فلسفه تحریم زنا چیست؟ چرا اسلام زناکار را به اشدّ مجازات محکوم می‌کند؟

فلسفه تحریم زنا چیست؟ چرا اسلام زناکار را به اشدّ مجازات محکوم می‌کند؟

نقد و بررسی:
در هر نظام اجتماعی و به خصوص در اسلام، یک سری امور هستند که مصالح اساسی جامعه را تشکیل می‌دهند و از اهمیت خاصی برخوردارند. از جمله این امور می توان به سلامت نسل و قداست خانواده اشاره کرد(1) که در منابع معتبر دینی ما مورد تأکید فراوان واقع شده است. این تأکید تا آنجا است که حتی برای مراحل قبل از انعقاد نطفه هم دستورهای ویژه‌ای برای تزکیه و تطهیر توصیه شده است. همچنین در مراحل پس از آن: بارداری، ولادت و نحوه رفتار با کودک و نوجوان و جوان در محیط خانه و جامعه، به منظور پرورش نسلی صالح، مقررات معینی پیش‌بینی شده است تا نسل آینده جامعه سالم، صالح و کارآمد باشد. به همین دلیل، اسلام بر روابط زنان و مردان کنترل شدید را در کمال احتیاط اعمال می‌کنند و این امر با توصیه‌های مذهبی و اخلاقی و ارشادهای مستمر پیگیری شده و ارتکاب جرایمی که مخل به سلامت نسل و استحکام خانواده باشد، موجب مجازات می‌گردد.
مرتکب زنا که اساس مدنیت را در معرض خطر قرار داده و تیشه به ریشه حیات اجتماعی می‌زند، از نظر اسلام به عنوان یک مجرم اجتماعی مستحق عقوبت است.

فلسفه تحریم زنا:
زنا، به عنوان یک عمل منافی عفت، در طول تاریخ مورد نکوهش نوع بشر بوده و فی الجمله به عملی شنیع و گناهی اجتماعی معروف شده است به گونه‌ای که خود مرتکب شونده نیز آن را علنی انجام نمی‌دهد.
شرایع آسمانی، به طوری که قرآن کریم بدان اشاره می‌کند، همه از عمل زشت زنا به شدیدترین وجه نهی کرده‌اند.2 در اسلام نیز این عمل از گناهان کبیره محسوب شده است؛ قرآن کریم در موارد متعددی به آن اشاره دارد،3 از جمله در آیه شریفه زیر چنین توصیه می‌کند:
“ولا تقربوا الزنا انه کان فاحشه و سآئت سبیلاً”4
“و نزدیک زنا نشوید که کاری بسیار زشت و بد راهی است!” در این آیه شریفه نکاتی قابل توجه است:
1ـ نمی‌گوید زنا نکنید، بلکه تأکید دارد به این  عمل شرم‌آور نزدیک نشوید. این تعبیر علاوه بر تأکیدی که در خود آن نسبت به این عمل نهفته است، اشاره لطیفی دارد به اینکه آلودگی به زنا غالباً مقدماتی دارد از قبیل بی‌حجابی، بدحجابی، چشم‌چرانی، کتابهای بدآموز، نشریات ویران‌گر، فیلم‌های فاسد… و ترک ازدواج!  همه این عوامل از مقدمات زنا محسوب می‌شوند که در روایات اسلامی به صورت انفرادی و در آیه مذکور به عنوان یک منع کلی مورد تأکید قرار گرفته است.
2ـ زنا، فاحشه است (به معنای) کردار یا گفتار زشت. این کلمه حدود 13 بار در قرآن مجید به کار رفته است. گاهی در مورد “زنا” و گاهی در مورد “لواط” و گاهی در مورد اعمال زشت، به طور کلی استعمال شده است.
3ـ زنا، بدراهی است (سآء سبیلا). این تعبیر بیان‌گر این واقعیت است که این عمل راهی به مفاسد دیگر در جامعه می‌گشاید. زنا کژراهه‌ای است که انسان را از هدف اصلی، غافل و انسانیت را به نابودی می‌کشاند. بدون تردید عواقب زیان‌باری که از ارتکاب این عمل دامان فرد و جامعه را می‌گیرد، بر کسی مخفی نیست. علامه طباطبایی(ره) می‌گوید: “این که می‌بینیم تمام اقوام و ملل در همه اعصار، این عمل را زشت و فاحشه خوانده‌اند، برای این بوده که می‌فهمیدند این عمل باعث فساد انساب و شجره‌های خانوادگی و قطع نسل، و ظهور و بروز امراض گوناگون تناسلی گشته و همچنین باعث بسیاری از جنایات اجتماعی از قبیل آدم‌کشی و چاقوکشی و سرقت و جنایت و امثال آن می‌گردد. و نیز باعث می‌شود که عفت و حیا و غیرت و مودت و رحمت در میان افراد اجتماعف جای خود را به بی‌عفتی و بی‌شرمی و بی‌غیرتی و دشمنی و شقاوت بدهد.”5
برای توضیح بیش‌تر این عبارت، توجه به نکات زیر ضروری می‌نماید:
1ـ پیدایش این عمل زشت و شیوع آن، بدون شک نظام خانواده و رابطه پدری و فرزندی را متزلزل می‌سازد. رابطه‌ای که نه تنها موجب شناخت نسبت‌ها و روابط اجتماعی است که ضامن حمایت کامل از فرزندان و باعث بقای نسل سالم در سایه محبت عمیق انسانی به شمار می‌آید.
اگر بساط ازدواج و نکاح برچیده شود و عمل زشت زنا شایع گردد، فرزندان نامشروعی که در جامعه به وجود می‌آیند، در وضعیت بی‌هویتی ـ که طبعاً مورد حمایت هم قرار نمی‌گیرند ـ بزرگ می‌شوند. از این گذشته، از عنصر محبت که نقش تعیین کننده‌ای در زندگی انسان دارد، محروم گشته و امنیت اجتماعی را مختل خواهند ساخت. به این ترتیب در جامعه‌ای که فرزندان نامشروع فراوان گردند، روابط اجتماعی، که بر پایه روابط خانوادگی بنیان شده، از اساس متزلزل می‌گردد.
2ـ این عمل ننگین، زمینه انواع برخورد و درگیری‌ها در میان هوس بازان را فراهم می‌سازد. تجربه نشان می‌دهد که در کنار انحرافات جنسی، بدترین جنایات اتفاق می افتد و به این صورت، آسایش و امنیت اجتماعی در گردباد حوادث ناشی از کردار زشت هوس بازان، از بین می‌رود.
3ـ تجربه و علم نشان می‌دهد که عمل زنا باعث اشاعه انواع بیماری‌های مقاربتی است و افراد زیادی از این راه، سلامت  خود را از دست داده و می دهند. به رغم تلاش‌های فروانی که صورت گرفته است، هنوز بشر از مبارزه با عواقب و آثار زیان‌بار این عمل عاجز مانده است.
4ـ این عمل غالباً زمینه‌ساز سقط جنین و کشتن فرزندان و قطع نسل می‌گردد؛ چراکه زنان مبتلا به این عمل، هرگز حاضر به نگهداری این گونه فرزندان نیستند. اصولاً وجود فرزندان، مانع بزرگی بر سر راه ادامه اعمال شوم آنان می‌باشد؛ لذا همواره سعی می‌کنند آن‌ها را از سر راه بردارند.
و این فرضیه کاملاً موهوم که می‌توان اینگونه فرزندان را در مؤسساتی زیر نظر دولت‌ها، جمع‌آوری کرده و تربیت نمود،  ادعایی بیش نیست؛ چون که اولاً پرورش فرزندان بی‌پدر و مادر به این آسانی نیست. ثانیاً فرزندان بزرگ شده در این گونه پرورشگاه‌ها، محصول چندان مطلوبی نیستند! فرزندانی خشن، بی‌محبت، بی‌هویت و بی‌عاطفه و در یک جمله فاقد شخصیت بالنده و مطلوب انسانی هستند. جامعه‌ی متشکل از این چنین افرادی، یک جامعه حیوانی توأم با خشونت در همه ابعاد آن خواهد بود. جامعه‌ای که در آن عفت و حیا، غیرت و مودت و رحمت در میان افراد اجتماع جای خود را به بی‌عفتی، بی‌شرمی، بی‌غیرتی و دشمنی و شقاوت می‌دهد.
5ـ ازدواج، به عنوان یک سنت حسنه، در طول تاریخ مورد مدح و ستایش نوع بشر بوده و هدف از آن تنها اشیاع غریزه جنسی نیست، بلکه اشتراک در تشکیل زندگی و انس روحی و آرامش فکری و تربیت فرزندان و تعاون و هم‌یاری در همه ابعاد زندگی به منظور حفظ بقاء نوع و مشخص بودن نسل‌ها در آینده است که بدون اختصاص زن و مرد به یکدیگر و تحریم زنا، امکان‌پذیر نیست.
آری غریزه اختصاص و غیرت از عنایت‌ها و الطاف آفریننده است که برای حفظ بقای نوع و حفظ حرمت خانواده و تربیت نسل صالح، در نهاد بشر همانند پاسدار امینی ایفای وظیفه می‌نماید. غریزه اختصاص، یعنی هر زن و مردی تمایل فطری دارد که جفتش مختص به وی بوده و از شر اجنبی در امان باشد و این معنا همان غیرت است که سنت ازدواج در طول تاریخ، مشروعیت آن را امضاءکرده است. در پرتو غریزه اختصاص است که مردان، دفاع از عرض را واجب‌تر از دفاع از جان و مال خود دانسته و چه بسا در مواردی جان خود را بر سر عرض و ناموس گذاشته و می‌گذارند.
با شایع شدن عمل زنا، به تدریج میل و رغبت افراد به ازدواج ـ به عنوان راه طبیعی و مشروع اشیاع غریزه جنسی ـ کم‌تر می‌شود. نادیده گرفتن غریزه طبیعی و غفلت انسان‌ها از غایت و هدف اصلی ازدواج، انسانیت را تهدید به نابودی می‌کند. آثار آن در جوامعی که زنا را آزاد گذاشته کاملاً مشهور است و اگر فکری نشود و طرحی اندیشیده نشود، به مرور زمان اشاعه روز افزون این عمل، جامعه انسانی را نابود خواهد کرد.
امام علی ـ علیه السّلام ـ می‌گوید: از پیامبر گرامی اسلام شنیدم که فرمود: “در زنا شش اثر سوء است؛ سه اثر آن در دنیا است که عبارتند  از: صفا و نورانیت را از انسان می‌گیرد، روزی را قطع می‌کند و تسریع در نابودی انسان‌ها می‌کند. اما سه اثری که در آخرت است: غضب پروردگار، سختی حساب و دخول یا خلود در آتش جهنم است.”6

نتیجه:
با توجه به آثار شوم و عواقب زیان‌باری که بر این عمل شنیع مترتب است، حرمت آن از دیدگاه اسلام مبرهن و آشکار می‌گردد. چون اسلام به عنوان یک دین آسمانی برای هدایت بشر آمده است، در این راستا، سلامت نسل‌ها و قداست خانواده به عنوان رکنی از ارکان سازنده جامعه، از اهمیت خاصی برخوردار است. لذا برای تنظیم سالم روابط و حفظ حرمت خانواده و صالح بودن نسل بشر، بر کنترل عادلانه و صحیح روابط مردان و زنان تأکید فراوان دارد. ارتکاب جرایمی همانند زنا، که مخلّ به این روابط است، مشمول مجازات شدید حدّ شناخته شده است تا کسی جرأت بی‌توجهی به سرنوشت خانواده و نسل آینده جامعه پیدا نکند و از مسیر صحیح اشباع غرایز بیرون نرود. حدودی مانند تازیانه و رجم و به تعبیری مجازات شدید، موجب پیش‌گیری جدی از وقوع جرم ننگین زنا است؛ زیرا احتمال مجازات فوق العاده شدیدی که در برابر زناکاران قرار داده شده است در روحیه غالب افراد مؤثر است و حالت تهدیدی آن، می‌تواند در آن‌ها اثر بگذارد.
این تأکید و تهدید برای این است که ارتباط نامشروع در جامعه شایع نگردد و کانون خانواده استحکام و قداست خود را حفظ کند و نسل بشر در پرتور تربیت صحیح، سالم و صالح و کارآمد و مقید بار بیاید. چراکه در صورت رواج روابط نامشروع و شیوع بی‌بندو باری جنسی، بنیان جامعه از اساس متزلزل می‌شود. مرتکب عمل زنا کسی است که تیشه به ریشه حیات اجتماعی می‌زند و اساس مدنیت را در معرض خطر قرار می‌دهد و… از نظر اسلام یک چنین فردی به عنوان مجرم اجتماعی مستحق عقوبت است.
بدیهی است که افراد جسور و شروری که مصالح خود و جامعه را به تباهی می‌کشاند، باید به اشدّ مجازات گرفتار شوند تا از یک سو عبرت دیگران گردند و از سوی دیگر، محیط از آلودگی گناه آنان پاک گردد.

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1ـ طباطبایی، سیدمحمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، ترجمه سیدمحمد باقر موسوی همدانی، ج 13.
2ـ محمدی گیلانی، محمد، حقوق کیفری در اسلام، تهران: انتشارات المهدی، چاپ دوم، 1362.
3ـ احمدی ابهری، سیدمحمدعلی، اسلام و دفاع اجتماعی، قم: دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، 1376.
4ـ فیض، علیرضا، مقارنه و تطبیق در حقوق جزای عمومی اسلامی، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ 5، 1379.
5ـ ناصر مکارم شیرازی و همکاران، تفسیر نمونه، تهران: دارالکتب الاسلامی، چاپ 17، 1378، ج

پی‌نوشت‌ها:
1 – از منظر فقهای اسلام، به آن “مصلحت ناموس” اطلاق شده است.
2 – ر.ک: طباطبایی، سیدمحمد حسین، ترجمه تفسیر المیزان، ترجمه سیدمحمدباقر موسوی همدانی، قم: دفتر انتشارات اسلامی، ج13، ص 118-123.
3 – سوره فرقان، آیه 68، سوره ممتحنه، آیه 12، سوره نور، آیه 2و3.
4 – سوره اسراء، آیه 32.
5 – طباطبایی (علامه)، سیدمحمدحسین، پیشین، ج13، ص
6 – الفضل بن الحسن الطبرسی، مجمع البیان، بیروت: دارالمعرفه، الطبعه الثانیه، 1408 هـ ق، 1988 م، المجلد 5و6، ص 638.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید