مقالات مربوط به زندگی کریمه ی اهل بیت حضرت فاطمه معصومه (س) را میتوانید در این اینجا مطالعه کنید (لطفا کلیک کنید)
چه معصومانه میخندی و کودکانه نگاه میکنی!
تو پاکترینی و فرشته از چشمانت فرو میریزد.
پاکی و اصالت، از شاخسار خاندان معصومت ریشه میگیرد؛
پاکی تو که معصومه نام گرفتها ی و مریم اهل بیتی و کریمه آسمان و زمین.
هلهله زمین
زمین، آمدنت را هلهله میکند.
فرشته ها اسپند بر آتش میریزند تا چشمانی که تاب دیدن تو را ندارند، کور بمانند.
ریسه های نور، از آسمان تا زمین کشیده شده است.
این همه، به یمن آمدن توست؛ کریمه اهل بیت.
ریحانه بهشتی بودی و سرزمین من، عطش رایحه تو را داشت.
آمدی تا انیس و همدم خلوت برادر باشی و غم غربتش را با شانه های خود قسمت کنی. افسوس که راه، راهزن آروزهایت شد و تن رنجورت، آن همه اندوه را تاب نیاورد!
از این افسوس پایدار، فانوس اشکهایمان را قرنهاست که روشن کردهایم، به یاد داغهای تو.
قم، بوی توس میدهد
امروز شهرمان را به یمن میلادت آذین بسته ایم.
گنبد طلایی حرمت، در هاله چراغ های رنگین و نوارهای نورانی، چقدر ملکوتی شده است!
موسیقی شادی که از مناره ها بلند است، در کوچه پس کوچه های شهر میپیچید. همه جا گل است و شیرینی؛
همه سرشار از شادمانی اند.
… اما نمیدانم چرا شهرم، عطر توس گرفته است!
شاید مسافری غریب به تهنیت و شادباش آمده است؛
شاید برادری به دیدار خواهری… شاید…
آسمان، دامن دامن گل به زمین هدیه می کند.
پرنده ها، زیباترین نغمه های عاشقانه شان را در
گوش درخت ها زمزمه می کنند.
خورشید، پرفروغ تر از هر روز، بر خانه نورانی
موسی بن جعفر علیه السلام می تابد و باران، قطره قطره
آواز می شود به یمن قدوم مبارک بانویی بهشتی.
بانویم معصومه! نگاه معصومانه ات، امید را در دل خسته زمین
می رویاند و رایحه پاک بهشتی ات، نسیم را به وجد می آورد.
آمدی؛ تا پروانه ها، رمز و راز عاشقی را بر
گرد شمع آسمانی وجود تو تجربه کنند.
آمدی؛ تاکلمات، واژه واژه دعا شوند و در دست های
نجیب و مهربان تو، به اجابت برسند.
آمدی؛ تا به کویر خشکیده قم، حضور سبز بهار را هدیه کنی.
هوای شهر، بهاری شده و در طبیعت، جنب و جوشی پنهان پدید آمده است.
همه چیز، چشم انتظار تولد دختری از جنس نور است،
تا پناهگاه دلتنگی ها باشد و سنگ صبور نامرادی ها.
اینک، کریمه اهل بیت علیهم السلام است که از سرزمین
گل ها می آید؛ با تن پوشی از گل های بهشتی
و ردایی از شکوفه های اردیبهشتی.
آهسته تر از نسیم و شکوفاتر از درختان سرسبز بهاری آمد
تا دل های پاییزی را با عطر بهار آشنا کند و جان های
خسته را با خنکای نسیم وجودش بنوازد.
هرچند روزهای عمرش کوتاه بود.
قرن هاست که دلدادگان بی قرارش بر آستان او پناه می آورند
و شفاعتش را آرزومندند؛
«یا فاطمه اشْفَعی لی فیِ الْجَنَّه».
کویر براى حضورت نورانى مىشود وپنجرههابه شوق رویت، نیمه شبى رابه سوى خورشید باز نمىشوند. کوچه پس کوچه هاى قم به یمن حضورت نورانى مىشوند و سروهاى آزاد به احترامت قیام مىکنند.
آرام آرام، بر پهنه کویر حضور پرولایت شکوفه مى دهد ; غربت به یمن غریب معنا مىیابد.
دلم مى خواهد برایتان از بانویى سخن بگویم که خیال سبزتان نیمه شبى بر اقامه سبزش سلام مىدهد و در آینه حرمش چهره آراید.
برایتان از بانویى سخن مىگویم که همانند زینب علیهاالسلام که براى قیام قربانى داد و خورشید عاشورا را با صبرش تعریف کرد، او هم با قدمهاى پرحیاتش، به سرزمین کویرى قم حیات بخشید ودر رگ ایرانیان خون حمایت از ولایت را جارى ساخت.
برایتان از بانویى سخن مى گویم که به یمن حضورش، شهر قم، مرکز صدور علم ودانش علوى شد و محل رشد وبالندگى.
برایتان از بانویى سخن مى گویم که بارگاه زیبایش، پناهگاه دل هاى عاشقى است که شب هاى چهارشنبه در جمکران بیتوته مى کنند. به نیابت از شیعه در نیمه شب هاى کویرى قم، سربرآستان حرم حضرت دوست مى سایند و براى ظهور گل نرگس دعا مى کنند و از بانوى کرامت، براى شکوفه دادن درخت اجابت استمداد مى طلبند.
معصومه …
آمدی تا هجرت بهارگونه و رسولْ مانندت، ذره ذره این خاک را توتیای اهل نظر کند.
زینب وار آمدی تا هیچ کجا بیچراغ نماند و دنیا دوباره برای خواهری، داستان حماسی دیدار برادری را بنویسد که پر از آیه های تماشاست؛ و تاریخ، برای هر کودکی، لالایی روشن لحظه های انتظار شما را زمزمه کند، تا او بیاموزد رسم عشق ورزیدن را.
در مدینه متولد شدی، اما شهرت، شهر دیگری است
در مدینه به دنیا آمدی؛ اما خانه تو شهر دیگری است؛ خانه تو آنجایی است که شما را با او میشناسند و او را با شما. تو فرزند موسایی علیه السلام و مادر این زمین؛ خواهر رضایی علیه السلام و همه کس این مردم؛ شفاخانه دلشان، قوت قلبشان، نشان راه و نور چشمانشان.
درست است که در مدینه به دنیا آمدی، اما شهر شما حالا مأمن اهل بیت جدتان شده و خانه هر مؤمنی که به آفتاب ایمان دارد؛ حتی اگر در پشت ابر باشد.
در کتاب خاطره جغرافیایی زمانه، این شهر، بی شما نامی ندارد؛ هر چند قدمتی به درازای قامت تاریخ باستان داشته باشد.
چه خوب شد که آمدی!
بانو! آمدی تا شفیع این مردم باشی و سزاست که همه اهل ایمان، به سفارش شما مزه بهشت را بچشند.
بانو! چه خوب شد که آمدی!
مقالات مربوط به زندگی کریمه ی اهل بیت حضرت فاطمه معصومه (س) را میتوانید در این اینجا مطالعه کنید (لطفا کلیک کنید)