از قرآن کریم و روایات استفاده می شود که سنت الهی بر این نیست که خداوند متعال همه نعمت ها و لذت ها و یا اکثر آنها و یا لذت های خاصی را در این دنیا برای کسی معین و مهیا فرماید بطوری که اگر یکی از آنها را از او گرفت بر او لازم باشد لذت دیگری را جایگزین آن نماید، بلکه سنت خداوند حکیم در دادن لذت های و گرفتن آنها و اساساً ندادن برخی لذت ها در این دنیا، بر اساس حکمت ها و مصالحی است که خود می داند و عقل و علم انسان را بدانجا راه نیست.
خداوند متعال می فرماید: «و عسی ان تحبوا شیئا و هو شرٌ لکم.[1]و بسا چیزی را دوست می دارید در حالی که آن برای شما شر است.» این آیه صراحت دارد بر اینکه ای بسا دلبستگی به امری دارید ولی آن امر برای شما شرارت بار است. بهترین شاهد بر این ادعای قرآن, نظر کردن درخواستهای انسان و رسیدن به خواسته هایش است که می بینیم برخی افراد، بعد از مدتی که از برآورده شدن خواسته هایشان می گذرد، آرزو می کنند که ای کاش آنچه را که می خواسته اند محقق نمی شد. افراد بسیاری را می بینیم که از خداوند فرزند خواسته اند ولی وقتی که بچه دار شده اند و فرزندشان را به دلخواه خویش نیافته اند و یا فرزندشان منحرف شده, بسیار پشیمان می شوند. هر کس به دلیلی از داشتن همچین فرزندی ناراحت است و آرزوی نداشتن آن را دارد، و لو اینکه خودشان در کاستی ها و انحرافات فرزندشان، تقصیر کار هم بوده اند.
بنابراین، اگر خداوند متعال طبق حکمت و مصلحت خویش امری را از ما دریغ می دارد، ای بسا از آن روست که می داند نسبت به برخی افراد یا قابلیتی برای اعطاء و انعام فلان نعمت نیست و یا مشکلاتی در پی آن اعطا و انعام، بوجود خواهد آمد که برای آنها قابل تحمل نیست.
در اینجا ممکن است اشکال بشود که: خداوند می تواند قابلیت را در آن افراد ایجاد کند و یا مشکلاتی را که در پی فلان امر (مثلاً بچه دار شدن) ممکن است بوجود آید از میان بردارد و فرزندی کامل و از هر نظر سالم را اعطاء کند. در جواب این اشکال باید گفت که: اگر قرار باشد خداوند همه خواسته های افراد را به این صورت برآورده سازد و تمام نعمت ها و لذت هایی را که آنان خواستار آن هستند بدین شکل مهیا کند، این دنیا می شود بهشت! و این در حالی است که خداوند حکیم این دنیا را محل آزمایش و امتحان و مزرعه ای برای آخرت قرار داده است.
انسان ها در این دنیای فانی بوسیله تحمل سختی ها و بلاها و کمبودها و حتی بوسیله نعمت ها و لذت هایی که خداوند به آنها می دهد مورد امتحان قرار می گیرند و در پی همین امتحان و آزمایش است که شایستگی و صلاحیت نیل به درجاتی را در بهشت می یابند، و در این امتحان الهی، بدون استثناء همگان مورد آزمایش قرار می گیرند، منتهی موارد امتحان متفاوت و مختلف است. بعضی ها به سختی ها و کمبودها امتحان می شوند و بعضی ها به خوشی ها و نعمت ها. با توجه به روایتی که در اصول کافی آمده است می توان گفت که همه نعمت هایی که به انسان ها داده شده و همه لذت هایی که از او سلب شده است، همگی از موارد امتحان الهی محسوب می شود.
امام جعفر صادق ـ علیه السّلام ـ می فرماید: «هیچ چیزی و نعمتی از دنیا به کسی داده نمی شود مگر برای اینکه از آن عبرت بگیرد (و شاکرانه با آن برخورد کند) و هیچ چیزی از او سلب نمی شود مگر برای آنکه به جهت امتحان و آزمایش او باشد»،[2] بنابراین نسبت به هر نعمت داده شده و هر لذت سلب شده، باید به چشم امتحان الهی نگریست و به همین دلیل نیز نشاید و نباید که به نعمت و لذت داده شده ای دل بست و نه نسبت به نعمت سلب شده ای نگران بود، بلکه باید به فکر آن بود که هر یک از آن دو به طور یکسان، می تواند وسیله امتحان خداوند باشد و باید با عمل به تکلیف الهی و و ظیفه خویش، رضایت حضرت حق تعالی را کسب کرد؛ یعنی نسبت به نعمت های داده شده شکر الهی را بجا آورد و به نیکی از آنها بهره جست و نسبت به نعمت های سلب شده، صبوری و بردباری به خرج داد و فریاد و فغان به آستان حضرت پروردگار نبرد.
البته این در حالی است که خداوند منان در آیات بسیاری مقام و منزلت صابران را بزرگ شمرده، به طوری که می فرماید: «و الله یحب الصابرین»[3] و نسبت به پاداش آنها می فرماید: «انما یوفی الصابرون اجرهم بغیر حساب»[4] یعنی: «بی تردید، صابران پاداش خود را بی حساب و به تمام خواهند یافت.» و در روایات نیز جزا و پاداش صابران بزرگ و کثیر محسوب شده است که در یکی از آن روایات امام صادق ـ علیه السّلام ـ می فرماید: «من ابتلی من المومنین ببلاءٍ فصبر علیه کان له مثلُ أَجرِ أَلْفِ شَهیدٍ»[5] یعنی: «هر یک از مومنین چنانچه به بلایی گرفتار شود و صبر بورزد مثل پاداش هزار شهید برای او خواهد بود.»
در پایان، نکته ای که لازم بذکر است اینکه: آنچه تا بدینجا مطرح شده است به نقمت ها و بلاها و سلب نعمت هایی مربوط می شود که به سبب تقصیرات خود انسان ها نیست، اما گاهی گرفتاریهایی متوجه انسان می شود که نتیجه عمل خودش هست. چرا که ای بسا به علت نافرمانی انسان ها از دستورات الهی، بلاها و نقمت هایی بر آنها نازل شده و نعمت هایی (و من جمله فرزند دار شدن) نیز از آنها سلب می شود. در روایات و ادعیه وارد شده از سوی معصومین ـ علیهم السلام ـ بر این گونه بلاها و سلب نعمت ها تصریح شده است، فلذا در دعای شریف کمیل این فقرات خوانده می شود: «اللهم اغفرلی الذنوب التی تنزل النقم، اللهم اغفرلی الذنوب التی تغییر النعم، اللهم اغفرلی الذنوب التی تنزل البلاء…»
نتیجه این که: اولا: همه گرفتاری ها و ناخوشی ها (سلب لذت ها) از سوی خداوند نیست تا لازم باشد عوض بدهد. ممکن است نتیجه عمل خود انسان، کمبود و نقصی در انسان و … باشد. ثانیاً: اگر خداوند به هر دلیلی نخواسته باشد، و جلوی نعمت خاصی را بگیرد. حتما مصلحتی وجود داشته که ما از وجودش بی خبریم و آن گاه که بر ما معلوم گردد، متوجه می شویم که لطف خداوند بوده، و لذا از قبیل دفع ضرر بوسیله خداوند می شود نه سلب منفعت.
ثالثاً: اگر در این گرفتاری ها و سختی های دنیوی, انسان مؤمن با اخلاص و به خاطر خداوند، صبر نماید، اجر معنوی و اخروی بی پایانی نصیبش می شود که می تواند جبران کننده تمام مشکلات دنیوی اش باشد.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. علامه مجلسی، بحارالانوار، جلد 67، صفحه 196، باب 12، نشر داراحیاء التراث العربی.
2. محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمه، جلد 2، صفحه 564، نشر دارالحدیث.
3. علامه شهید مطهری، عدل الهی.
پی نوشت ها:
[1] . بقره/ 216.
[2] . کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ترجمه فارسی سید جواد مصطفوی، انتشارات علیمه اسلامیه، ج3، ص360.
[3] . آل عمران/ 146.
[4] . زمر/ 39.
[5] . حر عاملی، وسائل الشیعه، تحقیق موسسه آل البیت ـ علیهم السلام ـ ، ج3، ص255.