امام صادق(ع) در حق جد بزرگوارش میفرماید: کسى غیر از علىبن ابیطالب طاقت تحمل علم رسول خدا(ص) را نداشت و شبیهترین افراد از فرزندان و اهل بیتش به او در لباس و فقهش، علىبن الحسین(ع) بود.
پنجم شعبان سالروز ولادت مسعود امام همام حضرت زینالعابدین(ع) است که در سال 38 هجری قمری در شهر مدینه به دنیا آمد. او در خاندان پاک رسالت قدم به دنیا گذاشت و جهانی از صفا، معنویت و دانش برای بشر به ارمغان آورد، او آمد تا شیفتگان عبادت و سالکان راه معرفت و خداشناسی را از سرچشمه زلال توحید و عرفان ناب محمدی سیراب سازد. پدرش امام حسین(ع) به سبب علاقه فراوانی که به پدر بزرگوارشان امیرالمؤمنین(ع) داشت، این مولود مبارک را «علی» نام نهاد.
به همین مناسبت شمهای از کرامات امام عارفان و ساجدان به نقل از کتاب «جلوههای اعجاز معصومین(ع)» در ادامه میآید:
*معجزات اخلاقى امام سجاد(ع)
او بعد از پدرش بهترین مخلوقات خداوند از نظر علم و عمل بود، کوشش و عبادت و زهد و روش برخورد او با مردم همه معجزه و خارقالعاده بود، از امام باقر(ع) نقل شده است که فرمود: پدرم در شبانه روز هزار رکعت نماز مىخواند و جسم مبارکش به حدى ضعیف شده بود که باد مانند خوشه گندم او را حرکت مىداد و در عبادت به مرتبهاى نائل آمد که هیچ کس به آن نرسید، از شبزندهدارى، رنگ رخسار حضرت زرد شده بود و از گریستن چشمانش چنان گرم مىشد که گویا آتش گرفته باشد، پیشانىاش از سجده پینه بسته و بینىاش شکافته شده بود.
ساق و پاهاى حضرت از ایستادن در نماز شب ورم کرده بود، وقتى او را در این حالت دیدم گریستم، پدرم رو به من کرد و فرمود: فرزندم! قسمتى از کاغذهایى که عبادت على(ع) در آنها نوشته شده را بیاور، آنها را آوردم و به او دادم.
مقدارى از آن را خواند و کنار نهاد و فرمود: چه کسى قدرت دارد و مىتواند مانند على(ع) عبادت داشته باشد؟! همه اینها خارقالعاده و از کارهاى شگفت انگیز است.
امام صادق(ع) در مدح و ثناى امیر المؤمنین على(ع) مىفرماید: هرگز دو امر بر او عرضه نشد که در هر دو رضاى خدا باشد مگر اینکه آن امرى را که نسبت به دینش سختتر بود آن را اخذ مىکرد و چیزى بر پیامبر اکرم(ص) نازل نشد، مگر اینکه على(ع) را بخواند، به خاطر اطمینانى که به او داشت و کسى غیر از على طاقت تحمل علم رسول خدا(ص) را نداشت و عملش مانند عمل کسى که رو به بهشت و جهنم دارد که امید پاداش این و ترس از جزاى دیگرى دارد. از مال خود هزار بنده به خاطر رضاى خداوند آزاد کرد که همه آنان را از دسترنج و عرق پیشانى به دست آورده بود، در حالى که غذاى خانوادهاش روغن و سرکه و خرما بود و لباس او کرباسى بیش نبود که اگر چیزى از آستین دستش بیشتر مىآمد و بلندتر بود، با قیچى آن را مىبرید و کوتاه مىکرد و شبیهترین افراد از فرزندان و اهل بیتش به او در لباس و فقهش، على بن الحسین(امام سجاد) بود.
*پیشبینى صحیح
عمران بن على حلبى مىگوید: شنیدم که امام صادق(ع) فرمود: وقتى امام زینالعابدین(ع) را با اهل بیت پیامبر(ص) نزد یزید آوردند، آنان را در خرابهاى که دیوارهایش سست بود قرار دادند.
یکى از آنها گفت: ما را در این خرابه قرار دادند تا بر سر ما خراب شود.
یکى از نگهبانان این را شنید و به زبان قبطى گفت: اینها را بنگرید، مىترسند که دیوار بر سر آنها خراب شود و این بهتر است از آنکه فردا بیرون بیاورند و یکى بعد از دیگرى گردنشان را بزنند. امام سجاد(ع) فرمود: به اذن خدا هیچ یک از این دو نمىشود و همین طور هم شد.
*دلسوزى حیوانات نسبت به فرزندان خود
از صفار و ابوبصیر و او از عبدالعزیز روایت کرده است که گفت: همراه حضرت سجاد(ع) به مکه مىرفتیم، وقتى به «أبواء» مشرف شدیم، حضرت سواره بود و من پیاده، به گله گوسفندى برخوردیم. میش مادهاى از گله عقب مانده بود و بر سر برهاش سر و صدا مىکرد، وقتى برهاش بر مىخاست، میش هم صدا مىکرد تا بره به دنبال او بیاید.
حضرت فرمود: اى عبدالعزیز! آیا مىدانى این میش ماده به برهاش چه مىگوید؟ گفتم: نه به خدا! فرمود: آن میش مىگوید: به گلّه ملحق شو، چرا که خواهرت وقتى یک ساله بود، همین جا از گله جا ماند و گرگ او را درید.
*فرجام گستاخى به کلام رسول خدا(ص)
روزى امام سجاد(ع) فرمود: مرگ ناگهانى در حق مؤمن، تخفیف گناه است و در حق کافر غم و تأسف است و مؤمن، غسل دهنده و حملکنندهاش را مىشناسد، اگر خیرى نزد خداوند داشته باشد. به حملکنندگانش مىگوید: عجله کنید، ولى اگر غیر از این باشد، مىگوید: تأخیر کنند.
ضمره بن سمره گفت: اگر این گونه باشد که تو مىگویى، پس من از تابوت مىپرم، خودش خندید و مردم را نیز خنداند.
حضرت فرمود: خدایا! ضمره، بر سخن رسول خدا(ص) خندید، و مردم را نیز خنداند، پس او را با تأسف بگیر، پس به مرگ ناگهانى مبتلا شد. بعد از آن، غلام ضمره نزد امام سجاد(ع) آمد و گفت: خدا تو را توفیق دهد، ضمره با مرگ ناگهانى مرد. به خدا سوگند صداى او را شنیدم که مانند زمان حیاتش، آن را مىشناختم، گفت: واى بر ضمره بن سمره! تمام خویشانم از من جدا شدند و من به دار جحیم رفتم و آنجا اقامتگاه من است.
امام سجاد(ع) فرمود: الله اکبر! این جزاى کسى است که به سخن رسول خدا(ص) بخندد و بخنداند.