بهای بهشت

بهای بهشت

نویسنده: محمد حسین حق شناس

منبع : راسخون

چکیده:
مطلب از یک حدیث قدسی برگرفته شده است که با انجام دادن و عمل کردن به آن، بین پروردگار هستی و بندگان رابطه عمیق و نزدیکی حاصل می شود، چرا که یک رابطه متقابل بین آن دو وجود دارد از اینرو اگر بنده ای توبه واقعی انجام داد در برابرش خداوند به میمنت این عمل آن گناه را از دلش می زداید و اما بعد از خلافی که مرتکب شده است چه عملی باید انجام دهد؟ و چه نوع توبه ایی، توبه حقیقی و واقعی است؟ و بهترین زمان برای توبه کدام زمان است؟ و چه توبه ای مورد قبول پروردگار نمی شود؟ این‌ها سوالاتی است که به آنها پاسخ داده می شود.
اما رابطه متقابل دیگری که بین این دو وجود دارد اطاعت کردن بندگان است و در مقابلش خداوند به خاطر اطاعت بنده اش وعده ایی بزرگ داده است و این مسئله را، از حدیث قدسی و از دیدگاه آیات زیادی بیان خواهد شد و از اوصاف و نتایج آن آیات، بحث خواهیم کرد و اما اینکه خداوند به بنده مطیعش چه وعده ایی داده است؟ و چند نوع اطاعت از دیدگاه قرآن کریم داریم؟ و مرز و حدود اطاعت تا کجا و چگونه است؟ مورد بررسی قرار می گیرد تا برای جلب رضایت پروردگار، راهواری مفید و مناسب باشد. ان شاء الله.

مقدمه:
موقعیت و منصب هایی که در زندگی این دنیا برای انسانها به وجود می آید، در اثر تقابلی است که بین افراد وجود دارد به عنوان نمونه رابطه تقابلی که بین رئیس و جانشینش وجود دارد از اینرو خداوند در سوره بقره آیه 30، بندگان را خلیفه و جانشین خود قرار داده است و چنین می فرماید: وَ إِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلَئکَهِ إِنىّ‏ جَاعِلٌ فىِ الْأَرْضِ خَلِیفَهً قَالُواْ أَ تجعَلُ فِیهَا مَن یُفْسِدُ فِیهَا وَ یَسْفِکُ الدِّمَاءَ وَ نحنُ نُسَبِّحُ بِحَمدِکَ وَ نُقَدِّسُ لَکَ قَالَ إِنىّ‏ أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُون‏
(به خاطر بیاور) هنگامى را که پروردگارت به فرشتگان گفت: «من در روى زمین، جانشینى [نماینده‏اى‏] قرار خواهم داد.» فرشتگان گفتند: «پروردگارا!» آیا کسى را در آن قرار مى‏دهى که فساد و خونریزى کند؟! (زیرا موجودات زمینى دیگر، که قبل از این آدم وجود داشتند نیز، به فساد و خونریزى آلوده شدند. اگر هدف از آفرینش این انسان، عبادت است،) ما تسبیح و حمد تو را به جا مى‏آوریم، و تو را تقدیس مى‏کنیم.» پروردگار فرمود: «من حقایقى را مى‏دانم که شما نمى‏دانید.»
و این مسئله بزرگترین لطف و والاترین ارزش برای تک تک انسانها می باشد که خداوند با آن همه عظمتش، کسی که خالق تمام هستی است و به هیچ احدی نیاز ندارد و نخواهد داشت اما این لطف بزرگ را در حق بندگان ذلیل و ناتوان و همیشه در حال نیاز، قرار داده است. بنابراین از این آیه شریفه فهمیده می شود که بین خداوند متعال و بندگانش که حکم جانشینی او را دارند رابطه متقابلی وجود دارد که باید هر جانشینی عمل خواسته شده را به جا آورد تا خداوند هم در برابر آن عمل، وعده خود را به اجراء بگذارد همانطور که در زندگی دنیایی اگر معاون و جانشینی از وظیفه ایی که برایش تعیین شده انجام دهد در تقابل آن، رئیس هم وظایفی دارد.

وصول به وعده الهی:
در یکی از احادیث قدسی، حدیثی مدّ نظر است که رابطه تقابلی بین بندگان خدا و پروردگار عالم را، بیان فرموده است که طبق آیه 30 سوره بقره، خداوند انسان را جانشین خود قرار داده است لذا هر یک از انسانها باید طبق این حدیث قدسی این رابطه متقابل را حفظ کند بنابراین در این حدیث شش چیز از بنده، خواسته شده است که در مقابل هر یک از خواسته ها، خداوند هم به وعده خود عمل می کند. و این رابطه عمیقی که بین بنده و خداوند در حدیث وارد شده است، از نظر قرآن هم بیان می کنیم. اما به خاطر طولانی بودن مطلب، فقط به دو امر اولِ آن اشاره می کنیم.
خداوند متعال می فرماید: یا عبادی ستّه منّی و ستّه منکم:
بندگان من ! شش چیز از شماست و شش چیز از من:
1- المغفره منّی و التّوبه منکم.
توبه از شما و آمرزش از من.
2- و الجنّه منّی و الطّاعه منکم.
طاعت از شما و بهشت از من.
3- و الرّزق منّی و الشکر منکم.
شکر از شما و روزى از من.
4- و القضاء منّی و الرّضاء منکم.
رضا از شما و قضا از من.
5- و البلاء منّی و الصبر منکم.
صبر از شما و بلا از من.
6- و الإجابه منّی و الدّعاء منکم.
و دعا از شما و اجابت از من. (1)

1. توبه و مغفرت: « المغفره منّی و التّوبه منکم »
توبه ایی که از طرف بندگان و مغفرتی که از طرف حق تعالی صورت می گیرد نه تنها در این حدیث قدسی بیان شده است بلکه خداوند در چندین آیات به صورت پراکنده در کتاب آسمانی متذکر شده و تعدادی از این آیات را بیان خواهیم کرد.
خداوند در سوره طه آیه 82 می فرماید: وَ إِنىّ‏ لَغَفَّارٌ لِّمَن تَابَ وَ ءَامَنَ وَ عَمِلَ صَالِحًا ثمُّ اهْتَدَى‏
و حقّا که من بسیار آمرزنده‏ام کسى را که (از شرک و کفر) توبه کند و ایمان آورد و عمل‏هاى شایسته کند، سپس در هدایت استوار ماند (یا به مراحل کمال انسانیت هدایت یابد)، (زیرا کفر ایام عمر و گناهان آن و قضا و کفّاره‏هاى مربوطه و سایر حقوق الهى به محض اسلام آوردن ساقط مى‏گردد).
عملی که از بندگان خواسته شده است توبه می باشد که در این آیه به کلام لِّمَن تَابَ وَ ءَامَنَ وَ عَمِلَ صَالِحًا ثمُ‏ اهْتَدَى آورده شده است و در مقابلش، خداوند هم وعده مغفرت را داده است که به کلام وَ إِنىّ‏ لَغَفَّارٌ آمده است.
همچنین خداوند در سوره مائده آیه 39 می فرماید: فَمَن تَابَ مِن بَعْدِ ظُلْمِهِ وَ أَصْلَحَ فَإِنَّ اللَّهَ یَتُوبُ عَلَیْهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِیم‏
و هر که پس از ظلمش توبه کند و به اصلاح (عقیده و عمل) پردازد بى‏تردید خداوند بر او عطف توجه مى‏کند و توبه‏اش را مى‏پذیرد، که حقّا خداوند بسیار آمرزنده و مهربان است.
از اینرو رابطه تقابل بین خداوند و بنده در این آیه اینگونه است که توبه از طرف بنده، و از کلام فَمَن تَابَ مِن بَعْدِ ظُلْمِهِ وَ أَصْلَحَ و مغفرت از طرف خداوند، که از کلام فَإِنَّ اللَّهَ یَتُوبُ عَلَیْهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِیم‏ فهمیده می شود.
آیات دیگری هم در این زمینه می باشد که بیانگر و اشاره به همین موضوع دارد و فقط به آدرس تعدادی از آنها اشاره می کنیم که آنها عبارتند از: سوره نساء آیه 64، سوره مائده آیه 34، سوره مائده آیه 74، سوره أنعام آیه 54، سوره أعراف آیه 153، سوره توبه آیه 5، سوره توبه آیه 27، سوره فرقان آیه 70، سوره أحزاب آیه 24 و سوره تحریم آیه 8 می باشند.
توبه ایی که باید از طرف بندگان صادر شود باید دارای ویژگی ها و مراحلی باشد تا مورد مقبول پروردگار قرار بگیرد و مغفرت و بخشش شامل حال آن بنده تائب بشود.

مراحل توبه‏
حضرت على علیه السلام توبه را داراى چهار مرحله دانسته است و مى‏فرماید: « التَّوبَهُ نَدمٌ بِالقَلبِ و استِغفارٌ باللسانِ و تَرک بالجَوارح، واضمارُ الَّا یَعود »
مرحله اوّل: پشیمان شدن از جهت قلب. التَّوبَهُ نَدمٌ بِالقَلبِ
مرحله دوّم: اقرار و اعتراف و استغفار کردن توسط زبان. و استِغفارٌ باللسانِ
مرحله سوّم: ترک و رها کردن گناهان گذشته. و تَرک بالجَوارح
مرحله چهارم: تصمیم بر اینکه در آینده هم آن گناهان را تکرار نکند. واضمارُ الَّا یَعود. (2)

