قرآن کتاب اندیشه و عمل(1)

قرآن کتاب اندیشه و عمل(1)

نویسنده: سید جواد حسینی

اسلام دین اندیشه و تفکر، و قرآن کتاب خرد، اندیشه و تعقل و عمل است، هر انسانی که کم‌ترین اطلاعی از قرآن داشته باشد و یک نگاه اجمالی به آن نموده باشد، این مطلب را به خوبی در می‌یابد که هیچ صفحه از صفحات قرآن نیست که در آن از اندیشه، فکر،‌تعقل، تدبر، دقت و عبرت و … هم چنین عمل و رفتار، ‌سعی و تلاش سخن یا سخنانی به میان نیامده باشد.
مرحوم علامه طباطبایی می‌گوید: «چیزی که قابل شک و تردید نیست، ‌این مسأله است که حیات و زندگی انسان یک حیات فکری است، بدون اندیشه زندگی انسان پا نمی‌گیرد در نتیجه هر چه اندیشه صحیح‌تر و کامل‌تر باشد حیات انسان نیز دیر پاتر خواهد بود، و این حقیقت را قرآن در آیات مختلفی مانند سوره انعام، آیه 122، زمر،‌آیه 9؛ و مجادله،‌ آیه 11 و… بیان نموده است.[1] در قرآن کریم بیش از هزار بار از «علم» و دانش (محصول اندیشه) در «ماده» و شکل‌های مختلف سخن به میان آمده، و بیش از پنجاه نوبت به صورت‌های گوناگون از «عقل و تعقل» و مدح آنهایی که عقل خود را به کار می‌گیرند، و مذمت و سرزنش از آنهایی که فکر و اندیشه را به کار نمی‌بندند، سخن به میان آمده است و بیش از 17 آیه، به صراحت تمام بشریت را به تفکر و اندیشه دعوت نموده، و بخش پایانی بسیاری از آیات با تفکر یا تعقل و یا تذکر «لعلهم یتفکرون…»[2] خاتمه می‌یابد.
و افزون بر ده مورد جمله‌ «اُنظُروا» و مشتقات آن مردم را به دقت و اندیشه در سرگذشت پیشینیان و خلقت بعضی موجودات دعوت نموده و در چهار آیه صریحا مردم را دعوت نموده که درباره قرآن، این کتاب اندیشه، اندیشه کنید.[3] و همین طور حکم فقه و تفقه (= فهم) و… که حکایت از فهم و اندیشیدن دارد در قرآن آمده است. مرحوم طباطبایی می‌گوید: «الفاظی که در قرآن درباره اندیشه و تفکر به کار رفته و انواع آن را بیان می‌کند بیش از بیست نوع است، مانند گمان، حسبان، شعور، ذکر، عرفان، فهم، فقه، درایت، یقین، فکر، رأی و نظر، زعم، حفظ، حکمت، آگاهی و خبرویت، شهادت و عیان بودن، عقل، بصیرت و… و فکر عبادت است از سیر و مرور هر معلومات موجوده برای دستیابی به مجهولات.»[4] در مورد عمل و کار و تلاش هم در قرآن آیات عدیده‌ای داریم، بیش 354 مرتبه، «عمل» در صورت‌ها و شکل‌های گوناگونی به کار رفته است، و افزون بر 65 مورد عمل در کنار ایمان «آمنوا و عملوا الصالحات؛ ایمان آوردند و عمل شایسته انجام دادند»[5]. در قرآن آمده و همین طور مصداق‌هایی که برای عمل شایسته بیان شد، و سرگذشت‌هایی که از عمل‌های نیک و نیکان بیان شده است[6] و… همه نشان از آن دارد که این کتاب، سراپا کتاب «اندیشه و تفکر»، «عمل و تلاش» است. برای اثبات مدعای فوق به برخی موارد عینی از آیات قرآنی، در دو بخش اشاره می‌کنیم:

الف. جایگاه اندیشه و تفکر در قرآن:

با زبان‌ها و بیان‌های مختلفی این امر در قرآن کریم مطرح شده است:

1. دعوت به اندیشه درباره تمام هستی:

«در آفرینش آسمان‌ها و زمین، و آمد و شد شب و روز، و کشتی‌هایی که در دریا به سود مردم در حرکتند، و آبی که خداوند از آسمان نازل کرده، و با آن، زمین را پس از مرگ زنده نموده، و انواع جنبندگان را در آن گسترده، و (همچنین) در تغییر مسیر بادها و ابرهایی که میان زمین و آسمان مسخرند، نشانه‌هایی است برای مردم خردمند و دارای اندیشه».[7] در آیه فوق در مورد تک تک موجودات هستی دعوت به اندیشه و تفکر نموده، و گاهی هم به صورت جزیی برخی موجودات و مخلوقات مورد توجه قرار داده شده و فرمان می‌دهد درباره آن‌ها اندیشه کنید، مانند:
ـ اندیشه درباره قرآن: در آیات بسیاری دستور می‌دهد که درباره قرآن اندیشه کنید از جمله می‌فرماید: «آیا درباره قرآن نمی‌اندیشند؟ اگر از سوی غیر خدا بود، اختلاف فراوانی در آن می‌یافتند».[8] ـ اندیشه درباره انسان: «و فی انفسکم افلا تبصُرون؛[9] و در وجود خود شما (نیز آیاتی است برای اندیشه، آیا نمی‌بینید ( و در آن اندیشه نمی‌کند)؟
ـ اندیشه درباره تاریخ گذشته و گذشتگان:
در بیش از ده آیه دستور داده شده که در زمین سیر و سیاحت داشته باشید، و درباره گذشتگان و تاریخ آن اندیشه و تدبر کنید، و از وضع آنها درس بگیرید، از جمله می‌فرماید: «قل سیروا فی الارض فانظروا کیف کان عاقبه الذین من قبل…؛[10] بگو در زمین سیر کنید (و جهان گردی داشته باشید) و بنگرید (و اندیشه کنید) عاقبت کسانی که قبل از شما بودند چگونه بود (و سرانجام به کجا رسیدند).
امام صادق ـ علیه السّلام ـ به عنوان قرآن ناطق می‌فرماید: «… یمرّ بالخربه او بالداء فیقول این ساکنون این بانوک مالک لا تتکلمین؛ فکر و اندیشه این است که هر گاه از کنار ویرانه یا خانه‌ای (که از ساکنان خالی شده) می‌گذرد، بگوید: ساکنان تو کجا رفتند؟ بنیان گزارانت چه شدند؟ چرا سخن نمی‌گویی».[11] ـ اندیشه درباره بهار: به آثار رحمت الهی (در بهار اندیشه کن) و بنگر که چگونه زمین را بعد از مردنش زنده می‌کند، چنین کسی زنده کننده مردگان (در قیامت)؛ و او بر همه چیز تواناست».[12] ـ اندیشه درباره خلقت شتر و…: «افلا ینظرون الی الابل کیف خلقت…؛[13] آیا آنان به شتر نمی‌نگرند (و درباره آن اندیشه نمی‌کنند) که چگونه آفریده شده است؟ او به آسمان نگاه نمی‌کنند که چگونه برافراشته شده، و به کوهها که چگونه در جای خود نصب گردیده؟! و به زمین که چگونه گسترده و هموار گشته است؟ پس تذکر ده (و آنها را به اندیشیدن وادار) که تو فقط تذکر دهنده‌ای».
ـ اندیشه در عسل و زنبور عسل: «از درون شکم ان‌ها (زنبورها) نوشیدنی با رنگهای مختلف خارج می‌شود که در آن شفا برای مردم است، به یقین در این امر نشانه روشنی است برای جمعیتی که می‌اندیشند.»[14]. و هم چنین اندیشه درباره قصه‌های قرآن[15] مثال‌های و… .

2. فقط یک پند، قیام برای خدا در پرتو اندیشه:
«بگو تنها شما را به یک چیز اندرز می‌دهم و آن این که دو نفر دونفر، یا یک نفر یک نفر برای خدا قیام کنید، سپس فکر خود را به کار گیرید، «ثم تتفکّرون»[16].
در آیه فوق خمیر مایه همه تحولات و دگرگونی‌های اجتماعی و اخلاقی و سیاسی و فرهنگی را اندیشه می‌داند و بس.
پیام آورد اندیشه و خرد پیامبر خاتم ـ صلّی الله علیه و آله ـ تنها به بیان آیات اکتفا ننموده بلکه بارها می‌فرمود: «فکر ساعهٍ خیرٌ من عبادهِ سنَهٍ؛ یک ساعت اندیشیدن و فکر کردن از یک سال عبادت برتر است.[17] و علی ـ علیه السّلام ـ به عنوان قرآن ناطق فرمود: «مؤمن هر گاه بخواهد سخنی بگوید، نخست می‌اندیشد، اگر نیک بود اظهار می‌دارد و چنان چه ناپسند باشد، پنهانش می‌کند…»[18] و امام هشتم فرمود: «.. انّما العباده التفکر فی امر الله عزوجل؛ عبادت به زیادی نماز و روزه نیست. عبادت واقعیّ تفکر در کار خداوند متعال (و اسرار آفرینش) است.[19] و ابوذر که تربیت شده مکتبه اندیشه و تفکر بود کارش اندیشیدن بود «کان اکثرُ عباده ابی‎ذر التفکر؛ بیشترین عبادت ابوذر تفکرو اندیشه بود.»[20]

3. با مردم خردمندانه سخن بگو:
«ادعُ الی سبیل ربّک بالحکمه و الموعظه الحسنه…؛ با حکمت (و استدلال منطقی) و اندرز نیکو،‌به راه پروردگارت دعوت نما، و با آن‌ها به روشی که نیکوتر است (و آنها را به اندیشه وا می‌دارد) استدلال و مناظره کن.»[21] همه پیامبران آمدند که اندیشه مردم را زنده کنند. علی ـ علیه السّلام ـ می‌فرماید: «رسولان خود را پی در پی اعزام کرد تا وفاداری به همان فطرت را از آنان بازجویند، و نعمت‌های فراموش شده را به یاد آورند و با ابلاغ احکام الهی حجت را بر آنها تمام نمایند و توانمندی‌های پنهان شده عقل و خردها را آشکار سازند (و آنها را وادار به اندیشه نمایند).[22] چنان که ابراهیم در قیامش تمام تلاش خود را در بیداری اندیشه مردم به کار برد و سرانجام آنها را به خود آوردند «آنها به وجدان خویش (و اندیشه خود) بازگشتند و به (خود) گفتند: «حقا که شما ستمگرید!»[23]

4. و از مردم نیز بخواه که خردمندانه سخن بگویند:

در چهار آیه از قرآن[24] از دشمنان و مشرکان خواسته شده که نتیجه اندیشه خود را از طریق برهان و استدلال خردمندانه منطقی بیان دارند، از جمله می‌فرماید: «تلک امانیهُم قل هاتُوا برهانکم ان کنتُم صادقین؛ این آرزوهای آن‌ها است. بگو اگر راست می‌گویید (با اندیشه حرف بزنید و) دلیل خود را بیاورید.»[25]

5. سخنان را فقط با اندیشه بپذیرید:
«پس بندگان را بشارت ده همان کسانی که سخنان را می‌شنوند و (با اندیشه) از نیکوترین آنها پیروی می‌کنند. آنان کسانی هستند که خدا هدایتشان کرده و آنها خردمندان (و صاحب اندیشه‌اند)».[26]

6. تمجید از برنامه اندیشمندان:

«مسلماً در آفرینش آسمان‌ها و زمین و آمد و رفت شب و روز، نشانه‌های روشنی برای صاحبان خردو اندیشه است، همان‌ها که خدا را در حال ایستادن و نشستن و آن گاه که بر پهلو خوابیده‌اند، یاد می‌کنند،‌ و در سراسر آفرینش آسمان‌ها و زمین می‌اندیشند (و می‎گویند) بارالها این (هستی) را بیهوده نیافریده‌ای، منزهی تو، ما را از عذاب آتش نگاه دار. پروردگارا هر که را تو (به خاطر اعمالش به آتش افکنی، او را خوار و رسوا ساخته‌ای، و این چنین افراد ستمگر یاوری ندارند، پروردگارا، ‌صدای توحید را شنیدیم، که دعوت می‌کرد به پروردگار خود ایمان بیاورید و ما ایمان آوردیم. ..»[27].
6. آنهایی که اندیشه نکردند، بدتر از حیوانات و جهنمی‌اند. اندیشه و خردورزی است که انسان را به سعادت دنیا و آخرت می‌رساند، امّا آنهایی که از اندیشه بهره نبردند، در هر دو دنیا زیان کار خواهند بود، قرآن می‌فرماید: «و لقد ذر أنا جهنم کثیراً من الجن و الانس لهم قلوبٌ لا یفقُهون بها…؛ به طور مسلم گروه بسیاری از جن و انس را برای دوزخ قرار دادیم، نشانه آن‌ها این است که عقل دارند ولی با آن نمی‌اندیشند، چشم دارند و با آن (با دقت) نمی‌بینند، و گوش دارند و با آن نمی‌شنوند، آن‌ها هم چون چهارپایانند، بلکه گمراه‌تر! آنها همان غافلانند».[28] از این آیه به خوبی استفاده می‌شود که رمز انسانیت انسان و برتری آن در اندیشیدن است و اگر نه با حیوان تفاوتی نخواهد داشت.
ای برادر تو همه اندیشه‌ای
ما بقی خود استخوان و ریشه ای
آری، دوزخ جای آنهایی است که اندیشه نکردند، اندیشمندان را در دوزخ جای نیست. چنان که از زبان جهنمی‌ها می‌خوانیم: «و قالوا لو کنّا نسمع او نعقل ما کُنا فی اصحاب السعیر؛ دوزخیان می‌گویند: اگر ما گوش شنوا و عقل بیدار و اندیشمندی داشتیم در میان دوزخیان نبودیم»[29]. اندیشیدن اگر در محیطی دور از هوا و هوس و امواج تبلیغاتی مسموم، دور از تعصب‎ها و دور از لجاجتها و… باشد آثار گرانسنگی دارد از جمله این که انسان را به عمل و کردار نیک وا می‌دارد، علی ـ علیه السّلام ـ فرمود: «انّ التّفکر یدعُوا الی البرّ و العمل بهِ، تفکر (انسان را) دعوت به نیکی و عمل به آن می‌نماید».[30]

پی نوشت:

[1] . علامه طباطبایی، المیزان (تهران، دار الکتب الاسلامیه، چ چهارم، 1362)، ج 5، ص 273.
[2] . نحل، 11، 69، 44؛ رعد، 3؛ زمر، 42؛ جاثیه، 13؛ اعراف، 176؛ حشر، 21؛ بقره، 219 و 266؛ آل عمران، 191.
[3] . نساء، 82؛ محمد، 24؛ مؤمنون، 68؛ ص، 29.
[4] . المیزان، همان، ج 2، ص 259 ـ 260.
[5] . عصر، 3.
[6] . آمار ذکر شده از: المعجم المفهرس، محمد فؤاد عبدالباقی، (قاهره، دار الحدیث) استخراج شده است.
[7] . بقره، 164.
[8] . نساء، 82.
[9] . ذاریات، 21.
[10] . روم، 42.
[11] . شیخ عباس قمی، سفینه البحار، (چاپ قدیم)، ج 2، ص 383، ماده «فکر».
[12] . روم، 50.
[13] . غاشیه، 17 ـ 20.
[14] . نحل، 67.
[15] . اعراف، 176.
[16] . سبأ، آیه 46.
[17] . علامه محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، (تهران، دار الکتب الاسلامیه)، ج 6، ص 133.
[18] . نهج البلاغه، محمد دشتی، خطبه 176، ص 336.
[19] . محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، کتابفروشی اسلامیه، ج 2؛ کتاب کفر و ایمان، باب تفکر، ص 45.
[20] . سفینه البحار، (همان)، ج 2، ص 383.
[21] . نحل، 125.
[22] . نهج البلاغه، (همان)، خطبه 1، ص 38.
[23] . انبیا، 64.
[24] . بقره، 111؛ انبیا، 24؛ نمل، 64؛ قصص، 75.
[25] . بقره، 111.
[26] . زمر، 17 ـ 18.
[27] . آل عمران، آیه 190 ـ 194.
[28] . اعراف، 179.
[29] . ملک، 10.
[30] . سفینه البحار، (همان)، ج 2، ص 383، مادّه فکر.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید