مسلمانان به ویژه شیعیان آن حضرت را به لحاظ شخصیت والایش « الگو و اسوه» زنان و مردان می شمارند اما برداشت یکسانی از اسوه بودن او ندارند. اشاره ای مختصر در این زمینه و نشان دادن ابعاد این « اسوه» می تواند ما را در تأسی به آن بانوی والا مقام یاری کند.
پرسشی که به ذهن می رسد آن است که حضرت زهرا دارای چه ویژگیهای شخصیتی است که او را از مردان و زنان دیگر امتیاز می بخشد. آیا فقط بدین خاطر است که او دخت رسول خدا و همسر ولی خدا و مادر دو امام همام است هرچند این ویژگی از امتیازات منحصر به فرد اوست اما اسوه بودن آن حضرت بدین خاطر نیست چرا که این ویژگی خارج از اراده و اختیار آن حضرت بوده و قابل تکرار و تحقیق دوباره نیست بلکه به لحاظ خصلتهایی است که از اراده وهمت او سرچشمه میگیرد.
به چند نمونه از این خصائل اشاره می شود:
1 ـ انیس و مونس پدر
معرفت والای حضرت زهرا(سلام الله علیها) حتی در سنین کودکی و نوجوانی از او شخصیتی ساخت که با رحلت مادر بزرگوارش انیس و مونس پدرش رسول خدا شود. این نقش را به گونه ای شایسته ایفا کرد که لقب « ام ابیها» را دریافت نمود. دختری خردسال اما با معرفت که توانست نقش مادری فداکار و عاقل و مدبر را ایفا کند و خلا وجودی مادر را برای شخصیتی چون رسول خدا پر کند.
آیا این نقش آفرینی بدون برخورداری از علم و معرفت عقل و درایت تدبیر و مدیریت امکان پذیر است رفتار فاطمه با پدر به گونه ای بزرگوارانه حکیمانه و فداکارانه بود که پیامبر او را « مادر پدر» نامید.
2 ـ فعال در عرصه های اجتماعی و سیاسی
فاطمه زهرا با آنکه دختری کم سن و سال بود اما در انجام رسالت یار و همراه رسول خدا بود. کسی که پیامبر را در کوران حوادث سهمگین یاری می کرد و به او آرامش می بخشید فاطمه بود.
مردان بزرگ معمولا در موقعیت خویش مرهون بانوان فداکاری هستند که در کنارشان حضور داشته اند. بانوئی که پس از خدیجه این نقش را برای رسول خدا ایفا می کرد فاطمه بود. حضوری در میدان های جهاد و مداوای مجروحان و مشخصا جراحات وارده به رسول خدا و امیر مومنان علی (علیه السلام) مایه دلگرمی و آرامش خاطر ایشان و صبر و استقامت او در مصائب و گرفتارهای دوران مکه مایه استواری پیامبر بود. چنان که ایستادگی و مقاومت آن حضرت در برابر ظلمها و بی عدالتی ها پس از رحلت رسول خدا و دفاع از حریم ولایت نمونه ای مثال زدنی است. به خانه مهاجر و انصار رفتن و آنان را به دفاع از «ولایت» تحریک و تحریض نمودن قاعدین را برترک وظیفه شان شماتت کردن غاصبان و ستمگران را مورد نکوهش قرار دادن شجاعانه در مسجد رسول خدا به ایراد سخن پرداختن و در برابر صاحبان قدرت سکوت نکردن همه و همه نشان دهنده شخصیت و قدرت روحی فاطمه زهرا در عرصه های اجتماعی و سیاسی است. شخصیتی که در دفاع از امت و ولایت جان خویش فدا کرد و درس ایستادگی و مقاومت در برابر ظلم و بی عدالتی را به همگان آموخت.
بی شک یکی از بهترین و آشکارترین الگوهای بشریت در مصاف با ظلم و بی عدالتی و سکوت نکردن در برابر صاحبان قدرتهای نا مشروع فاطمه زهرا است. اگر فاطمه زهرا در برابر ستم پیشگان نمی ایستاد زینب کبرا درس ایستادگی در برابر ظلم یزیدیان را نمی آموخت و حقائق پر افتخار عاشورا به نسلهای آینده منتقل نمی شد.
