یکی از اسرار عالم خلقت، حقیقت و کیفیت مرگ و حوادث و منازل پس از آن است که بشر هرگز نتوانسته پرده از رمز و راز آن بردارد و تنها منبع موثق و مورد استناد در این باره متون دینی، اعم از قرآن و احادیث معصومین
ـ علیه السّلام ـ می باشد.
در متون دینی دو مرحله برای پس از مرگ انسان بیان شده است؛ نخست برزخ[1] و دوم برپایی قیامت. برزخ به مرحله و زمان میان مرگ انسان تا رستاخیز گفته می شود. باید توجه داشت که این دو مرحله با وجود داشتن شباهتها، تفاوتهای متعددی نیز با هم دارند که به برخی از آنها اشاره می کنیم.
1. بدن مثالی در عالم برزخ
باید توجه داشت که بین عالم جسم و جسمانیت و عالم اسماء خداوندی دو عالم دیگر نیز وجود دارد؛
1. عالم مثال یا عالم برزخ
2. عالم عقل یا عالم مجردات تام.
عالم مثال یا برزخ از تجرد غیر تام برخوردار است یعنی موجودات برزخی هر چند مادی نیستند اما برخی لوازم ماده را همچون شکل و مقدار دارند برخلاف عالم عقول که مجرد تام است و در آن نه از ماده خبری است و نه از لوازم و خصوصیات آن.[2]
با توجه به این مقدمه باید گفت که روح انسان پس از مرگ به بدن مثالی یا برزخی تعلق می گیرد و مقصود از بدن مثالی بدنی است که از جنس ماده نیست و جرم و حجم و وزن ندارد اما از برخی لوازم و خصوصیات اشیای مادی همچون شکل و اندازه برخوردار است و در این ویژگی ها مشابه بدن طبیعی شخص است. برای یافتن تصویر روشنتری از بدن مثالی یا برزخی می توانیم به وضعیت صورتهایی که در هنگام خواب مشاهده می کنیم تأمل ورزیم بی تردید این صورتها مادی نیستند و جا و مکانی را اشغال نمی کنند و جرم و وزن ندارند با این حال دارای شکل و اندازه اند و اشکالی همانند اشکال اشیای مادی دارند.[3]
امام صادق ـ علیه السّلام ـ در این باره می فرمایند: پروردگار چون روح مؤمنان را به سوی خود قبض می کند. آنها را در بهشت می برد و در صورتی مانند صورت آن ها قرار می دهد، به طوری که در بهشت می خورند و می آشامند؛ چون روح شخصی که تازه از دنیا رفته بر آن ها وارد شود ایشان را به همان صورتهایی که در دنیا داشتند می شناسند.[4]
اما در قیامت بنا به گفته اکثریت متکلمان[5] و گواهی آیاتی از قرآن[6]، بدن عنصری مادی انسان بار دیگر برانگیخته می شود و بسیاری از عذاب و پاداشها به آن تعلق می گیرد نه بدن مثالی برزخ. اگر چه عده ای از حکماء همچون ملاصدرا کوشیده اند پاداش و عقاید عالم آخرت را نیز متعلق به بدن مثالی انسان بدانند[7] اما در هر صو رت اکثریت کسانی که قایل به معاد روحانی و جسمانی باهمند مراد از بدن در قیامت را همان بدن مادی عنصری می دانند.
2. ارتباط ارواح با دنیا در عالم برزخ
یکی دیگر از تفاوتهای عالم برزخ و قیامت در امکان ارتباط ارواح با دنیای مادی در عالم برزخ است از آنجائی که با وجود عالم برزخ، عالم دنیا و دارتکلیف همچنان باقی و برقرار است و هر روز گروهی می میرند و به عالم برزخ منتقل می شوند و گروه دیگری از مادران متولد می شوند و زندگی دنیا را آغاز می نمایند ولی در مورد عالم آخرت وضع این چنین نیست زیرا قضاء قطعی باریتعالی بر این تعلق گرفته است که پیش از قیامت زندگی دنیا پایان یابد و
منظومه شمسی بهم بریزد و کره زمین متلاشی شود و خلاصه بعد از برپا شدن روز جزاء نه انسانی در زمین باقی می ماند و نه دارتکلیفی. بر اثر همین تفاوت است که تا وقتی قیامت برپا نشده رابطه برزخیان با دار دنیا کم و بیش برقرار است.[8] لذا در حدیثی از امام صادق می خوانیم که:«هیچ مؤمن و کافری نیست که در هنگام ظهر نزد خانواده خویش حاضر نگردد. وقتی مؤمن خانواده اش را در حال انجام اعمال صالح می بیند خدا را حمد گوید و وقتی کافر خانواده خود را در حال انجام اعمال صالح ببیند بر آنها غبطه می خورد.»[9]
3. امکان تغییر سرنوشت انسان در عالم برزخ
یکی از ثمرات ارتباط ارواح با عالم دنیوی امکان تغییر شرائط وی در عالم برزخ و گاه تغییر سرنوشت وی می باشد. لذا ممکن است بر اثر پاره ای عوامل و شرائط، نعمت بعضی از افراد متنعم در عالم برزخ افزایش یابد یا به مقام بالاتری نائل گردند و همچنین عذاب بعضی از افراد معذب در برزخ تخفیف یابد یا آنکه از بین برود و یا بالعکس کیفرشان شدیدتر و بر عذابشان افزوده شود از این روست که خیرات و مبرات آشنایان میت و نیز سنتهای حسنه و یا سیئه باقی مانده از وی در دنیا باعث تغییرات احوال وی در عالم برزخ می گردد.
امام باقر ـ علیه السّلام ـ در این باره می فرماید:«هر بنده ای از بندگان خدا که روش هدایت کننده ای را بین مردم بنیان نهد برای او ثوابی همانند ثواب کسانی است که به آن عمل می کنند بدون آنکه از پاداش عاملان به آن کاسته شود و هر بنده ای از بندگان خدا روش گمراه کننده ای را بین مردم بنیان نهد برای وی گناهی همانند گناه کسانی که مرتکب آن شده اند نوشته می شود بدون آنکه از گناه عاملان آن کاسته شود.[10]
پس ارتباط ارواح در عالم برزخ با دنیا گاه باعث تغییر حالات آنها می شود اما در آخرت با انهدام این جهان ارتباط با آن معنا نداشته و نمی شود بر اندوخته های شخص اعم از خوب و بد اضافه کرد و در نتیجه توشه وی تنها منحصر در دارائی های پیش از برپایی قیامت است.
4. تفاوت ظهور حقائق در برزخ و قیامت:
اگر چه در عالم برزخ همچون قیامت، حقائق فراوانی بر انسان کشف می شود و دیده ی انسان به آنها باز می شود و به تعبیر احادیث انسان با مرگ، تازه از خواب برمی خیزد[11]اما در عین حال این بیداری و دیده گشودن به حقائق جهان، بسیار نسبت به بیداری و دیدن حقائق در قیامت ضعیف تر است.
باید توجه داشت که عالم برزخ را عالم مثال می گویند چون مثال به معنای نمونه و شبیه است و عالم برزخ نیز نمونه ای از عالم قیامت و شبیه به آن است البته عالم مثال به اندازه ی سعه و ظرفیت خود حکایت از قیامت می کند ظرفیت و سعه ی عالم مثال همان مقدار سعه عالم صورت است که در آن کم و کیف موجود است و به همین مقدار از انوار نفیسه قیامت کبری و از درجات صدقین و اصحاب یمین و از درکات منکرین و جاحدین و اصحاب شمال حکایت می کند همچون عکس نمودار در آینه که ظرف تشکل و تصور صورت است به قدر استعداد و ظرفیت خود از انسانی که در مقابل آن ایستاده حکایت می کند و آن را نشان می دهد و فقط قدرت آیینه حکایت صورت است و بس. آینه زیبائی ها و زشتیها را نشان می دهد اما نمی تواند شخصیت مقام و درجه اهل سعادت و شقاوت را نشان دهد. به همین شکل عالم برزخ نیز بسیار ضعیفتر از عالم قیامت در نشان دادن واقعیات است پس عالم برزخ که نسبت به دنیا عالم بیداری است خود نسبت به عالم قیامت خواب به شمار می آید زیرا که در عالم قیامت، بیداری محض وجود دارد پس حیات و علم و قدرت در عالم برزخ به مراتب از دنیا قوی تر و به مراتب از عالم قیامت ضعیف تر است.[12]
5. تفاوت نعمتها و عذابهای برزخی و اخروی
همانگونه که در تفاوت پیشین روشن شد که حقائق در عالم برزخ به نحوی بسیار ضعیفتر از عالم قیامت رخ
می نمایانند همچنین نعمتها و عذابهای برزخی بسیار ضعیفتر از نعمتها و عذابهای روز قیامتند از این روست که
خداوند متعال درباره ی عذاب برزخی قوم فرعون مشاهده ی آتش را بیان فرموده ولی عذاب روز قیامتشان را دخول و ورود در آتش ذکر کرده است؛ [13]که به مراتب جانگدازتر است.
6. نفی شفاعت در عالم برزخ
از بسیاری از روایات ائمه ی معصومین این نکته روشن می شود که شفاعت ایشان در عالم برزخ شامل حال افراد گنهکار و گرفتار نمی شود و شفاعت ایشان مختص به روز قیامت است امام صادق در این باره می فرمایند:«شیعیان ما، با شفاعت پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ و امامان معصوم ـ علیه السّلام ـ در قیامت همگی بهشتی اند اما سوگند به خدا از وضع و حالتان در برزخ خوف دارم[14] (زیرا در برزخ شفاعت نیست) باید توجه داشت که برخی از روایات و یا مکاشفات بزرگان درباره تصرفات ائمه در حالات برزخی برخی گرفتاران از باب شفاعت مصطلح نبوده بلکه از باب تصرف به ولایه تکوینی است که در چارچوب شفاعت قرار ندارد.[15]علامه جوادی آملی در بحث تفسیر در توجیه روایاتی که می فرماید به فکر خود باشید و به ظاهر شفاعت را نفی می کند می فرماید: منظور این است که دست شما انسانها در برزخ از ما اهل بیت کوتاه است نه اینکه دست اهل بیت بسته باشد و نتوانند شفاعت کنند.
7. اختصاصی بودن باز خواست و پرسش در برزخ و عمومیت آن در قیامت.
از روایات امامان معصوم فهیمده می شود که پرسش و بازخواست در عالم برزخ تنها مختص به دو گروه است:
1. کسانی که ممحض در ایمان هستند
2. کسانی که سراسر وجودشان را کفر لبریز کرده است اما دیگران یعنی سایر انسانهای متوسط الحال مورد پرسش و بازجویی قرار نمی گیرند اما در روز قیامت همه مردم بدون استثنا مورد پرسش و بازجویی و حسابرسی اعمال قرار می گیرند. امام صادق ـ علیه السّلام ـ در این باره می فرمایند:«در قبر (برزخ) مورد پرسش قرار نمی گیرند مگر دو گروه؛ نخست کسانی که ممحض در ایمانند و دوم کسانی که ممحض در کفرند اما دیگران مورد بازخواست قرار نمی گیرند.»[16]
نکته دیگر آنکه مطابق آنچه که از روایات و اخبار پیشوایان دین رسیده است در عالم برزخ فقط مسایلی که انسان باید بدان ها اعتقاد و ایمان داشته باشد مورد پرسش و رسیدگی واقع می شود و رسیدگی به سایر مسایل موکول به قیامت است.[17]
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. صالحی حاجی آبادی، انسان از مرگ تا برزخ، انتشارات گلهای بهشت، ج5، 1382.
2. تفسیر موضوعی، ج4 و 5، مواد در قرآن، آیت الله جوادی آملی.
پی نوشت ها:
[1] . مؤمنون/ 100.
[2] . طباطبایی، سید محمد حسین، انسان از آغاز تا انجام، انتشارات الزهراء، 1369، ج1، ص 88.
[3] . سعیدی مهر، محمد، آموزش کلام اسلامی، 1381، ج2، ص 240.
[4] . مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، بیروت، موسسه الوفاء، 1404، ج2، ص 29.
[5] . سبحانی، جعفر، منشور جاوید، موسسه سیدالشهدا، چ1، 1369، ج9، ص 140.
[6] . طه/ 55، نوح/ 18، روم/ 25، اعراف/ 25، نور/ 24، یس/ 65، نساء/ 56.
[7] . شیرازی، صدرالدین، اسفار، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چ5، 1999، ج9، ص 198،199.
[8] . فلسفی، محمد تقی، معاد از نظر روح و جسم، هیئت نشر معارف اسلامی، 1360، ج1، ص287.
[9] . کلینی، کافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1365، ج3، ص 230.
[10] . صدوق، ثواب الاعمال، قم، انتشارات شریف رضی، چ 2، 1364، ص 132.
[11] . ر.ک: ورام بن ابی فراس، مجموعه الورام، قم، انتشارات مکتبه الفقیه، ج1، ص150، قال رسول الله ـ صلّی الله علیه و آله ـ الناس نیام فاذا ماتوا انتبهوا.
[12] . حسینی تهرانی، سید محمد حسین، معاد شناسی، انتشارات حکمت، 1407 هـ . ق، ج3، ص27، ر.ک تفسیر مربوط به سوره زلزله، ر.ک: فیض کاشانی، محمد حسین، علم الیقین، قم، انتشارات، بیدار، ج 2، ص 891.
[13] . غافر/ 46.
[14] . کلینی، الکافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1365، ج3، ص 242.
[15] . برای توضیح بیشتر ر.ک: فلسفی، محمد تقی، معاد از نظر روحی و جسمی، هیئت نشر معارف اسلامی، 1360، ج1، فصل هشتم.
[16] . کلینی، الکافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1365، ج3، ص 235.
[17] . همان، ص 237.