«یک روز برای خدا مانند هزار سال در محاسبات شما است.»
و یوم یحشرهم کأن لّم یلبثوا إلاَّ ساعهً من النَّهار یتعارفون بینهم قد خسرالَّذین کذَّبوا بلقاء الله و ما کانوا مهتدین (یونس/45)
«و روزی که آن ها را زنده کند مانند این می ماند که بیش از ساعتی از روز در قبر نبوده اند و هم دیگر را می شناسند. آن جا کسانی که دیدار خدا را تکذیب کرده بوده باشند و هدایت را انتخاب نکرده باشند زیان خواهند کرد».
به فضا رفتن انسان
یمعشر الجنّ و الإنس إن استطعتم أن تنفذوا من أقطار السَّموت و الأرض فانفذوا لا تنفذون ألاّ بسلطنٍ (رحمن/33)
«ای گروه جن و انس اگر می توانید در اطراف زمین و آسمان ها بر شوید (این خیال محالی است) هرگز خارج از ملک و سلطنت خدا نتوانید شد.»
هر گاه توانستید از محدوده زمین و سیارات بیرون بروید می توانید بروید. البته فقط با نیروی برتر می توانید این کار را بکنید!
نکات آیه:
1.انسان می تواند زمین و سیارات را ترک کند.
انسان فعلاً زمین و ماه را ترک کرده و حقانیت درستی مضمون آیه را ثابت کرده است.
2.زمین و سیارات محدوده مشخصی دارند.
نیروی جاذبه زمین و سیارات مرز و محدوده مشخصی دارد.
3.انسان با سلطان (یعنی با نیروی برتر) می تواند زمین و سیارات را ترک کند.
انسان فعلاً با نیروی برتر بر نیروی جاذبه زمین و ماه، آن ها را ترک کرده است.
مرحله به مرحله بالاتر رفتن در فضا
فلا أُقسم بالشَّفق ــ والًّیل و ما وسق ــ و القمر إذا اتّسق ــ لترکبنَّ طبقاً عن طبقٍ (انشقاق/16ــ 19)
«به سرخی پس از غروب سوگند یاد می کنم *و به شب و آنچه را جمع می کند *و به ماه وقتی که کامل می شود*که شما ارتفاع پس از ارتفاع بالا خواهید رفت».
نکته آیه: انسان ارتفاع پس از ارتفاع (در فضا) بالا خواهد رفت:
انسان ابتدا با هواپیما چند کیلومتر بالا رفت. بعد در مرحله بعدی در ارتفاع بالاتری مدار زمین را دور زد. بعد در ارتفاع بالاتری به ماه رفت. و در آینده نیز باز هم بالاتر و بالاتر خواهد رفت.
در رابطه با جمع شدن برخی پدیده ها در شب نیز می توان بسته شدن گل ها را نام برد. برخی گیاهان گل خود را در روز باز می کنند و در شب می بندند تا آن را در مقابل رطوبت و سرما حفظ کنند.
همه چیز روند میرایی دارد
…کلّ شیءٍ هالکٌ…(قصص/88)
«که هر چیزی به ذات پاک الهی هالک و نابود است.»
همه چیز در روند و فرایند فرسودگی و پیری است!
نکته آیه: همه چیز در روند و فرایند پیری، فرسودگی و میرایی است!
قانون آنتروپی(دومین اصل ترمودینامیک) می گوید: همه چیز یعنی: همه ماده موجود در جهان، رو به کهولت، فرسودگی، پیری و میرایی است. این آیه اصلی از اصول مسلم علمی امروز است.
چیزی در هستی از بین نمی رود
لا یعزب عنه مثقال ذرَّهٍ فی السَّموت و لا فی الأرض و لا أصغر من ذلک و لا أکبر إلا فی کتبٍ مبین (سبا/3)
«ذره ای از یک مثقال نیز از نظر خدا ناپدید نمی شود نه در سیارات و نه در زمین، و هیچ چیز کوچک تر یا بزرگ تر از آن نیز نیست جز آن که در کتاب آشکار است.(مگر این که در هستی هم چنان باقی می ماند)».
و ما من غائبهٍ فی السَّماء و الأرض إلاَّ فی کتبٍ مبینٍ (نمل/75)
«هیچ چیز ناپدید شده ای در فضا و زمین نیست مگر این که در جهان عینی هم چنان وجود دارد».
نکته آیات: چیزی در هستی نابود نمی شود!
اصل اول ترمودینامیک اصل ثبات و بقای انرژی است. این اصل می گوید: در هستی چیزی از بین نمی رود بلکه ماده و انرژی تغییر شکل می دهند. آیات مزبور از اصول مسلم علمی امروز هستند.
زیگزاگی پیش رفتن در فضا
و لو فتحنا علیهم باباً من السَّماء فظلّوا فیه یعرجون *لقالوا إنَّما سکّرت أبصرنا بل نحن قومٌ مَّسحورونَ (حجر/14ــ 15)
«و اگر ما بر این کافران امتت دری از آسمان بگشائیم تا دائم بر آسمان ها عروج کنند ــ باز هم بر انکار تو خواهند گفت چشمان ما را (محمد) فرو بسته و در ما سحر و جادویی به کار برده است.»
«چنان چه دری هم از جو رو به فضا برای این ها باز می کردیم و در آن زیگزاگی پیش می رفتند ــ باز هم می گفتند: نه! ما در فضا نیستیم یا نه “ما را سحر زده” کرده اند»!
نکات آیه:
1.وقتی انسان رو به فضا می رود در جو دری ایجاد می شود.
2.انسان در فضا زیگزاگی پیش می رود.
3.در فضا انسان احساس غیرطبیعی دارد (احساس سحر زده شدگی می کند).
1.وقتی انسان رو به فضا می رود در جو دری ایجاد می شود:
وقتی انسان زمین را ترک می کند طبقه ازون جو سوراخ می شود و به مثابه باز شدن در می ماند.
2.انسان در فضا زیگزاگی پیش می رود:
واژه عروج که قرآن برای حرکت و ادامه حرکت در فضا از آن استفاده کرده است به معنی «حرکت زیگزاگی» است . و این به این معنی است که حرکت و پیشروی در فضا در یک روند و فرایند زیگزاگی صورت می گیرد. واقعیت هم همین است. در فضا چیزی راست و مستقیم پیش نمی رود بلکه تحت تأثیر نیروی جاذبه کج می شود. حتی مسیر نور و امواج نیز تحت تأثیر نیروی جاذبه کج می شوند و زیگزاگی پیش می روند.
3.در فضا انسان احساس غیرطبیعی دارد:
احساس و وضعیتی که انسان در فضا دارد نسبت به احساس و وضعیتی که روی زمین دارد با هم فرق می کند. از جمله:
در فضا انسان سمت بالا و پائین را احساس نمی کند، چون سمت پائین ناشی از کشش نیروی جاذبه زمین است که در فضا وجود ندارد. و وقتی سمت پائین احساس نشود طبعاً سمت بالایی نیز احساس نخواهد شد.
در فضا انسان نمی تواند روی پاها راه برود چون وزن ندارد. برای جا به جایی خود می بایست دستاویزی را بگیرد و خود را به جلو بکشد و یا با پای خود چیزی را به عقب هل دهد که باعث جلو رفتن وی بشود.
با این وضع و احساس در فضا، چنان که آیه گفته:”اگر آن ها به فضا برده می شدند”باز هم می گفتند:”ما در فضا نیستیم بلکه ما را سحر زده کرده اند”.
تسخیر همه چیز برای انسان
و سخَّر لکم ما فی السَّموت و ما فی الأرض جمیعاً مّنهُ…(جاثیه/13)
«و آنچه در اجرام فضایی و در زمین است همه را خود خدا در امکان بهره وری شما قرار داد.»