سیره فاطمه (سلام الله علیها) الگوی زنان شجاع و انقلابی ملت ایران بود که با هدایت امام خمینی (رض) در برابر رژیم استبدادی پهلوی ایستادند و موجب تهییج مردان در عرصه مبارزه شدند. چه بسیار بانوانی که در این راه قربانی شدند و نام خود را در طومار پیروان واقعی حضرت ثبت کردند. سیره و سنت فاطمه زهرا و زینب کبری همواره پاسخی بود به جاهلان متنسکی که انقلابیون را به خاطر دعوت زنان به مبارزه و حضورشان در راهپیمایی ها و تظاهرات شماتت می کردند! و به بهانه هایی چون اینکه «زن نباید در مقابل چشمان نامحرمان فریاد بزند مشت گره کند و شعار بدهد» و… به رهبر فقید انقلاب طعن می زدند!
گویا این متحجران از سیره فاطمه زهرا و زینب کبرا بی خبر بودند که چگونه در مقام «تظلم و دادخواهی» هم در اجتماعی ظاهر می شدند و هم با حفظ شئون اسلامی به ایراد سخن پرداخته خطبه می خواندند و کاخهای ستمگران را به لرزه می انداختند.
فاطمه زهرا در عین شجاعت و صلابت در برابر ستم پیشگان در پاسداری از حریم امت و ولایت مطیع امام زمانش بود. آنگاه که امیر مومنان او را به صبر و استقامت فراخواند برای حفظ وحدت امت اسلامی و جلوگیری از سو استفاده دشمنان قسم خورده رسول خدا اطاعت کرد و سکوت اختیار نمود در حفظ مصالح امت اسلامی و بقای دین لحظه ای درنگ ننمود.
برخلاف آنچه امروز عده ای به بهانه دفاع از ولایت بر طبل اختلاف می کوبند و به بهانه مظلومیت حضرت زهرا دست به اعمالی می زنند که با آرمان های آن حضرت بیگانه است.
آیا هیچ مسلمانی باور میکند که حضرت زهرا(س) به شعله ور ساختن اختلاف و کینه بین برادران مسلمان رضایت دهد در حالی که دشمنان مشترک مسلمانان در برابر شان صف آرایی کرده اند! آیا کسی می تواند ادعا کند که سکوت در برابر کشتار شیعه یا سنی در سرزمین های اسلامی به دست آمریکا و صهیونیسم مورد رضایت آن حضرت است !
آیا کینه ورزی نسبت به پیروان اهل سنت که غالبا مستضعفان فکری اند بیش از صلیبی ها صهیونیستها در مرام فاطمه زهرا می گنجد و می توان به بهانه محبت به آن حضرت آن را توجیه کرد.
3 ـ مظهر حجاب و عفاف
بی شک یکی از جلوه های شخصیت فاطمه زهرا «حجاب و عفاف» آن حضرت است. گفتار و کردار آن بزرگوار در این زمینه الگو و اسوه زنان عالم است. این واقعیت آن قدر عیان و آشکار است که نیازمند توضیح نیست.
حجاب که به منزله صدفی برای گوهر وجود زن است به او مصونیت می بخشد. به او فرصت حضور فعالانه و سازنده را در اجتماع می بخشد. به او این امکان را می دهد که خلاقیت ها و توانایی های خود را در عرصه های گوناگون اجتماعی و سیاسی به کارگیرد بدون آنکه مورد طمع و سو استفاده مردان قرار گیرد.
سیره فاطمه زهرا و زینب کبرا در این زمینه حجت را برهمه بانوان به ویژه آنان که خود را پیرو ایشان می دانند تمام کرده است. آنان در اجتماع حضور جدی داشتند اما حضوری با «حجاب و عفاف».
زنان مسلمان به ویژه زنان ایرانی افتخار دارند که علی رغم تلاش های متنوع سرسپردگان استعمار همچون رضاخان میرپنج از «حجاب و عفاف» خود دست برنداشته و توانستند نهضتی تاریخی را خلق کنند.
ولی باید به این واقعیت تلخ اعتراف کرد که عوامل مختلفی موجب شده که در سالهای اخیر با فرهنگ حجاب و عفاف فاصله بگیریم. نویسنده مسئولیت اصلی را متوجه دولتمردان می داند. چرا که آنان بیشترین وظیفه و نقش را در جهت ترویج و تقویت فرهنگ حجاب و عفاف به عهده دارند.
حضور علما و روحانیت در صحنه سیاست و قدرت این مسئولیت و نقش را مضاعف می سازد. دستگاه های فرهنگی و تبلیغی کشور و بیش از همه صدا و سیمای جمهوری اسلامی بزرگترین نقش مثبت یا منفی را در این وادی ایفا میکنند.
آیا سیاست های اتخاذ شده در کشور برنامه های اجرا شده در ادارات و سازمانهای دولتی و غیر دولتی ـ برنامه های صدا و سیما و… در راستای ترویج این فرهنگ بوده و یاتخریب آن
نویسنده معتقد نیست که دولتمردان در صدد تخریب این فرهنگ بوده اند. اما معتقد است که در برابر هجوم سنگین دشمنان دین و تبلیغات وسیع آنان در جهت تخریب ارزشهای اخلاقی این ملت تدبیر شایسته ای به عمل نیاورده اند و با روند روبه کاهش فرهنگ حجاب و عفاف منفعلانه بخورد نموده اند.
تصمیم های نادرست برخی از مدیران و دست اندرکاران کشور در پاره ای از موضوعات مانند ورزش بانوان بدون آنکه زمینه ها و شرایط مناسب آن را فراهم آورند و قهرا حضور زنان در پارکها و اماکن عمومی برای ورزش پافشاری بی منطق بر حضور زنان در ورزشگاههای ویژه مردان علی رغم مخالفت صریح مراجع معظم تقلید اشتغال زنان بدون هیچ حد و مرزی به مانند مردان و بدون رعایت تناسب شخصیتی بین آنان و بعضی از مشاغل برخورد یکسان با بانوان با حجاب و عفیف مانند بانوان بی حجاب و بدحجاب و حتی گاه ترجیح دسته دوم بر دسته اول ارج ننهادن بر فرهنگ حجاب و عفاف در رده های مختلف مدیریتی کشور چهره سازی از زنانی که حجاب مناسب و متناسب یک زن مسلمان ندارند زنان بد حجاب را به عنوان افراد با فرهنگ به تصویر کشیدن و متقابلا بانوان با حجاب و عفاف را بی فرهنگ و کم سواد معرفی کردن «حیا و عفاف» را مربوط به گذشته دانستن که امروزه ارزشی بودن خود را از دست داده بی تفاوتی نسبت به رواج این منکر بزرگ اخلاقی ـ یعنی بدحجابی و بی بندرباری ـ همگی از عوامل تاثیرگذار در این زمینه است.
شب و روز از الگو بودن فاطمه زهرا(س) و زینب کبرا(س) سخن گفتن و در عمل بیگانه با رفتار و کردار آنان بودن جز فریب دادن خود نیست. امروز اماکن عمومی جولانگاه افراد بی مسئولیت و فاقد شخصیت و وقار شده و عرصه را بر افراد متدین با حجاب و عفاف تنگ کرده امروز ورزشگاه های بانوان از نظر فضای فرهنگی و بی توجهی به ارزشهای اخلاق و اجتماعی در وضعیتی است که بانوان متدین و مقید به احکام دین جرات حضور پیدا نمی کنند و به شدت از این موضع گله مندند.
نویسنده معتقد است که دولتمردان اگر اراده کنند می توانند با همکاری علما دانشمندان و طیف وسیع مردم متدین و انقلابی با سیاستگذاری و برنامه ریزی صحیح و اصولی و ارج نهادن بر فرهنگ حجاب و عفاف در جدول ارزشهای جامعه را به سمت و سویی هدایت کنند که این فرهنگ در آن گسترش یابد و مظاهر بی حجابی و بی عفتی به حداقل برسد.
امروز بسیاری از مسلمانانی که از کشورهای اسلامی و حتی غیر اسلامی به ایران سفر می کنند از مشاهده وضعیت نابهنجار فرهنگی برخی از بانوان در کوچه ها و خیابانها شگفت زده میشوند. نویسنده بارها در مشهد مقدس با چنین افرادی از کشورهای دیگر روبرو شده که از وضعیت حجاب زنان ایرانی گلایه مندند. تصور کنید وقتی در شهری مانند مشهد مقدس که مسافران آن غالبا افراد مذهبی اند با چنین وضعیتی روبرو باشیم شهرهای شمالی اصفهان شیراز و… چه وضعی خواهند داشت !
اشتباه برخی از دولتمردان این است که وضعیت حجاب بانوان را در این کشور با وضعیت زنان در کشورهای اروپایی یا اسلامی غیر مقید به احکام شرعی مقایسه می کنند در حالی که جمهوری اسلامی کشوری است که در آن صدها هزار شهید با هدف حاکمیت ارزشهای اخلاقی و اسلامی جان خود را فدا کردند و باید با «مدینه النبی» مقایسه شود.
یک مقایسه گذرا بین وضعیت امروز جامعه از نظر فرهنگ حجاب و عفاف با وضعیت جامعه در سه چهار سال قبل نشان می دهد که ـ به جرات می توان گفت ـ اگر بدتر نشده باشد بهتر نشده در حالی که اصولگرایان با چنین شعارهایی از مردم رای گرفتند و به قدرت رسیدند.
اگر ارگانی مانند نیروی انتظامی نیز احساس مسئولیت می کند تا در جهت گسترش فرهنگ حجاب و عفاف قدم بردارد مدعیان دین داری زبان به شماتت می گشایند و اگر بتوانند سنگ اندازی می کنند و عملا موفقیت طرح ها را با مشکل روبرو می سازند!
4 ـ محور اصلی خانواده
یکی دیگر از جلوه های شخصیت فاطمه زهرا(س) خانه داری همسرداری و پرورش فرزند و در یک کلمه «محوریت اصلی خانواده» است.
پیامبر به هنگام ازدواج علی و فاطمه مسئولیت را بین آن دو تقسیم کرد کارهای بیرون از خانه برعهده علی و کارهای داخل خانه بر عهده فاطمه و جالب آنکه فاطمه از این تقسیم کار اظهار خشنودی کرد.
آن بزرگوار علی رغم شخصیت والای علمی و معنوی اش ـ که پس از رسول خدا جبرئیل امین به محضرش شرفیاب می شد ـ هرگز از خانه داری ابایی نداشت و «کار» در محیط خانه را «عار» نمی دانست.
از اینکه با تلاش و مجاهدت شبانه روزی نیازهای اعضای خانواده را برآورده سازد و دستانش در این راه پینه ببندد دریغ نمی ورزید چرا که آن را «عبادت» می دانست. از این رو توانست دوشادوش علی بن ابیطالب حرکت کند و فرزندانی را ترتیب نموده و به بشریت تقدیم کند که افتخار انسانیت اند. فرزندانی که هر کدام به تنهایی «الگویی» برای بشر دیروز و امروز و فردایند. بدون شک نقش فاطمه زهرا در پرورش چنین فرزندانی اگر بیشتر از علی بن ابیطالب نباشد کمتر نیست.
او بود که در غیاب علی که غالبا در میدان های جنگ در رکاب پیامبر می جنگید به تربیت فرزندان می پرداخت.
