نویسنده:سلمان قاسمی
مقدمه
رابطه تاریخی یهود با اسلام از مسایلی است که نمی توان به سادگی از کنار آن گذشت چرا که در جای جای قرآن کریم و احادیث نقش آنان به عنوان اقلیتی تاثیرگذار مطرح بوده است. این مساله با در نظر گرفتن نقش آنان در حوادث مربوط به آخرالزمان همچون زمان بعثت پیامبر صلوات الله علیه و آله مهم تر جلوه می کند. در فرهنگ دشمن شناسی قرآن کریم ” یهود “به عنوان دشمن ترین دشمنان برای کسانی که ایمان آورده اند توصیف شده است. خداوند متعال در آیه ای اعجازگونه می فرماید:” لتجدن اشد الناس عداوه للذین آمنوا الیهود و الذین اشرکوا…” (بخشی از آیه 82 سوره مائده)به تحقیق یهودیان را دشمن ترین دشمنان نسبت به مومنان می یابی و همچنین کسانی که مشرک شدند…در این آیه کریمه خداوند متعال گذشته از توصیف یهودیان به این عنوان با عطف مشرکان به یهود به شکلی زیبا تبعیت خارجی مشرکان را از یهودیان و نقش پشت پرده یهود را افشا می کند همانطور که دستهای جنایت کار آنان از زمان پیامبر تا کنون از جنگهای نظیر خندق تا جنگ های جهانی مشهود بوده است. اساساً چگونگی شکل گیری صهیونیسم و رابطه آن با یهود و دین حضرت موسی علیه السلام بحثی تاریخی است که باید در کتب تاریخ به آن پرداخت اما مساله ای که اهمیت این موضوع را دوچندان می کند این است که عده ای به خاطر اغراضی خاص دست به تحریف تاریخ زده حوادث و رویداد های تاریخی را به نفع خود مصادره کرده اند و در این میان به استناد همان تاریخ تحریف شده دست بر گلوی بشریت نهاده اند. آنان از گذرگاه این حوادث تحریف شده حقوقی را برای خود تراشیده اند که برای استیفای این حقوق جعلی خواهان به استثمار کشیدن سایر ملت ها هستند. در مقابله با این تهاجم زشت تاریخی بسیاری با نوشتن کتاب ها و مقالات سعی کرده اند تا چهره کریه و سراسر ریای این تاریخ نگاران خائن را روکنند که افرادی نظیر روژه گارودی از این دست بودند اما به خاطر سیطره همه جانبه این اقلیتٍ اکثریت ستیز بسیاری از این تقابل ها به شکست انجامیده است با این همه هر کس بنابر وظیفه انسانی خود باید تلاش کند تا صفحه تاریخ را از لوث چنین ظلم و ستم هایی پاک کند. این نوشته نیز سعی دارد به ریشه یابی واقعی و تفکیک عوامل موثر در تشکیل جنبش صهیونیسم قدمی هرچند کوچک در این مسیر بردارد.
چکیده
مقاله” قوم یهود، آیین یهودیت و علل پیدایش صهیونیسم” تحقیقی است تالیفی و حدالامکان ساده و آموزشی، که در آن به تفکیک و بررسی صهیونیسم دینی از صهیونیسم سیاسی پرداخته شده در ابتدا سعی شده است اصطلاحات مهم و کلیدی تعریف شود و در ادامه با بررسی تبارشناسی قوم یهود با تفکیک تاثیر “آموزههای عهد قدیم(تورات)”؛ “عهد جدید (انجیل)” و نقش مسیحیان صهیونیست” در شکل گیری جنبش صهیونیسم، به شکلی روشن، دلایل مذهبی و دینی موثّر در بوجود آمدن تفکر صهیونیسم را بیان کردهایم. همچنین در تحلیل ریشههای صهیونیسم سیاسی، با تفکیک آن به ریشههای قومی ـ تاریخی و امپریالیستی ـ استعماری سعی شده است که نقش این دو در تکمیل عوامل پیدایش جنبش صهیونیسم به وضوح بیان شود.
کلمات کلیدی
آیین یهودیّت؛ قوم یهود؛ صهیونیسم؛ اسرائیل؛ افسانه هولوکاست؛ پروتستانتیزم؛ صهیونیسم مسیحی؛ صهیونیسم سیاسی
ایران بزرگترین و خطرناکترین دشمن اسرائیل محسوب میشود. دشمنی ایران پس از انقلاب اسلامی به رهبری (امام)خمینی، به صورت یک دشمنی ایدئولوژیک و دشمنی واقعی درآمده و خطر افکار تندرو مذهبی در ایران از هر خطری برای اسرائیل بیشتر است.(1)
قوم یهود و آیین یهودیّت
در این بخش(2) سعی کردهایم با توجه به منابعی که در اختیار داریم و تا جایی که واقعیات تاریخی به ما اجازه میدهد جنبه مذهبی و الاهی یهودیت به عنوان آیینی آسمانی را از تفکر مبتنی بر بنیادگرایی افراطی و مطالعه انتخابی و نژادپرستانه از تورات جدا کرده و به ریشههایی بپردازیم که منجر به تشکیل فاجعهای شد که امروزه مانند غدّهای سرطانی در میان کشورهای اسلامی نمایان است. رژیمی که با انگیزههایی موهوم و ضد بشری آشکارا به نسل کشی پرداخته و با خوی حیوانی خویش روی جلّادان تاریخ را سفید کرده است. امروزه آنچه ما به عنوان صهیونیسم میشناسیم فقط گوشهای از خواب هولناکی است که امپریانیسم جهانی برای ابناء بشر دیده است. اگر چه با موجودیت رژیم جعلی اسرائیل جزئی هر چند کوچک از این خواب پریشان تعبیر شده است، امّا اگر تدبیر رهبران و متفکران بشری و بیداری تودههای مردمی نباشد بعید نیست که خودکامگان افسار گسیخته، تمدن بشری را که ثمره سالها مجاهدتِ مجاهدان تاریخ و آزادگان عالَم است با برداشت خشک و بنیادگرایانه شان از متون تحریف شده و دست نوشته خود به ورطه نابودی و هلاکت بکشانند. آنچه آشکار است اینکه این برداشت با رویکردی غرض ورزانه در صدد انتقام از تمام ارزشهایی است که برای برپایی آن چه خونها که ریخته نشده و چه هزینههای سنگین که بر دوش بشریت تحمیل نشده است. در این اوراق بر آنیم تا با کنار زدن پردههای غفلت از روی چشمان دوستان و پردههای تزویر از روی سفّاکان منفعت پرست تا حدودی حقیقت این تفکر ضد بشری را آشکار سازیم. حقیقتِ تلخی که اگر چه بسیاری برای رفع تکلیف، آن را به مسالهای کوچک در حد زیاده خواهی یک قوم یا یک کشور جعلی و یا حتی در نگاهی ساده لوحانه آن را به اختلافات داخلی یک کشور تنزل میدهند، امّا واقعیت مسئلهای است که از بسیاری از جهات پیوندی ناگسستنی با مساله آخرالزمان و رویارویی بزرگ خیر و شر دارد.
یهودیت، آیینی آسمانی
شایسته است قبل از پرداختن به اصل موضوع نکاتی چند را متذکّر شویم.یهودیت آیینی رسمی و الاهی است که از جانب خداوند متعال به دست حضرت موسی(ع) بر بنی اسرائیل عرضه شد. مومنان به این آیین آسمانی میدانستند که این آیین تا آمدن پیامبر بعدی که نشانههای آن در تورات آمده است، رسمیت دارد. و این چنین بود آیین مسیحیت تا آنکه پروردگار عالمیان با فرستادن آیین محمّدی (ص) جهانیان را به دین مبین اسلام مفتخر فرمود. و آن را جامع ادیان الاهیِ پیشین معرفی کرده و همه را دعوت به پذیرش آن کرد. پیامبر اسلام اهل کتاب را در پذیرش اسلام یا ماندن بر آیین قبلی خود مخیّر کرد و بسیاری هم با قبول شرایط اسلام بر آیین خود باقی ماندند. از آنجاییکه تمامی ادیان آسمانی از مصدر و منبع واحد نازل شدهاند از قدیم الایام معتقدان ادیان مختلف در کنار هم زندگی میکرده و هیچگونه تعارض قابل ذکری با همدیگر نداشتند. همانطور که امروز هم بسیاری از اهل کتاب در میان مسلمانان به راحتی زندگی میکنند و هیچگونه مشکلی ندارند. اما با گذشت زمان و دور شدن از عصر نبوتِ آیین یهودیت، رفته رفته غبار غفلت بر احکام اصیل آسمانی نشست و به جای آن، راههای انحرافی در جهت منفعت عدهای خاص گشوده شد.
