یکی از قویترین ادله بر اثبات اعجاز قرآن و اینکه از طرف خدا آمده است، مسأله تحدی و دعوت خداوند از همه جهانیان و شکاکان برای مقابله با قرآن است. این تحدی از همان آغاز نزول قرآن تا پایان دوران زندگی پیامبر، به شیوههای مختلفی استمرار داشته است و تا قیامت نیز ادامه دارد. قرآن گاهی درخواست به آوردن مثل قرآن کرده است،1 گاهی پیشنهاد بهرهگیری از تمام امکانات و نیروهای جن و انس برای این کار کرده است،2 گاه درخواست مقابله با ده سوره3 و حتی یک سوره4 کرده است اما کسی توان مقابله را تا به حال نداشته است و این از مسلمات تاریخی به اتفاق تمامی علما، مؤرخان و صاحبنظران از دوست و دشمن است؛ پس قرآن معجزه و کلام الهی است.
پاسخ شبهه اول
بنا به تصریح گزارش های تاریخی، بسیاری از ادیبان، سخنوران و فرهیختگان علم و ادب به این تحدی قرآن پاسخ دادهاند و کوشش کردهاند تا همانند پارهای از ایات قرآن را برسازند، ولی با عجز و ناتوانی اعتراف کردهاند که قرآن، کلام بشری نیست. افرادی چون ولید بن مغیره مخزومی، که در میان مشرکین صدر اسلام به امیر سخن معروف بود، وقتی نتوانست با قرآن مقابله کند، گفت: سوگند به خدا! کلامی از محمد شنیدم که نه از قبیل سخن انسان است و نه همچون سخن جنیان! همانا کلام او بسیار شیرین و زیباست… همانا سخن او برتر از دیگر سخنان است و هیچ کلامی بر آن برتری نخواهد جست.5
از همین رو بزرگان و فصحای عرب آن عصر پس از مبارزه و ناتوانی با آوردن همانند قرآن، اعتراف کردهاند که قرآن کلام بشری نیست. عتبه بن ربیعه از بزرگان و مشاهیر سخن قریش، نضر بن حارث کلده از سران و تیزهوشان عرب، شهادت چهار تن از زنادقه به اعجاز قرآن.6
علاوه بر این متفکران و اندیشمندان جهان، که با زبان قرآن آشنایی دارند حتی دانشمندان غربی، تصدیق کردهاند که قرآن، کلام غیربشری و بینظیر است. از جمله: جان دیون پورت نویسنده کتاب عذر تقصیر به پیشگاه محمد و قرآن مینویسد: “همه این معنا را قبول دارند که قرآن با بلیغترین و فصیحترین لسان به لهجه قبیله قریش، که نجیبترین و ادیبترین عربهاست، نازل شده و مملو از درخشندهترین شکلها و محکمترین تشبیهات است”.7
افرادی هم خواستهاند مثل قرآن را بیاورند ولی برای همیشه در تاریخ، حقیر و رسوا شدهاند و عظمت قرآن با این رسواییها بیشتر روشن گردید از جمله: مسیلمه بن کذاب، سجاح بنت الحارث، طلیحه پسر خویلد اسدی، اسود انسی، نصر بن حارث، ابن مقنع ابوث کردی صانی و…8 و در دوران معاصر رهبران فرقههای گمراهی همچون بابیه، بهائیه، قادیانیه و… که همه ذلیل و درمانده شدند.9
حاصل آن که به شهادت قطعی تاریخ، منکران قرآن و رسالت در مقام مبارزه با قرآن برآمدند، اما هرگز نتوانستند کاری از پیش ببرند. هنوز هم راه برای کسانی که میپندارند قدرت برساختن همانند قرآن را دارند باز و گشوده است و مانعی وجود ندارد.
پاسخ شبهه دوم
با نگاهی به مبانی اعتقادی اسلام این مطلب به خوبی روشن است که باور به اعتقادات، بایستی از روی دلیل قانع کننده باشد و هر کسی طبق فهم و درک خود باید اصول دین و اندیشههای بنیادین اعتقادی را بپذیرد و بر همین اساس همه مراجع تقلید در اول رساله توضیح المسائل مینویسند: در اصول دین و مبانی اعتقادیف تقلید کردن جایز نیست و مسلمان باید به اصول دین یقین داشته باشد.10
بنابراین اگر کسی برای پی بردن به حقانیت عقاید اسلامی از جمله کلام الهی بودن قرآن کریمف تحقیق کند و بخواهد آیات تحدی را بررسی نماید و خود نیز از اهل فن، ادب و آشنا به زبان عربی باشدف چنین فردی نه تنها از سوی علمای دین به ارتداد محکوم نمیشود، بلکه وی به وظیفه دینی خود عمل میکند و برای یقین به وحیانی بودن قرآن میخواهد امتحان کند و ببیند آیا علم بشری توان آوردن مثل قرآن را دارد یا نه؟ در این مجال نه تنها باید مانعی برای او ایجاد نکنند که بر عالمان دینی لازم و وظیفه است که به کمک چنین فردی رفته و دلایل روشنشدن مطلب را به او نشان دهند و او با یقین و دلیل قانع کننده به حقانیت قرآن پی برد. ارتداد این نیست که کسی بخواهد در عقاید تحقیق کند، بلکه مرتد کسی است که پس از یقین به اعتقادات اسلامی و پذیرش آنها، بدون دلیل منطقی از آن اعراض کند و بازگشت خود از اسلام را وسیلهای برای گمراهی دیگران و توطئه بر علیه باورهای اسلامی قرار دهد.11 کسی که درباره حقانیت این عقاید و از جمله قرآن کریم، مطالعه میکند نه تنها قصد برگشتن از اسلام را ندارد، بلکه میخواهد با یقین قلبی و علمی، وحیانی بودن قرآن را بپذیرد.
پاسخ به شبهه سوم
منظور خداوند از تحدی این نیست که همه افرادف حتی بیسوادان و ناآشنایان با مبانی ادبی زبان عرب، بفهمند که قرآن معجزه است، تا کسی بگوید: اگر دعا را وارد قرآن کنیم، خیلی از این افراد متوجه نمیشوند! بلی! حتی اگر غیر از دعاهای اسلامی، حرفهای نادرست و پر از غلطهای اعرابی هم در قرآن وارد شود، افراد کم اطلاع و غیر عالم، متوجه نمیشوند. از طرف دیگر این هم مراد نیست که حافظان قرآن بفهمند، بلکه تحدی این است که اگر کسی با مبانی ادب و زبان عرب و معارف و اخلاقیات و دلایل عقلی و منطقی آشنایی داشته باشد، اعتراف خواهد کرد که قرآن کلام بشری نیست و غیر خدا قدرت آوردن مثل آن را ندارد، چنانکه علمای بزرگ ادب وقتی به کتاب نهج البلاغه میرسند، آن را بسیار بلیغ و سترگ می یابند اما هیچ وقت اینها را معادل قرآن ندانسته، بلکه آنها را از کلام الهی پایینتر و بلکه غیرقابل قیاس میدانند.
پینوشتها:
1 . طور / 33ـ34.
2 . اسراء / 88.
3 . هود / 13.
4 . یونس / 38.
5 . ر.ک: ابن هشام، سیره ابن هشام، مصر، مطبعه المصطفی، ج1، ص288؛ غزالی، ابوحامد، احیاء العلوم، بی جا، بی نا، 1358ق، ج1، ص281.
6 . ر.ک: سیره ابن هشام، ج1، ص313 و ص320؛ سیوطی، جلال الدین؛ الدر المنثور، مصر، حلبی، ج6، ص283 و طبرسی، احمد؛ الاحتجاج، بیروت، مؤسسه الاعلمی، 1403ق، ص377.
7 . ر.ک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه،ج1، ص136؛ مقدمه کتاب سازمان های تمدن امپراطوری اسلام، ص111.
8 . ر.ک: سیره ابن هشام، ج2، ص223 و ص247؛ طبری، تاریخ طبری، قاهره، بی نا، 1358ق، ج2، ص504، 508، 463 و 486 و… .
9 . معرفت، محمد هادی، التمهید، قم، مؤسسه نشر اسلامی، 1416ق، ج4، ص227 تا ص256.
10 . ر.ک: رساله توضیح المسائل امام خمینی(ره)، مسائل تقلید، مسأله 1
محمد امین
اگر بتوانیم اثبات کنیم که قرآن نوشته انسان نیست چگونه اثبات می کنید که از نزد خداست؟
مثلا اگر از نزد شیطان یا … باشد را چگونه رد میکنید؟