با کمال تاسف امواج دروغین «دفاع از حقوق زن» از دنیای غرب به جهان اسلام نیز رسیده و جوامع اسلامی را تحت تاثیر قرار داد. با انگیزه بهره کشی هر چه بیشتر بهره کشی از جسم زنان از یک سو و نیروی کار آنان به ثمن بخس از سوی دیگر سرمایه داران بی وجدان غربی را بر آن داشت تا زنان را از محیط خانه و خانواده به اجتماع بکشانند و چون انگیزه اصلی قابل ابراز و علنی کردن نبود به ناچار در زرورقی از «حقوق زن» پیچیدند تا زرق و برق آن فریبنده باشد و افراد ظاهربین را بفریبد. متاسفانه این ترفند کارگر افتاد و زنان را به محرومیتی مضاعف گرفتار کرد.
کسی که باید در محیط خانه «نقش محوری» را ایفا کند «بانوی خانواده» باشد «مادری دلسوز و فداکار» برای فرزندان باشد به «کارگری مفت و مجانی» و توسری خور در کارگاه ها و کارخانه ها و زیردست کارفرمایان و «مانکنی فریبنده» در بارها و کاباره ها و «عروسکی بزک کرده» در کوچه و خیابان تبدیل شد.
ظهور انقلاب اسلامی در قلب خاورمیانه عزت و شخصیت زن مسلمان را به او بازگرداند زنان به برکت اسلام هویت واقعی خود در کشوری که همه چیزش غربی شده بود باز یافتندـ با بازگشت به هویت و فرهنگ اصیل خود در صف مقدم مبارزه با استعمار و استثمار قرار گرفتند و الگوی زنان عالم شدند.
اما نباید از کنار این واقعیت تلخ عبور کرد که هنوز آن امواج دروغین در جامعه ما قربانی می گیرد. بر اثر تبلیغات غربیان و واگو کردن آن توسط غربزدگان «خانه داری» به معنای واقعی آن یعنی هسته مرکزی «تعلیم و تربیت» و کانون «صفا و صمیمت» بوده در میان طیف وسیعی از بانوان ارزش خود را از کف داده است. عده ای گمان می کنند «اشتغال زن در بیرون خانه» یک ارزش است و «خانه داری» ضدارزش.
در حالی که «اشتغال برای زنان» در صورتی یک ارزش است که زن بتواند در کنار مسئولیت اصلی خود از عهده آن برآید.
زنی که نقش محوری خود را در محیط خانه و خانواده که کانون «مهر و محبت و عاطفه» است به خوبی ایفا می کند و نیاز روحی و روانی همسر و فرزندانش را برآورده می سازد چنانکه بتواند مسئولیتی را نیز در اجتماع برعهده بگیرد البته یک ارزش است و باید از او تقدیر کرد.
اما زمانی که به بهای «اشتغال» خانه و خانواده را قربانی می شود همسر و فرزند به حال خود رها می شوند حقوق اعضای خانواده فدای خواسته های شخصی خود می گردد مسئولیت خود را در قبال فرزندی که به دنیا آورده اند فراموش می کنند و حتی برای حفظ موقعیت شغلی خود حاضرند خانه و خانواده را متلاشی کنند نه تنها شایسته تکریم نیستند بلکه دولت اسلامی و جامعه حق دارد آنان را مواخذه کند.
آیا پدر یا مادری که با انتخاب خود خانواده ای تشکیل داده و فرزندانی به دنیا آورده اند مجازند حقوق فرزندانشان را فدای امیال شخصی خود کنند به خاطر اشتغال یالله خانواده را با طلاق یالله متلاشی کنند و فرزندان را از حق مسلمشان در برخورداری از یک کانون مهر و محبت محروم سازند
استاد شهید مرتضی مطهری از اینکه «مقام و وظیفه مادری از طرف مادران و حقوق مادری از نظر فرزندان و از نظر علمای اجتماع در عصر ما تحقیر و ناشناخته شده» اظهار تاسف می کرد و با یادآوری اینکه نقش زن منحصر به مادری نیست و زن در اسلام در بسیاری از مسائل اجتماعی همدوش مرد است اما «مادری را مهمترین وظیفه و مقام و پست اجتماعی» می دانست که باید در درجه اول وظایف و مقامات اجتماعی زن قرار گیرد.