توبه حقیقى‏
براى هر نوع بیمارى و مرض، دوایى مخصوص وجود دارد، براى هر نوع گناهى هم باید توبه خاصّى انجام شود که آن توبه مناسب با آن گناه ‏باشد. مثلًا اگر کسی حقائقى را کتمان کند و آن حقایق می بایست براى مردم گفته مى‏شد توبه اش این است که انسان آن مسائل را با بیان رسا و گویا بیان نماید. قرآن بعد از آنکه کتمان ‏کنندگان را به سخت‏ترین نفرین‏ها تهدید مى‏کند در سوره بقره آیه 160 مى‏فرماید: إِلاَّ الَّذینَ تابُوا وَ أَصْلَحُوا وَ بَیَّنُوا فَأُولئِکَ أَتُوبُ عَلَیْهِمْ وَ أَنَا التَّوَّابُ الرَّحیم
هرگاه افراد کتمان کننده توبه نمایند و خرابى‏ها را اصلاح کنند و به جاى کتمان‏هاى خود دست به بیان حقایق دینى مکتوم در مورد خود بزنند، من نیز لطف و رحمتم را بر آنان بر مى‏گردانم و من توبه پذیر رحیمى هستم.
و در این آیه تناسب و سنخیّت توبه با نوع گناه را بیان می کند.
پس اگر شخصى نماز نخوانده است، توبه‏اش آن است که قضاى آن را انجام دهد.
و اگر شخصى به آبرو یا مال مردم تجاوزى کرده باید از شخصى که مورد ظلم قرار گرفته است، عذرخواهى کند و او را راضى نماید. نه اینکه فقط با زبان توبه کند بلکه غیر از توبه کردن باید گناهش را اصلاح کند و جبران نماید.
در قرآن کریم مکرّر در کنار جمله تابوا جمله اصلحوا هم آمده است، یعنى علاوه بر توبه و پشیمانى قلبى، باید انسانِ توبه ‏کننده اشتباهات گذشته خود را اصلاح نماید. و در برابر آن هم خداوند طبق حدیث قدسی وعده مغفرت را به توبه کننده داده است و برای نمونه آنها را بیان می کنیم:
آیه اول:
خداوند در سوره نور آیه 5 می فرماید: إِلَّا الَّذِینَ تَابُواْ مِن بَعْدِ ذَالِکَ وَ أَصْلَحُواْ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِیم‏
مگر کسانى که پس از آن (تهمت، در باطن) توبه کنند و (خود را به تسلیم در برابر حد قذف یا راضى کردن متهم) اصلاح نمایند، که به یقین خداوند آمرزنده و مهربان است.
آیه دوم:
خداوند در سوره نحل آیه 119 می فرماید: ثُمَّ إِنَّ رَبَّکَ لِلَّذینَ عَمِلُوا السُّوءَ بِجَهالَهٍ ثُمَّ تابُوا مِنْ بَعْدِ ذلِکَ وَ أَصْلَحُوا إِنَّ رَبَّکَ مِنْ بَعْدِها لَغَفُورٌ رَحیمٌ
سپس مسلّما پروردگار تو نسبت به کسانى که از روى نوعى نادانى (غفلت از عظمت حق و غلبه هواى نفس) مرتکب گناه گشته‏اند، آن گاه پس از وقوع آن توبه کرده و هم خود صالح شدند و هم (گذشته‏ها را) اصلاح نمودند، البته پروردگارت پس از آن بسیار آمرزنده و مهربان است.
و همچنین در سوره آل عمران آیه 89 و سوره بقره آیه 160 و سوره نساء آیه 146 به این امر اشاره دارد.

طرق و روشهای توبه
براى آمرزش و جبران گناهان، دستورها و اوامری بنابر آیات و روایات رسیده است که با عمل کردن به آنها باعث می شود که مورد مغفرت و بخشش خداوند قرار بگیریم که چند نمونه از آنها را بیان مى‏کنیم:

1- صدقه به صورت مخفیانه.
خداوند در سوره بقره، آیه 271 مى‏فرماید: اگر به فقرا آشکارا کمک کنید کار نیکویى انجام داده‏اید، ولى اگر همین صدقات و رسیدگى به فقرا پنهانى و مخفیانه باشد، براى شما بهتر است و کفّاره گناهان و سبب جبران بدى‏هاى شما مى‏شود.

2- هجرت و جهاد.
خداوند در سوره آل‏عمران، آیه 195 فرموده است: کسانى که هجرت کرده‏اند و به خاطر حمایت از حق از خانه‏هایشان آواره و اخراج شده‏اند و در راه من آزارها دیده‏اند و جهاد کرده و به‏ شهادت رسیده‏اند، به یقین من گناهانشان را پوشانده و آنان را خواهم بخشید.

3- اجتناب از گناهان کبیره.
خداوند در سوره نساء، آیه 31 مى‏فرماید: اگر شما از گناهان بزرگى که از آن نهى شده‏اید دورى نمایید، ما گناهان دیگرتان را مى‏بخشیم.
گناهان کبیره به گناهانى می گویند که در قرآن برای آن، وعده عذاب داده شده و یا روایات، یا عقل و یا مؤمنین آن را از گناهان بزرگ شمرده باشند.

4- انجام کارهاى نیکو.
خداوند در سوره هود، آیه 114 مى‏فرماید: به درستى که حسنات و کارهاى نیک، کارهاى بد را از بین مى‏برد.
در اسلام سفارش شده است که هر گاه کسی مرتکب گناه و اشتباهی شد، در جبران آن تلاش کند و کارهاى نیکى انجام دهد تا با کارهای نیک، آثار بد دنیوى و اخروى از گناهان را خنثی کند. و گاهى هم عمل بد، عمل خوب را خنثى و در اصطلاح کلامی، حبط مى‏کند.

5- قرض دادن، بدون آزار و اذیت.
قرآن در سوره تغابن، آیه 17 مى‏فرماید: هر گاه شما به خدا (بندگان نیازمندش) قرض نیکو بدهید، وامى که در آن بهره و آزار و توقّع و ذلّت نباشد، خداوند پاداش چند برابر عطا مى‏فرماید و گناهان شما را هم مى‏آمرزد.

6- تقواپیشگی و دوری از گناه.
خداوند در سوره انفال، آیه 29 مى‏فرماید: هر گاه تقوا داشته باشید و از گناه دورى نمایید، خداوند به شما دید خاصّى (فُرقان) مى‏دهد که به راحتى بتوانید حقّ را از باطل تشخیص دهید، به علاوه گناهان شما را مى‏پوشاند و از تقصیر شما در مى‏گذرد.

7- دعاى دیگران.
مى‏توان دعاى مؤمنین و اولیاى خدا، در حق گنهکار را از عوامل بخشش و عفو خداوند بشماریم.
و حتی در تعقیب نماز ظهر که در کتاب مفاتیح الجنان آمده است از خداوند متعال طلب مغفرت می کنیم و از او خواستاریم که تمام گناهانمان را ببخشاید تا مورد لطف و رحمت او قرار بگیریم:
اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ مُوجِبَاتِ رَحْمَتِکَ وَ عَزَائِمَ مَغْفِرَتِکَ وَ الْغَنِیمَهَ مِنْ کُلِّ بِرٍّ وَ السَّلَامَهَ مِنْ کُلِّ إِثْمٍ.
بار خدایا آنچه باعث رحمت و وسائل حتمی مغفرت تو و بهره ایی از هر نیکی و سلامتی از هر گناهی است، از تو مسئلت می جویم.
بدانیم که توبه تنها یک ‏سفارش اخلاقى نیست، بلکه یک وظیفه واجب و ضرورى است که قرآن هفت مرتبه به همه مردم، با جمله «تُوبوا» فرمان به توبه داده است. که این امر، خیر کثیری است که قابل مقایسه با امر دیگری نیست.
در حالی که باید این خیر کثیر (توبه)، فورى انجام شود و آن کسانی که در آستانه مرگ و در لحظه برخورد با غضب خداوند توبه می کنند، هیچ سودی برایشان حاصل نمی شود و بى‏فایده است. به این خاطر که در لحظه آخر به طور اجبار توبه مى‏کند و بر اساس معرفت و ندامت واقعى نیست، چنانکه فرعون هم در آستانه هلاکت و غرق شدن توبه کرد، ولى هیچ سودی عائدش نشد؟
اگر راننده در مسیرى به انحراف رفت، پس از اینکه به منحرف شدنش توجّه کند، از راهى که رفته باز مى‏گردد، ولى اگر به مسیر خود ادامه دهد و فقط به زبان بگوید: منحرف شدم، منحرف شدم، ماشین به مسیر اصلى خودش برنمى‏گردد و هیچکدام از مسافران، عذر این راننده را نمى‏پذیرند.
لذا به خاطر این اشتباه، باید جبران کند که جبران آن برگشتن از راه انحرافی است و الا توجه کردن به آن سودی نمی بخشد.
وقتی کسی از گناهی توبه می کند اثر آن توبه، فقط آمرزش گناهان نیست، بلکه بنا بر آیات و روایات آثار دیگری هم به همراه دارد که به بخشی از آنها اشاره می کنیم.

آثار توبه:

1- برخورداری از مواهب زندگى
چنانچه خداوند در سوره هود، آیه 3 می فرماید: و اینکه از پروردگار خویش آمرزش بطلبید سپس به سوى او بازگردید تا شما را تا مدّت معیّنى، (از مواهب زندگى این جهان،) به خوبى بهره‏مند سازد و به هر صاحب فضیلتى، به مقدار فضیلتش ببخشد ! و اگر (از این فرمان) روى گردان شوید، من بر شما از عذاب روز بزرگى بیمناکم !

