مفهوم انتظار
در ادبیات دینی مکتب حیات بخش اسلام، انتظار مفهومی بس ژرف و پرارج دارد. گویا انتظار، زیباترین و کامل ترین جلوه ی بندگی حق تعالی است؛ به گونه ای که پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرماید:
أفضلُ أَعمالِ اُمَّتی إنتِظارُ الفَرَجِ مِنَ اللهِ عزَّوجلَّ(1).
برترین اعمال امت من، انتظار رسیدن فرج از خدای عزیز بزرگ است.
تعبیر امام علی (علیه السّلام) از انتظار چنین است:
أَفضَلُ عبِادهِ المُؤمِنِ، إِنتِظارُ فَرَجِ اللهِ(2).
برترین عبادت مؤمن، چشم به راه فرج خدایی داشتن است.
از این رو، در فرهنگ دینی ما، منتظران از جایگاه والا و ممتازی برخوردار بوده و تعابیر بلندی در تجلیل مقام و مرتبت ایشان وارد شده است:
امام کاظم (علیه السّلام) می فرماید:
طُوبی لِشیعَتنا المُتَمَسِّکینَ بحَبْلِنا فی غَیبهِ قائمِنا، الثّابِتینَ علی مُوالاتِنا وَ البَراءَهِ مِن أَعدائِنا اولئِکَ مِنّا وَ نَحنُ مِنهُمْ قَد رَضُوا بنِا اَئِمهً وَ رَضینا بهِمْ شیعَهً، فَطُوبی لَهُم ثُمَّ طُوبی لَهُمْ وَ هُمْ وَ اللهِ معَنا فی دَرَجاتِنا یَومَ القیِامهِ(3).
خوشا به حال شیعیان ما که در زمان غیبت قائم مان به ریسمان ما چنگ می زنند و بر دوستیِ ما و دشمنی دشمنان ما ثابت می مانند. ایشان از ما و ما از ایشان هستیم. آنان به امامت ما خشنود و ما به پیروی آنان خرسندیم. خوشا به حال آنها و خوشا به احوالشان، به خدا سوگند! آنان در روز قیامت، در مرتبه ی ما و با ما خواهند بود.
در مکیال المکارم آمده است:
انتظار حالتی نفسانی است که آمادگی برای آنچه انتظارش را می کشیم از آن برمی آید و ضد آن یأس و ناامیدی است، پس هر مقدار که انتظار شدیدتر باشد، آمادگی و مهیّا شدن قوی تر خواهد بود.(4)
آثار سازنده ی انتظار
انتظار ظهور، اصلاح عمومی در وضع جهان بشر بوده و از اعماق روح سرچشمه می گیرد. این عقیده در آموزه های اسلامی جنبه ی وارداتی ندارد، بلکه از شخص پایه گذار اسلام نقل شده است. در این زمینه، همه ی گروه های اسلام یک رأی بوده و احادیث نیز متواتر است.
انتظار حضرت امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) از مسائل مهم در فلسفه ی عالی تشیّع و از حقایق معارفِ اهل بیت (علیهم السّلام) بوده که همواره مورد توجه منتظران حضرت بوده است.
انتظار در ماهیت خود، منتظر را متوجه پیشوای بزرگی می کند که خلیفه خدا در زمین و دارای قدرت بی زوال و پاینده است و با قیام و اقدام او، اوضاع جهان دگرگون شده، عدل و قسط در زندگی فردی و اجتماعی انسان ها پیاده می شود و از زلال ناب معنویت او، جان تشنگان معرفت سیراب می گردد؛ تشنگانی که بار سنگین تکلیف انسانی انتظار را در فراق او بر دوش دارند.
انتظار در اعتقاد تشیّع، محتوایی اصلاح گر، تحرک آفرین و تعهدآوری دارد، که عالی ترین نوع بندگی حق تعالی و در نتیجه، برترین عمل و نیکوترین تلاش و جنبش را به نمایش می گذارد.
منتظر واقعی، از رفتار اصلاحی و گسترش پاکی و باز داشتن جامعه از پلیدی بی خبر نبوده، دست روی دست نمی گذارد تا یک سره تسلیم گناه و فساد و هر نوع بی عدالتی گردد و همه کارها را به عهده ی مصلح اسلام گذاشته، از خود سلب مسئولیت نماید و به دست خویش وسیله ی تباهی اندیشه و عقل خود را فراهم آورده، بلکه او انسان قائم است و در حال جنبش، تلاش و به فکر اصلاح خود و دیگران است.
