به منظور روشن شدن موضوع ابتدا لازم است سؤال به دو بخش تفکیک شود:
1. کیفر گناهان انسان به چه صورتی است؟ و آیا رابطهای بین اینها وجود دارد؟
2. عاقبت کار انسان چه میشود؟
اما بخش اول ، مجازات بر سه گونه است:[1]
1. مجازات قراردادی (تنبیه و عبرت)؛ 2. مجازاتی که با گناه رابطه تکوینی و طبیعی دارد (مکافات دنیوی)؛ 3. مجازاتی که تجسم خود جرم وعمل خلاف است (عذاب اخروی).
1. مجازات قراردادی: در این قسم از مجازات، مقررات جزائی است که به وسیله قانونگذار الهی یا غیرالهی وضع میشود و فایدهای که در بردارد جلوگیری از تکرار جرم و جنایت در جامعه و در نهایت تسلّی خاطر مظلومان است قوانین جزائی برای تربیت مجرمین و برای تحقق نظم در اجتماع بشری ضروری و لازم است.
2. مکافات دنیوی: این دسته از مجازات کیفرهایی هستند که رابطه علّی و معلولی با جرم دارند که از اینها به «مکافات عمل» یا «اثر وضعی گناه» یاد میکنند، مثلا «شرابخواری» باعث صدمه وارد کردن بر روح و جسم میشود یا مثلا آن کسی که جامی از سمّ مینوشد خود را به هلاکت میرساند یعنی اثر سرکشیدن جام زهر مردن است، در اینجا حساب علت و معلول است.
کارهایی که مربوط به مخلوقات الهی است چه کارهای نیک چون خدمت به خلق و چه اعمال زشت چون ظلم و اذیت مردم غالباً در همین دنیا پاداش و کیفری دارد که اثر واقعی همان عمل است و این مجازاتهای دنیوی باعث کاهش عذاب اخروی هم نمیگردد. چون این مجازاتهای دنیوی رابطه علّی و معلولی با عمل دارند، مثلا بدی کردن به والدین، اضافه بر عذاب اخروی، در دنیا هم از باب «مکافات و اثر وضعی» آثار نامطلوبی را نصیب فرزندی که گرفتار عاق والدین است، می کند.
3. عذاب اخروی: رابطه عمل با جزاء در آخرت قویتر است. حتی از رابطه علّی و معلولی هم بالاتر است. در اینجا رابطه اتحاد و عینیت برقرار است، یعنی آنچه در آخرت و حیات پس از مرگ به عنوان پاداش و کیفر به نیکوکاران و بدکاران داده میشود، تجسم خود عمل آنهاست. در سوره مبارکه آل عمران آیه 30 میخوانیم: «روزی که هر شخص هر کار نیکو کرده همه را پیش روی خود حاضر بیند و آنچه بد کرده آرزو می کند که ای کاش میان او و عمل بدش مسافتی دور ی بود!»
در سوره حشر، آیه 18 آمده: «الا ای اهل ایمان خداترس شوید و هر نفسی بنگرد تا چه عملی برای فردای خود پیش میفرستد.» در این آیه به صورت امر میفرماید هر کس باید بنگرد که برای فردای خود چه چیزی را جلو فرستاده است، سخن از پیش فرستادن است، یعنی شما عیناً همان چیزهایی را که اکنون میفرستید خواهید داشت.
مجازات اخروی تجسم یافتن عمل است، نعمتهای بهشتی و عذاب جهنمی همان اعمال نیک و بد است که در آنجا تجسم و تمثّل پیدا کرده، تلاوت قرآن به صورتی زیبا مجسم میشود و در کنار انسان قرار میگیرد و غیبت هم به صورت خورشت سگان جهنم در میآید.
پس یک رابطه خاصی بین عمل خوب و بد و تجسم آن برقرار است که برای برخی از گناهان کیفر خاصّ آنها در روایات آمده. مثلا سخنچین به صورت بوزینه و میمون محشور میشود یا حرام خوار که به صورت خوک محشور میشود (طبق روایت پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ).[2]
و امّا بخش دوم که عاقبت انسان چه میشود؟
هیچ کار خوبی بدون ایمان به اصول اعتقادی موجب سعادت ابدی نمیشود. و در مقابل، کفر و انکار اصول اعتقادی باعث بیاثر شدن اعمال شایسته انسان میشود، پس آنچه مدار سعادت و شقاوت انسان محسوب میشود ایمان و کفر است. انسان، با ایمان به سعادت ابدی نائل میشود، بخلاف کافر معاند که گرفتار شقاوت ابدی میگردد.
امّا باید گفت که گاهی اهل ایمان هم گرفتار معاصی و گناهانی است که باید دید با وجود این گناهان وضعیت مؤمنان پس از مرگ و در آخرت به چه صورتی است.
اگر کسی مؤمن و اهل ایمان باشد، هر گناهی هم که انجام داده باعث خلود در جهنم نمیشود، چون که مؤمن به واسطه داشتن گوهر ایمان ارزشی پیدا میکند که مستحق خلود در جهنم نیست. امّا بالاخره میبایست تاوان آن مخالفتها و معصیتها را پس بدهد. مؤمن گنهکار گاهی توفیق توبه نصیبش میشود و در دنیا با توبه و رجوع به درگاه الهی و ندامت از گناهان خود و جبران آنچه را که از دست داده است، آثار سوء گناهان را برطرف میکند و به واسطه مغفرت الهی تمام گناهانش بخشیده میشود که خوشا به حال چنین انسانی.
امّا گاهی مؤمنی به واسطه غفلت از گناهانش با حال گناه و بدون توبه از دار دنیا میرود و با گناهان خود به آخرت منتقل میشود. این چنین آدمی کیفر و عذاب نافرمانی از دستورات خداوند را خواهد چشید.[3]
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. المیزان، علامه طباطبایی، ج 2 و 6.
2. منشور جاوید، آیت الله جعفر سبحانی، ج 9.
3. معاد در قرآن، تفسیر موضوعی قرآن، ج 4 و 5، آیت الله جوادی آملی.
4. معادشناسی، علامه طهرانی.
5. معاد، شهید دستغیب.
6. منازل الاخره، محدث قمی.
7. گناهان کبیره، شهید دستغیب.
پی نوشت ها:
[1]. ر.ک: مطهری، مرتضی، عدل الهی، ص 237 – 247.
[2] . جوادی آملی، عبدالله، معاد در قرآن، تفسیر موضوعی، چاپ اول، ناشر مرکز اسراء، ج 4، ص 295 ـ 296.
[3] . مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش عقاید، انتشارات شرکت چاپ و نشر بین الملل سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ پنجم، ص 269 ـ 297.