معجزه کاری است بر خلاف مجاری طبیعت که با اتکاء به قدرت الهی انجام می گیرد و دارای این دو علامت است: اولا از راه تعلیم و تعلّم حاصل نمی شود. ثانیا مغلوب عامل دیگری واقع نمی گردد.[1] مرحوم آیت الله خویی(ره) در این مورد می فرماید: معجزه عبارت است از دلیلی که برای اثبات مقام ارائه می گردد. این مقام، چه مقام نبوت باشد و یا امامت، دلیل بر صدق مدعا را معجزه می گویند که به عنایت الهی صادر شده باشد.[2]
پس معجزه همانطور که گذشت عبارت است از دلیل و برهان بر اثبات یک مقام الهی. بی گمان امامان معصوم ـ علیهم السّلام ـ نیز برای اثبات مقام الهی خود در مواردی که صلاح می دیدند از خود معجزاتی نشان می دادند. ذیلا به چند مورد، اشاره می گردد:
از اصبغ بن نباته نقل شده است که روزی درمحضر امیرالمؤمنین ـ علیه السّلام ـ بودم، عده ای از اصحاب، که از آن جمله ابوموسی اشعری، عبدالله بن مسعود، انیس بن مالک، ابوهریره و… وارد شدند، به آن حضرت گفتند: از معجزاتی که خداوند به شما اختصاص داده است نشان دهید. حضرت فرمود: شما چگونه هستید و این چه سؤالی است که شما کردید…، خداوند فرموده است: «اگر کسی بعد از حجت ایمان نیاورد به عذاب سخت گرفتار خواهد شد… سپس آنان گفتند: یا امیرالمؤمنین، ما به خدا و رسولش ایمان آوردیم و به او توکل می کنیم. و بعد حضرت فرمود: به نام خدا و برکات او با من برخیزید، و ما با آن حضرت برخاستیم. و درجایی بودیم که هیچگونه آبی در آنجا نبود، در همان حال ناگهان در برابر خود باغ سرسبزی که نهرهایی از آب در آن جاری بود را مشاهده کردیم. به امام علی علیه السّلام عرض کردیم: یا امیرالمؤمنین، به خدا قسم این نشانه امامت است. و غیر آن را نیز به ما نشان دهید حضرت فرمود: این مرا کافی است و خداوند نیکو وکیل است…[3]
از قطب رواندی نقل شده است که روزی ابوصلاح کنانی به خانه امام باقر ـ علیه السّلام ـ می رود، در را کوبیده، کنیز و خدمتکار امام ـ علیه السّلام ـ می آید. در این هنگام دست به سوی او برده و اهانتی می کنند. در این زمان امام ـ علیه السّلام ـ از خانه صدا می زند و می فهماند که دیوار خانه مانع از دیدار آن حضرت نمی گردد. و سپس وارد خانه شده به حضرت می گوید: به خدا قسم این کار از روی بی اعتنایی و قصد اهانت نبود. بلکه می خواستم بر یقینم بیافزایم. امام ـ علیه السّلام ـ فرمود: اگر گمان داری که این در و دیوار وسیله ای حائل بین من و شما می شود، پس فرق میان من و شما چه خواهد بود. و بپرهیز که دیگر عملی اینگونه ناشایست به جا نیاوری.[4]
در خصوص معجزات حضرت زهرا (س) باید گفت: صدّیقه طاهره – سلام الله علیها – در عین اینکه نبی و امام نمی باشد. ولی جزء حجج الهی بوده، فعل، قول و تقریر او حجت است. و در طول زندگی آن حضرت نیز نشانه ها و علاماتی از او ظاهر گردیده است. از جمله:
ابن عباس می گوید: روزی پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ وارد خانه فاطمه زهرا (س) شد. و حسنین ـ علیهم السّلام ـ در خواب بودند و بیدار شدند و در این هنگام علی ـ علیه السّلام ـ وارد شد، رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ رو به طرف آسمان نموده فرمود: خدایا، اینها اهلبیت من اند هر پلیدی را از آنان دور گردان. در این حال حضرت زهرا (س) در خلوتگاه رفت و دو رکعت نماز خواند، پس دست به سوی آسمان برافراشت و گفت: الهی و سیّدی، اینک محمدـ صلّی الله علیه و آله ـ پیغمبر تو و علی ـ علیه السّلام ـ پسر عموی پیغمبرت، حسن و حسین فرزند زاده پیغمبرت هستند. خدایا مائده ای (نعمت) آسمانی بر ما بفرست، چنانچه که بر بنی اسرائیل فرستادی و آنها خوردند و ناسپاسی کردند. و بر ما بفرست که ما از ایمان آورندگانیم.
ابن عباس می گوید: به خدا قسم هنوز سخن فاطمه (س) تمام نشده بود که قدحی بزرگ که بوی آن نیکوتر ازمشک و عنبر بود نمایان شد. فاطمه آن را گرفته نزد پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ و علی ـ علیه السّلام ـ گذاشت. و چون علی ـ علیه السّلام ـ به آن نگاه کرد فرمود: ای فاطمه، این را از کجا آوردی، در حالی که چیزی نزد شما نبود؟ رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود: یا ابالحسن ـ علیه السّلام ـ میل کن و سؤال نکن، شکر خدا را که فرزندی به ما روزی گردانیده است مانند مریم دختر عمران، هر گاه که ذکریا ـ علیه السّلام ـ به محراب عبادت بر او وارد می شد، نزد او روزی می یافت…[5]
پس، اهلبیت عصمت ـ علیهم السّلام ـ که از مقام و جایگاه والایی برخوردار می باشند، در راستای اثبات حقانیت و جایگاه خود، علامت ها و معجزاتی را اظهار داشته اند، و حقایق پوشیده را آشکار نموده است. و هم چنین فاطمه زهرا (س) نیز، به نوبه خود، معجزاتی را اظهار نموده است که به برخی از آنها اشاره شد.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. بحار، مجلسی، ج 2، انتشارات الوفاء.
2. صدیقه کبراء، آیت الله دستغیب، انتشارات کاوه.
3. زندگانی امام رضا ـ علیه السّلام ـ ، عماد زاده، انتشارات گنجینه.
4. زندگانی حضرت زهرا از ولادت تا شهادت، سید کاظم قزوینی، چاپ علمیه قم.
پی نوشت ها:
[1] . مصباح یزدی، محمد تقی، راه و راهنما شناسی، دفتر انتشارات اسلامی، چ دوم، 1379، ص 60.
[2] . خوئی، ابوالقاسم، البیان، قم، چاپ حوزه علمیه، 1394 هـ .ق، ج1، ص 45.
[3] . مجلسی، محمد باقر، بیروت، مؤسسه الوفاء، بحار، ج 42، ص 54،
[4] . قمی، شیخ عباس، منتهی الامال، انتشارات هجرت، 1371، ج 2، ص 199.
[5] . محلاتی، ذبیح الله، ریاحین الشریعه، تهران، دارالکتب اسلامیه، ج 1، ص 130.