در بیان ثواب گریستن در مصیبت های حضرت ابی عبدالله الحسین(ع) و سایر ائمه علیهم السلام و آن مشتمل است بر چندین حدیث:
حدیث اول
در مجلد دهم بحارالانوار علامه مجلسی – اعلی الله مقامه – از امالی و کتاب عیون اخبار الرضا مسنداً، از حضرت ثامن الحجج امام رضا علیه السلام روایت کرده که فرمود:
«من تذکّر مصابنا فبکی و أبکی لما ارتکب منا، کان معنا فی درجتنا یوم القیامه، و من ذکر بمصابنا فبکی و أبکی لم تبک عینه یوم تبکی العیون، و من جلسَ مجلساً یحیی فیه أمرنا لم یمت قلبه یوم تموت القلوب».(1)
یعنی: (کسی که یاد کند مصیبت های ما را و بگرید و بگریاند برای آنچه که بر ما وارد شده، روز قیامت در درجه ی ما خواهد بود، و کسی که یاد کند مصیبت های ما را و بگرید و بگریاند، گریه نخواهد کرد چشم او در روزی که چشم ها می گرید، و کسی که بنشیند در مجلسی که در آن مجلس امر ما زنده می شود، نمی میرد دل او در روزی که دل ها می میرد).
توضیح:
از این حدیث شریف چند چیز مستفاد می شود:
اوّل: آنکه مؤمن به ولایت آل محمّد باید متذکر مصیبت های ایشان باشد.
دوم: آنکه در هنگام یادآوری مصائب ایشان باید هم خودش بگرید و هم دیگران را به گریه در آورد.
سوم: آنکه جزای گریه کننده و گریاننده، هم درجه ایشان بودن و با ایشان بودن است در قیامت، و چشم او در آن روز که اهل محشر گریانند، گریان نخواهد بود.
چهارم: در مجلس های منعقده برای زنده داشتن امر آنها حاضر شدن و نشستن سبب می شود که در قیامت که دل ها از ترس می میرد دل نشینندگان در دنیا در آن مجلس ها نمیرد.
حدیث دوم
و نیز در همان کتاب از تفسیر علی بن ابراهیم روایت کرده از پدرش ابی بکر بن محمّد از ابی عبدالله (ع) که فرمود:
«من ذکرنا اَوْ ذُکرنا فخرج من عینه دمع مثل جناح بعوضه غفرالله له ذُنوبه و لو کانت مثل زبد البحر».(2)
یعنی: (کسی که یاد کند ما را، یا یاد کرده شویم نزد او، پس بیرون آید اشک از چشم او مانند بال مگسی، می آمرزد خدا گناهان او را هر چند مانند کف دریا باشد.).
حدیث سوم
و نیز در آن کتاب قرب الاسناد از سعد ازدی از حضرت ابی عبدالله (ع) روایت کرده و گفته است که آن حضرت فرمود به فضیل:
«تجلسون و تُحَّدثوُن؟ قال: نعم جعلت فداک. قال: إنَّ تلک المجالس احبها، فأحیوا أمرنا.
یا فضیل! فرحم الله من أحیا أمرنا. یا فضیل! من ذکرنا أو ذکرنا عنده فخرج من عینه مثل جناح الذباب غفرالله ذنوبه و لو کانت أکثر من زبد البحر».(3)
یعنی: (فرمود: آیا می نشینید و با هم حدیث می کنید؟ گفتم: آری فدایت شوم. به درستی و راستی آن مجالس را من دوست می دارم. پس زنده بدارید امر ما را. ای فضیل! خدا رحمت کند کسی را که امر ما را زنده بدارد. ای فضیل! کسی که یاد کند ما را، یا یاد کرده شدیم ما نزد او، از چشم او اشک جاری شود مانند بال پشه ای، می آمرزد خدا برای او گناهانش را هر چند زیادتر از کف دریا باشد).