گذر زمان با کمک دستهای پلید نامحرمان کم کم آیین آسمانی یهودیت و کتاب مقدس آن را مانند مسلکها و فرقههای غیر الاهی زمین گیر کرد. و انگار این منحرف شدنها و به بیراهه رفتنها خاصیتی جبری، در طبیعت زمان است که گذشت زمان هر چیزی را که در اختیار بشر قرار بگیرد منقلب میکند و شاید به همین خاطر پروردگار عالمیان محفوظ نگه داشتن خاتم ادیان را خود ضمانت کرد: نحن نزّلنا الذکر و انا له لحافظون.(3) اما به دلایلی، انحراف در آیین یهودیت بسیار عمیقتر از موارد مشابه خود، در تاریخ بشریت ظاهر شد تا جایی که کاملاً در تضاد با آیینی قرار گرفت که خود از دل آن برخاسته بود. امروزه در میان مومنان واقعیِ آیین الاهی یهودیت، صهیونیسم نوعی فساد و تباهی بر مبنای ملی گرایی افراطی و استعمارگری شمرده میشود. همانطور که در جریان انقلاب اسلامی، گروهی از یهودیان که همسو با جریان انقلاب فعالیت میکردند، در جریان دیدار با بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، حضرت امام خمینی قدّس سرّه اظهار داشتند: (یهودیت دین الاهی است متّکی بر توحید و احکام خداوند که بوسیله حضرت موسی کلیم الله در تورات مقدس آورده شده، در حالی که “صهیونیسم” مانند “ایسم”های دیگر، مخلوق ذهن چند نفر از دنیای غرب است که اخیراً به عنوان یک ابزار سیاسی مورد استفاده قرار میگیرد و این ابزار، عاملی شده است برای نفوذ امپریالیسم در خاورمیانه و مَحو حقوق انسانی و خدایی عدهای از افراد در این منطقه.)امام خمینی قدس سره در سخنان خود با تیز بینی خاص خود تفاوت عملکرد کلیمیان حقیقی با صهیونیستها را چنین بیان میفرمایند: (ما حساب جامعه یهود را از حساب صهیونیستها جدا میدانیم. ما با صهیونیستها مخالف هستیم و مخالفت ما برای این است که آنها با همه ادیان الاهی مخالف هستند. آنها یهودی نیستند، آنها مردمی سیاسی هستند که به اسم یهودی کارهایی میکنند و یهودیها هم از آنها متنفّر هستند.)(4) در حقیقت میتوان گفت که تمام هدف ما در این اوراق اثبات مدعای حضرت امام رضوان الله تعالی علیه با آوردن شواهدی علمی و تاریخی است. که ان شاءالله خواهد آمد.و اما نکته دوم که باز به گونهای تاکید نکته اول است، اینکه به کارگیری مکرر عبارات یهود و یهودیان و انجمنهای یهودی به معنی یکسان نگری همه یهودیان نیست. زیرا برخی از آنها همانطور که قبلاً گذشت مبرّا از همگرایی و همکاری با تشکلها و شبکههای صهیونی و اسرائیلی هستند.و سوم اینکه ذکر عبارت “ک ش و ر اسرائیل” فقط و فقط برای رساندن معنا در این اوراق آورده شده است، وگرنه با توجه به معیارهای بین المللی برای تعریف کشور به هیچ وجهی اطلاق کشور بر این مورد صحیح نمیباشد. چرا که صهیونیستهای مهاجم سرزمین کشور فلسطین را با قوه قهریّه اشغال کرده و بسیاری از ساکنان اصلی آن را اخراج یا به قتل رساندهاند. و تعداد بسیاری را هم آواره کرده و کسانی هم که در فلسطین ماندهاند از حداقل نیازها برخوردار نیستند. صهیونیستهای اشغالگر به جای فلسطینیان اخراج شده، یهودیان ممالک مختلف را به کشور اشغال شده فلسطین منتقل کرده و جایگزین ساکنان اصلی آنجا کردهاند. بر این اساس رژیم صهیونیستی به عنوان یک کشور به هیچ وجه مبنا و مشروعیت حقوقی نداشته بلکه پدیدهای جعلی و بی ریشه در منطقه به حساب میآید. چرا که طبق قواعد و حقوق بین الملل کشور متضمّن تعاریف و ویژگیهایی است که رژیم اشغالگر قدس از لحاظ جغرافیایی، تاریخی، سیاسی، و نیز ملل و اقوام تحت زیست مشمول هیچ کدام از آنها نمیباشد.(5)
نگاهی به ساختار قومی و مذهبی یهودیان
در ابتدا به خاطر نقش کلیدی و اساسی آیین یهودیت، ساختار دینی و مذهبی آن را به اختصار شرح داده و مطلب را پی میگیریم.
بسیاری میپندارند که واژه یهودی، مانند واژه آلمانی یا انگلیسی مفهوم مشخص و روشنی دارد، و همانطور که آلمانی به کسی گفته میشود که از نژاد نُردیکِ(6) سفید پوستان، وابسته به تمدن غربی و دارای فرهنگ ژرمنی میباشد و به زبان آلمانی تکلم میکند و یک عضو ملت آلمان به حساب میآید یهودی هم دارای چنین خصوصیاتی است. در بسیاری از موارد هم، محققان در مورد یهود به گونهای سخن میگویند که به نظر میرسد یهودیان جماعتی یکدست، یکپارچه و منسجمند. امّا حقیقتاً در این مورد بخصوص این گونه نیست. اگر امروز آلمانیها در کشور آلمان زندگی میکنند و بسیاری هم هستند که در کشور آلمان نیستند امّا از بسیاری از جهات با آداب و رسوم کشورشان مشترکند، یهودیان چنین مشترکاتی را در بسیاری از موارد ندارند. برای نمونه تاریخ یهود را در نظر میگیریم. با شنیدن اصطلاح تاریخ یهودی چنین برداشت میشود که یهود دارای تاریخی مستقل و جدا از سایر ملتهاست و خود دارای اشتراکات منحصر به فردی است امّا وقایع غیر قابل انکار تاریخی نشان میدهد که یهودیان در جوامع مختلفی زندگی کردهاند و این جوامع در شرایط زمانی و مکانی گوناگون تمدنها و شیوههای تولید متفاوتی داشتهاند. مثلاً یهودیهای یمن در قرن 19در یک جامعه عربی بیابانی و قبیلهای میزیستند، امّا در همان زمان یهودیان هلند در یک جامعه شهری متمدن و مبتنی بر نظام سرمایه داری غربی زندگی میکردند. با وجود این واقعیتها ما وقتی از تاریخ یهودی نام میبریم هر دو مورد به یک نسبت مد نظر ماست در حالی که از لحاظ تاریخی و علمی نمیتوان این دو را به عنوان یک تاریخ مشترک لحاظ کرد. چرا که تاریخ یک پدیده، باید اشتراکاتی هم در نوع وقایع داشته باشد تا بتوان تأثیرات وقایع گوناگون را بر اجزا و افراد آن بررسی کرد. برای مثال وقتی انقلاب صنعتی رخ داد با توجه به دو مثالی که زده شد، تأثیراتی که انقلاب صنعتی بر کشورهای اروپایی داشت بسیار فراتر و عمیقتر از تأثیراتی بود که بر کشورهایی نظیر یمن و کشورهای آفریقایی گذاشت. به همین خاطر میتوان گفت که میزان اثرپذیری یهود از انقلاب صنعتی البته با فرض اینکه آن را دارای تاریخ مستقلی بدانیم متأثر از میزان تأثیرپذیری جامعهای بود که در آن جامعه زندگی میکردند.(7) و به خاطر همین پراکندگی است که شخصیت و هویت آنان نیز متأثر از تمدن آن جامعهای است که در آن زندگی میکنند. همانطور که میبینیم یهودیان هر کشور به زبان همان کشور تکلم میکنند و نویسندگان آنها به زبان آن کشور مینویسند. و از هر جنبه فرهنگ و تمدن که بررسی کنیم متوجه میشویم که نمیتوان تمدن یا فرهنگ معینی را به عنوان تمدن و فرهنگ خاص یهودی و به تبع آن تاریخ یهودی مشخص نمود و این واقعیت آشکاری است که قابل انکار نمیباشد و اگر هم مثال نقضی بر این مدعا پیدا شود باید وجه اشتراک آن را نه در فرهنگ و تمدن بلکه در ریشههای مذهبی و البته بسیار محدود برای آن قائل شد که عموماً فاقد مکان مشخصی میباشد.
گروههای مختلف یهودی به چند دسته جداگانه تقسیم میشوند، در تقسیم¬¬بندی این گروهها دو اصل معتبر است که فرد با دارا بودن حتی یکی از این دو، یهودی محسوب میشود. این دو اصل عبارتاند از اصل عقیدتی یعنی اعتقاد و ایمان یهودی و دوم اصل نژادی یعنی متولد شدن از مادری یهودی بنا بر شرایطی که ذکر کردهاند(8). با اعتبار اصل دوم یهودی ملحد و بی دین هم، یهودی محسوب میشود و این از موارد منحصر به فرد آیین فعلی یهودیّت در مقایسه با اسلام و مسیحیت میباشد.
تقسیمات یهودیان به اعتبار اصل نژادی و محل زیست
با لحاظ کردن اصل نژادی یهودیان به 3 دسته بزرگ تقسیم میشوند.
1ـ سفارادیها(9): سفارادیها که یهودیان مشرق زمین را میگویند از نسل کسانی هستند که در شبه جزیره ایبری میزیستند. سفارادیها اشراف یهود بودند و همیشه از اینکه با اشکنازیها همراه و هم محل شوند احساس شرم مینمودند و همیشه بین آنها و اشکنازیها دشمنی دیرینهای وجود داشت. امّا با گذشت زمان، وضعیت کاملاً برعکس شد و در حالیکه سفارادیها تبدیل به اقلیت شدند اشکنازیها درتمدن غربی و هم چنین در اسرائیل موقعیت برجستهای پیدا کردند. از شخصیتهای تأثیرگذار و مهم سفارادیها میتوان به اسپینوزا فیلسوف نامدار و بنیامین دیزرائیلی یهودی که برای خدمت به اهداف صهیونیسم به ظاهر مسیحی شد و مدتی نخست وزیر انگلیس بود، اشاره کرد.
2ـ یهود مشرق زمین و جهان اسلام: به اشتباه یهودیان مشرق زمین و دنیای اسلام هم سفارادی گفته میشوند که کاملاً اشتباه است چرا که گذشته دینی و فرهنگی آنان به کلی متفاوت است.
3ـ اشکنازیها(10): عمده یهودیان شرق اروپا (روسیه و لهستان) را که اصلیت آنان آلمانی است، اشکنازی(11) میگویند. اصولاً یهودیّت مطرح امروزی و تمامی جنبشهای فکری معاصر یهودی شامل جنبش یهودی روشنگری، یهودیت اصلاحگر، یهودیت محافظهکار، جنبش قومی دیاسپورا و پونر و خصوصاً جنبش صهیونیسم در میان اشکنازیها ظهور کرد.
تقسیم یهودیان به اعتبار اصل دینی و عقیدتی
به لحاظ دینی و عقیدتی یهودیّت به چند دسته اصلی تقسیم میشوند. که از جمله آنها میتوان به یهودیت ارتدوکس، یهودیت اصلاح طلب و یهودیت محافظه کار اشاره کرد.یهودیت ارتدوکسی وارث یهودیت حاخامی و بیشتر، از قرون وسطی تا پایان قرن نوزدهم رواج داشت. آنها عقیده دارند تورات از جانب پروردگار نازل شده و تمامیت آن لازم الاجراست. البته آنها فقط حداکثر 5% پنج درصدِ یهود در دنیای غرب را تشکیل میدهند. یهودیت اصلاح طلب در آلمان ( مهد اصلاح دینی مسیحیت) ظهور کرد و نخستین فرقهای بود که یهودیت حاخامی را به چالش کشید. آنها میکوشند عقل را بر همه چیز حاکم کنند و با جداسازی عنصر دینی از عنصر نژادی فقط عنصر دینی را الزام آور میدانند. برای آنها اصطلاحاتی چون بازگشت به ارض موعود، تبعید و دوران مسیحایی بی اعتبار است. یهودیت محافظه کار، جریان فکری است که معتقد است مسلک یهودیت بیانگر روح ثابت ملت یهود میباشد. آنان اعتقاد دارند که یهودیت قادر است خود را به مقتضیات زمان منطبق سازد. آنان دین یهود را روح قومیت میدانند که این همان دیدگاه صهیونیسم است، اما با این همه مسائل دینی در اسرائیل در اختیار کامل یهودیت ارتدوکسی است. البته اصلاح طلبان و محافظه کاران عقیده ندارند که تورات از جانب خداوند نازل شده بلکه از نظر آنان تورات مجموعهای است از گفتارهای حکیمانه و افسانههای مردمی که پروردگار به پیامبران الهام کرده است از این رو انسان حق دارد بر حسب خِرَد خود یا مقتضیات زمان در آن دخل و تصرف کند و شعائر را تغییر یا در بعضی موارد حذف کند. یهودیت اصلاح طلب و محافظه کار، حاخام شدن زنان و هم جنس بازی و حاخام شدن همجنس بازان را مجاز میشمارند.(12) امروزه بزرگترین تجمع یهود در جهان یهود آمریکاست. یهودیان آمریکا سفیدپوست و اکثریت قاطع آنان اشکنازی(13) میباشند. به لحاظ دینی یهود ایالات متحده به دو دسته اصلی تقسیم میشوند: یهودیان قومی و لاادریها و دیگری مذهب گرایان. اینها گروههای یهودی مصلح در جهان هستند با اینکه گروههایی هم وجود دارند که به لحاظ کمّی دارای اقلیت میباشند. مانند یهودیان فلاشا که یهودیان اتیوپیاند، که اساساً خارج از قلمرو یهودیت حاخامی هستند و اصلاً اطلاعی از تَلمود ندارند. اگر چه در هر آرایش اجتماعی یا مذهبی اختلافاتی بین مرکز و اطراف آن وجود دارد امّا حالت یهود و یهودیت تا حدودی منحصر به فرد است. چرا که در یهودیت اساساً مرکز مدّت مدیدی است که از میان رفته است و جریانهای پیرامونی با استقلال تام رشد کردهاند. اگر بگوییم که این حاصل قرون معاصر است با نگاهی به گذشته یهود میتوان مثال نقض این مدعا را پیدا کرد. درانجمن سنهدرین(14) که در آن اقوام یهودی قرون اولیه میلادی حضور داشتند، اوضاع به همین منوال بود. در این انجمن صدوقیان حضور داشتند که آنان به یهودیتی بت پرستانه، هرمی، قاطع، خشک و خالی از ایمان به پروردگار و روز قیامت و تنها مبتنی بر قربانی دادن و عادات تخلف ناپذیر و تماماً زمینی عقیده داشتند، امّا در کنار آنان فریسیان نیز حضور داشتند که به رستاخیز و لزوم اعتقاد به آخرت قائل بودند. علی رغم این اختلافات بنیادین، در کنار هم اَعمال دینی را انجام میدادند از این جاست که گفته میشود یهودی تعریفی دوگانه دارد. یکی بر اساس عقیده و دیگری مبتنی بر نژاد. امّا امروزه تمامی این فرقهها و گروهها هر نوع عقیدهای که داشته باشند آیین یهودیت و پیروان آنها را یهودی نامیدهاند.
اشتراکات بین یهودیان مذهبی و یهودیان ملحد(15)
مورد تنفر بودن از طرف ملتهای میزبان
به قول مارک تواین(16) نویسنده مشهور و طنزپرداز آمریکایی پارهای از ملتها نسبت به یکدیگر نفرت دارند امّا همه ملل جهان یکپارچه از یهودیان متنفرند.(17) در این خصوص عوامل زیادی را میتوان به عنوان دلایل نفرت ملتها از یهودیان نام برد. اما از آنجایی که مسیحیان در طول سالیان درازی میزبانی آنان را بر عهده داشتند دو مورد زیر را میتوان از دلایل اساسی نفرت آنان از یهود نام برد:
کشتن عیسای مسیح(ع).(18)
هنگامی که عیسی(ع) به پیامبری مبعوث شد زمانی بود که یهودیان از دین و آیین آسمانی خویش منحرف شده بودند. آنان با اینکه در تورات نشانههایی از آمدن عیسی و پیامبری وی(19) دیده بودند شریعت آسمانی وی را گردن ننهادند. تا جایی که توطئه از میان برداشتن وی را چیدند. آنان برای از میان برداشتن وی کسی را اجیر کردند که داستان آن در انجیل متی باب 26 جملههای 14ـ15 چنین بیان شده است. آنگاه یکی از آن دوازده(نفر) که یهودی استخریوطی مسّما بود نزد رؤسای کَهَنه رفته گفت: مرا چند خواهید داد تا او را به شما تسلیم کنم؟ ایشان سی پاره نقره با وی قرار دادند. و در جملههای 47 ـ 49 همان باب داستان چنین ادامه پیدا میکند: و هنوز (عیسای مسیح) سخن میگفت که ناگاه یهودا که یکی از آن دوازده بود، با جمعی کثیر با شمشیرها و چوبها از جانب رؤسای کَهَنه و مشایخ قوم آمدند. و تسلیم کننده او به ایشان نشانی داده و گفته بود: هر که را بوسه زنم همان است، او را محکم بگیرید. در ساعت نزد عیسی آمده گفت: سلام یا سیدی و او را بوسید….تعبیرات زشت و موهن تلمود در مورد حضرت مسیحاز دیگر عوامل نفرت مسیحیان از یهود تعبیرات زشت و موهنی است که نسبت به آن حضرت در تلمود آمده است. تا جایی که نویسنده اثر در چاپ نخست که هیچگونه حذفی در آن اِعمال نشده، همیشه بعد از ذکر نام حضرت مسیح مومنانه بعدش جمله نابود باد عنصر شرّیر را میافزاید.(20)
بغض و کینه داشتن نسبت به دیگران
از دیگر اشتراکات بین یک یهودی مذهبی و یک یهودی ملحد بغض و کینه داشتن نسبت به دیگران است. یک یهودی مذهبی یا ملحد اعتقاد دارد که یهودیان از تبار خداوند هستند امّا اقوام دیگر از روحی پلید نشات گرفتهاند. آنان اعتقاد دارند که یهودیان نه مانند سایر مردم بلکه حتی از لحاظ جوهری بر سایرین برتری دارند. و دیگران فقط برای این آفریده شدهاند که در خدمت یهود باشند. به خاطر همین اعتقادات و با توجه به سرگذشت پر از ذلت و خواری که درآوارگیهای مستمر پشت سر گذاشتهاند خود را در صورت غلبه بر مردم مُحِقِ هر ظلمی بر دیگران میبینند و اگر آنان کوچکترین مجالی پیدا کنند از هیچ گونه جنایتی در حق غیر یهودیان فروگذار نخواهند کرد. همان طور که اتفاقات چندین ساله اخیر در کشور فلسطین گویای همین مطلب است.
اعتقاد به تعلق داشتن فلسطین به یهودیان
از دیگر اعتقادات مشترک یهودیان مذهبی و ملحد بنا بر وعدههای عهد عتیق تعلق فلسطین به آنان است. به خاطر همین مهاجرت یهودیان به فلسطین را بازگشت (به ارض موعود) لقب دادهاند و سرزمینهای در دست اعراب را سرزمینهای بازپس گیری نشده! میدانند. یعنی این سرزمین به قول عهد قدیم از نیل تا فرات متعلق به یهودیان است. منتها مدتی آنان از آنجا دور بودهاند و به دست دیگران افتاده است. در همین معنا فقرات زیادی هم در عهد عتیق یافت میشود که گذشته از تعلق فلسطین به یهودیان آنان را نیز به عنوان قومی خاص معرفی مینماید. برای آنان فقرات زیر گویای چنین مسائلی است: آن روز خداوند با ابراهیم عهد بست و فرمود: من این سرزمین را از نهر مصر تا رود فرات به نسل تو میبخشم.(21) قول داده ام سرزمین ایشان را به شما بدهم، تا آن را به تصرف خود درآورده، مالک آن باشید.(22) خداوند به موسی فرمود: که به قوم اسرائیل بگویید: وقتی که از رود اردن عبور کردید و به سرزمین کنعان رسیدید باید تمامی ساکنان آن جا را بیرون کنید… من سرزمین کنعان را به شما دادهام، آن را تصرف کنید و در آن ساکن شوید… اگر تمام ساکنان آنجا را بیرون نکنید باقی ماندگان، مثل خار به چشمهای تان فرو خواهند رفت و شما را در آن سرزمین آزار خواهند رساند.
برتر دانستن خود از دیگران
یک یهودی چه اعتقادی به خدا داشته باشد چه ملحد باشد خود را سرآمد و برتر از دیگران میداند و این برتری را به نژاد و اصالت نژادی خود نسبت میدهد. در تورات با تعابیر گوناگون به این نکته اشاره شده است و ملت یهود را تافتهای جدا بافته از دیگران ترسیم میکند. چون شما قوم مقدسی هستید که به خداوند، خدایتان اختصاص یافتهاید و از بین تمام مردم روی زمین شما را انتخاب کرده است تا برگزیدگان او باشید.(23) پس خود را تقدیس نمایید و مقدس باشید چون من خداوند خدای شما هستم… من خداوند خدای شما هستم که شما را از قومهای دیگر جدا کرده¬ام… شما را از سایر اقوام جدا ساخته ام تا از آن من باشید.(24)
آشنایی با اصطلاحات مرتبط با صیونیسم
بعد از این آشنایی اجمالی در مورد حقیقت آیین یهود و ساختار قومی مذهبی آنان، همچنین دیدگاه دیگران نسبت به آنان و شمّهای از اعتقادات مشترک آنان لازم است برای بحث در مورد جنبش صهیونیسم و علل پیدایش آن، کلمات و اصطلاحاتی را که غالباً هم در معانی متفاوت و گاه مشترک استعمال میشوند به دقت مورد توجه قرار داده تا در خلال بحث، کاربرد این اصطلاحات باعث پیچیدگی مطلب نشود. لازم به ذکر است که در این جا فقط به صورت گذرا و بنابر اقتضای این بخش که با هدفی آموزشی و روشی ساده نگاشته شده است به این اصطلاحات پرداخته میشود و خواننده گرامی برای اطلاعات بیشتر باید به منابع تفصیلی موضوع رجوع نماید.
کشور فلسطین
حدود دوهزار و بانصدسال قبل از میلاد مسیح چند قبیله عربی به منطقه فعلی فلسطین مهاجرت کردند که بعدها کنعانیون نامیده شدند. آنان چند قبیله بودند که قبیله مهم آنان یبوسیون در شهر قدس و اطراف آن سکونت داشتند.(25) اگر چه در دوران های گذشته به سرزمین فلسطین ارض کنعان هم گفته می شد اما نام فلسطین بمناسبت یکی از قبایل کریتی(26) که تقریباً دوازده قرن قبل از میلاد مسیح در سواحل مدیترانه میان یافا و غزه رحل اقامت افکنده بودند و بعدها بنام فلسطینیون معروف شدند به این سرزمین داده شده است.(27)
اورشلیم(28)
نام مرکز کشور یهودا (فلسطین) و ناحیهای در شرق دریای مدیترانه و جنوب غربی لبنان از مهمترین مناطقی است که در کتاب مقدس (عهد عتیق و عهد جدید) به کرات از آن نام برده شده و به عنوان شهر داوود و سلیمان شهرت یافته است. در عهد قدیم آمده است که نام قدیمی آن شهر یبوس بوده است و پس از آنکه داوود آنجا را فتح کرد، به اورشلیم تغییر نام داده است. در فرهنگ اسلامی این نام کاربردی ندارد و عمدتاً از واژه بیت المقدّس(29) استفاده میشود. این شهر به مناسبت ساخت نخستین خانه خدا و نخستین قبله عالَم توسط سلیمان نبی از قداست خاصی برخوردار است. گذشته از مسلمانان و یهودیان این شهر نزد مسیحیان نیز اهمیت دارد زیرا به عقیده آنان شهری است که حضرت عیسی در آن شهر مصلوب و در همانجا دفن شده، گرچه بنابر روایت انجیل از محل دفن خود برخاسته است. در ادبیات عبری اورشلیم به معنای شهر سلامت وایمنی است.(30) همانطور که گذشت این نام در کتاب مقدس به کرات آمده است از آن جمله: زیرا که شریعت از صهیون و کلام خداوند از اورشلیم صادر خواهد شد و او امتها را داوری خواهد نمود و قومهای بسیاری را تنبیه خواهد کرد.(31) آنگاه ایشان برگشتند به اورشلیم از کوه مسمّی به زیتون که نزدیک به اورشلیم است و مسافت را یک روز سبت دارد.(32) همچنین اورشلیم مکانی است که محل دفن عیسی تلقی شده و بر روی آن ضریح مقدس برپا کردهاند و همین شهر بود که یکی از نخستین کلیساهای مسیحیان تأسیس شد، و اولین مبلغان خبر رستاخیز مسیح را در جهان پخش کردند.(33)
صهیون
از لحاظ جغرافیایی کوهی است نزدیک اورشلیم(34) و یکی از چهار کوه مقدس در شهر قدس.(35) طبق روایات کتاب مقدس صهیون تپهای است در جنوب شرقی اورشلیم. در فرهنگهای یهودی آمده است که قدمت این واژه به زمان داوود برمیگردد.(36) و قلعهای داشته به نام یبوسیان که داوود یا سلیمان در قرن دهم قبل از میلاد آن را فتح کرد و معبد یا همان هیکل را بر روی آن بنا کرد که تابوت عهد در داخل آن نگهداری میشده است.(37) این واژه در برخی نوشتهها مترادف تمام سرزمین اسرائیل به کار رفته و به طور وسیع در عهد قدیم مورد اشاره قرار گرفته است. بیشترین کاربرد آن را به ترتیب در کتابهای مزامیر و اشعیا نبی میبینیم. گاهی دو واژه اورشلیم و صهیون در یک معنا و گاهی جدا از هم آمدهاند. از مهمترین مواردی که این دو واژه در کنار هم آمده است میتوان به موارد زیر اشاره کرد: و فرشتهای که به من متکلم شد مرا فرمود که ندا کرده بگو که خداوند لشکرها چنین میفرماید که بخصوص اورشلیم و صیون غیرت عظیم نمودم.(38) همچنین در جایی دیگر: زیرا که بقیه از اورشلیم و رستگاه از کوه صهیون بیرون خواهند آمد. غیرت یهوه این را بجا خواهد آورد.(39)
صهیونی
منسوب به صهیون. لقبی است که قبل از تشکیل حکومت اسرائیل به کسانی میدادند که از تأسیس این حکومت جانبداری میکردند.(40) اصطلاحاً کسی که موافق با بازگشت یهودیان به فلسطین است.
صهیونیسم
مرام و مسلک حزب بین المللی یهود(41). مسلک گروهی است که طرفدار سلطه و نفوذ یهودیان بر اقوام و ملل دیگرند.(42) نهضتی است، مایه گرفته از آرمان مسیحایی طایفه بنی اسرائیل برای رسیدن به ارض موعود و تشکیل ملت و دولتی واحد.(43) به قول پژوهشگر روسی یوری ایوانف، صهیونیسم نوین، ایدئولوژی و دستگاه کثیر الشعب سازمانها و سیاست علمی بورژوازی ثروتمند یهود است که با محافل انحصاری ایالات متحده آمریکا و دیگر کشورهای امپریالیستی دست اتحاد داده است. و محتوای اساسی آن عبارت است از شووینیسم(44) جنگو و ضد کارگری.(45) برخلاف امروز که مسئله صهیونیسم قرابت زیادی با کشور فلسطین اشغالی و اسرائیل دارد امّا در بادی امر و هنگامی که طراحان این نظریه بحث صهیونیسم را پیش کشیدند اصلاً بحث سرزمین فلسطین مطرح نبود آن روز بنابر عقاید و نظرات بنیانگذاران این مکتب فقط بحث تشکیل یک دولت یهودی و اجتماع یهودیان جهان در یک منطقه مشخص بود. همان طور که روشن شد نظریه صهیونیسم بسیار پیشتر از تشکیل دولت جعلی اسرائیل در فلسطین مطرح شد، تا به اصطلاح با جمع کردن یهودیان در یک سرزمین واحد از منافع آنان حمایت کرده و به آوارگی چند صد ساله آنان پایان دهند. هرچند از تشکیل دولت صهیونیستی اسرائیل کمتر از یک قرن میگذرد اما نظریه پردازی دربارهی آن به چند قرن پیش باز میگردد. و چه بسیار افرادی کوشیدند تا دولتی یهودی تشکیل دهند، امّا ناکام ماندند. در میان این افراد، تئودور هرتسل روزنامه نگار مجارستانی آلمانی الاصل توانست به این نقشه شوم تقریباً جامه عمل بپوشاند.
تئودور هرتسل(46)
نمایش نامه نویس و روزنامه نگاری که چیزی از فرهنگ و زبان عبری نمیدانست. پدرش بازرگانی ثروتمند بود و هرتزل در محیط مسیحی مجارستان بزرگ شد. در دانشگاه وین حقوق خواند و پس از فراغت از تحصیل به نگارش مقالات ادبی پرداخت. تا کارش بالا گرفت و به عنوان خبرنگار روزنامه “نیوفری پریس” منصوب شد. وی در جریان محکوم شدن یک افسر یهودی به نام دریفوس به جاسوسی در فرانسه وقتی افکار عمومی جامعه فرانسه به شدت بر ضد یهود به هیجان آمده بود دست به ابتکار جالبی زد. وی با بهره برداری از این حادثه با هدف کسب شهرت و تصدی رهبری جامعه یهود و ایجاد موج تبلیغات به سود آنان جزوه¬ی کوچکی را با عنوان دولت یهودی(47) تألیف کرد(48). وی در این کتاب یهودیان را به ایجاد یک دولت یهودی ترغیب کرد تا از فشار و ظلم کشورهای میزبان رهایی یابند. وی با بیان اینکه یهودیان هرکجا باشند و به دولت متبوع خود، هراندازه عشق و علاقه نشان دهند و هر قدر به هم میهنان خود خدمات ارائه کنند، هرگز به ایشان اجازه داده نمیشود که در صلح و آرامش زندگی کنند یهودیان را به سوی داشتن یک کشور مستقل تشویق میکرد. هرتسل که امروزه به عنوان بانی صهیونیسم مطرح است هرگز بیایمانی خود را نسبت به آیین یهود کتمان نمیکرد تا جایی که به گفته وی در مورد طرح صهیونیستی خود از هیچ محرک مذهبی الهام نگرفته است.(49) همچنین وی در پاسخ به اینکه چه رابطهای با تورات دارد، پاسخ داده بود که من یک متفکر آزاد هستم. از آنجایی که طرح وی طرحی کاملاً استعماری بود برای انجام این طرح دست به دامان قدرت استعماری انگلیس شد و مکان اجرای طرح نیز اهمیت چندانی برای وی نداشت. اما چون که در صدد استفاده از یهودیان بود دوستانِ وی به او گوشزد نمودند که فلسطین اسم رمزی است که در تجهیز یهودیان تأثیر بیشتری خواهد داشت.(50) هرتسل که یک دیپلمات واقع بین بود از پیشنهاد آنان استقبال کرد و از آنچه خود افسانه قدرتمند مینامید یعنی “افسانه بازگشت” بهره برداری زیادی کرد. همانطور که قبلاً اشاره شد بازگشت زمانی مفهوم پیدا میکند که قبلاً مهاجرت یا آوارگی از وطن رخ داده باشد و این در مورد یهود کاملاً متنفی بود. از نظر او فلسطین دارای معنای مذهبی زیادی نبود وی در این باره میگوید : در مورد سرزمین موعود میتوانم همه چیز را به شما بگویم الا مکان آن را…. ما باید تمام عوامل طبیعی را در نظر بگیریم…. ما باید برای تجارت جهانی خود در آینده، در کنار دریا سکنی گزینیم. و برای کشاورزی خود احتیاج به سواحل و زمینهای فراوان و وسیعی داریم. و این تقریباً تعریف همان صهیونیسم جهانی است نه فقط صهیونیسم اسرائیل. در ادامه، فعالیّتهای هرتسل منجر به تشکیل کنفرانسهایی شد که این کنفرانسها در پیشبرد اهداف صهیونیسم کمک شایانی کرد.(51)
کنفرانسهای صهیونیستی
هرتزل در ادامه فعالیتهای گسترده خود برای تأسیس دولت یهود اقدام به برگزاری یک سلسله همایشهایی کرد، تا در آن، روشهای اجرایی کردن آرمان صهیونیسم را مورد بررسی قرار دهد. این کنفرانسها غالباً در ماه اوت و در شهر بال سوئیس برگزار میشد. امّا در بعضی موارد بنا به شرایط زمانی در شهرهایی مثل لندن، هامبورگ و… هم برگزار شده است. امّا بعد از اشغال قدس کنفرانسهای صهیونیستی در قدس برگزار میگردد. شرکت کنندگان در این کنفرانسها از نمایندگان گروههای مختلف یهودی سراسر جهان هستند. این کنفرانسها به لحاظ آثار و نتایج مطلوبی که در تحقق اهداف جنبش صهیونیسم و ایجاد وحدت و انسجام میان طوایف پراکنده یهود به دنبال داشت طی یک قرن کامل از 1897 تا 1997م، 33 نشست را برگزار کردند که ده مورد اخیر آن از سال 1951 میلادی در بیت المقدس تشکیل شده است(52). بنابر نظر برخی پژوهشگران پروتکلهای دانشوران صهیون از همین کنفرانسها نشات گرفته است.
پروتکلهای دانشوران صهیون
پروتکل(53) پیش نویس قرارداد یا معاهده و سندی رسمی است بین دولتها که از سوی گروهی صاحب منصب به امضا رسیده باشد.دانشوران(54) به معنای شیوخ و رهبران دینی یهود است. امّا مفهومی گستردهتر از یک مفهوم صرفاً دینی دارد و امروزه متنفذّین در سیاست و اقتصاد و صنعت را در بر میگیرد. امّا در عبارت پروتکلهای دانشوران صهیون به معنای یک باند و گروه مخفی از بزرگان یهود است که در اثنای انقلاب فرانسه موجودیت مخفی خود را تجدید کردند و همینها بودند که در سال 1897 نخستین کنفرانس صهیونیستی جهانی خود را به ریاست دکتر تئودور هرتزل در شهر بال سوئیس برگزار کردند. امّا صهیون همانطور که گذشت تل یا تپهای است در اورشلیم و یک واژه کنعانی است نه عبری و حضرت داوود در قرن 11 قبل از میلاد کاخ خود را برفراز آن بنا کرد.(55) در حقیقت پروتکلهای دانشوران صهیون برنامه عمل جهانی صهیونیستهای سرمایه دار و اقتصاددانان یهود است برای ویران کردن بنای مسیحیت، قلمرو پاپ و در نهایت اسلام تا بتوانند بر تمام جهان استیلا یافته و بر آن حکومت کنند. با توجه به مفاد این پروتکلها و دستورات مطرح شده در آن چهره کریه و وحشتناک صهیونیستها نمایان شده و هیچ شکی باقی نمیگذارد که هدف از تشکیل دولت یهود چیزی نیست جز یک حرکت استعماری جدید با ظاهری آراسته به آیین یهودیت. پروتکلها که بیشتر بر اساس روحیات افراط گرایانه و نژاد پرستانه تَلمود بنا شده، در 24 بند تنظیم شده است، که سیاستهای کلی صهیونیستها را در زمینههای گوناگون روشن میسازد.(56) صهیونیستها بنا بر پیاده کردن مفاد همین پروتکلها زمینه انعقاد وعده بالفور را ایجاد کردند که در تاریخ یهودیان موفقیت بزرگی محسوب میشود، و در تاریخ نفوذ یهودیان در دستگاه حکومتهای استعماری نقطه عطفی به حساب میآید.(57)
اعلامیه بالفور
لرد آرتور جیمز بالفور(58) نخست وزیر انگلیس از سال 1902 تا 1905م و وزیر خارجه از سال 1916 تا 1919م. وی یک یهودی و صهیونیست تمام عیار بود. بعد از اینکه کنفرانس ششم صهیونیستی، طرح وی، مبنی بر واگذاری سرزمین اوگاندا به یهودیان را رد کرد بی درنگ طرح مکتوبی را در خصوص اسکان یهودیان در فلسطین آماده ساخت. تا نهایتاً وزارت خارجه انگلیس در دوم نوامبر 1917 اجازه تأسیس وطن ملی برای یهودیان را در فلسطین صادر کرد. نامهای که بالفور وزیر وقت امور خارجه انگلیس خطاب به ثروتمندترین یهودی آن زمان “لرد روچیلد” (59) ارسال داشت که در آن آمده بود: لرد روچیلد عزیز: بسیار خوشوقتم که از سوی دولت اعلی حضرت، بیانیه ذیل را که در خصوص عنایت حکومت، به آمال صهیونیسم، تقدیم دولت شده و با آن موافقت شده است، را اعلام نمایم: … دولت اعلی حضرت، تأسیس وطن ملی برای یهودیان در فلسطین را با نظر موافق تلقّی میکند و برای رسیدن به این هدف مساعی حسنه خود را به کار خواهد برد. مشروط بر اینکه هیچ نوع اقدامی که به حقوق ملی و مذهبی جماعات غیر یهودی در فلسطین و یا به حقوق و موقعیت سیاسی یهودیان در کشورهای دیگر لطمه بزند انجام نگیرد.(60) در زمان صدور اعلامیه بالفور (نه دهم) جمعیت فلسطین را اعراب تشکیل میدادند و تنها (یک دهم) آن یهودی بودند، که تازه نیمی از آنان را مهاجران جدید الورود تشکیل میدادند. امّا در متن اعلامیه حتی یک بار از ساکنان اصلی نام برده نشده بود و اگر جایی لازم بود از آنان نام برده شود، با عنوان غیر یهودی(61) نام برده شده بود در حالی که چهارده بار به کلمه یهود و مؤسسات یهودی تصریح کرده بودند. و چنان از آنان یاد شده بود که گویی کاملاً قضیه برعکس است و تنها اعراب جمعیت فلسطین را تشکیل میدهند. علاوه بر این در متن اعلامیه از کلماتی استفاده شده بود که از ابهام معنایی بالایی برخوردار بودند مانند وطن ملی، حقوق ملی و…که بعدها در سایه همین ابهامات بسیاری از حقوق فلسطینیان مورد تعرض اشغالگران قرار گرفت. بعد از صدور اعلامیه بالفور، فرانسه، ایتالیا و روسیه آنرا مورد تأیید قرار دادند و آمریکا با ابزار خوشحالی خبر از تشکیل یک دولت یهودی داد. شش هفته پس از صدور اعلامیه بالفور، انگلیس بیت المقدس را در نهم دسامبر1917م به تصرف خود درآورد و در یازدهم دسامبر ژنرال آلن بیفرمانده نظامی انگلیس که خود یهودی بود وارد بیت المقدس شد و در میان مردم اعلام کرد: امروز جنگلهای صلیبی به پایان رسید!(62) اما زمینههای پیدایش اعلامیه بالفور و تصرف بیت المقدس را میتوان در موارد زیر خلاصه کرد.با آغاز جنگ جهانی اول نگرانی شدیدی جهان را فرا گرفت. این جنگ برای انگلیس بسیار نگران کننده بود و به این میاندیشید که چگونه آمریکا را وارد جنگ سازد تا از این طریق جبهه خود را تقویت کند و از آنجایی که یهودیان قادر بودند آمریکا را وارد جنگ سازند انگلیس دست به دامان یهودیان شد. صهیونیستها که مترصّد چنین فرصتی بودند بیدرنگ وارد مذاکره شده و تعهد دادند که در مقابل تشکیل دولت یهودی در فلسطین به پشتیبانی انگلیس، یهودیان، آمریکا را به هر نحوی وارد جنگ خواهند کرد.(63) با این حساب یکی از آتش افروزان اصلی جنگ جهانی اول صهیونیستها بودهاند، که با این عمل بزرگترین پیروزی را نصیب خود کردند. از سوی دیگر با تصویب قرارداد بالفور توسط انگلستان نظر یهودیان پراکنده و ثروتمند دنیا خصوصاً یهودیان مقتدر آلمان و اتریش به سوی انگلستان جلب میشد. از دیگر دلایل صدور اعلامیه بالفور اینکه انگلیس در ابتدا در نظر داشت که فلسطین را که از لحاظ سوق الجیشی به اندازه کانال سوئز اهمیت داشت، در محدوده مستعمرات خود نگه دارد و سپردن آن به دست صهیونیستها با اعلامیه بالفور بهانهای به دست انگلستان میداد تا هنگام تقسیم میراث امپراتوری رو به انقراض عثمانی، تقاضا کند که فلسطین در قسمت سهمیه او باقی بماند.(64)
اسرائیل
معادل با خدا(65) ، نامی که به یعقوب و یهود داده شده است.(66) در زبان عربی اسری یعنی عبد و ئیل یعنی الله مجموعآً به معنای بنده خدا(67). این واژه 43 بار در قرآن به کار رفته است.(68) اسرائیل در اصطلاح متداول امروزی به دولت صهیونیستی گفته میشود که در سال 1947 بسیاری از مردم کشور فلسطین را از خانه و کاشانۀ خویش بیرون راندند و با حمایت قاطع کشورهای انلگیس و آمریکا سرزمین فلسطین را اشغال کردند.
ضدّیّت ازلی با یهود
این اصطلاحی بود که بزرگان قوم یهود برای محصور کردن یهودیان، و اِعمال کنترل بیشتر بر آنان، جعل کردند. و آن را به این خاطر تبلیغ میکردند تا تخم بدگمانی و بی¬اعتمادی در یهودیان نسبت به دیگران را در دلهای آنها بیافشانند تا بدین وسیله یهودیان را بر علیه غیر یهود برانگیزند. صهیونیستها بیشترین استفاده را از این اصطلاح جعلی بردند. بزرگان یهود اعم از عالمان دینی و سیاسی به خاطر درهم شکستن دیوارهای گتو(69) و مخلوط شدن یهود در میان سایر اقوام بواسطه پیشرفتهای بشری برای اینکه یهودیان را در یک گتوی معنوی دراختیار خود بگیرند، بحث ضدیّت ازلی با یهود را بنیان نهادند. تا آنجا که ل. بیسینگر کراراً اظهار میدارد که ضدیت با یهود یک بیماری دماغیِ (روانی) علاج ناپذیر است و طی هزاران سال به نسلهای متعدد به ارث رسیده است.(70) و تا آنجا پیش رفتند که گفتند: علت اصلی و اساسی ضدیت با یهود وجود خود یهودیان است!(71) ، تا با دستمایه قرار دادن این مساله بگویند که مطمئناً یهودیان همیشه وجود دارند پس ضدیت با یهود هم همیشه وجود دارد، و به تبع آن از بابت از دست دادن این سلاح قدرتمند خیالشان راحت باشد، و همیشه بتوانند با زدن انگ ضد یهودی به دشمنان خود و سوء استفاده از احساسات بشری، در تحقق اهداف پلید خود بکوشند. امروزه از ضدیت ازلی با اصطلاح یهود آزاری(72) نام میبرند. حتی صهیونیستهای امروز که فلسطین را سرزمین آبا و اجدادی خود میدانند در جواب اینکه چرا یهودیان از آن آواره شدهاند پاسخ میدهند که یهود آزاری باعث آوارگی آنان شده(73)، در حالی که سیسیل ورث مینویسد : به هرحال نباید پنداشت که مهاجرت یهودیان به اروپا در اصل ناشی از بردگی بود بلکه عامل تجارت نیرومندتر از جنگ بوده است(74). صهیونیسیم رسالت یهود آزاران را تحریک و اجبار یهودیان به مهاجرت به فلسطین میدانست و این همان دلیلی است که باعث شد تا سران صهیونیسم تن به مذاکره پنهانی با هیتلر بدهند. چرا که هیتلر در کوچاندن بالاجبار یهودیانِ آلمان به فلسطین و تشکیل دولت صهیونیستی حق بزرگی به گردن شان دارد. امّا از طرف دیگر یهودیان با اخلاق و خصوصیات خاصی که داشتند از جمله خودبرتر بینی، جاسوسی، فعالیتهای غیر تولیدی و دهها صفت زشت و پلید دیگر همیشه مایه دردسر میزبانان خود را فراهم میآوردند. اینها زمینهای را فراهم میآورد تا یهودیان را در فشار و تنگنا قرار دهند. آنان برای داغ نگه داشتن تنور یهودی ستیزی که به گفته بزرگانشان سخت به آن نیاز داشتند حتی به هم کیشان خود هم رحم نمیکردند تا جایی که وقتی انگلستان مهاجرت به فلسطین را محدود کرد و به سرنشینان کشتی پاترینا اجازه پیاده شدن در خاک فلسطین را نداد دستگاه اطلاعاتی یهودیان صهیونیست تصمیم گرفت کشتی را با کلیه سرنشینان آن که بیش از200 تن از یهودیان مهاجر آلمانی بودند، نابود کند و نهایتاً چنین کردند. و هیچگاه منشأ انفجار رسماً معلوم نشد اما در فلسطین و سایر کشورها این افسانه را رواج دادند که ساکنان کشتی، خود، کشتی را منفجر کردهاند و در رسانهها از آن به خودکشی دسته جمعی تعبیر کردند. و علت آن را چنین قلمداد کردند که آنان مرگ را بر جدایی از وطن ترجیح دادند و پیش بینی میکردند که این کار افکار دیگران را بر علیه انگلستان و قوانین محدود کننده مهاجرت میشوراند و به واسطه آن روح یهودیت در دیگر یهودیان تحکیم مییابد.(75) در بسیاری از مواقع یهودیان چنان تنفّر دیگران را بر میانگیختند که باعث اخراج آنها از کشور میزبان میشدند. در این مورد تاریخ نمونههای زیادی را ثبت کرده است از جمله: رانده شدن یهودیان از انگلیس در سال 1290 م و اخراج آنان از فرانسه توسط فیلیپ پادشاه فرانسه در سال 1306 م همچنین از مجارستان در سال 1360 م و از بلژیک در سال 1370 م و اخراج آنان توسط بریخت پنجم پادشاه اتریش در سال 1420م و از هلند در سال 1444 م از ایتالیا در سال 1540 م و اخراج آنان از آلمان در سال 1551 م و نمونههای زیادی که در تاریخ ثبت شده است. امّا سیاستمداران مکار یهود توانستند از این خصیصه مورد تنفر بودن یهود یک اسطورهای را خلق کنند که بیشترین کمک را در رسیدن به اهدافشان ایفا کند. به قول هرتزل، سران یهود، یهود ستیزان را به عنوان بهترین متحدان خود به حساب میآورند و با سوء استفاده از این واقعیت (خصایص زشت یهود و به تبع آن مورد تنفر بودن آنان) لحظه به لحظه خود را به آرمانهای کثیف خود نزدیکتر میکنند. آنان یهود ستیزی را به عنوان عاملی قوی برای استمرار کمکها برای اداره دولت صهیونیستی میدانند. هرگاه احساس کنند که منابع این حرکت در حال افول است خود اقدام به برافروخته کردن آن میکنند، همانطور که بعد از سرکوب شدن فاشیسم به فکر منابع جدید یهود ستیزی افتادند. بن گوریون در این زمینه میگوید: من از اعتراف بدین نکته شرم ندارم که اگر قدرت میداشتم ـ چنانکه آرزویش را دارم ـ گروهی از جوانان کاری را جدا میکردم، جوانان هوشمند، شایسته و فداکار نسبت به آرمانها و مشتاق و آرزومند کمک به رهایی یهودیان آنوقت این جوانان را به ممالکی میفرستادم که یهودیانشان غرق در خود خواهی گناه آلودهاند. وظیفه این جوانان این بود که خود را غیر یهودی جلوه دهند… و یهودیان را با شعارهای ضد یهودی به ستوه آورند. شعارهایی مانند یهودی قاتل، یهودی برگرد به فلسطین…. من قول میدهم که نتیجه کار، از لحاظ مهاجرت، هزاران بار بیش از نتایج موعظه هزاران فرستادهای بود که در گوشهای ناشنوا خواندهاند.(76) یهودیان برای اینکه مقداری از میزان نفرت غیر یهودیان نسبت به خود را بکاهند و ورود غیر قانونی خود به فلسطین و اخراج و کشتار مردم آنجا را تا حدودی توجیه کنند بنابر مقتضیات زمان دست به تحریف تاریخ برده و دروغها و افسانههایی برای مظلوم نمایی خود جعل میکردند که از جمله آنها میتوان به افسانه هولوکاست اشاره کرد. امروزه بهترین و مطرح ترین مصدان یهودی ستیزی نظریه موهوم و مجعولهولوکاست میباشد که به بررسی اجمالی آن میپردازیم.
افسانه هولوکاست(77)
هولوکاست سناریویی است که صهیونیستها آن را برای جلب توجه افکار دنیا، توجیه اشغال فلسطین، زیر پا نهادن قوانین بین المللی و نهایتاً برای اخاذی از کشورهای اروپایی طراحی کردند. آنان مدعی شدند که هیتلر حرکتی هدفمند و پایدار را برای قتل عام یهودیان طراحی و به اجرا درآورد که طی آن 6 میلیون یهودی! کشته شدند. طبق این ادعا، بخش عمدهای از این جمعیت در اتاقهای گاز کشته شد و سپس در کورههای آدم سوزی نابود شدند و بعد از سوزاندن، نازیها از چربی اجساد این قربانیان صابون تولید کردند! با این همه افسانه هولوکاست نظریهای سست بنیاد نیست، بلکه بر عکس ساختار آن از انسجام درونی برخوردار است و اصول بنیادیش منافع سیاسی و طبقاتی عظیمی را تداوم میبخشد. امروزه از این واقعه به عنوان کشتار مقدس یهودیان یاد میشود و چنین تبلیغ میشود که آنان مانند قربانیانی بودند که به پیشگاه خداوند تقدیم شدند. آنها از این اسطوره خودساخته چنان تبلیغی به عمل آوردند که حتی کتابهایی در موضوع یهودی سوزی جزء مواد درسی لازم در دبیرستان و دانشگاه قرار داده شد و کتابهایی چاپ و منتشر کردند که برخی از آن کتابها به فروش پانصد هزار نسخه و ترجمه به چندین زبان رسیدند(78). افسانههالوکاست امروزه به نوعی سلاح ایدئولوژیک بی بدیل تبدیل شده است و با خلق و تکامل این سلاح یکی از مهیبترین قدرتهای نظامی جهان که در عرصه حقوق بشر سابقهای بسیار تاریک و وحشتناک دارد خود را در مقام دولتی مظلوم نشانده است. از مهمترین مزایای این مظلوم نمایی تشکیل دولت غاصب اسرائیل و مصون نگه داشتن اسرائیل از انتقادات منتقدان است.
آنان در توجیه مذهبی مسئله کشتار یهودیان، آن را اولاً خواست خدا دانسته و ثانیاً هیتلر را تنها وسیلهای برای تنبیه و بازخرید قوم خدا میپندارند، و به کتاب مقدس استناد میکنند که آنان قومی هستند که خداوند آنان را کیفر داده و در عین حال برگزیده است!!(79) آغاز اسطوره هولوکاست به اوایل سال 1942 میلادی باز میگردد، زمانی که گرایشهای یهودستیزانه حزب نازی و تلاش آنها برای اخراج یهودیان از آلمان و اراضی تحت اشغال به اوج خود رسید. در این زمان، رسانههای تبلیغاتی با استناد به منابع صهیونیستی اقدام به پخش اخباری کردند که فقط بر شنیدهها متکی بود و خبر از یک رویداد فجیع و وحشتناک میداد که برای یهودیان در حال رخ دادن بود. صهیونیسم علاوه بر تاسیس اسرائیل و تلاش برای تحقق اهداف صهیونیسم بین الملل دو هدف عمده دیگر را از این مظلوم نمایی یهود و تقدس بخشیدن به هولوکاست تعقیب میکرد: پیش گیری از خیزش عمومی جهانیان علیه صهیونیسم و مظلوم نمایی و برانگیختن احساسات نژاد یهود و ایجاد اتحاد سیاسی بین آنان.اما هدف اروپا و آمریکا از طرح و تبلیغ و پشتیبانی از هولوکاست را میتوان به شرح زیر خلاصه کرد:
الف: تخلیه حداکثری یهود از سرزمینهای یهودی به یک مکان.
ب.تمرکز دهی به یهود در محل اتصال سه قاره اروپا، آفریقا و آسیا و استقرار اسرائیل در قلب خاورمیانه برای ایجاد یک پایگاه دیدبانی بر منافع غرب در خاورمیانه.
ج. ایجاد منطقه امنیتی غرب در قلب مناطق اسلامی برای نظارت و دیدبانی بر منافع امنیتی غرب از درون منطقه.امّا حقیقت چیست؟ اگرچه اثبات ساختگی بودن این افسانه خود مجالی جداگانه میطلبد، اما بنابر ارتباط بحث نگاهی گذرا به ریشههای این اسطوره میاندازیم. برای پرده برداشتن از ماهیت سراسر کذب این ادعا باید 3 مساله اتاقهای گاز، سوزانده شدن اجساد و تهیه صابون از اجساد سوزانده شده مورد بررسی قرار گیرد.
اتاقهای گاز
متهم اصلی جریان یهودی سوزی در دادگاه نورمبرگ(80) فردی به نام رودلف هوس(81) فرمانده نظامی اردوگاه آشوتیس(82) میباشد. به عقیده وی دست کم دو میلیون و پانصد هزار قربانی در آشویتس از طریق گازدهی و مرده سوزی اعدام و قلع و قمع شدهاند و دست کم نیم میلیون نفر دیگر از گرسنگی و بیماری از پا درآمدهاند.(83) وی (رودولف هوس) در تشریح نحوه کشتار در اتاقهای گاز میگوید: نیم ساعت پس از پخش گاز، در اتاق را باز و دستگاه تهویه را روشن میکردیم و بلافاصله اجساد را خارج میکردیم. سپس مأموران، اجساد را از اتاق خارج و دندانهای طلای اجساد را برمیداشتند و در چالهها آتش میافروختند و روی آنان روغن انسانی جمع شده میپاشیدند. آنها تل اجساد آتش گرفته را به هم میزدند تا هوا بهتر به آنها برسد. تمام این کارها را با بی¬تفاوتی و بی¬خیالی انجام میدادند. انگار یک وظیفه بی اهمیت روزمره را انجام میدهند. مأموران در حال حمل اجساد سیگار میکشیدند یا چیزی میخوردند و حتی موقع کار با مردهها یعنی سوزاندن اجسادی که از مدتها قبل در گور جمعی روی هم انبار شده بودند از خوردن دست بر نمیداشتند. آنچه در اعترافات هوس میتوان یافت اصرار بر احساسی کردن این افسانه است و جالبتر اینکه آنها 2000 جسد اشباع شده از سم بسیار خطرناک را آن هم در یک فضای کوچک بدون ماسکِ ضد گاز و درحالی که سیگار میکشیدند یا چیزی میخوردند جابجا میکردند!!! رودلف هوس در کتاب خاطرات خود مینویسد: در نخستین بازجویی ام، از من با کتک اعتراف گرفتند اگرچه من آن را امضاء کردم ولی نمیدانم در آن چه چیزی وجود داشت.(84) روایت دادگاه نورمبرگ از کشتار با گاز بسیار مبهم است و اگر کسی زحمت بررسی نحوه کشتار با گاز را به خود بدهد متوجه مضحک بودن این اعترافات خواهد شد. ماده سمیای که به ادعای طراحان هولوکاست، نازیها برای کشتن میلیونها یهودی از آن استفاده کردهاند. گاز زیکلون B(85) بوده است. نزد طرفداران نظریه کشتار یهودیان توسط آلمانها در طی جنگ جهانی دوم بسیار رایج است که تصویری از بستههای زیکلون B را با سوء استفاده از بیاطلاعی خوانندگان به معرض نمایش بگذارند و هیاهوی تبلیغاتی برپا کنند. امّا در میان خوانندگان چند نفر میداند که استفاده از گاز زیکلونB در ارتش آلمان بهاندازه استفاده از حشره کش د.د.ت در ارتش آمریکا معمول بوده است؟ چند نفر از آنها میدانند که این تصاویر ابداً به معنی قتل عام انسانها نیست، همانگونه که تصاویر یک جعبه محتوی د.د.ت چنین معنایی را افاده نمیکند.(86) اینک چند سؤال اساسی در ارتباط با اعترافات و طریقه عملکرد گاز زیکلون B مطرح میشود :
1.چه مدت لازم بود تا گاز زیکلون B عمل کند؟
2.تا چه مدت گاز در یک فضای بسته فعال میماند؟
3.آیا آنگونه که ادعا کردهاند، ورود به مکان آغشته شده به گاز بدون ماسک آن هم تنها نیم ساعت پس از استعمال آن ممکن است؟
4.آیا کورههای آدم سوزی میتوانند طبق ادعای آنان روز و شب کار کنند؟(87)بروشوری که در زمان جنگ در آلمان توسط شرکت مبارزه با جانوران زیان آور چاپ شده است نشان میدهد که هشت نوع گاز در آلمان مورد استفاده قرار گرفته که قوی ترین آنها زیکلون B بوده است که به علت قدرت بالای مسمومیت آن برای سم پاشی در مکانهای وسیع مانند خوابگاه سربازان، سیلوها و کشتیها مورد استفاده قرار میگرفته است و به طور شدید سمی و نابود کننده بافتهای سلولی ذکر شده است. و از این رو تنها باید توسط افراد آموزش دیده مورد استفاده قرار گیرد. در عین حال، باید افراد به ماسک ضد گاز با قوی ترین فیلتر یعنی فیلتر جی(88) مجهز باشند، در بند هفت بروشور راهنمای استفاده از گاز زیکلونB آمده است: قابلیت دفع با تهویه سخت و طولانی ، با توجه به اینکه این گاز شدیداً به سطوح میچسبد، اتاقی که آغشته به گاز زیکلون B است حداقل تا 21 ساعت بعد از انتشار گاز نباید وارد آن شد. افرادی هم که دارای ماسک قوی هستند باید بعد از یک دقیقه به سرعت از اتاق آغشته به گاز زیکلون B خارج شوند.(89) در حالی که هیچ یک از شرایطی که برای اتاقهای گاز ضروری هستند در اردوگاهها وجود نداشت، و هر کسی که در آنجا کار کرده باشد جان خود و اطرافیانش را به خطر میاندازد. هیچ وسیلهای نه برای تهویه و نه برای توزیع هوا و نه هیچ امکانی برای افزودن مواد و وسایلی که مورد نیاز گاز زیکلونB است وجود نداشت.(90) یک اتاق گاز که در آن از گاز زیکلونB استفاده میشود باید دارای جدارههای فولادی ضخیم و یا شیشههای بسیار ضخیم باشد، زیرا به علت خلائی که در این اتاق باید ایجاد گردد هر لحظه امکان انفجار وجود دارد و بسیار فضاحت بار است که اتاقهای گاز ادعایی را مکانی معرفی میکنند که از سنگ و گچ و رنگ ساخته شدهاند. بدون اینکه هیچ اثری از ماشین آلات مورد نیاز برای کشتن نه یک نفر بلکه میلیونها زن و مرد و کودک به جای مانده باشد.(91) خلاصه اینکه دادگاه نورنبرگ در فضایی کاملاً صهیونیستی و ضد نازیسم شکل گرفت و با لحاظ اینکه هیتلر چون مرتکب جنایت شده است، باید قبول کرد که او شش میلیون یهودی راکشته است.
پی نوشت ها :
منبع : راسخون
1.بلوای صهیون از نیل تا هامون، ص16، به نقل از کیهان هوایی مورخ 20/8/1368، سخنان اسحاق رابین در رادیو اسرائیل
2. بخش هفت کتاب ردپای سامری- به خاطر تالیف جداگانه این بخش بنا به وجود ضرورت کلام مطالبی مکرراً نقل شده است تا خواننده عزیز در جمعبندی و رسیدن به هدف اصلی نوشته علل پیدایش صهیونیسم، احتیاجی به مطالعه بخشهای قبلی نداشته باشد. با این همه، خواندن بخشهای قبلی مطمئناً خواننده گرامی را در رسیدن به یک فهم دقیق و ماندگار یاری میرساند.
3. حجر/ 9
4. روزنامه جمهوری اسلامی، 19/5/1371، ص11، به نقل از روزنامه اطلاعات، 25/2/1358، ص11
5. رجوع کنید به فرهنگ علوم سیاسی، ج 1، ص 619، تألیف و توضیحات کشور
6. Nordic
7. المسیری عبدالوهاب محمد، یهودیان جهان، ص 21
8. از نگاه شریعت یهود فرزند، منسوب به دین مادر است، یعنی یهودی کسی است که مادرش یهودی باشد اما یهودی بودن پدر در این امر دخیل نیست دلیل این حکم این است که ممکن است پدر واقعی طفل مشکوک باشد ولی مادر واقعی او محل تردید نیست. شگفت اینکه این حکم ریشه در تهمت ناروای زنا به زنان یهودی دارد (یهود و صهیونیسم، ص 28) و طبق قوانین اسرائیل یهودی کسی است که مادر، مادربزرگ، مادر بزرگ، جد مادری او پیرو آیین یهود باشد در غیر این صورت به عنوان شهروند درجه دو شناخته شده و از بسیاری از حقوق شهروندی در اسرائیل محروم میشوند. اسرائیل شاهاک تاریخ یهودـ آیین یهود، ص25
9. sephardium
10. Ashkenazim در اصل یکی از نوادگان حضرت نوح ولی در سِفر تکوین به یکی از اقوام اطلاق شده است. صهیونیسم و نقد تاریخ نگاری معاصر غرب، محمد امیر شیخ نوری، ص22
11.در زبان عِبری، آلمان را اشکناز میگویند
12.المسیری عبدالوهاب محمد، یهودیان جهان، ص25ـ 30
13. آلمانی یا روسی – لهستانی
14. عالی ترین انجمن دینی یهود که سرپرستی و رسیدگی به امور یهود را در سرزمین یهودیه بر عهده داشت. که به قول محققان، حضرت عیسی توسط همین مجمع محاکمه و با اتهام کفر به اعدام محکوم شد. پروتکلهای دانشوران صهیون ص559
15.یکی از تناقضات آیین یهودیت داشتن یهودیان ملحد و بیدین است! البته معنای این اصطلاح در آیین یهودیت تفاوت اساسی با دیگر ادیان دارد مثلاً در دین اسلام کسی که بی دین میشود دیگر به او عنوان مسلمان اطلاق نمیشود و مجازات سنگینی برایش وجود دارد اما در آیین یهودیت اصالت با نژاد است و دین در مرحله بعد واقع میشود. به همین خاطر اگر یک یهودی بیمذهب شود هیچ خللی به یهودی بودن وی وارد نمیشود! تا جایی که بسیاری از بزرگان یهودی، یهودیان بیمذهبی بودند که حتی خودشان به لامذهب بودنشان اعتراف کردهاند امّا با این همه یهودیان به آنها افتخار میکنند. یکی از اینها زیگموند فروید است. وی تا جایی پیش رفت که در روایات تورات تردید کرد و حتی نسب موسی را مصری دانست نه عبری. اگرچه وی در کتاب “موسی و توحید” پرده از الحاد خود برداشت امّا کماکان مورد افتخار یهودیان است چرا که وی اولاً یهودی متولد شد و از آنجا که یهودیان دیگران را به این دید مینگرند که آنها به سطح بشریت یهود نرسیدهاند در نتیجه کسی که از پدر و مادری یهودی متولد شود حتی اگر ملحد باشد انسانی برتر است. و ثانیاً اگرچه فروید ملحد است امّا تربیت یهودی وی هنوز در ناخودآگاه وی وجود دارد پس باید به وی افتخار کرد. روان شناسی سیاسی اسرائیل، ص91
16. Mark Twain
17.یهود و صهیونیسم ص166
18. البته برخلاف نظر یهودیان و مسیحیان طبق آیات قرآن کریم خداوند حضرت عیسی را به نزد خود بالا برد. آل عمران 55 و نساء157
19.کتاب اشعیا نبی، باب 7، جمله14
20.اسرائیل شاهاک، تاریخ یهودـ مذهب یهود، ص72
21. سفر پیدایش، فصل 15، جمله 18
22ـ سفر لاویان، فصل 20، جمله 24
23. سفر تثنیه، فصل 7، جمله 6
24.سفر لاویان، فصل 20، جملههای 7، 24و26
25.سرگذشت فلسطین یا کارنامه سیاه استعمار اکرم زعیتر ترجمه علی اکبر هاشمی رفسنجانی ص54-55
26.کریت یکی از جزایر دریای مدیترانه است که در قدیم دارای تمدنی عظیم بود
27.همان ص42
28. Jerusalem
29.برای اطلاعات بیشتر رجوع کنید به مقاله بیت المقدس در ضمیمهی کتاب
30. مدخلی بر تبارشناسی کتاب مقدس، ص413
31. عهد قدیم، کتاب اشعیا، باب 2، جملههای 2ـ 4
32. عهد جدید، اعمال حواریان، باب 1، جمله 12
33. مدخلی بر تبارشناسی کتاب مقدس، ص412
34. کامل فرهنگ فارسی، ص673
35. صهیونیسم و نقد تاریخ نگاری معاصر غرب، ص 141
36. مدخلی بر تبارشناسی کتاب مقدس، ص413
37. عملکرد صهیونیسم نسبت به جهان اسلام، ص21
38. زکریا، باب 1، جمله 14
39. دوم پادشاهان، باب 19 ، جملهی 31
40.لغت نامه دهخدا، ج 9، ص13323
41. کامل فرهنگ فارسی، ص673 ISM پسوندی است که معنی فراگیر بودن یک تفکر را میرساند.
42.لغت نامه دهخدا، ج9، ص13324
43. عملکرد صهیونیسم در برابر جهان اسلام، ص23
44. chauvinism، میهن پرستی افراطی
45.یوری ایوانف، صهیونیسم، ص6ـ 7 و فرهنگ و علوم سیاسی، ج 1، ص 422
46. Theeodore Hertzel اوت 1860 ـ ژولای 1904
47. Der Judenstaat
48.یهود و صهیونیسم، ص311
49. روژه گارودی، محاکمه صهیونیسم اسرائیل، ص25
50.پیشین
51. پیشین، ص26.
52. یهود و صهیونیسم، ص321
53.Protocol
54.Learnedelders
55.پروتکلهای دانشوران صهیون، ص44ـ 47
56. پیشین، ص54. (البته بعضی از پژوهشگران معتقدند که این پروتکلها جعلی بوده و در راستای هم ایجاد جو روانی یهود ستیزی ساخته و پرداخته شدهاند اما از طرفی دیگر تحقق بسیاری از مفاد آن میتواند دلیلی بر نقض این ادعا باشد.)
57.برای توضیحات بیشتر رجوع کنید به توضیحات پاورقی فصل ششم در مورد پروتکلهای دانشوران صهیون.
58. Arthur James Balfour، 1848 – 1920 م
59.نام خاندان روچیلد در فرهنگ غرب دارای شهرت افسانهای است، خاندانی که در اروپای قرن نوزدهم به نماد ثروت و تمول بدل گردید و مطبوعات فرانسه و آلمان آنان را روچیلد شاه میخواندند. ثروت آنان به اندازهای بود که کارل مارکس گفته بود که تنها یکی از اعضای این خاندان چارلز روچیلد می¬تواند تمامی سلطنت اتریش را بخرد. نام روچیلد از دو واژه آلمانی rot و schigd گرفته شده است و اشاره به حفاظ قرمز رنگی دارد که اسحاق الحانان، نیای آلمانی این دودمان بر سر در خانه خود در فرانکفورت میآویخت تا طبق رسم آن روزگار، هویت یهودی خود را مشخص و از تعرض مسیحیان در امان باشد. وی به همراه پسرش آمشل موسِس، یهودیانی معمولی بودند و به کار تجارت اشتغال داشتند. تاریخ واقعی روچیلدها با مایر آمشل پسر آمشل موسس آغاز میشود. به طوری که کم کم گستره فعالیت این خاندان به حدی شد که روچیلدها به پنج شاخه آلمانی، اتریشی، انگلیسی، ایتالیایی و فرانسوی به عنوان اندامهای یک شبکه مالی تقسیم شدند و سود کلانی نصیب این خاندان شد. این خاندان پس از جنگ ناپلئون به عنوان عمده ترین سرمایه گذاران، وارد صحنه بازسازی اروپای ویران شده گردیدند. این روچیلدها بودند که با دادن وام به دیزرائیلی نخست وزیر انگلیس باعث شدند انگلستان سهم اصلی کانال سوئز را به چنگ آورد. و همانها بودند که سنگین ترین سرمایه گذاریها را برای اسکان یهودیان در فلسطین متحمل شدند. همین خاندان بود که با سرمایه خود امانوئل نوبل سوئدی را به استخراج نفت در روسیه ترغیب کردند آلفرد نوبل مخترع دینامیت و بنیانگذار جایزه معروف نوبل فرزند همین امانوئل نوبل سوئدی است که پیوند این جایزه تاثیرگذار بین المللی با امپراتوری روچیلدها مسالهای در خور تحقیق است. و با حمایت مالی آنها بود که نوبل و پسرانش بزرگترین کمپانی نفتی را در روسیه بنا نهادند و باز با حمایت مالی و سرمایه گذاری آنها بود که شرکت رویال داچ شل یکی از غولهای نفتی دنیا تاسیس شد…..اگر همکاری روچیلدها و صهیونیسم نبود مطمئناً امروزه اسرائیلی هم وجود نداشت و این موضوعی است که خود بدان معترف هستند. اِدموند روچیلد در جریان چهارمین دیدار خود از فلسطین به حیّم وایزمن گفت: بدون من صهیونیستها هیچ کاری نمی توانستند از پیش ببرند و بدون صهیونیستها اقدامات من محکوم به شکست بود. وی در سال 1929میلادی به عنوان رئیس افتخاری آژانس یهود انتخاب شد و تا پایان عمر در این سمت بودبلوای صهیون از نیل تا هامون، سیدعلی موسوی مطلق، ص23ـ 25 . یوری ایوانف در مورد سیاستهای پشت پرده این خاندان مینویسد: روچیلدها خوب میدانند که اسرارشان را چگونه حفظ کنند، چنانچه راز ملاقاتهای خود را طی دو جنگ جهانی به کمال حفظ کردند. آری آنگاه که از اتریش و فرانسه و انگلستان گرد هم میآمدند تا در انجمنهای خانوادگی و از فرازهای گیلاسهای شامپانی بر مردم اروپا که در جاهای دیگر – که از لحاظ نظرآنها در حکم جاهایی در سیارهای دیگر بود – خونشان ریخته میشد خیره شوند و نقشها و حوزههای نفوذ را تقسیم کنند و به حساب سود خویش برسندصهیونیسم، ص249 شموئیل سرنس تئوریسین سازمان تحقیقات آینده اسرائیل که بعدها به فلسطینیان ملحق شد و اسرار صهیونیستها را فاش کرد درباره توافقات روچیلدها و سران صهیونیسم با هیتلر چنین میگوید: در جلسهای که برای راهنمایی من تشکیل شده بود یعقوب در حالی که دود از پیشش به هوا برخواسته بود رو به من گفت:…..این مساله را مهاجرت یهودیان ما با این، اشاره به پول حل کردیم، هر یهودی که بخواهد به اینجااسرائیل بیاید از او استقبال میکنیم و هر چه بخواهد به او میدهیم و یهودیان بی غیرتی که نخواهند به موطن اصلی خود بیایند، آنها را با تهدید و ارعاب راضی به حرکت میکنیم، شما اشاره به شموئیل باید به فکر این باشید که اگر روزی هیتلر از میان رفت به چه صورت تهدید را ادامه دهیم… جمعیت کم به درد ما نمی خورد…اینجا مال ماست، اما عربها تعدادشان زیاد است، به فکر چاره باشید.بلوای صهیون از نیل تا هامون، ص60امروزه این خاندان از حامیان و رهبران اصلی جنبش صهیونیسم محسوب میشوند و این در حالی که همزمان شاخههای این خاندان در تمام کشورهای اروپایی و آمریکایی دارای نفوذ بالای سیاسی و اقتصادی هستند.
60.یهود وصهیونیسم، ص344
61.Non Jewish
62.یهود و صهیونیسم، ص352.
63. آیت الله سید محمد شیرازی، دنیا بازیچه یهود، ص42
64.عملکرد صهیونیسم در برابر جهان اسلام، ص45 به نقل از اکرم زعیتر ـ سرگذشت فلسطین ص97ـ 98
65.طبق آنچه در منابع یهود مبنی بر کشتی گرفتن حضرت یعقوب با خدا آمده است.
66. کامل فرهنگ فارسی، ص48
67. کامل فرهنگ فارسی، ص48
68. عملکرد صهیونیسم در برابر جهان اسلام، ص25، به نقل از محمد تقی دیاری، پژوهشی درباره اسرائیلیات در تفاسیر قرآن، ص77.
69.به توضیحات گتو در فصل ششم رجوع کنید.
70.صهیونیسم، ص72
71.پیشین، ص91
72.Antisamitism
73.فرهنگ و علوم سیاسی، ج 1، ص 425
74. صهیونیسم، ص31
75.یوری ایوانف ـ صهیونیسم، ص140
76. صهیونیسم، ص152
77. در آیین عبری هالوکاست هدیهای است که با سوزاندن کامل یک حیوان پاک به پیشگاه خدا تقدیم میشود و با نسل کشی که در زبان عبری شوآ مینامند مترادف است. در کتاب مقدس این کار را به یوشع در هنگام فتح کنعان نسبت میدهند.
78. مانند کتاب دژخیمان مشتاق هیتلر اثر دانیل جونا گلد هیگن که به سیزده زبان ترجمه شد.صهیونیسم و نقد تاریخ نگاری معاصر غرب، محمد امیر شیخ نوری، ص114
79. صهیونیسم، ص39
80. دادگاهی در شهر نورمبرگ آلمان که برای محاکمه سران حزب نازی برپا کردند.
81.Rudelphoness
82. یکی از اردوگاههای نازی که طراحان هالوکاست معتقدند بیشترین کشتار یهودیان در این اردوگاه صورت گرفته است.
83.تاریخ یک ارتداد، روژه گارودی، ص141
84.پیشین، ص142
85.Zyknon B
86. یهودی سوزی، ص32به نقل از فوریسون، روبرت، اتاقهای گاز واقعیت یا افسانه؟، ص225ـ 226
87. پیشین، ص156
88. Filter J
89.یهودی سوزی، ص33، به نقل از فوریسون روبرت، اتاقهای گاز واقعیت یا افسانه؟، ص3
90. تاریخ یک ارتداد، ص160
91. یهودی سوزی، ص35به نقل از فوریسون روبرت، پیشین، ص117ـ 119
ادامه دارد