماجرا برای ما بیان می کند، طی دو آیه بیان شده است: «یا بنی آدم قد انزلنا علیکم لباسا یواری سواتکم و ریشا و لباس التقوی ذلک خیر ذلک من آیات الله لعاهم یذکرون»
«یا بنی آدم لا یفتننکم الشیطان کما اخرج ابویکم من الجنه ینزع عنهما لباسهما لیریهما یوآتهما انه یریکم هو و قبیله من حیث لا ترونهم انا جعلنا الشیاطین اولیاء للذین لا یؤمنون» (26 و 27 اعراف)
ای فرزندان آدم، در حقیقت ما برای شما لباسی فرو فرستادیم که عورتهای شما را می پوشاند و برای شما زینتی است. و بهترین جامه (لباس) تقواست. این از نشانه های (قدرت) خداست. باشد که متذکر شوند.
ای فرزندان آدم، زنهار که شیطان شما را به فتنه اندازد چنانکه پدر و مادر شما را از بهشت بیرون راند و لباسشان را از ایشان برکند تا عورتهایشان را بر آنان نمایان کند. در حقیقت، شیطان و قبیله اش، شما را از آنجا که آنها را نمی بینید، می بینند. ما شیاطین را دوستان کسانی قرار دادیم که ایمان نمی آورند.
در این آیات قرآن از لباس تقوی نام می برد، مسلماً بهترین زینت معنوی انسان تقواست که سبب پیشرفت معنوی انسان می شود انسان را از گناه و سختی عذاب، محافظت می کند و عیوب و نقایص انسان در پوشش و حصن تقوا، پوشانیده می شود.
طرح عفاف و حجاب در قرآن کریم
عفاف و حجاب، در سوره نور و احزاب در قرآن کریم مطرح شده است. اجمالا می توان گفت: که در سوره نور احکام حجاب و عفاف به طور کامل در ابعاد فردی و اجتماعی مطرح شده است و در سوره احزاب یکی از مصادیق آن، یعنی مصداق اجتماعی آن و جایگاه اجتماعی و سیاسی زن، بیشتر مورد توجه قرار گرفته است.
در سوره نور از ابتدا تا انتها در رابطه با مسأله عفاف چنین سیری را مشاهده می کنیم:
1. ابتدا احکام مرد و زن زناکار بیان می شود. (آیه 2 و 3)
– تازیان برای زناکاران
– عدم جواز ازدواج با افراد زناکار
2. حکم قذف (تهمت زدن به زن پاکدامن) بیان می شود. (آیه 4 و 5 و 23 و 24 و 25)
3. حکم لعان (لعنت متقابل بین شوهری که بدون داشتن شاهد به زن خود نسبت زنا می دهد و زنی که این نسبت را انکار می کند.) (آیات 6 تا 9)
4. ماجرای افک (تهمت و تسلیم مؤمنین در ایجاد شایعه و دامن زدن به آن) و تقبیح این عمل و آموزش نحوه رفتار صحیح به مؤمنان و هشدار، نسبت به عدم تکرار آن (آیات 11 تا 18)
5. تحذیر از اشاعه فحشاء و استقبال از آن (آیه 19)
6. دستور عدم پیروی از گامهای شیطان چرا که شیطان است که فرمان به فحشاء و منکر می دهد (آیه 21)
7. دستور عدم ورود به خانه های مسکونی دیگران جز در صورت:
– 1 استیناس (طلب الفت): یا أیها الذین ءامنوا لا تدخلوا بیوتا غیر بیوتکم حتی تستأنسوا و تسلموا علی أهلها ذلکم خیر لکم لعلکم تذکرون
ای کسانی که ایمان آورده اید، به خانه هایی که خانه های شما نیست داخل مشوید تا اجازه بگیرید و بر اهل آن سلام گویید. این برای شما بهتر است، باشد که پند گیرید. (نور / 27)
– 2 سلام بر اهل خانه: (آیه 27)
– 3 صدور اجازه ورود به خانه: (آیه 28)
خانه های عمومی و غیر مسکونی مثل بازارها و هتلها استثناء هستند:
8. دستور رفتار عفیفانه برای مرد شامل غض بصر (پایین انداختن چشم) و حفظ فرج (پاکدامنی): (آیه 30)
قل للمؤمنین یغضوا من أبصرهم و یحفظوا فروجهم ذلک أزکی لهم ان الله خبیر بما یصنعون
9. دستور عفیفانه برای زن، شامل: غض بصر و حفظ فرج و آشکار نکردن زینت و انداختن روسری به گردن و سینه: (آیه 31 نور)
و قل للمؤمنت یغضضن من أبصرهن و یحفظن فروجهن و لا یبدین زینتهن الا ما ظهر منها و لیضربن بخمرهن علی جیوبهن و لا یبدین زینتهن الا لبعولتهن او ءابائهن أو ءاباء بعولتهن أو أبنائهن أو أبناء بعولتهن أو اخوانهن أو بنی إخوانهن أو بنی أخوتهن أو نسائهن أو ما ملکت أیمنهن أو التبعین غیر أولی الاربه من الرجال أو الطفل الذین لم یظهروا علی عورت النساء و لا یضربن بأرجلهن لیعلم ما یخفین من زینتهن و توبوا الی الله جمیعا أیه المؤمنون لعلکم تفلحون.
