نویسنده:محمدرضا کوهی
پیامدهای ناگوار لاقیدی و بدحجابی بر فرآیند رشد و تکامل انسان
قسمت سوم : آسیب بر فطرت اخلاقی و فضیلت طلبی
فطرت فضیلت خواهی
انوار صفات و کمالات الهی همواره از روزنه ی فطرت پاک آدمی می تابد و میل و علاقه ی فطری انسان به کمالات و فضایل اخلاقی همان میل به انوار خصلت های الهی است که انسان را به سوی آنها می کشاند؛ از این رو هدف پروردگار جهان در آفرینش انسانها بر اساس فطرت اخلاقی و کمال طلبی، آن است که انسان در پرتو پرورش آن به کمالات خداوند آراسته شود، چرا که انسان به عنوان خلیفه و جانشین خدا در زمین آفریده شده است و خلیفه و نماینده باید صفات و فضایل خداوند را داشته باشد تا عنوان خلیفه بر او صادق باشد و با اخلاق الهی برنامه های توحیدی را روی زمین اجرا کند، به جامعه و
هم نوعان خود خدمت نماید و انسان ها را به سوی سعادت ابدی هدایت کرداند.
پیامبر اکرم (ص) می فرماید:
إنّما بُعِثُ ِلاُتّم مکارمَ الاخلاق؛ هدف از بعثت من تکمیل و اتمام فضایل و ملکات کریمانه بود. (1) کما این که تنها قلب و روح آراسته به زیبایی های اخلاقی و معنوی در آخرت برای انسان مفید و نجات بخش است.(2)
منشأ نیاز به اخلاق کریمه
در انسان، چندین قوه وجود دارد که میان قوای عالی و واجد درک و شعور؛ هم چون عقل و فطرت و وجدان و قوای دانی و فاقد درک و شعور همانند شهوت و غضب و خیال اختلاف به وجود می آید، اقتضای قوای طبیعیِ نفسانی افراط یا تفریط است که منشأ رذایل اخلاقی و صدور اعمال غیرانسانی و ناشایست می باشد، اما اقتضای قوای عالی، تعدیل و میانه روی در امور و منشأ فضایل پسندیده و صدور اعمال نیک و رفتارهای انسانی است. درگیری درونی میان قوه ی عاقله با قوه ی واهمه و مخیله از یک سو و میان تمایلات فطری با خواسته های بی قید و شرط نفسانی از سوی دیگر، منشأ نیاز انسان به تعدیل قوای نفسانی به واسطه حکومت قوای عالی روحی در سایه ی وحی و در نتیجه رسیدن به اخلاق فاضله است.
انسان، طعم گوارای حقیقت زندگانی را تنها در پرتو فضایل پسندیده و نیکوی فردی و جمعی خواهد چشید؛ به بیان دیگر، آزادی معنوی و درونی و رهایی از منیّت و خودخواهی و آراسته شدن به صفات الهی و انسانی زندگی را گوارا و لذت بخش کرده و به انسان صفا و آرامش می دهد.
اهمیت اخلاق فاضله
همه ی حرکت ها و رفتارهای انسان، تبلور و جلوه ی صفات و شخصیت اخلاقی و روحی او است، زیرا بدن ابزار و خادم روح است و روح از دریچه ی چشم و گوش و زبان می بیند و می شنود و سخن می گوید و به کمک مغز، تفکر و اندیشه می کند؛ بنابراین اگر روح آراسته به صفات عالی و فضایل الهی باشد بدن را در مسیر صلاح و سعادت خود و جامعه به خدمت درمی آورد و به رفتارهای شایسته و نیکو وامی دارد. اما اگر آدمی به صفات پست و نکوهیده متخلق و متصف شده باشد، بدن در مسیر خودخواهی ها و شهوات نامشروع به استخدام غرایز درآمده و در نتیجه خود و دیگران را در معرض تباهی قرار خواهد داد.
از این رو انسانِ دارای اخلاق و صفات عالی، در برابر لغزش ها و انحرافات بیمه می شود؛ از خودمحوری و بردگی شهوات و غرایز نفسانی نجات می یابد؛ از علم و امکانات به درستی استفاده می کند؛ شرف و کرامت انسانی او در پرتو اخلاق فاضله حفظ می شود؛ سرمایه ی بزرگ دینش از خطر زوال و گسستگی مصون می ماند و چهره ی والا و برین حیات حقیقی آشکارشده و طعم شیرین زندگی تحقق خواهد یافت. امام صادق(ع) در این باره می فرمایند:
لا عِیشَ أهنأ من حُسن الخُلق؛ زندگی گواراتر از حسن خلق وجود ندارد.(3)
در سایه ی حسن اخلاق، دلها به هم نزدیک شده، عواطف و محبت افزایش می یابد و خدمت به یکدیگر و احساس مسئولیت در برابر خود و خدای خویش و دیگران شدیدتر می شود. از سوی دیگر، تنها عامل عزت و محبوبیت واقعی در خانواده و جامعه است واین همه بدان جهت است که در اخلاق عالی انسانی، شخصیت ذاتی انسان ها از ارزش و کرامت ذاتی برخوردار است: «لقد کرمنا بنی آدم»؛ ما به فرزندان آدم کرامت بخشیدیم.(4)
بنابراین فرد متخلق به اخلاق والا، به حقوق خود و دیگران احترام می گذارد و بر این احساس درونی خویش پاسخ مثبت می دهد که: «آنچه بر خود نمی پسندی برای دیگران هم نپسند و آنچه برای خود می خواهی برای دیگران هم بخواه». رابطه ی او با دیگران بر اساس سود و زیان شخصی و از روی سوداگری نخواهد بود، بلکه بر پایه ی انسانیت و ارزش های اخلاقی استوار خواهد گشت؛ بر پایه چنین اخلاقی است که از منافع شخصی می گذرد و دیگران را بر خود مقدم داشته و ایثار می نماید. به همین جهت است که پیامبر اکرم (ص) فرمودند: حُسنُ الخلق ذُهِب بخیرالدنیا والاخره؛ اخلاق و صفات نیکو خیر دنیا و آخرت را به همراه دارد.(5)
نتیجه آن که بوستان سرسبز با گلهای رنگارنگ زیبا و خوشبو است که نشاط بخش و لذت آفرین است. اگر بوستان انسان نیز با درختان ایمان و تقوا سرسبز و با گل های فضایل اخلاقی زیبا و معطر و با میوه های کردار نیکو شیرین و لذت بخش گشت، در مرتبه اول خود از وجود آنها نشاط و آرامش یافته و لذت می برد، آن گاه اطرافیان و اجتماع از برکات وجودی او معطر شده و کسب نشاط و آرامش و لذت می کنند.
از این رو، رشد و به فعلیت رساندن این فطرت بسیار لازم و غفلت از آن نادیده گرفتن بخش مهمی از شخصیت و هویت خویشتن است.
نقش اخلاق فاضله در جامعه
انسان موجودی است اجتماعی که کمال و سعادتش در جامعه محقق می شود و زندگی اجتماعی بر اساس تعاون و همکاری، روابط و معاشرت ها و موضع گیری ها در برابر دیگران میسر می گردد و اگر ضوابط و قواعد انسانی و الهی میان آنان برقرار نباشد، حیات و پیشرفت جامعه در معرض خطر سقوط خواهد بود.
سلامت و رشد فرد و اجتماع جز در پرتو اخلاق نیکو ممکن نیست، اتحاد و همزیستی مسالمت آمیز، آرامش و صلاح جامعه در پرتو اخلاق حمیده میسر است؛ هم چنان که اختلاف ها، تجاوزها، انحرافات و ناامنی ها در اثر رذایل نفسانی و عدم رعایت ضوابط اخلاقی است.
در اهمیت نقش اخلاق در جامعه همین بس که رمز بقا و تعالی یا انحطاط و سقوط یک ملت و تمدن از دیدگاه وحی و عقل و تجربه، رعایت ارزش ها و مکارم اخلاقی یا عدم رعایت آنهاست؛ از همین رو اسلام عزیز که دینی است با صبغه ی الهی و انسانی، تمام همتش آن است که انسان ها و پیروان راستین خویش را در سایه ی معرفت و ایمان و عمل صالح و تزکیه درون، به مکارم اخلاقی متصف نماید.
دین و ایمان یگانه معمار شخصیت و انسانیت
حیات طیبه و گوارا بر مبنای انسانیت که همانا فضایل اخلاقی و اعمال انسانی است استوار می باشد.اساس انسانیت، شناخت خداوند متعال و فراگیری معارف دینی و ایمان به آنهاست.
ایمان توحیدی که همانا اعتقاد راسخ به اساسی ترین اصول سازنده ی شخصیت و کرامت انسانی است تنها عقیده ی انسان سازی است که آدمی را از تحیّر و احساس پوچی و بی هدفی حفظ می کند، و عظمتِ هویت انسان و فلسفه ی حیات را تبیین نموده و در مجرای تکامل قرار می دهد، غرایز را تعدیل و رذایل را می زداید، استعدادها و کمالات بالقوه فطری را پرورش و کردار و گفتار را شایسته و الهی می سازد و انسان را از انقباض و گرفتگی روانی در برابر مشکلات و مصائب زندگی نجات می بخشد و آنها را در کام وی گوارا می گرداند.
آری ایمان، نوعی احساس وحدت عالی با تمام افراد انسانی در آهنگ و هدف آفرینش به آدمی می دهد و یک نشاط و سرور درونی دائمی به او عطا می کند و حتی با گذشت سالها عمر گران مایه و نزدیک تر شدن به ضیافت ابدی و شرف لقای دیدار خداوند و اولیای الهی افزایش می یابد؛ به همین جهت هیچ لذتی برای مؤمنان راستین برتر از لذت مرگ نیست، که با استقبال فرشته ها و لحن دلنشین و سرور آفرین سلام و بشارت آنان آغاز می گردد:
«ألذین تَتَوفّیهُم الملائکهُ طَیّبین یَقولون سلامٌ علیکم ادخُلوا الجنَّه بما کنتُم تَعملون»؛ آنان ـ متقین ـ که فرشتگان در حالی که پاکند، قبض روحشان می کنندـ و به آنهاـ می گویند: سلام بر شما، به خاطر اعمالی که انجام می دادید به بهشت درآیید.(6)
اینها همه ازآن رو است که حقیقت ایمان، بیعت و معامله با خدای سبحان است، انسان در سایه ی فضیلت ایمان به خداوند و سایر اعتقادات اسلامی تمام موجودیت خویش را در برابر بهشت به پروردگار عالم می فروشد، آن گاه همه ی وجودش ملک خداوند گشته، در نتیجه تصرّف در ملک غیر، بدون اذن او جایز نمی باشد. به همین جهت مؤمن حقیقی با توجه به این حقیقت ایمان، در همه ی ابعاد حیات و رفتار خویش جز نیل به رضا و لقای حق را در نظر نمی گیرد و با تمام شئون علمی و عملی خود ازنظام ارزشی اسلام و قرآن تا سر حدّ جان دفاع می کند و بدین ترتیب اخلاق، صفات و کردار او الهی و قلب و سیمای او نورانی می گردد، چنان که قرآن ـ این کتاب کرامت پرورـ می فرماید:
«إنّ الله اشتری من المؤمنین أنفسهم و أموالَهم بأنَّ لهم الجنّه… و من أوفی بعهدهِ من الله فاستبشروا بِبَیعکمُ الّذی بایعتُم به و ذلک هو الفوزُ العظیم»؛ خداوند از مؤمنان جان ها و اموال شان را خریداری کرد که در برابر ش بهشت ـ نعیم و لقاءالله ـ برای آنان باشد… و چه کسی وفادارتر از خداوند به عهدش می باشد. اکنون بشارت باد بر شما به معامله و خرید و فروشی که با خداوند کرده اید و این پیروزی بزرگی ـ برای شماـ است.(7)
این نهایت لطف و محبت پروردگار است که با وجود هستی بخش بودن و این که مالک انسان و دارایی های اوست اما چه زیبا هستی انسان را می خرد و بهای آن را، هم بهشتی که غرق در مواهب و وسایل لذت بی نهایت است قرار داده و هم بهشت شهود و وصال خویش که این نعمت بی نظیر و لذت بی پایان با هیچ یک از مواهب و لذایذ بهشتی قابل مقایسه نیست.
این است عظمت انسان ـ اعم از زن و مردـ که اشرف موجودات عالم وجود است؛ به شرط آن که ارزش و بهای خود را بشناسد و در تجارت خانه دنیا که هم معبود و محبوب عالم هستی مشتری اوست و هم زر و زیور و خوشی های نامشروع و فانی دنیا، عاقلانه خودفروشی کند نه سفیهانه و خود را جز به جان آفرین و بهشت ابدیت نفروشد. چه اختلاف بسیاری است بین این خودفروشی بی همتا با آن خودفروشی نکبت باری که عقل را اسیر و شخصیت را ویران و هست آدمی را تباه می سازد. به همین جهت خداوند به مؤمنان وفادار به خاطر چنین داد و ستد بی نظیری بشارت می دهد و آن را پیروزی عظیم و معیار قهرمانی معرفی می نماید؛ از این رو ایمان شرافتی است بزرگ و افتخاری است بی نظیر.
بر این اساس، تحصیل اخلا ق و ملکات حمیده از قبیل معرفت، حکمت، صداقت، عدالت، شهامت، شجاعت، عفت، غیرت، بندگی، احساس مسئولیت، وفاداری، صبر، استقامت، و بالاخره وصول به حریم والای انسانیت مبنای تعالیم و دستورهای حیات بخش دین مبین اسلام است که پشتوانه و ضامن اجرای آنها محبوبیت در نزد خداوند بزرگ و شرف لقا و شهود قلبی او و سایر پاداش ها و تکریم ها و کیفرهای الهی است.
ذات اقدس اله نه تنها از طریق هدایت های فطری و آیات و نشانه های انفسی و آفاقی و شکوه و جلال و فروغ خیره کننده ای که در آفرینش جهان و انسان آشکار است بلکه از راه آیات قرآنی و آموزه های دینی نیز آگاهی و بینش های عالی و ارزنده ای را به انسان ها و پیروان خویش، در باره ی عظمت و جلالت خداوندی، کرامت و شرافت انسانی، دنیا و هدف اعلای زندگی، جزا و بازتاب و تجسم اعمال نیک و بد در دنیا و برزخ و آخرت و غیر اینها می دهد.
این بینش ها به آنها می آموزد که شما فرزند آخرت هستید و وطن اصلی شما ابدیت است. باید از این عالم توشه های فراوان چیده و با همت والا و هدف گیری های عالی تحصیل تقواـ که یگانه زاد و توشه سودمند سیر تکاملی انسان است ـ قدم به حریم ارزش مند انسانیت نهاده و آخرتی آباد و زیبا برای خود فراهم سازید. معرفت این گونه معارف سرچشمه ی پاک سازی باطن، اخلاق فاضل و اعمال صالح است.
از دیگر سو، وظایف از جمله عبادت ها را مقرر فرمود که سرشار از معارف و حقایق شخصیت ساز است و یادآور مبدأ و هدف و امور ملکوتی و مجسم شدن سفر مرگ و صحنه قیامت و حضور در دادگاه عدل الهی می باشد تا این که عملاً توحید و ارزش های معنوی و اخلاقی در جان پرورش یابد، ارزش و کرامت والای انسانی حفظ و حیات تکاملی او تضمین گردد و هویت و حقیقت او به نحو عالی ساخته شود، زیرا عمل صالح و یاد و ذکر حق در اثر تکرار و مداومت به تدریج در نفس آدمی به صورت «حالت» آن گاه «عادت» و سپس «ملکه ی اخلاقی» درمی آید.
از سوی سوم، انسان های کاملی را همانند انبیا و ائمه اطهار علیهم السلام که به اوج مقام انسانیت و عبودیت مفتخر گشتند و مهم ترین عامل تکامل و برترین اسوه ی حیات می باشند برای همه ی مردان و زنان آزاداندیش و بیداردل و طالب کمال فرستاد و محبت آن ذوات نورانی را در قلبشان قرار داد تا در سایه محبت و تأسی به آنها، متعالی و محبوب الهی گردند.
در کنار اینها، با همه ی اموری که موجب غفلت از یگانه عامل و پشتوانه عظیم اخلاق وانسانیت می شود مبارزه نموده است.
انسان با ایمان، برابر فهم و معرفت و ایمان و حاکمیت بر خویشتن برای نجات از عواقب شوم معصیت، و نیل به ثمرات نیک اطاعت و برتر از اینها به سبب شکر و محبت خداوند متعال و وصول به شرف وصال آن جمیل بی همتا، به قوانین و فرمان های الهی پای بند می باشد، در نتیجه به همان میزان نیز از رذیلت های اخلاقی و اعمال غیرانسانی و به طور کلی زندگی برمبنای خودبینی و خودخواهی که موجب محجوب شدن از پروردگار خویش است، پیراسته می گردد و به اخلاق کریمانه و رفتارهای خداپسندانه مزیّن می گردد.
بنابراین دین، ایمان و معرفت یگانه معمار شخصیت، مبنای انسانیت، راز خوشبختی و رمز فرزانگی است و بی دینی، ضعف ایمان، جهالت و غفلت مایه تخدیر عقل و هوشیاری، علت فرار از حق و ستیزه با خویشتن، راز ناتوانی در حاکمیت بر نفس، رمز رذالت ها و ناشایست ها، سرچشمه ی زیر پا گذاشتن اصول و قوانین انسانی و عامل بدبختی ها و سیه روزی های آدمی است.
بر همین اساس، سیاست تخریبی دشمنان، در راستای ارزش زدایی و اندیشه ی محو حق این است که باورهای دینی را با ایجاد شبهات، ترویج فحشا، توهین و تمسخر نشانه گرفته و با زنجیر طلانمای خودنمایی و نمایش ذلت بار جاذبه های زنانگی تضعیف کنند و ارزش های الهی را محو و ارزش های موهوم جاهلی را زنده نمایند و بدین سان آسیب های جبران ناپذیری بر حاکمیت ارزش های دینی و معنوی و هویت اصلی زنان و افراد اجتماع و خانواه وارد سازند و انسان ها را به ظلمت هولناک جاهلیت بکشانند.
از این رو زنان آگاه و هوشمند برای این که در پیشگاه الهی و وجدان بیدار بشری و نسل های آینده سرفراز باشند از خودنمایی و خودآرایی و کشف حجاب در ملأ عام که هویت انسانی افراد جامعه و فرهنگ و ارزش های الهی را نشانه می گیرد پرهیز می نمایند. اما بدا به حال مردان و زنان که هویت حقیقی و ملکوتی خود را زیر خواسته های پلید پنهان و اسیر نموده اند، اینان طعم تلخ حقارت و خواری را خواهند چشید و با بار سنگین گناهان، پروردگار خود را ملاقات خواهند کرد.
امیرمؤمنان علی (ع)ـ آن معلم و مربی بزرگ انسانیت ـ مقیاس جالبی برای شناخت و درک عظمت اسلام و انسانیت به ما ارائه داده و می فرماید:
بدانید شما حقیقت رشد و کمال را نخواهید شناخت مگر این که حال کسی را که آن را ترک کرده بشناسید، عهد و پیمان کتاب الهی را اخذ نخواهید کرد مگر این که به وضعیت کسی که آن را شکسته آگاه شوید، و تمسک به قرآن نخواهید کرد مکر این که کسی را که آن را پشت سر انداخته بشناسید، پس آن راـ رشد و کمال، پیمان قرآن، و عمل به آن راـ از اهل آنها طلب کنید، زیرا آنان باعث حیات علم و مرگ جهل هستند.(8)
این همان اصل کلی است که هر چیزی با ضد خودش شناخته می شود: «تعرف الاشیاء باضدادها».
آری، همان گونه که کودک در جنبه ی جسمانی از شیر جسم مادر و در بُعد روانی از شیر محبت او تغذیه کرده و آرامش می یابد و سلامت و رشدش در هر دو جنبه تضمین می گردد و اخلال در یکی از دو نوع تغذیه به ویژه شیر عاطفه، حیات طبیعی یا روحی و روانی کودک را به خطر می اندازد، ما انسان های بلوغ یافته نیز اگر از سینه ی طبیعت، شیر مادیت و از سینه شریعت، شیر محبت بنوشیم بهداشت جسم و اعتلای روح تأمین گشته، به آرامش دست می یابیم. تغذیه شیر ازپستان طبیعت مادی بدون تغذیه شیر از سینه ی شریعت محمدی صلی الله علیه و آله موجب به خطر افتادن حیات روحی و معنوی می شود که فرجام آن سقوط انسانیت و تنزل به حیوانیت است.
نقش بی حجابی و بدحجابی در سقوط اخلاق و انسانیت
از آنجا که پایه و اساس صفات عالی و رفتار انسان، تنها ایمان دینی و توحیدی است، تأثیر بی بندوباری های اجتماعی همانند خودنمایی و بدحجابی زنان جامعه که بسیاری از آنها در حقیقت بی حجابی است، در تضعیف و سقوط عفت و اخلاق نیکو امری بدیهی و روشن است، چرا که چشم و گوش و سایر اعضا پلِ ارتباطی روح ما با جهان بیرون از ماست و این یک واقعیت است که: «هر چه دیده بیند دل کند یاد». به همین دلیل وقتی در جامعه امور مربوط به عفاف و حیا رعایت نشود و فضای معنوی جای خود را به فضای خودنمایی و شعله ور ساختن غرایز شهوانی بدهد و بذر شهوت را در دل های جوانان و نوجوانان برویاند، فکر افراد جامعه به ویژه جوانان بدون همسر، از امور حیاتی و ارزشی به سمت شهوات کشیده می شود و از خدای خود که همواره حاضر و ناظر بر اعمال نیک و بد است، غافل می مانند و زندگی موقت دنیا را بر زندگانی حقیقی که آخرت است مقدم می دارند و به وادی وحشتناک روابط غیر انسانی و غیر اخلاقی و شهوات نامشروع کشیده می شوند.
بدین طریق یگانه اساس و مبنای فضایل انسانی ـ ایمان به خدا و قیامت ـ به دست فراموشی سپرده می شود و در نتیجه خطرات بزرگی فرد و جامعه را تهدید خواهد کرد: صفات پسندیده جای خود را به صفات رذیله و ناپسند می دهد؛ اعمال و رفتار ناشایست همانند ظلم، جنایت، خیانت، خشونت، فساد، بزهکاری، ناامنی و آدم ربایی، به ویژه ربودن دختران در جامعه افزایش می یابد؛ استعداد اخلاقی و فضیلت خواهی فرزندان شکوفا نگشته و چه بسا زنده به گور می شود و رفتاهای ناسازگارانه و بزهکارانه در آنان ایجاد می شود.
در چنین شرایطی آتش این فتنه ها و خطرات، دامن خود زنان آسیب زا را هم فرا خواهد گرفت و خود و خانواده ی آنان نیز در این آتش خواهند سوخت؛ چنان که بسیاری از آنها گرفتار شدند؛ چه بسیار دخترانی که مورد تجاوز به عنف قرار گرفتند و یا توسط گرسنگان شهوت اغفال شدند و سرمایه بکارت و عفت را باختند و چه بسیار زنان خودنمایی که استعدادها عالی و اخلاقی خویش را مختل یا تباه ساختند و در اثر تحول اخلاقی آنها یا همسرانشان یا فرزندانشان، زندگی شیرین آنان تبدیل به جهنم سوزان گشت.
بقیه نیز باید منتظر باشند که روزی قانون عکس العمل دامن آنها را گرفته و در آتش و عقوبت رفتار خویش گرفتار شوند، مگر این که تا دیر نشده بیدار شوند و توبه نموده و گذشته های خود را جبران کنند که خداوند آمرزنده و نسبت به اهل ایمان مهربان است:
«واللهُ غَفورٌ رحیمٌ» (9)
پی نوشت ها :
1- میزان الحکمه، ج3، ص149.
2- شعراء (26) آیه 89.
3- بحارالانوار، ج71، ص389.
4- اسراء (17) آیه 70.
5- بحارالانوار، ج71، ص387.
6- نحل (16) آیه 32.
7- توبه (9) آیه 111.
8- نهج البلاغه، خطبه 147.
9-توبه (9) آیه 27.