نویسنده: آیت الله سید محمد حسن میرجهانی(ره)
بدانکه آنچه از اخبار و احادیث بسیار، صادره از مصادر آل محمد(ص) روایت شده، از آنچه که تصریح شد و می شود، چیزهائی است که یادآوری می شود.
[خواص عمومی گریه]اوّل [تأسی به پیامبر(ص)]
آن است که گریه کننده و گریاننده و استماع کننده مصائب حضرت ابی عبدالله(ع) تأسّی کرده است به وجود مبارک خاتم الانبیاء(ص)؛ چنانچه به حکم فرموده: (وَلَکُمْ فی رَسُولِ اللهِ أُسْوَهٌ حَسَنَهٌ)(1)
مایه و موجب تأمین سعادت دنیا و آخرت و تشبه به آن حضرت است. زیرا که آن بزرگوار در دوران عمر شریف خود، هر وقت نور دیده خود حسین(ع) را می دید و متذکر حالات او می شد محزون و مغموم می شد؛ به نحوی که اشک از چشمان مبارکش جاری می گردید و بشدت می گریست و ناله می زد و حالت گرفتگی و حزن و اندوه به حضرتش دست می داد.
پس تاسّی کردن به آن حضرت و تبعیت کردن به او در این باب، مانند سایر اعمال و افعال بر کسی که خود را مسلمان و از امّت آن حضرت می داند، واجب و لازم و نشانه محبوب خدا شدن است.
پوشیده نماند که یکی از اسباب حزن و اندوه و گریه رسول خدا(ص) بر نور دیده اش حسین(ع)، خبر دادن و تعزیت گفتن ملائکه از جانب خدای تعالی که از خبر دادن هر یک از آنها، هر کدام یک مرتبه و یا مکرّر به دفعات عدیده، که تنها همین یک سبب شماره آمدن آنها را نمی توان احصا کرد تا چه رسد به سایر حزن و گریه و اندوه آن بزرگوار، زیرا که تمام حالات و حرکات و کارها و گفتار حضرت سیدالشهداء(ع)، هر یک از آنها مایه حزن و اندوه و سبب گریستن جدّ بزرگوارش بوده، و این اسباب همه از حد و شمار و اندازه بیرون است، زیرا که قبل از ولادت آن جناب، از زمان آدم ابوالبشر تا زمان قیام قائم آل محمد – چنانچه خدای تعالی فرموده: (قُلْ آعْمَلُوا فَسَیَرَی اللهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ).(2)
پس بر هر مسلمانی لازم و واجب است که در این عبادت بزرگ به پیغمبر اکرم تاسّی نمایند، و در گریستن و عزاداری و حزن و اندوه بر آن شهید مظلوم کوتاهی نکنند، و فریب یاوه سرائی و انتقاد دشمنان خدا و رسول خدا و اهل بیت او و سر سپردگان آنها را نخورند.
سرّیست بَس جَلیل
باید دانست که در اصول و قواعد شیعیان دوازده امامی ثابت است که تمام اعمال و افعال حضرت خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله مانند اقوال او بوده، در مقام تشریع و جعل و بیان احکام، همچنان که به دلخواه و هوای خود سخن نمی گفت به حکم (ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوا)(3) (إِنْ هُوَ إِلاّ وَحْیٌ یُوحی)(4) کردار و رفتار آن حضرت مانند گفتارش به وحی الهی بوده.
پس بدان که آمدن فرشتگان و تعزیت گفتن آنها به آن بزرگوار در مصائب نور دیده او و گریستن و حزن و اندوه برای جگر گوشه اش، نبوده مگر به وحی و امر خدا. پس خدا چنین خواسته و امر فرموده پیغمبر خود را پیش از ولادت حسین و بعد از ولادت او تا رحلت او از این دنیا و پس از رحلت او در عالم برزخ، در گریه و حزن و اندوه در مصائب آن بزرگوار باشد، و اهتمامی که در این باب شده در هیچ عبادتی از عبادات نشده، و به خوبی ظاهر است که رضای خدا در این عبادت به چه درجه است و چه اندازه او را به درگاه خدا نزدیک کرده، و این وسیله بزرگ به چه اندازه است که اشرف کائنات و اقرب جمیع مخلوقات را در طول زندگانیش به این عبادت بزرگ امر فرموده، پس سعادتمند کسی است که در این عبادت بزرگ به آن پیغمبر گرامی تاسّی و اقتدا کند و به این وسیله عظیمه، تقرّب به خدا و رسول را تحصیل نماید.
دوم: [تأسی به انبیاء و ملائکه(ع)] آنکه در گریستن در مصائب حسین(ع)، تاسّی و اقتداء به تمام انبیاء و مرسلین و ملائکه مقربین و اقتداء به ائمه طاهرین – صلوات الله علیهم اجمعین – و عبادالله صالحین و اولیاء مخلصین و مؤمنین انس و جنّ است، چنانچه اخبار و احادیث بعداً بیان می شود.
سوم: [موجب تسلّی حضرت زهرا(ع)] آنکه گریستن در عزاء و مصائب آن حضرت، موجب تسلّی خاطر و آرامی قلب مبارک فاطمه زهرا(ع)است. چنانچه در روایت کثیره وارد شده که آن صدیقه طاهره از شهادت جگر گوشه خود گریان و بی اندازه پریشان و محزونه و نالان بوده و هست. چون شیعیان و دوستان ایشان گریه و نوحه و عزاداری کنند، قلب مبارک آن بی بی معظّمه آرام می گردد و تسلی خاطر او می گردد، چنانچه بعضی از اخبار آن گذشت و بسیاری از این خواهد آمد.
چهارم: [موجب ادخال سرور در قلب پیامبر و ائمّه(ع)]
آنکه گریه کردن بر آن حضرت موجب ادخال سرور است در دل های پاک پیغمبر و ائمه طاهرین [بر می گردد]، چنانچه در اخبار مأثوره و نبویّه و احادیث مرویه وارد شده در ترغیب و تحریص شیعه، کمال ظهور را دارد، چنانچه خبر ابن عباس که در این کتاب به محل خود شرح داده خواهد شد مذکور است که جبرئیل به امر رب جلیل نازل شد و عرضه داشت:
«یا رسول الله خدا تو را سلام رسانید و فرمود: آرام نما فاطمه را که من می آفرینم شیعیان و دوستانی را برای شما».(5) تا آخر خبر.
