اخلاق و سیاست در قرآن و سنّت

اخلاق و سیاست در قرآن و سنّت

نویسنده: دکتر سید محمدرضا احمدی طباطبایی

1. مسؤولیت مضاعف انسانها در حوزه قدرت سیاسی در منابع اسلامی
قرآن مجید و تمام کتب آسمانی و ادیان توحیدی ضمن دعوت مردم به ایمان به مبدإ و معاد، کردار نیک و پای بندی به اصول اخلاقی در تمام شئون زندگی انسانی خصوصاً در تعامل با همنوعان، و همچنین دوری از صفات رذیله را در جهت تهذیب نفوس انسانها و ترتیب معنوی و رفتاری انسان مورد تأکید وافر قرار داده اند. لذا جوهر و گوهر ادیان توحیدی در این حوزه دارای مشترکات فراوانی است که البته پرداختن به آنها، خارج از چارچوب این تألیف است. قرآن مجید که کلام مستقیم الهی و بدون تحریف است به مثابه آخرین و کاملترین و محفوظ ترین کتاب آسمانی در کنار دعوت به مبداء و توجه به زور رستاخیز و بازخواست انسان در دادگاه عدل الهی، بیشترین و جامع ترین دستورالعمل ها و رهنمودها را در حوزه ی اخلاق تبیین نموده است. رهنمودهائی که عمدتاً چه در ساحت زندگی و چه در ساحت سیاسی مغفول واقع شده است. یکی از اهداف مهم تمام انبیاء در انذار نسبت به معاد و بازخواست آدمیزادگان در جهان آخرت، قرار دادن انسانها در مسیر رفتار اخلاقی و عادلانه در تمام شئون زندگی و عدم تجاوز به حقوق یکدیگر قرار دارد. در قرآن مجید و روایات منقول که دو منبع اصلی و اصیل دینی محسوب می شوند از تبعات و عواقب نامطلوب و دهشتناک رفتار و عملکرد غیراخلاقی و غیرعادلانه در دنیا وآخرت، سخنان روشنگر و اندیشه برانگیزی وجود دارد که جائی برای شک و شبهه جهت تعدی از اصولی اخلاقی و رفتار ناعادلانه به بهانه های مختلف باقی نمی گذارد. نکته مهمی که مجدداً یادآور می شود اینکه دعوت اسلام به رعایت اصول اخلاقی دعوتی عام و فراگیر است که در حوزه ی سیاست وقدرت سیاسی نیز نافذ است. در مباحث آتی این مسئله بیشتر تشریح خواهد شد که رفتار اخلاقی و پای بندی به اصول آن حتی در حوزه ی سیاست و از سوی اربابان و صاحبان قدرت بیشتر مورد تأکید قرار گرفته است و از باب «هر که بامش بیش برفش بیشتر» مسئولیت و بازخواست سخت تری در حوزه ی قدرت سیاسی در متون منابع دینی لحاظ شده است و وظایف بسیار سنگین تر و سخت تری در حوزه ی قدرت سیاسی در متون منابع دینی لحاظ شده است و وظائف بسیار سنگین تری در حوزه ی قدرت سیاسی در متون منابع دینی لحاظ شده است. لذا در تاریخ اسلام مشاهده می شود که برخی از افرادی که قدرت سیاسی و مواهب آن به آنان اقبال نمود از بیم خطرها و تبعات آن، ادبار به قدرت را بر اقبال به آن ترجیح دادند. چون به تعبیر مولانا هرکس در امور دنیوی و استغراق در مواهب آن هوشیارتر و بیدارتر است، درواقع و از زاویه ی دیگر دچار غفلت بیشتر خواهد بود و سیاست و قدرت می تواند یکی از مظاهر مهم این بیداری باشد.

هرکه بیدار است او در خواب تر
هست بیداریش از خوابش بَتَر(1)

از امام علی(علیه السلام) مرویست که فرمود:
«اهل الدنیا کرکب یُسار بهم و هم نیام»(2)
«مردم دنیا مانند کاروانی هستند که آنان را می برند درحالیکه خواب هستند». و مرگ لحظه ای این بیداری شمرده است، زیرا به تعبیر قرآن مجید، آنچه که پیامبران از آن خبر داده اند و از ذهن انسانها دور و مغفول بوده و یا باور نداشتند می بینند. بر همین اساس در روایات اسلامی آمده است که انسانها خواب هستند و هنگامی که مردند بیدار می شوند. اینگونه دغدغه های مهم که قرآن مجید، رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله) ائمه معصومین(علیهم السلام) و اولیاء خاص خداوند همواره از آن سخن گفته اند همچنانکه گفته شد باعث شد تا فرزندان برخی از حاکمان ظالم از قدرت سیاسی به دلیل ترس و بیم آخرت فاصله بگیرند، از جمله می توان از فرزند معاویه زیدبن معاوین بن ابی سفیان فرزند هارون الرشید نام برد.(3)
از متون دینی و روائی (قرآن و سنت) که ذیلاً به آن پرداخته خواهد شد به خوبی پیوستگی و عجین بودن ارزشهای اخلاقی و دینی با حوزه های مختلف زندگی انسان مسلمان از جمله حوزه ی قدرت سیاسی قابل اثبات است. در متون و منابع دینی مؤلفه های اخلاقی در قالب اوامر شرعی و رهنمودهای مؤکد در تمام زوایای رفتاری انسان مسلمان و به طریق اولی در حوزه ی قدرت سیاسی هرچند قدرت مشروع مطرح است. به عبارت دیگر روشن تر نه تنها رعایت این ارزشها در حوزه ی قدرت سیاسی کم رنگ نشده است بلکه مفتون شدن به قدرت که بالقوه عامل طغیان می تواند محسوب شود مورد عتاب بیشتر قرار گرفته و در مورد مخاطرات و عواقب سوء استفاده از آن بشدت هشدار داده شده است. از طریق دیگر عملکرد حکام و زمامداران مسلمان از دیدگاه منابع دینی می بایست به گونه ای باشد که از سوی زیردستان مورد تأسی و تقلید قرار گیرد. تأثیر خلق و خو و رفتار زمامداران و کارگزاران حکومت بر مردم نیز در ادبیات سیاسی کلاسیک مورد توجه واقع شده است. مولوی در مثنوی معنوی از عبارت «الناس علی دین ملوکهم» به عنوان حدیث نبوی یاد می کند و می گوید:

آن رسول حق قلاووز(4)سلوک گفت الناس علی دین الملوک

خوی شاهان در رعیت جا کند چرخ اخضرخاک را خضرا کند

شَه چو حوضی دان، حَشم چون لوله ها
آب از لوله روان در کوله ها(5)
چونکه آب جمله از حوضی است پاک
هریکی آبی دهد خوش ذوقناک

ور در آن حوض آب شور است و پلید
هریکی لوله همان آرد پدید

زانکه پیوسته است هر لوله به حوض
خَوض کن در معنی این حرف خوض! (6)

در جهان امروز با توسعه ی وسائل ارتباط جمعی و راه یافتن آن به زوایای زندگی خصوصی افراد و بکارگیری تبلیغات مستقیم و غیرمستقیم، اهمیت مقوله تأثیرپذیری مردم از احکام در اندیشه، گفتار و کردار مضاعف شده است. از طرف دیگر در متون دینی همچنانکه در بررسی دلائل پیوستگی و آمیختگی اخلاق و سیاست مستقلاً به آن پرداخته شده است. هر فرد مسئول اعمال خویش است. به تعبیر قرآن مجید «کل نفس بما کسبت رهینه». لذا هر انسان مؤمنی در تمام رفتارها و تصمیمات خود در هر مقام و موقعیت باید بتواند با ادلّه خداپسندانه و مندرج در قرآن و سنت به عنوان حجت شرعی در دادگاهی که قاضی آن از نیات آدمیان نیز آگاه است پاسخگوی اعمال و رفتار خویش باشد. زیرا در دادگاه عدل الهی هرکسی مسئول اعمال و رفتار خویش است. و گناه هیچ کس را دیگری به دوش نمی کشد. «ولاتزرو وازره وزر اخری». پای بندی به تعهدات و پیمانها، راستگویی و صداقت در وعده، به عدل رفتار کردن و حق را به حقدار رساندن و بالعکس پرهیز از ظلم و ستم، حق کشی، تهمت و افترا، کبر و نخوت و پیمان شکنی از آن دسته از آن دسته از مکارم اخلاق و حدود شرعی است که در متون دینی به ویژه در مورد اربابان قدرت با تأکید بیشتر از آن سخن گفته شده است. ملاحظه ی آموزه های دینی و اسلامی پیرامون اخلاق عملی مبین آن است که اخلاق و مکارم اخلاقی و پرهیز از رذائل اخلاقی در اسلام و در تمام ادیان الهی جزئی از دین بصورت منفک نیست بلکه روح و جوهر دین که حاکم بر تمام زوایای فکری، گفتاری و رفتاری انسان است محسوب می شود. براساس روایتی مهم که هم از طریق عامه و هم خاصه (شیعه) نقل شده است پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله)فرمودند: بُعِثت لاُتَمِّمَ صالِحَ الاخلاق(7) و یا بعثت لاتمم مکارم الاخلاق. (8) یعنی من برای تکمیل مکارم اخلاقی و اعتلای اخلاق نیک مبعوث شدم. لذا به تعبیر مصطلح در حوزه ی فلسفه ی علم، پارادایم(9) حاکم بر کلیه احکام و شئون رفتاری درملاحظه ی فضای اخلاقی قابل مطالعه و ردیابی است.

2. ضرورت تطابق میان قول و فعل و ایمان و عمل در منابع اسلامی
قرآن مجید به عنوان مهمترین و اصیل ترین منبع اسلامی که تجلی کلام خداوند است در آیات متعددی عالمان غیرعامل و آمران به معروف در گفتار و عاملان به منکر در کردار را که نشانه ی نفاق، ریا و دو چهرگی است بشدت مورد انتقاد قرار می دهد. از جمله در سوره ی صف که خداوند می فرماید:
«یاایها الذین امنوا لم تقولون ما لا تفعلون»(10)
«ای کسانیکه ایمان آورده اید. چرا آنچه را خود انجام نمی دهید، می گوئید».
«کبر مقتا عندالله ان تقولوا ما لا تفعلون»(11)
«موجب خشم و غضب و(گناه) بزرگی است نزد خداوند که بگوئید آنچه را خود انجام نمی دهید».
«أ تامرون الناس بالبر و تنسون انفسکم و انتم تتلون الکتاب افلا تعقلون».(12)
«آیا مردم را به نیکی دعوت و امر می کنید و خود را فراموش می کنید؟ درحالیکه شما کتاب(آسمانی) را تلاوت می کنید. آیا تعقل و تدبر نمی کنید. (خطاب به علمای یهودی بنی اسرائیل)
به تعبیر صائب برخی از مفسران آنچه را که انسان خود در مقام عمل پای بند نیست اگر از دیگران طلب کند دارای قبح بیشتری است نسبت به اینکه آنچه را خود می گوید به دلیل ضعف اراده و عمل نتواند رعایت کند. حالت اول حاکی از نفاق و حالت دوم ناشی از ضعف اراده است.(13)
در روایات متعدد و صحیح السند نیز در مجازات و فرجام نامطلوب افراد مذکور تعابیر عجیب و اندیشه برانگیزی ذکر شده است و نکته مهم و قابل توجه در این راستا آن است که بخش مهمی از روایات ناظر به حوزه ی سیاست و رفتار سیاسی است. روایات متعددی وجود دارد دال بر اینکه اگر انسانی از عدل و یا رفتار عادلانه تمجید کند و خود در مقام عمل خلاف آن رفتار نماید در روز رستاخیز بیشترین حسرت و تأسف از آن وی خواهد بود. زیرا با گفتار هدایت گر وی افراد زیادی به راه عدل و صواب رهنمون شده اند در حالیکه به دلیل فقدان عمل و رفتار عادلانه گرفتار عذاب الهی خواهد شد. چنین فردی در روزی که فرصت جبران نخواهد داشت به تعبیر روایت «اشدالناس حسره» «پرحسرت ترین مردم» خواهد بود. این مطلب دقیقاً مربوط به رابطه ی اخلاق و سیاست و ضرورت پای بندی به اصول اخلاقی و حدود الهی و رعایت حقوق انسانها و در یک کلام رعایت عدل در مقام عمل است. مرحوم کلینی (ره) در کتاب شریف اصول کافی در بابی تحت عنوان «من وصف غدلا و عمل بغیره» (کسیکه عدالتی را بستاید و برخلاف آن عمل کند). روایات هشدار دهنده ای را از ائمه ی معصومین تقریر و تحریر نمودند که به عنوان نمونه برخی از روایات مذکور ذکر می شود:
1. «عن أبی عبدالله (علیه السلام)انه قال: ان من اشدالناس حسره یوم القیامه من وصف عدلا ثم عمل بغیره». (از پرحسرت ترین مردم در روز رستاخیز کسی است که عدالتی را ستوده و عمل خودش برخلاف آن باشد).(14)
2. عن ابی عبدالله(علیه السلام)انه قال: «من اشدالناس عذابا یوم القیامه، من وصف عدلا و عمل بغیره».(15) (امام صادق(علیه السلام)فرمود: از معذب ترین مردم و شدیدترین آنان از جهت عذاب کسی است که عدالتی را بستاید و برخلاف آن عمل کند).
3. «محمد بن یحیی عن احمد بن عیسی، عن ابن ابی عُمَیر، عن علی بن عطیه عن خیثمه قال: قال لی ابو جعفر(علیه السلام): ابلغ شیعتنا، انه لن ینال ما عندالله الا بعمل وابلغ شیعتنا ان اعظم الناس حسره یوم القیامه من وصف عدلا ثم یخالفه الی غیره».(16)
(فردی از اصحاب امام باقر(علیه السلام)به نام خیثَمه نقل می کند که امام باقر(علیه السلام)به من فرمود: این پیغام را به شیعیان ما برسان که هرگز پاداش الهی به کسی جز با عمل و کردار (درست) نرسد، و به شیعیان ما این پیغام را نیز برسان که پرحسرت ترین مردم در روز قیامت و رستاخیز الهی کسی است که عدالتی را بستاید و سپس به خلاف آن گراید).
همچنین از بعد روانشناسی اجتماعی باید توجه داشت که در حوزه علوم دینی و تربیتی، هدایت خلق نیز عمدتاً مشروط و منوط به پای بندی عملی صاحب گفتار به آنچه که می گوید و خلق را به آن دعوت می کند قرار دارد. در غیر این صورت میزان تأثیر رو به نقصان نهاده و حتی باعث نتیجه ی معکوس خواهد شد. شیخ اجل سعدی این نکته ی ظریف را در داستان حکیمانه ای به خوبی در کتاب گلستان ترسیم نموده است:
سعدی به این نکته ی ظریف در تربیت اشاره می کند و می گوید:

عالمی را که گفت باشد و بس
هرچه گوید نگیرد اندر کس

عالِم آنکس بود که بد نکند
نه بگوید بخلق و خود نکند(17)

درآیات متعددی از قرآن مجید نیز بر ضرورت توأم بودن ایمان و عمل صالح که بخش اعظم آن در گرو پای بندی به اصول اخلاقی است مورد تأکید قرار گرفته است. از جمله این آیه ی شریفه «أتامرون الناس بالبر و تنسون انفسکم؟ آیا مردم را به نیکی امر می کنید و خود را فراموش می کنید؟» در حوزه ی رفتار سیاسی و قدرت، مطالبات بیشتر و دقیق تری در دین اسلام به چشم می خورد. حکام و والیان مسلمان در یک کلام باید عادل باشند و به گفته ی غزالی معنی عدل در مورد حاکم و صاحب منصبان سیاسی بسیار دقیق تر و گسترده تراست و صرفاً با انجام واجبات از مال حرام است.(18) قرآن مجید به صراحت و با عبارات مؤکد رعایت عدل و انصاف را در تمام حالات و حتی در برخورد با دشمن مطلوب شمرده می ستاید. خداوند در سوره ی مائده می فرماید:
«یاایهاالذین آمنوا کونوا قوامین لله شهداء بالقسط ولا یجرمنکم شنآن قوم علی الا تعدلوا اعدلوا هو اقرب للتقوی»
«ای کسانیکه ایمان آوردید در راه خدا استوار بوده و شما گواه راستی و درستی و عدالت (بر ما عالم) باشید، و مبادا دشمنی با قومی شما را وادارکند که پا از حریم عدالت خارج نهاده و به عدل رفتار نکنید. عدالت پیشه کنید (در همه حال) که به تقوی و پرهیزگاری نزدیکتر است».

3. حسن خلق و نقش آن در جذب و هدایت مردم «با استناد به سیره پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و حضرت امیر(علیه السلام)»
رهنمودهای ارائه شده در حوزه ی اخلاق در منابع دینی جهت بکار بستن در تمام ابعاد زندگی بشر است. حوزه ی قدرت سیاسی نیز از دایره شمول اخلاق دینی نه تنها مستثنی نیست بلکه مورد تأکید بیشتر واقع شده است. سیره ی پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) در این راستا مظهر تجلی اخلاق دینی و اسلام در حوزه ی سیاست است. در روایات اسلامی تصریح شده است که مردم را به غیر زبانهایتان به دین دعوت کنید. یعنی رفتار یک مسلمان و به طریق اولی حکام مسلمان باید به گونه ای باشد که حتی غیر مسلمانان با دیدن آن رفتار و مکارم اخلاقی، حقانیت و نتیجه ی عملی بکار بستن رهنمودهای دینی را دریابند و به اسلام قلباً متمایل شوند. سیره پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) و اولیای دین در بامداد اسلام چنین بوده است. مکارم اخلاقی و رفتار بزرگوارانه ی رسول خدا که قرآن مجید از آن تمجید کرده و می فرماید:
«انک لعلی خلق عظیم». «ای پیامبر تو صاحب اخلاق بزرگی هستی» عامل بسیار مهمی در جذب غیرمسلمانان به اسلام بوده است.
از دیدگاه قرآن رحمت الهی بر غضب او پیشی گرفته و رحمت و لطف را خداوند برای خویش لازم الرعایه دانسته است. در آیه ی 53سوره انعام آمده است: که خداوند «کتب علی نفسه الرحمه» «خداوند رحمت را بر خویشتن مقرر نموده است». روح و نفس انسان که مخلوق اوست نیز اسیر لطف و محبت و رحمت است در حوزه سیاست و قدرت سیاسی نیز از این ابزار و راه مهم اما کم رهرو برای رسیدن به هدف می توان به خوبی بهره برد. البته ناگفته نماند کسانیکه اخلاق را از سیاست تفکیک و به برتری مصالح سیاسی به مصالح اخلاقی به داوری نشسته اند از اهمیت و جایگاه سازنده ی اخلاق در سیاست عملی غفلت ورزیده اند و پیامدهای کوتاه مدت را بر آثار جاودان رفتار اخلاقی مرجح دانسته اند.(19) اما خداوند در قرآن مجید در کمال صراحت دیدگاه اول را در جذب مردم می ستاید و به پیامبر و رسول خویش می فرماید:
«فبما رحمه من الله لنت لهم و لو کنت فظا غلیظ القلب لانفضوا من حولک فاعف عنهم واستغفر لهم و شاورهم فی الامر.»(20) «ای پیامبر بواسطه ی رحمت خداوند قلب تو نسبت به مردم مهربان شد و اگر تو فرد تندخو و سخت دلی بودی مردم از دور تو پراکنده می شدند لذا آنان را مورد عفو و بخشش قرار ده و برای ایشان طلب آمرزش نما و با آنان (جهت تصمیم گیری) در امور مختلف به رایزنی و مشورت بپرداز».
خلق نیک و محبت در روابط انسانی اکسیر اعظم است.(21) و برخی از حکماء قوام همه ی موجودات عالم را به سبب محبت دانسته اند!(22)
در مورد حسن خلق و آثار آن روایات متعددی در منابع روائی از طریق شیعه و عامه ذکر شده است که ذیلاً جهت اهمیت آن به برخی از روایات اشاره می گردد.
1. سأل رجل رسول الله عن حسن الخلق، فتلا (صلی الله و سلم) قوله و تعالی خذ العفو و امر بالعرف و اعرض عن الجاهلین ، ثم قال: هو ان تصل من قطعک و تعطی من حرمک و تعفو عمن ظلمک.
ترجمه : فردی از رسول خدا(صلی الله علیه و آله)از مفهوم حسن خلق سؤال کرد. پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله)در پاسخ، کلام خداوند در قرآن را قرائت کردند که عفو و بخشش پیشه کن و به کارهای نیک رهنمون باش و از افراد نادان روی گردان باش، سپس فرمودند اخلاق نیکو چنین است که با فردی که از تو بریده است پیوند برقرار کنی و به کسی که ترا محروم ساخته ببخشی و از کسی که به تو ظلم نموده درگذری.(23) (رفتار معکوس نه مقابله به مثل)(24)
2. قال رسول الله(صلی الله علیه و آله) انما بعثت لاتمم مکارم الاخلاق.(25) پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله)فرمود: من برای تکمیل و به اتمام رساندن مکارم و صفات والای اخلاقی مبعوث شدم.
3. وقال(صلی الله علیه و آله) اثقل ما یوضع فی المیزان یوم القیامه تقوی الله و حسن الخلق.(26) و همچنین فرمود: (در روز رستاخیز و از میان اعمال) در ترازوی عدل الهی حسن خلق و تقوی از همه پربهاتر و سنگین تر است.
4. وقالت عائشه کان رسول الله خلقه القرآن.(27)
عایشه همسر پیامبر درباره ی اخلاق پیامبر گفت که اخلاق پیامبر همان اخلاق قرآن بود.
در منابع دینی و متون روائی سوء خلق و غضب و عدم رفق و مدارا که نقطه ی مقابل حسن خلق است مورد مذمت وافر واقع شده است. از امام صادق(علیه السلام)روایت شده که «غضب کلید هر بدی و شر است».(28) و از ایشان مروی است «کسی که قوه ی غضبیه ی خود را مالک نباشد عقل خود را نیز مالک نیست».(29) از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله)نیز روایت شده که: «انسان شجاع کسی است که در حالت غضب بتواند خود را حفظ کند.(30) همچنین از رسول خدا(صلی الله علیه و آله)مروی است که: «هرکس غضب خود را از مردم بازدارد خداوند (عزوجل) نیز در روز رستاخیز عذاب خود را او باز می دارد».(31) حسن خلق و مدارای با خلق و پرهیز از تندخوئی و اتخاذ تصمیم عجولانه و نسنجیده در هنگام غضب از اموری است که در بررسی رابطه ی اخلاق و سیاست از منظر آموزه های اسلامی بسیار حائز اهمیت است.
در تمام ادیان الهی که متصل به منبع وحی است نسبت به رعایت رهنمودهای یاد شده هشدار داده شده است. برخی گفته اند که: «در میان بنی اسرائیل هیچ پادشاهی نبود مگر اینکه حکیمی دانشمند با او بود و صحیفه ای در دست داشت که برآن نوشته بود: «بر زیردستان رحم کن و از مرگ بترس و روز جزا را فراموش مکن». هروقت پادشاه خشمگین می شد آن حکیم، صحیفه را به دست او می داد تا بخواند و خشم خویش فرو نشاند».(32)
قرآن مجید در آیات مختلف مصادیق متعددی از حسن خلق نظیر صبر و مدارا، پاسخ نیک به رفتار یا گفتار بد، کظم غیظ (فرونشاندن خشم) و گذشت را به عنوان مصادیق اخلاق نیک و مکارم اخلاقی مطلوب، یادآور شده است. قرآن مجید خطاب به پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله)به عنوان الگو و پیشوای امت اسلامی و یا به عنوان فرمانها و رهنمودهای عمومی، رهنمودهای اخلاقی اندیشه برانگیزی را بیان می نماید. مهمترین رهنمودهای اخلاقی که هم مربوط به رعایت اخلاق و در ساحت زندگی خصوصی و هم ناظر به ملاحظه اخلاق در عرصه عمومی است در آیات ذیل مورد تأکید واقع شده است.
1. خذالعفو و امر بالعرف و اغرض عن الجاهلین (اعراف – آیه 198)
2. واصبرعلی مااصابک ان ذلک من عزم الامور (لقمان – آیه 17)
3. ادفع بالتی هی احسن فاذا الذی بینک و بینه عداوه کانه ولی حمیم (فصلت آیه 34)
4. الکاظمین الغیظ والعافین عن الناس (آل عمران – آیه 34)
5. فیما رحمه من الله لنت لهم و لو کنت فظا غلیظ القلب لانفضوا من حولک فاعف عنهم واستغفرلهم و شاورهم فی الامر (آل عمران – 158)
6. و لا تسبوا الذین یدعون من دون الله فیسبوا الله عدوا بغیرعلم (انعام – آیه 107)
7. اجتنبوا کثیرا من الظن ان بعض الظن اثم ولا تجسسوا و لا یغتب بعضکم بعضا (حجرات – آیه 11)
8. و لاتصعر خدک للناس ولاتمش فی الارض مرحا(لقمان – آیه 17)
9. ادع الی سبیل ربک بالحکمه والموعظه الحسنه وجادلهم بالتی هی احسن (نحل -125)
ترجمه :
1. عفو و گذشت پیشه کن و امر به خوبی و نیکی کن و از نادانان روی گردان باش.
2. شکیبایی و صبر نسبت به آنچه به تو می رسد پیشه کن، همانا (چنین روشی) لازمه ی مصمم بودن در انجام کارها است.
3. به آنچه نیکوتر و بهتر است پاسخ به، (نسبت به کسانیکه با شیوه های غیراخلاقی و رفتار نامناسب با پیامبر(صلی الله علیه و آله)مواجه می شدند). گویا میان تو و آنکه با تو دشمنی می ورزد دوستی صمیمانه ای است.
4. (افراد مؤمن) در هنگام خشم، کظم غیظ کرده و خشم خویش را فرو نشانده و از مردم و (لغزشهای آنان) چشم پوشی می کنند.
5. ای پیامبر، بواسطه ی رحمت خداوند قلب تو نسبت به مردم مهربان شد، و اگر تو فرد خشن و تندخوئی بودی مردم از دور تو پراکنده می شدند، لذا از لغزشهای آنان درگذر، برای ایشان آمرزش خواه و در امور(مختلف) با آنان رایزنی کن.
6. (ای کسانیکه به خدا ایمان آورده اید)، به آنچه غیرمسلمانان به آن توجه دارند و می پرستند دشنام ندهید، چه در صورت ناسزا گفتن، آنان نیز از روی نادانی و جهالت به خداوند ناسزا خواهند گفت.
7. از بسیاری از گمانها و سوءظن ها دوری کنید که بعضی از سوء ظن ها گناه است. و در (زندگی مردم) تجسس (عیب یابی) نکنید و برخی از شما به غیبت افراد دیگر نپردازند.
8. هرگز با تکبر و سرسنگینی از مردم (نیازمند) روی برمگردان و با تکبر و خود بزرگ بینی بر روی زمین راه نرو.
9. ای پیامبر با حکمت و استدلال و پند و اندرز نیکو مردم را به راه پروردگارت دعوت کن و به روشی که نیکوتر است با آنان گفتگو کن.
با ملاحظه سیره ی نبوی در تاریخ ملاحظه می شود که به تعبیر همسر پیامبر اخلاق ایشان همان اخلاق قرآن بود. پیامبری که به تعبیر قرآن الگو و اسوه در گفتار و رفتار برای مسلمانان بودند. نکته ی قابل توجه اینکه پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله)در عین حال که رئیس حکومت دینی بودند و رسالت اصلی ایشان نیز تبلیغ اسلام بود، هیچ گاه از روشهای غیراخلاقی و غیرعادلانه برای پیشبرد اهداف مشروع استفاده نکردند. لذا در ادبیات مربوط به سیره ی پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله)در کتب روائی و تاریخی شیعه و سنی از او تعبیر به «أعدل الناس» یعنی عادل ترین مردم شده است. همچنین تاریخ اسلام گواهی می دهد که بسیاری از غیرمسلمانان در اثر مواجه شدن با اخلاق بسیار انسانی و کریمانه و بزرگوارانه ی پیامبر(صلی الله علیه و آله)به اسلام گرویدند. نگاهی به سیره ی پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله)که هم رهبر مذهبی هم عملاً رئیس حکومت دینی بودند و ملاحظه ی تعابیری که درمنابع تاریخی و روائی نسبت به ایشان شده است به خوبی از آمیختگی «اخلاق و سیاست» حکایت می نماید. آیات و رهنمودهای قرآن مجید نیز نه تنها در حوزه ی سیاست استثنائی برای شکستن حریم اخلاق قائل نشده است بلکه رعایت اصولی مزبور را مورد تأکید مضاعف قرار داده است و می فرماید:
«مبادا دشمنی با قومی شما را برانگیزاند که پا را از حریم و گلیم عدالت خارج نهید. (در تمام شرائط) عدالت و دادگری پیشه کنید که به تقوی نزدیکتر است».
تعابیر اندیشه برانگیزی در مورد اخلاق و رفتار اخلاقی پیامبر در تاریخ ثبت شده که ذیلاً به برخی از ویژگیهای اخلاقی آن حضرت اشاره می شود:
«کان رسول الله (صلی الله علیه و آله)أحلم الناس و اشجع الناس و اعدل الناس و اعف الناس و اسخی الناس (لایبیت عنده دینار ولا درهم و إن فضل و لم یجد من یعطیه فجاه اللیل لم یاوه الی منزله حتی یبرأمنه الی من یحتاج الیه). لایسأل منه احد شیئا الا اعطاه و کان یخصف النعل و یرقع الثوب، ویخدم فی مهنه اهله، وکان(صلی الله علیه و آله)اشد الناس حیاء لا یثبت بصره فی وجه احد، و یعود المرضی فی اقصی المدینه و یشهد الجنائز و یمشی بین اعدائه وحده بلاحارس، و کان(صلی الله علیه و آله)اشد الناس تواضعاً و اسکتهم فی غیر کبر و احسنهم بشرا، یحب الطیب و یجالس الفقراء و یواکل المساکین. لایجفو علی احد. یقبل معذره المعتذر الیه. یمزح و لایقول الا حقا، یضحک من غیر قهقهه، یری اللعب المباح فلا ینکره وترفع الاصوات علیه فیصبر. لایحقر مسکینا لفقره ولایهاب ملکا لملکه یدعوهما الی الله دعاء واحداً».(33)
ترجمه: پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله)صبورترین، شجاع ترین، عادل ترین، با گذشت ترین سخاوتمندترین مردم بود. (در اثر بخشش درهم و دیناری نزد وی حتی یک شب نمی ماند و اگر پس از بخشش چیزی نزد او می ماند و شب فرا می رسید به منزل بازنمی گشتند تا فرد نیازمندی را بیابند و آن پول مازاد را به وی بدهند). هیچکس نبود که از پیامبر چیزی بخواهد مگر اینکه پیامبر به وی عطا می کردند. پیامبر شخصاً کفش های خود را می دوختند و بر پیراهن خویش وصله می زدند و در انجام امور منزل کمک می کردند. پیامبر باحیاء ترین مردم بود به گونه ای که چشم های وی بر صورت هیچکس خیره نمی ماند. از بیماران عیادت می کرد و به تشییع جنازه حاضرمی شد. به تنهایی وبدون هیچ نگهبانی در میان دشمنان حرکت می کرد. همچنین پیامبر(صلی الله علیه و آله)متواضع ترین اشخاص، خوش رو و بشاش ترین و ساکت ترین مردم بود(نه سکوتی که از روی تکبر و تبختر باشد). بوی خوش عطر را دوست می داشت. با فقرا می نشست و با درماندگان غذا می خورد. به هیچ کس ظلم و جفایی نمی کردند. عذرخواهی فرد معتذر را براحتی قبول می کرد. پیامبر شوخی می کرد، (اما در شوخی و مزاح هم جز حق نمی گفت). بدون قهقهه می خندید، بازیهای مباح را می دیدند. ومنع نمی کردند. مردم اصوات خود را نزد آن حضرت بلند می کردند و ایشان صبر وتحمل می کرد. هیچ فرد نیازمند و مسکینی رابه دلیل فقر تحقیر نمی کردند و ازهیچ صاحب قدرت و شوکتی به دلیل اقتدار و هیبتش واهمه نداشتند. هر دو را یکسان دعای خیر می کردند!».
در متون روائی و تاریخی آمده است که پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله)حتی در نگاه به اصحاب خود عدالت را رعایت می کردند. در بحارالانوار، مرحوم مجلسی از قول امام صادق(علیه السلام)روایت می کند که:
«کان رسول الله(صلی الله علیه و آله)یقسم لحظاته بین اصحابه، ینظرالی ذا، وینظر الی ذا بالسویه».(34)
پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله)نگاه هایش را بین اصحاب (بطور مساوی) تقسیم می کرد و به افراد و اطرافیان خود بطور برابر و مساوی نگاه می کرد. همچنین در باب حسن خلق و مکارم اخلاقی پیامبر گفته شده است:
«کان رسول الله(صلی الله علیه و آله)اذا فقد الرجل من اخوانه ثلاثه ایام، سال عنه، فان کان غائباً دعاله، وان کان شاهداً زاره و ان کان مریضاً عاده».(35)

4. «سیره ی اخلاقی پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله)در فتح مکه و مواجهه با رهبران و مردم مشرک»
خصوصیات و صفات ممتاز اخلاقی پیامبر در جریان فتح مکه و عفو و گذشت پیامبر و روش آن حضرت برای جذب غیر مسلمانان و رهبران آنان به اسلام بسیار اندیشه برانگیز و قابل مداقه است.
در جریان فتح مکه و اوج قدرت، پیامبر اکرم نهایت عفو و اغماض و سعه صدر و بزرگواری اخلاقی را از خود نشان دادند که در منابع مختلف تاریخی به آن اشاره شده است. در جریان فتح مکه پیامبر اکرم هم به منظور جذب رهبران و بزرگان مشرکان به اسلام و هم نشان دادن بزرگواری و سعه صدر در اخلاق دینی و اسلامی. در سیاست و در اوج قدرت، خانه ابوسفیان را که در جنگهای مختلف قبل از فتح مکه با مسلمانان جنگیده و در کشتار مسلمین نقش داشت پناهگاه و مأمن قرار دادند و فرمودند:
«من دخل دار ابی سفیان فهو آمن، هر کس به خانه ابوسفیان پناه ببرد در امان است».(36) ابوسفیان در کمال ناباوری در میان قریش فریاد می زد که : «من دخل داری فهو آمن، هرکس به خانه من پناه آورد و وارد شود در امان است».(37)
همچنین همسر ابوسفیان، هند که بسیار پیامبر را در مکه ایذاء و اذیت نموده بود و در جنگ احد به دستور او حمزه ی سید الشهدا عموی پیامبر را پس از مرگ و شهادت مُثله نمودند پس از فتح مکه نزد پیامبر آمد درحالیکه صورت خود را پوشانده بودو از پیامبر خواست که برای ازدیاد حشم و گوسفندانش دعا کند که پیامبر در کمال بزرگواری و با نادیده گرفتن آنچه درگذشته انجام داده است درخواست وی را اجابت کردند.(38)
غلام ابوسفیان و هند به نام «وحشی بن حرب» که قاتل حمزه در جنگ احد بود و به طائف گریخته بود نیز در میان هیأتی نزد پیامبر آمد و سلام کرد. در متون تاریخی آمده است پیامبر ساله عن کیفیه قتل حمزه فاخبره ، فکبی(صلی الله علیه و آله)و قال له «غیب وجهک عنی»(39) پیامبر درباره چگونگی کشتن حمزه از وی سؤال کردند و او توضیح داد. پیامبر اکرم گریستند، و ضمن بخشش و عفو قاتل فرمودند، صورت خود را از من پنهان کن کنایه از اینکه تو را دیگر نبینم. همچنین پیامبر(صلی الله علیه و آله)پس از فتح مکه که قریش در مسجد الحرام گرد آمدند خطاب به آنان گفت «یا معشر قریش، ما ترون انی فاعل بکم؟ قالوا: خیراً، اخ کریم وابن اخ کریم – قال:«اذهبوا فانتم الطلقاء» فعفی عنهم.(40)
«ای مردم قریش چگونه تصور می کنید که من با شما رفتار کنم؟ در پاسخ گفتند ای پیامبر تو برادر بزرگوار و کریم و فرزند برادر بزرگوار و کریمی هستی. (کنایه از انتظار بزرگواری و گذشت) پیامبر به آنان فرمود: «بروید که همگی آزاد هستید». علی(علیه السلام)وصی و جانشین آن حضرت در دوران زمامداری سفارش های متعددی به حکمرانان و والیان خود پیرامون تمسک به رفتار اخلاقی و ملاطفت با مردم داشته که در تاریخ ثبت شده است و رفتار ایشان نیز در این راستا الگوی عملی بود.
امام علی(علیه السلام)در بخشی از نامه خویش به مالک اشتر نخعی هنگامی که وی را به حکمرانی مصر منصوب کردند خطاب به مالک فرمودند:
ای مالک «اشعر قلبک الرحمه للرعیه والمحبه لهم و اللطف بهم و لا تکونن علیهم سبعا ضاریا تغتنم الکلهم فانهم صنفان اما اخ لک فی الدین و اما نظیر لک فی الخلق یفرط منهم الزلل و تعرض لهم العلل ویوتی علی ایدیهم فی العمد و الخطا فاعطهم من عفوک وصفحک مثل الذی تحب و ترضی ان یعطیک الله من عفوه وصفحه فانک فوقهم و والی الامرعلیک فوقک والله فوق من ولاک وقد استکفاک امرهم و ابتلاک بهم و لا تنصبن نفسک لحرب الله فانه لا ید لک بنقمته ولاغنی بک عن عفوه و رحمه و لا تندمن علی عفو و لاتبجحن بعقوبه و لا تسرعن الی بادره وحدت منها مندوحه ولا تقولن انی مومر امر فاطاع فان ذلک ادغال فی القلب و منهکه للدین و تقرب من الغیر».(41)
ترجمه: «ای مالک قلب خود را از محبت به مردم و لطف و رحمت نسبت به آنان لبریز کن. ای مالک همچون حیوان درنده ای مباش که خوردنشن را غنیمت شماری، زیرا آنان دو گروهند، یا برادران دینی تو هستند و یا همانند تو در آفرینش.(انسان هستند انسان غیر مسلمان که در خلقت مانند تو هستند)- با هر دو گروه مهربان باش». از آنان خطاها سر خواهد زد و علتهایی عارض شان خواهد شد و تعمداً یا سهواً خطاها و لغزشهایی کنند.پس از عفو و بخشش خویش نصیبشان کن. همانگونه که دوست داری خداوند نیز از عفو و بخشایش خود ترا بهره مند سازد. زیرا تو برتر از آنان هستی و آنکه تو را بر آن سرزمین ولایت و حکمرانی داده برتر از تو است و خداوند برتر و مافوق کسی است که تو را ولایت و حکمرانی داده است و ساختن کارشان را از تو خواسته و تو را به آنان آزموده است. ای مالک خود را برای جنگ با خدا بسیج مکن که تو را در برابر خشم او توانی نیست و از عفو بخشایش او هرگز بی نیاز نخواهی بود. هرگاه کسی را بخشودی از کرده ی خود پشیمان مشو و هرگاه کسی را عقوبت نمودی از کرده ی خود شادمان مباش. هرگز از خشمی که از آن امکان رهائی هست مشتاب و مگوی که مرا بر شما امیر ساخته اند و باید فرمان من اطاعت شود. زیرا چنین پنداری سبب فساد دل و سستی دین و نزدیک شدن دگرگونی در نعمت هاست».
نامه ی حضرت علی(علیه السلام)به مالک اشتر مشحون از فرازهایی است که بخوبی آمیختگی اخلاق و سیاست در اسلام را ترسیم و تبیین می نماید. یکی از نکات قابل توجه در فراز مذکور این است که امام علی(علیه السلام) از مالک و کارگزار خود می خواهد که محبت و لطف و اخلاق نیکو را در مواجهه با مسلمانان و غیرمسلمانان پیشه ی خود سازد و نکته ی مهم تر اینکه در مورد غیرمسلمانان چنین رفتاری اندیشه ی آنان به اسلام متمایل شود سخن نمی گوید. البته این روش اخلاقی که در سیره ی پیامبر اکرم و امام علی(علیه السلام)به خوبی قابل مشاهده است، یکی از عوامل عمده نیز در جذب غیر مسلمانان به اسلام بوده است.
امام علی(علیه السلام) همچنین در نامه ای به محمدبن ابی بکر هنگامی که او را به حکمرانی مصر منصوب نمود مرقوم فرمود:
«با مردم فروتن باش و نرمخوی و گشاده رو همه را یکسان بنگر. اگر یکی را به گوشه ی چشم نگریستی به دیگری رودر رو نگاه مکن (مساوات و عدالت در نگاه و توجه) تا بزرگان از تو نخواهند که بر ناتوانان ستم کنی و ناتوانان از عدالت تو نومید نشوند. خداوند تعالی، شما بندگانش را از اعمالتان می پرسد، چه کوچک باشد و چه بزرگ و کلان، چه آشکار و چه پنهان، پس اگر عذاب کند از ستمکاری شماست و اگر ببخشاید از بزرگواری اوست».(42)
امیرالمؤمنین(علیه السلام) چنین سفارش هایی را نه تنها خطاب به کارگزارانش بیان می داشت بلکه خود شخصاً الگوی پایبندی به اخلاق در حوزه قدرت سیاسی و دینی بود.
رفتار اخلاقی امام علی(علیه السلام)در دوران حکومت به گونه ای بزرگوارانه بود که صاحب وسائل الشیعه از قول امام باقر(علیه السلام)نقل می کند که «ان علیا لم یکن ینسب احد من اهل حربه الی الشرک ولا الی النفاق، ولکنه کان یقول «هم اخواننا بغوا علینا»(43)
ترجمه: علی(علیه السلام)هیچ یک از کسانیکه با او جنگ می کردند متهم به شرک و نفاق نمی کرد و صرفاً می گفت: «آنان برادران ما هستند که بر علیه ما دست به نافرمانی و تجاوز زده اند»!
در کنزالعمال نیز آمده است که امام علی(علیه السلام) در زمانی که ریاست حکومت را برعهده داشت در بازار و در میان صفوف مختلف مردم حرکت می کرد و افراد را نصیحت و ارشاد می کرد و آیه ی «تلک الدار الاخره نجعلها للذین لایریدون علوا فی الارض ولا فسادا و العاقبه للمتقین»(44) را تلاوت می نمود و می فرمود: این آیه در مورد حکمرانان عادل و متواضع و همچنین دیگر مردمانی است که صاحب قدرت هستند.(45)

پی نوشت ها :

1. مثنوی معنوی، منبع پیشین، ص22.
2. نهج البلاغه، منبع پیشین، ج2، ص366.
3. مولی احمد نراقی در کتاب معراج السعاده چگونگی اعراض فرزند هارون الرشید را از قدرت سیاسی و حتی مواهب بودن در دربار خلافت و حکومت را به تصویر می کشد که ذکر آن عبرت انگیز است. پسر هارون الرشید در دورانی که پدرش و اعضاء خانواده اش از مواهب تخت و تاج متمتع بودند، جامه کرباسی کهنه می پوشید و روزها پس از روزه داری با یک قرص نان جو روزه ی خود می گشود. هرقدر پدر کوشید که فرزند از این روش دست کشیده و از مواهب خلافت پدر بهره گیرد و در وی کارگر نیفتاد. در اثر اصرار پدر از دارالخلافه فرار کرد و گمنام به بصره رفت و به تعبیر مرحوم نراقی بجز قرآن از مال دنیا هیچ نداشت و در بصره مزدوری که گل کاری کند از خانه بیرون آمدم، جوان زیبارویی را دیدم که آثار بزرگی از او ظاهر و بیل و زنبیلی در پیش خود نهاده، تلاوت قرآن می کند. گفتم ای پسر! مزدوری می کنی؟ گفت چرا نکنم که از برای کارکردن آفریده شده ام. بگو مرا چه کار خواهی فرمود؟ گفتم: گِل کاری. گفت به این شرط می آیم که یک درهم و دانگی به من اجرت دهی و وقت نماز رخصت فرمائی! قبول کردم و وی را بر سر کار آوردم. چو شام آمد دیدم کار ده مرد کرده بود و دو درهم از کیسه بیرون آوردم که به وی دهم قبول نکرد و همان یک درهم ودانگ راگرفت و رفت. روزی دیگر باز به طلب او به بازار رفتم او را نیافتم. احوال پرسیدم گفتند: غیرشنبه کار نمی کند. کارخود را به تعویق انداختم تا شنبه شد. چون روز شنبه به بازار آمدم همچنان وی را مشغول قرآن خواندن دیدم. سلام کردم و او را به مزدوری خواستم. چون شب شد خواستم به وی سه درهم دهم، قبول نکرد و همان یک درهم و دانگ را گرفت و رفت. شنبه سوم، باز به طلب او به بازار رفتم. او را نیافتم. از احوال او پرسیدم گفتند سه روز است که در خرابه ای بیمار افتاده است. چون رفتم دیدم در خرابه ای بی دری بی هوش افتاده و نیم خشتی در زیر سر نهاده، سلام کردم چون در حالت احتضار بود التفاتی نکرد. بار دیگر سلام کردم مرا شناخت. سر او بر دامن گرفتم مرا از آن منع کرد و گفت: این سر را بجز خاک سزاوار نیست. سر او را بر زمین گذاردم دیدم اشعاری چند به عربی می خواند. گفتم ترا وصیتی است؟ گفت وصیت من به تو آن است که: چون وفات کنم روی مرا بر خاک گذاری و بگوئی پروردگارا! این بنده ی ذلیل تواست که از دنیا و مال و منصب آن گریخته و رو به درگاه تو آورده است. پس فضل و رحمت خویش را قبول کن و از تقصیرات او درگذر، و چون مرا دفن کنی جامعه و زنبیل مرا به قبر کَن ده و این قرآن و انگشتر مرا به هارون الرشید رسان و به او بگو این امانتی است از جوانی غریب، واین پیغام را از من به وی گوی: «لاتموتن علی غفلتک». «زنهار به این غفلتی که داری بمیری» این گفت و جان به جان آفرین سپرد.
– نراقی، مولی احمد، معراج السعاده، قم، انتشارات هجرت، ص5-604.
4. جلودار و پیشتاز.
5. قصبه ها و آبادی ها.
6. مثنوی معنوی، منبع پیشین، دفتر پنجم، ص805 و دفتر اول ص 127.
7. احمدبن حنبل، ج3، ص381، المطبعه المیمنه بمصر، الطبعه الاولی.
8. مجلسی، مولا محمد باقر، بحارالانوار، بیروت، ج66، ص405.
9. Paradigm.
10. سوره صف آیه 2.
11. سوره صف آیه 3.
12. سوره بقره آیه 44.
13. الطباطائی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، المجلد19، ص287. المفسرالکبیر(ره) یقول «وان یقول الانسان مالایفعله ما یقول. فالاول من النفاق والثانی من ضعف الارده وهن العزم و هو رذیله منافیه لسعاده الانسانیه».
14. الکلینی، ابوجعفر، محمدبن، یعقوب بن اسحاق، اصولی کافی، انتشارات علمیه اسلامیه جلد3، کتاب الایمان والکفر، ص408.
15. همان منبع، ص408.
16. همان، ص409.
17. سعدی شیرازی، مشرف الدین، مصلح بن عبدالله، گلستان، تهران، انتشارات صفی علیشاه، 1362، باب دوم (در اخلاق درویشان)، ص217.
18. غزالی، محمد، احیاء علوم الدین والاقتصاد فی الاعتقاد فی صفات الامام.
19. ماکیاولی، نیکولو، شهریار، ترجمه ی داریوش آشوری، فصل هفدهم، تهران، نشر مرکز، 1375.
20. سوره ی آل عمران آیه 158.
21. مولوی در کتاب مثنوی تأثیر محبت را در روابط انسانی به خوبی ترسیم می نماید.(مثنوی، 2/ 138، علاء الدوله)
از محبت نار نوری می شود
وز محبت دیو حوری می شود
از محبت تلخ ها شیرین می شود
از محبت مس ها زرین می شود
از محبت سقم صحت می شود
و از محبت قهر رحمت می شود
از محبت مرده زنده می شود وز محبت شاه بنده می شود
22. خواجه نصیرالدین طوسی، اخلاق ناصری، ص258.
23. الغزالی، ابوحامد (محمد)، احیاء علوم الدین، دمشق، عالم الکتب، ج3، ص43.
24. همان، ص43 والمهجه البیضاء فی تهذیب الاحیاء، محمدبن المرتضی المدعو بالمولی محسن الکاشانی، مؤسسه ی النشرالاسلامی، المجلد الرابع، ص121.
25. احیاء علوم الدین، ص43.
26. احیاء، ج3، ص43 و المهجه البیضاء، ج4، ص120.
27. همو، ص43 و المهجه البیضاء، 4/120.
28. کلینی، اصول کافی، ج2، ص303، ح3 و مجلسی، بحارالانوار ج73، ص274، ح24.
29. مجلسی، بحارالانوار، ج73، ص278، ح33.
30. صحیح بخاری، ج8، ص34.
31. اصول کافی، ج2، ص305، ح15.
32. غزالی، احیاء علوم الدین، ج3، ص150 و فیض کاشانی، المهجه البیضا، ج5، ص306.
33. فیض کاشانی، مولی محسن، المهجه البیضاء، الجزء الرابع، ص128. ویژگیهای اخلاقی پیامبر در منابع روانی و تاریخی اهل تسنن از جمله، صحیح بخاری، صحیح مسلم، شمائل ترمذی، تاریخ طبری و الکامل فی التاریخ از ابن اثیر به صورت مبسوط آمده است. همچنین مراجعه شود به بحارالانوار ج16، ص 148تا150. همچنین ویژگیهای اخلاقی آن حضرت در مناقب ابن شهر آشوب ج1، ص126آمده است.
34. مجلسی، مولی محمدباقر، بحارالانوار، 201/16.
35. بحارالانوار، 233/16ترجمه: از سیره پیامبران بود که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)هرگاه شخصی از برادران دینی اش را سه روز نمی دید درباره او از اصحاب پرسش می کرد، اگر غائب بود برای او دعا می کرد، اگر حاضر بود با او دیدار می کرد و اگر (می گفتند مریض و بیمار است) از آن فرد عیادت می کرد.
36. ابن هشام، سیره ابن هشام، ج4، ص46 و الکامل فی التاریخ لابن اثیر، ج251/2.
37. الطبرسی، ابوعلی، الفضل بن الحسن، اعلام الوری بأعلام الهدی، طهران، دارالکتب الاسلامیه، الطبعه الثالثه، ص110.
38. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، 254/2.
39. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، 250/2.
40. همان منبع 252/2و همچنین سیره ی ابن هشام، 55/4.
41. امام علی(علیه السلام)نهج البلاغه، سید شریف الرضی، ترجمه ی عبدالمحمد آیتی، ج2، ص322، همچنین نهج البلاغه عبده 93/3 و نهج البلاغه فیض الاسلام، ص993.
42. نهج البلاغه، ترجمه آیتی، منبع سابق ص 288، فیض الاسلام، ص886، عبده 31/3.
43. الحرالعاملی، وسائل الشیعه، ج11، ص62، من ابواب جهاد العدو الحدیث10.
44. سوره ی قصص، آیه 83، جهان آخرت (و نعم اخروی) را برای کسانی قرار می دهیم که در زمین به دنبال برتری جوئی و ایجاد فساد و تباهی نیستند.
45. کنزالعمال، 180/13، کتاب الفضائل من قسم الافعال، باب فضائل الصحابه، الحدیث 36538.
منبع: احمدی طباطبایی، محمدرضا؛ (1387) اخلاق و سیاست: رویکردی اسلامی و تطبیقی، تهران: دانشگاه امام صادق، چاپ دوم

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید