نویسنده: اسماعیل نساجی زواره
پگاه سخن
حماسه جاوید عاشورا از مهم ترین وقایع در تاریخ بشریت است. گستره ی این حادثه ی غمبار چنان عمیق و عظیم است که ذهن پرسشگر و نگاه هر کاوشگر را به سوی خود جلب می نماید و هر چه زمان می گذرد، چهره آن فروزان تر و تابنده تر می شود این نهضت یک رویکرد احساساتی و برخاسته از خواهش های نفسانی نیست، بلکه یک قیام الهی – انسانی است که بررسی و شناخت حقایق آن برای پیشرفت و تکامل بشر در هر مکان و زمان ضرورت دارد، لذا اندیشمندان بسیاری از ادیان، مکاتب، فرقه ها و نژادهای مختلف درباره ی این رخداد عظیم سخن گفته اند و هر یک در خور شأن و مقام علمی و اجتماعی خود، آموزه هایی از آن را برای مخاطبان به ارمغان آورده اند. آن چه بیش از همه حادثه ی کربلا را پر فروغ و سازنده جلوه می دهد، توجه به آموزه های عزت آفرین آن است. که در ضمیر انسان ها تأثیر شگفت انگیزی داشته است و بسیاری از آنان را متحول و انقلابی ساخته و جلو خود کامگی عده ای از زمامداران فاسد را گرفته است.
اگر حماسه ی جاویدان عاشورا رخ نمی داد، بدون شک هیچ نهضت اسلامی دیگری به وقوع نمی پیوست و خودکامگی زمامداران فاسد افزون تر می شد، لذا رشد جوامع اسلامی با خطرات جدی تر رو به رو شده و مکتب انسان سازی تعطیل می شد. اما تأثیر حماسه حسینی در بیداری سیاسی و شور انقلابی مردم به اندازه ای عمیق بود که سلاطین پر قدرت و کم شعوری مانند متوکل عباسی ناچار می شدند که برای تحکیم پایه های حکومتشان و جلوگیری از رشد و تعالی جامعه ی مسلمین با کشته ی آن حضرت هم بجنگند و تبلیغات مسمومی را به راه اندازند. اما جذابیت این واقعه سرنوشت ساز در ضمیر حق پرست مردم به صورت مقدس و هدایت بخش استوار مانده و به نقش اساسی اش که هدایت و سربلندی جامعه بشری است، هم چنان ادامه می دهد. نگارنده در این نوشتار در صدد است که به بیان مهم ترین آموزه های هدایت بخش و عزت آفرین این قیام جاویدان بپردازد.
بیداری جامعه اسلامی
اولین آموزه ی عزت آفرین در قیام حسین بن علی (ع) بیداری جامعه اسلامی و انسانی بود. شناخت و آگاهی از ارزش ها و واقعیت ها از ارکان اصلی تشکل اجتماعی است. حکام ستمگر و زورمداران همواره تلاش می کنند تا مردم را از ارزش ها و واقعیت ها دور نگه داشته و با گمراه ساختن آنان همچنان بر ظلم و بیدادگری خود ادامه دهند.
معاویه در طول چهل سال سلطنت خود تا آن جا که توانست علیه اهل بیت پیامبر اکرم(ص) تبلیغات منفی نمود، اما تمام آن چه را که وی طی حاکمیتش به دست آورد، امام حسین (ع) با قیامش در عاشورای سال 61 هجری باطل نمود و امام سجاد (ع) در مرکز خلافت اموی، بنی امیه را رسوا و مردم فریب خورده و گمراه شام و سایر بلاد را آگاه و بیدار نمود و عظمت و منزلت رسول خدا (ص) را نمایان ساخت. بدون تردید روشن گری های حضرت زین العابدین (ع) و زینب کبری و برخی دیگر از خاندان حضرت ابا عبدالله (ع) بعد از ماجرای غمبار کربلا در تداوم آن نهضت عظیم اسلامی نقش بسزایی داشته است. مهم ترین پیامد سخنان امام سجاد (ع) آگاه نمودن مردم غفلت زده، بیدار کردن وجدان های خفته و افشای جنایات دشمنان اهل بیت (ع) بود.
سید الساجدین (ع) در شهر کوفه با مردم سطحی نگر، تأثیرپذیر و پیمان شکن سخن گفت و بعد از معرفی خویش و افشای جنایات امویان فرمود:” ای مردم! آیا شما برای پدرم نامه ننوشتید و آن گاه بی وفایی نکردید؟! آیا با او عهد و پیمان نبستید سپس با او پیکار کرده و او را به شهادت رساندید؟! وای بر شما! چه کار زشتی انجام دادید، شما چگونه به سیمای رسول خدا(ص) نظاره خواهید کرد، آن گاه که بگوید: فرزندان مرا کشتید، احترامم را از میان بردید، پس، از امت من نیستید.”(1)
هنوز سخنان چهارمین فروغ امامت تمام نشده بود که مردم کوفه گریه کنان همدیگر را ملامت کردند، به نگون بختی خود تأسف خورده و اشک ندامت و پشیمانی ریختند. از آن پس جامعه اسلامی متوجه شد که بنی امیه جز دشمنی با اسلام نیت دیگری ندارد. آیت الله شهید مطهری (ره) در این زمینه می نویسد: “اموی ها شخصیت ملت مسلمان را له کرده و کوبیده بودند و دیگر کسی از آن احساس های اسلامی در خودش نمی دید. اما همین کوفه بعد از مدت سه سال انقلاب کرد و پنج هزار تواب از همین کوفه پیدا شد و سر قبر حسین بن علی (ع) رفتند و در آن جا عزاداری کردند و به درگاه الهی از تقصیری که کرده بودند، توبه کردند و گفتند: ما تا انتقام خون حسین بن علی (ع) را نگیریم از پای نمی نشینیم و عمل کردند و قاتلان کربلا را همین ها کشتند و شروع این نهضت از همان عصر عاشورا و از روز دوازدهم محرم بود.(2)
معرفی گروه باطل و احیای اسلام ناب
حماسه ی کربلا چهره ی واقعی و ماهیت حقیقی حاکمیتی را که به نام اسلام بر مردم حکومت می کرد، روشن کرد و تفاوت حکومت اسلامی را با سلطنت موروثی آشکار ساخت.
مردم از خطبه ی آتشین امام سجاد (ع) سرچشمه گرفته و چگونه گروهی ناحق، حق را در خانه غربت حبس کرده و باطل را بر مرکب حکومت نشاندند و حاکمیت جامعه نو پای نبوی را به نااهلان سپردند. با شهادت مظلومانه ی زاده ی حیدر، مردم دریافتند که سلطنت امویان مبتنی بر اسلام نیست و ماهیت دروغین و غیر دینی آنان آشکار گردید و این هدیه ای است به مردم و جامعه اسلامی تا آنان اسلام راستین را بشناسند و یا دست کم ناهنجاری های امویان را به اسلام و ارزش های دینی نسبت ندهند. آزادگان و تشنگان حقیقت بدانند که اسلام ناب محمدی غیر از آن دینی است که امویان معرفی کردند و اگر امروز اسلام ناب و ظلم ستیز همچون خورشید عالم تاب بر تارک جهان می درخشد، به برکت خون سرخ حسین (ع) و قیام نینواست.(3)
اهل بیت (ع) چشمه های فضیلت
مکتب حیات بخش اسلام برای پیروان خود در زندگی فردی و اجتماعی نقش هایی را تعیین نموده که مسلمانان باید به ارزیابی آن بپردازند. این جاست که افراد به الگو نیاز دارند تا با مراجعه به آن به ارزیابی نقش فردی و اجتماعی خویش بپردازند.
شخصیت های مرجع از معیارهایی هستند که هر کس هنگام ارزیابی نقش خود در یک موقعیت معین از آنان استفاده می کند، فرد با این ارزیابی می تواند مشخص کند که آیا نقش خود را درست ایفا کرده یا نه؟(4)
پیامبر اکرم(ص) اهل بیت خود را به مثابه سرچشمه های معارف ناب به امت معرفی کرده تا آنان پس از رحلت آن حضرت از داشتن اسوه محروم نباشند.
و با بهره گیری از این ستارگان فروزان راه کمال را در پیش گیرند و در زندگی فردی و اجتماعی دچار تحیر و سردرگمی نشوند. متأسفانه با آن همه تأکید رسول الله (ص) جامعه ی اسلامی پس از رحلت آن بزرگوار راه دیگری را پیش گرفت و از آن الگوی کامل و جامع بهره ی درست نبرد و تاوان سختی را در این راه متحمل گردید. اما با حماسه ای که کاروان دشت نینوا در کربلا بر پا نمود، روندی که بنی امیه در جهت کاهش منزلت اهل بیت (ع) در پیش گرفته بود، متوقف شد و به تدریج عداوت ها تبدیل به مودت گردید و هر چه از واقعه خونین کربلا می گذشت، دوستداران و شیفتگان خاندان پیامبر (ص) بیش تر می شدند(5) و هر چه زمان می گذرد دل ها و احساسات عمومی به سوی محبت خاندان وی معطوف می گردد و این محبت فقط در سینه ها حبس نمی گردد، بلکه با شور و هیجان توصیف ناپذیر هر ساله در تمام عالم به صورت سوگواری و عزاداری متجلی می شود.
یکی از مراجع تقلید در این زمینه می نویسد: این مراسمی که به عنوان عزاداری آن حضرت در هند، پاکستان، عراق، ایران، لبنان، بحرین، مصر و نقاط دیگر به نام زیارت قبر مطهر به به خصوص در شب ها و روزهای مخصوص مانند: عرفه، نیمه رجب، نیمه شعبان، اربعین و عاشورا برگزار می شود نشان می دهد که حسین (ع) قلوب همه را مالک شده و مردم حتی بیگانگان، عاشق و دلباخته او شده اند.(6)
به علاوه عزاداری و سوگواری هایی که در طول سال و در نقاط مختلف عالم برگزار می شود، خود آثار اجتماعی، سیاسی، تربیتی و اخلاقی داشته و دارد و این ها همه گامی مؤثر در اسوه قرار گرفتن خاندان نبوت می باشد و موجب شوکت و ترقی شیعه می شود، زیرا شایسته ترین رهبران را دارد.
بدعت ستیزی
دین خدا همیشه از سوی دشمنان در معرض، تحریف، سوء استفاده، تفسیر نادرست و بدعت آفرینی است، لذا وظیفه دانشمندان، حفظ دین و معتقدات اسلامی از تحریفات و مقابله با بدعت هاست.
نبی مکرم اسلام(ص) می فرماید:” اذا ظهرت البدع فی امتی فلیظهر العالم علمه؛(7) هرگاه بدعت ها آشکار شود، دانشمند باید علم و دین خویش را آشکار کند.”
امام حسین (ع) برای عمل به این تکلیف الهی به دفاع از حریم دیانت پرداخت و از انگیزه های قیام خود، احیای دین و بدعت ستیزی را برشمرد. تأکید آن حضرت بر رفتن به راه و روش پدرش امیرالمؤمنین (ع) و جدش رسول خدا(ص) نیز گونه دیگری از همین بدعت ستیزی و حفاظت از دین است.
آن چه بنی امیه از آن دم می زدند، چهره ای تحریف یافته و مسخ شده از آیین حضرت محمد (ص) بود، زیرا معتقدان به این نوع اسلام تعارضی میان آن و ستم ها و فسادهای یزید نمی دیدند.
واقعه عاشورا ثابت کرد آن چه بر جامعه مسلمین حاکم و جاری است، اسلام ناب محمدی نیست.
تکریم انسانیت
در جبهه حق مؤمن ارزش و کرامت دارد و کرامتش نشأت گرفته از ارزش حق است. انسان ها احترام دارند و به لحاظ ایمانشان مورد تکریم هستند. سالار شهیدان در روز عاشورا به یاران خویش عزت بخشید و به آیندگان درس عزت و سرافرازی آموخت. یاران خود را با وفاترین یاوران حق دانست. خود را به بالین یکایک شهیدان می رساند و سر آنان را بر دامن می گرفت و در این باره بین آنان تفاوت قائل نمی شد. هم بر بالین فرزندش حضرت علی اکبر (ع) حاضر شد و هم بر بالین غلام خویش.
وقتی حر آگاه شد و توبه کرد و به لشکر امام پیوست. تردید داشت که ابا عبدالله (ع) او را می پذیرد یا نه؟ اما امام او را به بخشایش و رستگاری نوید داد.(8) ارج نهادن سالار شهیدان به فداکاری یارانش نشانه ی تکریم انسان و انسانیت است. حسین بن علی (ع) کنار پیکر خونین اصحاب شهید خویش می آمد؛ آنان را آغشته به خون می دید و عطر شهادت را از اجساد مطهرشان استشمام می کرد و آنان را ستایش می نمود و قاتلانشان را سرزنش می کرد.
شخصیت دادن به افراد با ایمان و فداکار در راه خدا و دین پیامد عاشوراست که از امام حسین (ع) آموخته می شود. جامعه ای که وارث فرهنگ جهاد و شهادت است، باید برای چنین انسان های از جان گذشته حرمتی عظیم قائل شود تا این مسیر خدایی همواره پر جاذبه باقی بماند مشتاق داشته باشد(9).
پی نوشت ها :
1.الاحتجاج، ابومنصور طبرسی، ج 2، ص 32.
2.مجموعه آثار شهید مطهری (ره)، ج 17، ص 57.
3. ماهنامه معرفت، ش 59، آبان 1381، ص 35-34.
4. درآمدی بر جامعه شناسی، بروس کوئن، ترجمه ی محسن ثلاثی، ص 48.
5. مجموعه آثار شهید مطهری (ره)، همان، ص 57.
6. پرتوی از عظمت حسین (ع)، لطف الله صافی گلپایگانی، ص 432.
7. اصول کافی، محمد یعقوب کلینی، ج 1، ص 54.
8. مقتل الحسین، سید عبدالرزاق مقرم، ص 290.
9.پیام های عاشورا، جواد محدثی، ص 55.
منبع: نشریه پاسدار اسلام، شماره 337.