برخی ابراز نگرانی میکنند که جامعه در پیشبرد امور اخلاقی به سمت پلیسی شدن پیش میرود. در حقیقت اگر مسؤولیت ترویج حجاب تنها به عهدهی پلیس قرار بگیرد این نگرانیها به جا است زیرا در آن صورت میتوان گفت که عملکرد ما برای رسیدن به اهداف اسلامی مانند غربیها است در حالی که نه تنها اهدافمان باید متفاوت باشد بلکه باید روشهایمان نیز با آنها تفاوت داشته باشد. اگر برخوردها در کشور ما شبیه برخورد پلیس کشورهای غربی باشد. این نگرانیها به جا است و اگر شرایط یک شرایط عادی باشد و دخالت پلیس بیش از حد آن شرایط عادی باشد باز هم این نگرانیها به جا است.
برخی از مناطق را در جامعه داریم که هنوز پلیس به آن جا وارد نشده است و در شرایط نسبتاً عادی به سر میبرند در صورتی که در جوامع غربی سالهاست که پلیس وارد شده اما با مشکلات بسیاری روبهرو هستند. اگر مسألهی حجاب به واسطهی عوامل دیگری که میتوانند عنصر حجاب را تقویت کنند تقویت شود شاید روزی فرا رسد که دیگر نیازی به پلیس نباشد. اما در حال حاضر متأسفانه حجاب در کشور ما تبدیل به یک مسألهی سیاسی شده است. حداقل از طرف رسانههای غربی این اتفاق افتاده، همانطور که در این سالها به این شکل بوده است. موضوعات مختلفی راجع به حجاب مطرح میگردد که متأسفانه پس از انقلاب اسلامی تا حدّی رنگ سیاسی به خود گرفته است.
عوامل مختلفی وجود دارد که به این مسأله دامن میزند از جمله؛ تهاجمهای گستردهای که صورت میگیرد، شرایط روانی که در بین خانمها و یا در بین مذهبیها وجود دارد وضع حجاب را یک وضع غیر عادی تلقی کرده که سبب بروز این مسایل در جامعهی شده است و در هر شرایط غیر عادی نیز نیروی انتظامی یا پلیس حضور مییابد.
معجزه است که این مقدار محجبه در جامعهی ما وجود دارد!
برخی انتقاد میکنند که وقتی به خروجی فرهنگی جامعه نگاه میکنیم متوجه این مطلب میشویم که حجاب آن طور که شایستهی جامعهی اسلامی است در جامعه ما دیده نمیشود و در واقع عقلانیت حجاب در جامعه محقق نشده است. در حالی که در مورد حجاب ابتدا باید عقلانیت حجاب را از خود حجاب جدا کنیم یعنی باید بررسی کنیم که وضعیت خود حجاب در جامعهی ما به چه صورت است و یک گزارش تحلیلی از وضع حجاب در جامعه ارایه دهیم.
قبل از این که ـ پس از گذشت 30 سال ـ بیحجابی موجود در فضای جامعه را به عنوان یک پدیدهی غیر عادی تلقی کنیم، همین مقدار حجاب موجود در جامعه را باید عجیب و آن را ثمرهی این انقلاب بدانیم. در حالی که کمترین کاری در این زمینه صورت نگرفته است در واقع این حداقل ثمرهی انقلاب اسلامی است. در شرایطی که 30 سال حاکمیت مذهبی بر کشور حکم فرما بوده است و در هر دهه نسلهایی در جامعه حضور پیدا کردهاند به طوری که چیزی به اسم مذهب، دین و انقلاب اسلامی برای آنها تکراری است و طبیعتاً میتوانند خسته و یا زده شوند و یا حتی با آن ضدیت پیدا کنند می بینیم که این مقدار حجاب در جامعه محقق شده پس وضعیت حجاب در کشور ما کاملاً طبیعی است.
در واقع باید بررسی کنیم که به چه دلیل و تحت چه شرایطی همین مقدار حجاب در جامعه وجود دارد؛ در حالیکه که در این 30 سال حقیقتاً خدمت خوبی به حجاب نکردهایم. به عنوان مثال یک فیلم سینمایی خوب و یا به طور مستقیم یک سریال تلویزیونی قوی در مورد حجاب نساختهایم یا در واقع شجاعت ساختنش را نداشتهایم که چالش کنیم و داستانمان را با همین محور بنویسیم.
30 سال است که حجاب در جامعهی ما مورد تهاجمهای فزایندهای واقع شده است. 30 سال است حوزههای علمیه در جهت تبلیغ حجاب کار شایستهای انجام ندادهاند. 30 سال است که در کتابهای آموزشی دبیرستان ما یک متن قوی برای فهماندن حجاب و ترویج آن وجود نداشته است. میتوان به جرأت گفت در این زمینه کمکاریهای بسیاری صورت گرفته است. با این وجود باید بررسی کنیم که این مقدار محجبه محصول چه چیزی هستند.
یک معجزه است که این مقدار محجبه در جامعهی ما وجود دارد. زیرا کسی به اینها خدمتی ارایه نکرده و برای آنها کاری صورت نداده است. تمامی اقدامها در حد شعار بوده، در نهایت چند تا شعار به در و دیوار زدیم و چند تا قانون درآوردیم. مردم عموماً خودشان با دین تماس گرفتند و این مقدار حجاب را که اکنون وجود دارد متن دین و اعتقادهای دینیشان پدید آورده است. متاسفانه نه تلویزیون ما در این رابطه کار شایستهای انجام داده و نه آموزش و پرورش در این رابطه عملکرد درستی داشته است. به عنوان مثال کتابهای قوی فرهنگی برای گروههای سنی مختلف تولید نشده است. دانشمندانی که در علوم انسانی فعال هستند در این زمینه پژوهشی عرضه نکردهاند. حداقل ثمرهی انقلاب اسلامی در این زمینه این بوده است که جلوی تحمیل بیحجابی را گرفته و این بسیار ارزشمند است.
فرق ما با زمان طاغوت این است که زمان طاغوت یک جریان تحمیلگر برای ترویج بیحجابی وجود داشت در حالی که اکنون تحمیلی وجود ندارد و این فرصت بوده که مردم با ایمان و عقلانیت خود این مقدار حجاب را رعایت کردهاند. در مورد آمار اگر از دانشگاهها آمار بگیریم هر سال نسبت به سال گذشته تعداد نمازخانهها و افرادی که مقید به ظواهر شرع هستند به طور معناداری افزایش پیدا میکند.
در دانشگاهها آن طور نیست که خود مسؤولین درگیر شوند در واقع اگر در اردوگاههای دانشجویی حضور پیدا کنیم میبینیم که بیشتر کسانی که مروج حجاب هستند خود دانشجویان و قشر مذهبی میباشند. در حقیقت همان قشری که ما برای آنها کاری نکردیم پس ما میتوانیم برای این 30 سال یک نمرهی مثبت کنار بگذاریم. دلیل اینکه ما هنوز این مقدار بد حجابی را در جامعه میبینیم این مسأله است که ما اقدامهای لازم را در این زمینه انجام ندادهایم و در رأس آن اصلاً تعریف درستی از حجاب ارایه ندادهایم. اتاق فکرهایی که موظف هستند حجاب را تعریف کنند و به صورت محتوایی تولید و راهبردی کنند و بعد برای اجرایی شدن آن در جامعه و فرهنگ جامعه به ساختارها و قوانین نگاه کنند و ریشهای شروع به کار نمایند که متأسفانه کار خود را به درستی انجام ندادهاند.
تحلیلهای روانشناسی قابل اتکاتر از مصاحبه است
به نظر میرسد دو دیدگاه در جمهوری اسلامی نسبت به حجاب وجود دارد. یک نگاه میگوید: “اجباری شدن و پافشاری کردن بر مسألهی حجاب واکنش برعکس دارد ” و این یکی از دلایل وضعیت موجود بوده و نگاه دیگر میگوید: “که برخورد حکومتی لازم است. ” در حقیقت این مسأله آن قدر مهم است که جا دارد برای تهیهی یک برنامهی تلویزیونی در این خصوص هزینه شود و یک آمار و بررسی دقیق اجتماعی صورت بگیرد. تا بتوان در مورد این مسأله با قاطعیت سخن گفت. این که ما میگوییم مردم نسبت به حجاب نظرشان این است که سخت است یا آسان، یک بررسی اجتماعی سنگین میخواهد. تا با یک اتکای علمی هر چند تجربی و یک بررسی دقیق میدانی در مورد آن بتوان بحث کرد. در واقع دو دیدگاه در بین نظرهای مردم وجود دارد. عدهای معتقدند که وضع حجاب خوب است و عدهای دیگر میگویند که بد است یا اینکه سختگیری خوب است یا بد است. نباید در مورد موضوعات دچار عوام زدگی شویم. تحلیلهای روانشناسی قابل اتکاتر از مصاحبه است.
حجاب بازیچهی دست سیاسیون!
یکی از عوامل ایجاد بد حجابی برخورد بد سیاسیون با این موضوع بوده است. در واقع سیاسیون ما با حجاب بازی کردند که نتیجهی این بازی مثل دعوای پدر و مادر است که نتیجهاش این میشود که بچه بد بار میآید. آیا سیاسیون آمدهاند با قوانین راهنمایی و رانندگی بازی کنند؟ یا برای رأی گرفتن گفتند که ما میخواهیم جریمهها را کم کنیم؟
اگر پرسش نامههایی که در بین مردم پخش میشود دقیق باشد میزان دخالت سیاسیونی که در بین مردم جو سازی میکنند و به اصل موضوع حجاب در هر دورهای صدمه میزنند مورد سنجش قرار بگیرد و به مردم اعلام شود یقیقاً در رفتار سیاسیون اثر میگذارد و مجبور به اصلاح رفتار و عملکرد خود میشوند. در حقیقت با این کار خود آنها محاکمه میشوند.
در واقع زمان انتخابات یکی از مسایلی که با آن بازی میشود همین موضوع است نه فقط موقع انتخابات متأسفانه هر مسؤولی که میآید مسؤولیتی بر عهده میگیرد فکر آیندهاش را هم میکند و اینکه با طرح این موضوع ممکن است موجی بر ضد او برپا شود. درحالی که به عنوان مثال مسؤولین با قوانین نظام پزشکی بازی نمیکنند.
در حقیقت سیاسیون به خود اجازه میدهند با تلقی حجاب به عنوان یک مسألهی شخصی و یا صرفاً فرهنگی با آن بازی کنند. پس نقش سیاسیون در پدید آمدن چنین وضعیتی در جامعه بسیار زیاد است. با آمار و ارقام و مطالعهی دقیق میتوان به این مسأله پی برد و به طور حتم مردم هم خواهند پذیرفت. مطمئناً در اتاقهای فکر مسؤولین امنیتی و انتظامی نظرسنجیهای مختلفی وجود دارد و در مورد بسیاری از مسایل نظرسنجی صورت میگیرد.
اگر با اتاق فکر پلیس صحبت کنیم متوجه میشویم که به طور مثال تعداد امضاهایی که پای عقدنامه هست در ترویج بیحجابی، چه قدر تأثیر دارد. بسیاری مسایل کلیدی وجود دارد که باید درقوه قضاییه و یا مجلس شورای اسلامی حل بشود زیرا آنها مراکزی هستند که بنیانهای حجاب را میسازند.
در حقیقت حجاب یک مسألهی روانشناختی عمیق دارد که بسیار پیچیده است و با همهی زندگی افراد مرتبط است، با نظام خانواده ارتباط دارد، با مسایل حقوقی ارتباط دارد، با آمار طلاق ارتباط دارد نه اینکه افزایش آمار طلاق را دلیل پیدایش بیحجابی بدانیم، امّا گفته میشود در ازدواجها تقریباً یک دهم آمار طلاق وجود دارد، پس میتوان حدس زد که نیمی از زندگیها با دعوا و مشاجره تحمل میشود در نتیجه در این خانوادهها به قدر کافی و لازم به دختران محبت نمیشود، وقتی به قدر کافی محبت نشد آنها در بیرون از منزل تدرج میکنند.
در حقیقت ما با قانون به دنبال جلوگیری از معضلی هستیم که با دست خود آن را به وجود آوردهایم و در کنار تمامی ویژگیهای مثبتی که متعلق به فطرت مردم و خاصیتهای انقلاب اسلامی است که جلوی تحمیل علنی حجاب و بیحجابی را گرفته و در کنار ایمان مردم ما اقدام درخور توجهی در این زمینه صورت ندادهایم و در واقع این ایمان مردم است که کار میکند.
باید نقاط تاریک را روشن کنند
نقش صدا و سیما روشن ساختن نقطههای تاریک است. مسایل بسیاری باید برای مردم روشن شود از جمله این که نقش قوانین حقوقی خانواده در ترویج بیحجابی چیست؟ باید دنبال پاسخ به این موارد باشیم. بنده تردید ندارم اگر قانون به همراه قوهی قهریه برای ایجاد نظم و کنترل هر هنجاری در جامعه به طور مستقیم و زیاد از حد دخالت کند علامت بیماری بخشهای دیگر جامعه است.بهتر است که جایی مثل شورای انقلاب فرهنگی و کمیسیونهای تابعهی آن تنها به شمارش تعداد افراد بیحجاب در جامعه و تنوع آنها و احیاناً پیدا کردن یک رابطهی معنادار بین بیحجابی و بعضی از عوامل آن اکتفا نکنند.
باید از اندیشمندان استفاده شود و تحلیلهای بسیار عمیقتری صورت بگیرد. به عنوان مثال رابطهی ساختارهای حقوقی جامعه و حتی اقتصادی یا رفتار سیاستمداران با موضوع حجاب دقیقاً چگونه است و آیا ما تمامی موارد لازم را ابتدا برای آموزش و پرورش بازگو کردهایم یا نه؟ این مسأله که ما در ابتدا برای آموزش و پرورش در خصوص حجاب تعیین تکلیف نمیکنیم بسیار بد است. اینکه ابتدا برای نیروی انتظامی تعیین تکلیف کنیم و حتی برای مراکز فرهنگی مثل صدا و سیما تعیین تکلیف بکنیم و بعد به سراغ آموزش و پرورش برویم خیلی بد است.
لذا بهتر است که ابتدا در مورد ریشههای حجاب صحبت کنیم. به عنوان مثال به تازگی یک قانون برای راهنمایی و رانندگی تدوین شده که در آن آمده اگر یک تصادفی منجر به فوت شود و در این تصادف آسفالت خیابان کنده شود ما وزارت راه و ترابری را مسؤول میدانیم و جریمه خواهیم کرد. این قانون به سمت جامعیت رفته است. دوستانی هم که در خصوص حجاب در تلویزیون توضیح میدهند به این جامعیت اشاره دارند. قانون حجاب هم باید به عوامل مختلفش اشاره کند اما در حقیقت اگر این کار را بکند به تعداد هر بیحجابی باید با بسیاری از عناصر فرهنگی کشور برخورد کرد در حالی که آنها مقصر نیستند زیرا اطلاع دقیقی در این خصوص به آنها داده نشده است. در واقع مشکل این است که در مورد حجاب توضیح عالمانه داده نشده است در حالیکه اگر این اتفاق بیافتد خود به خود وضع حجاب بهتر خواهد شد.بیشتر کتابهای ما از غنای لازم برخوردار نیستند و در واقع کسانی در این زمینه مینویسند که از توانایی لازم برای تدبیر در آموزش و پرورش برخوردار نیستند.
حجاب، یک مسألهی ارزشی یا یک پدیدهی اجتماعی؟!
ابتدا باید حجاب را درست معرفی کنیم یعنی باید حجاب به عنوان یک پدیدهی اجتماعی معرفی شود نه یک مسألهی ارزشی. نباید گفته شود حجاب اسلامی را باید رعایت کنیم و آن را به عنوان یک مسألهی ارزشی واجب بدانیم زیرا مهمتر از ارزش حجاب، ارزش نماز است که رکن دین ما است که با این حال کسی آن را در جامعه اجباری نکرده است. باید طوری با این مسأله برخورد شود که هیچ گاه این مسأله در ذهن تلقی نشود که دین و رفتار دینی را که نمیشود، اجباری کرد. پس باید در مورد حجاب به عنوان یک پدیدهی اجتماعی صحبت کنیم نه یک ارزش. اصلاً قرار نیست یک ارزش را با اجبار در جامعه نهادینه کنیم.
بیحجابی برهم زدن بازار رقابت است!
وظیفهی رسانهی ملی و آموزش و پرورش است که این مفهوم را نهادینه سازد که بیحجابی برهم زدن بازار رقابت است. وقتی خانمی که از برازندگی برخوردار است، با حجاب نامناسبی وارد جامعه میشود، در حقیقت با این کار زنهای دیگر را به چالش و رقابت میکشد و مردها را به آلودگی ذهنی مبتلا میسازد و چون به هر دلیلی امکان رقابت برای همه وجود ندارد مثلاً به دلیل سن و سال و … جامعه با مشکلات بسیاری روبهرو خواهد شد.
برای اینکه بهتر متوجه این مطلب شویم بهتر است از یک دکتر متخصص اعصاب و روان بپرسیم که آمار مصرف قرص اعصاب در بین خانمهای بین 30 تا 40 سال چهقدر است و دلیل این مسأله را از وی بپرسیم. متوجه می شویم علت آن نگرانیهایی است که در مورد همسر خود دارد و وقتی بررسی میکنیم متوجه میشویم که بستر آن، حجاب است پس میتوانیم حجاب را به عنوان یک پدیدهی اجتماعی بررسی کنیم و اگر قانون زیادی در آن دخالت کند علامت بیماری بخشهای دیگر است. در واقع همان مقدار دخالت هم به خاطر دین نیست بلکه به خاطر سلامت روانی جامعه است. به عنوان مثال شما حق ندارید دست در جیب کسی ببرید و پولی را بردارید زیرا که این کار دزدی محسوب میشود و این کار در واقع سلب آزادی افراد دیگر است که ممنوع است. بیحجابی نیز سلب آزادی روانی جامعه به شمار میرود.
مفهوم حجاب به خوبی روشن نشده است
اگر بیحجابی در جامعه رواج پیدا کند بیبند و باری به بسیاری از دختران تحمیل خواهد شد یعنی دخترهای دیگر وارد عرصهی رقابت میشوند و کسانی که بیحجاب نیستند برای این که عقب نمانند و یا به دلیل ترس از تمسخر و ضعف روحی مجبور میشوند حجابشان را کم کنند.
پس دو مسأله در مورد حجاب مطرح است، اول اینکه مفهوم حجاب خوب فهمیده نشده که حجاب یک مسألهی اجتماعی است و نباید آن را با اسلام مخلوط کرد. اسلام نیامده احکام دینی خودش را اجبار کند حتی احکام مهمتری دارد که واجب نکرده است. دوم، حجاب را درست تعریف نکردهایم.
باید اینطور مطرح شود که حجاب یعنی مهربانی زن به دو گروه که گروه اول هم نوعان شما هستند و گروه دوم شامل مردان میباشد و کسی که بدحجابی میکند در حقیقت به این دو گروه نامهربانی میکند. این را میشود با صد فیلم سینمایی جا انداخت در حالیکه حتی یک فیلم هم با این عنوان در جمهوری اسلامی ساخته نشده است این مسألهای است که به راحتی میتوان آن را در فیلمهای سینمایی جا انداخت نه در یک سخنرانی.
باید روحیهی بیاعتنایی و بیتفاوتی نسبت به دیگران را توضیح بدهیم و بعد رابطهاش را با بدحجابی بگوییم. حجاب یعنی مهربانی، حجاب یعنی مظهر اقتدار زن، باید این مطالب به خانمها گفته شود که در رابطهی بین زن و مرد، مردها ضعیفترند لذا زن باید این رابطه را مدیریت کند و حجاب قدرت مدیریت زن است. را در این رابطه کنترل میکند. اینها در حقیقت تعاریف اصلی حجاب است که با هزار روش میتوان آن را توضیح داد. حتی در قرآن هم اشاره شده که خداوند به زن میگوید تو قویتری پس تو مدیریت کن پس حجاب مظهر اقتدار زن میشود.
حجاب اجباری، بایدها و نبایدها
متأسفانه در جامعهی اسلامی خودمان این مشکل را داریم که چون حاکمیت اسلامی است و خانوادهها تا حدود زیادی اسلامی هستند و فرهنگ اسلامی بر آنها حاکم است. ممکن است بسیاری افراد تصور کنند به اصطلاح “مرغ همسایه غازه ” به طوری که ممکن است رفتارهایی که در کشورهای دیگر وجود دارد، برای آنها جذابتر جلوه کند. بسیاری از دختران و پسران ما اگر مدتی در کشورهای اروپایی زندگی کنند با تقوا بر میگردند.
متأسفانه میبینیم افراد بعضاً نسبت به چیزی که از آن منع میشوند حریص میگردند به همین دلیل بعضی از بد پوشیدنها در کشور ما وجود دارد که در اروپا هم وجود ندارد این یک پدیده هست و ما باید این را قبول کنیم و باید بررسی نماییم که چارهی این مشکل در کشور ما چیست؟یک راه این است که جوانان را در آزادی کامل قرار دهیم اما حقیقت این است که اگر محیط را آزاد بگذاریم بسیاری از انرژیها هدر میرود و دختران زیادی در جامعه به معامله کشیده میشوند. امنیت از جامعه رخت بر خواهد بست و مشکلات بسیار زیادی در جامعه به وجود میآید.
اگرکسی دقیق محاسبه کند که این کار چه آثار سویی در امنیت اجتماعی و بالا بردن هزینهها دارد متوجه ضررهای غیر قابل جبرانی خواهد شد. ما در مورد بسیاری از هزینهها مانند گاز و برق فکر میکنیم پس چرا نباید برای هزینههای سنگینتر فکر کنیم. جوامع غربی تا آخر عوارض آن را رفتند اما آیا ما حاضریم در کشور ما همانند فرانسه آمار بچههایی که پدر خود را میشناسند این قدر پایین بیاید تا بتوانیم به راحتی به انتخاب آزاد بپردازیم؟
بنده بعید میدانم که هیچ فرد ایرانی بپذیرد که بذر خانواده در ایران مانند کشور فرانسه شود البته ممکن برخی این حرف برایشان شیرین باشد که آزاد بگذارید بهتر انتخاب میکنیم و بگویند در فرانسه اکنون خیلیها در همان محیط آزاد محجبه میشوند اما باید ببینیم همان محیط آزاد فرانسه عوارضش چیست؟ آیا همان شخصی که این نظر را دارد میتواند عوارضش را برای دختر و خانوادهی خویش بپذیرد؟ پس بنده هم این فرضیه را تأیید میکنم که گاهی در محیط آزاد گاهی بهتر میشود تصمیم گرفت و هم این فرضیه را به دلیل هزینهی بسیار بالای آن که برای هیچ کدام از ما قابل قبول نیست، رد میکنم پس در این شرایط باید کارهای فرهنگی صورت بگیرد.
سخن آخر، چه باید کرد؟
پس نه تنها فقط برخورد پلیسی جواب نمیدهد بلکه اگر برخورد پلیس شدیدتر از حدّی باشد که میتوان در مورد آن صحبت کرد باز هم جواب نخواهد داد و از آن طرف برخورد پلیس باید جامع باشد یعنی هم باید با فرد غیر محجبهای که بد رفتاری شدید دارد، برخورد کند و هم باید با عوامل بدحجابی در جامعه برخورد کند. نه این که عوامل بدحجابی را رها کند. باید در نحوهی مدیریتها و اینکه پولها به کجا میروند و صرف چه هزینههایی میشوند نظارت صورت بگیرد پس نباید علت را رها کنند و تنها به معلول بچسبند.
در حقیقت عوامل بدحجابی را باید در ساختارهای حقوقی جامعه جستوجو کرد و این موضوعی است که بنده هیچ گاه جرأت ورود به آن را ندارم زیرا یک بحث حقوقی سنگینی دارد که به حقوق خانواده بر میگردد. متأسفانه دست اندرکاران آشکارا در این مسایل آن چیزی که اسلام گفته و همهی آنها میدانند را نمیپذیرند. در حقیقت ما جرأت صحبت کردن در مورد یک سری مسایل حقوقی اسلامی را نداریم.
یک سری مسایل سیاسی در مورد سیاسیون وجود دارد تاریخ برخورد سیاسیون با مسألهی حجاب باید گفته شود و باید برای عوارض آن مستند ساخته شود و بعد بر میگردیم به سراغ مسایل فرهنگی از آموزش و پرورش تا رسانهی ملی و دیگر بخشها که تقریباً نسبت به حجاب سکوت کردند. به عنوان مثال آیا صدا و سیما دخترهای محجبهی ایرانی را که علیرغم میل خانوادههایشان محجبه شدهاند را نشان میدهد؟
باید به محض اینکه در جامعه در خصوص بدحجابی درگیری به وجود میآید چند برنامه در مورد کسانی که حجاب را حتی علیرغم شرایط بد خانوادگیشان انتخاب کردهاند، ساخته شود. باید به کارگردان و مستند ساز انتقاد شود که چرا تا به حال نتوانسته در مورد حجاب فیلم بسازد و چرا به این موضوع اهمیتی نداده است و اگر بخواهد در این مورد فیلم بسازد به واقع چه معرفت عمیقی از حجاب در او وجود دارد تا بتواند این کار را به درستی انجام دهد؟ در عرصهی مسایل فرهنگی یک دریای گستردهای کار وجود دارد که متأسفانه تا به حال انجام نشده و مدیران در این زمینه مسؤول هستند.
* حجت الاسلام علیرضا پناهیان؛ استاد حوزه و دانشگاه و مشاور رییس نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها
منبع: سایت برهان