و به زنان با ایمان بگو: «دیدگان خود را [از هر نامحرمی] فروبندند و پاکدامنی ورزند و زیورهای خود را آشکار نگردانند مگر آنچه که [طبعا] از آن پیداست. و باید روسری خود را بر گردن خویش [فرو] اندازند، و زیورهایشان را جز برای شوهرانشان یا پدرانشان یا پدران شوهرانشان یا پسرانشان یا پسران شوهرانشان یا برادرانشان یا پسران برادرانشان یا پسران خواهرانشان یا زنان [همکیش] خود یا کنیزانشان یا خدمتکاران مرد که [از زن] بی نیازند یا کودکانی که بر عورتهای زنان وقوف حاصل نکرده اند، آشکار نکنند؛ و پاهای خود را [به گونه ای به زمین] نکوبند تا آنچه از زینتشان نهفته می دارند معلوم گردد. ای مؤمنان، همگی [از مرد و زن] به درگاه خدا توبه کنید، امید که رستگار شوید.
10. دستور فراهم کردن امکان ازدواج برای مجردها و ضمانت الهی برای اغناء کسانی که فقیر هستند: (32 نور)
11. دستور استعفاف و حفظ خود برای مجردها تا زمان فراهم شدن امکان ازدواج: (آیه 33)
12. تحریم وادار کردن کنیزان به خود فروشی: (آیه 33)
13. دستور استیذان بردگان و اطفال برای ورود به حریم خصوصی زن و شوهر: (آیه 59)
14. جواز رفع حجاب برای زنان بازنشسته (یائسه) در صورت خودنمایی و زینت کردن: (آیه 60)
همانطور که مشاهده می شود، اسلام نظام عفاف و پاکدامنی را در قوانین فوق پایه ریزی می کند و توجه به یک حکم و نادیده گرفتن سایر دستورات، سبب عقیم ماندن اهداف مقدس دین، در پی ریزی سازمان عفاف در جامعه می شود.
کما اینکه وقتی نوبت به سوره احزاب می رسد، دستورها عفاف و حیاء و معاشرت صحیح اسلامی با جزئیات بیشتر و دقیق تر و سخت گیرانه تر همراه است، چرا که حساسیت نقش زنان پیامبر در جامعه از آن رو که وابسته به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و خاندان وحی هستند، بیشتر است. در سوره احزاب از سویی زنان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به رعایت عفاف، توصیه می شوند و از سویی مردان ملزم به مراقبت بیشتر در معاشرتهایشان با زنان می شوند.
(نکته شایان ذکر دیگر اینکه در قرآن دستور استعفاف داده می شود، باید به تفاوت دو واژه استعفاف (نور / 60 و 33) و استحیاء (قصص / 25) فجاءته احدات ما تمشی علی استحیاء قالت ان أبی یدعوک لیجزیک أجر ما سقیت لنا فلما جاءه و قص علیه القصص قال لا تخف نجوت من القوم الظالمین
پس یکی از آن دو زن – در حالی که به آزرم گام بر می داشت – نزد وی آمد [و] گفت: «پدرم تو را می طلبد تا تو را به پاداش آب دادن [گوسفندان] برای ما، مزد دهد.» و چون [موسی] نزد او آمد و سرگذشت [خود] را بر او حکایت کرد، [وی] گفت: «مترس که از گروه ستمگران نجات یافتی» (قصص / 25) (به دو واژه عفت و حیاء توجه شود).
درجه عفت و حیاء، در افراد، بدلیل عوامل ارثی و ژنتیک و تربیتی، متفاوت است ولی استعفاف و استحیاء یعنی رفتار عفیفانه از خود نشان دادن، از عهده افراد مختلف بر می آید و قابل امر کردن است.
برنامه و توصیه قرآن به استعفاف و استحیاء، در قرآن کریم. در ابعاد زیر مطرح شده است: این ابعاد اگر همه در کنار هم رعایت شود، عفاف در جامعه حاکم می گردد ولی عدم توجه به برخی ابعاد و بزرگنمایی برخی ابعاد دیگر که در برخی جوامع و خانواده ها مشاهده می شود، سبب دوری از هدف اصلی می گردد.
1. استعفاف در نگاه:
– رو به مردان: (30 نور)
– رو به زنان: (31 نور)
2. استعفاف در دامن (پاکدامنی):
– رو به مردان: (31 نور، 35 احزاب، 29 معارج، 5 مؤمنون، فرقان 68، اسراء 32)
مردان و زنان مسلمان، و مردان و زنان با ایمان، و مردان و زنان عبادت پیشه، و مردان و زنان راستگو، و مردان و زنان شکیبا، و مردان و زنان فروتن، و مردان و زنان صدقه دهنده، و مردان و زنان روزه دار، و مردان و زنان پاکدامن، و مردان و زنانی که خدا را فراوان یاد می کنند، خدا برای [همه] آنان آمرزشی و پاداشی بزرگ فراهم ساخته است. (35 احزاب)
و به زنا نزدیک مشوید، چرا که آن همواره زشت و بد راهی است. (32 اسراء)
زن به دلیل زیبایی ها و جاذبه هایی که دارد، همواره بیشتر از مرد مورد توجه دیگران قرار می گیرد و اگر در جامعه طوری ظاهر شود که این زیبایی ها به شکل ارزان و راحت در اختیار دیگران قرار بگیرد و به شدت این جاذبه ها افزوده شود آنچه مورد توجه دیگران قرار می گیرد، زیبایی این جذابیتها خواهد بود ولی اگر با پوشش در جامعه ظاهر شود، افراد به بُعد انسانی و جاذبه های درونی او توجه خواهند کرد و در واقع انسان بودن زن شناخته می شود و زن مورد آزار قرار نمی گیرد.
– رو به زنان: (31 نور، 35 احزاب، 12 ممتحنه)
یایها النبی اذا جاءک المؤمنت یبایعنک علی أن لا یشرکن بالله شیئا و لا یسرقن و لا یزنین و لا یقتلن أولدهن و لا یأتین ببهتن یفترینه بین أیدیهن و أرجلهن و لا یعصینک فی معروف فبایعهن و استغفرلهن الله ان الله غفور رحیم.
ای پیامبر، چون زنان با ایمان نزد تو آیند که [با این شرط] با تو بیعت کنند که چیزی را با خدا شریک نسازند، و دزدی نکنند، و زنا نکنند، و فرزندان خود را نکشند، و بچه های حرامزاده ای را که پس انداخته اند با بهتان [و حیله] به شوهر نبندند، و در [کار] نیک از تو نافرمانی نکنند، با آنان بیعت کن و از خدا برای آنان آمرزش بخواه، زیرا خداوند آمرزنده مهربان است (ممتحنه / 12)
3. استعفاف در گفتار:
– رو به مردان: (235 بقره)
و لا جناح علیکم فیما عرضتم به من خطبه النساء أو أکننتم فی أنفسکم علم الله أنکم ستذکرونهن ولکن لا تواعدوهن سرا الا أن تقولوا قولا معروفا و لا تعزموا عقده النکاح حتی یبلغ الکتب أجله و اعلموا أن الله یعلم ما فی أنفسکم فاحذروه و اعلموا أن الله غفور حلیم.
و درباره آنچه شما به طور سربسته، از زنان [در عده وفات] خواستگاری کرده، یا [آن را] در دل پوشیده داشته اید، بر شما گناهی نیست. خدا می دانست که [شما] به زودی به یاد آنان خواهید افتاد، ولی با آنان قول و قرار پنهانی مگذارید، مگر آنکه سخنی پسندیده بگویید. و به عقد زناشویی تصمیم مگیرید، تا زمان مقرر به سرآید، و بدانید که خداوند آنچه را در دل دارید می داند. پس، از [محافظت] او بترسید، و بدانید که خداوند آمرزنده و بردبار است. (بقره / 235)
– رو به زنان:
– محتوایی: (32 احزاب)
– ظاهری: (32 احزاب)
4. استعفاف در بدن:
– رو به مردان: (30 نور)
– رو به زنان: (31 نور)
– 59 احزاب: عدم آشکار کردن زینت: (31 نور، خمر: 31 نور، جلباب: 59 احزاب).
5. استعفاف در راه رفتن:
– رو به زنان: (31 نور)
– رو به زنان: تمشی علی استحیاء: (25 قصص)
6. استعفاف در رفتار و معاشرت و رفت و آمد:
– عمومی: عدم دخول به خانه غیر: یأیها الذین ءامنوا لاتدخلوا بیوتا غیر بیوتکم حتی تستأنسوا و تسلموا علی أهلها ذلکم خیر لکم لعلکم تذکرون.
ای کسانی که ایمان آورده اید، به خانه هایی که خانه های شما نیست داخل مشوید تا اجازه بگیرید و بر اهل آن سلام گویید. این برای شما بهتر است، باشد که پند گیرید. (نور 27)
– فسألوهن من وراء حجاب: رو به مردان: (53 احزاب)
– عدم استیناس در گفتگو: رو به مردان (53 احزاب ، 235 بقره)
– وقار و متانت و حفظ سنگر خانه: رو به زنان: (33 احزاب)
عدم تبرج: و قرن فی بیوتکن و لا تبرجن تبرج الجهلیه الأولی و أقمن الصلوه و ءاتین الزکوه و أطعن الله و رسوله انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس أهل البیتو یطهرکم تطهیرا.
و در خانه هایتان قرار گیرید و مانند روزگار جاهلیت قدیم زینتهای خود را آشکار مکنید و نماز برپا دارید و زکات بدهید و خدا و فرستاده اش را فرمان برید. خدا فقط می خواهد آلودگی را از شما خاندان [پیامبر] بزداید و شما را پاک و پاکیزه گرداند. (احزاب 33)
فلسفه پوشش سراسری زنان: (59 احزاب، 33 احزاب، 60 نور)
حال به بررسی مختصر هر یک از این ابعاد می پردازیم:
1. عفت در نگاه: قل للمؤمنین یغضوا من ابصارهم… (30 نور)
و قل للمؤمنات یغضضن من ابصارهن… (31 نور)
غض بصر عبارتست از کف و نگه داشتن و کنترل چشم (لسان العرب / ج 10 / 82)
ولی در این آیه به معنای ستر و حفظ از نگاه و پوشانیدن در برابر نگاه نامحرم است. (المیزان / ج 15 / ص 116 / کشاف تک جلدی / 726 / ترجمه مجمع البیان / ج 17 / ص 127). حدیثی از امام صادق (علیه السلام) این نظر را تأیید می کند: (کلینی، کافی، ج 5، ص 530)
باید توجه داشت همانطور که قبلا نشان دادیم، این آیات، بعد از آیات مربوط به ورود به خانه غیر، قرار دارد.
پوشش برای مردان فقط شامل عورت می شود. ولی برای زنان علاوه بر عورات، پوشش در ادامه آیات نور، چنین بیان شده است:
و لا یبدین زینتهن الا ما ظهرمنها
و زینت خود را (مواضع زینت) ظاهر نکنند مگر آن زینتها که ظاهر می شود.
و لیضربن بخمرهن علی جیوبهن
و باید قسمتی از روسری هایشان را بر گریبانشان بیندازند.
با توجه به حرف «ب» در بخمرهن، قسمتی از روسری قابل برداشت است.
و لا یبدین زینتهن الا لبعولتهن، او ابائهن، او ابنائهن او ابناء بعلوتهن:
و زینتهای خود را جز در برابر شوهرانتان، پدران، پدران همسر، پسران، پسران همسر،
او اخوانهن او ابناء اخوانهن او ابناء اخواتهن او نسائهن او ما ملکت ایمانهن او التابعین غیر اولی الاربه: (من الرجال اوا الطفل الذین لم یظهروا علی عورات النساء)
برادران، برادرزادگان، خواهر زادگان، زنان مسلمان، بردگان، مردان بی نیاز به همسر و لا یضربن بارجلهن لیعلم ما یخفین من زینتهن….
اطفالی که بر مسائل جنسی زنان آگاهی ندارند، آشکار نکنند و پاهایشان را به زمین نزنند تا زینتهای مخفی آنان دانسته شود.
نکاتی در شرح و تفسیر آیه لازم الذکر است:
خمر: جمع خمار و خمار روسری و مقنعه است: (لسان العرب / ج4 / صفحه 211 و اقرب الموارد، ج 1، 340)
جیوب: جمع جیب یعنی گریبان و سینه و یقه است. (لسان / ج 2 / صفحه 433 و اقرب الموارد، ج 1 / 210)
اربه: نیاز و شدت حاجت را گویند. (مفردات صفحه 11 و العین تک جلدی / ص 22) یعنی مردانی که به زنان نیاز ندارند که شامل مردان خنثی و مردانی که نیاز جنسی و مردانگی ندارند و یا عقل ندارند و ابله هستند، و یا پیر و از کار افتاده هستند می شود (تبیان شیخ طوسی / صفحه 430). البته ارب به معنای عقل ذکر شده که در اینصورت یعنی بی عقلها و دیوانگان (العین / 22)
درباره زینت چند نظریه از سوی مفسرین و فقها ابراز شده است:
1) مقصود از زینت در آیه، مواضع زینت است، یعنی محل بستن زینت یعنی گردن و پا و دست و مانند آن (المیزان / ج 15 / صفحه 112)
2) زینت بر دو قسم است: زینت ظاهری و زینت باطنی. زینت ظاهره وجه و کفین است و زینت باطنه، غیر آن. (تبیان / ج 7 / 429)
3) زینت از (زان یزین) بر وزن فعله، مصدری است که به معنای نوع خاص و شکل و هیئت عمل است. یعنی زینت عبارتست از نوع و شکل خاصی از زیبایی و آرایش، اعم از زیبایی ذاتی و عرضی که به کمک وسایل آرایش و زینت آمده باشد، که با توجه به استثنای «الا ما ظهر منها» یعنی زیباییهایی که خود به خود ظاهر است و در اختیار مکلف نیست و اساساً قابل پوشاندن هم نیست، مثل قامت زیبا و مانند آن، زیباییهای ذاتی یا عرضی قابل پوشاندن و قابل اظهار کردن، مورد نظر شارع است (با اقتباس و تلخیص از آیات الاحکام / دکتر گرجی / صص 134 و 135)
– سوره اسراء آیه 32
– سوره ممتحنه آیه 12
2. عفت ورزی در گفتار
در سوره بقره آیه 235 خداوند به مردان دستور می دهد که در خواستگاری از زنان با آنان قرار پنهانی نگذارند و در صورت ملاقات با آنان گفتار معروف داشته باشند.
در سوره احزاب به زنان توصیه می شود که صدای خود را نرم نکنند تا افرادی را که در قلبهایشان مرض است به طمع نیندازند این مسأله اشاره ای به فلسفه حجاب است که در آینده به آن خواهیم پرداخت و سپس توصیه می کند قول معروف و مناسب داشته باشند.
3. استعفاف در راه رفتن:
– 31 نور، و لا یضربن بارجلهن: پاهایشان را نکوبند تا زینتهای مخفی آنان آشکار شود.
– 25 قصص، تمشی علی استحیاء: دختر (شعیب) با حیاءورزی در برابر موسی (علیه السلام)، راه می رفت.
4. عفت در رفتار و معاشرت که یکی از ابعاد بسیار مهم برقراری نظام عفت در جامعه اسلامی است که خود دارای ابعاد زیر است:
عدم تبرج زن: درباره تبرج التحقیق چنین آورده است: (ج 1 / صفحه 242) ریشه این ماده واحد است و عبارتست از ظهور و جلب توجه کردن هر چیزی که ظهور دارد و در جلب توجه بر چیزهای دیگر، پیشی می گیرد، برج نام دارد. به همین اعتبار به قصر بلند و مرتفع برج گفته می شود و زنی که زینت و آرایش کرده و محاسن و زیباییهایش را برای بیگانگان آشکار کرده و آنها را جلب خود نموده تبرج کرده است. و نیز ستاره ای که در آسمان آشکار شود و نورش جلوه گری کند، برج نام دارد.
در قرآن کریم به فلسفه دستورهای عفاف و حجاب اشاره شده است که قبلا بدان اشاره داشتیم اینک مفصلا به آن می پردازیم: ذلک ادنی ان یعرفن فلا یؤذین – فیطمع الذی فی قلبه مرض.
قرآن در سوره احزاب می فرماید: زنان با رعایت پوشش، به خوبی و نیکی شناخته می شوند و مورد آزار و اذیت قرار نمی گیرند. اینک با ذکر چند مثال، در صدد روشن کردن مطلب بر می آییم: همانطور که بشر برای راحتی و زیبایی و محافظت و مصون ماندن از مزاحمت و خطر، از پرده بهره می گیرد، اگرچه استفاده از پرده محدودیت دید و منظر را، به همراه دارد ولی با این وجود چون محدودیتی است برای مصونیت و اسارتی است با هدف آزادی بزرگتر و مهم تر، عملی عاقلانه و پسندیده است یا مثلا پوشیدن لباسهای گرم و کلفت در فصل زمستان اگرچه ابتداء مطلوب نیست ولی همه عاقلان جهان خرید لباس گرم و استفاده از آن در فصل سرما را، علیرغم زحمتی که برای انسان به وجود می آورد، تأیید می کنند. چرا که انتخاب و ترجیح یک مزاحمت کوچک برای بدست آوردن یک فایده و سود بزرگ که همان حفظ از سرما و بیماری است، کاری عاقلانه و صحیح است.
توصیه قرآن به زنان نیز به همین صورت است که عقل حکم می کند که زنان برای اینکه مورد آزار و اذیت قرار نگیرند و برای حفظ خود از خطر تعرض نامحرمان، محدودیت و زحمت حجاب را به جان بخرند و برای یک فایده بزرگتر (آزادی از سوء استفاده جنسی) یک فایده کوچکتر (راحتی و بی حجابی بودن) را کنار بگذارند.
مسأله مهم دیگر این است که احکام تابع مصالح است. ممکن است همه کسانی که با ما برخورد می کنند مرض قلبی نداشته باشند یا به یک اندازه مرض نداشته باشند ولی وجود حتی یک مریض، احتمال تعرض را ایجاد می کند همان یک احتمال رعایت احتیاط را عقلانی می کند. مثلا در مسأله رانندگی اگر ما در حالی که چراغ در چهارراه وجود ندارد یا قرمز است، از چهارراه عبور کنیم احتمال بروز تصادف صد در صد نیست، حتی گاه در مواقع خلوت 1% است. ولی همان 1% مسأله رعایت احتیاط و نوبت را عقلانی می کند.
درباره ضرورت حجاب و پوشش هم، همین مصلحت وجود دارد. چون در جامعه، مشخص نشده است که چه کسی مریض قلبی است و چه کسی سالم است و چه کسی قصد تعرض دارد به بانوان و یا سوء استفاده از معاشرت با آنان را دارد و چه کسی بی غرض و با حسن نیت با آنان برخورد می کند، و چه کسی بدون پوشش کامل، دچار وسوسه و رفتار خطرناک و نادرست، برای خود و جامعه می شود و چه کسی نمی شود، مصلحت حکم می کند که در سطح عمومی این احتیاط رعایت شود. همانطور که اگر ما احتمال دزد بودن تنها یک نفر، از صد نفری را که از کنار ماشین ما عبور می کنند، می دهیم، عقل حکم می کند که درب ماشین را قفل کنیم و مصلحت نیست که بی احتیاطی کنیم. در پایان امیدواریم این گفتار در تبیین مرزهای حجاب اسلامی و تشریح فلسفه آن، توفیق یافته باشد.
فهرست منابع و مأخذ
1. قرآن کریم با ترجمه فولادوند
2. علامه طباطبایی، تفسیر المیزان، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، بیروت، لبنان، چاپ دوم، 1423 هـ ق.
3. آلوسی، تفسیر روح المعانی، دار احیاء التراث العربی، بیروت، لبنان، چاپ چهارم، 1405 هـ ق.
4. زمخشری، تفسیر کشاف، دارالمعرفه، بیروت، لبنان، چاپ اول، 1423 هـ ق.
5. طبرسی، ترجمه مجمع البیان، ترجمه دکتر احمد بهشتی، انتشارات فراهانی، تهران، 1354 ش.
6. طبرسی، جوامع الجامع، دانشگاه تهران، چاپ سوم، 1377 ش. تهران.
7. راغب اصفهانی، مفردات، دارالکتاب العربی 1392، افست مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان، تهران.
8. خلیل بن احمد فراهیدی، العین تک جلدی، دار احیاء العربی، بیروت، لبنان، چاپ اول، 1421 هـ ق.
9. ابن منظور، لسان العربی، دار احیاء التراث العربی، بیروت، لبنان، چاپ اول، 1408 هـ ق.
پوشش در قرآن کریم و فلسفه آن (محقق خانم دکتر مریم عبدالباقی)
منبع: حریم ریحانه