خودسازی فردی
این تحول بزرگ، پیش از هر چیز، نیازمند عناصر آماده و با ارزش انسانی است که بتوانند این بار سنگین را به دوش بکشند و این، در درجه ی نخست، مستلزم بالا بردن سطح اندیشه و آگاهی و آمادگی روحی و فکری است. تنگ نظری ها و کوته بینی ها، کج فکری ها، حسادت، اختلاف های کودکانه و نابخردانه و به طور کلی هرگونه نفاق و پراکندگی، با موقعیت منتظران واقعی سازگار نیست.
منتظر واقعی برای چنین برنامه مهمی، هرگز نمی تواند نظاره گر باشد، بلکه باید در صف اصلاح طلبان قرار گیرد. ایمان به نتایج و سرانجام این تحول، اجازه ماندن در صف مخالفان را نمی دهد و بودن در صف موافقان نیز به داشتن اعمالی پاک و روحی پاک تر و برخوردار از شجاعت و آگاهیِ کافی نیاز دارد و خودسازی برای چنین هدفی، مستلزم به کار بستن عمیق ترین برنامه ی اخلاقی، فکری و اجتماعی است. آثار تربیتی اعتقاد به انتظار را از لحاظ خودسازی فردی، می توان این چنین خلاصه کرد:
1.آراستگی به عدالت و تقوا
منتظر باید متدین راستین بوده، به زیور عدالت، تقوا و پارسایی آراسته باشند. پیرو واقعی حضرت ولی عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) کسی است که رفتار و مکتب او را الگوی عملی خود قرار داده و قیام تلاش و جان فرسای ایشان و همه ی مجاهدت ها و رشادت های پدران بزرگوار وی را در تربیت نفوس و پرورش دینداران واقعی در نظر بگیرد و با تمام وجود، خود را به تقوا و عدالت بیاراید و با اخلاص و ارادت منتظرش باشد.
نشانه ی بارز کسانی که در دوره ی غیبت حجت قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) انتظار می کشند، به روشنی در کلام نبوی ذکر شده است. حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) در تجلیل از مقام شامخ منتظران آخرالزمان، خطاب به صحابه فرمود:
إنَّکمْ أَصحابی وَ إِخوانی قَومٌ فی آخِرِ الزَّمانِ آمَنُوا بی وَ لَمْ یَرَوْنی…(5)؛
شما اصحاب من هستید ولی برادران من مردمی اند که در آخرالزمان می آیند… .
آن گاه در توصیف اوج مجاهدت و دینداری شان می فرماید:
لأَحَدهُم أَشَدُّ بَقِیَّهً عَلی دینهِ مِنْ خَرْطِ القَتادِ فی اللَّیلَهِ الظَّلماءِ أوْ کَالقابضِ عَلی جَمرِ الغَضا، اُولئکَ مَصابیِحُ الدُّجی(6)؛
هر یک از ایشان، بیش از کسی که بر زجر پوست کندن درخت خار، با دست خالی، در شب تاریک یا نگه داری آتش سوزان داغ، در کف دست صبر می کند، در دینداری خود استقامت و پایداری می ورزند. به راستی آنان چراغ های هدایت در شب های ظلمانی هستند.
2.آراستگی به بردباری و پایداری
منتظر باید اهل استقامت، صبر و حلم باشد. بر پایه ی روایت مفصّلی که شرایط عصر غیبت و اوضاع پیش از ظهور را مطرح کرده، می توان این نکته را دریافت که در دوران غیبت، فشار زیادی بر منتظران مخلص و صدیق مهدی موعود (عجل الله تعالی فرجه الشریف) وارد می شود.
مقاومت و پایداری در چنین شرایطی، به توان بالای روحی نیاز دارد. منتظران باید بکوشند، تا به درجات بالای صبر نائل گردند؛ صبری که طبق حدیث شریف، «رأس الایمان»است.
این معنا را می توان در کلام پیامبرخدا (صلی الله علیه و آله و سلم) خطاب به اصحابش جست و جو کرد:
پس از شما کسانی می آیند که به هریک از آنان، اجر پنجاه نفر از شما را خواهند داد. اصحاب پرسیدند: ای پیامبرخدا! ما در جنگ های بدر، احد و حنین با شما بودیم و آیاتی از قرآن درباره ی ما نازل شده است، پس چرا به آنان پنجاه برابر ما ثواب داده می شود؟
حضرت پاسخ دادند: آنان در شرایطی بس دشوار خواهند بود که اگر شما در آن شرایط به سر برید، تحمل و استقامت آنان را نخواهید داشت.(7)
از همین رو، انسانِ عصر غیبت باید دارای شناختِ درست و بصیرتِ درخشان باشد، تا بتواند در اعتقاد به حق و در برابر هر پیشامدی پایدار باشد.
انسانِ منتظر باید بداند، «انتظار»چیست، او منتظر چه کسی است و ظهور، مقدمه ی چه اموری است؟ اگر این شناختِ صحیح را به دست آورد، دارای فضیلت بزرگی خواهد بود:
هر کس امر امامت و رهبری را بشناسد، آن گاه پیش از قیام قائم از جهان برود، پاداش او مانند کسی است که در رکاب قائم شهید بشود.(8)
انسان، با شناخت امر رهبری و امامت، در خط الهی معرفت و تکلیف قرار می گیرد و در حوزه ی ولایت الهی داخل می شود و چنین کسی- در هر حال- در مقام قرب و کرامت است.
3.بهره مندی از دین شناسی بنیادین
فهم و تلقّی درست از دین، شرط انتظار واقعی است. مطالعه ی تاریخ، نشان می دهد که ادیان، بر اثر عوامل مختلف و با گذشت زمان های متمادی، آرام آرام از خلوص نخستین خود فاصله می گیرند و خطوط اصلی و فرعی آنها، با حذف و اضافه، تبدیل و تغییر، تأویل و تفسیر و… دچار تحریف می شوند.
هرگونه تحریفی، از یک نظر، به دو دسته لفظی و معنوی تقسیم می شود. درباره ی وقوع تحریف در اسلام باید گفت: هر چند در کتاب آسمانی(قرآن کریم) تحریف لفظی راه نیافته است، اما در طی چهارده قرن گذشته، عواملی چون تفسیر به رأی یا کج فهمی قرآن، فقدان بخشی از منابع حدیث، سیره و سنت، جعلِ حدیث، تحریف تاریخ و شخصیت ها، نفوذ فرهنگ های بیگانه و پیدایش رگه های نفاق، مهجور شدن وحی از صحنه های زندگی اجتماعی و حیات سیاسی، ترویج اسلام شناسی های مسموم و مغرضانه، مانند تک بُعدی دیدن دین… همگی به نوعی در محدود ساختن خلوص اسلام نقش داشته اند.(9)
امام خمینی (رحمه الله) در این باره فرمودند:
اگر نبود مجاهدت های علمی استخوان سوز و طاقت فرسای علمای عظام-یعنی فقیهان و اسلام شناسان ژرف اندیش و جامع نگر- معلوم نبود امروز چه چیزی را به جای اسلام به خورد توده های مسلمان می دادند. ولی با این وصف، رسوباتی از آن همه جریان ناسالم و انحرافی- خواه ناخواه- در ذهنیت جامعه ی اسلامی ته نشین خواهد شد.
وظیفه ی فرد و جامعه ی منتظر در عصر غیبت، به ویژه در دوره ی حاضر- که با تداوم و تورم نظریه پردازی و مطالعات نظری در حوزه ی دین پژوهی، عرصه وسیع علوم انسانی و روند برداشت های ناصواب از دین، پیچیده تر شده- این است که اسلام ناب را از سرچشمه های اصیل آن دریافت دارند.
حضرت امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نه تنها یک انقلابی و رهبر سترگ سیاسی- اجتماعی است که عدالت را در گستره ی جامعه ی بشری محقق خواهد ساخت، بلکه مصلحِ بزرگ دین است.(10)او بساط همه ی دین فروشان، بدعت گذاران و متحجّران را برخواهد چید و مردم را به سوی ابعاد ناشناخته و متروکِ دین، هدایت خواهد کرد.(11)
امام صادق (علیه السّلام) می فرماید:
برای صاحب الامر، غیبتی طولانی است. در این دوران هر کس باید تقوا پیشه سازد و چنگ در دین خود زند.(12)
4.لزوم اصلاح طلبی و ظلم ستیزی
منتظر باید در اصلاح جامعه و استقرار عدالت و رفع ظلم و ستم بکوشد؛ به عبارت دیگر، خود نیز باید صالح و مُصلح باشد.
در شریعت مقدس اسلام، درباره ی لزوم مبارزه با هرگونه فساد اخلاقی، سیاسی و اجتماعی تأکید فراوان شده و به صورت«امر به معروف و نهی از منکر» بیان گردیده است. امر به معروف و نهی از منکر از دیدگاه فقه اسلامی، وظیفه ی شرعی و همگانی بوده و نتیجه ی مستقیم اجرایِ این فریضه، اصلاح فرد و اجتماع است.
در اسلام برای درک اهمیت این اصل، آیات و روایات فراوانی آمده که به چند مورد اشاره می شود:
«کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّهٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ…»(13)؛
شما بهترین امتی بودید که به سود انسان ها آفریده شده اند- چه این که- امر به معروف و نهی از منکر می کنید و به خدا ایمان دارید… .
پیامبرخدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:
یا ایُّها الناس! أنَّ اللهَ یَقَولُ لَکُم: مُرُّوا بالمَعروفِ وَ انهَوا عَنِ المُنکرِ قَبلَ أَنْ تَدعوا فَلا اُجیبَ لَکُم وَ تَسْألونی فَلا اُعطیکُم وَ تَستَنْصِرونی فَلا أَنصُرکُم(14)؛
ای مردم! خداوند می فرماید: امر به معروف و نهی از منکر کنید، پیش از آن که مرا بخوانید و به شما پاسخ ندهم و از من درخواست کنید، شما را محروم سازم و از من یاری طلبید شما را یاری نکنم.
امام باقر (علیه السّلام) فرمود:
إنَّ الأَمرَ بالمَعروفِ وَ النَّهیَ عَنِ المُنکَرِ سَبیلُ الأنبیاءُ وَ مِنهاجُ الصُّلَحاءِ فَریضَهُ عَظیمهٌ بِها تُقامُ الفَرائضُ وَ تأمَنُ المذاهِبُ وَ تَحِلُّ المَکاسِبُ وَ تُرَدُّ المظالمُ و تُعَمَّرُ الأرضُ وَ یُنتَصفُ مِنَ الأعداء و یَستَقیمُ الأمرُ(15)؛
بی تردید امر به معروف و نهی از منکر، راه پیامبران و روش صالحان است. امر به معروف و نهی از منکر، وظیفه ای سترگ و خطیر است که سایر واجبات دینی با آن میسر می شود، راه ها امنیت می یابد، درآمدها حلال و مشروع شده، مظالم دفع، زمین آباد می گردد، از دشمنان انتقام گرفته می شود و امور سامان می یابد.
مسئولیت های اجتماعی
در عصر غیبت، منتظران راستین، علاوه بر خویشتن، در برابر یک دیگر نیز مسئولیت دارند، زیرا برنامه ی عظیم و سنگینی که در انتظار آنند، باید با تمام عناصر تحول در آن شرکت جویند و کار را به صورت دسته جمعی و همگانی به انجام رسانند. باید کوشش ها و تلاش ها با درک عمق و وسعت برنامه ی انقلاب جهانی حضرت امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به گونه ای هماهنگ انجام گیرد.
آثار تربیتی اعتقاد به انتظار از لحاظ خودسازی های اجتماعی، در چهار محور مطرح می شود:
1.اهمیت وجود رهبر
محاسبات عقلی و اجتماعی، ثابت می کند که اعتقاد به وجود چنین امامی، اثر عمیقی در اجتماع شیعه داشته است. شیعه، هر چند امام غایب را در میان خود نمی بیند، خود را تنها نمی داند و همواره بازگشت آن سفر کرده را به انتظار نشسته است. این انتظارِ سازنده و اثربخش، هر روز احتمال ظهورش را در دل ها بیشتر زنده می کند.
اثر روانی چنین اندیشه ای، در زنده نگه داشتن امید در دل ها و وادار ساختن افراد به خودسازی و آمادگی برای آن انقلاب بزرگ کاملاً قابل درک است، اما اگر رهبری اصلاً وجود خارجی نداشته باشد و علاقه مندان مکتبش، در انتظار تولد و پرورش او در آینده باشند وضع به گونه ای دیگر خواهد بود.