این متفکر اسلامی بر این باور بود که «شناختن فلسفه مادری بستگی دارد به اینکه ما جنبه های اجتماعی و فردی مادری را از لحاظ طبیعی یعنی از لحاظ تاثیر مادری در مادر و در فرزند و از جنبه های اجتماعی یعنی از جنبه تاثیر مادر در بهبود نسل و یا فساد آن و در تربیت روح فرزندان به واسطه عواطف فوق العاده مادری بشناسیم و برای مهر مادری که از تمام مهرهای جهان ممتاز است حکمت و فلسفه قائل شویم و آن حکمت و فلسفه را منحصر به رشد دادن جسم فرزند ندانیم بلکه برای آن جنبه عمومی و اجتماعی قائل شویم و آن را مقدمه ای برای پرورش عاطفی روح فرزند در اجتماع بدانیم»
(یادداشتهای استاد مطهری ج 7 ص 30 ـ29)
آیا به راستی می توان از نقش مادری با این همه آثار و برکاتی که دارد به سادگی صرفنظر کرد و آن را فدای اشتغال یا هر مسئولیت دیگری نمود !
واقعیت این است که پس از پیروزی انقلاب علی رغم بازیافتن شخصیت زن مسلمان بر مقام مادری زن و نقش محوری او در خانواده جفا شده «مادری» و «همسری» تحقیر شده و یا لااقل با ارزشهای دیگر همنشین نشده است و چنین فضایی زیبنده جامعه اسلامی نیست که حضرت زهرا(س) را الگوی خود می داند.
روز ولادت آن حضرت را روز زن نامیدن و در حاشیه آن به نقش مادران توجه کردن و با گل و شیرینی و خرید کادو از آنان تقدیر کردن تنها قدمی کوچک در این زمینه است.
ارجگذاری به مقام مادران آن است که قانونگذاران و دولتمردان تمام همت خود را در جهت تحکیم مبانی خانواده و مقام و منزلت زنی که خود را وقف خانه و خانواده و همسر می کند و مادری که خود را فدای فرزندان می کند به کار گیرند.
دفاع از حقوق زن این نیست که برای آنان به طور مساوی بلکه بیشتر از مردان فرصت های شغلی و حتی تحصیلی ـ هر چند در رشته هایی نامتناسب با شان و شخصیت و جسم و جانشان ـ فراهم کنیم و با وجود درصد بالایی از جوانان بیکار در کشور ادارات و سازمانها و کارگاه ها و کارخانجات زنان را ـ نه از روی دلسوزی و دفاع از حقوق زن بلکه ـ به خاطر ارزانتر بودن و ناتوانی در دفاع از حقوقشان یا برای ملاحظه مجامع بین المللی به کار گیریم و مقتضیات فرهنگ اسلامی و ایرانی را نادیده انگاریم.
زن مسلمان حق دارد که محیطی توام با آرامش و آسایش داشته باشد نیازهایش برآورده شود فرصت و مجال کافی برای برخورداری از حق و لذت مادی پیدا کند از حقوق او در برابر تجاوزات احتمالی مرد در خانه یا در اجتماع دفاع شود.
در قانون اساسی جمهوری اسلامی نیز یک اصل برای همین منظور پیش بینی شده:
«از آنجا که خانواده واحد بنیادی جامعه اسلامی است همه قوانین و مقررات و برنامه های مربوطه باید در جهت آسان کردن تشکیل خانواده پاسداری از قداست آن و استواری روابط خانوادگی برپایه حقوق و اخلاق اسلامی باشد» (اصل دهم قانون اساسی)
شهید آیت الله بهشتی در تشریح مبنای این اصل می گفت:
«جامعه اسلامی جامعه ای است که براساس آن نوعی از جهان بینی و بینش اجتماعی است که کانون خانواده چیزی بسیار فراتر از کانون تعلیم نیازهای جنسی یا اقتصادی یا پاسخ به تعاونی های ساده در زندگی است. نقش خانواده در اخلاق در پایه گذاری برای رشد عواطف انسانی در سالم نگاه داشتن انسان از تعدیات و تجاوزات گوناگون و آماده نگه داشتن او برای آن طهارت روحی و سلامت اخلاقی که رکنی از ارکان نظام فرهنگی و اجتماعی است بسیار مهم است. از این جهت این اصل به عنوان یک اصل بنیادی از اصول کلی قانون اساسی در اینجا آمده است.»
آیت الله موسوی اردبیلی یکی از اعضای مجلس خبرگان نیز در تبیین فلسفه و اهمیت این اصل اظهار داشت:
«… چون در زندگی ماشینی وضع خواه ناخواه طوری است که زنها از محیط خانواده به محیط کار جذب می شوند و همین رفتن زن از محیط خانواده به محیط کار و جذب شدن در آن بنای خانواده را تضعیف می کند و آن را متلاشی ساخته و در جامعه بزرگ حذف می کند.
این اصل به این منظور است که شرایط و وسایل برای تشکیل و حفظ و حراست از خانواده سالم و برمبنای حق و اخلاق و فضیلت که تامین کننده حقوق زن و مرد و فرزندان است فراهم گردد مثلا بعضی از مسائل فقهی و اخلاقی در اسلام با جذب شدن زن در اجتماع منافات دارد. زن می تواند کار کند ولی در محدوده ای که با حقوق بچه ها و وظایف مادری و شوهرداری او منافات داشته باشد و به عبارت دیگر نباید به محو عواطف بین شوهر و زن و فرزند رسالت مادری و تربیت فرزندان منتهی شود.» (مشروح مذاکرات مجلس بررسی نهایی قانون اساسی ج 1 ص 433 و 440)
هر چند به هنگام تدوین این اصل که به نوعی در پیش نویس قانون اساسی هم پیش بینی شده بود هیاهو و جنجالی از سوی چپگرایان و غربزدگان برخاست که با این تعارفات می خواهند زنان را خانه نشین کنند و از حق اشتغال و حضور در اجتماع محروم سازند! اما این اصل با اکثریت قاطع در مجلس خبرگان تصویب شد.
ملاحظه می شود که خانواده در جمهوری اسلامی چقدر اهمیت دارد. از این رو سیاست تصمیم و برنامه ای که کیان خانواده را به خطر اندازد آشکارا نقض قانون اساسی است و باید از آن پرهیز کرد.
ایجاد تعادل میان نقش آفرینی بانوان در محیط خانه و حضور آنهایی که علاقمند به فعالیت در عرصه اجتماعی و سیاسی اند یک ضرورت است که از یک سو بر عهده دولتمردان است و از سوی دیگر بر عهده زنان.
بدون شک نقش آفرینی بانوان در محیط خانه و خانواده بسیار مهمتر از اشتغال و حضور اجتماعی است هر چند بانوان بسیاری هستند که می توانند این دو نقش را به صورت هماهنگ و متعادل با یکدیگر جمع کنند ولی نمی توان انکار کرد که جمع بین این دو از توان بسیاری دیگر خارج است.
در مورد چنین افرادی بدون تردید نقش نخست در اولویت است زیرا سرنوشت اعضای دیگر خانواده بالاخص فرزندان به این حضور بستگی دارد. یک مادر نمی تواند و نباید به خاطر دلبستگی به اشتغال حقوق فرزندش را که تکلیفی است برعهده مادر نادیده بگیرد و او را به حال خود رها سازد.
اگر برای کسی اشتغال یا تحصیل در سطوح عالی یا هر فعالیت اجتماعی دیگر در رتبه نخست اهمیت قرار داد نباید با فرزنددارشدن حقوق او را فدای میل و خواسته خود نماید. هم فرزند هم پدر فرزند و هم اجتماع و حکومت می تواند حقوق این فرزند را از مادر مطالبه کند. مادر بخواهد یا نخواهد براساس ناموس خلقت «وظیفه مادری» را برعهده دارد و نمی توان از ایفای آن شانه خالی کند چنان که پدر نیز چنین است مگر آنکه خود را از نعمت مادر یا پدر بودن محروم کند.
به گمان نویسنده بسیاری از ناهنجاری های اخلاقی و اجتماعی در جوانان و نوجوانان این مرزوبوم علی رغم ایمان و اعتقاد مذهبی پدران و مادران معلول بی توجهی آنان به وظایفی است که در قبال فرزندانشان برعهده دارند. پدر یا مادر که به کوچکترین بهانه ای و برای رسیدن به امیال و آرزوهای خودخواهانه خود کانون خانواده را از هم می پاشند و نسبت به سرنوشت همسر و فرزندانشان بی تفاوتند نباید از سوی اجتماع و دولت به حال خود رها شوند. ایفای نقش خانوادگی یک تکلیف است تکلیفی که اجتماع باید آن را از اعضای خانواده مطالبه کند.
باری در این محضر بیش از همه روی سخن ما با سیاستگذاران برنامه ریزان و دولتمردان از یک سو و با بانوان از سوی دیگر بود که به اظهار اینکه الگوی ما فاطمه زهرا و زینب کبراست اکتفا نباید کرد باید در عمل نشان داد که آنها الگوی مایند و ما پیرو آنان. باید در زندگی ما نشانی از سیره و سنت آنان مشاهده شود والا سخن از آنان گفتن و به میل خود رفتار کردن نوعی نفاق است. به امید آنکه گفتار و کردار آنان نمود و جلوه بیشتری در زندگی ما پیدا کند.
اگر فاطمه زهرا در برابر ستم پیشگان نمی ایستاد زینب کبری درس ایستادگی در برابر ظلم یزیدیان را نمی آموخت و حقایق پرافتخار عاشورا به نسل های آینده منتقل نمی شد
سیره و سنت فاطمه زهرا و زینب کبری همواره پاسخی بود به جاهلان متنسکی که انقلابیون را به خاطر دعوت زنان به مبارزه و حضورشان در راهپیمایی ها و تظاهرات شماتت می کردند!
آیا هیچ مسلمانی باور می کند که حضرت زهرا(س) به شعله ور ساختن اختلاف و کینه بین برادران مسلمان رضایت دهد درحالی که دشمنان مشترک مسلمانان در برابرشان صف آرایی کرده اند !
امروز بسیاری از مسلمانانی که از کشورهای اسلامی و حتی غیراسلامی به ایران سفر می کنند از مشاهده وضعیت ناهنجار فرهنگی برخی از بانوان در کوچه ها و خیابانها شگفت زده می شوند.
براثر تبلیغات غربیان و واگو کردن آن توسط غربزدگان «خانه داری» به معنای واقعی آن یعنی هسته مرکزی «تعلیم و تربیت» و کانون «صفا و صمیمیت» بودن در میان طیف وسیعی از بانوان ارزش خود را از کف داده است.
استاد شهید آیت الله مطهری: مقام و وظیفه مادری از طرف مادران و حقوق مادری از نظر فرزندان و از نظر علمای اجتماع در عصر ما تحقیر و ناشناخته شده است.
شهید مظلوم آیت الله بهشتی: نقش خانواده در اخلاق در پایه گذاری برای رشد عواطف انسانی در سالم نگاه داشتن انسان از تعدیات و تجاوزات گوناگون و آماده نگه داشتن او برای آن طهارت روحی و سلامت اخلاقی بسیار مهم است.
آیت الله موسوی اردبیلی: زن می تواند کار کند ولی این کار نباید به محو عواطف بین شوهر و زن و فرزند رسالت مادری و تربیت فرزندان منتهی شود.
به اظهار اینکه الگوی ما فاطمه زهرا و زینب کبری است اکتفا نباید کرد باید در عمل نشان داد که آنها الگوی مایند و ما پیرو آنان.
منبع: روزنامه جمهوری اسلامی