برای دریافت پاسخ مناسب توجه به نکات و دلایل ذیل لازم است:
اولاً؛ توجه به این نکته لازم است که معلومات ما در برابر مجهولات بسیار ناچیز است، و آنچه ما از اسرار آفرینش و جهان هستی میدانیم در برابر آنچه نمیدانیم همچون قطرهای در برابر اقیانوس عظیمی است. بنابراین اگر ما نتوانستیم اسرار وقوع فلان طوفان یا زلزله را دریابیم نمیتوانیم به کّلی آن را مورد انتقاد قرار دهیم. در گذشته بسیاری از مسائل را جزء شرور و آفات میشمردیم، ولی امروز در پرتو پیشرفتهای علمی و کشف اسرار تازه از جهان آفرینش آنها را مفید و سودمند میدانیم، فیالمثل در سابق قضاوت عمومی بر این بود که گریه پیدرپی نوزادان جز شکنجهای برای خودشان، و آزاری برای پدر و مادر بیش نیست. در حالی که امروز میگویند اگر این گریه نباشد ممکن است نوزاد سلامت خود را به کلّی از دست دهد، گریه بهترین ورزش برای او است، گریه دستگاه تنفس او را به کار میاندازد، جریان خون او را سریع میکند، و تمام بافتهای بدن را تغذیه میکند، عضلات دست و پا را و سینه و شکم را قوی میسازد، به علاوه رطوبتهای اضافی موجود در مغز او را که ممکن است مایه عفونت گردد بیرون میفرستد.[1]
پس باید جهان طبیعت را از دیده عقل و خرد بررسی کرد نه از دیده عاطفی، و چه بسا دارویهای تفکیکی و عاطفی، عادلانهترین و اخلاقیترین کارها را بد تلّقی کند، روی این اساس حوادثی که مایملک انسانهای منطقهای را نابود میکند، از نظر جزء نگری، شّر و ناگوار است, ولی در مطالعه مجموعه حوادث طبیعت، چه بسا معلول یک رشته خیرهای بیشمار قبلی بوده و یا سرچشمه پدید آمدن فراوانی است که زندگی انسانهای بیشماری را تأمین میکند، این نوع شّر قلیل در برابر آن خیر کثیر (که تفکیک پذیر نیستند) شّر محسوب نمیشود.
ثانیاً؛ جهان طبیعت بر پایه اسباب و مسببّات استوار است و اصطکاک و تزاحم در طبیعت آن نهفته است، خواستن جهانی که مرض و بیماری، مرگ و میر، تنازع و خصومت در میان آفریدههای آن نباشد، در حقیقت خواستن شیری است که فاقد خوی، پنجه افکنی و حمله وری در زندگی باشد، آتش در هر کجا باشد اثر ویژه آن سوزاندن است، خواه در کعبه و مسجد، خواه در خانه و مغازه، بنابراین نمیتوان انتظار داشت که جهان مادّه خارج از نظام علّیت، کاری را صورت دهد.[2] البته عدل الهی ایجاب میکند که گرفتاران و حادثه دیدگان بیگناه را از طریق پاداشهای اخروی و یا تخفیف در احکام، اعانت نماید, همچنانکه در قرآن میفرماید: «و بشّر الصابرین، الّذین اذا اصبتهم مصیبهّ قالو انّا الله و انّا الیه راجعون اولئک علیهم طلوات منا ربهّم و رحمه[3]..» و بشارت بده به صابران؛ کسانی که در هنگام مواجهه با مصیبت می گویند: ما از خدا خداییم و به سوی او باز می گردیم، اینان کسانی اند که رحمت خدا شامل حالشان می شود …
ثالثاً؛ آنچه متّعلق به خلق و اراده خداست کمالاتی است که از این عالم به وجود میآید ولی شرور همیشه ملازم با نوعی عدم هستند که نیاز به آفریننده ندارند، مانند بیماری که از نبود صحّت و عافیت ناشی میشود و مرگ و فقر که از نداشتن حیات و مال حاصل می شود. البته شّر مطلق هرگز وجود خارجی ندارد.
رابعاً؛ درست است که انسان در دل بلاها و مصائب قرار گرفته و جهان ماّده آمیخته با حوادث ناگواری چون طوفان، سیل و زلزله است، ولی چنان نیست که بشر در کاهش بخشی ازآنها ناتوان باشد، او میتواند باهوش خدادادی از زیانهای آنها بکاهد، بلکه از آنها به سود خود بهره گیرد. ساختن خانههای ضّد زلزله در مراکز زلزله خیز، و احداث سدّهای استوار در محلهای سیلخیز، بخشی از زیانهای ناشی از این دو حادثه طبیعی را جلوگیری میکند و چه بسا انسان از آن به سود خود بهره میگیرد.[4] علاوه، در مواردی هم که چنین حوادثی منجر به مرگ و میر میشود، در صورتی شّر و کاستی تلّقی میشود که زندگی دنیا دائمی و هدف قرار گیرد، ولی اگر مرگ به صورت ترک خانهای و انتقال به منزلگاه برتر باشد، در این صورت نعمت و کرامت خواهد بود.
خامساً؛ در قرآن و روایات اسلامی بخش عظمی از مصائب جوامع انسانی، به عنوان مجازات گناهان دانسته شده است. ضمناً گناهان و کردار ناشایسته انسان، تکونیاً و بر اساس قانون علّیت نه تنها دو مورد شخص گنهکار تأثیر سؤ دارد، بلکه نسبت به سرنوشت سایر افراد جامعه نیز مؤثّر است، قرآن کریم صریحاً اعلام میکند که: «و اتّقوا فتنه لاتصیبّن الذّین ظلموا منکم خاّصه»[5] یعنی: از فتنه ای که تنها به ستمگران شما نمی رسد بترسید و در مورد گروهی از امت های پیشین که هر کدام به خاطر گناهانشان گرفتار مجازاتهایی شدند می فرماید: «فکلّاً اخذنا بذنبه .. و منهم من اغرقنا و ماکان الله لیظلمهم و لکن کانوا انفسهم یظلمون.»[6] یعنی هر یک از ایشان را به گناهش گرفتار کردیم … بعضی را غرق کردیم و این خدا نبود که بر ایشان ستم کرد، بلکه خودشان بر خود ستم کردند.
امام صادق ـ علیه السلام ـ می فرماید: هرگاه خدا بر قومی خشم گیرد ولی بر آن ها عذابی نازل نکند مایحتاج آن ها را گران می کند و عمر ایشان را کوتاه می کند و تجارتشان را کم سود و رود های آن را کم آب کرده و اشرار را بر آن ها حاکم می کند و آن ها را از باران محروم می کند.[7] و از حضرت امیر نقل است که فرمود: «توقّوا الذنوب، فما من بلیّه و لا نقص رزق الا بذنب … » یعنی از گناه پرهیز کنید زیرا هیچ بلا و مصیبتی جز به سبب گناه رخ نمیدهد.[8]
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. پیام قرآن، ناصر مکارم شیرازی، ج4، ص440، ـ506، چ1، قم نسل جوان، 1369.
2. مفاهیم القرآن، جعفر سبحانی، نگارش جعفر الهادی، ج1، چ2، ص329 ـ 334، قم: توحید، 1404 ح. ق.
3. آموزش عقاید، محمدتقی مصباح یزدی، ج1، درس20، ص198، تهران: سازمان تبلیغات.
4. مجموعه آثار، مرتضی مطّهری، ج1، ص147، چ مکّرر: قم:صدرا (عدل الهادی).
5. عقیده یک مسلمان، ناصر مکارم شیرازی، ص60 ـ 63، قم: مطبوعاتی هدف.
پی نوشت ها:
[1] . ر.ک: مکارم شیرازی، ناصر، پیام قرآن، قم، مدرسه امیرالمؤمنین، چاپ چهارم، 1374، ج4، ص443.
[2] . ر.ک: سبحانی، جعفر، مدخل مسائل جدید در علم کلام، قم، مؤسسه امام صادق، چاپ اول، 1375، ص123.
[3] . بقره/ 155 ـ 157.
[4] . سبحانی، جعفر، همان، ص122.
[5] . انفال/ 25.
[6] . عنکبوت/ 40.
[7] . مجلسی، محمد باقر، بحارالنوار، ج70، ص353.
[8] . محمد ریشهری، محمد، میزان الحکمه، چاپ دوم، دارالحدیث، ج4، ص1900، ح6635.