بر پایه ی برخی روایت ها، امام (علیه السّلام)- در دوران غیبت- همواره مراقب حال پیروان خویش است و با الهام الهی، از چگونگی رفتار و کردار و گفتار آنها آگاه می گردد.
این فکر سبب می شود که همه معتقدان، در حال مراقبت دایمی فرو روند و به هنگام ورود در هر کاری، به آن توجه داشته باشند.
2.توجه به نحوه ی رفتار خود(تمرین و ریاضت)
ایمان به امام غایب (عجل الله تعالی فرجه الشریف) سبب احساس وجود حاکم فعلی است، که اطاعتش از طریق تطبیق احکام اسلامی، لازم و ضروری است، وجود چنین ایمانی، مسئولیت انسان را سنگین تر و وظیفه اش را بیشتر می کند.
منتظران با اخلاص، در مرحله ی تربیت نفس و خودسازی، به امر دیگری نیز باید توجه کنند؛ تمرینِ زندگی ساده و دور از رفاه و تن آسایی، که بتوانند با زندگی پیشوای قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) هماهنگ گردند و تاب پیروی از فرزند امام علی (علیه السّلام) را بیابند.
درباره ی موضوع یاد شده، در احادیث ما تعالیمی رسیده که اهمیت بسیاری دارد:
انسانِ منتظر، باید روح پارسایی، پایداری، زهد و بی نیازی، قدرت و مردانگی، شهامت و بی باکی داشته باشد و پیوسته این خصلت ها را در خویشتن پرورش دهد تا فردی، ساخته و انقلابی گردد؛ نباید شخصیت انسان منتظر را ضعف، سستی، امیال و علایق مادی، دست خوش تغییر قرار دهد.
3.حفظ دین و نگهبانی ایمان
یکی از ابعاد عظیم تکلیف در روزگار غیبت و انتظار، حفظ دین و نگهبانی مرزهای عقیدتی و حراست باورهای مقدس است.
در روزگار غیبت امام (علیه السّلام) و به دلیل طولانی شدن عصر انتظار، چه بسا شبهه هایی پیدا شود، یا شیطان های پنهان و آشکار، به سست کردن پایه های اعتقادی افراد- به ویژه جوانان- برخیزند. از این رو، باید مقاومت کرد و آن عوامل را از میان برد. تحولات در زندگی بشر و پیدا شدن افکار و مسلک های جدید، ممکن است ظلمت های فکری بیافریند و به ایمان و روشناییِ قلب ها، زیان برساند، اما نباید از کوشش باز ماند و از وظایف غافل شد.
4.دعوت به حماسه
برخلاف برخی پندارها، انتظار ظهور و چشم به راه«مهدی موعود (عجل الله تعالی فرجه الشریف)»بودن، موجب از دست رفتن حرکت های اصلاحی و حماسه های دینی و اجتماعی نیست. انتظار، خود دعوت به«نپذیرفتن » است؛ نپذیرفتن باطل، ستم و دور شدن از بردگی و خواری. انتظار، درفش بنیادگر مقاومت در برابر هرگونه ظلم و بی عدالتی است.
مجاهدات خستگی ناپذیر شیعه در طول تاریخ، همواره گواه این بوده که در این مکتب، هیچ سستی و سازشی راه نداشته و شیعه با حضور در حوزه ی «انتظار»، یعنی غلبه ی حق بر باطل، تقوا بر گناه و آگاهی بر کوربینی، همواره آماده ی مشارکت در نهضت های پاک و مقدس است و با یاد تاریخ سراسر خون و حماسه ی سربازان فداکار تشیّع، همواره مشعل مبارزات خونین را حمل می کند.
در عصر غیبت، به شیعه- به عنوان منتظر- دستور داده اند که سلاح خود را همیشه آماده داشته باشد و چنین نیز بوده است. شیعه، اگر در تاریخ حیات خود تحولات بزرگ و نهضت های خونین داشته، همه برای اجرای عدالت و داد و مبارزه با ظلم و ستم و بر مبنای اعتقاد و تعهد خویش، در قبال مکتب همیشه زنده تشیّع بوده است. انتظار، دعوت به حماسه، هدایت به حرکت و قیام است.
مفاهیمی، چون«امامت»، «وصایت»، «ولایت»،«عترت»، «غیبت»، «ولی عصر»و«امام زمان» همچون مفاهیم«توحید»،«نبوت» و «معاد» با هویت فرهنگی و تاریخی تشیّع درآمیخته و شیعه، در چارچوب این مفاهیم، جهان بینی ژرف و استواری را بنیان نهاده که طی آن روابط و سلسله ی مراتبِ تکوینیِ تمام عناصر هرمِ هستی- از عرش تا فرش- به صورت بسیار دقیق تبیین شده است.
در تفکر شیعی، چنگ زدن به ریسمانِ محکم ولایت، توسل به امام (علیه السّلام)، همان«وسیله» به شمار می آید و انسان از طریق امام و حجتِ زمان است که به خداوند متعال نزدیک شده و اتصال روحانی می یابد.
امام، انسان کامل و مظهر و تجلی اسمای اعظم الهی است. او، همان فردی است که کردگار حکیم با آفرینش وی، بر فرشتگان مباهات کرد. «امام»؛ یعنی «خلیفه الله» و آخرین جانشین خدا، جز حضرت بقیه الله و حضرت امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) کسی نیست؛ همو که آیینه دار طلعت رب العالمین و «وجه الله» است. چنان که در دعای شریف ندبه می خوانیم:
أَینَ وَجهُ اللهِ الَّذی إِلَیهِ یَتوجَّهُ الأَولیاءُ(16)؛
کجاست آن وجه و صورت خدایی که دوستان خداوند به سوی او روی آورند.
پی نوشت ها :
1. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ج2، ص 644، باب55، ح3.
2.احمد بن ابی عبدالله برقی، المحاسن، ج1، ص 291، ح440.
3.همو، کمال الدین و تمام النعمه، ج2، ص 361، باب34، ح5.
4.محمدتقی موسوی اصفهانی، مکیال المکارم، ترجمه ی مهدی حائری قزوینی، ج2، ص 218.
5.علامه مجلسی، بحارالانوار، ج52، ص 123، باب22.
6.محمد بن حسن بن فروخ صفار، بصائرالدرجات، ص84، باب14، ح4.
7.شیخ طوسی، الغیبه، ص 456، قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) سیَأتی قَومٌ مِن بَعدِکمُ الرَّجُلُ الواحِدُ مِنهُمْ لَهُ أَجرُ خَمسیِنَ مِنکُم قالوا یا رَسولُ اللهِ نَحنُ کُنّا مَعَکَ بِبَدرٍ وَ اُحدٍ وَ حُنَینٍ وَ نَزَّلَ فینا القُرآنُ فَقالَ إِنکُم لَو تَحمِلونَ لمَا حَمَلُوا لَم تَصبِروُا صَبرَهُم.
8.همان، ص 460: عَن ابی عبدالله (علیه السّلام): قالَ مَن عَرَفَ هذا الامرَ ثُمَّ ماتَ قَبلَ أَنْ یَقُومَ القائِمُ (عجل الله تعالی فرجه الشریف) کانَ لَهُ مِثلُ أَجرِ مَن قُتلَ مَعهُ.
9.ر.ک: مرتضی مطهری، علل انحطاط مسلمین؛ اقبال لاهوری، احیای فکر دینی در اسلام.
10.قندوزی حنفی، ینابیع الموده لذوی القربی، ص 445؛ محمد بن حسن حر عاملی، اثبات الهداه، ج3، ص 560.
11.شیخ مفید، إرشاد، ج2، ص 383.
12.شیخ کلینی، کافی، ج1، ص 335، ح1.
13.آل عمران(3)آیه ی 110.
14.محمد ری شهری، میزان الحکمه، ج3، ص1945(به نقل از الترغیب و الترهیب، ج3، ص 233، ح29).
15.شیخ کلینی، کافی، ج5، ص 56، ح1.
16.شیخ عباس قمی، مفاتیح الجنان، دعای ندبه؛ سیدبن طاووس، اقبال الأعمال، ص 297.
منبع مقاله :
امامی کاشانی و دیگران؛ (1385)، گفتمان مهدویت( سخنرانی و مقاله های گفتمان چهارم)، قم: مؤسسه بوستان کتاب(مرکز چاپ و نشر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه ی قم)، چاپ چهارم