منبع:روزنامه رسالت – شماره 6328
اشاره:
غدیر صحنه علنى و آشکار منصوب کردن حضرت على علیهالسلام و امامان پس از او به دستور خداوند است به همراه اعلام رسمى پیامبر اسلام براى رفع هرگونه شک و شبهه و بلاتکلیفى در هدایت مسلمین تا روز قیامت و در حضور چندین هزار نفر.
در این گفتار ابتدا در مقدمهاى به اثبات اسناد و مدارک تاریخى موجود و همچنین هدف اصلى ایراد خطبه (انتصاب على علیهالسلام به عنوان امام بعد از پیامبر) اشاره شد سپس عباراتى که نام حضرت آشکارا در خطبه ذکر شده است. براساس کتاب “احتجاج” تالیف احمدبن على طبرسى (523-548 هـ.ق) با ترجمه آورده شده است.
مقدمه:
واقعه غدیر، یکى از وقایع مهم تاریخى اسلام است که از نظر نقلى اثبات شده و از نظر عقلى هم نه تنها قابل پیشبینى بوده، بلکه جز این نیز انتظار نمىرفت زیرا براى حفظ و صیانت شریعتى چون دین اسلام که پیامبر خاتم آن را آغاز نموده، باید جانشینانى صالح انتخاب مىشدند تا در طول تاریخ این فرهنگ عظیم بماند و دستخوش تغییر نگردد.
اسناد و مدارک موجود و بىشمار، صحت این واقعه را تائید مىکنند، از میان راویان حدیث 110 نفر از صحابه، 84 نفر از تابعین و 360 نفر از علما از قرن دوم تا حال حاضر اعم از شیعه و سنى آن را نقل کردهاند (علامه امینى، الغدیر، ج 1، صص (151-15)
نگاهى اجمالى به جدول شماره یک نشان مىدهد که حدیث غدیر مستند و متواتر است(1)، متن خطبه روز غدیر به طورکامل و مفصل در کتابهاى معتبر شیعه به چاپ رسیده است. روایات این کتابها به سه طریق منتهى مىشود:
1- به روایت امام باقر علیهالسلام در سه کتاب “روضه الواعظین” تالیف شیخ ابن فتال نیشابورى (160 هـ.ق) “الاحتجاج” تالیف شیخ طبرسی، “548 هـ.ق” و “الیقین” تالیف سیدبن طاووس (693 هـ.ق.)
2- به روایت زید بن ارقم (55 هـ( در سه کتاب “العدد القویه” تالیف شیخ على بن یوسف حلى (726 هــ.ق) “التحصین” تالیف سیدبن طاوس و “الصراط المستقیم” تالیف شیخ على بن یونس بیاضى (877 هـ.ق.) “نهجالایمان” تالیف شیخ حسین بن جبور به نقل از کتاب (الولایه) تالیف مورخ معروف جریر طبرى روایت شده است.
3- به روایت حدیفه بن الیمان (36 هـ.ق) در چهارکتاب “الاقبال” تالیف سیدبن طاووس (1104 هـ.ق) به نقل از کتاب “النشروالطی” و کتاب “اثباهالهداه” تالیف حرعاملى (1121 هـ.ق) و “بحارالانوار” تالیف علامه مجلسى و “کشف المهم” تالیف سید بحرانى و همین طور سایر علماى متاخر که همگى براى حفظ و رساندن پیام اصلى خطبه تلاش افتخارآمیزى داشتند. (انصاری، محمدباقر، اسرار غدیر، صص 92 و 93)
به دلایل مختلفى از جمله طولانى بودن خطبه، سماعى بودن آن و عدم امکان حفظ کامل و همچنین شرایطى چون تقیه و امثال آن اکثر راویان فقط بخشى از آن را نقل کردهاند. اما از آنچه که از روایات به دست ما رسیده است به وضوح معلوم است که محور سخن در این خطبه، ولایت حضرت على علیهالسلام و امامان پس از او، با نگاهى به متن خطبه درمىیابیم که در موارد طرح شده در خطبه پیرامون این مسائل است:
1- مواردى که به عنوان مقدمه و تمهید براى موضوع اصلى است مانند صفات خداوند و اسماء بارىتعالی، مقام و جایگاه ویژه پیامبر، فضایل امیرالمومنین.
2- مواردى که صریح و آشکار پیرامون ولایت و امامت امیرالمومنین است.
3- مواردى درباره شئون امامت، حد ولایت، شیعیان اهلبیت و دشمنان آنها، ولایت ائمه و حکومت حضرت مهدی، بیعت با حضرت على و معصومین و سفارش به قرآن و تفسیر آن.
نام على علیهالسلام در خطبه غدیر
در این پژوهش باتوجه به متن خطبه غدیر که در کتاب احتجاج (شیخ طبرسی: ج 1، صص 84-71) آمده، تمام عباراتى که مستقیما اشاره به ولایت و فضایل على علیهالسلام دارد آورده شده است:
1- ان جبرئیل هبط الى مرارا ثلاثا یامرونى عن السلام ربى – و هوالسلام، ان اقوم فى هذا المشهد فاعلم کل ابیض و اسود. ان على بن ابىطالب اخى وصى و خلیفتى و الامام من بعد الذى محله منى محل هارون من موسى الا انه لانبى بعدى و هو ولیکم بعدالله و رسوله.
در این قسمت از خطبه، پیامبر دلیل توقف خود را در غدیر خم بیان مىکند و آن دلیل نزول آیه (یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل بلغت رسالته و الله یعصمک من الناس، ان الله لایهدى القوم الکافرین (سوره مائده: آیه 67) است.
پیامبر مىفرمایند: جبرئیل سه بار بر من نازل شد و از جانب خداوند به من سلام رساند – او سلام است – و مرا مامور کرد که در این محل بمانم و به تمام مردم اعلام کنم که على بن ابىطالب برادر، قیم و جانشین و پیشواى بعد از من است که نسبت او به من مانند نسبت هارون به موسى است. با این تفاوت که بعد از من پیامبرى نیست و او صاحب اختیار شما بعد از خدا و رسولش است.
2 و 3 – پیامبر در طول خطبه 2 بار این جمله را بیان مىفرمایند:
(یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک فى على (سوره مائده: آیه 67)
(یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک فى حق على (همان)
که اى پیامبر آنچه که درباره على به تو نازل شده ابلاغ کن.
4- على بن ابىطالب الذى امام الصلاه و اتى الزکاه و هو راکع یریدالله عزوجل فى کل حال.
پیامبر با این کلام مىخواهند بگویند که آیه تبلیغ تنها آیهاى نیست که درباره حضرت على نازل شده است بلکه آیه رکوع نیز در شان اوست “انما ولیکم الله و رسوله و الذین آمنوا یقیمون الصلاه و یوتون الزکاه و هم راکعون” (سوره مائده / آیه 55)
و مىفرمایند على بن ابى طالب همان کسى است که نماز به پا داشت و در حال رکوع زکات پرداخته و در هر حالتى (رضایت) خداوند عزوجل را مىخواهد.
5- ان الله عزوجل هو مولاکم و الهکم ثم دونه رسوله و نبیه المخاطب لکم ثم من بعدى على ولیکم و امامکن بامرالله ربکم ثم الامامه من ذریتى من ولده الى یوم تلقون الله و رسوله.
اشاره پیامبر در این عبارت به این نکته است که نه تنها امام امت حضرت على است بلکه ادامه شجره پاک ولایت در فرزندان وى ادامه مىیابد ایشان مىفرمایند: خداوند عزوجل تنها صاحب اختیار و معبود شماست و بعد از خداوند پیامبرش و هم اکنون پیامبرش شما را مخاطب قرار داده و مىگوید که بعد از من، به دستور خداوند على اختیار و امام شماست و بعد از او امامت در نسل من و از فرزندان اوست تا زمانى که خدا و پیامبرش را ملاقات کنید. (منظور روز قیامت است)
6- مامن علم الاو قد احصاه الله فى و کل علم علمت فقد احصیته فى امام المتقین و مامن علم الاوقد علمته علیا و هو امام المبین.
در این قسمت پیامبر به یکى از فضایل حضرت على اشاره مىکند و آن مرتبه علمى اوست و اشاره به آیه دوازدهم سوره یس است که مى فرماید: “کل شى احصیناه فى امام مبین” و پیامبر در این باره مىفرمایند: فقط خداوند است که هر علمى را مىداند و آن را در من جمع کرده است و هر علمى را که من آموختهام در امام متقین جمع نمودهاند و هیچ علمى نیست جز این که من آن را به على آموزش دادهام زیرا امام مبین است که در آیه مذکور به آن اشاره شده است.
7- فضلوا علیا فانه افضل الناس بعدى من ذکر و انثى ما انزل الله الرزاق و بقى الخلق.
در ادامه پیامبر به مردم یادآورى مىکنند که حضرت على تنها هادى حق است، اولین کسى که به پیامبر ایمان آورد و در شب لیله المبیت در بستر پیامبر خوابید و از همه مهمتر منصوب از جانب خداوند است و مى فرماید: اى مردم، على را بر دیگران ترجیح دهید زیرا او بعد از من برترین مردم است چه مرد و زن، مادامى که خداوند روزى مىدهد و خلق باقى است.
8- ملعون معلون، مغضوب من رد على قولى هذا و لم یوافقه الا ان جیرئیل خبرنى عن الله تعالى بذلک و یقول من عادى علیا و لم یتوله فعلیه لعنتى و غضبی.
پیامبر درباره پیمانشکنان، مخالفان و شکاکان مىفرمایند: هرکس این سخن مرا رد کند یا موافق آن نباشد مورد لعن و غضب است. بدانید که جبرئیل ازجانب خداوند این خبر را برایم آورده است و مىگوید: هرکس با على دشمنى کند و ولایت او را نپذیرد لعنت و غضب من بر او باد.
9- من کنت مولاه فهذا على مولاه.
و در اینجا اوج خطبه و پیام اصلى آن است که هرکس من صاحب اختیار اویم پس همین شخص یعنى على صاحب اختیار و ولى اوست.
10- هو على بن ابىطالب اخى و وصیى و موالاته من الله عزوجل انزلها علی.
سپس حضرت با تاکید بر معرفى و شناساندن حضرت على مىفرمایند: او على بن ابىطالب برادر من و قیم من است که از طرف خداوند عزوجل ابلاغ ولایتش بر من نازل شده است.
11- ان علیا و الطیبین من ولدى هم الثقل الاصغر و القران الثقل الاکبر.
و سپس مىفرمایند: على و فرزندان او که فرزندان از نسل من هستند ثقل اصغر و قرآن ثقل اکبر است این جمله تاکیدى است بر حدیث ثقلین که پیامبر بارها و بارها پیش از این آن را فرموده بودند و بازهم تاکید مىفرمایند که این دو از هم جدا نمىشوند و حکومت حقیقى اسلامى فقط به دست پرتوان آنان است.
12- هذا على و وصى و اعى علمى و خلیفتى فى امتى على منم آمن بی.
در این قسمت پیامبر دست حضرت على را بلند کرده و او را به مردم نشان مىدهند و مىفرمایند: این على است که وصی، جامع علم و جانشین من در میان امتم مىباشد همان امتى که به من ایمان دارند.
13- اللهم انک انزلت الایه فى ذلک و نصبک ایاه لهذا الیوم.
پیامبر گرامى دلیل نزول آیه اکمال را بیان مىکند. “الیوم اکملت لکم دینکم واتممت علیکم نعمتى و رضیت لکم الاسلام دینا” (سوره مائده:آیه 3) و مىفرماید خدایا تو براى روشن شدن این مطلب و منصوب شدن على دراین روز آیهاى را درباره او نازل کردی.
14- هذا على انصرکم لى و احقکم بى و اقربکم الى واعزکم علی.
پیامبر بعد از اشاره به تکامل دین توسط على علیهالسلام و اینکه اگر کسى به او اقتدا نکند در دنیا و آخرت اعمالش را از بین برده و عذاب وى تخفیف نمىیابد ادامه مىدهند که: اى مردم بدانید که یارى کننده شما سزوارترینتان و نزدیکتر وعزیزترین شما نسبت به من است که همین على است زیرا او همان کسى است که هرکجا در قرآن آیهاى دررضایت خداوند از بندگان و یا مدحى از مومنان مطرح باشد اولین خطاب نسبت به حضرت على است. (منظور سوره هل اتى است)
15- ذریه کل نبیء من صلبه و ذریتى من صلب علی.