نکته آیه: هر چه در زمین و فضا است همه در امکان بهره وری انسان قرار داده شده است:
انسان امروزه از خیلی از چیزهای موجود بهره وری می کند. از جمله:
از الکترون در ابعاد وسیعی از جمله برق استفاده می کند.
از نیروی خورشید برای تولید برق استفاده می کند.
از انواع باکتری ها و میکروب ها و ویروس ها استفاده می کند.
از انواع امواج بهره برداری می کند.
وجود چیزهای نامریی
فلآ أُقسم بما تبصرون *و ما لا تبصرون *إنَّه لقولُ رسولٍ کریمٍ (حاقه/38ــ40)
«سوگند می خورم به آنچه می بینید و آنچه را نمی بینید، که این قرآن سخن پیامبری است که در نهایت خوبی است».
نکته آیه: چیزهایی وجود دارد که انسان آن ها را نمی بیند:
امروزه انسان به کمک میکروسکوپ، تلسکوپ و خیلی از دستگاه های دیگر، خیلی از چیزهایی را می بیند که با چشم دیده نمی شوند.
نسخه برداری از اعمال
هذا کتبُنا ینطق علیکم بالحقّ إنا کنَّا نستنسخُ ما کنتم تعملونَ (جاثیه/29)
«این کتاب ما، همان گونه که بوده اید آن را برای شما بازگو می کند. ما از کارهایی که می کردید نسخه برمی داشتیم».(آیه مربوط به روز قیامت است).
این آیه 1400 سال پیش گفته که کارهای انسان استنساخ می شود، (که در زبان ما به آن صدابرداری، فیلم برداری، عکس گرفتن، رونوشت برداشتن و غیره گفته می شود). در زمان محمد چنان که در قرآن می خوانیم، کسانی قرآن را افسانه و خرافات می نامیده اند و به آن می خندیده اند. ولی امروزه با وجود انواع و اقسام دستگاه هایی که صدا و حرکات و غیره را ضبط می کنند و نگه می دارند روشن شده که این آیه مبنای علمی دارد.
حرکت همه چیز در تمامیت خود
سبَّح لله ما فی السَّموت و ما فی الأرض و هو العزیز الحکیم (صف/1)
«هرچه در اجرام فضایی و هر چه در زمین است در تمامیت و کلیت خود برای خدا در حرکت شتاب دار هستند. او قدرتمند است ولی با حکمت کار می کند.»
(سبح و سباحه به معنی: حرکت شیء در تمامیت و کلیت جسم خود و با شتاب است. و در معنی دوم خود از جمله به معنی «شنا کردن» به کار رفته، چون در حالت مزبور تمامیت بدن در تب و تاب و حرکت شتاب دار قرار می گیرد)ــ و به اسب در حال دویدن سابحه گفته شده(چون در تمامیت جسم خود در تب و تاب شتاب دار قرار می گیرد).
بر اساس شناختی که ما امروز از هستی داریم همه چیز در هستی در حرکت و تب و تاب شتاب دار است . از ریزترین تا بزرگ ترین پدیده ها.
همه چیز خداوند را ستایش می کنند
…و إن مِّن شیءٍ إلاَّ یسبّح بحمده و لکن لاَّ تفقهون تسبیحهم…(اسرا/44)
«…هیچ چیزی نیست که در حرکت تمامیت شتاب دار خود خدا را ستایش نکند، ولی شما ستایش آن ها را درک نمی کنید،…».
انسان فعلاً این قدر می داند که مثلاً گیاه تا اندازه ای که به جهان خودش مربوط می شود شعور دارد، صدا دارد، واژه های خطاب دارد. همین طور همه حیوانات و حشرات همین طور داخل ذره نیز صدا هست. هر ذره ای صدای خاص خود را دارد و حتی در تغییر حالت نیز تغییر صدا می دهد. هر چیزی به نوعی صدایی و نوایی دارد. ولی انسان فعلاً در حدی نیست که بتواند آن ها را ترجمه کند و بفهمد.
پیش بینی روشن شدن یگانگی در هستی
شهد الله أنَّهُ لآ اله إلاَّ هو و الملئکهُ و أولوا العلمِ قآئماَ بالقسط لآ إله إلاَّ هوَالعزیزُ الحکیمُ (آل عمران/18)
«خدا روشن کرده که خدایی غیر از او وجود ندارد. قوانین هستی و دانشمندان نیز همین را روشن خواهند کرد. او هستی را به قسط اداره می کند. خدایی غیر از او وجود ندارد. او قدرتمند است ولی پدیده ها را با حکمت اداره می کند.»
(واژه «ملائکه» جمع ملک است (از مصادر ملک ــ الک و لئک) به معنی: پیام رساننده، واسط، کسی یا چیزی که به نمایندگی از کسی کاری را انجام می دهد، گمارده، و مفاهیمی از این قبیل. در قرآن از جمله به قوانین طبیعت (مانند نیروی جاذبه) و نیروها و موجوداتی که از طرف خداوند مأموریت می گیرند اطلاق می شود. در آیه به معنی: قوانین حاکم بر پدیده ها به کار گرفته شده است).
در گذشته و در دوران حضرت محمد (ص) برخی بر این باور بوده اند که خدایان متعددی وجود دارد و هر خدایی چیزی را آفریده و اداره می کند. آیه می گوید که: قانونمندی های هستی و دانشمندان روشن خواهند کرد که یک خدا بیش تر وجود ندارد.
امروزه قوانین فیزیکی حاکم بر پدیده های هستی و دانشمندانی که در این زمینه کار می کنند روشن کرده اند و گواهی می دهند که هستی از یک نقطه آغاز شده و در نهایت نیز به یک نقطه برخواهد گشت، و یک واحد یک پارچه است و قوانین مشترکی بر آن حاکم است، و پدیده های هستی از عناصر مشترکی ساخته شده اند و به این شکل یگانگی در هستی را روشن کرده اند و گواهی داده اند.
پیش بینی سطری نوشتن
ن و القلم و ما یسطرونَ (قلم/1)
«ن و سوگند به قلم و به آن هایی که سطری می نویسند.»
آیه به آن هایی که سطری می نویسند سوگند می خورد. یعنی پیش بینی می کند که چیزهایی پیدا خواهند شد که سطری خواهند نوشت و به آن ها سوگند می خورد.
این پیش بینی فعلاً تحقق پیدا کرده است. یکی از آن ها دستگاه کپی است. دستگاه کپی از بالا به پائین کاغذ و به صورت سطری می نویسد. یعنی هم زمان یک سطر را می نویسد. اگر دستگاه را در حین کپی کردن خاموش کنیم و به نوشته آن نگاه کنیم، اگر آخرین سطری که مشغول چاپ آن بوده کامل نشده باشد آن را به یکی از حالت های تصویر می بینیم:
فعل یسطرون به معنی می نویسند نیز هست، اگر به این معنی به کار گرفته شده باشد در آن صورت آیه پیش بینی می کند که دستگاه هایی پیدا خواهند شد که خواهند نوشت. و این چیزی است که فعلاً تحقق یافته است.
امواج کوه مانند ناشی از باده
از آیات حق این که کشتی در آب
کند همچو کوهی به رفتن شتاب
اگر خود اراده کند کردگار
به آن باد سکون و قرار
که کشتی بنشسته بر پشت آب
بماند خود از حرکت و از شتاب
«از دیگر آیات وی موج های کوه مانند در دریا است که مانند ــ اگر بخواهد باد را می خواباند و آن ها در سطح دریا راکد می شوند». («جوار» جمع «جاریه» است به معنی: چیزی که در جریان است یا جاری می شود. در معنی دوم خود به: کشتی، موج و چشمه اطلاق شده. و در آیه به معنی موج به کار گرفته شده است). بلندترین امواج ناشی از باد که تاکنون اندازه گرفته شده 34 متر بوده است.(یعنی به بلندی یک ساختمان 11 طبقه). اگر کسی یا کسانی در گذشته در دریا با چنین امواجی مواجه شده بوده باشند طبعاً جان سالم به در نمی برده اند که به خشکی برگردند و آن را برای دیگران نقل کنند بنابراین در آن زمان کسی از چنین امواجی اطلاع نداشته است. اطلاعاتی که امروزه انسان از این امواج دارد نیز به وسیله دستگاه و ماهواره به دست آمده نه این که کسی در این امواج حضور داشته باشد و به دیگران خبر داده باشد.
آفتاب در میان قرآن و علم
عملیه ی پیوستگی ذرات هیدروژن برای تولید هلیوم در داخل آفتاب شاید چندین هزار میلیون سال دوام کند، مگر کم شدن هیدروژن از داخل آفتاب و تبدیل هلیوم در داخل آن ظاهراً به نتیجه می انجامد که در تجزیه ماده مجانست ندارد. زیرا هلیوم چهار برابر سنگین تر از هیدروژن است…اگر بخش خارجی آفتاب بیش از حد بزرگ تر گردد در آن صورت رنگ آفتاب سرخ می گردد و با بزرگ شدن این بخش به پدیده ی عجیبی تبدیل می شود که سیاره های سه گانه ی عطارد، زهره و زمین را می بلعد، اگر قوای داخلی آفتاب ضعیف شود قشر خارجی آن نمی تواند خود را به چیزی متکی سازد و در نتیجه جسم آن از هم می پاشد که این عملیه را تکویر(در هم پیچیدن) می گویند، این به سبب جاذبیت اجزاء آفتاب یکی بر دیگری می باشد و این جاست که یکی دیگری را با سرعت از حد زیاد و ناگهانی در هم می پیچد و این جا معنای این قول خداوند، را در قرآن می دانیم:
إذا الشَّمس کوّرت (تکویر/1)
«(ای رسول ما یاد آر) هنگامی که آفتاب تابان تاریک شود.»
پس آفتاب به سوی تکویر می رود تا این که جسم سفید محض بگردد و بدون شک این در صورتی است که انهیار جاذبه در آن رخ دهد، از این که سیاره ها و ستارگان یکی دور دیگری می چرخند ما برای این اصطلاح کلمه ی تکویر را از اصطلاح عربی آن انتخاب نمودیم که بالضبط معنای انهیار(جاذبه) را دارد.
آفرینش
آیا پرده برداری قرآن از «آمیزش و لقاح» در ابرها و گیاهان یک اعجاز علمی است؟
پرسش:
آیا پرده برداری قرآن از «آمیزش و لقاح» در ابرها و گیاهان یک اعجاز علمی است؟
پاسخ:
تاریخچه: هرچند بشر از دیرباز می دانسته که در برخی گیاهان ــ مانند خرما ــ اگر گروه های نر آنان را به گیاه ماده برساند محصول به دست می آید؛ ولی این اطلاعات محدود به چند گیاه خاص بود، تا این که لینه1(1778ــ 1707م) طبیعی دان سوئدی در قرن 18 م قانون «زوجیت عمومی در گیاهان» را کشف کرد.
در مورد باران نیز باید گفت: بشر اطلاعاتی از کیفیت نزول آن نداشت تا این که در سال های اخیر با پیشرفت در رشته هایی چون هواشناسی، به مسئله ی تلقیح ابرها پی بردند. و حتی بحث از باران مصنوعی پیش آمد. در این جا بود که دانشمندان متوجه نقش عجیب بادها در زایا شدن ابرها شدند. 2 بحث قرآنی (اسرار علمی) آیه ی 22 سوره ی حجر، در این موضوع، نقش محوری را دارد که خداوند می فرماید:
و أرسلنا الرّیح لوقح فأنزلنا من السَّماء مآءً (حجر/22)
«و بادها را باردار کننده فرستادیم و از آسمان آبی نازل کردیم».
