حدیث (1) امام على علیه السلام :
اَلشَّجاعَهُ عِزٌّ حاضِرٌ، اَلجُبنُ ذُلٌّ ظاهِرٌ؛
شجاعت عزّتى است آماده، ترس ذلّتى است آشکار.
غررالحکم، ج1، ص152، ح572
حدیث (2) امام على علیه السلام :
اَلشَّجاعَهُ نُصرَهٌ حاضِرَهٌ وَفَضیلَهٌ ظاهِرَهٌ؛
شجاعت، نصرتى نقد و فضیلتى آشکار است.
غررالحکم، ج2، ص30، ح1700
حدیث (3) امام على علیه السلام :
اَلسَّخاءُ وَالشَّجاعَهُ غَرائِزُ شَریفَهٌ، یَضَعُهَا اللّه سُبحانَهُ فیمَن أَحَبَّهُ وَامتَحَنَهُ؛
سخاوت و شجاعت خصلت هاى والایى هستند که خداوند سبحان آن دو را در وجود هر کس که دوستش داشته و او را آزموده باشد مى گذارد.
غررالحکم، ج2، ص56، ح1820
حدیث (4) امام على علیه السلام :
جُبِلَتِ الشَّجاعَهُ عَلى ثَلاثِ طَبائِعَ، لِکُلِ واحِدَهٍ مِنهُنَ فَضیلَهٌ لَیسَت لِلخرى: اَلسَّخاءُ بِالنَّفسِ وَالنَفَهُ مِنَ الذُّلِّ وَطَلَبُ الذِّکرِ … ؛
شجاعت بر سه خصلت سرشته شده که هر یک از آنها فضیلتى دارد که دیگرى فاقد آن است: از خودگذشتگى، تن ندادن به خوارى و ذلّت و نامجویى.
تحف العقول، ص 323
حدیث (5) امام على علیه السلام :
ثَمَرَهُ الشَّجاعَهِ الغیرَهُ؛
غیرت میوه شجاعت است.
غررالحکم، ج3، ص328، ح4620
حدیث (6) امام صادق علیه السلام :
ثَلاثَهٌ لاتُعرَفُ إِلاّ فى ثَلاثِ مَواطِنَ: لایُعرَفُ الحَلیمُ إِلاّ عِندَ الغَضَبِ وَلاَ الشُّجاعُ إِلاّ عِندَ الحَربِ وَلا أَخٌ إِلاّ عِندَ الحاجَهِ؛
سه کس اند که جز در سه جا شناخته نمى شوند: بردبار جز در هنگام خشم، شجاع جز در جنگ و برادر جز در هنگام نیازمندى.
بحارالأنوار، ج78، ص229، ح9
حدیث (7) امام على علیه السلام :
لا أَشجَعَ مِن لَبیبٍ؛
شجاع تر از خردمند، وجود ندارد.
غررالحکم، ج6، ص373، ح10591
حدیث (8) امام على علیه السلام :
لَو تَمَیَّزَتِ الشیاءُلَکانَ الصِّدقُ مَعَ الشَّجاعَهِ وَکانَ الجُبنُ مَعَ الکَذِبِ؛
اگر خصلت ها از یکدیگر متمایز و جدا شوند، هر آینه راستى با شجاعت باشد و بزدلى با دروغ.
غررالحکم، ج5، ص118، ح7597
حدیث (9) امام على علیه السلام :
آفَهُ الشَّجاعَهِ إِضاعَهُ الحَزمِ؛
آفت شجاعت، فروگذاشتن دوراندیشى است.
غررالحکم، ج3، ص105، ح3938
حدیث (10) امام على علیه السلام :
اَلعَدلُ أَفضَلُ مِنَ الشَّجاعَهِ لأَِنَّ النّاسَ لَوِاستَعمَلُوا العَدلَ عُموما فى جَمیعِهِم لاَستَغنَوا عَنِ الشَّجاعَهِ؛
عدالت بهتر از شجاعت است زیرا اگر مردم همگى عدالت را درباره همه بکار گیرند از شجاعت بى نیاز مى شوند.
شرح نهج البلاغه، ج20، ص333، ح816
حدیث (11) رسول اکرم صلى الله علیه و آله :
اَلصَّرعَهُ کُلُّ الصَّرعَهِ الَّذى یَغضبُ فَیَشتَدُّ غَضَبُهُ وَیَحمَرُّ وَجهُهُ وَیَقشَعِرُّ شَعرُهُ فَیَصرَعُ غَضَبَهُ؛
کمال دلیرى آن است که کسى خشمگین شود و خشمش شدّت گیرد و چهره اش سرخ شود و موهایش بلرزد، امّا بر خشم خود چیره گردد.
نهج الفصاحه، ح 1872
حدیث (12) امام على علیه السلام :
اَلْعَدلُ اَفْضَلُ مِنَ الشَّجاعَهِ لاَِنَّ النّاسَ لَوِ اسْتَعْمَلُوا الْعَدْلَ عُموما فى جَمیعِهِمْ لاَسْتَغْنَوْا عَنِ الشَّجاعَهِ؛
عدالت بهتر از شجاعت است، زیرا اگر مردم همگى عدالت را درباره یکدیگر بهکار گیرند، از شجاعت بىنیاز مىشوند.
شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، ح20، ص333، ح816
حدیث (13) امام على علیه السلام :
مَا السَّیْفُ الصّارِمُ فى کَفِّ الشُّجاعِ بِاَعَزَّ لَهُ مِنَ الصِّدْقِ؛
شمشیر بُرّنده در دست شجاع براى او دشمن شکن تر از راستگویى نیست.
شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، ج20، ص296، ح387
حدیث (14) امام على علیه السلام :
أَکلُ السَّفَر جَلِ قُوَّهٌ لِلقَلبِ الضَّعیفِ وَهُوَ یُطَیِّبُ المِعدَهَ وَیُذَکِّى الفُؤادَ وَیُشَجَّعُ الجَبانَ وَیُحَسِّنُ الوَلَدَ؛
خوردن به، قلب ضعیف را قوى، معده را پاک، ترسو را شجاع و فرزند را زیبا مىکند.
تحف العقول، ص101
حدیث (15) ابن شهر آشوب :
کانَ النَّبىّ صلی الله علیه و آله و سلم قَبْلَ المَبْعَثِ مَوصوفا بِعِشرینَ خَصلَهً مِن خِصالِ الاَنْبیاءِ لَوِ انْفَرَدَ واحِدٌ بِاَحَدِها لَدَلَّ عَلى جَلالِهِ فَکَیْفَ مَنِ اجْتَمَعَت فیهِ؟! کانَ نَبیّا اَمینا، صادِقا، حاذِقا، اَصیلاً، نَبیلاً، مَکینا، فَصیحا، عاقِلاً، فاضِلاً، عابِدا، زاهِدا، سَخیا، کمیا، قانِعا، مُتَواضِعا، حَلیما، رَحیما، غَیورا، صَبورا، مُوافِقا، مُرافِقا، لَمیُخالِطْ مُنَجِّما وَ لا کاهِنا و لا عَیافا؛
رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم پیش از مبعوث شدن، بیست خصلت از خصلتهاى پیامبران را دارا بودند، که اگر کسى یکى از آنها را داشته باشد، دلیل عظمت اوست؛ چه رسد به کسى که همه آنها را دارا باشد، آن حضرت پیامبرى امین، راستگو، ماهر، اصیل، شریف، استوار، سخنور، عاقل، با فضیلت، عابد، زاهد، سخاوتمند، دلیر و با شهامت، قانع، متواضع، بردبار، مهربان، غیرتمند، صبور، سازگار، و نرمخو بودند و با هیچ منجّم (قائل به تأثیر ستارگان)، غیبگو و پیشگویى همنشین نبودند.
المناقب لابن شهر آشوب، ج 1، ص 123