پیامبر براى رفع هرگونه شک و تردید مىفرمایند که: نسل هر پیامبرى از صلب خود اوست ولى نسل من از صلب على است.
16- الا وانه لا ایبغض علیا الا شقی.
باز هم هشدار پیامبر مىفرمایند: بدانید که فقط شخص شقى و بدبخت با على دشمنى مىکند.
17- ولایو الى علیا الا تقى و لامومن مخلص.
و فقط شخص با تقوا و مومن با اخلاص است که ولایت على را قبول مىکند.
18- و فى علی- والله- نزلت سوره العصر.
و به خدا قسم که سوره والعصر فقط درباره على نازل شده است.
19- والعصر ان الانسان لفى خسر الا على الذى آمن ورضى بالحق و الصبر.
قسم به عصر که تمام انسانها در زیان هستند مگر علی، چرا که او ایمان آورد و به حق و صبر راضى است.
20- بالله ما عنى بهذه الایه الا قوما من اصحابى اعرفهم باسمائهم و انسابهم و قدامرت بالصفح عنهم فلیعمل کل امریء على مایجد لعلى فى قلبه الحب و البغض.
حضرت در توضیح و شرح آیه 47 سوره نساء (آمنوا بالله و رسوله و النور الذى انزل معه من قبل ان نطمس وجوها ننردها على ادبارها اونلعنهم کما لعنا اصحاب السبت) مىفرمایند که: به خدا قسم منظور از این آیه فقط گروهى از اصحاب من هستند که آنها را با نام و نسبشان مىشناسم اما مامور شدهام که پردهپوشى کنم. (آنها را ببخشم) پس هرکس علاقه یا نفرتى که در دلش نسبت به حضرت على مىیابد باید به آن عمل نماید.
21- النور من الله عزوجل مسلوک فى تم فى على بن ابیطالب ثم فى النسل منه الى القائم المهدى الذى تاخذ بحق الله و بکل حق هو لنا.
دراین بخش منظور از النور در آیه مذکور را توضیح مىدهند و مىفرمایند: نور از جانب خداوند عزوجل در من نهاده شده، سپس در على بن ابیطالب و سپس در نسل او تا مهدى قائم که حق خداوند و هر حقى که براى ما باشد مىگیرد.
22- الا و ان علیا هو الموصوف بالصبر و الشکرثم من بعده ولدى من صلبه.
پیامبر بعد از توصیه به صبر و شکیبایى همراه با سپاس از خداوند مىفرمایند: بدانید و آگاه باشید که فقط على متصف به صفت صبر و شکر است و سپس بعد از او فرزندان من که از نسل اویند.
23- ان الله قدامرنى ونهانى و قدامرت علیا و نهیته فعلم الامر و النهى لدیه فاسمعوا لامره تسلموا واطیعوا تهتدوا و انتهوا لنهیه ترشدوا.
در این قسمت پیامبر بعد از توصیف حکومت پیشوایان ظلم و اشاره به عاقب نافرجام آنان مىفرمایند:خداوند، امر به معروف و نهى از منکر (معروفات و مناهی) را به من آموخت و من نیز آنان را به على آموختم پس علم امر و نهى نزد اوست پس امر او را گوش دهید تا سلامت بمانید و او را اطاعت کنید تا هدایت شوید و نهى او را قبول کنید تا به راه درست راهنمایى شوید.
24- الا و انى نذیر و على البشیر.
25- الا و انى منذر و على هاد.
26- انى بنى و على وصی.
27- الا و انى رسول و على الامام الوصى من بعدى و الائمه من بعده ولده.
در اینجا پیامبر با توجه به آیات 11-8 سوره ملک (کلما القى فیها فوج سالهم خزنتها الم باتکم نذیر قالوا بلى قدجاء نانذیر فکذبنا و قلنا ما نزل الله من شیء ان انتم الا فى ضلال مبین) تاکید مىکنند و مىفرمایند: آگاه باشید که من همان بیم دهنده، هدایت کننده به سوى بهشت و وصى من بعد از من است و بعد از او پیشوایانی، از فرزندان او شما را از ضلالت و گمراهى نجات خواهند داد.
