برای بررسی سیره پیامبر اکرم(ص) مناسب است تا در دو بخش این سیره را مورد بررسی قرار دهیم:
الف) حجیت سیره: تمام اعمال، حرکات، سکنات، گفتهها و اوصاف نفسانی که سیره و سنت پیامبر نام دارد، از طریق وحی انجام میگیرد از این رو سنت و سیره آن حضرت حجت است، لذا اطاعت از سنت و سیره اطاعت از خداوند است، مَنْ یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ.[1] «کسی که از پیامبر اطاعت کند همانا اطاعت خداوند را نموده». پس این دو از هم جدا نخواهند بود، زیرا تمام آنچه را میگوید و انجام میدهد از ناحیه خداوند است و هرگز از روی هوی و هوس نمیباشد، وَ ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوى إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْیٌ یُوحى[2] «هرگز از روی هوای نفس سخن نمیگوید، آنچه آورده چیزی جز وحی نیست که به او وحی شده است» بر همین اساس است که فرمود:
إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ ما یُوحى[3] «تنها از آنچه به من وحی میشود، پیروی میکنم».
و چون پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ برای همگان اسوه حسنه است «لَقَدْ کانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَهٌ حَسَنَهٌ»،[4] پس باید آنچه که رسول خدا برای مردم آورده بگیرند و اجرا کنند و آنچه که از او نهی کرده از آن خودداری کنند. «ما آتاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا،[5] آنچه که پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ برای شما آورده بگیرید و آنچه را که از آن نهی کرده، از آن خودداری کنید.»
ب) سیره پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ در قرآن: در مورد سیره پیامبر در قرآن بحث گستردهای است که به طور اختصار به بعضی از آنها اشاره میکنیم:
1. دلسوزی نسبت به امت: پیامبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ آن قدر به مردم دلسوز بود و در صدد هدایت آنها بود که قرآن آن را این گونه بیان میفرماید: فَلَعَلَّکَ باخِعٌ نَفْسَکَ عَلى آثارِهِمْ إِنْ لَمْ یُؤْمِنُوا بِهذَا الْحَدِیثِ أَسَفاً[6] «شاید جان خود را به دنبال آنان، آن گاه که به رسالت تو ایمان نیاوردند از دست بدهی.»
این نشان از سعی و تلاش پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ اسلام در هدایت امت دارد تا جایی که خود را در پرتگاه هلاکت و نابودی قرار میدهد تا مردم را هدایت کند؛
خداوند در جایی دیگر میفرماید: وَ لا تَحْزَنْ عَلَیْهِمْ وَ لا تَکُنْ فِی ضَیْقٍ مِمَّا یَمْکُرُونَ[7]؛ «بر گستاخی کافران غم مخور، از مکر و حیله آنان بر خود فشار مده.» نیز میفرماید: فَلا تَذْهَبْ نَفْسُکَ عَلَیْهِمْ حَسَراتٍ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ بِما یَصْنَعُونَ[8]؛ «جان خود را به اثر شدت تأسف به آنها از دست مده، خداوند از آنچه که انجام میدهند، آگاه است»[9]
2. تطهیر امت اسلامی: یکی از کارهای پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ این است که مطهر امت اسلامی است چون خود پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ پاک و مطهر است، لذا امت خویش را پاک میکند: خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَهً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَکِّیهِمْ بِها وَ صَلِّ عَلَیْهِمْ إِنَّ صَلاتَکَ سَکَنٌ لَهُمْ[10] «از اموال آنها صدقهای بگیر تا به وسیله آن پاک و پاکیزهشان سازی برایشان دعا کن، زیرا دعای تو برای آنان آرامش است».
زکات در این آیه برای نمونه است، زیرا تمام دستورات اسلامی پاک کننده است و کسی که دستورات اسلام را انجام بدهد به طهارت میرسد، در آیه فوق به پیامبر خطاب میکند و این جمله «تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَکِّیهِمْ» وصف صدقه نیست، زیرا ضمیر «ـها» به صدقه بر میگردد، لذا ضمیر «هم» در تطهرهم و تزکیهم به صدقه بر نمیگردد با این توصیف معنای آیه این میشود که ای پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ : با گرفتن صدقه از اموال مردم، خود مردم را تطهیر و تزکیه میکنی.[11]
3. رأفت و رحمت پیامبر نسبت به امت: رحمت و رأفت از صفات خداوند است، رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ مظهر این صفات الهی است، وقتی که پیامبر از مردم زکات میگیرد، خداوند به پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ میفرماید: وَ صَلِّ عَلَیْهِمْ إِنَّ صَلاتَکَ سَکَنٌ لَهُمْ[12] «ای پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ برای آنها دعا کن زیرا دعای تو برای آنها آرامش است، لذا آن حضرت میفرماید: «زندگی من برای شما خیر است مرگ من هم برای شما خیر است»[13]
4. صبر و پایداری: خداوند مسئولیت سنگینی بر عهده پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ قرار داد و فرمود: إِنَّا سَنُلْقِی عَلَیْکَ قَوْلاً ثَقِیلاً[14]، ما گفتار سنگینی را به تو وحی میکنیم.»، این گفتار سنگین همان رسالت جهانی اوست، انجام این رسالت جز با پایداری و صبر ممکن نیست، لذا خداوند در آیات متعددی پیامبر را دعوت به صبر میکند؛ وَ لِرَبِّکَ فَاصْبِرْ[15] «برای خدا در طریق ابلاغ رسالت بردبار باش»؛ فَاصْبِرْ کَما صَبَرَ أُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ وَ لا تَسْتَعْجِلْ،[16] «بسان پیامبران اولوا العزم صبر نبی و درباره آنها عجله نکن. »؛ فَاسْتَقِمْ کَما أُمِرْتَ وَ مَنْ تابَ مَعَکَ[17] «بنابراین همان گونه که فرمان یافتهای استقامت کن همچنین کسانی که با تو به سوی خدا آمدهاند».
پس از این آیات استفاده میشود که این سیره پیامبر، همان صبر و استقامت می باشد و دیگر این که این امر فقط وظیفه پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ نیست بلکه تمام کسانی که از شرک به سوی ایمان باز گشتهاند، باید استقامت کنند.[18]
سراسر زندگی پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ با مشکلات همراه بوده آزارها و اذیتهای فراوانی نسبت به او روا میداشتند او را سنگباران میکردند، محاصره اقتصادی و سیاسی مینمودند، یاران او را شکنجه و آزار میدادند او را دشنام و ناسزا میگفتند، گاه او را دیوانه و گاه ساحر خطاب میکردند، اما در تمام این مشکلات شکیبا و صبور بود و با این صبر و استقامتی که پیشه کرد باعث شد که دینش جهانی شود، باید مؤمنین به این سیره اقتداء کنند، لذا علی ـ علیه السّلام ـ میفرماید: صبر و استقامت به رهبران و زمامداران واجب است، زیرا خداوند به پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود: فَاصْبِرْ کَما صَبَرَ أُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ، همین معنا را بر دوستان و اهل طاعتش نیز واجب کرده است، زیرا میگوید برای شما در زندگی پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ اسوه نیکویی است.[19]
5. خلق عظیم: « وَ إِنَّکَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِیمٍ[20]، تو بر خویی بزرگ هستی» یکی از ویژگیهای برجسته پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ در قرآن به عنوان خلق عظیم است «فَبِما رَحْمَهٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ،[21] در پرتو رحمت الهی در برابر تندی آنها نرم شدی و اگر خشن و سنگدل بودی از اطراف تو پراکنده میشدند.»
در طول زندگی پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ موارد بسیار زیادی ازعطوفت و مهربانی رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ چه در رابطه با کفار و چه در رابطه با مسلمین وجود دارد، مثلاً در جریان فتح مکه، با آن که مردم مکه پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ را انواع آزارها و اذیتها کرده بودند امّا وقتی پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ مکه را فتح کرد همه را آزاد کرد و فرمود: امروز بر شما سرزنشی نیست خدا همگان را میبخشد.[22]
6. گذشت و عفو: یکی از خصایص رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ گذشت و عفو بود، هر چه انسانیت انسان قویتر شود گذشت او بیشتر خواهد شد، و چون پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ رحمه للعالمین است و از طرفی هم خدا میدانست که پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ اهل چنین خصلتی است لذا او را امر به عفو و گذشت کرد و فرمود: فاعف عنهم[23] «پس از آنها در گذر» پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ آن قدر اهل گذشت بود که حتی از وحشی که قاتل عمویش حمزه بود گذشت کرد، زیرا وقتی که وحشی مسلمان شد پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ از او سؤال کرد تو وحشی هستی؟ گفت: بله، فرمود: عمویم حمزه را چگونه کشتی؟ او جریان را برای پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ گفت، پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ گریه کرد و او را بخشید.[24]
7. مشورت کردن: مشورت کردن با مردم یک نوع احترام به رأی آنها است، اگر شخصی با کسی مشورت کند در حقیقت با این کارش به او میفهماند که تو دارای معرفت، عقل و درایت هستی که من با تو مشورت میکنم و اگر انسانی همچون پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ چنین کاری را انجام دهد، باعث افتخار آن طرف میشود، لذا خداوند به پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ میفرماید با مردم مشورت کن، وَ شاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ[25] «در کارها با آنها مشورت کن» لذا پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ در جنگ بدر با اصحابش مشورت کرد[26].
8. عبادت: وقتی که آیه: یا أَیُّهَا الْمُزَّمِّلُ قُمِ اللَّیْلَ إِلاَّ قَلِیلاً[27] «ای جامه به خود پیچیده شب را جز کمی بپا خیز» بر پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ نازل تمام شب را به عبادت میپرداخت تا این که پاهایش متورم شد لذا خداوند فرمود: ما انزلنا علیک القرآن لتشقی[28]؛ ما قرآن را بر تو نازل نکردیم که به زحمت افتی» و همچنین خداوند به پیامبرش فرمود: «ما قروا ما تیسر من القرآن؛[29] اکنون آنچه که برای شما میسر است قرآن بخوانید». معلوم میشود که خداوند به پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ دستور میدهد که به خودش آسان بگیرد.[30]
یا این که نماز شب که برای دیگران مستحب است اما بر پیامبر واجب است، «و من اللیل فتهجه به نافله لک؛[31] مقداری از شب را برخیز و نماز بخوان که آن خاص تو است». و این عبارت بود که به مقام محمود رسید «عسی ان یبعثک ربک مقاماً محموداً؛[32] امید است که پروردگارت تو را به مقام در خور ستایش برانگیزد».
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. ناسخ التواریخ، محمد تقی سپهر، ج 4.
2. محمد فی القرآن، سید رضا صدر.
3. منشور جاوید، جعفر سبحانی، ج 6.
پی نوشت ها:
[1]. نساء/218
.[2] نجم/2 و 3
[3]. انعام/50
[4]. احزاب/21
[5]. حشر/7
[6]. کهف/6
[7]. نمل/70
[8]. فاطر/80
[9]. سبحانی، جعفر، منشور جاوید، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1367، ج 6، ص 245
[10]. توبه/103
[11]. طباطبائی، محمد حسین، تفسیر المیزان، بیروت، موسسه الاعلمی للمطبوعات، چاپ دوم، 1391ه، ج 9، ص 377.
[12]. توبه/103
[13]. سپهر، محمد تقی، ناسخ التواریخ (زندگانی پیامبر)، تهران، انتشارات اساطیر، چاپ اول، 1381، ج 4، ص 1813.
[14]. مزمل/5
[15]. مدثر/7
[16]. احقاف/35
[17]. هود/112
[18]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتاب الاسلامیه، ج9، ص253
[19]. همان، ج 21، ص 384
[20]. قلم/40
[21]. آل عمران/159
[22]. منشور جاوید، همان، ص 245
[23]. آل عمران/159
[24]. سید رضی صدر، محمد فی القرآن، قم، مرکز انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1420، ص 78
[25]. آل عمران/159
[26]. محمد فی القرآن، همان، ص 81
[27]. مزمل/ 1 ـ 2
[28]. طه/1 ـ 2
[29]. مزمل/20
[30]. محمد فی القرآن، همان، ص 109
[31]. اسراء/79
[32]. اسراء/79