و در ذیل روایت است که پیغمبر خدا از شنیدن این مژده ها اظهار بشارت و شادی کرد و مسرور شد. و اگر نبود هیچ خبری برای فضیلت گریه مگر همین یک خبر کافی بود، چرا که در اخبار بسیار وارد شده که افضل اعمال، ادخال سرور است در قلب مؤمن، پس چگونه است ادخال سرور در قلب پیغمبر و در قلب امیر مؤمنان و فاطمه زهراء و حضرت امام مجتبی و خود حضرت سیدالشهداء و سایر ائمه طاهرین – صلوات الله علیهم اجمعین – که مسرور شدن هر یک از ایشان مسرور شدن خدا است که هر که مسرور کند ایشان را، خدا را مسرور کرده؟ پس در این صورت چگونه می شود که خدای رئوف رحمان و رحیم، چنین بنده ای که سبب مسروری خود و ایشان است به آتش خشم و غضب خود عذاب کند؟
پنجم: [یاری سیدالشّهداء(ع)] آنکه گریه و عزاداری برای حضرت سیدالشهداء(ع) نصرت و اجابت دعوت استغاثه آن حضرت است، و اجابت و نصرت در هر وقتی به مقتضای آن وقت است. چنانچه نصرت و یاری آن حضرت در روز عاشورا به جانبازی و کشته شدن و ریخته شدن خون در رکابش بوده، و پس از شهادت آن حضرت به گریستن و عزاداری کردن در ماتم جانسوز آن بزرگوار است؛ طبق پیغامی که توسط حضرت زین العابدین و علیا جناب سکینه خاتون از سر بریده در مجلس یزید ملعون در شام و از گلوی بریده در گودی قتلگاه برای شیعیان فرستاده، که در محل خود بیان خواهد شد، و فرمان گریستنی که به زعفر زاهد جنی و سلطان قیس هندی داد که پس از شهادت آن جناب برای او گریه کنند.
ششم: [اداء اجر رسالت]
آن که از اجر و مزد رسالت پیغمبر است که خدای تعالی فرموده: (قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً أِلا الْمَوَدَّهَ فِی الْقُربی).(6)
و از کاملترین آثار مودّت و محبّت به نزدیکان پیغمبر، محزون بودن و گریه کردن و عزاداری و نوحه سرائی نمودن بر حسین(ع) و هم ناله و گریه شدن با رسول خدا و فاطمه زهراء و ائمه هدی _ صلوات الله علیهم _ بودن است.
هفتم: [عمل به پیمان الهی]
آنکه گریستن بر حسین(ع)، عمل نمودن به وصیّت و پیمان الهی است که فرموده:
(وَ وَصَّیْنَا الْانْسانَ بِوالِدَیْهِ حُسْناً).(7) بنابر آنچه در بعضی از تفاسیر وارد شده که مراد از والدین، حسین و فاطمه اند. و از بزرگترین اسباب احسان به میّت، احترام به او است به گریه کردن و خود را به گریه داشتن و تأسیس مجلس عزاء است برای او.
در خبر است که رسول خدا(ص) پس از بازگشت از جنگ احد به مدینه، چون دید از خانه هر شهیدی صدای نوحه و گریه بلند است مگر از خانه عمویش حضرت حمزه، بسیار مهموم و غمناک شد و فرمود: «عمویم حمزه را عزادار و گریه کننده ای نیست»،(8) پس اهل مدینه بر خود قرار دادند که نوحه و ندبه و گریه برای هیچ یک از شهدای خود نکنند مگر آنکه اوّل بروند در خانه حمزه، و برای او نوحه و گریه و عزاداری کنند.
هشتم: [کفاره عقوق والدین] آنکه گریستن بر حضرت حسین(ع) کفّاره عقوق والدین ظاهری است، چنانچه در اخبار و روایات وارد شده که هر کسی که نسبت به پدر و مادر ظاهری خود تقصیری کرده باشد، والدین حقیقی خود را خشنود کند که رضا و خشنودی ایشان جبران و تدارک عقوق والدین ظاهری را می کند، و بزرگتر چیزی که موجب رضایت والدین حقیقی می شود، گریه و نوحه سرائی بر حضرت سیدالشهداء(ع) است.
نهم: [عمل به خواسته امام حسین(ع)]
گریه و ندبه و نوحه بر آن حضرت خواسته خود او است، چنان که قبلاً ذکر شد. چنانچه به حضرت سجاد(ع) فرموده:
«بلّغ شیعتی منی السّلام و قل لهم: إنّ أبی مات غریباً فاندبوه، و إنّ أبی مات عطشاناً فاذکروه».(9)
یعنی:(سلام مرا به شیعیان برسان و برایشان بگو که: پدرم غریب از دنیا رفت، پس برای او به صدای بلند گریه کنید، و مُرد در حالتی که تشنه بود، او را یاد کنند).
و به علیا، جناب سکینه خاتون از گلوی بریده پیغام داد به این شعر:
شیعتی ما إن شربتم ماء عذب فاذکرونی
او سمعتم بشهید او غریب فاندبونی(10)
یعنی: (شیعیان من! هرگاه آبِ خوشگوار می نوشید از من یاد کنید، یا هر گاه شهید یا غریبی شنیدید که کشته شده یا غریب از دنیا رفته برای من به صدای بلند گریه کنید).
دهم: [دارا بودن فضیلت هر گریه]
آن که گریه بر حسین(ع) علاوه بر فضیلت هائی که قبلاً ذکر شد، فضیلت گریه بر هر مصیبتی را دارد، حتی فضیلت گریه بر هر یک از ائمه طاهرین و فاطمه زهرا – صلوات الله علیهم اجمعین – چنانچه دلالت بر آن دارد فرموده حضرت امام رضا(ع) به ریّآن پسر شبیب که فرموده: «إن کنت باکیاً لشیء فابک علی الحسین»(11)
تا آخر خبر. زیرا که برای هر مصیبتی که شخص گریه کند از مصیبت های اهل ایمان، فقط اجر همان مصیبت را دارد مگر گریه بر حسین(ع)، اما اگر آن گریه در مصیبت حسین باشد علاوه بر آن، اجر و ثواب مصیبت های دیگر هم به او داده می شود. مثلاً اگر شخص دلش بسوزد در مصیبت یکی از ائمه علیهم السلام و بر او بگرید، به یاد بیاورد مصائب حضرت ابی عبداالله(ع) را [و] بر آن حضرت گریه کند، اجر و ثواب هر دو گریه به او داده می شود.
و شاید که آن حدیثی که روایت شده که: «گریستن برای هر چیزی مکروه است مگر گریستن بر حسین(ع)»،(12) زیرا که گریه در مصیبت غیر آن حضرت، هر چند مصیبت بزرگ باشد، ثواب گریه بر حسین به مرابت زیادتر است، چنانچه از بعضی از اخبار دیگر استفاده می شود و انشاءالله تعالی در این مقام باز بسط کلام داده خواهد شد.
اول: آنکه تاسّی و تابعیت و اقتداء می کند به خمسه طیبه اصحاب کساء و ائمه هدی و انبیاء و مرسلین و ملائکه مقربین و مخصوصین از اهل ایمان.
دوم: آنکه تا وقتی که با این حال است، هر نفسی که می کشد، ثواب تسبیحی برای او نوشته می شود.
سوم: به همان نَفَس، ثواب عبادت دیگر هم بر او نوشته خواهد شد. چنانچه از بعضی از اخبار و احادیث ظاهر می شود.
چهارم: مورد و محلّ نزول رحمت خدا خواهد شد به سبب دعای حضرت امام باقر و حضرت امام جعفر صادق(ع).
پنجم: دلش بخصوص، جایگاه رحمت خاصه خدا خواهد شد، چنانچه در روایت معاویه بن وهب است.
ششم: شرکت نموده است در این عبادت با ائمه طاهرین، چنانچه حضرت باقر(ع) فرموده.
هفتم: آنکه محزون شدن او دلیل است بر داشتن ایمان و نور آن، و کمال حزن دلیل است بر کمال ایمان.
هشتم: به سبب این حزن در وقت مردن و حال احتضار، فرح و خوشحالی برای او حاصل می شود، و آن باقی است برای او تا قیامت.
نهم: به سبب آن همّ و غم و حزن، مرتبه و مقام او چنان بالا می رود که اهل بیت طهارت او را از خود حساب می کنند، چنانچه حضرت سیدالشهداء(ع) در حق محزونین در مصائب حضرتش فرموده:
«اولئک منّا و الینا»(13)
یعنی: (آن گروه محزونین از ما هستند و به سوی ما می آیند).
دهم: آنکه محزونین در روز قیامت هم در نهایت فرج و سرور خواهند بود و از وحشت و خوف آن روز ایمن می باشند. [اجر کسی که اشک در چشم او حلقه زند] حالت دوم از قسم اوّل: که مربوط به صاحب حالت اوّل است، ولی آنهایی از ایشان که حزن و اندوه و سوزش دل هایشان بیشتر از صاحب حالت اوّل است. دل های ایشان سوزش زیادتر دارد، ولی به مرتبه ای نرسیده که اشک در چشمهای ایشان بیاید. در صورتی که حزن و اندوهشان به این پایه برسد، علاوه بر فضیلت هائی که برای صاحبان حالت اوّل حاصل می شدو به فضایل و مفاخر دیگری مفتخر خواهند شد:
اوّل: به گریه کردن، خدای تعالی می آمرزد گناهان کبیره ی گریه کننده را، چنانچه حضرت امام رضا(ع) فرموده.
دوم: گریه، کفّاره باشد همه گناهان او را، چنانچه حضرت رضا(ع) فرموده.
سوم: به گریه کردن، اگر به اندازه بال مگس یا بال پشه باشد، خدای تعالی بیامرزد گناهان او را؛ اگرچه به زیادی کف دریا باشد، چنانچه در چندین روایت وارد شده که بعضی از آنها قبلاً ذکر کرده شد.
چهارم: همه گناهانش آمرزیده شود مگر گناهانی که او را از ایمان خارج کند، بنا به روایت حضرت باقر علیه السلام.
پنجم: از جای خود برنخیزد مگر مانند روزی باشد که از مادر متولد شده، چنانچه در روایت حضرت سیدالشهداء(ع) رسیده.
ششم: مشمول صلوات و رحمت خدا شود به سبب دعای حضرت صادق(ع) و دعای حضرت خاتم الانبیاء که فرموده:
«الا و صلی الله علی الباکین علی الحسین».(14)
و این عبارت دو احتمال دارد: یکی: صلوات خود پیغمبر باشد، و دیگر: آنکه به طریق خبر دادن آن حضرت باشد از صلوات خدا، و در هر دوصورت مقصود حاصل است.
و در روایت مسمع بن کردین از امام صادق(ع) است که فرمود:
«گریه نکند بر حسین مگر اینکه خدا رحمت کند او را پیش از آنکه اشک از چشم او جاری گردد».(15)
هفتم: ملائکه رحمت، پشت او را مسح نمایند. کنایه از لطفی است خاص و مرحمتی مخصوص.
هشتم: به گریه او اهل آسمان ها دعا می کنند درباره او، بنا به روایت امام صادق.
نهم: خدای تعالی امر فرماید ملائکه را که برای گریه کننده طلب آمرزش نمایند.
دهم: اگر گریه کننده اجر خود را نزد خدا بداند، آرزو می کند همیشه گریان باشد.
یازدهم: گریه بر حسین، هر چند قطره ای باشد، خدای تعالی ثواب صد شهید می دهد.
دوازدهم: به گریه ظاهر می شود ایمان و کمال ایمان گریه کننده.
سیزدهم: به گریه کردن بر حسین، گریه کننده به وصیت خدا عمل کرده، چنانچه قبلاً ذکر شد.
چهاردهم: به گریه کردن بر حسین، گریه کننده اداء اجر و مزد رسالت را نموده است.
پانزدهم: به گریه کردن بر حسین، گریه کننده اجر و ثواب هر مصیبتی را تحصیل کرده.
شانزدهم: از برای گریه کننده بر حسین(ع) در نزد خدا در روز عاشورا، ثواب دو هزار حج و دو هزار عمره و دو هزار غزوه خواهد بود، به ضمانت حضرت امام باقر(ع)
هفدهم: به گریه کردن بر حسین، تاسّی و اقتداء به رسول خدا(ص) و ائمه هدی(ع) و همه معصومین و انبیاء و مرسلین و ملائکه مقربین است.
هجدهم: گریه کردن بر حسین، صله و احسان نمودن به پیغمبر و فاطمه زهراء و ائمه است.
نوزدهم: گریه کننده بر امام حسین، به گریه خود دل های پیغمبر و فاطمه و ائمه (ع) را شاد می کند از خود.
بیستم: امیر مؤمنان(ع) فرموده:
«اجر گریه کنندگان نزد من ضایع نمی شود».
بیست و یکم: گریه باعث آرامی دل صدیقه طاهره و تسلّی آن معظمه است.
بیست و دوم: گریه کننده به گریه خود، یاری کرده است پیغمبر خدا و زهرا را، چنانچه در روایت وارد شده.
بیست و سوم: حضرت سیدالشهداء(ع) بر گریه کننده بر او نظر مرحمت دارد و در یمین عرش به او می نگرد، چنانچه در روایت وارد شده.
بیست و چهارم: گریه کننده در حالی که گریه می کند، حسین و جدّ و پدر و مادر و برادر آن حضرت برایش طلب آمرزش می کنند و از خدای آمرزش گناهان او را می خواهند.
بیست و پنجم: گریه کننده در حال گریه کردن، مخاطب و طرف صحبت با حسین است. آن بزرگوار با او تکلّم می کند و می فرماید: ای گریه کننده اگر می دانستی آن چه را که خدا برای تو آماده کرده، هر آینه شادمان می شدی بیشتر از محزون شدنت.
بیست و ششم: گریه کننده اطاعت فرمان حسین را نموده در گریستن و ندبه کردن.
بیست و هفتم: گریه کننده اجابت کرده است استغاثه حسین را و یاری کرده او را.
بیست و هشتم: گریه کننده چنان مقامی پیدا می کند که ائمه طاهرین خشنود شوند به شیعه بودن او، چنانچه از حضرت صادق(ع) روایت شده.
بیست و نهم: گریه کننده بر حسین(ع) را در زمان دولت حقه زنده می کنند تا دولت آل محمّد را ببیند، و آن زمان قیام قائم و رجعت آل محمد است.
سی ام: جان و تن گریه کننده بر حسین(ع) ودیعه حضرت صادق و سپرده به آن بزرگوار است در نزد خدای تعالی که سیراب کند او را از حوض کوثر.
سی و یکم: گریه کننده در حال عطش اکبر در قیامت، سیراب می شود از دست امیرمؤمنان(ع).
سی و دوم: در قیامت حوض کوثر مخصوص است برای گریه کنندگان و نیاشامند از آن مگر گریه کنندگان، چنانچه از معصوم روایت شده.
سی و سوم: گریه کننده بر حسین، ودیعه حضرت صادق(ع) است در نزد خدا که در قیامت حساب او را آسان فرماید.
سی و چهارم: حضرت خاتم الانبیاء(ص) در روز قیامت، گریه کننده بر حسین را شفاعت می کند؛ البته البته.
سی و پنجم: در روز قیامت همه اهل محشر در جزع و فزعند مگر گریه کننده بر حسین.
سی و ششم: رسول خدا(ص) فرموده:
«دست گریه کننده بر حسین را می گیرم و از اهوال قیامت او را نجات می دهم».(16)
سی و هفتم: روز قیامت روز فرح و شادی گریه کنندگان بر حسین(ع) است.
سی و هشتم: هیچ بنده ای محشور نشود در قیامت، مگر این که گریان است، الا گریه کننده بر حسین(ع).
سی و نهم: حشر هر کسی در قیامت با شبیه حالات و هم سخن های خود می باشد، مگر گریه کنندگان بر حسین، که حشر آنها با اهل بیت عصمت و طهارت است و در زمره ایشان.
چهلم: در قیامت تمام خلق در محل حساب گرفتار خواهند بود، مگر گریه کنندگان بر حسین، که در سایه عرش خدا در خدمت آن بزرگوار آسوده می باشند.
چهل و یکم: گریه کنندگان در روز قیامت هم صحبت حسین(ع) اند.
چهل و دوم: در روز قیامت تمام خلق از حساب ترسان و هراسانند، مگر گریه کنندگان بر حسین(ع).
چهل و سوم: تمام خلق آرزو دارند خلاصی از محشر و بیرون رفتن از آن صحرا را، مگر گریه کنندگان بر حسین، که هر چند حوران و غلامان بهشتی پیغام می فرستند و اظهار شوق ملاقات می نمایند ایشان به دفع الوقت می گذرانند و راضی نمی شوند که از حضور آن حضرت دور باشند و به ملاقات حور و غلامان و مقامات و درجاتی که برای ایشان معیّن شده برسند، کاّنه زبان حالشان این است.
نه جنّت جویم نی حور و نه انهار می خواهم
به تو ارزانی ای زاهد که من دیدار می خواهم
چهل و چهارم: تمام خلق از گذشتن از صراط و عاقبت آن ترسان و مضطربند، مگر گریه کننده بر حسین، که مانند برق لامع از آن خواهند گذشت.
چهل پنجم: حرام است آتش بر بدن گریه کننده آن حضرت و در بهشت جاوید می مانند.
چهل و ششم: واجب حتمی است بهشت برای گریه کننده بر حسین(ع).
چهل و هفتم: حضرت خاتم الانبیاء(ص) فرموده:
«بحق خداوندی که جانِ من در ید قدرت او است، همه عزاداران و گریه کنندگان بر حسین را من شفاعت می کنم، و در بهشت عدن در نزد خود جای می دهم».(17)
چهل و هشتم: صدیقه کبری فاطمه زهرا سلام الله علیها فرموده:
«به عزّت پروردگارم سوگند، و بحق پدرم و شوهرم بر درب بهشت می ایستم، با سر برهنه و چشم گریان و از خدا نخواهم مگر گریه کنندگان بر حسین را، هر وقت آن ها داخل بهشت شدند من خود پشت سر آن ها به بهشت می روم».
چهل و نهم: حضرت مجتبی(ع) فرموده:
«با گریه کنندگان بر حسین همراهی و مصاحبت می نمایم در رفتن به بهشت».
پنجاهم: حضرت حسین(ع) فرموده:
«اگر گریه کنندگان بر من پیش از من داخل بهشت نشوند، من پیش از آنها به بهشت نخواهم رفت».
پنجاه و یکم: گریه کنندگان بر حسین(ع)، پیش از رفتن به بهشت جامه های بهشتی خواهند پوشید.
پنجاه و دوم: گریه کنندگان بر حسین(ع)، در وقت رفتن به بهشت، سوار بر اسب های بهشتی خواهند شد.
پنجاه و سوم: گریه کنندگان بر حسین(ع)، در وقت رفتن به بهشت، از مشاهده وفور الطاف خدا درباره خود، مدام مشغول به حمد و ثنای الهی و صلوات بر محمد و آل محمد – صلوات الله علیهم اجمعین – می باشند.
پنجاه و چهارم: به گریستن بر حسین(ع)، هر چند قطره کمی باشد، گریه کننده مخلّد در بهشت خواهد بود.
پنجاه و پنجم: به گریه کردن بر حسین(ع)، هر چند کم باشد، جاویدان در غرفه های بهشتی خواهد ماند.
پنجاه و ششم: قصرها و غرفه های گریه کنندگان بر حسین(ع)، در بهشت بر من در جوار و پهلوی قصر خود حسین(ع) می باشد.
پنجاه و هفتم: به هر قطره اشک در مصیبت حسین(ع)، خدای تعالی قصری در بهشت به گریه کننده عطا می فرماید.
پنجاه و هشتم: از حضرت صادق(ع)، روایت شده که فرموده:
«آتش جهنم از گریه کننده بر حسین(ع) ، شصت هزار سال فرار می کنند».
پنجاه و نهم: در خبر ابن عباس است که جبرئیل به پیغمبر اکرم(ص) عرض کرد:
«یا محمد! امّت خود را خبر ده، هر که یاد بیاورد مصیبت حسین را و بگرید، جمع می کنند ملائکه اشک های او را در شیشه های از بلور، و در روز قیامت تسلیم او می کنند، و به او می گویند که: ای ولیّ خدا! این است اشک های تو که در دنیا در مصیبت حسین(ع) ریخته ای، اگر شعله آتش به سوی تو قصد کند، قدری از آن براو بریزد که زیاده از پانصد سال از تو بگریزد».
شصتم: در تفسیر منسوب به حضرت عسکری(ع) در ضمن حدیث مفصّلی فرموده، آن چه را که ترجمه اش این است که:
«خدای عزّؤجلّ و عَلا و تبارک و تعالی، امر می فرماید ملائکه را که جمع کنند اشک های گریه کنندگان در مصیبت حسین را، و تسلیم خازنین بهشت نمایند، که ایشان آن ها را ممزوج نمایند به آب زندگانی بهشتی، تا زیاد شود گوارائی و شیرینی و پاکیزگی و طعم و عطر آن هزار مرتبه».(18) تا آخر خبر.
مؤلف فقیر گوید:
اگر بدیده انصاف بنگریم و فکر خود را به جولان در آوریم، زبان بشری از عهده تقریر بزرگی و عظمت یکی از فضیلت ها و اجرهای گریستن در مصیبت حضرت ابی عبدالله(ع) نمی تواند بر آید. آنچه که در اینجا نوشته و گفته شده، مشتی است از خروار و اندکی است از بسیار.
شرح مجموعه گل مرغ سحر داند و بس
که نه هر کور ورقی خواند معانی دانست
باری، علاوه بر آنچه ذکر شد، فضائل و فوائد و شرافت های چندی برای گریستن در مصیبت آن حضرت حاصل است که امتیاز دارد از تمام آنچه که در حالت اوّل و دوم نقل شد و چون کمال امتیاز را دارد، نیز علیحده در حالت سوم ذکر می شود.
اول: به مجرّد جاری شدن اشک بر صورت، آتش جهنم بر آن حرام شود، چنانچه حضرت صادق(ع) فرموده.
دوم: حضرت رضا(ع) به ریان بن شبیب فرموده که:
«ای پسر شبیب، اگر گریه اینقدر [باشد] که اشک بر رخسار تو جاری شود، آمرزد خدای تعالی همه گناهان تو را، کبیره باشد یا صغیره، کم باشد یا زیاد»(19)
سوم: از امام محمد باقر روایت شده که فرمود:
«هیمن قدر که اشک بر صورت جریان و سیلان نمود، خدای تعالی عنایت کند به او منزلت و مقام صدیقین را در بهشت».(20)
چهارم: نیز آن حضرت فرمود:
«اگر اشک بر روی جاری شود، صاحبش ذلّت و خواری نبیند».(21)
پنجم: اگر اشک به نحوی جاری شود که بر محاسن و سینه بریزد، تمام بهشت برای او واجب گردد. [اجر کسی که بخاطر گریه از طعام دوری کند] حالت چهارم: ظاهر شدن اثر رقت و سوزش دل و محسوس شدن آن در صورت و خود را از شدّت جزع و اندوه، از خوردن طعام منع نمودن. به سبب این حالت علاوه بر فضیلت هائی که ذکر شد، بر او حاصل شود چند فضیلت دیگر:
اول: در حالت احتضار، پیغمبر اکرم و امیرمؤمنان و ائمه(ع) را بر سر خود حاضر خواهد دید، و به ملک موت سفارش او را خواهند کرد.
دوم: در حالت احتضار، آن بزرگواران به او مژده و بشارت دهند.
سوم: در حالت جان دادن، در سرور و شادی بمیرد.
چهارم:
ملک موت هنگام قبض روحش، از مادر مهربان به او مهربانتر باشد.
پنجم: تا قیامت سرور و شادی در دلش باقی می ماند.
ششم: در وقت حشر، ملائکه او را بشارت دهند.
هفتم: حصول فرج در قلب گریه کننده ی بر حسین در حالت احتضار، و باقی ماندن آن فرح و شادمانی، اشاره است به راحت و استراحت او در طول توقف در قبر و برزخ، و آسودگی و سلامتی از تمام عذاب ها و شکنجه ها و شدّت ها و سختی ها و فشارهای برزخیّه و گردنه های هولناک و عقوبت هائی که خواص و کُملّین خلق را به جزع و فزع و ناله و اضطراب در آورده است، او از همه آنها محفوظ ماند، بطوری که فرح و نشاط و سرور و انبساط به نحوی در دلش باقی بماند که هیچگونه وحشت و خوف و رنج و تعبی برای او روی ندهد، و دوره برزخ تا قیامت و هر چه می گذرد سرور و شادی او زیاده بر زیاد شود، به استقبال کردن ملائکه و بشارت دادن ایشان او را به آنچه که موجب زیادتی فرح و مسرت او گردد، و در زیادتی فرح و نشاط از اهوال قیامت و سختی های محشر پر خطر، ایمن و آسوده باشد تا وقتی که برسد به فیض یگانه مجلسی که دوّمی ندارد و آن مجلس حضرت حسین(ع) است در سایه عرش الهی، و لذّت صحبت با آن حضرت که زبان ها از بیان و تقریر آن عاجز است. ببرد تا وقتی که دست او در دست پیغمبر(ص) برسد و با آن بزرگوار و با امیرمؤمنان و صدیقه طاهره و حضرت سیدالشهداء(ع) وارد در بهشت عدن و با ایشان مجاور گردد.
للمؤلف العاصی:
یکدم بخود آی و نیک بنگر چه کسی
پا بند که ای و با چه کس هم نفسی
بی راهه مرو خود به هلاکت مرسان
مَسْپُرْ سر خویش را به هر بوالهوسی
جز راه حسین و گریه در ماتم او
می دان که تو را نیست دیگر دادرسی
اوّل: آنکه عطا کند خدای تعالی به گریه کننده، آنچه را که طمع داشته باشد از خدای تعالی و زیادتر از آنچه طمع دارد، چنانچه در بعض احادیث وارد شده.
دوم: آنکه عطا کند به سبب گریستن بر آن حضرت، ثواب عملی که حاصل شدن آن برای گریه کننده امکان ندارد. مانند«ثواب گریه فطرس ملک و هفتاد هزار ملائکه معصومین و امثال آنها.
سوم: گریه کننده به سبب گریستن بر حسین(ع)، ادا کرده است حق اهل بیت عصمت و طهارت را.
مؤلف گوید: بزرگی این کلام را کسی می داند که متذکر باشد حقوق کثیره ایشان، و بزرگی هر یک از آن حقوق را.
چهارم: پیغمبر خدا و فاطمه زهرا و ائمه هدی – صلوات الله علیهم – گریه کننده بر حسین(ع) را از خود و در زمره ی خود خوانده اند.
پنجم: گریه کننده بر آن حضرت را، امام صادق(ع) برادر خود خوانده.
ششم: گریه کننده و مهموم و مغموم در ماتم آن حضرت، هر وقت به اَلم و رنجی مبتلا شود، خدای تعالی او را به بشارتی عنایت آمیز و خطابی مژده خیز، رفع رنج و اَلم از او نموده، راضی نمی شود که او مهموم و مغموم باشد. زیرا که هر گاه گریه کننده ای متألّم شود، هر چند گنهکار باشد، باعث متألّم شدن نفوس مقدسه ایشان صلوات الله علیهم – می شود و البتّه خدا راضی نخواهد شد که متألّم گردند.
پس مژده باد بر گریه کننده بر آن بزرگوار، به آسوده و راحت بودن و رفع الم از او شدن در همه مواقف و حالات برزخ و قیامت به برکت حضرت ابی عبدالله(ع).
هفتم: حضرت صادق(ع) فرموده که:
«خدا حیا می کند نماید گریه کننده بر حسین(ع) را».
و واضح است که این سخن، کنایه است از استحقاق گریه کننده، کمال لطف و عنایت حضرت حق جلّت عنایته و لطفه را.
هشتم: شک و شبهه ای نیست که اَعلی و اشرف و اکمل جمیع مراتب امکانیّه، حضرت خاتم الانبیاء اهل بیت طاهرین آن بزرگوارند، و همچنین شکی نیست که بلند ترین درجات و بالاترین منازل بهشت مخصوص ایشان است. حال خوب دقت و ملاحظه نما که اشرف و فضیلت گریه و عزاداری بر حضرت ابی عبدالله الحسین(ع) را که چگونه و تا چه اندازه اهمیت دارد و موجب علوّ و برتری مقام و بلندی مرتبه و شأن می شود که خدای تعالی به حبیب خود حضرت خاتم الانبیاء(ص) خبر داده که گریه کننده بر حسین را با حسین قرار دهم در منزل و مقامی که در بهشت دارد.
تأمّل نما در این خبر الهی و کلام او با آنچه که حضرت رسول خدا(ص) فرموده نور دیده خود حضرت ابی عبدالله(ع) که: «إنّ لک فی الجنان درجات لا تنالها إلاّ بالشهاده»؛(22)
یعنی: (برای تو در بهشت درجه هائی است که به آنها نخواهی رسید مگر به شهید شدن) [که] چگونه عقل را حیران و پایه را ویران می کند.
و نیز رسول خدا فرموده – چنانچه قبلاً گذشت-:
«بحق خدائی که جانم در ید قدرت اوست، همه عزاداران حسین را شفاعت می کنم و در بهشت عدن در نزد خود جای دهم».(23)
و حضرت رضا(ع) فرموده:
«گریه کنندگان بر حسین در درجات ما اهل بیت خواهند بود».(24)
نهم: حضرت امام محمد باقر(ع) فرموده:
«نوحه سرائی بر حسین(ع) افضل عبادات است».(25) (خبر آن قبلاً ذکر شد).
دهم: هر عبادتی، ثوابی معیّن و محدودی دارد مگر گریه بر حسین(ع) که ثواب و اجر آن محدود نیست و بی اندازه است و به حد و اندازه منتهی نمی شود – بنا به فرمایش امام صادق(ع)-، چنانچه قبلاً ذکر شد که آنچه از ثواب و فضیلت گریه در اخبار و احادیث و آثار، روایت شده، با آن کثرت و امتیازی که دارد، تمام فضیلت و ثواب گریه نیست و تمام شدنی نیست و از حیّز شماره به بیرون است. [اجر مخصوص برای چشم گریه کننده] قسم دوم: فضیلت و اجر و ثوابی که بخصوص برای چشم گریه کننده بر حسین(ع) [است]، چند چیز است:
اوّل: آنکه چون چشم گریان شود، محلّ نزول رحمت الهی گردد به سبب دعای حضرت صادق(ع) در روایت معاویه بن وهب که فرموده:
«خدایا رحم فرما چشم هائی را که جاری شده است اشک های آنها به جهت ترحّم بر ما اهل بیت».(26)
دوم: در قیامت همه چشم ها گریان است، مگر چشمی که بر حسین گریه کرده باشد.
سوم: در قیامت چشمی خندان نیست مگر چشمی که بر حسین گریه کرده:
«فانها ضاحکه مستبشره».(27)
خندان و شادان به نعیم بهشت خواهد بود، چنانچه از پیغمبر(ص) قبلاً ذکر شد.
چهارم: هیچ چشمی ایمن نیست از دهشت و حیرت در قیامت، مگر چشمی که بر حسین(ع) گریه کرده، چنانچه روایت آن ذکر شد.
پنجم: چشم گریه کننده، محبوبتر است نزد خدا از همه چشم ها، چنانچه از پیش گفته شد.
ششم: در قیامت متنعّم می شود و لذت می برد از جهت نظر کردن به کوثر. [اجر مخصوص اشک گریه کننده] قسم سوم: فضیلتی است که وارد شده از برای اشک چشم گریه کننده و آن چند چیز است:
اوّل: آنکه اَفضل است از همه اشک ها.
دوم: آنکه محبوبتر است نزد خداوند عالم از همه اشک ها.
سوم: ملائکه اشک های گریه کننده را حفظ می کند در شیشه ها، و نگاه می دارند تا وقتی که قیامت بر پا شود، آنگاه آنها را می دهند به صاحبانش و می گویند بگیرید این اشک های چشم های شما است در مصیبت حسین(ع). چون آتش قصد شما کند از این اشک ها چیزی بر آن بیندازید آتش پانصد سال از شما دور گردد.
چهارم: اشکی که در روز عاشورا از چشم گریه کننده در مصائب حسین(ع) ریخته شود، هر قطره ای از آن، آتش جهنم را شصت هزار سال راه دور می کند، چنانچه این خبر و خبر ما قبل آن، از پیش ذکر کرده شد.
پنجم: هر قطره اشک در عزای حسین، حجابی است ما بین صاحبش و آتش جهنم.
ششم: اگر به اندازه قطره ای از اشکی که برای حسین جاری شده، بر رخ بچکد در جهنم، خاموش کند حرارت جهنم را بطوری که اصلاً حرارتی در آن باقی نماند.
مؤلف قاصر گوید:
ممکن است کسانی که فکرشان کوتاه است، اعتراض کنند و بگویند که این مطلب اغراق گوئی یا دروغ است؛ چگونه یک قطره، آتش جهنم را خاموش می کند.
جواب گفته می شود: اولاً: خدای تعالی بر هر چیزی قادر و توانا است. این قطره اشک در عزای حسین(ع) که رحمت واسعه الهیّه است و دارای مقامات و درجات عظیمه ای است که عقول بشریّه از درک آن عاجز و ناتوان است. بواسطه بالاترین تقربی که در پیشگاه ذات اقدس الهی حاصل نمود، در اثر از خودگذشتگی به تمام معانی آن در راه خدا، و نائل شدن به مرتبه فناء فی الله، و باقی بودن به بقاءالله. و چنان عبادتی در راه خدای تعالی ازاو بُرُوْز داده شد، که در عالم امکان در هیچ عصر و هیچ زمان و هیچ کسی بروز و ظهور نکرده و نخواهد کرد، حتی از جدّ بزرگوار و پدر عالی مقدارش بروز نکرده. لذا خدای متعال او را آئینه تمام نمای صفات و جمال و جلال خود قرار داده، چنانچه منسوب به ذات اقدس او جلت عظمته است که فرموده:
«من طلبنی فقد وجدنی، و من وجدنی فقد عرفنی و من عرفنی، فقد عشقنی، و من عشقنی فقد عشقته فاقتله و انادیته».
یعنی: (هر که مرا طلب کند می یابد مرا، و کسی که مرا یافت می شناسد مرا، و کسی که مرا شناخت عاشق من می شود، من هم عاشق او می شوم، پس او را می کشم و من دیه ی او هستم).
پس همچنان که حسین(ع) محبوب حقیقی خدای تعالی است، آنکه و آنچه به او بستگی دارد، محبوب خدا است و مشمول لطف و عنایت و محبت او است. پس به این بیان اشکی که دوست حسین در مصائب او می ریزد، محل تجلی رحمت خدا می شود که از آثار آن این است که قطره از آن، آتش جهنم را خاموش کند.
آن خدای قادر توانائی که به یک تجلّی، بدون ماده ای آتش سوزاننده را برای خلیل خود حضرت ابراهیم، گلستان کرد، آیاد قادر نیست تأثیری ایجاد کند در یک قطره اشکی که در مصیبت محبوب حقیقی خود حسین(ع) از چشم دوست دار آن حضرت که خدای تعالی نیز او را دوست خود خوانده، این تأثیر را بدهد که به سبب آن آتش جنهم را بر او خاموش کند؟ و آن بنده اشک ریزنده را مورد عنایت خود قرار دهد؟
برای اینکه بیشتر تقرب به ذهن شود، به ساده تر تذکری در جواب ناقد معترض گفته می شود: یک جرقه آتش خیلی خیلی کمی که بسا به چشم درک آن را نتوان کرد، اگر اصابت کند به مخزن بنزینی که وزن آن را به هیچ وجه نتوان احصا کرد، آیا همه را دفعه مشتعل نمی کند؟ این تأثیر عجیب عظیم را کی به این جرقه آتش داده که به مجرد رسیدن به آن مخزن بنزین، فوراً آن را مشتعل و نابود کند؟ این را می بینی و تعجب نمی کنی؟ و امر ساده ای می دانی و انکار نمی کنی، و امّا آنچه را که صادق مصدّق خبر داده که از یک قطره اشک مخصوص، آتش عظیم جهنم را خاموش می کند، منکر می شوی و حمل به دروغ و خراف گوئی می کنی؟ هرگاه نمی دیدی که یک شراره آتش با بنزین بی اندازه چنین عملی انجام می دهد این را هم انکار می کردی؟
هفتم: امر می فرماید خدای تعالی فرشتگان را که اشک های گریه کنندگان بر حسین(ع) را به خزینه داران بهشت بدهند تا به آن چشمه حیوان ممزوج نماید تا چون ممزوج کردند، هزار برابر گوارائی و پاکیزگی آن زیاد شود، چنانچه قبلاً روایت آن ذکر شد.
اول: تأسیس مجالس عزای حسین(ع)، محبوب امام صادق(ع) است، بنابر روایتی که ذکر شد، و بدانکه آنچه محبوب آن حضرت است، بطور قطع و مسلم محبوب خدا و رسول او و فاطمه زهراء و سایر ائمه(ع) خواهد بود.
دوم: تأسیس آن دلیل امتثال فرمان امام صادق(ع) است؛ نیز طبق اینکه فرموده است:
«بنشینید با هم، و امر مرا احیاء بدارید».(28)
سوم: مجالس عزا مورد نظر حضرت حسین(ع) است که از یمین عرش به آنها نظر می کند و در آن مجلس می نگرد گریه کنندگان بر خود را.
چهارم: محل حضور و شهود ملائکه مقربین است، چنانچه از کتاب عوالم روایتی نقل شده از جعفر بن عفّان که گفته است:
«رفتم خدمت حضرت صادق(ع) آن جناب فرمود: شنیده ام شعر می گوئی؟ عرض کردم بلی فدایت شوم. فرمود: بخوان. پس از اشعار مرثیه خود قدری خواندم. آن حضرت بسیار گریست و کسانی هم که در آن مجلس بودند، همه آنها نیز گریه کردند، و اشک بر صورت آن حضرت جاری شد و بر محاسن او فرو ریخت. فرمود: ای جعفر! به خدا قسم که ملائکه مقرّب خدا همه حاضر شدند در این مجلس و گریه کردند بیشتر از گریستن ما، و در همین ساعت خدای تعالی بهشت را بر تو واجب کرد و گناهان تو را آمرزید. بعد از آن فرمود: ای جعفر! زیاده بر این بگویم؟ عرض کردم: بلی آقای من. فرمود: هر کس در مرثیه امام حسین(ع) شعری بگوید و خودش بگرید و دیگری را به گریه در آورد، البته جناب اقدس الهی تمام گناهان او را بیامرزد و بهشت بر او واجب شود».(29)
پنجم: نشستن در مجلس عزای حسین، حفظ نماید دل را از مردن در روز قیامت و نشاط آخرت.
ششم: موجب شادی و تسلّی و آرامی قلب صدیقه کبری(ع) است.
هفتم: محلّ نزول رحمت و مشمول صلوات الهی است.
هشتم: محلّ شمول دعای پیغمبر و امیرمؤمنان و فاطمه زهراء و سایر ائمه(ع) می باشد.
نهم: آن مجلس محلّ جمع شدن آبی است که به رضوان خازن بهشت داده می شود تا ممزوج نماید با ماءالحیوه، و به سبب آن امتزاج، هزار هزار برابر گوارائی آن زیاد می گردد.
دهم: این مجالس، قبّه سامیه ی حضرت ابی عبدالله الحسین است که محل اجابت دعاها است. و باید دانست که مراد از «قبّه» قبّه ظاهریّه نیست، بلکه مراد قبّه آن جناب، آن مجالس عزائی است که منعقد می شود در هر کجای از زمین، در هر وقت. پس در هر مجلسی که خضوع و دلشکستگی و سوزش قلب برای حسین حاصل شود، در هر زمان و مکانی باشد، یقیناً در تحت قبّه حسین است و محل قبولی و اجابت دعا است.
و یک وجه مهم جمله: «کلّ یوم عاشورا و کل أرض کربلا» و جمله: «کل بلده یری قبره وجله کل مکان یُریُ قبره» اشاره به همین معنی است، و به عبارت دیگر چنین است: «و کربلا کلّ مکان یُری».
پی نوشت ها :
1-سوره احزاب، آیه 21.
2-سوره توبه، آیه 105.
3-سوره نجم، آیه 4.
4-سوره نجم، آیه 3.
5-کامل الزیارات، ص 82؛ مستدرک الوسائل، ج 10، ص314.
6-سوره شوری، آیه 23.
7-سوره عنکبوت، آیه 8.
8-کمال الدین، ج 1، ص 73؛ شرح نهج البلاغه، ج 15، ص 41؛ من لا یحضره الفقیه، ج 1، ص 183؛ مسکن الفواد، ص 107؛ اعلام الوری، ص 85؛ وسائل الشیعه، ج 3، ص 241؛ مستدرک الوسائل، ج 2، ص 382؛ بحارالأنوار، ج 50، ص 284؛ سیره ابن هشام، ج 2، ص 99.
9-دمعه الساکبه، ج 4، ص 351؛ معالی السبطین، ج2، ص 22؛ ذریعه النجاه، ص 139؛ کلمات الامام الحسین، ص 486؛ الشیعه فی احادیث الفریقین، ص 301 یا اختلاف در نقل.
10-این شعر در مصباح الکفعمی، ص 741 اینگونه آمده است:
شیعتی ما إن شربتم ری عذب فاذکرونی
او سمعتم بغریب او شهید فاندبونی
11-عیون اخبار الرضا، ج 1، ص 299؛ امالی للصدوق، ص 129، بحارالأنوار، ج 101، ص 102.
12-امالی للطوسی، ص 161؛ بحارالأنوار، ج 44، ص280.
13-خصال، ج 2، ص 634؛ تحت العقول، ص 122؛ بحارالأنوار، ج 68، ص 17.
14-تفسیر الامام العسکری، ص 369؛ بحارالأنوار، ج 44، ص 304.
15-کامل الزیارات، ص 101؛ بحارالأنوار، ج 44، ص 290.
16-کامل الزیارات، ص 126؛ امالی، ص 669؛ بحارالأنوار،ج44، ص 234؛ فرائد السمطین، ج 2، ص 172.
17-بحارالأنوار، ج 44، ص 292، ح 37.
18-تفسیر الامام، ص 369؛ بحارالأنوار، ج 44، ص 304.
19-عیون اخبار الرضا، ج 1، ص 299؛ بحارالأنوار، ج 101، ص 102.
20-کامل الزیارات، ص 100؛ لهوف، ص 9؛ تفسیر القمی، ج 2، ص 291؛ بحارالأنوار، ج 44، ص 281.
21-همان.
22-امالی للصدوق، ص 150؛ بحارالأنوار، ج 44، ص313 در تمامی مصادری که من مراجعه کردم «فی الجنّه» آمده بود.
23-بحارالأنوار، ج 44، ص 292.
24-امالی للصدوق، ص 131، ح 4/119؛ وسائل الشیعه، ج 14، ص 444.
25-وسائل الشیعه، ج 4، ص 449 و 500.
26-وسائل الشیعه، ج 14، ص 411؛ بحارالأنوار، ج 101، ص 8.
27-بحارالأنوار، ج 44، ص 292؛ العوالم العلوم (الامام الحسین(ع))، ص 534؛ مستدرک سفینه البحار، ج 1، ص 403.
28-وسائل الشیعه، ج 12، ص 22؛ بحارالأنوار، ج 44، ص 282.
29-رجال الکشی، ص 289؛ بحارالأنوار، ج 44، ص 282؛ العوالم العلوم (الامام الحسین(ع))، ص 541.
منبع: میرجهانی، محمد حسن، (1371)، البکاء للحسین(ع)، در ثواب گریستن و عزاداری یر حضرت سید الشهداء(ع) و وظایف عزاداری، تحقیق روح الله عباسی، قم، نشر رسالت، 1385، چاپ دوم.