28- انى قد بینت لکم و افهمتکم و هذا على یفهمکم بعدی.
پیامبر مىفرمایند: من، قضیه را براى شما روشن کردم و موضوع را به شما فهماندم و بعد از من این على است که به شما مىفهماند.
29- الا و انى بابعت الله و على قد بایعنى و انا آخذکم بالبیعته له عن الله عزوجل.
پیامبر بعد از اعلام بیعت خود با حضرت على با استناد به آیه 10 سوره فتح (ان الذین یبایعونک انما یبایعون الله، یدالله فوق ایدیهم فمن نکث فانما نیکث على نفسه، و من اوفى بما عاهدعلیه الله فسیوتیه اجرا عظیما.)
مىفرمایند: بدانید که من با خدا بیعت کردهام و على با من بیعت کرده است و من ا زجانب خداوند براى او از شما بیعت مىگیرم.
30- اقیموا الصلوه و آتوا الزکاه امرالله عزوجل فان طال علیکم الامه فقصرتم او لقیتم فعلى ولیکم مبین لکم، الذى نصبه الله عزوجل لکم بعدى امین خلقه انه منى و انا منه.
و سپس بعد از بیان مطالبى پیرامون حج مىفرمایند: نماز به پا دارید و زکات بپردازید همان طور که خداوند عزوجل به شما فرمان داده است و اگر زمان طویلى بر شما گذشت و کوتاهى نمودید یا فراموش کردید على صاحب اختیار شماست و براى شما بیان مىکند. او که خداوند عزوجل بعد از من او را بهعنوان امین بر خلقش منصوب کرده، از من است و من از اویم.
31- امرت ان اخذ البیعته منکم و الصفقته لکم بقبول ماجئت به عن الله عزوجل فى على امیرالمومنین و الاوصیاء من بعده.
و مىفرمایند: من مامورم تا از شما بیعت بگیرم و با شما دست بدهم تا شما آنچه را که از طرف خداوند عزوجل درباره على بهعنوان امیرمومنان و جانشینان بعد از او آوردهام قبول کنید.
32- قدامرنى الله عزوجل ان آخذ من السنتکم الاقرار بما عقدت لعلى امیرالمومنین.
به دلیل تعداد زیاد حاضران و عدم امکان مصافحه با تک تک افراد پیامبر مىفرمایند:
اى مردم خداوند عزوجل به من امر کرده است که از زبان شما اقرار بگیرم و این اقرار درباره آن چیزى است که من براى على بهعنوان امیرالمومنین منعقد نمودم.
در پایان خطبه همه یکصدا به صورت رسمى وعلنى جملاتى را بعد از پیامبر تکرار مىکنند در ضمن این پیمان 8 بار بهطور واضح و آشکار نام حضرت على برده مىشود که جهت اختصار فقط عبارت مربوط به ذکر نام آورده شده است.
33- انا سامعون مطیعون راضون منقادون على ذلک قفلوبنا و انفسنا و السنتنا فى امر على و امر ولده من صلبه من الائمه.
34- نطیع الله ونطیعک و علیا امیرالمومنین و ولده الائمه الذین ذکرتم من ذریتک من صلبه بعد الحسن و الحسین.
35- انهما الامامان بعد ابیها على و انا ابوهما قبله.
36- قولوا: اطعنا الله بذلک و ایاک و علیا و الحسن والحسین
37- فاتقوا الله و بایعوا علیا امیرالمومنین و الحسن و الحسین و الائمه کلمه طیبه باقیه.
38- قولوا الذى قلت لکم و سلموا على على بامره المومنین.
39- ان فضائل على بن ابیطالب عندالله عزوجل و قد انزلها فى القرآن اکثر من ان احصیها فى مقام واحد فمن انباکم بها و عرفها فصدقوه.
40- من یطع الله و رسوله و علیا و الائمه الذین ذکرتم فقد فاز فوزا عظیما.
پس همگى چنین گفتند که:
33- ما سخن تو را شنیدیم و اطاعت مىکنیم و به آن راضى هستیم و درباره آنچه از جانب پروردگار ما و خودت به ما رساندى یعنى امر امامت امامان على امیرالمومین و امامانى که از صلب او به دنیا مىآیند، با قلب و جان و زبانمان سرتسلیم فرود مىآوریم.
34- ما از خدا، تو و على بهعنوان امیرالمومنین و همچنین فرزندانش یعنى پیشوایانى که بعد از او و از نسل تو و فرزندان اویند یعنى حسن و حسین که آنها را ذکر کردى اطاعت مىکنیم.
35- آن دو پیشوایان بعد از پدرشان على هستند و من هم قبل او پدر آنها هستم.
36- پس بگویید: ما از خداوند، تو و على و حسن و حسین در امر ولایت اطاعت کردیم.
37- پس خدا را بپرستید و با على بهعنوان امیرمومنان بیعت کنید و همینطور با حسن و حسین و پیشوایان بعد از او که در آنها کلمه پاک امامت باقى مىماند.
38- بگویید و تکرار کنید و به على بهعنوان امیرمومنان سلام کنید.
39- فضائل على بن ابیطالب نزد خداوند که در قرآن آن را نازل کرده بیش از آن است که همه را در یک مجلس بشمارم، پس هر کس درباره آنها به شما خبر داد و معرفت آن را داشت او را تصدیق کنید.
40- هرکس خدا و رسولش و على و امامانى را که ذکر کردم اطاعت کند به رستگارى بزرگى دست یافته است با توجه به این خطبه معلوم مىشود که خلافت حضرت على مانند شیخین نبوده که فقط جلوس در مکان پیامبر باشد بلکه تمام شئوناتى که باید یک خلیفه داشته باشد فقط در حضرت على و فرزندان او تحقق یافته که بهطور اختصار به آن اشاره مىشود.
1) اولین مرد مسلمان است.
2) اولین عابد خداوند است.
3) اولین نمازگزار است.
4) دفاع کننده از رسول خدا (لیله المبیت) است.
5) یارىکننده دین خداست.
6) خدا و رسول خدا از او راضى هستند.
7) هیچ آیه رضایتى در قرآن نیست که براى غیر او نازل شده باشد.
8) لقب امیرالمومنین خاص اوست.
9) او عزیزترین مردم نزد پیامبر است.
10) او نزدیکترین مردم به پیامبر است.
11) او از پیامبر و پیامبر از اوست.
12) سوره هل اتى درباره او نازل شده است.
13) سوره والعصر درباره او نازل شده است.
14) پیروى از او رستگارى ابدى است.
15) او دربردارنده علم است.
16) بشارتدهنده و هدایتکننده است.
17) انتخاب شده از طرف خدا و رسول خداست.
18) او ثقل اصغر است.
(والسلام من اتبع الهدی)
کتابنامه
قرآن کریم
1- امینی، عبدالحسین، الغدیر، انتشارات حیدرى تهران، چاپ چهارم: (1396 هـ-.ق .1976م)
2- انصاری، محمدباقر، اسرار غدیر، نشر مولود کعبه، قم، چاپ سوم:(1377 هـ-.ش)
3- طباطبایی، مصطفی، فرهنگ نوین، انتشارات اسلامیه، تهران: (1358 هـ-.ش)
4- طبرسی، احمدبن علی، الاحتجاج، انتشارات نعمان، نجف: (1386هـ-.ش .1966م)
5- قمی، شیخ عباسی، فیض الغدیر، انتشارات راه حق، قم: (1365هـ-.ش)
6- قمی، شیخ عباسی، هدیه الاحباب، انتشارات امیرکبیر، تهران:(1363هـ-.ش)
پىنوشتها:
1- مرحوم شیخ عباس قمى نام 12 نفر از علماى اهلسنت را در کتاب فیضالغدیر ذکر کرده است که معتقدند این حدیث متواتر است لازم به ذکر است کتاب مذکور خلاصه عبقات الانوار میرحامد حسین پیرامون حدیث غدیر است. (قمی، فیضالغدیر: 58-50)