حدیث چهارم
و نیز از کتاب جامع الاخبار و کتاب امالی شیخ مفید از ابن قولویه از پدرش از سعد از برقی از سلیمان بن مسلم کندی و از ابن غروان از عیسی بن ابی منصور از ابان بن تغلب از حضرت ابی عبدالله(ع) روایت کرده اند که فرمود:
«نفس المهموم لظلمنا تسبیح، و همّه لنا عباده، و کتمان سرّنا جهاد فی سبیل الله. ثم قال أبو عبدالله: یجب أن یکتب هذا الحدیث بالذّهَب».(4)
(یعنی: نفس کشیدن کسی که برای ظلمی که بر ما وارد شده مهموم باشد، تسبیح است، و مهموم بودن او برای ما عبادت است، و کتمان کردن سرّ ما جهاد در راه خداست. پس فرمود ابو عبد الله (ع): واجب می شود که این حدیث به طلا نوشته شود.)
حدیث پنجم
جامع الاخبار و امالی مفید از ابی عمرو [عثمان بن أحمد] دقاق از جعفر بن محمّد بن مالک از احمد بن یحیای ازدی(5) از محوّل(6) بن ابراهیم از ربیع بن منذر از پدرش از حسین بن علی علیهما السلام روایت کرده که فرمود:
«ما من عبد قطرت عیناه فینا قطره أو دمعت عیناه فینا دمعه إلاّ بَوّاَهُ الله تعالی [بها] فی الجنّه حُقُباً.
قال أحمدبن یحیی الازدی: فرأت الحسین بن علی فی المنام فقلت: حدّثنی محوّل بن إبراهیم، عن الرّبیع بن المنذر، عن ابیه، عنک انک قلت: ما من عبد قطرت عیناه فینا قطره أو دمعت عیناه فینا دمعه الا بوَّاَهُ الله بها فی الجنّه حُقباً؟ قال: نعم قلت سقط الاسناد بینی و بینک».(7)
یعنی: (نیست بنده ای که قطره اشکی از دو چشمش بریزد یا در دو چشمش جمع شود در مصیبت های ما مگر اینکه خدا او را در بهشت دائماً جای خواهد داد.
احمد بن یحیای ازدی گفت: حسین(ع) را در خواب دیدم و به او گفتم: حدیث کرد مرا محوّل بن ابراهیم به این حدیث از ربیع بن منذر از پدرش از تو که گفته ای: نیست بنده ای که قطره از دو چشمش ریزد یا بر رخسارش جاری شود در مصیبت های ما مگر اینکه خدا او را به سبب آن در بهشت جای خواهد داد؟ فرمود: آری من گفته ام. این اسناد میان من و تو ساقط شد).
یعنی بی واسطه از من شنیدی و هیچ احتیاجی به سند نیست.
بیان: «حُقُب» کنایه از همیشه در بهشت بودن است که زمان در آن منظور نباشد، والله العالم.
حدیث ششم
جامع الاخبار و امالی مفید از جعانی از ابن عقیده از احمد بن عبدالحمید از محمد بن عمرو بن عتبه از حسین اشقر از محمد بن ابی عمّاره کوفی گفت: شنیدم از جعفر بن محمد علیهما السلام که می فرمود:
«من دمعت عینه فینا دمعه لدم سفک لنا أو حقّ لنا، نقصناه، أو عرض انتهک لنا، أو لاحد من شیعتنا بوّأه الله تعالی بها فی الجنّه حُقُباً».(8)
یعنی: (کسی که جاری شود اشک از چشم او در راه ما به قدر یک قطره برای ریخته شدن خون ما یا غصب شدن حق ما یا هتک شدن حرمت ما و عرض ما یا یکی از شیعیان ما، جای می دهد خدای تعالی او را در بهشت دائماً).
بدانکه، علاوه بر آنچه راجع به مصائب و ریختن خون و غصب حق و هتک حرمت و عرض اهل بیت رسول اکرم (ص) و ائمه طاهرین علیهم السلام در این حدیث شریف ذکر فرموده، همچنین است به شیعیان ایشان.