در مورد این آیه سه نظر وجود دارد:
الف: منظور لقاح گیاهان است:
برخی نویسندگان ضمن تقسیم عوامل لقاح در گیاهان به رئیسی (مثل حشرات) و غیررئیسی (مثل آب، انسان و …) نقش بادها را در این زمینه مهم ارزیابی کرده و می گویند: «علم کشف کرده که مهم ترین گیاهان خشکی و آبی، به وسیله ی باد تلقیح می شوند، از این روست که قرآن از میان عوامل لقاح، باد را ذکر کرده است.»
ب: منظور لقاح ابرهاست:
برخی دانشمندان بر این باورند که حتی وجود بخار آب در هوا و اشباع هوا و یا حتی تقطیر آن در سطوح بالایی جوّ، برای ریزش باران کافی نیست زیرا ممکن است با وجود اشباع، تقطیر نشود و یا این که قطرات آنقدر ریز باشند که معلق بمانند و نبارند؛ بلکه شرط سومی نیز ضرورت دارد که آن، «بارور شدن»، یا «عمل لقاح» است.
به این ترتیب که: باد، ذرات نامریی نمک را از دریا با خود می آورد تا به همراه قطرات ریز آب، نطفه های جذب کننده و آماس کننده را تشکیل دهد و سرانجام با تلاطم و تصادم بادها به هم بپیوندند، رفته رفته درشت شده و سقوط کنند.
هم چنین توده های ابر، در اثر اصطکاک با عوارض زمین و اجسام معلق در باد، دارای بارهای الکتریکی مخالف می شوند که تخلیه ی آن ــ رعد و برق ــ باعث یونیزه شدن هوا و تشکیل ازون می گردد که به پیوستن و درست شدن باران کمک فراوان می نماید.
ج: منظور لقاح ابرها و گیاهان است:
برخی دیگر از دانشمندان و صاحب نظران انحصار آیه در یکی از دو معنای فوق را رد می کنند. و می گویند: اگرچه قسمت دوم آیه به وسیله «فاء» که یکی از موارد کاربردش نتیجه گیری است به قسمت اول ربط داده شده است ــ بادها را زایا کننده
فرستادیم «پس» نازل کردیم…ــ ولی منظور آن فقط لقاح ابرها نیست بلکه قسمت اول آیه، یک فرمول کلی را ارائه می دهد چه در گیاهان و چه در ابرها؛ و قسمت دوم (از آسمان آبی نازل کردیم) یکی از موارد و نمونه های آن است.
نتیجه گیری:
1.قسمت اول آیه قاعده ی کلی است، و قسمت دوم یک نمونه و مصداق از آن است پس آیه می تواند هم لقاح در گیاهان و هم ابرها را شامل شود.
2.آیه فوق می تواند چیزی فراتر از ابر و گیاه را شامل شود. که ممکن است در آینده، علم از آن پرده برداری کند.
3.اشاره ی علمی قرآن به پدیده ی «لقاح در ابرها»، می تواند «اعجاز علمی» به شمار آید چرا که این مسئله تا سال های اخیر برای بشر مشخص نشده بود. ولی در مورد گیاهان، از آن جا که بشر از گرده افشانی گیاهان ــ هرچند محدود ــ اطلاع داشته است با یک درجه تنزّل جزء «شگفتی های علمی قرآن» به حساب می آید نه «اعجاز علمی».
منبع: پناهی ، حسین /فیض آبادی،حمیده ، فیزیک در قرآن(2) ، انتشارات فیض دانش ،1389