ایمانی که سودی ندارد
«یَوْمَ یَأْتىِ بَعْضُ ءَایَاتِ رَبِّکَ لَا یَنفَعُ نَفْسًا إِیمَانهُا لَمْ تَکُنْ ءَامَنَتْ مِن قَبْلُ أَوْ کَسَبَتْ فىِ إِیمَانهِا خَیرْاً »؛
[اما] روزى که پارهاى از نشانههاى پروردگارت [پدید] آید، کسى که قبلًا ایمان نیاورده یا خیرى در ایمان آوردن خود به دست نیاورده، ایمان آوردنش سود نمىبخشد.در کمال الدین از حضرت صادق(علیه السّلام) روایت شده که «الآیات هم الأئمه علیهم السلام و الآیه المنتظره القائم علیه السّلام» یعنی “آیات” عبارت از ائمّه است و “آیت منتظره”، حضرت قائم علیه السّلام است و در روز ظهورش که با شمشیر به پاخیزد، ایمان کسى که پیشتر ایمان نیاورده باشد، به وى سود نرساند، گرچه به پدران گذشته وى ایمان آورده باشد.[2]
آیا با «ظهور» درهای «توبه» بسته می شود؟
همچنین آن حضرت فرمودند: مقصود خروج قائم منتظر از ما است. سپس فرمودند: خوشا به حال شیعیان قائم ما که در حال غیبتش انتظار ظهورش را دارند و در حال ظهورش از او فرمان می برند. آنان دوستان خدایند که نه ترسى دارند و نه اندوهگین می شوند.[3]
آن روز که این نشانه ها صورت پذیرد، ایمان آوردن افراد بىایمان و آنها که عمل نیکى انجام ندادهاند، پذیرفته نخواهد شد” و درهاى توبه به روى آنان بسته مىشود، زیرا توبه و ایمان در آن هنگام، صورت اجبارى و اضطرارى به خود مىگیرد، و ارزش ایمان و توبه اختیارى را نخواهد داشت. [4]
در قرآن آیات فراوانی به موضوع توبه و ناامید نشدن از رحمت الهی پرداخته است. در کنار آیاتی که به طور مطلق درباره پذیرش توبه بندگان سخن می گوید، برخی آیات نیز توبه کردن را در شرایط خاصی بی ثمر می داند.
در این باره به آیات 84 و 85 سوره غافر و سوره نساء ، آیه 17 و18اشاره می شود:
سوره غافر/آیات 84 و 85 :
«فَلَمَّا رَأَوْاْ بَأْسَنَا قَالُواْ ءَامَنَّا بِاللَّهِ وَحْدَهُ وَ کَفَرْنَا بِمَا کُنَّا بِهِ مُشْرِکِینَ * فَلَمْ یَکُ یَنفَعُهُمْ إِیمَانهُمْ لَمَّا رَأَوْاْ بَأْسَنَا سُنَّتَ اللَّهِ الَّتىِ قَدْ خلت فىِ عِبَادِهِ وَ خَسِرَ هُنَالِکَ الْکَافِرُونَ »؛
پس چون سختى [عذاب] ما را دیدند گفتند: «فقط به خدا ایمان آوردیم و بدانچه با او شریک مىگردانیدیم کافریم.
و[لى] هنگامى که عذاب ما را مشاهده کردند، دیگر ایمانشان براى آنها سودى نداد. سنّت خداست که از [دیرباز] درباره بندگانش چنین جارى شده، و آنجاست که ناباوران زیان کردهاند.
سوره نساء/ آیه 17 و 18 :
«إِنَّمَا التَّوْبَهُ عَلىَ اللَّهِ لِلَّذِینَ یَعْمَلُونَ السُّوءَ بجِهَالَهٍ ثُمَّ یَتُوبُونَ مِن قَرِیبٍ فَأُوْلَئکَ یَتُوبُ اللَّهُ عَلَیهْمْ وَ کاَنَ اللَّهُ عَلِیمًا حَکِیمًا * وَ لَیْسَتِ التَّوْبَهُ لِلَّذِینَ یَعْمَلُونَ السَّیِّاتِ حَتىَّ إِذَا حَضرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ إِنىِّ تُبْتُ الْانَ وَ لَا الَّذِینَ یَمُوتُونَ وَ هُمْ کُفَّارٌ أُوْلَئکَ أَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَابًا أَلِیمًا»؛
توبه، نزد خداوند، تنها براى کسانى است که از روى نادانى مرتکب گناه مىشوند، سپس به زودى توبه مىکنند اینانند که خدا توبهشان را مىپذیرد، و خداوند داناى حکیم است.
و توبه کسانى که گناه مىکنند، تا وقتى که مرگ یکى از ایشان فرارسد، مىگوید: «اکنون توبه کردم»، پذیرفته نیست و [نیز توبه] کسانى که در حال کفر مىمیرند، پذیرفته نخواهد بود، آنانند که برایشان عذابى دردناک آماده کردهایم.
درهای توبه بر چه کسانی بسته می شود
بر اساس این آیات توبه 3 دسته از مردم حقیقی نیست و سودی به حالشان ندارد:
1. کسی که به واسطه دیدن عذاب الهی توبه می کند.
چرا که به هنگام “نزول عذاب” درهاى توبه بسته مىشود، و اصولا اینگونه ایمان اضطرارى فایده ایمان اختیارى را نمىتواند داشته باشد، و زائیده آن شرائط فوق العاده است، به همین دلیل هر گاه طوفان بلا فرو بنشیند راه گذشته خود را از سر مىگیرند.
2. هرگاه کسی معاند باشد و گناهش از روی نادانی و جهالت نباشد.
منظور از “جهالت”در آیه مورد بحث طغیان غرائز و تسلط هوس هاى سرکش و چیره شدن آن ها بر نیروى عقل و ایمان است، و در این حالت، علم و دانش انسان به گناه گرچه از بین نمىرود اما تحت تاثیر آن غرائز سرکش قرار گرفته و عملا بى اثر مىگردد، و هنگامى که علم اثر خود را از دست داد، عملا با جهل و نادانى برابر خواهد بود.
ولى اگر گناه بر اثر چنین جهالتى نباشد بلکه از روى انکار حکم پروردگار و عناد و دشمنى انجام گیرد، چنین گناهى حکایت از کفر مىکند و به همین جهت توبه آن قبول نیست، مگر این که از این حالت بازگردد و دست از عناد و انکار بشوید.
3. توبه کسی که مرگش فرارسیده است.
کسانى هم که آستانه مرگ قرار مىگیرند و مىگویند اکنون از گناه خود توبه کردیم توبه آنان پذیرفته نخواهد شد. زیرا در حال احتضار و در آستانه مرگ، پردهها از برابر چشم انسان کنار مىرود، و دید دیگرى براى او پیدا مىشود، و قسمتى از حقایق مربوط به جهان دیگر و نتیجه اعمالى را که در این زندگى انجام داده با چشم خود مىبیند و مسائل جنبه حسى پیدا مىکند، واضح است که در این صورت هر گناهکارى از اعمال بد خود پشیمان مىگردد، و همانند کسى که شعله آتشى را نزدیک خود ببیند از آن فرار مىکند.[5] بر این اساس به نظر می رسد بسته شدن باب توبه در هنگام ظهور از این جهت است که مخالفان وقتی قدرت شمشیر حضرت را می بینند چاره ای جز تسلیم نمی یابند و در این هنگام توبه ای که از سر ناچاری باشد بی فایده است. در واقع قیام حضرت مهدی (علیه السلام) بر ایشان در حکم عذاب الهی است که در همین دنیا بر سر ایشان فرود می آید.
ولی چنان چه پیشتر نیز گفتیم برخی از روایات به صراحت با دیدگاه بسته شدن توبه به هنگام ظهور مغایرت دارد. از آن جمله روایاتی که درباره دعوت حضرت مهدی (علیه السلام) به اسلام و خاندان اهل بیت (علیهم السلام) در منبر ایشان در روز ظهور و سپس در مسیر حرکت ایشان به سوی مدینه رسیده است.[6] همچنین درباره یاران امام مهدی (علیه السلام) نقل شده است:
«لا یَأْتُونَ عَلَى أَهْلِ دِینٍ إِلَّا دَعَوْهُمْ إِلَى اللَّهِ وَ إِلَى الْإِسْلَامِ وَ إِلَى الْإِقْرَارِ بِمُحَمَّدٍ » [7]
بر اهل هیچ آیینی وارد نمی شود مگر این که آن ها را به خداوند و اسلام و اقرار به رسالت حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) دعوت می کند.
حلّ یک تعارض
برای حل تعارض مطرح شده میان خلق محمدی حضرت مهدی (علیه السلام) و دعوتگری ایشان به اسلام و پیامبر و اهل بیت (علیهم السلام) و از دیگر سو روایاتی که ذیل آیه 158 سوره انعام آمده است، پس از جمع بندی روایات به نظر می رسد مسئله بسته شدن ابواب توبه مربوط به بخشی از قیام حضرت است که مراحل روشن گری توسط ایشان و صحابی و یارانشان به اتمام رسیده است و در واقع بر همگان درباره حقانیت اهل بیت (علیهم السلام) حجت تمام شده باشد.[8]
در واقع حضرت مهدی (علیه السلام) تنها با کسانی می جنگند که جز زبان شمشیر چیزی نمی فهمند و شمشیر انتقام ایشان فقط بر گردن ستمگران و پیروان ایشان فرود می آید. ایشان به سیره و روش پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله ) رفتار می کنند که در باره سیره نبوی آمده است:
«تمام جنگ های پیامبر (صلی الله علیه و آله) برای دفاع از حق و پیروان آن ها و برای حمایت از دعوت حق بوده است و از این رو دعوت قبل از آغاز به جنگ شرط جواز جنگ مقرر شده است و دعوت فقط با حجت و دلیل انجام می شود ونه با شمشیر و نیزه[9]»
فرصت طلاییِ نجات
شیعه بر اساس ادله نقلی معتقد است که امام عصر (عج) پس از ظهور خود، تغییر و تحولات بزرگی در عرصه فکر و عقل بشر ایجاد خواهد کرد.و در اثر تکامل عقلی که پس از ظهور در بشر حاصل می شود، زمینه برای ایمان اختیاری بسیاری از مردم فراهم می شود.[10] بر این اساس کسانی که پس از اتمام حجت امام هنوز عناد دارند و خود را در مواجهه شمشیر حضرت می یابند، دری از توبه را پیش روی خود گشوده نخواهند دید.
بنابراین با توجه به اتفاقاتی که پیش از ظهور حضرت مهدی (علیه السلام) زمینه ساز ظهور ایشان می شود و ناامیدی کامل که گریبان گیر جوامع بشری می شود. همچنین معجزات آسمانی (ندای آسمانی) که در ماه رمضان سال ظهور رخ می دهد و قدرت حضرت در جلب گروه های مردمی با پرورش قوای عقلی و معرفتی آنان و رحمت و لطف فراگیر و بی نظیر امام، برای فطرت جمعی بشر تردیدی در پیوستن به امام و جهالتی باقی نخواهد ماند و کسانی که با این وجود از قبول دعوت ایشان سر باز زند، در مقابل چهره قهر و شمشیر ایشان و با مشاهده عذاب و مرگ، راهی برای توبه نخواهند داشت.
پی نوشت:
[1]. روایاتی نیز با همین مضمون ذیل آیه 29 سوره سجده آمده است که برای رعایت اختصار از بیان آن صرف نظر کردیم [2]. کمال الدین و تمام النعمه، ج1، ص: 18 [3]. همان، ج2، ص 357 [4]. تفسیر نمونه، ج6، ص: 47 [5]. تفسیر نمونه، صص 196، 313،315 [6]. ر.ک: بحارالانوار، ج 52، ص 308 [7]. محمد بن حسن صفار، بصائرالدرجات،ج1، ص 492 [8]. ر. ک: امام مهدی و توبه پذیری، نصرت الله آیتی . مشرق موعود، شماره سوم [9]. شیخ محمد عبده، تفسیر المنار، ج2، ص 215 به نقل از علی رضا رمضانیان ، شهاب ثاقب. [10]. ر. ک: شهاب ثاقب، آسیب شناسی مباحث مهدویت، علی رضا رمضانیان.