پدیده «وحی» از مباحث مهم علوم قرآنی میباشد و اهمیت آن از این جهت است که قرآن کریم که سخن خدای متعال و کتاب هدایت انسانها به شمار میرود از طریق «وحی» نازل شده است.
در اینجا مناسب است ابتدا واژه «وحی» را معنا کنیم و سپس به چگونگی نزول آن نسبت به پیامبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ بپردازیم:
مرحوم علامه طباطبائی (ره) درباره «وحی» مینویسد: «وحی یک نوع تکلیم آسمانی (غیرمادی) است که از راه حس و تفکر عقلی درک نمیشود؛ بلکه با درک و شعور دیگری است که گاهی در برخی از افراد ـ به حسب خواست خدائی ـ پیدا میشود و دستورات غیبی یعنی نهان از حس و عقل را از وحی دریافت میکند، عهدهدار این امر نیز، نبوت نامیده میشود.»[1]
چگونگی نزول وحی بر پیامبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ
«وحی» به سه صورت انجام میگیرد:
1. در خواب؛
2. زمانی بدون وساطت فرشتهای، مستقیماً از جانب خداوند ؛
3. وگاهی هم جبرئیل واسطه وحی بود.
قرآن کریم از دو طریق اخیر، یعنی مستقیماً و یا به وسیله جبرئیل به پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ وحی شده است. اینک تفصیل این سه مورد:
1. رؤیای صادقانه: علی بن ابراهیم قمی نقل کرده است که: «محمد ـ صلّی الله علیه و آله ـ 37 ساله بود که در خواب دید کسی به طرف او میآید و خطاب به او میگوید: ای رسول خدا! محمد ـ صلّی الله علیه و آله ـ این حادثه را چندی پوشیده نگه داشت، گاهی نیز که در درهها، به چوپانی گوسفندان ابوطالب مشغول بود، کسی را میدید که او را به عنوان پیامبر خدا خطاب میکرد، حضرت از او پرسید تو کیستی؟ او در جواب گفت: من جبرئیل هستم و مرا خداوند فرستاده است تا تو را به پیامبری برگزیند».[2]
امام باقر ـ علیه السلام ـ در این رابطه میفرماید: «نبی» کسی است که به نبوت خود از طریق رؤیا آگاه شود و مانند رؤیای ابراهیم ـ علیه السلام ـ و رؤیای محمّد ـ صلّی الله علیه و آله ـ که مقدمات نبوت خود را قبل از وحی در خواب دید اینکه جبرئیل با پیام رسالت از جانب خداوند بر وی نازل شد».[3]
منظور از قبل از «وحی» در روایت، آن است که هنوز به محمّد ـ صلّی الله علیه و آله ـ براستی رسالتی که مأمور به تبلیغ آن باشد، وحی نشده بود و این بیان، تفسیری است برای مفهوم «نبی» پیش از آنکه رسول باشد، زیرا نبی بشری است که به وی وحی میشود و قبل از آنکه به تبلیغ آن مأمور باشد؛ یعنی او با عالم بالا رابطه روحی دارد و ملکوت عالم بر وی مشهود است ولی مأمور به تبلیغ نیست؛ چنانکه پیامبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ قبل از بعثتش چنین بود.
به هر حال، رؤیای صادق، راهی برای نزول وحی بر پیامبر است و چه بسا در خواب دانستنیها به وی القاء میشد. علی ـ علیه السلام ـ در این زمینه میگوید: «رؤیا الانبیاء وحیٌ؛[4]خواب پیامبران وحی است».
لازم به ذکر است که اگر چه یکی از طرق وحی پیامبر، خواب بود، ولی قرآن کریم از این طریق بر پیامبر نازل نشده است، بلکه از دو طریق «وحی مستقیم یا به وسیله فرشته» وحی به حضرت داده شده است.
2. نزول وحی به وسیله جبرئیل: فرشتهای که بر پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ نازل میشد و وحی را به وی ابلاغ میکرد جبرئیل بود، جبرئیل کلام خدا را از راه گوش به پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ القاء میکرد و پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ گاهی او را میدید و گاه هم او را نمیدید ،ولی جبرئیل وحی را بر قلب او نازل میکرد چنانکه میفرماید: « نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الأمِینُ . عَلَى قَلْبِکَ لِتَکُونَ مِنَ الْمُنْذِرِینَ . »[5]
در قرآن کریم، در آیات متعدّدی نسبت به نزول قرآن از طریق جبرئیل تصریح شده است.
3. وحی مستقیم و بدون واسطه: قسمتی از وحی به طور مستقیم و بدون وساطت فرشته انجام میگرفت، اصحاب پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ نقل کردهاند که: هنگام وحی، درد شدیدی به پیامبر دست میداد، حالتی (شبیه بیهوشی) بر وی عارض میشد(یعنی همانگونه که آدم بیهوش به اطراف خود توجهی ندارد حضرت نیز در هنگام نزول وحی به هیچ چیزی توجه نمی کرد و همچون افراد غش کرده به کسی جواب نمی داد)، سر او به زیر میافتاد، رنگ صورتش تغییر میکرد و عرق از روی او جاری میشد، حاضران در جلسه نیز تحت تأثیر این وضع قرار میگرفتند و بر اثر این منظره سرهای آنان نیز به زیر میافتاد، خداوند متعال میفرماید: « إِنَّا سَنُلْقِی عَلَیْکَ قَوْلا ثَقِیلا[6] ؛ ما گفتار سنگینی را به تو القاء کردیم»
در توحید صدوق از امام صادق ـ علیه السلام ـ نقل شده که از حضرتش پرسیدند: «آن حالت مدهوش شدن که به پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ به هنگام وحی دست میداد، چه بود؟
فرمود: این در هنگامی بود که در میان او و خداوند هیچ کس واسطه نبود و خداوند مستقیماً بر او تجلی میکرد».[7]
البته همیشه هنگام وحی مستقیم خداوند بر پیامبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ چنین حالتی به ایشان دست نمیداد که به عنوان نمونه به گفتگوی خداوند با پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ در شب معراج میتوان اشاره نمود.
بنابراین پیامبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ انواع گوناگون وحی را دارا بوده است و در بعضی موارد که وحی مستقیم بود آن حالت فشار روحی هم برای او ایجاد نمیشد و شاید این حالت روحی بخاطر ماهیت وحی بوده است که موجب فشار روح نمیشد با آنکه مستقیم بوده است. چنانکه قبلاً خواند[8] قرآن میفرماید: « إِنَّا سَنُلْقِی عَلَیْکَ قَوْلا ثَقِیلا ؛گفتار سنگینی را بر تو وحی کردیم.» که بخشی از وحی چنین بود که موجب فشار روحی نمیشد با آنکه مستقیم هم بوده است.
لازم به ذکر است آنچه به حضرت موسی خطاب کرد؛ درخت بوده نه خداوند بصورت مستقیم. یعنی خداوند در درخت ایجاد سخن کرده است درحالی که بر رسول گرامی اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ مستقیم وحی نازل می شد و این نشانه بلندی مقام و منزلت رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ درنزد خداوند تبارک و تعالی است .
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. درسهایی از علوم قرآن، دکتر حبیب الله طاهری، ج 1، ص 258 ـ 251.
2. پیام قرآن، آیت الله مکارم شیرازی، ج 7، ص 326.
3. قرآن در اسلام، علامه طباطبایی، ص 85.
پی نوشت ها:
[1] . طباطبائی، سید محمّد حسین، قرآن در اسلام، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ هشتم، 1375، ص 85.
[2] . مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج 18، ص 184 و 194.
[3] . کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج 1، ص 176، بحارالانوار، ج 18، ص 266.
[4] . طوسی، امالی، ص 215، بحارالانوار، ج 11، ص 64.
[5] . شعراء / 194 – 193 .
[6] . مزمل / 5 .
[7] . طاهری، حبیبالله، درسهایی از علوم قرآن، تهران، چاپ اول، 1377، ج 1، ص 251ـ258.
[8] . مکارم شیرازی، ناصر، پیام قرآن، قم، مطبوعاتی هدف، چاپ اول، 1371، ج7، ص326.