حدیث هفتم
در کتاب امالی مفید از ابن قولویه از پدرش از سعد از ابن عیسی از ابن محبوب از ابی محمّد انصاری از معاویه بن وهب از ابی عبدالله(ع) روایت کرده که فرمود:
«کلّ الجزع و البکاء مکروه سوی الجزع و البکاء علی الحسین(ع)».(9)
یعنی: (هر جزع و گریه ای مکروه هست مگر جزع و گریه بر حسین(ع)).
حدیث هشتم
در کتاب کامل الزیارات جعفر بن قولویه از پدرش و علی بن الحسین و ابن وَلید همگی از سعد بن عیسی از سعید بن جناح از ابی یحیای حذّاء از بعضی از اصحاب خود از ابی عبدالله(ع) روایت کرده که فرمود:
«نظر امیرالمؤمنین – صلوات الله علیه – إلی الحسین(ع) فقال: یا عَبْرَهَ کلّ مؤمِن! فقال: أنا یا أبتاه؟ فقال: نعم یا بنیّ».(10)
یعنی: (نظر فرمود امیرالمؤمنین علی(ع) به سوی فرزندش حسین(ع)، پس فرمود: ای سبب گریه هر مؤمنی! پس حسین(ع) گفت: منم سبب گریه هر مؤمنی؟ فرمود: آری ای پسرک من).
«عَبْرَه» به معنای کشته شده ای می باشد که سبب گریه برای او است یا اینکه به معنای کشته شده با گریه و خون و سختی حال، و اوّل ظاهرتر است.
حدیث نهم
و نیز در کامل الزیارات از ابن ولید از صفار از ابن عیسی از محمد برقی از ابان احمر از محمد بن حسین خزّاز از ابن خارجه از ابی عبدالله(ع) روایت کرده و گفته که: ما نزد آن حضرت بودیم، پس یاد کردیم حسین بن علی(ع) را – که لعنت خدا بر قاتل او باد – پس ابو عبدالله گریه کرد و ما هم گریه کردیم، آنگاه سر مبارک را بلند کرد و فرمود:
«قال الحسین بن علی علیهما السلام: أنا قتیل العَبْره، لا یذکرنی مؤمن الا بَکی»،(11) و ذکر الحدیث.
یعنی: (گفت: حسین بن علی علیهما السلام: من کشته شده ای خواهم بود که یاد نمی کند مرا مؤمنی الاّ اینکه می گرید).
حدیث دهم
ایضاً در کتاب کامل الزیارات از جمعی از مشایخ خود روایت کرده از محمد عطّار از حسین بن عبیدالله از ابن ابی عثمان از حسن بن علی بن عبدالله از ابی عمّاره منشد که گفت:
«ما ذکر الحسین بن علی علیهما السلام عند أبی عبدالله(ع) فی یوم قطّ فرای أبو عبدالله مُتَبَسّماً فی ذلک الیوم ألی اللیل و کان ابوعبدالله یقول: الحسین عبره کل مؤمن».(12)
یعنی: (یاد کرده نمی شد حسین بن علی علیهما السلام نزد ابی عبدالله(ع) در روزی هرگز که دیده شود ابی عبدالله در آن روز تا شب تبسمی بکند و می فرمود: حسین سبب گریستن هر مؤمنی است).
حدیث یازدهم
اَمالی مفید از حسین بن محمد نحوی از احمد بن مازن از قاسم بن سلیمان از بکر بن هشام از اسماعیل بن مهران از اصم از محمد بن مسلم روایت کرده که گفت: شنیدم از ابی عبدالله(ع) که می فرمود:
«إن الحسین بن علی(ع) عند ربّه عزّوجلّ ینظر إلی معکسره و من حله من الشهداء معه، و ینظر إلی زوّاره، و هو أعرف بهم و بأسمائهم و أسماء أبائهم و بدرجاتهم و منزلتهم عندالله عزّوجلّ من أحدکم بولده و إنه لیری من یبکیه فیستغفر له و یسئل آبائه أن یستغفروا له، و یقول: لو یعلم زائری ما أعدّالله تعالی له لکان فرحه أکثر من جزعه، و إن زائره لینقلب و ما علیه من ذنب».(13)
یعنی: (بدرستی و راستی که حسین بن علی(ع) نزد پروردگار خود – عزوجل – نظر می کند به سوی لشکرگاه خود و کسانی که با او کشته شدند از شهداء، نظر می کند به سوی زیارت کنندگان خود، و او شناساتر است به ایشان و نام های ایشان و پدرشان، و به درجه های ایشان و فرودگاه های ایشان در نزد خدای عزوجل از یکی از شما به فرزند خود، و او می بیند چه کسی برای او گریه می کند. پس طلب آمرزش می کند برای او، و از پدران خود می خواهد که طلب آمرزش کنند برای او و می گوید: اگر زائر من می دانست که خدای تعالی چه چیزی برای او مهیّا کرده، شادی او بیشتر از جزع و حزن او بود، و زائر من بر می گردد در حالتی که هیچ گناهی برای او نیست).
حدیث دوازدهم
تفسیر علی بن ابراهیم قمی از پدرش از ابن محبوب از علاء از محمّد از ابی جعفر(ع) روایت کرده که آن بزرگوار از پدر بزرگوارش علی بن الحسین علیهم السلام روایت کرده که
می فرمود:
«أیّما مؤمن دمعت عیناه لقتل الحسین بن علی علیهما السلام دمعه حتی تسیل علی خده بوّاَه الله بها فی الجنه غرفاً یسکنها أحقابا، و أیّما مؤمن دمعت عیناه دمعاً حتّی تسیل علی خده لأذی مسّنا من عدوّنا فی الدنیا بوّأه الله مُبوء صدق فی الجنَّه، و أیّما مؤمن مسّه أذی فینا فدمعت عیناه حتی یسیل دمعه علی خدّیه من مضاضّه ما أوذی فینا صرف الله عن وجهه الأذی و آمنه یوم القیامه من سخط النار».(14)
یعنی: (هر مؤمنی که جاری شود از دو چشمش قطره اشکی، به نحوی که جاری شود بر رخسار او، جای می دهد خدا به سبب آن در بهشت، غرفه هائی را که در آنها ساکن شود، و اما هر مؤمنی از دو چشمش اشک بر رخسار او جاری شود، برای اذیتی که از دشمنان در دنیا به ما رسیده، خداوند او را در بهشت، منزلتی که به هر صدّیقی دهد، خواهد داد، و هر مؤمنی که در راه ما اذیتی ببیند و اشکش بر رویش جاری شود، خداوند رنج و ستم را از او بگرداند و او را از خشم خود در قیامت و آتش آن ایمن گرداند).
حدیث سیزدهم
در کتاب عوالم از تفسیر منسوب به امام حسن عسکری علیه السلام نقل نموده که آن حضرت فرموده:
«قال رسول الله صلی الله علیه و آله: لمّا نزلت (وَإِذا أَخَذْنا میثاقَکُمْ لا تَسْفِکُونَ دِماءَ کُم)(15) – تا آخر آیه – فی الیهود [أی] الّذین نقضوا عهد رسول الله (ص) ،(16) و کذّبوا رُسُل الله، و قتلوا أولیاء الله: أفلا اُنبئکم بمن یضاهیهم من یهود هذه الامّه؟ قالوا: بلی یا رسول الله. قال: قوم من اُمّتی ینتحلون أنّهم من أمّتی، یقتلون أفاضل ذریّتی و أطائب ارومتی، و یبدّلون شریعتی و سنّتی و یقتلون ولدی الحَسَنَ و الحسین کما قتل أسلاف الیهود زکریا و یحیی. [ألا] و أنّ الله یلعنهم، کما لعنهم، و یبعث علی بقایا ذراریّهم قبل یوم القیامه هادیاً مهدیِّاً من وُلد الحسین المظلوم یحرقهم بسیوف أولیائه إلی نار جهنّم. ألا و لعن الله قتله الحسین و محبیهم و ناصریهم، و الساکتین عن لعنهم من غیر تقیه یسکتهم. [ألا] و صلی الله علی الباکین علی الحسین رحمهً و شفقهً، و اللاعنین لأعدائهم الممتلئین(17) علیهم غیظاً و حنقاً. ألا و إنّ الراضین بقتل الحسین شرکاء قتله. ألا و إنّ قتلته و أعوانهم و أشیاعهم و المقتدین بهم براء من دین الله. إن الله یامر(18) ملائکته المقربین أن یتلقّوا دموعهم المصوبه بقتل الحسین إلی الخزّان فی الجنان، فیمزجونها بماء الحیوان، فتزید عذوبتها و طیبها ألف ضعفها، و أنّ الملائکه لیتلقّون دموع الفریحن الضّاحکین لقتل الحسین و یلقونها(19) فی الهاویه و یمزجونها بجمیعها(20) و صدیدها و غسّاقها و غسلینها، فیزید فی شدّه حرارتها و عقابها ألف ضعفها یُشدّد بها علی المنقولین إلیها من أعداء آل محمّد عذابهم».(21)
ترجمه ی حدیث شریف: (فرمود رسول خدا صلی الله علیه و آله: چون نازل شد آیه شریفه (وَإِذْ أَخَذْنا میثاقَکُمْ لا تَسْفِکُونَ دِماءَکُم) – تا آخر آیه – در حق یهود و آن کسانی که پیمانی را که با رسول خدا صلی الله علیه و آله بسته بودند شکستند و تکذیب کردند پیغمبران خدا را و کشتند دوستان خدا را، خبر می دهم شما را به آن کسانی که شباهت به آنها دارند از یهود این امّت. گفتند چرا یا رسول الله؟ فرمود: گروهی از امت من که به خود می بندند که از امّت من هستند و از اهل ملّت منند، می کشند فاضل ترین ذریّه من و پاکیزه ترین ریشه های درخت رسالت مرا، و تبدیل می کنند شریعت و سنّت مرا، و می کشند دو فرزند من حسن و حسین را، همچنان که کشتند پیشینیان از یهود، زکریّا و یحیی را.
و خدا لعن می کند ایشان را همچنان که لعن کرد آنها را، و بر می انگیزاند به ضرر باقیماندگان ذریّه های ایشان، پیش از روز قیامت، هدایت کننده هدایت کرده شده ای را از فرزندان حسین مظلوم که آنها را می سوزاند به شمشیرهای دوستان خود تا به آتش جهنم برسند. و آگاه باشید که خدا لعن می کند کشندگان حسین و دوستان و یارانشان و کسانی را که در جائی که تقیّه نباشد ساکت باشند و لعن بر آنها نکنند.
و خدا صلوات می فرستد بر گریه کنندگان بر حسین از روی رحمت و مهربانی، و صلوات می فرستد بر لعنت کنندگان برای دشمنان ایشان از روی خشم و عقده ای که گلوی آنها را گرفته. آگاه باشید که آن کسانی که راضی و خشنودند به کشته شدن حسین، شریک در قتل او می باشند. آگاه باشید که کشندگان او و یاران و پیروان آنان و اقتداء کنندگان به آنها بیزارند از دین خدا.
خدا امر می فرماید فرشتگان مقربین خود را که اشک های مصیبت زدگان به قتل حسین، یعنی: آنهائی که در عزاداری و مصیبت آن حضرت می گریند، گرفته، و ببرند در نزد خزینه دارهای بهشت تا ممزوج کنند با آب حیات بهشتی تا گوارائی و خوش بوئی آن هزاران برابر زیاد شود.
و فرشتگان می گیرند اشک های چشمان کسانی را که به کشته شدن حسین علیه السلام خوشحالند و می خندند. آنها را در «هاویه» یعنی: جهنم می ریزند و ممزوح می کنند با همه ی آنها از مشروبات جهنمی که به صورت چرک و خون و آب های گندیده بدبو است و در شدت گرمی و سوزندگی است. هزار برابر باشد عذاب آن بر آنها از دشمنان آل محمد که در عذابند).
حدیث چهاردهم
فی البحار قال: رأیت فی بعض تألیفات بعض الثقات من المعاصرین یروی أنّه:
«لمّا اَخْبَرَ النّبی صلی الله علیه و آله إبنته فاطمه ولدها الحسین و ما یجری علیه من المحن بکت فاطمه بکاءً شدیداً وَ قالت: یا أبه،(22) متی یکون ذلک؟ قال: فی زمان خال منّی و منک و من علی. فاشتدّ بکائها و قالت: یا أبه،(23) فمن یبکی علیه و من یلتزم بأقامه العزاءِ له؟
فقال النبیّ: یا فاطمه، أنّ نساء امّتی یبکین(24) علی نساءِ أهل بیتی، و رجالهم یبکون علی رجال أهل بیتی، و یجدّدون العزاء جیلاً بعد جیل فی کل سنه، فاذا کان یوم القیامه تشفعین(25) أنت للنساء و أنا أشفِع للرّجال و کلِّ من بکی منهم علی مصائب(26) الحسین أخذنا بیده و أدخلناه الجنه.
یا فاطمه، کل عین باکیه یوم القیامه، إلا عین بکت علی مصائب(27) الحسین فانّها ضاحکه مستبشره بنعیم الجنّه».(28)
ترجمه حدیث: (چون رسول خدا صلی الله علیه و آله خبر داد فاطمه را از شهادت حسین و مصائبی که بر او وارد می شود، فاطمه – سلام الله علیها – سخت بگریست و عرض کرد: ای پدر، این حادثه کی واقع می شود؟ فرمود: وقتی که نه من باشم و نه تو و نه علی. فاطمه بر شدّت گریه بیفزود و زار زار گریست و عرض کرد: ای پدر، پس کی برای فرزندم گریه می کند و مجلس عزا و مصیبت او را بر پا می کند؟
رسول خدا فرمود: ای فاطمه زنان امّت من می گریند بر زن های اهل بیت من و مردان امّت من می گریند بر مردان اهل بیت من و عزای فرزند مرا هر ساله طایفه ای بعد از طایفه ای تازه می کنند. پس چون روز قیامت شود تو شفاعت زنان را می کنی، و من شفیع می شوم مردان را، و هر کس بر حسین گریسته دست او را می گیریم و در بهشت در می آوریم. ای فاطمه همه چشم های مردمان در قیامت گریان است مگر چشمی که بر حسین گریسته باشد. او خندان و شادمان به نعیم بهشتی خواهد بود).
مؤلف ناچیز گوید:
اگر حقیقتاً شیعیان از روی واقع، وظایف تولّی و تبّری را رعایت می کردند، و در دوستی آل محمد ثابت بودند، و معتقد به صدق کلمات خدا و سخنان آل محمد بودند، و هیچ مصیبتی را بر مصائب ایشان ترجیح نمی دادند، می بایست گریه کنندگان در مصائب ایشان، بخصوص در مصیبت های حضرت سید الشهداء – ارواحنا و ارواح العالمین له الفدا – به شنیدن این مژده، از شدت شادی و سرور، قالب های خود را از روح ها تهی کنند؛ چه مژده ای از این بالاتر و کدام سعادتی از این بهتر باشد که به ریختن اشک شوری، دل مبارک فاطمه زهراء – سلام الله علیها – را خشنود و آرام کرده؟ چنانکه پدر بزرگوارش به گریستن شیعیان و محبّان – قلب نازنین او را تسلّی داده تا سبب شود که در روز قیامت خندان و خوشحال، دست های گریه کنندگان در مصیبت های جگرگوشه حضرت سیدالشهداء علیه السلام در دست رسول خدا صلی الله علیه و آله و با او داخل بهشت شوند، فیا لیتنا کنّا معه فأفوز فوز عظیماً.
حدیث پانزدهم
در کتاب عوالم از خصال صدوق از امیرمؤمنان علیه السلام روایت کرده که:
«قال أمیرالمؤمنین علیه السلام: إنّ الله تبارک و تعالی أطلع ألی الأرض فاختارنا، و اختار لنا شیعه ینصروننا و یفرحون لفرحنا، و یحزنون لحزننا، و یبذلون أموالهم و أنفسهم فینا، أولئک منّا و إلینا».(29)
– و قال: – «کلّعین یوم القیامه باکیه، و کل عین یوم القیامه ساهره، إلا عین من أختصه الله بکرامته، و بکی علی من ینتهک من الحسین و آل محمّد».(30)
ترجمه حدیث: (فرمود امیرمؤمنان علیه السلام: خدای تبارک و تعالی مشرف و مطلع شد بر زمین، پس اختیار کرد ما را و اختیار کرد برای ما شیعیان را که یاری کنند ما را، و شاد می شوند به شادی ما و اندوهناک می شوند به اندوهناک شدن ما، و بذل می کنند مال ها و خون های خود را در راه ما.
آنها از ما هستند و به سوی ما خواهند آمد.
(و فرمود): هر چشمی در روز قیامت گریان است و هر چشمی در آن روز بیدار است، مگر چشمی که خدا اختصاص داده باشد آن را به کرامت خود، و گریسته باشد به جهت مصیبت ها و بی احترامی هائی که نسبت به حسین و اهل بیت رسول خدا وارد شده).
حدیث شانزدهم
ابن عبّاس از رسول خدا صلی الله علیه و آله خبر مفصّلی روایت کرد که بعد از این نقل خواهم کرد، انشاءالله تعالی. در اینجا آنچه مربوط به این فصل است این است که راجع است به گریستن در مصیبت حسین که جبرئیل بر رسول خدا خبر داد:
«فقال الحسین علیه السلام: و أنا یا جدّاه! و حقّ ربّی إن لم یدخلوا الجنَّه بین یدیّ لم أدخل قبلهم، و أطلب من ربّی ان یجعل قصور هم مجاوره لقصری یوم القیامه».
یعنی: (و آن حضرت عرض کرد (با جدّ بزرگوار خود) که ای جدّ من! به حق خدای خود سوگند یاد می کنم و بحق تو قسم، تا آنها داخل بهشت نشوند در مقابل من، داخل نخواهم شد و از پروردگار خود می خواهم که قصرهای آنان را در پهلوی قصر من قرار دهد در روز قیامت).
حدیث هفدهم
در کتاب نصوص حکایت شده که از کمیت شاعر از حضرت امام محمد باقر علیه السلام روایت کرده که فرمود:
«ما من رجل ذکرنا أو ذکرنا عنده فیخرج من عینه ماء ولو مثل جناح البعوضه إلا بنی الله له الجنّه بیتاً، و جعل ذلک الدّمع حجاباً بینه و بین النار».(31)
یعنی: (نیست مردی که یاد کند ما را یا یاد کرده شویم نزد او، پس بیرون آید از چشم او آبی هر چند مانند بال مگسی باشد، مگر اینکه بنا می کند خدا خانه ای را در بهشت و می گرداند آن اشک را حجابی در میان او و آتش جهنم).
حدیث هجدهم
در کتاب کامل الزیارات مسنداً حدیث مفصّلی را از زراره از حضرت صادق علیه السلام [روایت کرده] که از فقرات آن این است که فرموده:
«و ما من عین أحبّ إلی الله، و لا عبره من عین بکت و دمعت علیه، و ما من باک یبکیه، إلاّ و قد وصل فاطمه و أسعدها علیه، و وصل رسول الله و أدّی حقنا، و ما من عبد یحشر ألا و عیناه باکیه إلا الباکین علی جدی الحسین علیه السلام، فانه یحشر و عینه قریره، و البشاره تلقاه، و السّرور بین علی وجهه، و الخلق فی الفزع و هم آمنون».(32)(تا آخر حدیث)
یعنی: (و هیچ چشمی محبوب تر نیست در نزد خدا از آن چشم که بر آن بزرگوار گریه کند، و نه هیچ اشکی که از چشمی بر رخساره¬ای جاری شود بر آن مظلوم، مگر آنکه یاری کرده است فاطمه را به گریه خود و یاری کرده است پیغمبر خدا را و اداء کرده است حق ما اهل بیت را، و نیست بنده که چشمش آرام و شادی در روی او ظاهر باشد در قیامت، مگر اینکه در فزع و گریه است، مگر گریه کنندگان بر حسین که آنها ایمنند که محشور می شوند با دیده شاد و روشن، (تا آخر حدیث).
نویسنده: آیت الله سید محمد حسن میرجهانی(ره)
پی نوشت ها :
1-عیون اخبارالرضا علیه السلام، ج 2، ص 264؛ امالی صدوق، ص 131؛ بحارالأنوار، ج 44، ص 278.
2-تفسیر القمی، ج 2، ص292؛ بحار الأنوار،ج 44، ص 278.
3-قرب الاسناد، ص 18؛ بحارالأنوار،ج 74، ص351.
4-امالی للمفید، ص 338؛ بحارالأنوار، ج 44، ص 275.
5-در تمامی مصادری که مراجعه نمودم، به غیر از بشاره المصطفی صلی الله علیه و آله لشیعه المرتضی علیه السلام، ص 108 «اودی» بجای «ازدی» آمده بود.
6-در مصادر این روایت که برخی را مراجعه کردم «مخول بن ابراهیم» بجای «محوّل بن ابراهیم» آمده بود.
7-جامع الاخبار، ص 96؛ امالی للمفید، ص 340؛ بحار الأنوار، ج 44، ص 116.
8-امالی للمفید، ص 174؛ بحار الأنوار، ج 44، ص279.
9-امالی للطوسی، ص 161؛ بحارالأنوار، ج 44، ص280.
10-کامل الزیارات، ص 108؛ بحارالأنوار، ج 44، ص 280.
11-کامل الزیارات، ص 108؛ بحارالأنوار، ج 44، ص 279.
12-کامل الزیارات، ص 108؛ بحارالأنوار، ج 44، ص 280 (عبارت کامل الزیارات متفاوت با این عبارتی است که در اینجا از آن نقل شده است).
13-امالی للطوسی، ص 54؛ بحارالأنوار، ج44، ص 281.
14-تفسیر القمی، ج 2، ص 291؛ بحارالأنوار، ج 44، ص 281.
15-سوره بقره، آیه 84.
16-در مصدر «عهد الله» آمده است.
17-در نسخه ی دستنویس مؤلّف «الممتلین» بود.
18-در مصدر «لیأمر» آمده است.
19-در مصدر «یتلقونها» آمده است.
20-در مصدر «بحمیمها» آمده است.
21-تفسیر الامام العسکری، ص 369؛ بحارالأنوار، ج 44، ص 304؛ العوالم العلوم (الامام الحسین علیه السلام)، ص 597.
22-در همان مصدر «أبت» آمده.
23-همان.
24-در مصدر «یبکون» آمده.
25-در بحارالأنوار «تسفعین» آمده.
26-در مصدر «مصاب» آمده.
27-همان.
28-بحارالأنوار،ج 44، ص 292، ح 37.
29-خصال، ج 2،ص 635؛ بحارالأنوار، ج 10، ص 114؛ العوالم العلوم (الامام الحسین علیه السلام)، ص 525.
30-خصال، ج 2،ص624؛ بحارالأنوار، ج 10، ص 103.
31-کفایه الاثر، ص 249؛ بحارالأنوار، ج 36، ص 391.
32-کامل الزیارات، ص 80؛ بحارالأنوار، ج45، ص206.
منبع: میرجهانی، محمد حسن، (1371)، البکاء للحسین(ع)، در ثواب گریستن و عزاداری یر حضرت سید الشهداء(ع) و وظایف عزاداری، تحقیق روح الله عباسی، قم، نشر رسالت، 1385، چاپ دوم.
مقالات مرتبط :