2- نه تنها گناهان بخشیده می شود، بلکه لغزشها و گناهان به حسنات تبدیل مى‏شود.
و خداوند در سوره فرقان، آیه 70 می فرماید: مگر کسانى که توبه کنند و ایمان آورند و عمل صالح انجام دهند، که خداوند گناهان آنان را به حسنات مبدّل مى‏کند و خداوند همواره آمرزنده و مهربان بوده است !
3- توبه باعث می شود که رحمت خداوند نازل شود و موجب قدرت بیشترى ‏شود.
و خداوند در سوره هود، آیه 52 می فرماید: و اى قوم من! از پروردگارتان طلب آمرزش کنید، سپس به سوى او بازگردید، تا (باران) آسمان را پى در پى بر شما بفرستد و نیرویى بر نیرویتان بیفزاید! و گنهکارانه، روى (از حق) بر نتابید !»

4- در پی داشتن رزق و امدادهاى غیبى.
خداوند در سوره نوح، آیات 10 تا 12 می فرماید: استغفار کنید زیرا خداوند غفّار و بخشنده است * تا آسمان را به باران فراوان بر شما بگمارد * و شما را به مال‏ها و فرزندان کمک کند و برایتان باغ ها و جویبارها پدید آرد.
بارالها خواهم از تو رحمتت …. تا روم در قصر بحر مغفرت
تا نماند در وجودم یک گناه … چون تویى بخشنده و یکتا اله (3)

2. اطاعت و بهشت: « و الجنّه منّی و الطّاعه منکم »
اطاعتی که از طرف بندگان است باید در اموری باشد که خداوند در آن رضایت دارد. که در قبال آن، خداوند، بنده مطیع را روانه بهشت می کند نه تنها این مسئله از حدیث قدسی بیان شده بلکه در آیات متعددی به بیش از 25 آیه به این امر اشاره می کند. که به تعدادی از آنها می پردازیم و ما بقی را فقط به آدرس آنها اکتفا می کنیم و به نتایج و اوصاف طاعت و بهشت این آیات خواهیم پرداخت و آنها عبارتند از: سوره فتح آیه 17، سوره بقره آیه 25، سوره بقره آیه 82، سوره آل عمران آیه 195، سوره نساء آیه 124، سوره أعراف آیه 42، سوره مائده آیه 12، سوره یونس آیه 9، سوره هود آیه 23، سوره إبراهیم آیه 23، سوره کهف آیه 107، سوره توبه آیه 88 و 89، سوره توبه آیه 100، سوره مریم آیه 60، سوره حج آیه 14، سوره حج آیه 56، سوره عنکبوت آیه 58، سوره لقمان آیه 8، سوره مجادله آیه 22، سوره تحریم آیه 8، سوره سجده آیه 19، سوره غافر آیه 40، سوره شورى آیه 22، سوره محمد آیه 12، سوره تغابن آیه 9، سوره طلاق آیه 11، سوره بروج آیه 11 و سوره حج آیه 23 می باشند.
و خداوند در سوره نساء آیه 13 می فرماید: تِلْکَ حُدُودُ اللَّهِ وَ مَن یُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ یُدْخِلْهُ جَنَّتٍ تَجْرِى مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَرُ خَلِدِینَ فِیهَا وَ ذَالِکَ الْفَوْزُ الْعَظِیم‏
اینها حدود خداوند است (احکام اوست که همانند حد و مرز قابل تجاوز نیست) و هر کس از خدا و فرستاده او فرمان برد او را به بهشت‏هایى که همواره از زیر (ساختمان و درختان) آنها نهرها جارى است در مى‏آورد، در آنجا جاودانه‏اند، و این است کامیابى بزرگ.
عملکرد و رابطه بین خداوند و بنده اش در این آیه به طوری است که اطاعت از طرف بنده باشد که از کلام مَن یُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ و بهشت برین هم از طرف خداوند متعال می باشد که از کلام یُدْخِلْهُ جَنَّتٍ تَجْرِى مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَرُ خَلِدِینَ فِیهَا وَ ذَالِکَ الْفَوْزُ الْعَظِیم ‏ دانسته می شود.
1. آیه دیگری در سوره نساء وجود دارد که ایمان و عمل صالح دو شرطی است که هم براى وارد شدن به بهشت، اهمیت به سزایی دارد و هم برای اطاعت کردن بندگان مبنا و اساس است که بندگان باید بر حول این دو شرط عمل کنند و مومنان مسرور باشند که لطف و وعده خداوند سریع‏تر از وعید و قهر خداوند است. که این مسئله از حرف سین در کلمه سَنُدْخِلُهُمْ در آیه 57 سوره نساء دانسته می-شود که نشانه‏ى آینده نزدیک است. اما خداوند برای دوزخیان از حرف سوف استفاده کرده است. آنجایی که خداوند در سوره مبارکه نساء آیه شریفه 56 می فرماید: إِنَّ الَّذینَ کَفَرُوا بِآیاتِنا سَوْفَ نُصْلیهِمْ نارا.
خداوند در سوره نساء آیه 57 چنین می فرماید: وَ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَنُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدینَ فیها أَبَداً لَهُمْ فیها أَزْواجٌ مُطَهَّرَهٌ وَ نُدْخِلُهُمْ ظِلاًّ ظَلیلاً
و کسانى که ایمان آورده‏اند و عمل‏هاى شایسته کرده‏اند به زودى آنها را در بهشت‏هایى که از زیر (قصرها و درختان) آنها نهرها جارى است درمى‏آوریم، در آنجا همیشه و جاودانه باشند، آنان را در آنجا همسرانى پاک (از عادت‏هاى زنانگى و اخلاق و کردار زشت و عیوب جسمى) است، و آنها را به زیر سایه‏اى گسترده و پایدار درمى‏آوریم.
بنابراین طبق این آیه کسانی که ایمان و عمل صالح دارند به زودی بهشتی که خداوند وعده داده است به آنها می رسد.
خداوند متعال بر این دو محور یعنی ایمان و عمل صالح تاکید بسیاری دارد و بندگان مومنش را امر کرده است.
اطاعت کردنی که رابطه بندگان را با خداوند محکم می کند و خداوند هم بر حول این دو محور تاکید دارد فقط در این یک آیه محدود نمی شود بلکه در 50 آیه ایمان و عمل صالح را پشت سر هم متذکر شده است و این دو باید در مومن جمع باشد که فقط به آدرس آنها اکتفا می کنیم و بدانیم تا چه اندازه این دو امر برای خداوند مورد رضایت و مهم است.
و این پنجاه آیه شریفه به عبارت زیر می باشد:
در سوره بقره آیه 25، سوره بقره آیه 82، سوره بقره آیه 277، سوره آل‏عمران آیه 57، سوره نساء آیه 57، سوره نساء آیه 122، سوره نساء آیه 173، سوره مائده آیه 9، سوره مائده آیه 93، سوره أعراف آیه 42، سوره یونس آیه 4، سوره یونس آیه 9، سوره هود آیه 23، سوره رعد آیه 29، سوره إبراهیم آیه 23، سوره کهف آیه 30 ، سوره کهف آیه 107، سوره مریم آیه 96، سوره حج آیه 14، سوره حج آیه 23، سوره حج آیه 50، سوره حج آیه 56، سوره شعراء آیه 227، سوره عنکبوت آیه 7، سوره عنکبوت آیه 9، سوره عنکبوت آیه 58، سوره روم آیه 15، سوره روم آیه 45، سوره لقمان آیه 8، سوره سجده آیه 19، سوره سبأ آیه 4، سوره فاطر آیه 7، سوره ص آیه 24، سوره ص آیه 28 ، سوره غافر آیه 58، سوره فصلت آیه 8، سوره شورى آیه 22، سوره شورى آیه 23، سوره شورى آیه 26، سوره جاثیه آیه 21، سوره جاثیه آیه 30، سوره محمد آیه 2، سوره محمد آیه 12، سوره فتح آیه 29، سوره طلاق آیه 11، سوره انشقاق آیه 25، سوره بروج آیه 11، سوره تین آیه 6، سوره بینه آیه 7 و سوره عصر آیه 3 می باشند.

انواع اطاعت در قرآن:
1. اطاعت مطلق نسبت به خداوند، پیامبر و اولى الامر.
خداوند در سوره مبارکه نساء آیه شریفه 59 از آیات می فرماید: یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ فَإِنْ تَنازَعْتُمْ فی‏ شَیْ‏ءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ الرَّسُولِ إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ ذلِکَ خَیْرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْویلا
اى کسانى که ایمان آورده‏اید! اطاعت کنید خدا را! و اطاعت کنید پیامبر خدا و اولو الأمر [اوصیاى پیامبر] را! و هر گاه در چیزى نزاع داشتید، آن را به خدا و پیامبر بازگردانید (و از آنها داورى بطلبید) اگر به خدا و روز رستاخیز ایمان دارید! این (کار) براى شما بهتر، و عاقبت و پایانش نیکوتر است.
با وجود این سه منبع یعنی خداوند، پیامبر و اولى الامر هرگز انسانها در بن ‏بست و پشت در قرار نمى‏گیرند.
امام باقر (علیه السلام) آمده که فرمود: آیه شریفه:” أَطِیعُوا اللَّهَ…” در باره على بن ابى طالب (علیه السلام) نازل شده، ابى بصیر گفت: مردم مى‏گویند اگر درباره على (علیه السلام) نازل شده چرا نام على و اهل بیتش در قرآن نیامده؟ امام فرمود: به ایشان بگویید به همان دلیل که خداى تعالى نماز را در قرآن مجیدش واجب کرده ولى نامى از سه رکعت و چهار رکعت نبرد، تا آن که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نماز را براى مردم تفسیر کرد و به همان دلیل که حج را واجب کرد، ولى نفرمود: هفت طواف کنید تا آن که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) آن را تفسیر فرمود: و همچنین خداى تعالى آیه:” أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ” را در باره على و حسن و حسین (علیهم السلام) نازل کرد ولى نام آنان را نبرد، این رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بود که فرمود:” من کنت مولاه فهذا على مولاه” (4)
2. عدم اطاعت مطلق از کافران، منافقان، مفسدان، گناهکاران، ظالمان و….
خداوند در سوره احزاب آیه 1 می فرماید: یا أَیُّهَا النَّبِیُّ اتَّقِ اللَّهَ وَ لا تُطِعِ الْکافِرینَ وَ الْمُنافِقینَ إِنَّ اللَّهَ کانَ عَلیماً حَکیماً
اى پیامبر! تقواى الهى پیشه کن و از کافران و منافقان اطاعت مکن که خداوند عالم و حکیم است.
خداوند در سوره انسان آیه 24 می فرماید: فَاصْبِرْ لِحُکْمِ رَبِّکَ وَ لا تُطِعْ مِنْهُمْ آثِماً أَوْ کَفُوراً
پس در (تبلیغ و اجراى) حکم پروردگارت شکیبا (و با استقامت) باش، و از هیچ گنهکار یا کافرى از آنان اطاعت مکن !
خداوند در سوره اعراف آیه 142 می فرماید: وَ واعَدْنا مُوسى‏ ثَلاثینَ لَیْلَهً وَ أَتْمَمْناها بِعَشْرٍ فَتَمَّ میقاتُ رَبِّهِ أَرْبَعینَ لَیْلَهً وَ قالَ مُوسى‏ لِأَخیهِ هارُونَ اخْلُفْنی‏ فی‏ قَوْمی‏ وَ أَصْلِحْ وَ لا تَتَّبِعْ سَبیلَ الْمُفْسِدین‏
و ما با موسى، سى شب وعده گذاشتیم سپس آن را با ده شب (دیگر) تکمیل نمودیم به این ترتیب، میعاد پروردگارش (با او)، چهل شب تمام شد. و موسى به برادرش هارون گفت: «جانشین من در میان قومم باش. و (آنها) را اصلاح کن! و از روش مفسدان، پیروى منما!»

3. اطاعت مشروط نسبت به والدین
به طوری که اگر پدر و مادر به چیزی که مخالف اوامر خداوند نیست امر کردند، لازم و ضروری است‏ که پیروى کنیم، امّا اگر تلاش کردند فرزند را به غیر از خدا فرا بخوانند نباید اطاعت کرد. اما به طوری که به آنها بی احترامی صورت نگیرد.
خداوند در سوره عنکبوت آیه 8 می فرماید: وَ وَصَّیْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَیْهِ حُسْناً وَ إِنْ جاهَداکَ لِتُشْرِکَ بِی ما لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ فَلا تُطِعْهُما.
وصیّت کردیم ما انسان را که به والدین خود احسان و نیکوئى کنید و از گفته و فرموده ایشان، سر نپیچید مگر آنکه تکلیف شرک و کفر به فرزند کنند که در این هنگام اطاعت لازم نیست، بلکه مخالفت لازم است.
• مثلا اگر پدر و مادر از سفر نهی کردند، باید ترک شود.(به جز سفر واجب)
• اگر به کار شبهه ‏ناک امر کردند باید انجام داد، چون ترک شبهه مستحب و اطاعت واجب است.
• اگر از نماز جماعت نهی کنند، نباید رفت.
• اگر در جهاد فرمان خاصّی نیست و نهی شد باید به نهی آنها اطاعت کرد.
• اگر روزه مستحبی را نهی کردند باید آن را ترک کرد.

حدود اطاعت‏:
یک بار امیرالمومنین در خیبر بود. حضرت فرموند:«اذْهَبْ فَقَاتِلْ حَتَّى یَفْتَحَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَیْکَ وَ لَا تَلْتَفِتْ فَمَشَى سَاعَهً أَوْ قَالَ قَلِیلًا ثُمَّ وَقَفَ وَ لَمْ یَلْتَفِتْ فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ عَلَى مَا أُقَاتِلُ النَّاس»
برو و بجنگ و رویت را برنگردان. حضرت على هم شمشیر دستش بود همین طور که مى‏رفت یک سوالى برایش پیش آمد. خواست سوال کند، دید پیغمبر فرموده است که رویت را برنگردان. همانطور که رویش آن طرف بود، گفت: «یَا رَسُولَ اللَّهِ عَلَى مَا أُقَاتِلُ النَّاس» تا کجا بجنگیم؟ پیغمبر فرمود: بجنگ تا دست از بت پرستى و شرک بردارند چون پیغمبر این حرف را به او گفته بود، به طور کامل انجام داد. چون پیغمبر گفته: برو و روى برنگردان امیرالمومنین رفت و رو برنگرداند. وقتى هم برایش سوالى پیش مى‏آید همینطور که رویش به طرف جبهه است، سوالش را می پرسد. (5)
از این داستان چنین فهمیده می شود که اطاعت باید در همه حال، همه جانبه صورت بگیرد و اطاعت نباید در وقتی که به صلاح خودش است را اجراء و آنجایی را که به عقل خود ضرر می داند را در آن تعلل کند و این اطاعت واقعی را نمی رساند پس اطاعت از رسول باید خرد و کلان را در بر بگیرد و اوامری وجود دارد که با مصالح اساسى انسان و فردی مخالف باشد اما مصالح نوعی و مردمی و اجتماعی آن بالاتر باشد چنانکه خداوند در سوره نساء آیه 66 می فرماید: وَ لَوْ أَنَّا کَتَبْنا عَلَیْهِمْ أَنِ اقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ أَوِ اخْرُجُوا مِنْ دِیارِکُمْ ما فَعَلُوهُ إِلَّا قَلِیلٌ مِنْهُمْ‏
و اگر ما بر آنان مقرر مى‏داشتیم که (به وسیله حضور در جبهه جهاد) تن به کشتن دهید یا از وطن و خانه‏هاى خود بیرون روید، جز اندکى از آنان انجام نمى‏دادند.
بنابراین مومن باید خود را در همه حال بسنجد، و آماده کند که اگر از طرف خداوند متعال فرمان طاقت فرسایی را صادر نمود، در برابر آن چگونه عکس العملی خواهد داشت؟ آیا آن را رها خواهد کرد یا در پی انجام آن خواهد رفت اما باید بدانیم که در هنگام امتحان، افراد کمترى از عهده‏ى انجام تکلیف برمى‏آیند لذا تمام خیر و سعادت در گرو عمل می باشد.‏
و شمار مؤمنان حقیقى آنچنان اندک است که به خیر و هدایت عمل ‏کنند.
و حق تعالی در ادامه همان آیه شریفه چنان می فرماید: وَ لَوْ أَنَّهُمْ فَعَلُوا ما یُوعَظُونَ بِهِ لَکانَ خَیْراً لَهُمْ وَ أَشَدَّ تَثْبِیتاً و اگر آنچه را که بدانها پند داده مى‏شود به جا مى‏آوردند حتما برایشان بهتر و از حیث تثبیت ایمان و تقویت روح استوارتر بود.
اینکه خداوند برای کفر به طاغوت امر می کند و به تسلیم اوامر پیامبر دستور می دهد، این بالاترین موعظه و خیرخواهى الهى است.
چنانکه اوامر و نواهى در احکام باری تعالی مواعظ خداوند محسوب می شود و هر چه شخص در راه خدا گامی استوار بنهد، ثبات و ایمان او بیشتر خواهد شد. چون این عمل انسان است که در نفس و روح اثر زیادی به همراه دارد. در حقیقت به انجام رساندن احکام الهی، موجب استواری ایمان می گردد. هر چند تکالیفی را که خداوند بر دوش ما قرار داده است به ظاهر ناخوشایند و سخت به نظر بیاید اما تمامی آنها به خیر و صلاح انسان منجر می شود.

نتیجه گیری:
توبه و اطاعت از جمله کارهایی است که بندگان باید به طور احسن انجام بدهند که طریقه احسن توبه به گونه ایی است که باید به خاطر آن اشتباه یا گناهی که مرتکب شده، جبران نماید و صرفاً توبه زبانی کفایت نمی کند و همچنین بهتر است بعد از آن گناه، عمل خیر و نیکویی انجام دهد. و بعد از آن قطعا شامل مغفرت و بخشش خداوند قرار می گیرد.
و اما طریقه اولای اطاعت، همانطوری که خداوند بر آن شدیداً تاکید دارد، ایمان و عمل صالح می باشد که با داشتن این دو امر خطیر، خداوند او را در بهشتی قرار می دهد که جاودانه است و به همه کسانی که مومن هستند وعده داده است و خداوند متعال هم از خلف وعده منزه می باشد.

پی‌نوشت‌ها:

1. على، مشکینى، ‏تحریر المواعظ العددیه، 429
2. عبد الواحد، تمیمى آمدى ‏، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، 194
3. قادر، فاضلی، عرفان نماز ، 93
4. سید محمد باقر، موسوى همدانى، ترجمه تفسیر المیزان، ‏4 / 657
5. محمد باقر بن محمد تقى‏، مجلسى، بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار، 21 / 27
منابع:
1. قرآن کریم.
2. فاضلى، قادر، عرفان نماز، بی چا، بی جا، بی نا، بی تا.
3. موسوى همدانى، سید محمد باقر، ترجمه تفسیر المیزان‏، پنجم، قم ‏، دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ى مدرسین حوزه علمیه قم‏، 1374 ه ش‏.
4. مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى‏، بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار، دوم ‏، بیروت‏، دار إحیاء التراث العربی‏، 1403 ه ق‏.
5. مشکینى، على، ‏تحریر المواعظ العددیه، هشتم‏، قم‏، الهادى ‏، 1424 ه ق‏.
6. تمیمى آمدى ‏، عبد الواحد، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم‏، اول‏، قم‏، دفتر تبلیغات‏، 1366 ه ش‏.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید